عمليات

✍عمليات نصر 9✦آزادسازی تپه شهدا✦

خلاصه گزارش عملیات :


نام عمليات : نصر 9 - تهاجمی
زمان اجرا : 1/9/1366
رمز عملیات : يا مولای متقیان (ع)
مكان اجرا : منطقه عمومی حاج عمران – پیرانشهر در محور شمالی جنگ
تلفات دشمن (کشته ، اسیر و زخمی) : 4600
ارگان هاي عمل كننده : نیروهای ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عمليات : آزادسازی دامنه جنوبی گرده کوه و انهدام توان رزمی دشمن


عملیات نصر 9 در اول آذر ماه سال 66 با رمز مبارک یا مولای متقیان در منطقه عملیاتی حاج عمران توسط رزمندگان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با هدف آزادسازی دامنه جنوبی ارتفاعات معروف به تپه شهدا به اجرا درآمد.
در این عملیات ارتفاعات دوهزاروهشتاد ، دوهزار وشصت، هزار و نهصد وهشتاد وپنج و هزار ونهصد و هشتاد درمنطقه عمومی حاج عمران آزاد شد. همچنین انهدام دهها دستگاه انواع خودرو نظامی وچندین انبار مهمات و کشته و زخمی شدن بیش از چهارهزارعراقی از دیگر خساراتی بود که به نیروهای عراقی وارد شد.
در این عملیات دشمن به دلیل کوهستانی بودن منطقه نتوانست از امکانات زرهی خود استفاده کند و ناچار شد با به جای گذاشتن بیش از چهار هزار کشته و زخمی و یکصد اسیر، عقب نشینی کند. پس از این عملیات، موقعیت رزمندگان با دفع پاتک‌های دشمن تثبیت شد و با حضور بر ارتفاعات منطقه، بر قسمت وسیعی از خاک عراق مسلط شد. در ادامه این عملیات، با سرکوب تحرکات بعدی دشمن و تحمیل ضربات مجدد به آن‌ها، تعداد دیگری از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند و قدرت پاتک از دشمن سلب شد. بدین ترتیب، تپه شهدا نیز از وجود دشمن بعث پاکسازی شد.

منبع:عاشورا

✍عمليات در محور كرخه - دزفول✦دومين عمليات غير كلاسيك محدود✦

خلاصه گزارش عملیات :

نام عمليات : عمليات در محور كرخه – دزفول
زمان اجرا : 15/1/1360

مكان اجرا : غرب دزفول – محور جنوبي جنگ
تلفات دشمن : 161 كشته ، زخمي و اسير
ارگان هاي عمل كننده : سپاه پاسداران و نيروي زميني ارتش

اهداف عمليات : پيشروي در مناطق تحت اشغال دشمن




در اين عمليات كه در محور كرخه – دزفول و با حضور نيروهاي سپاه و كمك ارتش صورت گرفت ، در دو محور تپه چشمه ، سه كيلومتر پيشروي گرديد ، اما در محور پل نادري مواضع تصرف شده نيروهاي خودي ، با پاتك دشمن ذوباره اشغال شد . اين عمليات غيركلاسيك و محدود در نيمه فروردين ماه 60 اجرا شد و طي آن رزمندگان خودي با اهداي 20 شهيد ، 15 دستگاه تانك و نفربر دشمن را منهدم و 161 تن از نيروهاي عراقي كشته ، زخمي و اسير شدند .

منبع:عاشورا

✍عمليات توكل✦پايان عمليات گسترده تا زمان عزل بني صدر✦

خلاصه گزارش عملیات :

نام عمليات : توكل
زمان اجرا : 20 / 10 / 1359
مكان اجرا : جاده ماهشهر – آبادان و غرب رود كارون
ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني ارتش ، سپاه پاسداران ، ستاد جنگ هاي نا منظم
اهداف عمليات : شكست محاصره چهار ماهه شهر آبادان و باز پس گيري ساحل شرقي رود كارون


دو ماه پيش از عمليات توكل در منطقه عمومي آبادان ، عمليات ديگري در همين منطقه به شكست انجاميده بود . فرماندهان ستاد اروند بر آن شدند تا براي شكست محاصره چهار ماهه آبادان و باز پس گيري منطقه شرق رود كارون و پس راندن دشمن تا مرز بين المللي شلمچه و رود خين عمليات توكل را طرح ريزي كنند و با بهره گبري از يگانهاي پياده و زرهي ارتش از سه محور جاده ماهشهر- آبادان ، آبادان – خرمشهر و غرب كارون ، آن را به اجرا درآورند .

