موضوعات اجتماعی

لیست تایپکهای بخش موضوعات اجتماعی سال 1397

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ





فروردین


ضرورت تغيير احكام

انجمن: 

ضرورت تغيير احكام

نصف کردن حقوق زن در پاره‌ای از موارد مثل دیه، ارث و شهادت و اختصاص برخی از حقوق به مردان و محروم کردن زنان از آنها خاستگاه فطری ندارد و به تفاوت خلقت و شخصیت‌ مرد و زن بر نمی‌گردد؛ بلکه خاستگاه تاریخی و جغرافیایی دارد و به تفاوت فرهنگی و آداب و رسوم اقوام برمی‌گردد. در گذشته در بسیاری از اقوام حتی در میان اروپاییانی که امروزه پرچم‌دار فمنیسم و طرف‌داری از حقوق زنان هستند، برای زن چندان حقوقی قائل نبودند و آنان را از پاره‌ای از حقوق محروم می‌‌کردند.

حال سؤالاتی چند در این زمینه مطرح است که شایسته است، به آنها پاسخ داده شود؛ نظیر این که: آیا این تفاوت‌ها در حقوق زن و مرد حاکی از تبعیض میان زن و مرد است؟ آیا برداشتن این تفاوت‌ها به معنای مخالفت با دین و تعطیلی احکام آن و بدعت پدید آوردن در آن است؟ آیا تغییر در این احکام به تغییر سایر احکام و به طور کلی کنار نهادن دین منجر نمی‌شود؟ آیا اساساً علت تأسیس یا امضای احکام دین از سوی بشر قابل درک است تا از رهگذر آن بتواند به تغییر آنها روی بیاورد؟

من اینک به اجمال به منظور پاسخ‌گویی به این سؤالات نکات ذیل را می‌آورم:

1. تفاوت یا تبعیض در حقوق زن و مرد

نظر مشهور بر این است که اسلام در حقوق زن و مرد تفاوت قائل شده است؛ نه تبعیض. اگر دیه و ارث او نصف است، به جای آن به زن مهر و نفقه و دستمزد به ازای زحماتی که در خانه بر عهده دارد، تعلق می‌گیرد؛ به علاوه، دیه و ارثی که مرد دوبرابر زن می‌گیرد، باز به مصرف زن می‌رسد. اگر شهادت زن نصف مرد است، به لحاظ روحیه لطیفی است که زن دارد و این روحیه، بسا منجر به کتمان شهادت به نفع ستمکار شود. به طور طبیعی اگر بنای بر تساوی زن و مرد در دیه و ارث باشد، باید پرداخت مهر و نفقه و دستمزد نیز از عهده مرد برداشته شود.

اما من معتقدم، نصف کردن دیه و ارث زن، ناشی از تبعیضی بوده است که قبل از اسلام در میان عرب‌ها میان زن و مرد وجود داشته است و اسلام که آمد، کوشید، حتی الامکان جلوی تبعیض و ستم بر زن را بگیرد و اگر هم در مواردی این تفاوت‌ها را نظیر موارد مورد اشاره، پذیرفته است، به لحاظ آن است که از سوی دیگر، وظایفی را بر عهده مرد گذاشته است، نظیر مهر و نفقه و دستمزد، و در هر حال، اسلام تأکید کرد که با زنان خوش‌رفتاری شود و از ستم بر زنان خودداری گردد. برای آنان حق مالکیت قائل شد و بهره‌برداری از اموال آنان را بدون اذنشان ناروا شمرد. برخی از آیاتی که مؤید این مفاهیم است، به این قرار است:

