جمع بندی مشاوره و تربیت

آیا میشه بعد از ازدواج عاشق شد؟ چگونه؟

باسلام
سوالی ک‌برام ایجاد شده اینه ک آیا میشه بعد از ازدواج‌ هم عاشق شد؟ دختری ک تو‌جلسه خواستگاری پسندیده میشه و دختر هم پسر رو میپسنده چه تضمینی‌هست ک بعد‌ از ازدواج‌ عاشق همدیگه بشن؟
گاهی فک‌میکنم دوستی و‌عاشق شدن های قبل از ازدواج‌ ک بعدا به ازدواج‌ منتهی میشه خیلی شیرینتره...
گاهی خودم رو اینطور قانع میکنم ک این عشقها برای فیلمهاست ولی وقتی روش بیشتر متمرکز میشم احساس میکنم ک هم ممکنه و هم شیرین...
تو روش سنتی ک خانواده دختری رو میپسنده بعدش پسر و دختر همدیگه رو میپسندن چطور میشه این عشق رو تو زندگی‌ به وجود آورد؟
منظورم از عشق، تنها محبتی ک تعریف میشه نیست، و یا اگه راستش رو بخواهید نمیتونم اون محبتی ک تو نظرم مساویه با عشقه‌ رو تعریف کنم و اکه بخوام عامیانه تر بگم‌همون برای هم مردنه..‌

نذر کردم با فردی که این خصوصیات را دارد ازدواج کنم!

انجمن: 

سلام علیکم

حقیر از کاربران سایت هستم اما چونکه میخواستم هم ناشناس سوالم رابپرسم و هم بتوانم خودم هم در بحث شرکت کنم مجبور شدم با نام کاربری جدید وارد شوم

بنده خانم هستم ،۳۶ سال دارم ،طلبه و‌مجرد هستم ،
مانند همه دختران دیگر تاکنون خواستگاران مختلفی داشتم ودارم که یا طرف مقابل ملاکهایم را نداشته و‌بنده جواب منفی دادم یا من ملاکهای طرف مقابل را نداشتم و منتفی شده است

تا اینکه حدود سه چهار ماه پیش متوجه شدم دچار بیماری شدم ،که دکتر گفت احتمالا بدخیم است،خلاصه بنده رفتم برای عمل و خداراشکر عملم با موفقیت انجام شد

اما وقتی بیماریم را فهمیدم نذری کردم که اکنون به خاطر آن نذر مزاحم شما بزرگواران شده ام تا از محضرتان راهنمایی بگیرم

بنده نذر کردم و گفتم خدایا اگر صلاح میدانی سلامتیم را بار دیگر به من برگردان،من هم نذر میکنم وقتی بهبودی حاصل شد با یک روحانی ازدواج کنم که مومن و‌ ولایتمدار باشد و به ازدواج نیاز داشته باشد اما به خاطر مشکلش تاکنون کسی به او زن نداده باشد،مثلا در فقر شدید به سر ببرد،یااز یک بیماری رنج میبرد یا مشکلات دیگری دارد که به خاطر آن مشکلش کسی قدرش را نداسته است و هیچکس تاخالا به او به زن نداده است ،چه کوچکتر از خودم باشد چه بزرگتر ، اگر من سلامتیم برگشت میروم با چنین فردی ازدواج میکنم و عاشقانه و با تمام وجودم همه زندگیم را به پایش میریزیم و سعی میکنم تمام نیازهای روحی و عاطفیش و غیره اش را برآورده کنم و در سختی و‌مشکلاتش کنارش باشم

خب از آنجا که خدا میخواست نتیجه عمل خیلی عالی بود و خداراشکر مشکل خاصی نبوده است و تا اینجا جواب آزمایشهایم خیلی خوب بوده تا حدی که من الان هیچ مشکل خاصی ندارم و فقط یک عدد قرص میخورم،و یه جواب دیگر هم مانده که باید بگیرم،احتمالا درمان خاص دیگری هم نیاز نداشته باشم و فقط باید هرروز یک عدد قرص بخورم که خیلی هم قرصش ارزان قیمت است