سرانجام در 20 دي ماه 1359 عمليات توكل توسط يگان هايي از ارتش ، شماري از نيروهاي سپاه و ستاد جنگ هاي نا منظم آغاز شد . قواي زرهي از ذو محور و نيروهاي پياده از محور سوم وارد عمل شدند . در سه راهي آبادان و كوي ذوالفقاريه كه نيروهاي پياده تك كرده بودند ، خط نيروهاي عراقي در هم شكست و شماري از آن ها اسير شدند . اما به سبب عدم پيشروي در دو محور ديگر ، اين نيروها نتوانستند موقعيت خود را تثبيت كنند و به ناچار دست به عقب نشيني زدند . به اين ترتيب عمليات توكل ، كه در مرحله نخست موفقيت چنداني در پي نداشت ، در مراحل بعدي نيز با توقف حمله رو به رو گرديد و ناكامي مرحله نخست سبب شد تا انجام اين گونه عمليات هاي گسترده تا زمان عزل بني صدر از مقام فرماندهي كل قواي مسلح منتفي شود.

منبع:عاشورا

✍عمليات نصر(هويزه)✦شهادت سيد حسين علم الهدي✦

خلاصه گزارش عملیات :

نام عمليات : نصر ( هويزه )
زمان اجرا : 15/10/1359
مدت اجرا : 3 روز
مكان اجرا : جاده حميديه - سوسنگرد و هويزه
تلفات دشمن ( كشته ، اسير ، زخمي ) : 1800 نفر
ارگان هاي عمل كننده : زرهي ارتش ج . ا ، نيروي زميني سپاه ، ستاد جنگ هاي نا منظم به فرماندهي شهيد دكتر مصطفي چمران
اهداف عمليات : آزاد سازي جفير ، پائگان حميد و در نهايت خرمشهر




عمليات نامنظم و در نوع خود گسترده نصر با هدف آزاد سازي جفير ، پادگان حميد و در نهايت خرمشهر و شرق بصره طرح ريزي شد . بنا بر اين بود تا با دستيابي به اهداف مورد نظر ، نيروهاي دشمن تا حومه شهره بصره تعقيب شوند. اين طرح فراگير و بزرگ در روز 15 دي ماه 59 ، با استعداد سه تيپ زرهي از لشگر 6 و لشگر 92 زرهي اهواز و و دوگردان پياده از نيروهاي سپاه پاسداران ، همچنين شماري از افرا ستاد جنگ هاي نا منظم به اجرا در آمد .

رزمندگان اسلام از دو محور جاده حميديه – سوسنگرد و هويزه وارد عمل شدند . در آغاز كار با موفقيت چشمگيري پيش رفت و شمار فراواني از افسران و سربازان عراقي به اسارت در امدند ، اما به دليل عدم برنامه ريزي براي حقظ و تثبيت دستاورد هاي عمليات و ضعف طراحي ، رزمندگان مجبور به عقب نشيني شدند . طي اين روند نزديك به يكصد و چهل تن از پاسداران و دانشجويان پيرو خط امام يه فرماندهي شهيد سيد حسن علم الهدي ( فرمانده سپاه هويزه ) در حلقه محاصره دشمن قرار گرفته و دليرانه به شهادت رسيدند . اين عمليات دومين تجربه نا موفق ارتش ج . ا در حملات گسترده بود كه به مدت 3 روز به طول انجاميد .

در اين حمله عليرغم شكست حلقه محاصره شهر سوسنگرد ، هويزه در 27 در ماه 59 به اشغال نيروهاي دشمن در آمد و با خاك يكسان شد . پس از پايان عمليات نصر ، معروف به نبرد هويزه ، تعداد 1800 تن از نيروهاي دشمن كشته ، اسير و زخمي شدند . همچنين 55 دستگاه تانك ، 3 فروند هليكوپتر و 50 دستگاه خودروي دشمن منهدم شد .

منبع:عاشورا

✍عمليات پل نادري✦درسي سنگين براي آينده جنگ✦

خلاصه گزارش عملیات :

نام عمليات : پل نادري
زمان اجرا : 23/7/1359
مكان اجرا : محور جنوبي جنگ در غرب شهرهاي دزفول و انديمشك
ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني ارتش ج . ا
اهداف عمليات : بيرون راندن دشمن از غرب رودخانه كرخه و تامين مرز بين المللي




در نخستين روزهاي هجوم سراسري ارتش عراق به خطوط مرزي ايران ، عمليات پل نادري صورت گرفت . طي اين حمله محدود كه در روز 23 مهرماه سال 59 به منظور رويارويي و عقب راندن دشمن تا پشت خط مرزي آغاز شد ، سه تيپ پياده و يك گروهان زرهي از ارتش از غرب شهرهاي دزفول و انديمشك ، در محور جنوبي جنگ وارد عمل شدند ولي عليرغم پيش بيني فرماندهان نيروي زميني ارتش ، اين يورش پيروزي قابل توجهي به بارنياورد .

