جمع بندی پرنده مزاحم!

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پرنده مزاحم!

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

بنده حقیر، خدا رو شکر یک 4 دیواری مثل گاو صندوق دارم که جلوی ورود هر گونه صدای ناهنجاری را می گیرد. این روزها از هر طرف صدایی می آید. یک روز صدای ونگ ونگ بلند بچه همسایه... یک روز صدای دوبس دوبس ضبط یک فرد مزاحم در همسایگی... یک روز زنگ در یک فرد مزاحم و... خلاصه همه این چیزها حل شد تا اینکه:

یک پرنده یاکریم به تازگی متوجه فضای خالی و امن بالا هواکش اطاق بنده حقیر شد، (تنها منفذ ورود صدا به اطاق بنده) حالا پشت سر هم و بصورت طولانی و با صدای بلند صدا در میاورد که این باعث می شود تمرکز نمازم به هم بخورد :Ghamgin: یعنی اینقدر بلند است که حتی موقع تلفن جواب دادن به احتمال زیاد مخاطب کاملا می شنود. بنده رفتم و آن قسمت خالی از هواکش را پر کردم که دیگر نتواند آنجا بنشیند و صدا ایجاد کند و تمرکز نماز ناقص بنده را به هم بزند. البته هنوز آنجا لانه نساخته بود و فقط در حال بررسی بود. و لانه ای نبود...

به نظر شما آیا اینکار من از نظر عرفانی و سیر و سلوک معنوی اشتباه بود؟

آیا خدا از اینکار من ناراحت شده است؟

یعنی باید تحمل می کردم؟ آیا خدا می خواسته صبرم را تحمل کند یا اینکه این یاکریم شیطان بوده؟

اگر مثلا یک عارف واقعی جای بنده حقیر بود یعنی با وجود این صدای ناهنجار این پرنده که گویی بلند گو در گوش شما گذاشته اند و حواس شما را از نماز پرت می کند آیا به آنها بی اعتنا بود؟ یا کار من را می کرد؟

به نظر شما (از نظر عرفانی و نه از نظر شرعی) کار من اشتباه بود؟ :Gig:

با تشکر :Ghamgin::Sham:

یا حسین شهید (ع)

با نام و یاد دوست









کارشناس بحث: اویس


با عرض سلام خدمت دوست خوبم جناب ماه نورد
بسیار خوشحالم از اینکه میبینم دوست گرانقدری چون شما اینچنین صادرات و واردات نفسانی خود را به زیر ذره بین گرفته تا هر آنچه غیر خداست از خود دور ساخته و در مسلک عارفان بالله قدم گذارد. از خداوند برایت توفیق مضاعف در این صراط مستقیم مسالت دارم.
اما در خصوص سوالتان باید بگویم چون شما هیچ آزار و اذیتی به حیوان وارد نکرده اید و صرفا هواکش اتاقتان را به گونه ای تغییر داده اید که حیوانی در آنجا نرود، خطایی را ولو از نظر عرفانی مرتکب نشده اید. (بالاخره عرفای بالله نیز نیاز به سکوت و توجه قلبی و تمرکز ذهنی دارند) با امید آنکه این دقتهای لازم در امور جزئی شما را از توجه به امور مهم و سرنوشت ساز دیگر غافل نسازد از خداوند برایتان حضور و مراقبت تامه را آرزومندم.

ماه نورد;348548 نوشت:
هواکش را پر کردم که دیگر نتواند آنجا بنشیند و صدا ایجاد کند و تمرکز نماز بنده را به هم بزند. البته هنوز آنجا لانه نساخته بود و فقط در حال بررسی بود. و لانه ای نبود... به نظر شما آیا اینکار من از نظر عرفانی و سیر و سلوک معنوی اشتباه بود؟ آیا خدا از اینکار من ناراحت شده است؟ یعنی باید من تحمل می کردم؟ آیا خدا می خواسته صبر من را تحمل کند یا اینکه این یاکریم شیطان بوده؟ اگر مثلا یک عارف واقعی جای من بود یعنی با وجود این صدای ناهنجار این پرنده که گویی بلند گو در گوش شما گذاشته اند و حواس شما را از نماز پرت می کند آیا به آنها بی اعتنا بود؟ یا کار من را می کرد؟ به نظر شما (از نظر عرفانی و نه از نظر شرعی) کار من اشتباه بود؟

سلام
گویند مجنون در اندیشه لیلی غرق بود و از روی غفلت از پیش روی نمازگزاری رد شد
نمازگزار خیلی زود نمازش را تمام کرد و خود را به مجنون رساند و گفت مگر کوری نمی بینی در حال مناجات با خدای عالمیان بودم
مجنون کمی تامل کرد و تازه فهمید چه شده است
و باز کمی تامل کرد و سخن گوی عشق از دلش بر زبان او کلامی جاری ساخت که جزاشک نمازگزار را به دنبال نداشت گفت :
یا شیخ عشق مخلوقی مرا از زمین و زمان غافل کرده است چگونه مناجاتت با خالق تورا از گذر همچون منی غافل نساخت
خوب تامل بفرمایید
این حرف حرف آخر هم نیست
والله الموفق