با چند نفر در مورد نذرم مشورت کردم برخی فرمودند این نذرتان رجحان ندارد ،برخی هم فرمودند اگر خانواده شما راضی باشد و در توانتان باشد رجحان دارد ،اما همه نظرشان این بود که من روی این نذر صیغه نخوانم به چند دلیل ،اول اینکه اگر نتوانستم ادا کنم دینی در آخرت نباشد و دلیل دومشان این بود که الان اولویت برای من ازدواج است واگر من صیغه نذر بخوانم دستم در ازدواج بسته میشود و این کار به صلاحم نیست

خب من هم صیغه را نخواندم اما میخواهم همه تلاشم را تازمانی که مجردم انجام دهم که اگر صلاح خداوند است نذرم را ادا کنم و در ادای نذرم مصمم هستم

اکنون چند سوال از محضر شما دارم

۱- خیلی ها به من گفتند تصمیمی که گرفتی اشتباه است ،تو برو با یک روحانی بدون مشکل ازدواج کن و در جاهای دیگری به دین خدمت کن،اما من گفتم چرا کارم اشتباه است؟ مگر یک روحانی ولایتمداری که دارد به دین خدمت میکند حق یک زندگی عاشقانه را ندارد،چرا باید به خاطر مشکل یا بیماریش از ازدواج محروم شود،چه اشکال دارد من بروم چنین فردی را پیدا کنم و با او‌ازدواج کنم و در کنارش خدمت کنم،گفتند برو با جانباز ازدواج کن،گفتم مگر این کار ارزشش کمتر از ازدواج با جانباز است؟ چه فرقی دارد هر دو برای دین و کشور و‌در دفاع از اسلام و‌ولایت زحمت کشیده اند و‌غیره...

در کل هنوز نتوانستم قانع شوم که تصمیمی که گرفتم و‌نذری که کرده ام اشتباه است و‌قرار شد بروم با مشاورین صحبت کنم!حال اگر از نظر شما استاد گرامی این تصمیم بنده اشتباه است با دلایل متقن حقیر را نسبت به اشتباهم آگاه بفرمایید

۲- من کلا قبل از بیماریم هم همیشه دلم میخواسته با یک فرد متدین و ولایتمداری ازدواج کنم که در فقر مالی است و این موضوع مانع ازدواجش است تا با فقرش کناربیایم که غصه نخورد،اما وقتی بیمار شدم با خودم گفتم ممکن است که خیلی چیزهای دیگر هم در زندگی مانند بیماری باشد که مانع ازدواج باشد و‌این نذر را انجام دادم

حال اگر خداخواست و‌موردی را که نذر کردم پیدا کردم چگونه نذرم به ایشان بگویم که خدایی نکرده فکر نکنند از روی ترحم میخواهم این کار بکنم،میخواهم بدانند من با تمام و‌وجود و عاشقانه میخواهم این کار را انجام دهم و‌اگر موفق شوم این را بزرگترین توفیق در زندگیم میدانم و‌برایم افتخار است

۳- با توجه به اینکه بنده خودم باید بگردم و‌موردش را پیدا کنم،(چونکه چنین فردی که اطلاع ندارد من چنین قصدی دارم) طبیعتا باید از طریق واسطه ها اقدام کنم و اگر ان شاءالله موردش پیدا شد خودم از طریق واسطه به چنین فردی پیشنهاد ازدواج دهم! برخلاف روال طبیعی که تاکنون وجود داشته و آقایان می آمدند خواستگاری،حال اگر با توجه به توضیحاتی که دادم خودم اقدام کنم اشکالی ندارد؟ اینگونه اقدام کردند( برخلاف روال طبیعی) چه مشکلاتی را در زندگی یا آینده خواهد داشت؟

