ناراحت

آیا خداوند در آن واحد هم ناراحت است هم خوشحال؟ مگر جمع متناقضین بی معنی نیست؟

بسم الله العالم العلیم....با سلام....می دانیم خداوند از اعمال بد انسان غضبناک و خشمگین و ناراحت می شود و از اعمال خوب انسان شاد و رضایتمند می شود.... از طرفی می دانیم جمع متناقض ها با هم بی معنی است.....اما می دانیم اکنون در جهان میلیون ها نفر در حال شاد کردن خدا هستند با اعمال خوب و میلیون ها نفر در حال ناراحت کردن خدا هستند با اعمال بد..... پس چگونه خدا در آن ممکن هم شاد است هم ناراحت؟؟؟؟ مگر می شود یک جسم هم سفید باشد هم سیاه؟ یک فرد هم ناراحت باشد هم خوشحال؟

آیا از فساد آخرالزمان (قبل از ظهور) باید خوشحال باشیم یا ناراحت؟

سلام علیکم
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.
از طرفی احادیثی از معصومین وارد شده است که آرزو کرده اند که در دوران حضرت حجت (ع) زندگی کنند.
و یا آرزوی هر مسلمان و مومن حقیقی اینه که در رکاب حضرت مهدی (ع) حاضر باشه.
زمان قیام آن حضرت هم معلوم نیست کی باشه , ممکنه امسال باشه و یا ممکنه 1000 سال دیگه باشه یا .....
با توجه به اینکه ظلم و جور و فساد باید عالم گیر بشه و در گوشه گوشه اکثر خانه ها وارد بشه تا حضرت قیام نمایند.........و از طرفی این را هم می دانم که مسلمان باید در همه حال امر به معروف و نهی از منکر را انجام بده و این یک سیر طبیعی هستش که جامعه رو به فساد می بره, حالا سوال من اینه که یک انسان مومن باید قلباً خوشحال باشه که فساد داره زیاد میشه و یا باید از اینهمه ظلم و فساد غم بخوره ؟!
البته این را هم مطلع هستم افرادی گمراه شدند و گروههای زیرزمینی ساختند و در جهت افزایش ظلم و فساد فعالیت می کردند به بهانه اینکه ظهور را نزدیک کنند.......منظور من این نیست و فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟
با تشکر:Gol:

دوستان متاهل لطفا راهنمایی کنند: رابطه دوستانه یک دختر مجرد با خانمی متاهل!

انجمن: 

سلام. یه راهنمایی از کارشناس محترم و دوستان متاهل یا مجرد میخواستم.
من یه دوستی دارم که متاهله و رابطمون با هم خیلی صمیمانه اس. طوری که بیشتر موقعا روزی چند بار به هم پیام میدیم، به هم ابراز محبت می کنیم، اگه برای یکی مون ناراحتی پیش بیاد اون یکی بیشتر غصه شو می خوره، اگه یه مشکلی برا یکی مون پیش بیاد هر کاری از دستمون بربیاد برای حلش انجام میدیم. شاید از دوتا خواهر به هم نزدیک تریم.خلاصه خیلی همدیگرو دوست داریم.
اینا رو گفتم که بگم اینجور رابطه ی دوستانه برای یه آدم مجرد برام منطقی تره تا یه آدم متاهل. چون یکی از همکلاسی های متاهلم هم می گفت یه دوستی داشت که تا قبل از ازدواجش تو سر و کله هم دیگه هم میزدن اما الان کمتر با هم رابطه دارن و علتش هم اینه که یه عشق بزرگتر وارد زندگیش شده. من نگرانم که این رابطه ی صمیمی و نزدیک من با دوستم براش خدای نکرده مشکل ساز بشه و توقعشو از شوهرش بالا ببره یا علاقه شو نسبت به شوهرش کم کنه و خدای نکرده یه روزی ناخواسته بشم دو به هم زن بین اونا.
اینم بگم که دوستم شوهرشو دوست داره اما نمی دونم تا چه حد؟ می ترسم اینو بگم اما واقعا نمی دونم من و بیشتر دوست داره یا شوهرشو. بعضی موقع ها واقعا شک می کنم. چون یه رفتارایی هم از شوهرش دیده که ناراحتش کرده. مثلا دوستم می گفت شوهرش خیلی نسبت به حجابش حساسه با اینکه دوستم حجابش خیلی کامله و چادرشو از رو ابروهاش می ذاره اما یه بار که چادرش از دستش درمیره شوهرش با اوقات تلخی بهش تذکر می ده. خب هر کی باشه ناراحت میشه. البته دوستم از شوهرش گلگی نمی کردا بیشتر از دست خودش ناراحت بود که حواسشو جمع نکرده بود. یا توی دوران نامزدی هم خیلی اوقات تلخی براش پیش اومده بود که دیگه اواخرش دوستم نسبت به آینده زندگیش نگران شده بود. حالا شکر خدا ازدواج کردند و زندگی خوبی دارن اما هر چی باشه خاطره ها از ذهن به این زودی پاک نمیشه.
حالا سوال من اینه که این رابه ی خیلی دوستاه ی من با دوستم درسته یا نه؟ اگه کار من اشتباهه رفتارمو چجوری اصلاح کنم که اونم ناراحت نشه؟ اگه کار اون اشتباهه چجوری اونو متوجه اشباهش بکنم که ناراحت هم نشه؟ نمی دونم درست تونستم مشکلمو بگم یا نه. نمیدونم چیکار کنم. کمکم کنید.