حامد;349058 نوشت:
سلام
گویند مجنون در اندیشه لیلی غرق بود و از روی غفلت از پیش روی نمازگزاری رد شد
نمازگزار خیلی زود نمازش را تمام کرد و خود را به مجنون رساند و گفت مگر کوری نمی بینی در حال مناجات با خدای عالمیان بودم
مجنون کمی تامل کرد و تازه فهمید چه شده است
و باز کمی تامل کرد و سخن گوی عشق از دلش بر زبان او کلامی جاری ساخت که جزاشک نمازگزار را به دنبال نداشت گفت :
یا شیخ عشق مخلوقی مرا از زمین و زمان غافل کرده است چگونه مناجاتت با خالق تورا از گذر همچون منی غافل نساخت
خوب تامل بفرمایید
این حرف حرف آخر هم نیست
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

بنده حقیر هم جای ایشون بودم و یک آدم خوشگل و خوشتیپ و حوری و پری جلوم بود و فقط باید نگاهش می کردم و یا دنبالش می کردم و یا فقط در اندیشش بودم و یا حرفهای عامیانه و عاشقانه عوام بهش می زدم... یاکریم که سهله... بمت اتم هم کنارم می زدند مشکلی نبود... کیه که در این حالت حواسش پرت بشه؟!

ولی مشکل اینجاست که باید کسی که مشکل تمرکز داره (که ناشی از یک بیماری از دوران کودکی هست) کلماتی رو به عربی بگه که از خودش نیست و باید در حرف به حرف اونها حضور قلب داشته باشه... تا معشوقش ناراحت نشه... و این خیلی خیلی براش مهمه که در این حالت تمام تمرکزش روی خدا باشه... دور رو برش هم پر از صدای مختلف هست... نمی گم نیست... ولی نه اینکه یکی بیاد در گوشِت پشت سر هم و اون هم بصورت متناوب جیغ بزنه و توقع داشته باشی حضور قلب هم داشته باشی... بنده حقیر حتی در مساجد شلوغ هم حضور قلب داشتم و تمرین کردم و مشکلی نبوده... ولی این قضیه به نظرم بو دار هست...

بخاطر اینکه به محضی که تموم میشه ونگ ونگ یک بچه با صدای خیلی بلند پشت دیوار من شروع میشه و به محض اینکه ونگ ونگ بچه تموم میشه انگار این یاکریم ماموره که همون موقع دوباره از راه برسه...

یکی از کاربران به بنده پیغام خصوصی داد و گفت این یک شهیده... آخه شهید که مریض نیست دقیقا مواقع نماز بیاد و نماز بنده رو خراب کنه!!!

خلاصه خیلی دارم ازیت میشم...

نمی خواستم اینجا بگم ولی کاری کردید که بگم: اینقدر بهم فشار اومد که امروز وسط نماز ظهر گریم گرفت با بغض... مشکل تمرکز دارم... مریضی دارم... مریضم چیکار کنم؟؟؟؟

خیلی چیزها رو هم از ترس عدالت خدا و همینطور آبرو و یا اینکه بگن دیوونه ای نمی تونم اینجا بگم وگرنه خیلی در عذابم...

اگر بخوای اونطوری که خدا و اولیا خدا از تو توقع دارند باشی این دنیا برات مثل زهر میشه...

تا موقعی که مثل دیگران زندگی می کردم کلی هم گناه می کردم کسی باهام کاری نداشت... مشکل هام از روزی شروع شد که قدم در راه (واقعی) خداوند گذاشتم... منظور از مشکل این نیست که من مشکل دارم نه... بنده حقیر مشکل روحی ندارم... اتفاقا کلی هم از بودن با خدا لذت می برم و خوشبختم... خیلی خوشبخت تر از قبل... بنده حقیر با این دنیا مشکل دارم... دنیایی که داره به سمت ظهور نزدیک میشه... دنیایی که خیلی کثیفه... یک مدت مسجد می رفتم و کمال اونچه که خداوند از یک مسجدی انتظار داره رو انجام می دادم... حتی خیلی خیلی بیشتر... ولی ولش کردم... نه اینکه نفس مسجد بد باشه... نه... حتی اگر توی خیابون کتکم هم می زدن باز هم مسجد رو ترک نمی کردم... حتی اگر توی مسجد آبروم رو می بردن باز هم مسجد رو ترک نمی کردم... به دلایلی که اینجا قابل گفتن نیست مسجد رو ترک کردم و بخاطر اینکه پول تاکسی نداشتم که برم یک مسجد دورتر تصمیم گرفتم همون توی تنهایی خودم نماز بخونم...

تمام این مشکلات من رو خدا برای من بوجود نیاوردند... جن و انس بوجود آوردند... که انشالله به زودی زود شرشون رو از سر همه کم خواهد شد...

یا حسین شهید (ع)

ماه نورد;349130 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام بنده هم جای ایشون بودم و یک آدم خوشگل و خوشتیپ و حوری و پری جلوم بود و فقط باید نگاهش می کردم و یا دنبالش می کردم و یا فقط در اندیشش بودم و یا حرفهای عامیانه و عاشقانه عوام بهش می زدم... یاکریم که سهله... بمت اتم هم کنارم می زدند مشکلی نبود... کیه که در این حالت حواسش پرت بشه؟! ولی مشکل اینجاست که باید کسی که مشکل تمرکز داره (که ناشی از یک بیماری از دوران کودکی هست) کلماتی رو به عربی بگه که از خودش نیست و باید در حرف به حرف اونها حضور قلب داشته باشه... تا معشوقش ناراحت نشه... و این خیلی خیلی براش مهمه که در این حالت تمام تمرکزش روی خدا باشه... دور رو برش هم پر از صدای مختلف هست... نمی گم نیست... ولی نه اینکه یکی بیاد در گوشِت پشت سر هم و اون هم بصورت متناوب جیغ بزنه و توقع داشته باشی حضور قلب هم داشته باشی... من حتی در مساجد شلوغ هم حضور قلب داشتم و تمرین کردم و مشکلی نبوده... ولی این قضیه به نظر بنده بو دار هست... بخاطر اینکه به محضی که تموم میشه ونگ ونگ یک بچه با صدای خیلی بلند پشت دیوار من شروع میشه و به محض اینکه ونگ ونگ بچه تموم میشه انگار این یاکریم ماموره که همون موقع دوباره از راه برسه... یکی از کاربران به بنده پیغام خصوصی داد و گفت این یک شهیده... آخه شهید که مریض نیست دقیقا مواقع نماز بیاد و نماز بنده رو خراب کنه!!! خلاصه خیلی دارم ازیت میشم... نمی خواستم اینجا بگم ولی کاری کردید که بگم: اینقدر بهم فشار اومد که امروز وسط نماز ظهر گریم گرفت با بغض... من مشکل تمرکز دارم... مریضی دارم... مریضم چیکار کنم؟؟؟؟ خیلی چیزها رو هم از ترس خدا و همینطور آبرو و یا اینکه بگن دیوونه ای نمی تونم اینجا بگم وگرنه خیلی در عذابم... اگر بخوای اونطوری که خدا و اولیا خدا از تو توقع دارند باشی این دنیا برات مثل زهر میشه... تا موقعی که مثل آدم زندگیم رو می کردم کلی هم گناه می کردم کسی باهام کاری نداشت... مشکل هام از روزی شروع شد که قدم در راه (واقعی) خداوند گذاشتم... منظور از مشکل این نیست که من مشکل دارم نه... من مشکل روحی ندارم... اتفاقا کلی هم از بودن با خدا لذت می برم و خوشبختم... خیلی خوشبخت تر از قبل... من با این دنیا مشکل دارم... دنیایی که داره به سمت ظهور نزدیک میشه... دنیایی که خیلی کثیفه... من یک مدت مسجد می رفتم و کمال اونچه که خداوند از یک مسجدی انتظار داره رو انجام می دادم... حتی خیلی خیلی بیشتر... ولی ولش کردم... نه اینکه نفس مسجد بد باشه... نه... اینقدر بلاها توی مسجد سرم می اومد که نگو که اگر بهتون اینجا بگم ظرفیتش درکش برای شما نیست... من حتی اگر توی خیابون کتکم هم می زدن باز هم مسجد رو ترک نمی کردم... حتی اگر توی مسجد آبروم رو می بردن باز هم مسجد رو ترک نمی کردم... به دلایلی که اینجا قابل گفتن نیست مسجد رو ترک کردم و بخاطر اینکه پول تاکسی نداشتم که برم یک مسجد دورتر تصمیم گرفتم همون توی تنهایی خودم نماز بخونم... تمام این مشکلات من رو خدا برای من بوجود نیاوردند... جن و انس بوجود آوردن... که انشالله به زودی زود شرشون از سر همه کم خواهد شد...

سلام
متاسفم
درس اول رو نگرفتی
نوبت درس دوم نمیرسه
اگر راه بلدی برو
فقط بدان
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
والله الموفق

حامد;349131 نوشت:
سلام
متاسفم
درس اول رو نگرفتی
نوبت درس دوم نمیرسه
اگر راه بلدی برو
فقط بدان
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

درس اول رو تا اونجایی که می دونم اتفاقا (به احتمال زیاد) خیلی خوب یاد گرفتم... اتفاقا بخاطر اینکه زیاد از حد درس اول (یعنی عشق واقعی در نماز) رو یاد گرفتم این مشکل خارجی برای من بوجود اومده... شاید مشکل بنده حقیر این باشه که هنوز یک مقدار گناهان دیگه ای در زندگیم وجود داره که هنوز پاک نشده و اون حفره های باقی موندهء سیاه، ضمینه ظهور سیاهی در اطرافم و عدم توان من برای مقابله با اون رو فراهم می کنه...

در مجموع دوست ندارم در اینجا زیاد منم منم کنم...

به اندازه کافی منم منم کردم... کافی بود...

پست اول جواب آرامش بخشی برای من بود لطفا زخم به دل غمگین من نزنید...

با تشکر از وقت شما

یا حسین شهید (ع)

ماه نورد;349146 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام درس اول رو تا اونجایی که می دونم اتفاقا خیلی خوب یاد گرفتم... اتفاقا بخاطر اینکه زیاد از حد درس اول (یعنی عشق واقعی در نماز) رو یاد گرفتم این مشکل خارجی برای من بوجود اومده... شاید مشکل من این باشه که هنوز یک مقدار گناهان دیگه ای در زندگیم وجود داره که هنوز پاک نشده و اون حفره های باقی مونده سیاه ضمینه ظهور سیاهی در اطراف من و عدم توان من برای مقابله با اون رو فراهم می کنه... در مجموع دوست ندارم در اینجا زیاد منم منم کنم... به اندازه کافی منم منم کردم... کافی بود... همون پست اول جواب آرامش بخشی برای من بود لطفا زخم به دل غمگین من نزنید... با تشکر از وقت شما

سلام
پست اول میگه اگه کسی به خدا توجه کنه ( چه برسه عاشق باشه ) متوجه چیزی نمیشه
حالا شما می فرمایید عاشقید ولی صدای یک پرنده حواستونو پرت میکنه
فکر میکنم باید به این عشق شک کنید
اغلب کسانی که بدون معرفت وارد وادی عشق میشن دچار مشکل میشن
والله الموفق

[="darkgreen"]

حامد;349162 نوشت:
سلام
پست اول میگه اگه کسی به خدا توجه کنه ( چه برسه عاشق باشه ) متوجه چیزی نمیشه
حالا شما می فرمایید عاشقید ولی صدای یک پرنده حواستونو پرت میکنه
فکر میکنم باید به این عشق شک کنید
اغلب کسانی که بدون معرفت وارد وادی عشق میشن دچار مشکل میشن
والله الموفق


سلام

پیامبر وقتی نماز می خواند و به سجده می رفت و امام حسن وامام حسین بر روی او می آمدند،او سجده را طولانی می کرد تا آن دو از روی پیامبر پایین بیایند،یعنی پیامبر حواسش به این ها نبود؟
و یا وقتی امام علی در نماز به فقیر صدقه می داد ، صدای او را شنید و به او کمک کرد!
شما چطور می گویید کسی صدای یا کریم را نشنود؟؟؟؟؟؟[/]

ask;349174 نوشت:
سلام پیامبر وقتی نماز می خواند و به سجده می رفت و امام حسن وامام حسین بر روی او می آمدند،او سجده را طولانی می کرد تا آن دو از روی پیامبر پایین بیایند،یعنی پیامبر حواسش به این ها نبود؟ و یا وقتی امام علی در نماز به فقیر صدقه می داد ، صدای او را شنید و به او کمک کرد! شما چطور می گویید کسی صدای یا کریم را نشنود؟؟؟؟؟؟

سلام
من کی گفتم نشنود ؟
نکته های باریکتر از مو اینجاست اخوی
موفق باشی
و هوالله الموفق

حامد;349162 نوشت:
سلام
پست اول میگه اگه کسی به خدا توجه کنه ( چه برسه عاشق باشه ) متوجه چیزی نمیشه
حالا شما می فرمایید عاشقید ولی صدای یک پرنده حواستونو پرت میکنه
فکر میکنم باید به این عشق شک کنید
اغلب کسانی که بدون معرفت وارد وادی عشق میشن دچار مشکل میشن
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

منظورم پست جناب اویس بود. به نظر بنده، همون پاسخ برای من کافی بود.
همونطور که در جواب شما گفتم به نظر من کمال توجه در نماز با کمال توجه در عشق بازی های دنیوی فرق داره... من (بواسطه کمکهای بی دریغ خداوند) در نماز توجهم خیلی زیاده که این توجه زیاد رو با تمرین های زیاد (و مهمتر از اون کمکهای خداوند) بدست آوردم. یکبار سعی کردم توجهم رو از خیلی زیاد به خیلی خیلی زیاد تغییر بدم ولی رکعتهای نمازم رو قاطی کردم (شاید بخاطر اینکه مشکل تمرکز دارم اینطوری هست و یا شاید همه اینطوری بشن) و بعد تصمیم گرفتم همون توجه خیلی زیاد باشه کافیه... یعنی همون قانون کلی که پیامبر (ص) برای یک نماز واقعی و با حضور قلب کامل بیان کردند... همون کافیه... زیاد نباید شورش رو در بیاریم... و به نظر من زیاد نباید از حد گذشت...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.

الحجرات آیه 1

یک عده بودند در زمان پیامبر (ص) شورش رو از اونور در میاوردند. مثلا قبل از اینکه اذان بگن می رفتن نماز می خوندن که مثلا ثواب بیشتری ببرند. که آیه بالا نازل شد.

شاید هم یک روزی به حرف شما برسم. شاید حرف شما درست باشه. نمی دونم. شاید هنوز به کمال نماز نرسیده باشم. ولی به نظر خودم حد توان من فعلا همینقدر هست و اگر از اون تجاوز کنم قاطی می کنم و نمازم خراب میشه... باید آرام آرام پیش برم...

یا حسین شهید (ع)

ماه نورد;349387 نوشت:
شاید هم یک روزی به حرف شما برسم. شاید حرف شما درست باشه. نمی دونم. شاید هنوز به کمال نماز نرسیده باشم. ولی به نظر خودم حد توان من فعلا همینقدر هست و اگر از اون تجاوز کنم قاطی می کنم و نمازم خراب میشه... باید آرام آرام پیش برم...

سلام
موفق باشید
با چراغ جلو برید
این راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبه
والله الموفق

ask;349174 نوشت:

سلام

پیامبر وقتی نماز می خواند و به سجده می رفت و امام حسن وامام حسین بر روی او می آمدند،او سجده را طولانی می کرد تا آن دو از روی پیامبر پایین بیایند،یعنی پیامبر حواسش به این ها نبود؟
و یا وقتی امام علی در نماز به فقیر صدقه می داد ، صدای او را شنید و به او کمک کرد!
شما چطور می گویید کسی صدای یا کریم را نشنود؟؟؟؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

ولی مشکل بنده حقیر این نیست؟؟؟!!