۴- و سوال آخرم اینکه در کل بفرمایید این اقدام بنده چه آسیبها ،خطرات و مشکلاتی در پی خواهد داشت ،البته این نکته را هم بگویم بنده نمیخواهم بروم به هرروحانی هم چنین پیشنهادی بدهم! یعنی ملاک اصلیم در ازدواج که تدین و ولایتمداری بوده را اینجا هم مد نظر قرار خواهم داد

اگر حقیر را در این زمینه که بسیار برایم مهم و حیاتی است و آینده را رقم خواهد زد راهنمایی بفرمایید سپاسگزار خواهم بود

یاحق

چرا بچه به دنیا بیاورم؟

سلام

من فلسفه فرزنداوری رو هنوز برای خودم نتونستم حل کنم
حدود سه دهه از عمر من میگذره ، عمری که پدر و مادرم برای رشد و تربیت من زحمات زیادی کشیدند و خودم کم استعداد نداشتم
اما امروز که به زندگی خود نگاه میکنم میبینم نه برای خودم نه اطرافیانم و نه جامعه به اندازه هزینه ای که داشتم فایده نداشتم و به عبارت خیلی ساده تر احساس میکنم بود و نبودم یکی هست و کمی منصفانه تر شاید نبودم انچنان در نظام هستی تاثیر گذار نباشه

وقتی این همه زحمت پدر و مادرم برای من و بی حاصل بودن خودم رو میبینم نمیتونم خودم رو برای فرزند دار شدن قانع کنم که یک نفر دیگه رو به این دنیا بیارم براش کلی زحمت کشیده بشه و اون هم کلی از منابع هستی رو مثل من هدر بده و تازه با این همه تغییراتی که جامعه اکنون با زمان کودکی ما داشته و سختتر بودن مسائل تربیتی، و اخر سر چی بشه؟ یکی مثل پدرش؟

دوست دارم در مورد تفکر من من رو راهنمایی کنید
و اینکه از منظر دین و خداوند ، فرزند به دنیا نیاوردن چه حکمی داره؟

سوال در مورد افکار همسرم

سلام و درود خدمت دوستان عزیزم

دوستان ی سوال که من همیشه با خانومم باهاش بحث می کنم اینه که
خیلی چیزا رو راحت میگیره و جدی نیست داخلشون
اولش ی اطلاعاتی در مورد خودمو نامزدم بگم
من متولد 71 هستم خانومم متولد 79 با هم دختر عمو پسر عمو هستیم
خانومم میگه ارتباط با پسر ها فرقی نداره فامیل و غریبه باید راحت باشه
مثلا به پسر عمم در کلماتش میگه جانم و خلاصه راحته ی جورائی
و نظرش اینه که دوست داره بره بیرون برای کار، مثلا گارسن بشه IMAGE(http://forum.monji12.com/sheklak/1.gif) مستقیما با مردم ارتباط داشته باشه.

من حدود 4 سال از عمرمو داخل سپاه و در جاهای مذهبی گذروندم
از 13 سالگی هم همیشه مسجد می رفتم
طوری که اگه ی روز نمی رفتم افرادی که مسجد بودن خبرمو می گرفتن

خلاصه داغون میشم این حرفارو از خانومم می شنوم ولی واقعا دلی دوستش دارم ، خیلیییییییییییییییی دوستش دارم،
بعضی اوقاتم که نصیحتش می کنم میگه دوره شما با الان فرق داره الان آزادی هست
افکارمو درگیر کرده
اگه منو با حرفاتون آروم کنید ممنون می شم
ادم منطقی هستم و همیشه نمازمو می خونم خیلی هم خدارو دوست دارم
به امید خدا ان شا الله که همه چیز درست بشه
دعا کنید برای من حقیر IMAGE(http://forum.monji12.com/styles/default/xenforo/clear.png) شاید شما به خدا نزدیکتر باشید همه چیز درست بشهIMAGE(http://forum.monji12.com/sheklak/17.gif)

حکم ازدواج با پسری کوچک تر از خود

سلام آیا از جهت اسلام دختر می تواند با کسی که چند سال از او کوچک تر است ازدواج کند؟

باطل کردن مهر و محبت!

