خالق

آیا هرپدیده ای به خواست خداست؟

انجمن: 

آیا هرپدیده ای به خواست خداست؟
بنابر آیات قرآن هر پدیده ای حتی اراده ی ما به خواست خداست.
بیایید این را با علوم امروزی مقایسه کنیم.
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع"جرم و انرژی" پایدار و تغییر ناپذیر است (و آن را قانون پایستگی انرژی می نامند)؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی‌شود.
خب
خدا به چه شکل در جهان دخالت کرده؟
1-خدا انرژی را خلق کرده و آنرا مثل ساعت کوک کرده و آن را به حال خود رها کرده(Deism)
این نظریه مغایر با قرآن و تمام ادیان دیگر است.
2-خدا انرژی را خلق کرده و هر لحظه اونو نگه داشته.به طوری که اگر لحظه ای مثلاً نیروهای جهان رو ول کنه جهان نابود میشه.
رد:اگر خدا این انرژی را خلق کرده باشد این انرژی نمیتونه خود به خود از بین بره.در نتیجه نیازی به حفظ آن نیست.پس باز به گزینه اول پرت می شویم.

آن چیزی که علم امروز میگه اینه که تمام پدیده های جهان خود به خود رخ می دهد.مثلاً در اثر گرما آب دریا خود به خود بخار می شود و در آسمان به ابر و بعد باران.هیچ دخالتی از هیچ نیروی ماورای طبیعتی مشاهده نمی شود.
در حالی که قرآن و تمام ادیان دیگر برعکس علت تمام این پدیده ها را از خدا می دانند!
مثلاً چرا باران آمد؟ چونکه خدا میخواد!
این دلیل قرآنه!

منظورم اینه که در ارائه اثبات های وجود خدا به کتاب های ادیان الهی هم توجه کنید.

سوال:آیا می توان برای جهان مبدا در نظر گرفت؟
ببینید ماده و انرژی نه قادرند به وجود بیایند و نه از بین بروند.اینها همواره بوده اند و خواهند بود.

امروزه بیشتر فیزیک دانان(حتی مسلمانان) ادعا می کنند که نمی توان با فیزیک اثبات کرد که خدا وجود دارد یا ندارد!(Agnostism)http://www.asriran.com/fa/news/196851/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%81%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%81%D9%86-%D9%87%D8%A7%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C

به نظر من اونا اشتباهی که میکنن اینه که هرگز این علم رو با قرآن مقایسه نمی کنن.
قرآن میگه علت همه پدیده ها خداست.
برای اینکه بهتر متوجه بشید باغبانی رو مثال می زنم که گلی رو باتدبیرش پرورش میده.
قرآن میگه خود این باغبان،تدبیرش،ارادش و شیوه تبدیل مواد به گل را خدا انجام میده(خدا ابتدا گِل رو خلق میکنه.سپس آدم رو خلق میکنه.سپس از آدم گل رو خلق میکنه).
در حالی که علم این ها رو به شکلی دیگه توضیح میده.

سوال من اینجاست که:
جایگاه خدا در دخالت در جهان کجاست؟
تنها مبدا آفرینش؟ اینکه با قرآن و ادیان الهی در تعارض است!
هم ابتدای آفرینش و هم بعد از آفرینش؟
پس یعنی علت بارون اومدن و خیلی چیزهای دیگه از خداست؟
Studies of scientists' belief in God
Many studies have been conducted in the United States and have generally found that scientists are less likely to believe in God than are the rest of the population. Precise definitions and statistics vary, but generally about 1/3 are atheists, 1/3 agnostic, and 1/3 have some belief in God (although some might be deistic, for example)

http://en.wikipedia.org/wiki/Relationship_between_religion_and_science

کارشناس بحث : صالح

این یا اون؟؟

با سلام
یه سوالی داشتم.
خدا چون خلق کرده خالقه یا چون خالقه خلق کرده؟؟؟
یا در مورد هر صفت دیگه که به خدا نسبت دادیم مثلاً
چون علم داره بهش میگیم عالم یا چون عالمه علم داره؟؟
چون میبخشه غفوره یا چون غفوره میبخشه؟؟
......