‏یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ اْلأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً (نساء، 1)؛ ای مردم، از (نافرمانی) پروردگارتان بترسید؛ آن که شما را از یک نفر(آدم) آفرید و همسرش را از جنس او قرار داد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی را پدید آورد. از (نافرمانی) خدایى که به نام او از یکدیگر تقاضا(ی مال) مى‏کنید و (ستم به) خویشان بترسید؛ زیرا خداوند مراقب شماست‏.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً * وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً (نساء، 19-20)؛ اى مؤمنان براى شما حلال نیست که زنان را (طبق رسم جاهلی) بر خلاف میلشان به ارث بگیرید. آنها را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها داده‏اید، پس بگیرید، مگر این که آشکارا کار ناشایست انجام دهند. با آنها به نیکی رفتار کنید و اگر آنها را دوست نداشتید، (به آنان ستم نکنید؛ بدانید که) چه بسا چیزى را دوست ندارید، ولى خداوند در آن نیکى فراوان قرار داده باشد. اگر خواستید زن دیگرى به جاى همسر خود اختیار کنید و مال فراوانى به او داده‏اید، چیزى از او نگیرید، آیا براى باز پس گرفتن آن به تهمت متوسل مى‏شوید؟ این گناه آشکارى است.

وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً (نساء، 32)؛ مالی را که خدا به دیگری بیش از شما داده، تمنا نکنید. مردان از آنچه خود کسب کردند، نصیب دارند و زنان نیز از آنچه خود کسب کرده‌اند، نصیب دارند. شما از خدا طلب مال کنید. خدا بر هر چیزی آگاه است.

2. عقلائی بودن اقتباس آداب و رسوم قومی

چنان که آمد، احکامی که منشأ فطری ندارند، مثل نصف بودن دیه و ارث، احکام قومی نامیده می‌شوند و برآمده از آداب و رسوم عربی عصر پیامبر اسلام(ص) است و همان‌طور که ما آداب و رسوم را از هر قومی می‌گیریم و آن را عقلائی می‌دانیم، گرفتن این احکام از اعراب عقلائی تلقی می‌شود. ما ایرانی‏ها در گذشته، لباس‌های بلندی به نا قبا می‌پوشیدیم و کلاه نمدی بر سر می‌‌گذاشتیم؛ اما به تدریج آن لباس‌ و کلاه را وانهادیم و کت و شلواری شدیم. بنابراین نمی‌توان ایرادی گرفت که پاره‌ای از احکام اسلام عربی و متعلق به عرب عصر پیامبر اسلام(ص) است. ایراد در جایی وارد است که احکامی در عصر حاضر قابلیت اجرا نداشته باشد؛ مثل این حکم قرآن که برای جنگ با دشمن، اسب آماده کنید. بدیهی است که امروزه، اسب برای جنگیدن با دشمن کارآیی ندارد و آن متعلق به عصر پیامبر اسلام(ص) بود که اسب بهترین مرکب جنگی به شمار می‌رفت.

در مورد احکام ویژه زنان مثل نصف بودن دیه و ارث نیز در موردی که اجرای آنها موجب بی‌عدالتی شود، باید تغییر کند؛ چنان که در خصوص دیه تصادفات مصوب شده است، دیه زن و ذمی(اهل کتاب) با مرد مسلمان برابر است و راه توجیه آن را گفته‌اند که آن از باب تراضی و توافق مؤسسات بیمه و بیمه‌گذران است. منتها در اینجا دوگانگی در اجرای دیه مشکل جدیدی است. چه فرق می‌کند که یک زن در تصادف ماشین کشته شود یا از بام پرت شود. می‌توان بیمه شخص ثالث را از تصادفات رانندگی به دیگر موارد هم تعمیم داد و در همه موارد حکم واحدی را به اجرا گذاشت.

3. قابل درک بودن علل احکام

نظر مشهور بر این است که علت هر حکم شرعی مثل نصف بودن دیه و ارث زن برای ما روشن نیست و در عین حال دست به توجیه می‌برند و می‌گویند، علت آن این است که زن نان‌‌آور خانه نیست و نان‌‌آوری خانه بر عهده مرد است. دیدگاه مشهور این است که اگر در آیات و روایات به علت حکمی تصریح شده باشد، می‌توان به آن استناد کرد و بر اساس آن به تغییر حکم به اقتضای تغییر شرایط روی آورد؛ اما اگر تصریحی نشده باشد، عقل ما قادر به استنباط علت حکم شرعی نیست و آن رازی الهی است و بشر قدرت درک آن را ندارد؛ اما من معتقدم، امروزه راز‌آلود خواندن احکام و مناسک دین و احمق خواندن مردم نسبت به آن، بدترین دفاع از احکام دین است. دین و شریعتی که عقلانی و عقلایی نباشد، به درد مقلدان و متعبدان چشم و گوش بسته می‌خورد؛ نه به درد جوانان فرهیخته و دانش‌آموخته که می‌خواهند تمام راز و رمزها را کشف کنند و فضای اینترنت، جهان را چون دهکده‌‌ای برای آنان کرده است.

اساساً، احکام دین راز‌آلود نیست؛ زیرا آنها یا فطریات‌اند، نظیر عدالت بوزید و احسان کنید که همه با عقل فطری خود، حسن و درستی آنها را درک می‌کنند؛ یا قومیات است، نظیر اسب آماده کنید و هفت بار دور خانه خدا بچرخید که صرف قرارداد و آداب و رسوم عرب عصر پیامبر(ص) و قبل از آن است. این احکام چیزهایی نیستند که از آسمان آمده و به زور بر مردم تحمیل شده باشند، بدون این که به راز و رمز آنها آگاه باشند. این احکام جعل بشر است و خود بشر آنها را بنیان نهاده است؛ حال چگونه خود به راز و رمز آنها آگاه نیست؟ خاستگاه و راز و رمز آنها عبارت از همان آداب و رسوم عرب است و پیامبر اسلام(ص) این آداب و رسوم را تا جایی که با فطریات مخالفت نداشته، امضاء و تأیید کرده است. اندکی توجه به شرایط تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی آن عصر کافی است که خاستگاه این آداب و رسوم شناخته شود.

4. مذموم بودن بدعت در دین

تردیدی نمی‌توان داشت که پیامبر اسلام(ص) آداب و رسوم عرب عصر خود را در مواردی که مخالفت با فطرت نداشته، امضاء کرده است و اگر آن بزرگوار در قوم دیگری یا در عصر دیگری هم مبعوث می‌شد، آداب و رسوم همان قوم و عصر را امضاء و تأیید می‌کرد و لو آن که آن آداب و رسوم با آداب و رسوم عرب عصر خودش متفاوت بوده باشد؛ چنان که پیامبران گذشته، هرکدام که در میان قومش مبعوث شد، همان آداب و رسوم آنان را امضاء و تأیید کرد. روز عبادت قرار دادن شنبه و قبله ساختن خانه در یهود از آن جمله است.

بنابراین با تغییر احکام قومی دین، بنیان دین بر نمی‌افتد. اصل و بنیان دین، همان فطریات است که هرگز قابل زوال نیست؛ چنان که خدای تعالی خطاب به پیامبر اسلام(ص) فرمود:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ (روم،30)؛ رویت را حق‌گرایانه به جانب دین برپا دار. آفرینش خدا که مردم را بر آن آفرید. هیچ تبدیلی در آفرینش خدا رخ نمی‌دهد. آن دین پایدار است.

منتها این به این معنا نیست که تغییر همه احکام قومی روا باشد. اگر بنای بر این شود که همه احکام قومی به صرف این که به عرب عصر پیامبر(ص) تعلق دارد، تغییر کند، هرج و مرج فراوان در احکام و مناسک دینی پدید می‌آید. برای مثال، اگر هرکسی نمازش را به زبان خود بخواند، آشکار است که چه آشفته‌‌بازاری پدید خواهد امد. البته در نماز مستحبی که به جماعت خوانده نمی‌شود، اشکالی ندارد که هرکسی آن را به زبان خودش بخواند؛ اما در نماز واجب که به جماعت خواندن آن سنت و مورد تأکید است، اگر هرکسی به زبانی بخواند، به وضوح، مشکلات فراوانی را به همراه خواهد داشت. خلاصه آن که اصل عقلی قبح هرج و مرج اقتضا می‌کند، در احکام و مناسک دینی تغییر و اختلافی پدید نیاید.

