نصیحت

تو " یـوسـف " باش...!!!


پدرم مرد دانایی بود
گه گداری پندم میداد
همیشه میگفت :
پسر جان مبادا با آبروی کسی بازی کنی
مبادا دختر مردم بشه چک نویس احساساتت
مبادا دختری رو دلبسته خودت کنی و فرداها نتونی جوابگو باشی

یک روز در جواب همه ی نصیحت هاش ، نیشخندی زدم و گفتم :
ای بابا ؛ دوره ی این حرفا گذشته
دخترای این دوره زمونه خودشون چراغ سبز میدن
خودشون دلشونه...
خودشون از خداشونه...

پدرم تو چشمام نگاه کرد و گفت :
پسر جان زلـیـخـا زیاده ، تو " یـوسـف " باش...!!!

همین که این جمله رو شنیدم
مو به تنم سیخ شد
زبونم بند اومد
دیگه هیچ جوابی نداشتم که بدم
واقعا هم حق میگفت
همیشه زلـیـخـا زیاد بوده و هست ؛
اون منم که باید " یـوسـف " باشم.....♥•٠

به من کمک کنید تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنید

با سلام و خسته نباشید.
من به اصرار دوستم این مطلب رو ارسال کردم.
یکی از دوستان صمیمی من از من تقاضای کمک کرد و گفت که:

همه دوستان و اطرافیان من دوست دختر دارند (تعداد زیاد) اما من هیچ دوستی ندارم.
میخوام بهم کمک کنی تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنی.
دلم میخواد با کسی دوست باشم اما از عاقبتش می ترسم.

خواهش می کنم شما بگید که چه راه حلی رو دوستم پیشنهاد کنم که از این افکار خارج بشه.
این رو هم در نظر بگیرید که بیشتر اطرافیانش آدم هایی هستند که شاید اعتقاد زیادی به اینجور مسائل ندارند.

نامه آیت الله صافی به فرزندش (نفر ممتاز دکترای قلب )

انجمن: 

اشاره: دكتر مرتضى صافى ، فرزند حضرت آيت الله العظمى صافى، مدّ ظله العالى، به عنوان نفر ممتاز دكتراى قلب در ايران، جهت تكميل تحصيلات به كشور انگلستان اعزام شد.
وى دو سال بعد، پس از كسب فوق تخصّص قلب و عروق، به كشور بازگشت و هم اكنون، عضو هيأت علمى و استاديار دانشگاه شهيد بهشتى تهران بوده، در بيمارستان شهيد مدرّس تهران، مشغول فعّاليّت است.
از دو نامه اى كه ذيلاً مى آيد، نامه اوّل خطاب به دكتر صافى، و نامه دوّم به همسر و فرزند ايشان ، به هنگام حركت به لندن ، به عنوان سرراهى آنان ، نگاشته شده است و متضمّن نكات ارزشى ـ اخلاقى فراوانى است.

بسم الله الرحمن الرحيم

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ».1
بعد الحمد و الصلاة;
فرزند بسيار عزيزم و نور چشمانم، مرتضى جان! اكنون كه به حول و قوّه الهى، عازم سفر خارج، براى ادامه تحصيلات مى باشى، اميدوارم از انواع توفيقات بهره مند شوى و وجهه همّتت را هم از جهت صورت و هم از جهت معنا بلند و عالى و متعالى قرار دهى.
از جهت صورت، نيل به عالى ترين مقامات علمى را هدف بدانى و از جهت معنا اين سفر را يك سفر الهى و براى خدا قرار دهى كه هر چه درس بخوانى و هر چه تلاش كنى و هر چه بيشتر تحقيق نمايى، همه را به حساب خدا و حسنات نامه اعمال تو محسوب سازند.
سفر به اين نيّت كه با كسب معلومات در طريق خودكفايى امت اسلام و جامعه مسلمين و بى نيازى آنها از كفر و خدمت به مسلمانان گام برمى دارى، بسيار مقدس و عبادت است.
سرّ انحطاط ظاهرى كنونى مسلمين، عقب ماندن آنها در علوم مادّى و ظاهرى از بيگانگان است; چنانكه علت تفوّق كفار بر مسلمانان نيز، پيشرفته بودن آنها در اين علوم است.
اگر جوانانى كه به خارج مى روند، به اين فكر باشند كه بايد اين قلاع مادى و تكنيك را فتح كنند و هر كدام براى عالم اسلام افتخار، مايه سربلندى و بى نيازى از ديگران شوند، يقيناً اين وابستگى و احتياج كنونى برطرف مى شود و مسلمانان به استقلال علمى نايل مى گردند.
چرا نبايد تو و امثال تو در رشته هاى مختلف علمى در دنيا سرشناس و مشاربالبنان باشيد; با اينكه در استعداد و هوش سرشار اگر از ديگران قوى تر نباشيد، ضعيفتر نيستيد. غرض اينست كه همواره يادت باشد براى چه و به منظور تقدس و كسب چه رتبه والايى سفر كرده اى! خدا ناظر بر تو است! از او كمك بخواه و به او توكل و اعتماد كن!
مبادا مظاهر مادى آنجا، فكر تو را مشغول سازد و از راهت بيرون براند كه خداى نخواسته صبح كنى در حالى كه از آنچه مى خواستى دستت پر شود، خالى باشد و با دست خالى برگردى!
آنجا اگر وسايل تحصيل فراهم است، وسايل بازداشتن انسان از مسير راه كمال و سعادت نيز بسيار است و مرد مى خواهد كه در دام اين ملهيّات نيفتد و نيكبختى خود را به آن نفروشد.
در تعهد دينى خود و ولايت اهل بيت، عليهم السّلام، ثابت قدم باش و هر كس را در اين راه، آزموده و پخته شناختى، با او باب مصاحبت و دوستى باز كن! در مجالس اسلامى كه در مجمع اسلامى يا جاهاى ديگر تشكيل مى شود، خالصانه و بى ريا براى كسب فيض و زنده نگهداشتن تعهدات مذهبى شركت نما و آن مجالس را بزرگ مى شمار و قدر بدان!
خلاصه، چنان فرض كن كه همه در انتظار تو هستند; كلّ جامعه مسلمانان منتظر نتيجه تلاش تو و امثال تو هستند; دوستان و آشنايان همه منتظرند; خويشاوندان تو، پدر و مادرت، همه منتظر و چشم براهند; بيماران همه منتظرند. همه اين امور را فراموش ننما و از هر زحمت و كوشش، در راه موفقيت علمى استقبال كن و اگر ناملايماتى در خلال كار پيش آمد، اعتنا نكن كه (رنج راحت بدان چه شد مطلب بزرگ).
شكيبا و ثابت قدم و استوار دنبال كار خودت باش كه بايد انشاءالله تعالى، شاهد توفيق را در آغوش بگيرى.
سختيهاى كار و هر فشارى را در اين طريق مى بينى، به حساب خدا محسوب دار و از ضعف و سستى و نااميدى پرهيز كن!
تا مى توانى نام خدا بر زبان آر و از ذكر خفى و ياد قلبى نيز غافل مباش و صلوات بر محمّد و آل محمّد، عليهم السلام، بخصوص حضرت بقية الله، ارواحنا فداه، را فراموش نكن و تحصيلاتت را براى بهتر و بيشتر خدمت كردن به آن حضرت و شيعيان آن بزرگوار پرمايه و پرمحتوا ساز.
چون با حال كسالت مجال بيش از اين نيست، اميد است «تو خود حديث مفصّل از اين مجمل بخوانى». تو را به خدا سپردم و از خدا برايت سعادت دارين و توفيق مسألت مى نمايم.
و لا حول ولا قوة الا بالله و السلام عليك و رحمة الله و بركاته
فدايت لطف الله صافى
اگر بعض از كسان و خويشان، زر و زيورى براى سر راهى به شما تقديم كرده اند، من هم اين چند كلمه را به عنوان سرراهى، به شما مى سپارم، يقيناً قبول مى نمايى.
1 . توبه ، 105 ; و بگو كارتان را بكنيد ، به زودى خداوند و پيامبر او و مؤمنان در كار شما خواهند نگريست .

