دوستی

موضوع نامه های رییس جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

درتاپیک وضع فعلی حجاب و در ارسال 317 جناب استادگرامی جناب کریم مطلبی بود که توجه مرا بخود جلب نمود و چون مربوط به آن تاپیک نمیشد لذا عین متن را ذیلا آورده و سوالات خود را مطرح مینمایم.

متن موردنظر این بود که :

امریکا از اول می خواست مستقم با رهبری وارد مذاکره شود ونامه نوشتن اوبا به حضرت آقا وغیره هم در همین راستا بود..

اولا که من خودم بشخصه الان متوجه این موضوع شدم که رهبران آمریکا به رهبر عزیز ما نامه نوشته{و مقداری از آنها را که گشتم دراینترنت و خواندم مطالب تهدید و بدی هم نبودند بلکه مقداریشون حتی توقع دوستی و همکاری هم بودند}

الان سوال من این است که اگر رهبران امریکا نامه های محبت امیزی به رهبر عزیز ما نوشته و تقاضای دوستی و ارتباط و همکاری و چی و چی نموده و یا خواهش نموده اند که بین ایران و امریکا دوستی و همکاری بوجود بیاید ، چرا این پل ارتباط دوستی برقرار نشد؟

1- آیا مشکل یا مشکلاتی وجودداشته؟
2- این مشکل یا مشکلات چی بودند یا کجا بودند؟
3 آیا درصورت ایجاد این ارتباط و دوستی ، به نفع ما مردم{حکومتی و مملکتی}تمام میشد یا بضرر ما؟

{ابتدا این سوال یا سوالات پاسخ داده شوند بعد اگرسوال دیگری بود بپرسم اگر نه که نظر و توقع خودم را بیان نمایم}

ممنون و التماس دعا.


[/][/]

وظایف و حقوق دوستی

انجمن: 

سلام و درود دوستی دارم که ادعا میکنه خیلی دوستم داره اما هیچ کدوم از حقوق دوستی رو رعایت نمی کنه اصلا حقوق دوستی چیه؟ من در قبالش که همش میگه من دوستت دارم ولی اصلا انگار نه انگار باید چی کار کنم؟

راهکاری برای قطع و اتمام دوستی

سلام خسته نباشید
14 ساله میباشم مدتی است که با شخصی دوست شده ام در ابتدا نماز نمیخواند و به احکام پایبند نبود ولی الان با تلاش های بنده نماز هایش را میخواند وپیشرفت کرده ولی خودم و اطرافیانم احساس میکنیم که روی بنده تاثیر منفی میگذارد و من بسیار به او علاقه دارم و شاید وابسته او هستم و خودم هم به این نتیجه رسیده ام که باید دوستی مان به اتمام برسد ولی نمیدانم چطور به صورت تدریجی که کم کم به او بی محلی کنم و این ها که اصلا نمیشود میخواهم راهکار بدهید که چگونه سریعا رابطه مان را قطع کنم؟
ممنون

نقش زبان در تعمیق و حفظ دوستی ها

با سلام و احترام
می خواستم من را راهنمایی بفرمایید که مدیریت زبان در حفظ دوستی ها چه تاثیری داره در واقع نقش مدیریت زبان در حفظ دوستی ها چیه؟
ایا شوخی کردن و خودمانی بودنو و استفاده از کلمات عامیانه و گاها زشت از ارزش دوستی ها می کاهد ؟

