سوالات

مناظره امام زمان (عج) بعد از ظهور

من در یک سخنرانی شنیدم که امام زمان بعد از ظهور مناظره برگزار میکنند و به سوالات مردم پاسخ میدهند
حدیثی در این مورد هست ؟ هیچ حدیثی هست که امام زمان بعد از ظهور به شبهات پاسخ میدهند ؟
(خواهشا فقط حدیث بیارید نه حرف خودتون)
ممنون

سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه)

با سلام


از اساتید گرامی تقاضا دارم به این شبهاتی که اهل سنت عنوان کرده اند پاسخ دهید

البته این شبهه شامل ۱۲ سوال است که بنده بعد از جواب هر سوال ,سوال دیگر را مطرح میکنم



سوال اول:در خطبه ۶۷ نهج البلاغه آمده که حضرت علی علیه السلام در مورد ماجرای سقیفه از یارانش می پرسد که انصار در سقیفه چه گفتند؟

و آنها پاسخ می دهند که انصار گفتند: زمامداری از ما و رهبری از شما مهاجرین انتخاب گردد پس حضرت علی علیه السلام فرمود: چرا با آنها به این سخن رسول خدا استدلال نکردید که آن حضرت درباره انصار سفارش فرمود: با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید و در این هنگام یارانش از حضرت علی علیه السلام پرسیدند چگونه این سخن آنها را از زمامداری و خلافت دور می کرد که حضرت علی علیه السلام در پاسخ می گوید: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت.

حال ما در اینجا طبق گفته خود حضرت علی می گوئیم اگر خلافت فقط منحصر به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است پس چرا اینقدر پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد اهل

بیت سفارش می کرده است( شیعه نیز دائم به این سفارشات اشاره دارد) اگر خلافت در بین اهل بیت می بود سفارش مکرر در مورد آنها معنایی نداشت و به طور مثال ممکن بود مردم در

غدیر خم یا جاهایی که شیعه معتقد است علی به عنوان خلیفه بلافصل معرفی می شده است به پیامبر صلی الله علیه وسلم بگویند تو می بایست سفارش ما را به علی بکنی نه

سفارش او را به ما ، چونکه او پس از تو خلیفه و حاکم بر ما خواهد شد و باید مراقب ما باشد.

پس طبق این سخن حضرت علی علیه السلام نتیجه می گیریم که دستوری از سوی خداوند یا پیامبر صلی الله علیه وسلم مبنی بر خلافت در اهل بیت نبوده است و شما نیز نمی توانید سخن حضرت علی را قبول نکنید.

آیا آنهمه که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، سفارش اهل بیت و خاندان خود را به دیگر مردم می کردند دلیل بر این نبوده که خلافت در خاندان ایشان نبوده است؟(ضمن اینکه چرا حضرت علی نمی گویند منظور از الائمه: من و فرزندان من هستند؟)

لازم به تذکر است که مراجع رافضی در پاسخ به این سوال می گویند: در مورد انصار چنین آمده که با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید ولی در مورد اهل بیت چنین چیزی نیامده است!!! که در جواب به مراجع رافضی باید گفت: سوال ما واضح است و صحبت از سفارش در مورد انصار است، خود حضرت علی فرموده: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت.

خواننده گرامی دقت کند که حضرت علی زمامداری را گفته و سپس بطور صریح به سفارش در مورد ایشان اشاره دارد یعنی در واقع خود حضرت علی جمله با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید را به سفارش کردن معنا نموده است و آنرا نوعی سفارش دانسته اند و سوال ما نیز همین است که بنابراین طبق همین سخن حضرت علی پس اگر زمامداری در اهل بیت بود سفارشات دائم پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد ایشان معنا نداشت، پس سوال تنها در مورد سفارشات پیامبر در مورد ایشان است، آیا شما این جمله پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد انصار را سفارش می دانید یا خیر؟

خود حضرت علی در این خطبه آنرا سفارش دانسته است، حال شما می گویید: نه در مورد اهل بیت چنین جمله ای نیامده!! و در واقع کاری با بحث سفارش و سوال ما ندارید و اصلا رفته اید به سراغ موضوعی دیگر، البته دلیل آن کاملا روشن است، چون سوال ما جوابی ندارد. برخی دیگر از منتقدین باسواد نیز بجای پاسخ به این سوال می آیند و به موارد دیگری چون کتاب الله و عترتی اشاره می کنند که در پاسخ باید بگویم: جواب سوال ما چه شد؟!
لطفا پاسخ همین سوال و سخن حضرت علی را بدهید و ما فعلا با موارد دیگر کاری نداریم.

درخواست ارسال سوالات برای مصاحبه با خانواده شهداء

[=&quot]سلام!!![/]



[=&quot]ما می خواهیم درباره شهداء یک مستند بسیازیم که گروهمان فعال شده است اما یک مشکل بزرگ داریم و آن این است که در این مستند چه سوالاتی را باید از پدر-مادر-خواهر-برادر ویا سایر اقوام وبستگان شهید بپرسیم![/]



[=&quot]شما دوست عزیز وهمسنگر محترم می توانید به ما کمک کنید.[/]



[=&quot]آیا در این زمینه تجربیاتی دارید که در اختیار ما بگذارید؟[/]



[=&quot]آیا سوال یا مطلبی دراین باره دارید که به ما کمک کند؟[/]



[=&quot]منتظر جواب شما هستیم؛[/]



[=&quot]لبیک یا حسین(ع)[/]

تاپیک مقالات انجمن کلام و عقاید

بسم الله الرحمن الرحیم


سوال :

چرا تعدد زوجات با فطرت خانمها سازگار نيست ولي بر مردا يه امتيازه
خانمها كلا حقوقشون خيلي كمه در قران هم هست و للرجال عليهن درجه...ميخوام علتش بدونم

پاسخ :

اولاً اسلام تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قبول ندارد. با بررسى وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام به این نتیجه مى‏رسیم كه تعدد زوجات به طور نامحدود، امر عادى بوده و قبل از اسلام جریان داشته؛ تعدد زوجات از ابتكارات اسلام نیست، بلكه دین آن را در چارچوب ضرورت‏هاى زندگى انسان محدود ساخته و براى آن قیود و شرایط سنگیني قرار داده است.

