از همه چیز ناامید شدم و ادامه زندگی برایم بی معناست
ارسال شده توسط دوستت دارم خدا! در جمعه, ۱۳۹۴/۰۳/۲۲ - ۰۱:۴۲سلام
پسر جوونی هستم 23 ساله. یه موقع خیلی علاقه داشتم ازدواج کنم ولی الان خیلی کمتر شده. یه موقع خیلی دوست داشتم کار کنم و پول در بیارم ولی الان خیلی کمتر شده. به نظرم اون موقعی که خیلی بهشون نیاز داشتم و باید بهشون می رسیدم نرسیدم.خیلی مشتاق درس خوندن بودم ولی این هم الان کمتر شده (کاری که فقط بلدم تو عمرم انجام بدم همین درس خوندن بود).
کمال گرایی نیست ولی فکر می کردم میتونم تو آینده کارهای خیلی مهمی انجام بدم، بود و نبودم اگه واسه دنیا فرق نکنه لااقل برای کشورم فرق کنه. الان که دارم نگاه می کنم می بینم تاثیر خیلی خاصی رو از خودم نمی بینم.
وقتی که چیزایی رو که میخواستم به دست بیارم با چیزایی که یه دست آووردم رو مقایسه می کنم امید و نشاط چندانی برای ادامه زندگی نمی ببنم. طرز تفکری که از بچگی نسبت به دنیا و مردم و کشورم داشتم با طرز تفکر فعلیم خیلی تفاوت می کنه. الان که 23 سال از زندگیم گذشته، 23 سالی که هر کس تو اوج نشاط و شادابی خودش هست وضعیتم اینه، چه امیدی به بقیه عمرم هست؟
تو نگاه دین اصلا باید به چه امیدی زندگی کرد؟ اینکه هر کس بیاد ازدواج کنه و صاحب فرزند بشه، بعد بچه ش بیاد ازدواج کنه و همین طور الی آخر هدف زندگیه؟ اینکه فقط خدا یه سری موجودی رو خلق کرده که یه مدت بیارشون تو دنیا تا عبادتش کنن هدف زندگیه؟ اینکه یه سری کار خوب کنیم و کارهای بد نکنیم تا خدا ما رو جهنم نفرسته و بهشت بفرسته هدف زندگیه؟ اینکه سعی کنیم تا آدم خوبی باشیم تا اون دنیا نعمت های بهشتی به ما بدن هدف زندگیه؟ واقعا هدف اصلی زندگی ایناهاست؟
با تشکر