چیکار کنم که دوستم با ما به تفریح و گردش بیاد؟

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام و خسته نباشید و خیلی ممنون از انجمن تاثیر گذار و خوبتان.
بنده پسری هستم 14 ساله و با توجه به سنم دوست دارم ک با دوستان خود به تفریح و گردش و... برویم.
ولی یکی از دوستان من نمیدانم به چه دلیلی اصلا حاضر به گردش رفتن یا به فست فود رفتن یا سینما نمیشود و با یکی دیگر از دوستانم بسیار با او صحبت کرده ایم اما دلیلی نگفته است بهمان. ایا ما باید به ان اصرار کنیم به بیرون امدن؟ یا اگر نظر شما این است که شاید دلیلی داشته باشد که نتواند بگوید و ما نباید به ان اصرار کنیم ایا ما باید با دوستان دیگرمان بدون او به بیرون برویم؟
و مشکل بعدی من و این دوستم این است که این دوستم بسیار باشگاه فوتبال میرود و روز هایی که باشگاه نمیرود به کلاس زبان میرود و خود را بسیار خسته و نمیتواند به درس هایش برسد من هم بسیار با او صحبت کرده ام ولی گوش نمیدهد وظیفه من به عنوان یک دوست در این جا چیست؟چه اقدام های دیگری جز صحبت با او بکنم؟
با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

آیا قطع ارتباط با دوست دختر و شکستن دل او حق الناس است؟

انجمن: 


با سلام

با توجه به موضوعات دوستی با جنس مخالف در دوران قبل ازدواج، که منجر به ازدواج نمیشه ، که اخیرا در این انجمن مطالعه کردم ، چند سوال خواستم مطرح کنم :

فرضا دختر و پسری از دو شهر مختلف ، از طریق اینترنت و چت و فضای مجازی ، با همدیگه اشنا میشن ، و کم کم دلبستگی ها و وابستگی ها شروع میشه و دل دادن و قلوه گرفتن ها و..... این دو نفر هنوز چهره همدیگه رو ندیدن و فقط از همدیگه یک چهره خیالی ساختن و حتی اخلاقی که از همدیگه متصور هستند ، هم ، یک اخلاق غیر واقعی و ساخته ذهن همدیگه هست ، چون قطعا از روی نوشته ها و در فضای مجازی ، امکان شناخت اخلاق و رفتار و حجب و حیای طرفین امکان پذیر نیست و غالب اوقات با خطای ذهنی همراه هست....

خلاصه این دختر و پسر داستان ما ، بعد از یکسال که شبانه روز از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط بودند و کلی بهم وابسته شده اند ، تصمیم میگیرند از نزدیک همدیگه رو ملاقات کنن تا کم کم همه چیز رو رسمی کنن و به خانواده ها اطلاع بدن.....

اما روز ملاقات ، یک روز فاجعه بار برای یکی از طرفین هست .. مثلا دختر خانم یا اقا پسر ، میبینه اصلا این چهره طرفش اون چیزی نیست که فکرش رو میکرده و اصلا نمیتونه با این چهره کنار بیاد، یا مثلا بعد از دیدار ، یکی از طرفین به فکر فرو میره و با خودش میگه ایا این طرف من ، ارزش این رو داره که بخاطرش ازدواج راه دور و سختی هاش رو تحمل کنم و مواردی از این دست..... و به این شکل یکی از طرفین کلا از این اشنایی ناخرسند هست و حالا که کم کم داغی بدنش ، از بین میره ، میفهمه عجب اشتباهی کرده که این مسیر مه الود رو برای ازدواج انتخاب کرده.... حال فرد نادم دو راه در پیش داره....

یا بخاطر رودربایستی و عذاب وجدان و مسائلی از این دست ، به این ازدواج تن بده ، که خدا اخر و عاقبت این ازدواج رو ختم به خیر کنه!
یا هم اینکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ، رابطه رو بهم بزنه و همه چیز رو تموم کنه ....

ما فرض کنیم فرد نادم ، گزینه دوم رو انتخاب کنه و رابطه رو بهم بزنه و نزاره به ازدواج ختم بشه...

حال سوالاتی که پیش میاد :

سوال اول : آیا این فرد با اینکه صلاح طرفین در ازدواج نکردن بوده ، بخاطر شکستن دل طرف مقابلش ، خطا کار هست؟ ایا حق الناس به گردنش هست؟ چطور میتونه این حق الناس رو جبران کنه و در همین دنیا همه چیز رو ختم به خیر کنه؟

سوال دوم اینکه : این فرد نادم ، اگر در اینده با فرد دیگری ازدواج کرد ، با توجه به اینکه رابطه اولش ، یک رابطه مجازی بوده و خیلی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری طرف اول ، که از او جدا شده ، واقعیت نداشته ، بلکه عموما ، ایده ال هایی بوده که ساخته و پرداخته ذهن خودش بوده ، اما این فرد چه کند که در ازدواجش با نفر دوم ، دچار قیاس همسرش با نفر اول و خصوصیات خیالی نفر اول نشود؟

سوال سوم اینکه : اگر مثلا دلشکسته ی این ماجرا ، دختر خانم بوده باشه ، که بخاطر چهره اش ، از طرف پسر رد شده باشد ، ایا این دختر اگر در اینده ازدواج کرد ، و هنوز به فکر دوست پسرش بود ، و ناخوداگاه همسرش رو همیشه با دوست پسرش قیاس میکرد ، ایا بر گردن پسر که این رابطه رو بهم زده ، گناهی هست؟ اگر هست چه باید کرد؟

کلا صورت مساله اینه که اگر یکی از طرفین ، در وسط کار دوستی، فهمیدند راهی که رفته اند ، خطا بوده ، چه کنند ، که هم این راه به ازدواج ختم نشه که حالت یک ازدواج از روی جبر و اجبار و رودربایستی بوده باشه و هم چگونه رابطه رو تمام کنند که بعد از بهم زدن رابطه ، دچار گناهان از جنس حق الناس که در بالا توضیح داده شد نشوند؟ معمولا در این روابط چون احساسات طرفین به شدت درگیر میشه ، تمام کردن رابطه به خوبی و خوشی معمولا امکان پذیر نیست .

می خوام با یکی دوست بشم ...

با عرض سلام :Gol:
یک راست میرم سر اصل مطلب دوستان...
من یک نوجوان 14 ساله هستم و خودتون بهتر نیاز های دوستانه و عاطفی افراد رو میدونید.
سال قبل به یکی از دوستام وابسته شده بودم ولی هم مدرسه ایام کاری کردن که با هم قهر کردیم(مدرسه ما جوری هست که اکثرا چشم دیدن دوستی دو نفر رو ندارن و سعی به خراب کردن رابطه اون دو نفر دارن)
مشکلمو با چندین نفر مطرح کردم گوشم از این حرفا پره : وابسته نشو،دلیل وابستگیت چیه؟؟،مگه اون چی داره؟،به درسات بیشتر فکر کن و فلان.همشو میدونم ولی دوران نوجوونی فرق داره من سعی میکنم وابسته نشم.
مشکل اصلیم اینه : یک فرد امسال تازه اومده به مدرسه ما و من چند بار بخاطر پرونده بسیجش باهاش حرف زدم
وقتی کار پروندش تموم شد احساس کردم منو ب حساب نمیزاره.فکر میکنم که بازم گفتن این طرف فلان کارس(مدرسه ما اینجوریه)
و از اونجایی که اون هم به بلوغ فکری نرسیده فک کنم اگه بهش این حرفو زده باشن باور میکنه
ولی باور کنید نه قیافش خیلی خوبه نه هم زیاد نمیشناسمش فقط میخام باهاش دوست باشم.بهم گفتن وقتی با دوستت نمیتونی خوب تا کنی بدون که از خدا دور شدی.باور کنید نمیدونم چیکار کردم که خدا دیگه دوستم نداره ...
کلی مشکل دارم تو زندگیم از طرف دوستام..
حالا نمیدونم با چه بهانه ای و چجوری برم با اون طرف دوست بشم . دوستان راه چاره رو نشونم بدید.نگید که ولش کن و فلان.فقط راه چاره میخام

یا علی

ممنون میشم جواب بدید

میزان ابراز محبت و دوستی

سلام
توی روایات داریم که پیامبر فرمودند: اگر کسی محبت برادر دینی خود را در دل داشته باشه و به او ابراز نکنه به او خیانت کرده است.
یه کلیپ هم از جناب آقای پناهیان دیدم حدودا توی همین موضوع
این لینک

[video]http://bayanbox.ir/download/4234662078568132603/Clip-Panahian-RasmeRefaqat-Low.mp4[/video]

حالا می خواستم بدونم حد ابراز این محبت چقدره؟یعنی اگه من رفیقم رو دوست دارم باید همش این رو یاد آوری کنم؟و به چه شکل؟
سوال دیگه هم اینکه از کجا میشه فهمید طرف مقابل هم آدم رو دوست داره یا نه؟
البته ما حدیث داریم که محبت قلبی برادرت رو از محبت خودت نسبت به او بفهم
ولی می خواستم یه راهی هم برای امتحانش بدید چون توی کتاب دوستی و دوستان خوندم یکی از راه های آزمایش دوست اینه که ببینی چقدر دوستت داره(نقل به مضمون)
راه فهمیدن این علاقه چیه؟ آیا همین حدیث کارو یه سره می کنه و نیاز به آزمایش نیست؟

من و دوستان صمیمی ام

سلام
خسته نباشید
ببخشید مزاحم شدم
یه بحثی رو میخوام مطرح کنم که شاید یه کم طول بکشه
یه برنامه ای که از سال سوم راهنمایی توی مدرسه ی ما ایجاد شد فراهم شدن یه فضای بد توی روابط بین بچه ها بود
البته اون موقع این قضیه خیلی کم بود
اونم اینکه دوستی ها به دو دسته تقسیم شد
1.دوستیای معمولی
2.دوستیای خیلی صمیمی یا به قولی عاشق و معشوقی که معمولا توی 90 درصد موارد محبوب هم چهره ی زیبایی داشت
البته دوستی های نوع دوم گاهی برقرار می شد و گاهی هم معشوق محل عاشق نمی ذاشت و این عشق بعد از مدتی از سر عاشق می افتید
من محبت شدید به دوستام از سال سوم راهنمایی برام اتفاق افتاد
البته من کلا حالت اجتماعی داشتم با همه رفیق بودم و با خیلیا هم صمیمی و خیلی از بچه ها هم بهم اعتماد داشتن و ازم مشورت می گرفتن و اینا
از سال دوم توی کلاس زبان با یکی به نام سجاد توی یه کلاس بودیم
خوب تا حدی هم با هم رفاقت داشتیم
او دو سال از من کوچیک تر بود
سال بعدش من رفتم سال سوم راهنمایی
توی مدرسه ی تیزهوشان هم بودم
او هم اون سال تیزهوشان قبول شد و شدیم هم مدرسه ای
بره همین ارتباطمون بیشتر شد
همون سه چهار ماه اول بود که ارتباطمون زیاد شده بود و من
کم کم بهش احساس محبت کردم
او توی مدرسه خیلی دور من میومد دلیلشم اجتماعی بودن من و گرم گرفتنام و شوخیام و اینا بود
توی مدرسه دوتا رفیق 6دونگ داشت که از سوم دبستان باهم بودن
اون دوتا هم وقتی میدیدن سجاد میاد دور من اونا هم میومدن
اسماشونم امیر و نیما بود
کم کم اونا هم شروع به سلام علیک کردن و کم کم رفاقت رو شروع کردن
(من نمیدونم به خاطر غروره یا چیز دیگه نمیدونم رفاقت رو من با کسی شروع نمی کنم مگه خودش بیاد جلو و ...)
بعد هم شماره ی من رو گرفتن و شبش دوتاشون شروع به پیامک دادن کردن
کم کم شدیم یه گروه رفاقت 4 نفره
اون وقتا خیلی بحث بیرون رفتن و اینا نبود همون توی مدرسه و بعدش تماس و پیامک
(من چون خودم یه سری دغدغه ها دارم هیچ وقت با کسی که مشکل اخلاقی داشته باشه دوست نمیشم اگه ببینم یه مشکلی داره یا سعی می کنم راهنماییش کنم و یا جدا میشم)
توی نگاه اول اون دوتا بچه های بعدی به نظر نمی رسیدن
