کم رویی

چرا کم رویی محرومیت آور است؟

حضرت امیر علیه السلام: کم رویی محرومیت آور است میزان الحکمه ج3 ص282 ح474   منظور این است که نمی توانیم کار راه به اندازیم یا درآمدی داشته باشیم و یا حتی نتوانیم به درستی گدایی کنیم (البته نمی دانم که برای جوان هم گدایی جائز است یا خیر) من فکر می کنم کم رو هستم و بسیاری از مهارت های زندگی را ندارم آیا در احادیث و علوم راه حلی هست!؟ ان شاءالله که باشد! ممنونم |    

افکار آزار دهنده‌ی دیوانه وار

انجمن: 

سلام . اومدم اینجا مشکل افکارمو حل کنم . اینم بگم تلاش کردم ، راهکار های مختلف رو امتحان کردم ولی نتیجه مطلوبی نگرفتم اگه هم گرفتم خیلی موقتی بوده .

نمونه هایی از این افکار :

1- من یه دانش آموزم و بعضی اوقات میبینم که دانش آموزی خیلی امتحانشو بد داده و حالش گرفتس و من اگه هم امتحانمو خوب داده باشم شادی نمیکنم و به روی دوستم هم نمیارم تا حالش بد تر نشهه . اما همین دوست بنده کافیه یه امتحان از من بهتر داده باشه ، تمام عقهده هاشو خالی میکنه و من میشم بمب انفجار . و هیچ حرفی نمیزنم و فقط متاسف میشم واسه این همه ساده بودن . ( خداوکیلی این انصاف و عدالته . آره خدا ؟ )

2- یکی از بزرگترین و آزار دهنده ترین مشکل من ، کم رویی ، خجالت و اجتماعی نبودن منه . به خدا قسم خیلی سعی میکنم اما نمیتونم خیلی گرم حرف بزنم و خیلی جون بکَنم بگم «سلام . خوب هستید ؟ سلامت باشید . » و این مشکل خودش مشکل های دیگری رو بوجود آورده مثلا اینکه من خیلی کار میتونم انجام بدم و در زمینه سایت و طراحی و خدمات کامپیوتری فوق العاده توانا هستم ولی نمیتونم داخل مدرسه به مسئولین بگم روی من حساب کنید و من میتونم تو این زمینه ها کمکتون میکنم . ( برای نمونه یه دانش آموز یه مسئولیت کامپیوتری میگیره انقدر خودش رو میگیره که حالم از بهش میخوره . و فکر آزار دهنده ی بعدی تو این مرحله هم اینه که پیش خودم میگم « چرا من باید از این بنده ی خدا بدم بیاد ؟ پس من آدم بدم و کینه ای هستم .)

و همینطور افکار چرت پشت سر هم . که یه دفعه میبینی سال ها گذشت و نتونستی برای زندگیت کاری کنی و همش این افکار آزارت میدادن .

3- یه مورد دیگه هم یادم اومد : سر امتحانات درسی من به اندازه ای استرس میگیرم که حد و اندازه نداره . به خدا ممکنه بدون استرس نمره ام بالای 17 بشه و عامل کم شدن نمره ی من ، تنبلی و درس نخوندن نیست ، بلکه استرسه . مثلا در نگاه اول میبینم یه سوال خیلی سخته و وقتی اطرافمو نگاه میکنم میبینم همه دانش آموزا در حال حل کردن سوالات هستند و این استرس من رو دو چندان میکنه .

تازه من انقدر کم رو هستم که فکر مراجعه به روانشناس به ذهنم خطور نمیکنه . چون نمیتونم مشکلم رو پیش مشاور بازگو کنم و باز نتیجه مثبتی نمیگیرم و نا امید تر میشم .

باز بخوایم همه ی این ها رو خلاصه کنیم میتونیم در عدم داشتن اعتماد به نفس خلاصشون کنیم .

4- گاهی یک سری از آدما رو میبینم و میگم خدایا چرا عادل نیستی ؟ چرا عدالت رو برقرار نکردی ؟ »»»»» این قسمت رو خوب توجه کنید :

پیش خودم میگم خدایا چرا به من زیبایی دادی ولی به فلانی ندادی . خدایا چرا فلان دانش آموز انقدر حرکاتش مبتدیانه و بچه گانه است که مورد تمسخر همه قرار میگیره .

و این اتفاقات و ( به نظرم بی عدالتی ها ) اعصابم رو داغون کرده . البته من همیشه خدا رو شکر کردم که زیبایی دارم ، پدر و مادرم دارم و ... ولی شبهه برا پیش اومده .

ممنون میشم من رو از این افکار نجات بدید .

نداشتن رابطه اجتماعی خوب

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:
[=&amp]
[/]
سلام خدمت شما
من دختري 14 ساله ام همه بهم زور ميگن وهميشه تحقيرم ميكنن از طرفي دختري تو شهرمون هست كه بيشتر دخترا دوستش دارن خيلي جذابه نميتونم رابطه خوبي باهاش داشته باشم و ديوونه ميشم وقتي ميبينم ديگران رابطه خوبي باهاش دارن
اين دختره يكم از لحاظ ديني مشكل داره
دلم ميخواد كاري كنم كه دختر خيلي خوبي بشه
اين موضوع براي من خيلي اهميت داره خواهش مي كنم كمكم كنيد.
توي اين دوره زمونه نوجوونايي كه از جنس منند(مذهبي) تو خيلي از جمعها تنها هستند
ممنون


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید