وحدت وجود

ما چگونه تجلی وجود خداوند هستیم؟

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید

من در موضوع وحدت موجود به مشکل برخورد کرده ام میخواستم از دانش کارشناسان و دوستان گرامی استفاده کنم.
من هر موقع در مورد وحدت وجود فکر میکنم به این مشکل برخورد میکنم که یا وجود ما جدا از خداست (که بطلان این امر کاملا معلوم است) یا جزیی از خدا هستیم(از انجا که خدا جز پذیر نیست این هم باطل است) یا وجود تنزل یافته خداوندیم (که به نظر خودم این هم مانند مورد قبل میشود یعنی العیاذ بالله ما هم جزیی از خدا میشویم) حال با توجه به این مشکل من خواهشمندم چگونگی اینکه ما تجلی از خداوند هستیم را به طور دقیق (هر چه قدر مقدور است به زبان ساده تر)توضیح دهید؟
همچنین اگر لطف کنید توضیح دهید ایا وحدت در کثرت مصداق همه خدایی است؟

با تشکر فراوان و آرزوی موفقیت

تقاضای منبع و آدرس مطلبی از ابن عربی

انجمن: 

سلام

لطفا منبع و آدرس گفته ی زیر را از ابن عربی بگذارید . ممنون

« و إذا کان الأمر علی ما ذکرته لک فالعالم متوهم ما له وجود حقیقی و هذا معنی الخیال . أی خیّل لک أنه أمر زائد قائم بنفسه خارج عن الحق و لیس کذلک فی نفس الأمر . »

سوالاتی در مورد اصل وحدت وجود و فلسفه و عرفان

سلام

میخواستم بپرسم اصل وحدت وجود ، متعلق به فلسفه است یا عرفان ؟

یا هر دو ؟!

و اینکه شنیدم عرفان میوه ی درخت فلسفه است . آیا این گفته صحیح است ؟

با تشکر ...

آیا ماده و زمان می توانند ازلی (قدیم) باشند؟

آیا ماده و زمان می توانند ازلی (قدیم) باشند؟
نظر فلاسفه ی مدافع وحدت وجود در این مورد چیست؟

سوالاتی از معتقدین به وحدت وجود و منکرین کثرت؟!!

سلام

امام باقر فرمودند إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّه‏ هر گاه به شما از چيزى باز گفتم از كتاب خدا مرا بپرسيد (يعنى دليل آن را از قرآن بخواهيد)

حالا شما معتقدین به وحدت وجود قویترین آیه ای که در این رابطه است را به ما نشان دهید تا ببینیم!! اگر هم آیه ای ندارید قویترین حدیث در این رابطه چیست؟؟

و الله الهادی

« وحدت وجود » از ديد قونوي و مولانا

بسمه تعالی

"وحدت وجود" از ديد قونوي و مولانا
نويسنده:دكتر قاسم كاكايي
منبع:سایت راسخون

"وحدت وجود" ديدگاهي است كه بدواً از عرفان سرچشمه گرفته است. حتي اگر در قالب نظريه اي فلسفي نيز ارائه شده باشد باز هم منشأ عرفاني آن نبايد فراموش شود. برخي از انديشمندان بحث "وحدت" را هستة اصلي همة اقسام انديشه هاي عرفاني شمرده اند. يعني در عرفان همواره با نوعي وحدت انگاري مواجهيم. عارف كسي است كه درجه اي از شهود وحدت را دارا باشد. يعني عارف كسي است كه تجربة عرفاني وحدت را تجربه كرده و چشيده و در عمل و در طريق وحدت "قدم" زده است. اما تجربة هر عارفي امري كاملاً شخصي است كه تن به بررسي‌ها و كاوش‌هاي ما ناعارفان نمي دهد چرا كه به ساحت تجربة ايشان راه نداريم. بنابراين، عرفا صرفاً از طريق تعبيرات زباني قادرند كه مكاشفات و تجربيات خويش را به غير عارفان منتقل كنند. پس، بايد بين دو ساحت "تجربه" و "تعبير" تمايز قايل شد. در ساحت تعبير است كه دري از سوي عرفا به سوي ما باز مي شود و بحث نظر و انديشه و "قلم" پيش مي آيد و عرفان نظري رخ مي نمايد.1 بررسي و قضاوت ما دربارة عارفاني چون شيح صدرالدين و مولانا جلال الدين نيز تنها از راه بررسي آثار و تعابير ايشان است.
عرفان نظري و وحدت وجود در بين عرفاي مسلمان

در جهان اسلام، ما عرفاي زيادي داشته ايم. برخي هيچ نوشته اي از خود باقي نگذاشته‌اند و برخي نيز آثار فراواني نگاشته اند. اما همان طور كه گفتيم اساس همة مكاتب عرفاني را بحث وحدت وجود تشكيل مي دهد. در اسلام مسألة توحيد، خدامحوري، استناد همة امور به خدا، فقر و احتياج همة اشيا به او، سيطرة او بر كل هستي و "فعال مايشاء" بودن او و زمينة مناسبي براي بحث وحدت وجود فراهم مي آورد. عارف با شناخت اين امور، عظمت و جلال خدا را دريافته، خود را در برابر وي هيچ مي بيند و اين امر "به تصديق اين مطلب مي انجامد كه تنها اوست كه وجودي حقيقي و پايدار دارد و تنها اوست كه حق دارد بگويد من"2 يعني بحث توحيد اگر تعميق يابد به بحث "وحدت وجود مي انجامد.
در عرفان اسلامي، يعني در عرفان نظري اسلام، دو سؤال مطرح مي شود كه جنبة زير بنايي دارد و ساير مطالب عرفان نظري شاخ و برگ پاسخ به همين دو سؤال است: 1- توحيد چيست؟؛ 2- موحد كيست؟ پاسخ سؤال اول اين است: "وحدت وجود". در پاسخ به سؤال دوم نيز عرفاي مسلمان بحث "انسان كامل" را مطرح ساخته‌اند. در آثار قونوي و مولوي نيز اين دو امر كاملاً‌ هويداست.

به حول و مشیت الهی ادامه دارد...

*** سرالاسرار؛ مباحثی پیرامون وحدت وجود و ملحقات و ضمائم آن ***

انجمن: 


بسم الله الرحمن الرحیم

هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِن...(الحدید، 3.)

این روزا ظاهرا بازار این مباحث تو سایت داغه، گفتم بخشی از پایان نامه ام رو بیارم شاید بکار دوستان بیاد، البته مطلب خیلی طولانی و فنیه و من برا رعایت اختصار و پرهیز از اطاله ی کلام فقط چند قطعه ی پراکنده از اون رو نقل قول می کنم، انشاءالله مفید واقع بشه...

خیلی خوشحال میشم از نظرات دوستان استفاده کنم، فقط دوستان جسارتا اجازه بدن نقل قول ابتدایی من تموم بشه، از لطفتون خیلی ممنونم:Gol:...