با سجادم که حدود سه چهار ماه به طور جدی تر بودم و بدی ندیده بودم
بالاخره من با سه نفر رفیق شدم که ازم دوسال کوچیک تر بودن
واقعا بهشون احساس محبت می کردم
بره همین سعی می کردم بیشتر باهاشون باشم و این باعث شده بود که بچه های پایه ی خودم به خاطر این قضیه اذیتم کنند
اما من اهمیتی ندادم و رفاقتم رو ادامه دادم و حتی با خودم بردمشون توی مجموعه ی فرهنگی که خودم متربی بودم تا هم اونا به سوی خدا تربیت شن هم باهم باشم
حالا سوالایی که دارم و خواهش می کنم کارشناسان و دوستان کمکم کنن چون هنوز برام حل نشده
1.اصن این محبت یه دفعه ای ازکجا اومده؟اصن درسته یا نه؟خدای نکرده هوس نباشه؟پس چرا عده ای میگن افراطیه؟نکنه اینم محبت گروه دوم مدرسه ی ما باشه که بالا توضیح دادم؟؟و...(توضیح بدم از این سه تا فقط یکیشون یه کم چهره ی زیبایی داشت)
2.از اون قضیه الان چهار سال میگذره و من الان با دوتاشون رفیقم و رفاقتم با نیما رو یه نفر خراب کرد.من هنوزم واقعا این سه تا رو دوست دارم.خدا میدونه هنوزم زیارت عاشورا که میخونم میگم خدایا به نیت من و سه تا رفیقم.ثوابشو به اونا هم بده.آرزو دارم سه تایی با هم بریم مشهد امام رضا.بریم کربلا.با اینکه مث اون وقت همش باهم نیستیم و شاید اونا هم مث قبل منو دوست نداشته باشن.حالا من در قبال اونا چه وظیفه ای دارم؟باید تلاش کنم تا رابطمون مث قبل شه؟اگه نشه چی؟اصن نیازی به این سه تا هست؟چرا بعد سه سال (این وسطا اتفاقاتی هم افتا.دوسال این وسطا با سجاد هیچ ارتباطی نداشتم.7 یا 8 ماهم با امیر ارتباط نداشتم) و با وجود اینایی که گفتم محبتشون از دلم نرفته؟
3.توی این چهارسال به دلیل اجتماعی بودنم خیلیا ادعا کردن که دوسم دارن و میخوان خیلی باهام رفیق باشن منم پسشون نزدم و باهاشون رفاقت کردم.دو نفر هم بودن که خودم ازشون خوشم اومده بود و رفیق صمیمی شده بودیم.ولی هرچی فکر می کنم حس میکنم این سه تا یه چیز دیگه ان.این امکان داره؟چیکار باید بکنم؟افراط نیست؟این دوستی توش اخلاق هست؟ یا ....
راهنماییم کنید.اگه سوالی هم هست در خدمتم

دوستی دارم که به بعضی از مسائل شرعی عمل نمی کند. چه کنم؟

سلام خدمت همه
سال فاطمی همه مبارک
یه سوال
من یه ماهه که با یه نفر تو مدرسمون دوست شدم
این دوست من
خیلی خوشگله ولی من بخاطر قیافه اش باهاش دوست نشدم
بعدش ازش پرسیدم
نمازاشو میخونه اغلب مواقع
اما در کنارش
گوش دادن به صدای زن رو مشکل نمیدونه
و بعضی چیزای دیگه رو
مثلا روبوسی و دست دادن با نامحرمای فامیل
اما من خودم اینا رو حرام میدونم
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
آخه خیلی پسر خوبیه
باادبه
درسش خوبه
اما گفتم دیگه
البته نه اینکه خودم معصوم باشما
حالا به نظرتون چیکار کنم؟
ادامه ی دوستی و سعی در اصلاح؟
قطع دوستی؟
.
.
.
لطفا نظراتتون رو ید دوستان
ممنون
یاعلی
در ضمن
من 17 سالمه