در عمليات پل نادري پيش بيني شده بود با بيرون راندن دشمن از غرب رودخانه كرخه ، حفاظت از مرز بين المللي تامين گردد . همچنين در نظر بود با پيشروي به سوي منطقه حلفاييه و چزابه عقبه نيروهاي عراقي در اين مناطق و شهرهاي بستان و سوسنگرد بسته شود كه در نتيجه اين محاصره احتمالي ، مناطق مذكور نيز از اشغال دشمن خارج شود . اما ضعف در برآورد و طراحي عمليات سبب ناكامي نيروهاي خودي شد .

منبع:عاشورا

در كدام عمليات حاج قاسم سليماني تا مرز اسارت پيش رفت؟

انجمن: 



به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بدون شك اگر از هر رسانه داخلي و خارجي بپرسند كه كدام چهره ايراني را براي گفت و گو انتخاب مي كنيد، نام او در فهرست خواهد بود. البته شايد هم نباشد! چرا كه اهل رسانه خوب مي دانند او اهل مصاحبه نيست. تعجبي هم ندارد، او فرمانده رزمندگاني است كه پوزه استكبار را خيلي جاها به خاك ماليده اند و آن قدر از دست او كلافه اند كه مقاماتشان علني مي گويند بايد او را ترور كرد و او در جواب آن جنجال به جمله اي كوتاه بسنده كرد؛ شهادت برايم افتخار است.

اما سكه سكوت او روي ديگري هم دارد. آخرين دوست نزديك او كه آسماني شد، حاج احمد كاظمي بود. مي گويند آدم ها را به دوستانشان بشناس و حاج احمد هم اهل سكوت بود و هرگز از خود چيزي نگفت. وقتي رفت، دوستش گفت؛ او فاتح خرمشهر بود...

مردان خدا از خود نمي گويند كه جنگ هنر مردان خداست و جنگ با نفس، شريف ترين هنرهاست.
و درست به همين دليل است كه همه مان او را دوست داريم و مي خواهيم از او بدانيم. آنچه
مي خوانيد گفت و گويي است كه در اولين هفته بزرگداشت دفاع مقدس با برادر قاسم سليماني انجام شده است و امروز پس از 23 سال بطور عمومي منتشر مي شود. عنوانش هم مثل آن روزها خاكي و ساده بود؛ مصاحبه با برادر قاسم سليماني فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان که در کیهان منتشر شد.

اين شما و اين ناشنيده هايي از مردي كه يك روز كارمند سازمان آب بود و اينك خار چشم صهيونيسم.

آري برادر! اين است اكسير انقلاب.

***

لطفا ضمن معرفي خودتان، مقداري از زندگي خصوصيتان بگوييد.
- من قاسم سليماني فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان(عج) كرمان هستم. در سال 1337 در روستاي قنات نمك از توابع كرمان به دنيا آمدم. ديپلم هستم و داراي همسر و دو فرزند، يكي پسر و يكي دختر، مي باشم.

قبل از انقلاب در سازمان آب كرمان به استخدام درآمدم، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در اول خرداد سال 1359 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمدم.

فعاليت اجتماعي شما قبل از جنگ چه بوده و ترتيب ورودتان به جنگ چگونه بوده است؟
- با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاه هاي كشور، مدتي از هواپيماهاي مستقر در فرودگاه كرمان محافظت مي كردم. دو يا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولين نيروهاي اعزامي از كرمان كه حدود 300 نفر بودند عازم جبهه هاي سوسنگرد شديم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به كار شدم.

در روزهاي اول ورود به جبهه، دشمن را قادر به انجام هر كاري مي دانستم، اما در اولين حمله اي كه انجام داديم موفق شديم نيروهاي دشمن را از كنار جاده سوسنگرد تا حميديه به عقب برانيم و تلفاتي نيز بر آنها وارد كنيم كه اين امر باعث شد تصور غلطي كه از دشمن در ذهن داشتم از بين برود. يادم مي آيد كه پس از اين حمله، شب ها وارد مواضع عراقي ها مي شديم. دوستي داشتم به نام «محسن چريك» كه بعداً به شهادت رسيد. حتي برخي مواقع با موتور سيكلت خود را به خاكريزهاي عراقي ها مي رساند.

آن موقع كه به جبهه مي آمديد فكر مي كرديد جنگ چند سال طول بكشد؟ آيا مدت هشت سال را انتظار داشتيد؟
- در آن موقع اين حرف ها مطرح نبود، اما هيچ كس هم انتظار نداشت جنگ در همان سال به پايان برسد. اگر كسي هم مي گفت جنگ ممكن است مثلاً شش سال طول بكشد، باور نمي كرديم. ولي در طول جنگ انتظار هشت سال را براي ادامه جنگ داشتيم.