مهمترین نصیحت برای عزیز ترین دوستتون؟

مهمترین نصیحت برای عزیز ترین دوستتون که ازشما در خواست نصیحت کرده چیست؟

در نصیحت دو نکته اصلی وجود دارد وآن اینکه هر کسی آماده شنیدن نصیحت نیست و نصیحت باید مناسب وضع شنونده باشد .
در این تاپیک فرض رو بر این می گذاریم که چون خودش خواسته وانتخاب نصیحت رو بر عهده ما گذاشته ، پس درهر دو مورد مشکلی نیست!
حالا در این صورت بهترین نصیحت کدام است؟

نصیحتی از الیاس (ع) و گریه عمیق او

نصیحتی عمیق از الیاس ـ علیه السلام ـ

حضرت الیاس ـ علیه السلام ـ در سیر و سیاحت خود در صحرا به یكی از سیاحان رسید، و ساعتی با هم همدم شدند.
بین الیاس و سیاح، گفتگوی زیر رخ داد:
الیاس: آیا ازدواج كرده‎ای؟
سیاح: نه.
الیاس: حتماً ازدواج كن، و از تنها زندگی كردن بیرون بیا.
سیاح: بسیار خوب ولی با كدام بانویی، با چه ویژگی‎هایی ازدواج كنم.
الیاس: به تو نصیحت می‎كنم، با بانویی كه دارای یكی از این چهار خصلت باشد ازدواج نكن تا دارای زندگی آرام گردی.
آن چهار خصلت عبارت است از:
1. با زن «مختلعه»، یعنی زنی كه بدون جهت، تقاضای جدایی از همسرش دارد.
2. با زن «مُباریه» یعنی زن خودخواه فخر فروشی كه به چیزهای واهی افتخار می‎كند.
3. با زن «عاهره» یعنی زنی كه مرزهای شرم و عفت را رعایت نكرده و بی‎بند و بار است.
4. با زن «ناشزه» یعنی زن بلند پروازی كه می‎خواهد بر شوهرش چیره گردد، و اطاعت از شوهر نكند.»[1]

راز گریه جانسوز الیاس ـ علیه السلام ـ
مطابق بعضی از روایات، الیاس ـ علیه السلام ـ از زندگان است و همانند خضر ـ علیه السلام ـ زنده می‎باشد،
و خداوند این زندگی ابدی را به خاطر عشق و علاقه‎اش به مناجات با خدا به او داده است، در این راستا به روایت زیر توجه كنید:
روزی عزرائیل نزد الیاس آمد تا روحش را قبض كند. الیاس به گریه افتاد. عزرائیل گفت: «آیا گریه می‎كنی، با این كه به سوی پروردگارت باز می‎گردی؟»

الیاس گفت: «گریه‎‎ام برای مرگ نیست، بلكه برای فراق از شبهای (طولانی) زمستان و روزهای (گرم و طولانی) تابستان است كه دوستان خدا این شبها را به عبادت می‎گذرانند، و در این روزها روزه می‎گیرند.
و در خدمت خدا هستند و از مناجات با محبوبشان، خدا لذّت می‎برند، ولی من می‎خواهم از صف آنها جدا گردم و اسیر خاك شوم.
خداوند به الیاس چنین وحی كرد: «تو را به خاطر آن كه علاقه به مناجات داری و می‎خواهی در خدمت مردم باشی.
تا روز قیامت مهلت دادم، تا زندگی را ادامه دهی، و از صف اولیای خدا جدا نگردی، و با آنها به مناجات و راز و نیاز، مأنوس باشی.[2]

[1]. المحجّه البیضاء، ج 3.
[2]. المخازن،‌علّامه سید عباس كاشانی، ج 1، ص 286.