5. پرهیز از جمود در احکام دین
دین باید در هر زمانی بتواند نیازهای معنوی و اخلاقی انسان‌ها را پاسخ دهد و لذا باید آموزه‌ها و احکام آن به گونه‌ای عرضه شود که مطابق مقتضایات و نیازهای عصری باشد. هر زمان باید تقریر و قرائت و تفسیر جدیدی موافق نیازهای متغیر انسان‌ها و جوامع به دست داد. اگر در روزگاری خون و شطرنج و مجسمه و موسیقی به اقتضای شرایط عصر خودش حرام بود، نمی‌توان بر گذشته باقی ماند و بر احکام گذشته جمود ورزید و شرایط و مقتضیات جدید را نادیده گرفت. باید با درک علت و مناط احکام به تغییر احکام و مناسب‌سازی آنها متناسب با شرایط عصری دست زد. نمی‌توان، همان‌طور که در گذشته برده‌داری جایز بوده است، در این روزگار نیز تجویز شود. جامد بودن دین، آن را افیون ملت‌ها می‌سازد و از رشد و تعالی باز می‌دارد.

هر پیامبری هم که در هر عصری می‌‌‌آمده است، با شرایط و مقتضیات متطور و متحول عصر خودش همراهی می‌کرده است. نسخ میان دینی و درون دینی چیزی جز همراهی دین با مقتضیات و شرایط متحول عصری نیست. اساساً فلسفه نسخ عبارت است از تغییر احکام به اقتضای تغییر مصالح و مقتضیات، و بی تردید مصالح و مقتضیات هم ثابت نیست و تغییر آنها به عصر پیامبر اسلام(ص) اختصاص ندارد. بنابراین نسخ امری ساری و جاری است و امروزه هم باید شاهد تغییر احکامی باشیم که شرایط و مقتضیاتش را از دست داده اند. مرحوم آیت الله معرفت، نظریه‌ای به نام «نسخ مشروط» به دست داده است که به موجب آن، هر حکمی که منسوخ شده است، چنانچه باز شرایط مربوط به آن حکم برگردد، حکم مربوط نیز احیا می‌شود. باید افزود که اساساً هر حکمی که در اسلام منسوخ شده، بر اثر تغییر شرایط و مقتضیات بوده است و تمام نسخ‌ها نسخ مشروط است. به نظر می‌رسد، این که علمای ما میان مقوله نسخ و مقولاتی چون احکام متغیر و احکام ثانویه و اضظراری تفاوت قائل شده‌اند، توجیه معقولی ندارد و اساساً نسخ چیزی جز همین‌ها نیست.

راه گریز از جمود در دین و موافق سازی دین با شرایط و مقتضایات عصری، عقلانی کردن دین و استنباط علل و مناطات احکام به وسیله عقل است. ما می‌توانیم، با الغای خصوصیات قومی احکام و با نظر به احکام فطری و عقلی به استنباط علل و مناطات احکام دست پیدا کنیم و احکام دینی را روزآمد سازیم.

نويسنده:قلبی خواهان عشق (دوستان لطف کنید نظر خود را بیان کنید ...مرشد)

دلنوشته یک مرد حجاب دیده

انجمن: 


[=&quot] با نام خداوند بخشنده مهربان[/]

[=&quot] اصل حجاب چیست؟؟؟[/]