مشکل بنده حقیر تمرکز هست نه صبر... وقتی یکی در گوشم 24 ساعت جیغ میزنه از یک آیه رد می شم بدون اینکه به معنی اون توجه کنم و یا یادم می ره کجا بودم... که اینها دست خودم نیست... اگر دست خودم بود حتما جلوش رو می گرفتم...

شما ظاهرا متن های صفحه قبل رو با دقت نخوندید... اگر دقت می کردید بنده حقیر گفته بودم که صداهای مختلفی در اطرافم هست که آزار دهنده هست. مثل صداهایی که در اطراف شما هست. ولی از راه دور میاد... مثل صدای پرنده ها و صداهای گوش خراش دیگه که از راه دور میاد... یا مثلا مثل صداهایی که در مسجد در حال نماز خواندن به گوشتون میرسه ولی می تونید تحمل کنید و حضور قلب داشته باشید. ولی خیلی دوست دارم این صدایی که اینجا میاد رو توی گوش شما بزارم ببینم آیا می تونید در این حالت نماز رو در حالت (عرفانی) بخونید یا نه؟ منظورم شرعی نیست. منظورم نماز عرفانی هست... نمازی که یک سالک می خونه... نمازی که به دلش بچسبه... نه نمازی که همینطوری چند کلمه رو بگه و بره...

ولی در هر صورت اطلاعات خوبی بود... ممنونم از شما...

یا حسین شهید (ع)

سلام جناب ماه نورد ... امیدوارم خوب و سلامت باشی .
حالا من یه خاطره دارم دقیقا برعکس همین چیزی هست که شما گفتین ... من چندین سال پیش برای اصلاح رفته بودم به آرایشگاه ... داخل آرایشگاه یه طوطیه بود که همش جیغ میزد ... من که کلافه شده بودم ... بقیه دوستان رو نمیدونم ... تو آرایشگاه یه تلویزیون هم بود ... تا اینکه ... هنگام اذان مغرب شد ... هیچ وقت یادم نمیره ... چنان طوطیه یه گوشه کز کرد و ساکت شد که همه تعجب کردن .

نمیخوام بگم همه طوطی ها اینجوری عمل میکنن ... یا بخوام از توش یه ایدیولوژی در بیارم .

و یه چیزی ...
یه دورانی منم سعی میکردم سالک باشم .... مال خیلی وقت پیشاس ...
یه چیزی که اون موقع ها فهمیدم این بود که باید انسان همیشه با دید خوب به مساله نگاه کنه نه با دیدی بد ...

نمیدونم شرایط شما چی هست ...

1- ولی ممکن هست همین سر و صدای پرنده و سر و صدای بچه همسایه در هنگام نماز خواندن ... و سعی شما در بهبود تمرکز ... تمرینی برای افزایش قدرت تمرکز شما باشه ..

2- الان شما یه مشگل دارین و اون هم سر و صدای پرنده هست .... شاید بهتر باشه این مشگلتون حل نشه ... شاید اگر حل بشه مغزتون در گیر چیزهایی مثله تنها بودن و یا ... مشگلات اقتصادی و یا ... بشه . روانشناسی بود که به برخی از مریضاش تجویز میکرد اگر افسردگی میاد سراغتون ... به خودتون سوزن بزنید ... درد سوزن باعث میشه افسردگی رو فراموش کنید و مغزتون رو خراب نکنید و ...

3- شاید هم اون پرنده بدبخت ذوق میکنه صدای نماز خوندن شما رو میشنوه ... اینجوری داره واکنش نشون میده ...

البته میشه این ها رو به شیطان و ... هم نسبت داد ... ولی من بودم این کارو نمیکردم .

FTMH_Mohammadi;349473 نوشت:
سلام جناب ماه نورد ... امیدوارم خوب و سلامت باشی .
حالا من یه خاطره دارم دقیقا برعکس همین چیزی هست که شما گفتین ... من چندین سال پیش برای اصلاح رفته بودم به آرایشگاه ... داخل آرایشگاه یه طوطیه بود که همش جیغ میزد ... من که کلافه شده بودم ... بقیه دوستان رو نمیدونم ... تو آرایشگاه یه تلویزیون هم بود ... تا اینکه ... هنگام اذان مغرب شد ... هیچ وقت یادم نمیره ... چنان طوطیه یه گوشه کز کرد و ساکت شد که همه تعجب کردن .

نمیخوام بگم همه طوطی ها اینجوری عمل میکنن ... یا بخوام از توش یه ایدیولوژی در بیارم .

و یه چیزی ...
یه دورانی منم سعی میکردم سالک باشم .... مال خیلی وقت پیشاس ...
یه چیزی که اون موقع ها فهمیدم این بود که باید انسان همیشه با دید خوب به مساله نگاه کنه نه با دیدی بد ...

نمیدونم شرایط شما چی هست ...

1- ولی ممکن هست همین سر و صدای پرنده و سر و صدای بچه همسایه در هنگام نماز خواندن ... و سعی شما در بهبود تمرکز ... تمرینی برای افزایش قدرت تمرکز شما باشه ..