شبهه 9: خالقیت خدا ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شبهات کاربر گرامی ساسان 2012

بعضی از شبهات در زمینه صفات خدا ایجاد می شوند : مثلا در مورد خالقیت خدا گفته می شد که خدا کی خالق شد ؟ اگر بعد از خلقت جهان خالق شده ، پس پیش از آن خالق نبوده است و در نتیجه به واسطه خلق جهان ، از خدایی که خالق نبوده به خدایی که خالق شده تبدیل شده است و در ماهیت او تغییر ایجاد شده است و خدایی که تغییر و تحول بپذیرد شایسته خدایی نیست و اگر همیشه خالق بوده ، پس قبل از خلقت جهان به چه واسطه ای خالق بوده است ؟


لینک اصلی شبهات: http://www.askdin.com/showthread.php?t=4565

خدا در اشیاء هست اما داخلشان نیست ...

امام علی(ع) میفرماید:خدا در اشیاء هست اما داخلشان نیست و خدا دور از اشیاء است اما خارج از آن نیست یعنی چی؟؟
این روایت یعنی همان آیه معروف که در سوره ق آیه 16 آمده است نحن اقرب الیه من حبل الورید یعنی من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم و این آیه شامل اشیاء نیز می باشد برای توضیح این آیه به مطالب زیر دقت کنید :
در اینجا نزدیك‏تر بودن از رگ گردن، تمثیلی است برای بیان استیلا و احاطه خداوند بر بندگان خویش؛ چون رگ گردن، رگی حیاتی برای بدن است و با قطع آن سریعا جان از بدن مفارقت می‏كند. خداوند برای بیان احاطه و اقتدار خویش از این استفاده نموده است نه آن كه خداوند - نعوذ باللّه‏ - جزئی از بدن و یا موجودی دارای جرم و جسم باشد.

در قرآن آمده: انسان را آفریدیم و از مكئونات و وسوسه‏ های نفس او آگاه هستیم و از رگ گردنش به او نزدیك تریم.(1)
راغب در مفردات گوید: توسوس از ماده وسوسه به معنی افكار نامطلوبی است كه در دل انسان می‏گذرد و اصل آ؛ از كلمه وسواس گرفته شده كه به معنی صدای زینت آلات زنان و همچنین پیام و صدای مخفی است.
لذا منظور در آیه این است كه وقتی خداوند از خطورات قلبی و وسوسه‏های زودگذری كه از فكر انسانها می‏گذرد آگاه است مسلماً از تمام عقاید و اعمال و گفتار آنان با خبر می‏باشد - برای این كه خداوند خالق انسان است، بدیهی است كه خالق و آفریننده به تمام خصوصیات و ویژگیها و زوایای مخلوق خویش علم و آگاهی دارد - ، از این رو در دنباله آیه فرموده ما از رگ گردن به شما نزدیكتریم.(2)
مراد از نزدیكی خداوند متعال از رگ گردن به انسان این است كه خداوند چون خالق و سازنده انسان است لذا به تمام خصوصیات او علم و آگاهی دارد - و روشن است كه احاطه علمی پروردگار سبب نمی‏شود كه خود را به او نزدیك نكنیم، بلكه بر عكس باید با جدیّت و تلاش فراوان هر چه بیشتر خود را به او نزدیك نماییم. سعدی می‏گوید: یار نزدیكتر از من به من است. وین عجب‏تر كه من از او دورم. اتّفاقاً بعضی‏ها قرب الهی را به معنی متصف به اوصاف الهی گرفته‏اند یعنی همان طوری كه خداوند بزرگ عالم، فادر، رحیم، عطوف و... است انسان هم باید سعی و كوشش كند تا متصف به صفت علم و قدرت و... گردد. در حدیث قدسی می‏خوانیم كه خداوند بزرگ فرموده: عبدی اطعنی حتی اجعلك مثلی...بنده من مرا اطاعت كن تا شما را مثل خود قرار دهم. همان زوری كه من به چیزی می‏گویم وجود پیدا كن، وجود پیدا می‏كند، شما هم این گونه شوی.
خلاصه كلام این كه مراد از نزدیك‏تر بودن خداوند به انسان از رگ گردن، به معنی احاطه علمی و قدرت اوست و چنین امری موجب نمی‏شود كه انسان خود را به خدا نزدیك نكند، چون همان طور كه گفتیم قرب خدا به مفهوم احاطه وجودی است. قرب معنو ی انسان به خدادر سایه عبادت و بندگی و تخلّق به اخلاق الهی می‏باشد.