~ღ~ تقدیم کاربردی ترین سخنان از کاربران سایت به عروس ودامادها ~ღ~

با سلام چند روز دیگه جشن عروسی یکی از دخترای فعال سایتمونه لطفا ً کادوهاتونو آماده کنید :ok: :Hedye: :ok: البته کادوی معنوی یکی از کاربردی ترین سخنانی که مورد استفاده ایشون و عروس و دامادهای آینده مونه رو اینجا بنویسید (لطفا بصورت خلاصه) خوب اول از همه نوبته خودمه

๑╬๑ سخنرانی مقام معظم رهبري ๑╬๑

انجمن: 

نصایحی از معظم له در موردزندگی....

[="blue"]14 سکه! برای مراسم عقد!

در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد، آقا فرمودند:

اولا در مورد مهریه، هر چه مورد نظر دختر شما باشد، همان را مهریه قرار دهید، ولی من چون برای مردم خطبه عقد می خوانم و این سنت من بوده که دختر خانمی که مهریه اش بیش از 14 سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم، تا حالا هم این کار را نکرده ام; اگر بخواهید می توانید بیش از 14 سکه هم قرار بدهید، ولی من صیغه عقد را نمی توانم بخوانم; بروید نزد آقای دیگری صیغه عقد را بخواند و از نظر من اشکالی ندارد . دکتر غلامعلی حداد عادل[/]

[="darkgreen"]آقا دامادها و عروس خانمها

پس از اجرای صیغه عقد عده ای از جوانان توسط مقام معظم رهبری - که فرزند بنده نیز در جمع آنها بود - ایشان، عروس و دامادها را چنین نصیحت فرمودند:

«اگر شما یک جسم بی جانی را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید، چندان به رسیدگی نیاز ندارد، شاید لازم باشد هر چند ماه یک بار گردگیری شود . اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید و از آن مراقبت کنید . در آب، نور و هوای آن دقت لازم را به کار برید .»

مقام معظم رهبری در ادامه فرمودند: «شما هم یک گل زنده را به منزل می برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود . عروس خانمها باید از دامادها مراقبت و پذیرایی کنند . آقا دامادها نیز باید مراقب عروس خانمها باشند و به آنها محبت نمایند .»

حجة الاسلام والمسلمین سید علی حسینی (تهران)[/]
******
[="magenta"]اما فایل مزبور[/]
من رو وکیل کنید به مهریه یک جلد کلام الله مجید
و 14 سکه بهار آزادی...

این دو کلمه ای که ما می خونیم ظاهرش دو تا کلمه ساده است
اما باطنش......


حتما بشنوید

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

پسرم! از این مخلوقات میان تهى ، پوچ و هیچ ، باكى نداشته باش و چشم امیدى هرگز به آنها مبند، كه چشم داشتن به غیر او شرك است و باك از غیر او جل و علا و كفر.
پسرم ! تا نعمت جوانى را از دست ندادى فكر اصلاح خود باش كه در پیرى همه چیز را از دست مى دهى ، یكى از مكاید شیطان كه شاید بزرگترین آن باشد، كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالى دستگیر او باشد - استدراج است .
در عهد نوجوانى شیطان باطن ، كه بزرگترین دشمنان اوست ، او را از فكر اصلاح خود باز مى دارد، و امید مى دهد كه وقت زیاد است ، اكنون فصل برخوردارى از جوانى است ، و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان مى گذرد، درجه درجه او را با وعده هاى پوچ از این فكر باز مى دارد تا ایام جوانى را از او بگیرد، و آنگاه كه جوانى رو به اتمام است ، او را به امید اصلاح در پیرى سرخوش مى كند و در ایام پیرى نیز این وسوسه شیطانى از او دست نكشد، و وعده توبه در آخر عمر مى دهد، و در آخر عمر و شهود موت ، حق تعالى را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه مى دهد كه محبوب او كه دنیاست از دستش گرفته است ، این حال اشخاصى است كه نور فطرت در آنها به كلى خاموش نشده است ، و اشخاصى هستند كه غرقاب دنیا بر آنها را از فكر اصلاح دور نگهداشته ، و غرور دنیا سرتا پاى آنان را فراگرفته است من خود چنین اشخاصى را در اهل علم اصطلاحى دیده ام و اكنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ مى دانند.
پسرم ! توجه كن كه هیچ یك از ما نمى تواند مطمئن باشد كه به این دام شیطانى نیفتد. عزیزم ! ادعیه ائمه معصومین را بخوان و ببین كه حسنات خود را سیئات مى دانند، و خود را مستحق عذاب الهى مى دانند، و به جز رحمت حق به چیزى نمى اندیشند، و اهل دنیا و آخوندهاى شكم پرور این ادعیه را تاویل مى كنند، چون حق جل و علا را نشناخته اند.