2- الان شما یه مشگل دارین و اون هم سر و صدای پرنده هست .... شاید بهتر باشه این مشگلتون حل نشه ... شاید اگر حل بشه مغزتون در گیر چیزهایی مثله تنها بودن و یا ... مشگلات اقتصادی و یا ... بشه . روانشناسی بود که به برخی از مریضاش تجویز میکرد اگر افسردگی میاد سراغتون ... به خودتون سوزن بزنید ... درد سوزن باعث میشه افسردگی رو فراموش کنید و مغزتون رو خراب نکنید و ...

3- شاید هم اون پرنده بدبخت ذوق میکنه صدای نماز خوندن شما رو میشنوه ... اینجوری داره واکنش نشون میده ...

البته میشه این ها رو به شیطان و ... هم نسبت داد ... ولی من بودم این کارو نمیکردم .

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

خیلی ممنونم شما هم همینطور... نمیدونم والا شاید هم شما راست بگید... حالا یکبار دیگه اون مانع رو بر می دارم ببینم میشه یک جوری صدای گوش خراشش رو تحمل کرد و در اون شرایط حضور قلب داشت... اگر دوباره نمازم رو خراب کرد دوباره اون مانع رو سر جاش قرار می دم :Ghamgin:

یا حسین شهید (ع)

سلام:dokhtar:

چه تاپیک جالبی.....
اون پرنده اگر عقل داشته باشه دیگه برنمیگرده (البته از این پرنده های امروزی؟؟؟؟شاید برگرده) بعدش اینقد سخت نگیرید...پرندهه میره یه جای دیگه رو پیدا میکنه.......

سلام:Gol:

چرا برا پرنده دونه یا برنج یا خورده نون یا هر چیزی که برا پرنده قابل خوردنه نمی ریزید؟؟؟(شاید گرسنشه و از شما تقاضای غذا داره!)

ببخشید این رو میگم ما از شرایط شما آگاه نیستیم و از روی پست هایی که زدید قضاوت میکنیم شاید حدس های ما درست نباشه اما فکر میکنم مشکل از پرنده نیست

مشکل از عدم تمرکزه که شاید از اضطراب یا محیط وشرایط زندگی ناشی میشه به نظرم بحث هایی که در این زمینه در قسمت مشاوره صورت گرفته رو ببینید بد نباشه

در نمازهاتون از ما هم یاد کنید!

علی یارتان:Gol:

ماه نورد;349600 نوشت:
خیلی ممنونم شما هم همینطور... نمیدونم والا شاید هم شما راست بگید

جناب ماه نورد فکر نمی کنید قضیه رو برای خودتون بزرگ کردید؟
ضمنا این رو بدونید همه موجودات تسبیح خدا می گن
صدای اون هم تسبیح خداست
چه بسا به واسطه تسبیح اون تسبیح شما بالا بره
چه بسا به واسطه تسبیح اون بلا از شما دور بشه

**عبدالله**;349715 نوشت:
جناب ماه نورد فکر نمی کنید قضیه رو برای خودتون بزرگ کردید؟
ضمنا این رو بدونید همه موجودات تسبیح خدا می گن
صدای اون هم تسبیح خداست
چه بسا به واسطه تسبیح اون تسبیح شما بالا بره
چه بسا به واسطه تسبیح اون بلا از شما دور بشه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

به کسی که سلام نکنه جواب نمی دم. هر وقت سلام کردید اعلام کنید که جوابتون رو بدم.

یا حسین شهید (ع)

ماه نورد;349130 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا حسین شهید (ع)

[="darkgreen"]هوالعالم

هر قدر ضعف و نقطه ضعف نشان بدید بیشتر ضربه میخورید
ترس خوب نیست .
احتیاط و مراعات تا حد وسواس هم خوب نیست.
همینطور جمع بستن موجودات و گفتن از نا گفتنی ها!

در مورد پرنده هم کافیه قبول کنید
اشتباه کردید تا از بند عذاب وجدان رها بشید
و ببینید اگر بار دیگر همخانه یا هم اتاق یا هم سفره از هر نوع اما مثبت و حلال به سراغتون
آمد چه کاری میکنید؟ یا لااقل برنامه ریزی کنید که دفعه بعد قبل از بستن درب رحمت روی حکمت مساله متمرکز بشید

هر چند اینها قمری هستند اما نام دومش یاکریم! خودش نشانه اس
خوده من چیزایی از پرندگان دیدم و اموختم که هیچوقت فراموشم نمیشه
تقریبا هر روز برای اونها دونه میریزم و میخوام که همیشه نزدیکم باشند .

یه وقتا پرنده سپر بلاست
یه وقتا اموزگار ماست
باید قبول کنیم که قوه درکش تنها برای تشخیص وقوع زلزله در اینده نیست
ممکنه هزار و یک هشدار و پندار و قوه در وجودش نهفته باشه که ما
بخاطر ترس زیاد از زلزله فقط روی همین یک مساله دقیق شدیم [/code]
[/]
[="Navy"]
البته منظورم پرنده ی ازادی هست که اجازه عمل به غرایز داره
و نه پرنده ی تسخیر یا اسیر شده ای که به ناز دست و دام منو و شما بیمار شده باشه [/]

mohammad2db;349972 نوشت:
هوالعالم

هر قدر ضعف و نقطه ضعف نشان بدید بیشتر ضربه میخورید
ترس خوب نیست .
احتیاط و مراعات تا حد وسواس هم خوب نیست.
همینطور جمع بستن موجودات و گفتن از نا گفتنی ها!