[=&quot]در ابتدای مطلبم دستها را بالا برده و اعلام میدارم که من با اصل حجاب موافقم.اما با این حجابهای امروزی مخالفم.آنچه که خداوند بزرگ گفته و خصوصا عالمان اصل دین با آن رجوع نموده، درست است.خداوند دانا در سوره نور آیه 31 فرموده: "ای پیامبر، زنان مومن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و پاکدامنی کنند و زینت و آرایش خود را جز آنچه که قهرا ظاهر می شود بر دیگران ظاهر نسازند و روسری خود را تا گردن بیندازند و زیور آلات خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران خود و پدران شوهر و ... و طوری راه نروند تا زیور آلات پاهایشان معلوم گردد.ای اهل ایمان همگی به درگاه خداوند توبه کنید شاید که رستگار گردید":Gol:[/]
[=&quot]آنچه که از آیه بالا نمایان می شود بکار بردن روسری توسط بانوان آنهم تا گردن است و پوشاندن زیورآلات(دستبند و گردن بند و ...) از دید نامحرمان می باشد.بعبارت دیگر صحبتی از چادر و مانتو و پوشیدن روسری زیر چادر و نپوشیدن پیراهن آستین کوتاه و موارد دیگر در میان نیست.باز هم بعبارت دیگر اگر بانویی یک روسری بهمراه یک پیراهن و یک شلوار بپوشد مشکل شرعی در او وجود ندارد به شرط آنکه از زیور آلات در نزد نامحرمان استفاده نکند(این دیدگاه من نسبت به آیه است).حال در جامعه امروز ما چنین سیمایی دیده می شود؟ اگر دم از قرآن و انجام دستورات آن می زنیم اینگونه عمل کردن دیگر چیست؟چرا هر چیزی را به اسم دین می خواهیم بر دیگران جاری کنیم؟ همه ما دوست داریم که زنان و مردان و همه انسانها از این گونه گناهان در امان باشند و محیط جامعه سرشار از پاکی باشد اما باید این آب پاکی را از مجرایش در لوله های ادراکی مردم جریان داد نه هر آبی را از هر مجرایی جریان داد.آنقدر ناآگاهی و نادرستی در انجام اینگونه دستورات داریم که یا افراط پیش می آید یا تفریط سرش را از آخورش بیرون می آورد.یا آنقدر بی حجابی پدید می آید یا آنقدر پر حجابی! بطوریکه بانویی که خودش را بسیار پوشانده است در خیابان توسط شوهر خودش قابل شناسایی نیست.و باز هم بطوریکه بانویی خودش را آنقدر نپوشانده(از چهار تیکه لباس، چند تیکه آنرا نپوشیده!) که خودش و شوهرش توسط دیگران انگشت نما می شوند.:Cheshmak:[/]
[=&quot]این خداوند مهربان آنقدر مهربان است که در آخر باز هم از کسانی که به نگاه ناروا آلوده شده اند دعوت کرده تا توبه کنند.به نظر من او مجبور شده که این آیه را برای انسانها نازل کند.ببین چه کرده اند و چه کرده ایم که اینگونه شده است! دقت کنید او در ابتدا امر به حفظ نگاه کرده و از نگاه ناروا منع کرده است بعبارت دیگر این عمل می تواند باعث رفع گناه شده و پاکی را به ارمغان بیاورد.:Gol:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]مسئله حجاب در بین تمامی اقشار جامعه بازخوردهای مختلفی را ایجاد کرده است.اصلا حجاب یعنی چی؟ منظور پوشاندن نقاط خاصی از بدن از چشم نامحرم است.بعبارت دیگر یک تیکه پارچه می خواهد حیا وعفت را برای کسی که آنرا بر تن می کند به ارمغان بیاورد و در ضمن برای جنس مخالفش چشم پاکی و دوری از گناه را! که میتواند مثمر ثمر باشد اما کافی نیست.حکم صد در صد نیست که برای این نظریه داده می شود چرا که نقیضش نیز ثابت شده است.در واقع کاهنده و کم عمق کننده زخم تیغ نگاههای شهوانی است.اگر ذهن و دلی مریض باشد و اسیر شهوت باشد، چادر که هیچ دیوار چین هم جلودارش نیست.چرا که ذهنش و نفسش جلوتر از نگاهش بیرون می آید.مریض شده هار شده سرگردان شده دنبال شکار می گردد.:Moteajeb!:[/]