میزان در اعمال
پسرم ! نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشكیل حكومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه هاى آنهاست .
چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است ، چون خود بینى و خود خواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق الله و شرك خفى و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك مى كشاند و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شود... پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است .
هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حجب ، حتى حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا كه سخن از وابستگى نیز كفر است .
پسرم ! از زیر بار مسؤ ولیت انسانى كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مكن ، كه تاخت و تاز شیطان در این میدان ، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست ، و دست و پا براى بدست آوردن مقام ، هر چه باشد، چه مقام معنوى و چه مادى مزن ، به عذر آن كه مى خواهم به معارف الهى نزدیك شوم ، یا خدمت به عبادالله نمایم ، كه توجه به آن از شیطان است ، چه رسد كه كوشش براى به دست آوردن آن .
باید معارف به قلب برسد
پسرم! كوشش كن كلمه توحید را كه بزرگترین كلمه است ، و والاترین جمله است ، از عقلت به قلبت برسانى ، كه حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است ، و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ‍ناچیز است .
چه بسا بعضی از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث مى باشند، (پاى استدلالیان چوبین بود)، و آنگاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى و ایمانى مى شود كه از افق عقل به مقام قلب برسد، و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلى كرده است .
پسرم ! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپارى و موثرى جز او ندانى .

بى توجهى به ثناى ثناجویان

پسرم ! چه خوب است به خود تلقین كنى ، و به باور خود بیاورى یك واقعیت را كه مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا كه انسان را به هلاكت برساند، و از تهذیب دور و دورتر سازد. تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلودده ما، مایه بدبختیها و دور افتادگى ها از پیشگاه مقدس حق - جل و علا - براى ما ضعفاء النفوس خواهد بود، و شاید عیبجویى ها و شایعه پراكنى ها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد، كه هست همچون عمل جراحى دردناك كه موجب سلامت مریض ‍ مى شود. آنان كه با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى كنند، دوستانى هستند كه با دوستى خود به ما دشمنى مى كنند و آنان كه پندارند با عیب گوئى و فحاشى و شایعه سازى به ما دشمنى مى كنند، دشمنانى هستند كه با عمل خود ما را اگر لایق باشیم ، اصلاح مى كنند، و در صورت دشمنى به ما دوستى مى نمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور كنیم ، و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور كه هستند ببینیم ، آنگاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم كه امروز از عیب جوئى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ؛ و عیب جوئى را آن گونه استقبال مى كنیم كه امروز از مداحى ها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان . اگر از آنچه ذكر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شودى ، و آرامش ‍ قلب پیدا مى كنى ، كه ناراحتیها اكثرا از خود خواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید.
آفات حب دنیا
پسرم ! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا، اگر چه حلال او باشد، مباش كه حب دنیا، گرچه حلالش باشد، راءس همه خطایا است ، چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیاى حرام مى كشاند. تو جوانى و با قدرت جوانى كه حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع كنى و نگذارى به قدم هاى دیگر كشیده شوى كه هر قدمى ، قدم هائى در پى دارد، و هر گناهى - گرچه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را كشد، به طورى كه گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید، بلكه گاهى اشخاص به ارتكاب بعض كبائر به یكدیگر فخر مى كنند، و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى ،
منكر به نظر معروف ، و معروف منكر مى گردد