حالت روحيتان را هنگام شركت در عمليات توضيح دهيد.
- شوق و علاقه زيادي به طرح ها و مسائل نظامي داشتم و علاقه مند حضور در جبهه بودم و درست به دليل همين علاقه بود كه با يك ماموريت 15 روزه وارد جبهه شدم و ديگر تا آخر جنگ بازنگشتم.

كدام يك از عمليات ها را به لحاظ شركت خودتان بهتر مي دانيد؟
- بهترين عملياتي كه در آن شركت كردم فتح المبين بود كه آن زمان براي اولين بار به ما ماموريت داده شد كه تيپ تشكيل بدهيم و من كه مجروح هم بودم معاونت فرماندهي محور در جبهه شوش و دشت عباس را به عهده گرفتم. اين عمليات از نظر بازدهي براي من بسيار شيرين و خاطره انگيز است، زيرا با اينكه از نظر سلاح بسيار در مضيقه بوديم اما به همت رزمندگان اسلام توانستيم حدود 3000 عراقي را به اسارت درآوريم.

عمليات والفجر هشت نيز گذشته از پيروزي كه به دنبال داشت، از لحاظ آماده سازي و سختي هايي كه بچه ها متحمل شدند بسيار لذت بخش بود. در اين عمليات نقش اساسي به لشگر ثارالله كرمان داده شده بود.

به عنوان يكي از كارشناسان جنگ وقتي خبر شهادت يكي از همرزمانتان را مي شنيديد، چه احساسي به شما غالب مي شد؟
- سخت ترين لحظه ها براي كساني كه مسئوليتي در جنگ داشتند، لحظه اي بود كه همرزمان يا دوستان آنان به شهادت مي رسيدند و اين امر وقتي شدت بيشتري مي يافت كه آن شهيد سعيد به عنوان پايه و ستوني براي جنگ مطرح بود. هنگامي كه باقري و بقايي به شهادت رسيدند احساس كرديم كه نقصي در جنگ به وجود آمده است. شهيد باقري، بهشتي جبهه بود و كساني امثال او، اهرم هايي در دست فرماندهان جنگ براي حل مشكلات و رفع فشارهاي دشمن بودند.
بعضي مواقع شهادت يكي از فرماندهان به اندازه شهادت يك گردان در من اثر مي گذاشت. شهيد حاج يونس زنگي آبادي از اين گونه افراد بود كه اميد لشگر ثارالله محسوب مي شد. او هميشه مشتاق سخت ترين كارها در جبهه بود.

آيا خاطره اي از اسراي عراقي داريد و تا كنون تا مرز اسارت پيش رفته ايد؟
- در عمليات والفجر هشت وقتي كه هنوز انتهاي راس البيشه سقوط نكرده بود، مطلع شديم كه نيروهاي عراقي از عقب، كنار اسكله قشله پاتك كرده اند. بعد ما متوجه شديم كه يك تيپ عراقي در آنجا در محاصره قرار دارد كه توانستيم همه آنها را به اسارت درآوريم.
در روز دوم عمليات كربلاي يك در منطقه مهران، قرار بود از امام زاده حسن به طرف قلاويزان حركت كرده و مهران را آزاد كنيم. لشگر ثارالله و حضرت رسول(ص) در كنار يكديگر با نيروهاي عراقي مي جنگيدند. به اتفاق معاون لشگر حضرت رسول(ص) براي الحاق نيروها، به طرف خط مقدم حركت كرديم. تقريباً هوا روشن شده بود و گرد و خاك، منطقه عمليات را پوشانده بود. همان طور كه با موتور به جلو مي رفتيم جمعيت زيادي را ديديم كه از مقابل به طرف ما مي آمدند، ابتدا تصور كرديم نيروهاي خودمان هستند اما مقداري كه جلو رفتيم فهميديم عراقي هستند. ديگر به فاصله چند متري آنها رسيده بوديم به طوري كه نمي توانستيم با موتور دور بزنيم، لذا بلافاصله موتور را رها كرديم و به طرف خاكريزهاي خودي شروع به دويدن كرديم و خود را به مواضع نيروهايمان رسانديم. البته بعداً همه آنها را به اسارت درآورديم.

حضرت امام قدس سره در سخنراني هايشان درباره جنگ به دو موضوع اشاره داشتند. تفسير و تعبير شما با توجه به مشاهدات و تجربيات نظاميتان در مورد اين دو موضوع چيست؟
«الف-جنگ يك نعمت است.»
«ب-ما در جنگ ساخته شديم.»

- جبهه تنها جايي بود كه توانست انسان هاي بهشتي صفت تربيت كند. در طول جنگ هنرهاي نهفته جوانان بيدار شد، خلاقيت ها آشكار شد، رزمندگان و فرماندهان خلاق و كارآزموده ساخته شدند و خلاصه وحدت و يكپارچگي در ملت ايجاد شد.