پی نوشت‏ها:
1. ولقد خلقنا الأنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید (آیه 16 سوره ق).
2. به كتاب المیزان، ج 18، ص 547 و تفسیر نمونه، ج 22، ص 244 مراجعه شود.
منبع:تبيان

اثبات واجب الوجود

نظرات دوستان و برهان های ارائه شده همه محترم
ولی گذشته از همه اینها آیا ممکنه موجودی وجود داشته باشه که اصلاً خالقی نداشته؟؟ پس چه جوری بوجود اومده؟؟ میگین بوجود نیومده و ذاتش مساوی بودنه خب آیا ممکنه موجودی ذاتش برابر بودن باشه؟؟؟
چطور ممکنه؟؟ چرا فقط همین یه موجود؟؟؟ چرا موجودات دیگه ای نیستن که ذاتشون مساوی بودن باشه؟؟ مگه میشه کسی چنین ذاتی رو برای اون نذاشته باشه و خودش خود به خود این ذات رو داشته؟؟؟

دلیلی برای وجود خالق نیست

سلام
کسی در این جهان وجود ندارد که بتواند رویایی به نام خدا را ثابت کند

اصولا این عالم نیازی به خالق ندارد
چگونه؟
خود این عالم به ما میگوید که من را کسی خلق نکرده.
چگونه؟
فقط کافیه این چند قانون را قبول داشته باشین
که اگه ندارین میتونم براتون ثابت کنم
1 .انرژی نه بوجود میاد نه از بین مبره
2.این عالم از 2 حالت(ماده و انرژی ) است
3.ماده از انرژی تشکیل شده
4.ماده به ماده و انرؤی به انرژی و ماده به انرژی و انرژی به ماده تبدیل میشه
5.این قوانین که به قوانین فیزیک معروفند ساخته هوش یا عقل بشر نیست بلکه شواهد عقل سلیم است هر کدوم رو که قبول ندارین میتونم ثابت کنم

تموم شد نتیجه گیری
اگر این جهان از انرژی است
پس انرژی هم بوجود نیامده
پس چرا باید دنبال خالقی باشیم؟

پس تا اینجا چیزی بوجود نیامده. هرچه هست از اول بوده
بوده ولی نه به این صورت
حالا مگر میشود که جهانی با این نظم خود به خود شکل گیرد؟
بله میشود
و اینجا خود به خود یعنی عدم دخالت الت ولی دخالت علت است
منظور از الت(خدا یا هر هوشی است
و منظور از علت(قوانین ماده و انرژی است

این جهان با تمام نظمش طبق قوانین که در راس ان قانون جاذبه است شکل گرفته
یعنی تبدیل شده (تبدیل مواد اولیه به ترکیباتی پیچیده
هر ان چیز که ما در اطراف خود میبینیم نتیجه قوانین است. نه خدا

اگر خداوند جهان را خلق نکرده باشد در شکل گیری ان نیز نمیتواند دخالتی کند
پیدایش تمام اشکالی که در اطراف ما هستن را علم با دلیل (مبنی بر قانون) توضیح داده
پس نیازی به خالق نیست

اگر کسی میتواند من را قانع کند که جهان خالق دارد بیاید منطقی دلایلم را نقض کند
کسی هست؟

خدا هیچ است
خدا پوچ است
خدا جسمیست بی معنی
خدا یک لفظ شیرین است
خدا رویایی رنگین است

شبهه 1: براهین اثبات خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت همگی
:Sokhan:طبق قولی که به دوستان داده بودم که شبهاتی که خانم یا آقای sasan2012 گذاشته بودند و قرار شده بود که بعد از 40 روز که آنها را تفکیک کنند تا هم سنگین نباشند و هم باعث نشود درست به آنها پرداخته شود ولی این کار رو نکرد من این پست های جدا از هم رو می ذارم ان شاءالله که مفید واقع شود و خیر باشه
شبهات دینی من(sasan2012) : این شبهات سنگین بوده و خواهشا چنانچه احساس می کنید که در باعث ضعف عقائد شما می شود اکیدا از خواندن آنها اجتناب کنید . با تشکر