سلام به شما دوستان عزیز
بنده چند وقت پیش با خانمی اشنا شدم به نیت ازدواج ولی هرچی زمان بیشتر گذشت بیشتر به این نتیجه رسیدم که این ازدواج سرانجامی نداره چون توی خیلی از زمینه ها با هم اختلاف نظر داریم و حالا مطمعن شدم که حتی خانواده ها هم مخالف خواهند بود و قصد دارم این رابطه رو بیش از این ادامه ندم ولی طرف مقابل خیلی اصرار داره که رابطمون ادامه داشته باشه حتی اگه به ازدواج ختم نشه و بارها باهاش بحث کردم که ما دراینده شانسی با هم نداریم گوشش بدهکار نیس و متاسفانه خیلی وابسته شده. حالا خواهشی که از شما دوستان دارم اینه که بفرمایید میشه برم پیش کسانی که دعا میکنن و توی کار علوم غریبه هستن و مهر اون خانم رو نسبت به خودم از بین ببرم؟ با توجه به اینکه علمای بزرگی هم شاگردانی رو برای مقابله با جادو و طلسم اموزش میدن که به مردم خدمت کنن شما کسی رو میشناسید که همچین کاری انجام بده ؟ چون نمیخوام به اون خانم ضربه روحی وارد بشه و از طرفی هم با یک دعای شرعی و نه جادو ازش جدا بشم
ممنون میشم جواب بدید
یاعلی

مشاهده سایت مستهجن توسط دخترم!

باعرض سلام وخداقوت خدمت شما.
یکی از دوستان سوالی پرسیده اند لطفا جواب دهید:

سوالی از حضور گرانقدر شما دارم.من مادر خانواده و 38 سال دارم و همسرم 41 سال و هر دو دیپلمه هستیم. دو دختر با سن های 15 و 13 ساله دارم.

به غیر از من وپدرشون کسی گوشی نداره. دیشب متوجه شدم که دختر 13ساله ام از طریق اینترنت گوشی وارد سایتی شده که پراز عکسهای سکس خارجی هست.خودش چیزی نگفت ولی وقتی داشتم صفحه ای رو باز میکردم برای درمان سرماخوردگی اینو دیدم چیزی بهش نگفتم.

ماهم خونواده ای هستیم که به واجبات دینی اهمیت میدیم.دخترم نماز میخونه اما در حضور ما،نه که واقعا اینم برام باعث دل نگرانی هست.که ایا نمازش رو میخونه یا نه.در یه مدرسه ی قرانی تحصیل میکنه اما همه جور ادمی هست،مسوولین مدرسه ناراحت میشن اگه بهشون بگی بچه‌ها مشکل دارن ،بیشتر به فکر رقابت درسی هستن تا کار کنن روی اخلاق بچه‌ها.از سال چهارم حجاب چادر اجباری هست اما بچه ها بیرون از مدرسه راحت هستن.مورد دیگه ای هم که هست دخترم به دوستاش وابسته هست .این سایتی که رفته سایت خارجی هست وبه نظر نمیاد تا بی هدف بزنی پیداش کنی.

امروز از مدرسه که اومد بهم گفت: "مامان، یکی از همکلاسیهام داستانهای خیلی زشت در مورد زن وشوهر مینویسه ومیده به من ویکی از دوستام که بخونیم من حالم بد شده وگفتم دیگه به من نده بخونم."

به نظر شما دخترمن اسم این سایت رو از کجا پیدا کرده خیلی برام مهمه.
دارم داغون میشم.به پدرش هم چیزی نگفتم لطف کنید تا دیر نشده کمکم کنید.