[=&quot]بسیاری از عارفان گذشته برای اینکه از این خطرات در امان بمانند روشهای خاصی را در نظر می گرفتند تا بتوانند این زهر را گرفته و از آن پاد زهر درست کنند!آنها خودشان را به سختی زیادی دچار می کردند تا بتوانند پرهیز کرده و در امان بمانند.اما حالا به جای جا انداختن و رفع مشکلات حاد انسانی و شخصی که برای هر شخصی ضروری است روی به سختگیری از جهات دیگر آورده اند.مثل این است که جلوی انسانی گرسنه، بر گوشت بریان روی میز یک حفاظ فولادی بکشی و او را در حسرت غذا بگذاری.آخه جان دلم او گرسنه است او نیاز به غذا دارد او نیاز به همسر دارد نیاز به مونس دارد.آقایان عظام من! تدبیری بیندیشید تا از راه سالمش به نیاز خود برسد تا از راه ناسالم درگیر گناهان نگردد.آخه همه ما که پرهیزگار نیستیم، همه ما بر راه راست پرورش نمی یابیم باید بسیاری را به آن سمت رهنمایی کرد.روی ریل قرار داد.تا ....[/]
[=&quot]آن حجابی که باید انسان را از گناه دور بدارد چیز دیگریست.چرا دائم به ظاهر توجه داریم.چرا اصل را نمی توانیم جا بیندازیم بزور فرع را وارد می کنیم.خداوند بزرگ در قرآن فرموده که به مستمندان کمک کنید، ذکات بدهید، مال حرام نخورید، و موارد دیگر! آیا در جامعه این گناهان در هر روز روی نمی دهد؟ آیا اگر شخصی ذکات نمی دهد باید برویم و بزور او را مجبور سازیم تا ذکات بدهد یا روزه بگیرد یا موارد دیگر!:Narahat az:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]اصلا من پیشنهاد دیگری برای جماعت مردان خصوصا این مردان عظام و قانون گذار دینی و مدنی دارم.چطور است ما مردان همگی دسته جمعی اخته(همان ختنه عمیق یا عمق دار) کنیم.بخاطر زنان جامعه خود فداکاری کنیم تا آنها با خیالی آسوده بهمراه ما از گناه در امان بمانیم.اگر برای گناه نکردن اینهمه اشتیاق داریم و مشتاق لقا خداوند هستیم، اینکار را بکنیم.از لحاظ درونی و قلبی که نتوانستیم به پاکی و تقوا برسیم از لحاظ فیزیکی و دیداری این کار را بکنیم.(کمی طنز-اگر کسی اینکار را کرد پای خودش!):Nishkhand:[/]
[=&quot]آیا در طول تاریخ یک باحجابی نبوده که تن به گناه ندهد؟اگر نبوده بگویید.مثال نقض بیاورید تا این فرضیه از بنیان باطل شود.اصلا خودم با یک تی پا بیرونش می کنم![/]
[=&quot]حضرت آدم (ع) و حوا (ع) هم وقتی در برابر هم قرار گرفتند از روی شرم و حیا بعضی از قسمتهای بدن خود را پوشاندند.من بعید می دانم حضرت حوا (ع) در آن لحظه چادری برای خود بریده باشد و آنرا بر سر کرده باشد.اگر موضوع حجاب اینقدر مهم است چرا خداوند متعال از همان اول این موضوع را برای آنها بیان نکرده بود و برای حضرت حوا (ع) چادری در نظر نگرفته بود؟ چرا از زمانهای بسیار گذشته این مسئله به این شکل بیان نشده است.اصلا حجاب امروزی این چیزی است که خداوند متعال مد نظرش است؟حتما می گویید که شرایط زمانه و انحرافات موجود در آن باعث شده که چنین احکامی صادر شود.بله! اما نمی گویید گذشتگان ما چه کردند که خداوند متعال مجبور شده اینچنین حکمی را صادر کند(البته این حکم به این محکمی نیست که در شرایط حاضر اجرا می گردد)؟ آیا احکام و دستورات دیگر راجب تقوی و حیا و موارد دیگر را فراموش کرده ایم و راهکارهایی درست را نیندیشیده ایم که روزی به این روز دچار نگردیم.
[/]