در مورد پرنده هم کافیه قبول کنید
اشتباه کردید تا از بند عذاب وجدان رها بشید
و ببینید اگر بار دیگر همخانه یا هم اتاق یا هم سفره از هر نوع اما مثبت و حلال به سراغتون
آمد چه کاری میکنید؟ یا لااقل برنامه ریزی کنید که دفعه بعد قبل از بستن درب رحمت روی حکمت مساله متمرکز بشید

هر چند اینها قمری هستند اما نام دومش یاکریم! خودش نشانه اس
خوده من چیزایی از پرندگان دیدم و اموختم که هیچوقت فراموشم نمیشه
تقریبا هر روز برای اونها دونه میریزم و میخوام که همیشه نزدیکم باشند .

یه وقتا پرنده سپر بلاست
یه وقتا اموزگار ماست
باید قبول کنیم که قوه درکش تنها برای تشخیص وقوع زلزله در اینده نیست
ممکنه هزار و یک هشدار و پندار و قوه در وجودش نهفته باشه که ما
بخاطر ترس زیاد از زلزله فقط روی همین یک مساله دقیق شدیم [/code]



البته منظورم پرنده ی ازادی هست که اجازه عمل به غرایز داره
و نه پرنده ی تسخیر یا اسیر شده ای که به ناز دست و دام منو و شما بیمار شده باشه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

تا زمانی که سلام نکنید جوابتون رو نمی دم... حتی اگر کارشناس یا مدیر وبسایت باشید...

یا حسین شهید (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

خدمت دوستان نصیحت کننده عرض کنم که بنده یک سوال پرسیدم که در صفحه اول می بینید...

و پاسخ صحیح اون رو از طرف کارشناس مربوطه با رنگ آبی دریافت کردم...

دلیل اینکه بنده صحبت رو با دیگران ادامه دادم و به پستهای 3 کشید این بود که بفهمن که نماز با عشق بازی دنیوی فرق داره و شرایط متفاوتی داره... و به دلیل اینکه بی سواد هستم و مثل عزیزان کارشناس چیزی رو برای مثال زدن ندارم مجبور شدم از خودم مثال بزنم...

اینکه برخی ها می فرمایند بپذیرید که اشتباه کردید باید خدمتتون عرض کنم که چرا نپذیرم؟!! بله بنده اشتباه کردم... صلوات بنده به اونهایی که اعتراض و نصیحت کردند و (سلام کردند) نشون می ده که پذیرفتم... ولی اونهایی که سلام بلد نیستند جوابی هم از طرف بنده حقیر نخواهند داشت...

موفق باشید و خدانگهدار

یا حسین شهید (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

این هم یک انتقاد از خودم که همین الان در نرم افزار شمیم یار 92 در قسمت مشاوره دیدم. گفتم شاید برای شما هم جالب باشه. البته برای من آموزنده تر بود:

پرورش نادرست: روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعت‌ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محافظت کند اما چنین نشد .در واقع پروانه ناچار شد همه عمررا روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد. گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم - به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هر گز نمی‌توانستیم پرواز کنیم. [1]

پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها سایت اسک دین دات کام

شاید هم بنده حقیر اومدم پیله رو گشاد کنم (یعنی صداها رو حذف کنم) که نمازم بهتر بشه. ولی شاید این صداهای زیاد برای امتحانم یا تمرین دادنم بوده و خبر نداشتم :Ghamgin:

امیدوارم اگر کار اشتباهی کردم خدا من رو ببخشه :Ghamgin:

یا حسین شهید (ع)

ماه نورد;350025 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

خدمت دوستان نصیحت کننده عرض کنم که بنده یک سوال پرسیدم که در صفحه اول می بینید...

و پاسخ صحیح اون رو از طرف کارشناس مربوطه با رنگ آبی دریافت کردم...

دلیل اینکه بنده صحبت رو با دیگران ادامه دادم و به پستهای 3 کشید این بود که بفهمن که نماز با عشق بازی دنیوی فرق داره و شرایط متفاوتی داره... و به دلیل اینکه بی سواد هستم و مثل عزیزان کارشناس چیزی رو برای مثال زدن ندارم مجبور شدم از خودم مثال بزنم...

اینکه برخی ها می فرمایند بپذیرید که اشتباه کردید باید خدمتتون عرض کنم که چرا نپذیرم؟!! بله بنده اشتباه کردم... صلوات بنده به اونهایی که اعتراض و نصیحت کردند و (سلام کردند) نشون می ده که پذیرفتم... ولی اونهایی که سلام بلد نیستند جوابی هم از طرف بنده حقیر نخواهند داشت...

موفق باشید و خدانگهدار

یا حسین شهید (ع)


هوالطیف

پیش دستی در سلام خیلی خوبه

عشق
تلاش برای عشق به خدا بی عشق به خلق خدا میسر نیست
عشق دنیوی درس و مرحله ای ست در راه خدا ...
اگر عاقلانه و عاشقانه باشه

البته برای عاشق
این عشق ورزیدن همیشه به معنی لیلی و مجنون شدن نیست .