1- در حالی که امروزه تقریبا همه برهانهای خداشناسی به شدت زیر سوال رفته اند و بر بعضی از آنها به طور کامل خط بطلان کشیده شده است ، چگونه می توان هنوز به وجود خدا باور داشت ؟ قوی ترین برهانهای خداشناسی ، برهان نظم و علیت می باشد . این براهین در هزاره های پیشین توسط دانشمندان یونانی و بعد مسیحی ابداع شدند و از همان زمان نیز مورد مخالفت شدید قرار گرفتند . ابوعلی سینا هر دو این نظریات را رد کرده بود . دیوید هیوم 25 سال بر روی این نظریه (برهان نظم) مطالعه کرد و مطالعات خود را تحت کتابی به عنوان محاورات به تألیف در آورد و نهایتا به شکست خود در اثبات این نظریه اعتراف کرد . شهید مطهری نیز در این زمینه تحقیقاتی به عمل آورد که نهایتا به نتیجه قابل ذکری نرسید و در عصر حاضر آیت الله جوادی آملی با قاطعیت می گوید : "هرگز برهان نظم بدون استمداد از براهین دیگر، توان اثبات ذات واجب را ندارد". وقتی که بزرگترین براهین خداشناسی چنین مورد نقض قرار می گیرند ، تکلیف سایر براهین کم اهمیت تر چه می شود . کار اثبات خدا چنان به تنگنا کشیده است که شخصی مانند پاسکال ، نظریه دفع خطر احتمالی را عنوان می کند که بیشتر به سفسطه می ماند تا یک برهان علمی . طبق این نظریه اگر خدایی نباشد( البته تاکید پاسکال بر خدای مسیحی و تثلیث است ) که هیچ ، ولی اگر خدایی باشد و در آن دنیا ما را مؤاخذه کند چه ؟ پس عقل سلیم می گوید که بهتر است خدا را قبول داشته باشیم . یک مسلمان می تواند این نظریه را برای الله به کار ببرد و یک بت پرست برای بت ها و هر کس از هر دینی می تواند این نظریه را برای خدایان و الهگان خود به کار ببرد و حتی یک شیطان پرست نیز می تواند ادعا کند که اگر تابع شیطان نباشید بعد از مرگ احتمالا روح شما را مجازات خواهد کرد پس بهتر است تنها به شیطان پناه ببرید تا از مجازات احتمالی در امان بمانید ! حتی بعضی رو به برهانهای احساس و فطرت و امیال درونی و میل به پرستش و ... می آورند در حالی که هنوز موجودیت فطرت و احساس و... و همچنین ماهیت و خواستگاه آنها در هاله ای از ابهام قرار دارد و برای اثبات خدا از طریق این براهین ابتدا باید خود فطرت و احساس اثبات شوند و سپس از آنها برای اثبات خدا استفاده کرد . به عنوان مثال یک انسان درستکار ممکن است بگوید احساس می کند که باید به جامعه خدمت کند و آن را اصلاح کند و یا یک بزهکار بگوید احساس می کند که باید از همان جامعه انتقام تمام رنجهایش را بگیرد . هر دو از احساس حرف می زنند ولی نوع احساس آنها تفاوت دارد و مسلما هر دو احساس به طور همزمان و موازی نمی توانند درست باشند .

ایا خدا نیازمند است؟

برای رد خدا حدود 10 برهان وجود دارد
در حالی که برای اثبات خدا فقط 1 برهان (نظم )وجود دارد(البته برهان واجب الوجود از بن اشتباه است چون واجب الوجود محال ذاتی است)
چرا محال ذاتی است میگم
چون یک موجود نمیتواند تمام صفات کمالی را کامل داشته باشد
مثلا
عالم مطلق محال است
قادر مطلق محال است
هوش بی نیاز محال است
حالا من الان در مورد نیاز خدا بحث میکنم تا بعد

1 1.اگر خدا وجود داشته باشد، او کمال مطلق است.
2.اگر خدا وجود داشته باشد، او خالق جهان است.
3.یک وجود کامل مطلق، هیچ علاقه و خواسته‌ای ندارد.
4.هر وجودی که جهان را خلق کرده باشد، لزوما علاقه و خواسته‌ای داشته‌است.
5.بنابراین، یک موجود مطلقا کامل نمی‌توانسته جهان را خلق کرده باشد.
6.نتیجتا، وجود خدا ناممکن است

این برهانیست که میگوید هر هوشی باید فعالیت انجام دهد
و این فعالیت از خواسته او هست
و ان خواسته نیاز او

خدا به هر دلیل که ما را خلق کرده باشد هدفی حکمتی یا خواسته ای داشته
و ان خواسته نیاز او بوده
چرا که اگر نبود این کار را نمیکرد

لطفا هر کی میگه خدا نیاز ندارد بگوید خواسته خدا از خلق کردن چیست؟
و چرا ان خواسته نیاز او نیست؟