[=&quot]آقایان عظام! اصل دین چیست و چه چیزی را فریاد میزند؟چرا بر سرش حجاب می کنید؟ چرا حجاب ارزش و والا مقامی را بر سر این انسان درمانده و ذلیل امروزی نمی کنید تا از فرش بر عرش رود و ارزش واقعی خود را درک کند تا خودش را به هر تنی نسپارد! تا هر خداوندی را خداوند یکتای خود نکند!! این انسان امروزی بیمار است.برادر من، خواهر من، پدر من، استاد من، درس دین خوانده من، زیر سایه سادات قرار داده ای من،از همه جا روزی خور من، دم از حق گفتن و نان ناحق خور من،... موارد دیگر من(کمی طنز)!!!، آخر به کدامین سوی می رویم؟ آیا این راهی که می رویم به رستگاری منجر می شود؟چه کسی این راه را رفته که دوباره برگشته که برای ما اینگونه احکام امروزی را تجویز می کند؟ :Ghamgin:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]مادرم که در تابستان با آن حجابش بیرون می رود، من ناراحت می شوم و فکر می کنم که او چگونه در این گرما دوام خواهد آورد.مانتو می پوشد و روسری بر سر می کند و روی آنهم چادر بر سر میکند.یادم رفت بگویم شلوار هم می پوشد بهمراه جوراب!(چقدر گرمم شد!-کمی طنز). او وقتی به خانه می آید از گرما می نالد.حق هم دارد.من با یک تی شرت که بیرون میروم گاهی از گرما به فغان می آیم.آیا زنان ما که خواهران و مادران ما هستند این حق را ندارند؟چه کسی این حق را از آنها گرفته است؟آنهایی که یکروز حلال می کنند و روز دیگر حرام میکنند و قوانین و احکام جدید از طرف خود در می آورند و دیگران را مجبور به اطاعت می کنند یک روزی باید پاسخگو شوند.حتما در برابر خداوند متعال میگویند ما برای دین و دوری از گناه اینکار را کردیم.اما نمی دانند بخاطر دین چه حقهایی که ضایع نشده و چه جنایتهایی به نام دین از دیگران سر نزده است.اما میدانند! اگر اینطور است چرا مردان را کور نکردند تا از دیدن جمال زنان محروم مانده و از گناه بدور نگردند آنهم به نام دین! اگر روزی یک زن مستبد و قوی در دنیا پیدا شود که چشم مردان را از کاسه در آورد و یا آنها را اخته کند، همین آقایان عظام! از ته دل خوشحال خواهند شد که در آن زمان و در آن مکان نیستند تا آن بلا برسرشان آید!!!:Khandidan!:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]حجاب آنهم اینگونه بیشتر شبیه استثمار مردان بر زنان است.چون من گناه نکنم شما اینگونه بگرد.چون دیگران گناه نکنند تو اینگونه باش.پس راحت تر است بفرمایید نسل زنان را برای همیشه برچینند تا مردان همان عصر از گناه بدور بمانند.اگر برای محافظت زنان جامعه از دست افکار پلید باید حجاب بر تن آنها کرد، پس با این وضع و اوضاع زمانه، حتما باید برای محافظت زنان عصر ما، به دستشان آر پی جی داد و بر تنشان زره و کلاه خود کرد و بر اطرافشان چند تا مین ضد نفر کاشت تا شاید در امان بمانند![/]
[=&quot]اگر مردی، نه اگر واقعا مردی(آقا شما را میگم، آقایان عظام و احکام گذار و خواص و عوام)، مثل حضرت یوسف باش در بین جماعت زنان خوشگل و بی حجاب مصری! آیا اگر بانو زلیخا حجاب بر سر داشت از آتش شهوت در امان می ماند؟ تا شبیه حضرت یوسف نباشی و آنچیزی که او در خودش داشت، تو نداشته باشی نمی توانی با تقوا گردی.پس شبیه او شو! چون که من ضعیفم و ممکن است گاهی آن حسم بجنبد پس بنابراین تو حجاب داشته باش که نشد حرف، نشد کار، نشد عاقبت اندیشی، نشد آخرت، نشد تقوا....