ثانياً قوانین اسلام براساس نیازهاى واقعى بشر است، نه احساسات، زیرا ممكن است هر زنى از آمدن رقیب (در زندگى ناراحت بشود، ولى وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به كنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن مى‏شود.) هیچ كس نمى‏تواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگى، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلى را آن‏ها تشكیل مى‏دهند.

نیز نمى‏توان انكار كرد كه بقاى غریزه جنسى مردان از زنان طولانى‏تر است، زیرا زنان در سن معینى، آمادگى جنسى خود را از دست مى‏دهند، در حالى كه در مردان چنین نیست.

هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حاملگى، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالى كه در مردان این ممنوعیت وجود ندارد. و لحاظ اين مصلحت بمنظور پيشگيري از مفاسد بسياري بوده كه در اثر فقدان اين مصلحت، دامنگير فرد و جامعه مي شود.

از همه گذشته زنانى هستند كه به علل گوناگونى همسران خود را از دست مى‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند.

با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (كه تعادل میان مرد و زن به هم مى‏خورد) ناچاریم یكى از سه راه ذیل را انتخاب كنیم.

أ) مردان تنها به یك همسر در همه موارد قناعت كنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته‏هاى درونى و احساسى خود را سركوب كنند.

ب) مردان فقط داراى یك همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى كه بى شوهر مانده‏اند، به شكل معشوقه برقرار سازند.

ج) كسانى كه قدرت دارند بیش از یك همسر را اداره كنندو از نظر جسمى و مالى و اخلاقى مشكلى براى آن‏ها ایجاد نمى‏شود، نیز قدرت بر اجراى كامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود كه بیش از یك همسر انتخاب كنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب كنیم، باید گذشته از مشكلات اجتماعى كه به وجود مى‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه‏اى است كه پیروزى در آن نیست. به فرض كه این طرح عملى بشود، جنبه‏هاى غیر انسانى آن بر هیچ كس پوشیده نیست.

تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلكه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعى باید مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها كه مشكلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى‏كنند، كسانى هستند كه یك مسئله سه زاویه‏اى را تنها از یك زاویه نگاه مى‏كنند، زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دیدهمسر اول، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت كنیم.

اگر راه دوم را انتخاب كنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانى كه به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏اى. چنان كه شخصیت آن‏ها پایمال شده است. این‏ها امورى نیست كه انسان آگاه آن را تجویز كند.

بنابراین تنها راه سوم مى‏ماند كه هم به خواسته‏هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بركنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بیرون برد.(1)

با اين توضيحات روشن مي شود كه اگر بدور از احساسات و غرض ورزي ها به احكام دين بنگريم، صرفنظر از دلايل نقلي (آيات و روايات)، به حكم عقل و وجدان، دين اسلام را جامعترين و كاملترين دين الهي دانسته، و همه احكام آن را بر اساس و در مسير جلب مصلحت و دفع مفسده خواهيم يافت كه ضمن مطابقت كامل با نيازهاي معقول و منطقي بشر، به تمامه عدل و انصاف را در همه زمينه ها مطمح نظر خويش قرار داده است.

عموماً آنچه در اين ميان مورد، اشتباه و خطا قرار مي گيرد، قضاوت هاي فاقد مبنا و اصول است كه عمدتاً مبتني بر احساسات و يكجانبه نگري است كه فاقد مبناي معقول و منطقي مي باشد، و گاهاً اينگونه مسائل با تبييني شبهه آلود از سوي مغرضان، به اشتباه، نزد بي غرضان شائبه ي عقلانيت و منطق پيدا مي كند و در صورتي كه انسان، به عدم آسيب پذيري وحي و كلام قرآن و اهل بيت (ع) و دستورات و احكام دين، وثاقت و ايمان كامل نداشته باشد، و برتري وحي و يافته هاي ديني بر ديگر يافته هاي بشري برايش ثابت نباشد، به عبارتي كلام وحي را بر عقل و دانش بشري و بر احساسات و يافته هاي خود عرضه كند، نه يافته هاي عقل و دانش و احساس بشري را بر اصول وحي، ناگزير، دچار چنين تعارض و تشكيك و ترديدي خواهد شد.

تداوم چنين رويدادي در روح و روان و منطق بشر و عدم برخورداري از روح تقوا و محروميت از هدايت الهي، انسان را از مدار انصاف و عدالت خارج ساخته و نهايتاً به وادي كفر و دشمني و مخالفت با اصول دين الهي مي كشاند.

پاورقي______________________________________ __
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏3، ص 256 - 260؛ كتاب 180 پرسش و پاسخ.

تاپیک چرا پذيرش دين براي مردها راحت تر است؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13857&page=2