از روبرو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم

سلام به همه بچه های خوب اسک دین من تازه یک ماهه توی این سایت عضو شدم خوشحالم که با این سایت و شما اسک دینیهای عزیز آشنا شدم

من دختری هستم مجرد و حدودا 30 ساله، که خیلی خواستگار نداشتم توی این ده سال شاید میانگین سالی ۱ یا ۲ تا که تعداد زیادی نیست و مورد مناسبی پیدا نکردم نه اینکه سخت گیر باشم اما کسی که با هم جور در بیایم نبوده ( البته پاسخ منفی هم همیشه از جانب من نبوده) توی این سالها اعتماد به نفسم بسیار اومده پایین و دیگر هیچ تمایلی به آشنا شدن با شخص جدید ندارم دیگر حتی حوصله خواستگاری و این رفت و آمدها را ندارم . از روبرو شدن با آدمهای جدید میترسم. احساس طرد شدن و احساس مورد پسند واقع نشدن من را عذاب میدهد. قیافه ای معمولی دارم تمایلی به آرایش هم ندارم چون آرایش را فریب دادن خودم و دیگران می دانم. البته ظاهر مرتبی دارم اما ظاهر جذابی نیست( شایدم خودم اینطوری فکر میکنم). شاید مواردی پیش بیاد اما واقعا عذاب میکشم از روبرو شدن با آدم جدید این چند مورد اخیر هم به زور مامانم اجازه دادم بیان. نمیدونم احساسم رو چه طور بگم که براتون قابل درک باشه . من دیگه خسته شدم از اینکه با کسی روبرو بشم که تا حالا من رو ندیده و من هم اون رو ندیدم انگار انرژیم ته کشیده شور و شوقی دیگه برام نمونده آیا تنها بمونم بهتر نیست؟

کنترل خشم و ابراز علاقه به یک خانم

سلام ۱۷ سالمه من حدود ۳ سال خودارضایی میکردم ولی الان تا قصد ترک میکنم بعد از یکی دو روز شدیدا اعصابم میریزه بهم و به شدت خشمگین میشم دلیل این موضوع چیه؟ در ضمن من حدود دو سال پیش به شخصی علاقه مند شدم و هنوز هم دوسش دارم اما وقتی یاد خودارضایی هام میوفتم خودم رو لعنت میکنم و احساس میکنم لیاقتش رو ندارم و همین باعث میشه دوباره به سمت گناه برگردم و باز....در آخر همه پشیمانی باقی میماند و هیچ
حالا به نظر شما اشکال داره به اون دخترخانم یه جوری بفهمونم که دوسش دارم؟آخه تاحالا هیچ ارتباطی با هم دیگه نداشتیم و میترسم در آینده به دلیل اختلاف سنی کم مون سریع ازدواج بکنه

درخواست راهنمایی برای ملاک های انتخاب همسر

سلام خدا قوت . من پسری 24 ساله هستم و به دنبال ازدواج هستم چرا که احساس نیاز می کنم و از اینکه به گناه بیافتم می ترسم و می خواهم به زودی ازدواج کنم. من معلم هستم و اهل روستا می خواستم بپرسم که چطوره که با یک همکار که تقریبا هم سن خودم هست ازدواج کنم البته برایم ایمان و اخلاق وقیافه فرد تهمیت داره ، آیا این ازدواج به صلاح هست و همچنین من روی تربیت بچه ها حساسم و می خواهم به خوبی تربیت شوند ولی در ازدواج با همسر کمتر به بچه ها پرداخته میشه. از اینطرف خانواده فردی از همین روستای خودمون در نظر دارند که 8 سال کوچیک تر از خودمه و تقریبا ایمانش هم اندازه من نیست و فقط شنیدم که به کارهای مذهبی هم هر از گاهی علاقه نشون داده، اگر من با این شخص ازدواج کنم می توانم تاثیر بگذارم و ایشونو هم فردی مومن و انقلابی و پیرو خط رهبری کنم، در ضمن باید بگم این خانم الان رفته شهر درس میخونه و من خودم هم از ابتدایی به شهر رفتم و تو مدارس نمونه که خوابگاه داشت درس خوندم، لطفا سوالمو پاسخ دهید من فقط میخام با کسی ازدواج کنم که منو به خدا برسونه همین