بسه دیگه بابا تو هم، اه!:Kaf:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]شما میتوانی در خانه ات به پسرت بگویی: پسرم تا ساعت ده شب بیشتر بیرون از خانه نمان. اما نمی توانی بگویی خداوند متعال اینگونه فرموده است.چون نفرموده است.باید کاری کنی که وقتی به سن رشد رسید احساس "نیاز" به زنآشویی داشته باشد نه احساس نیاز به زن آغوشی! و باید در جامعه کاری که کرد که این نیاز انسانها که یکی از ساده ترین آنها است براحتی رفع گردد.بابا مگر چیکار می خواهند بکنند؟ یک زن و یک مرد بعد از سر کردن دوران نوجوانی می خواهد مستقل شده و با هم در یکجا زندگی کنند بچه دار شوند و الی آباد!!! بابا اگر حیوانات هم مشکلات ما را داشتند تا بحال نسلشان منقرض شده بود، آخه، آخه بابا، آخه یکی نیست بگوید چرا اینجوری شده است؟ آخه چرا ما جوانان را در این شرایط قرار می دهید؟اگر مردید بگویید دیگر، توضیح دهید دیگر، ... بسه دیگر! :ok:[/]
[=&quot]اگر واقعا کسی مریضی روحی و بیماری شهوانی گرفته که با این تجویزها کاری از پیش نمی رود.مثل این می ماند که به یک گرگ در بین جماعت بره ها پیتزا تعارف کنی! مثل این می ماند که برای مریض در حال موت، آسپیرین بچه تجویز کنی!! مثل این می ماند که ... بقیه اش را شما دوستان همسفرم بگویید!!![/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]در آخر پیشنهادی دیگری مطرح می کنم که شاید مفید واقع گردد.چطور است بعضی از این آقایان عظام را با کشتی به پیش قبایلی که فقط زنان عریان مادرزاد دارند برده و آنها را بر سواحل آنجا پیدا کرده تا یکماهی آنجا بمانند.تا ببینیم چه میشود(بدون دوربین و میکروفون).آنوقت خواهیم دید که آنها لباس بر تن زنان می کنند یا این آقایان لباس از تن خود خارج می کنند!!!(کمی طنز-برای بهبود جو- برای فضا سازی-برای رساندن مقصود).:khaneh:[/]
[=&quot]تقوا داشته باشی فرقی نمی کند در کجا باشی در دربار زنان مصری یا سواحل دریایی خاص!!! (بدون طنز-جدی جدی):ok:[/]
[=&quot]---[/]
[=&quot]نوشتارم حالتی خاص و رها داشته که در جای دیگری مشابه آنرا ندیده اید.که نثری روان بدون داشتن ترکیب نوشتاری و لغات سخت آنرا همراهی میکند. بنابراین هر چه که در دلتان می گذرد و درست می پندارید در این تاپیک(موضوع) ابراز دارید هر چند که توسط مسئولین مملکت مورد توجه قرار نگیرد.دین اصل، چنان باید بوزد که تمامی انسانها را از وزشش بهره مند سازد باید بوی خوش اصلش، بدون زدن ادوکلن مشامها را نوازش کند، باید اختلافات اعتقادی بوجود آمده را رفع کند باید انسانها را از این دلتنگیها و پابستگیها و دلبستگیهای آلوده کننده برهاند. نباید با تصمیمات اشتباه راه آنرا سد کرده و باعث بروز مشکلات جدیدتر و حادتری آنهم به اسم دین گردیم.:ok:[/]
[=&quot]این دیدگاه من است که میتواند با اشتباه همراه بوده و نیازمند دیدگاه حق دیگران است.که در نهایت حق از خالقش که خالق همه هستی است نشات می گیرد.بنابراین دوستان همسفر عزیزم با تامل و تفکر بیشتری به دیدگاه من و دوستان دیگر اندیشیده تا گمراهی حاصل نگردد و خط راستی به حاشیه کشیده نشود.بنابراین در اینگونه موارد به خداوند هدایتگر متوسل شده تا اگر با گمراهی روبرو شده او شما را نجات بخشد.[/]
[=&quot]نوشته های دیگرم در تاپیک "آیا حضرت عیسی (ع) مرده است" و "با اینکه خدا هست چرا مردم سومالی و آفریقا می میرند[/]. , "[=&quot]جواب واقعی این سوال چیست؟آیا قرآن واقعا وحی است؟[/]"
[=&quot]با تشکر از همه دوستان همسفر!:Sokhan:[/]