مباهله در ترازوی نقد
ارسال شده توسط پارسا مهر در یکشنبه, ۱۳۹۶/۰۷/۲۳ - ۱۳:۵۸سلام علیکم.پس از چند هفته غیبت در اسک دین، فرصتی شد تا سوالی رو مطرح کنم...انشاالله سوال های دیگری را هم در تاپیک های دیگر مطرح می کنم.اگرفرصت بشود.انشااله با جدیت و عزم بیشتری در ادامه در اسک دین حضور فعالی داشته باشم....
قرآن ادعای بزرگی می کند،ادعا می کند که خدای توانا و حکیمی که قادر به سخن و انتقال پیام و وحی و کلام هست وجود دارد به نام الله که محمد نامی را به عنوان رسول و پیامبر برگزیده تا مردم را به سوای راه استوار و کمال هدایت کند و پیغامش را هم به زبان عربی نازل می کند...این ادعای قرآن از نظر بعضی از عالمان یا عالم نماها حتی ممکن است، ادعای گذاف و مضحک و خنده داری به نظر بیاید...قرآن بارها سعی کرده که این ادعای خود را ثابت کند و مهر تائید بر آن بنهد...یکی از این روش ها به نظر مباهله هست...قرآن در آیه ای از قول الله می گوید(خواهش خوب آیه را توجه کنید)
- ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾(سورهٔ آلعمران-آیهٔ ۶۱)
- پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
حالا سوال من این است، این اعتبار و ارزشی که الله بر مباهله قرار داده، سر منشائی از منطق و عقلانیت دارد عایا....گیرم و فرض کنید که من در مقابل پیامبر ایستاده ام،می گوید تو کذابی و الله ای وجود ندارد، یا وجود دارد و تو رسول و فرستاده اش نیستی، مثلا مسیحیت حق است، یا یهودیت حق است.پیامبر می گوید، بیا مباهله کنیم، تا اینکه کار به اینجا می کشد که پیامبر مخاطب را لعنت می کند و اتفاقا مشاهده می کنیم که لعنت پیامبر جواب هم داده ال الظاهر و مثلا بنده آتش گرفته ام یا بیمار شده هلاک شده ام....خوب این مباهله و آتش گرفتن بنده از کجا حقانیت ادعای پیامبر را ثابت می کند.شاید پیامبر سحر به کار برده و لعنت و مباهله یک روی سکه بوده اند و سحر و جادوگری پیامبر روی دیگر سکه بوده...از این مباهله و آتش گرفتن بنده چطور به حقانیت ادعای پیامبر پی می بریم عایا، از کجا سحر نبوده، طلسم نبوده.ممنون می شم پاسخ بدهید....
[SPOILER]جوابی که شاید دسته ای اهل تفکر بدهند این خواهد بود احتمالا که، مباهله، یک قرار داد و امر پذیرفته ی از طرف بنده بوده یا مخاطب پیامبر بوده است.یعنی من بر حقانیت و اعتبار داشتن روش مباهله اطمینان دارم، و از این جهت است که پیامبر می گوید، تو که به مباهله اعتماد و اطمینان داری، پس بیا مباهله کنیم و آن را معیار حق و حقیقت بدانیم، اگر من بر مباهله پیروز شدم، بر حقانیت من باید اعتراف کنی، یا همکیشان و همفکران تو...پاسخ به این دسته از متفکران این است، منطقی آن است که پیامبر در برابر این عقیده بنده اگر اشتباه و اصولی نیست، جبهه بگیرد و بگوید که ای مرد آگاه باش که مباهله روشی غیر عقلانی است و شخص آگاه و عالم از این روش استفاده نمی کند، نه اینکه چون من به آن پایبند و اعتقاد دارم ولو از روی جهل، از آن استفاده ی ابزاری کند تا با آن مرا به دین و آئین خود سوق دهد....
[/SPOILER]
والسلام...