ما بحث رو دنبال میکنیم
تا نظری داده باشیم من باب مشکلات ناگفته دوستان که ممکنه مشابهتی با گفته ی ایجاد کننده ی بحث داشته باشه...

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

به همه می گم... نه فقط به شما... چرا غرور رو کنار نمی گذارید؟!! من تا اونجا که یادم هست به تعداد زیادی در این وبسایت این کلمه رو بکار بردم (به کسی که سلام نمی کنه جواب نمی دم) ولی حتی یکی از شماها حاضر نشد خودش رو کوچیک کنه و به اشتباه خودش اعتراف کنه و بگه: (ببخشید راست می گید از این به بعد سعی می کنم اینکار رو انجام بدم و الان متنم رو ویرایش می کنم) چرا حاضر نیستید خودتون رو کوچک کنید؟ چرا اینقدر عالم بی عمل در دنیای ما زیاده؟ ابلیس هم به اصول دین پایبند بود ولی غرور نابودش کرد...

لطفا مغرور نباشید...

شاگردان نزد عیسی (ع) آمده، پرسیدند که کدامیک در ملکوت خداوند مقام بزرگتری خواهند داشت؟ عیسی (ع) طفل کوچکی را صدا زد و او را به میان شاگردان آورد و گفت: تا از گناهانتان دست نکشید و بسوی خدا باز نگردید و مانند بچه های کوچک نشوید، هرگز نخواهید توانست وارد ملکوت خداوند گردید

یا حسین شهید (ع)

هوالسلام

در مرام ما
سلام نکردن گناه نیست .
سلام دادن هم واجب نیست .
منظور عیسی (ع) پاکی و معصومیت طفل بوده و نه تکرار سلامی که ممکنه مخاطب نامشخص داشته باشه
و شخص از حکمت و ارزش سلام و نفسی که همراه سلام داره نا آگاه باشه

سلام خوبه و جواب سلام هم واجب
اما همونطور که خود شما گفتید مخاطب و پاسخگوی شما
عزیزان با رنگ ابی هستند که در صورت لزوم و تمایل جواب سلامی که دادید رو ارسال خواهند کرد .

حساس و اهل وسواس نباشیم
و بلند پروازی هم نکنیم
کمی پایین تر ...

چنانچه کسی قصد ترویج مرام و روشهای درست و حسنه مثل سلام دادن و پیمان بستن داره
بهتره با اشاره به نکات مثبتش مساله رو باز و نرم و قابل درک کنه

جناب ماه نورد سلام علیکم
به نظر من به حرف کسی غیر از کارشناس گوش نده و همانطور که خودتون صلاح دیدید عمل کنید .
این آقایانی که دارند اظهار فضل می کنند به چیزهایی که نوشتند، در نمازشون نمی تونن عمل کنن.
این حرف ها رو قطعا هم شما می دونید هم خیلی از ماها، ولی کی می تونه اینجوری نماز بخونه بماند.
شما وظیفه دارید در نماز به اندازۀ وسعتان حضور قلب داشته باشید ، حالا هر طوری برایتان حاصل می شه همان را عملی کنید.
پیروز باشید.
:Gol:

صراط11;354515 نوشت:
جناب ماه نورد سلام علیکم
به نظر من به حرف کسی غیر از کارشناس گوش نده و همانطور که خودتون صلاح دیدید عمل کنید .
این آقایانی که دارند اظهار فضل می کنند به چیزهایی که نوشتند، در نمازشون نمی تونن عمل کنن.
این حرف ها رو قطعا هم شما می دونید هم خیلی از ماها، ولی کی می تونه اینجوری نماز بخونه بماند.
پیروز باشید.
:Gol:
قضاوت با چشم و دلی بسته
کاریست اشتباه و خود گناه و خاتمه اش چاه یا بیراه !
و نه راه یا همان صراط
مستقیم ...

مهم نیست که عامل یا ناقل کامل باشه
مهم اینه که راه درست باشه یعنی صراطی باشه مستقیم

میگن
نبین کی میگه
ببین چی میگه !

نقل قول:
شما وظیفه دارید در نماز به اندازۀ وسعتان حضور قلب داشته باشید ، حالا هر طوری برایتان حاصل می شه همان را عملی کنید.

ظرف وسع تو با نگاه درست و ارادت خالصانه به خلق وسعت پیدا میکنه

دید و نگاه نادرست و پیمودن راه
یعنی میل به پرتگاه و بیراه و چاه ...

پایان بحث حقیر .

[=microsoft sans serif]"هو المحبوب"


[=Georgia]سوال:
آیا رفع مزاحمت از صداهای نابهنجار پرندگانی که در اطراف منزلمان آشیانه می کنند بواسطه بستن هواکش اتاق و امثال آن، از نظر اخلاقی و عرفانی کار صحیحی است؟

پاسخ:

  1. در صورتی که هیچ آزار و اذیتی به حیوان وارد نگردیده است و صرفا هواکش اتاقتان را به گونه ای تغییر دهید که حیوانی در آنجا نرود، خطایی را ولو از نظر عرفانی مرتکب نشده اید.

  1. اگر چه از نگاهی دیگر ممکن هست همین سر و صدای پرنده یا سر و صدای بچه همسایه در هنگام نماز خواندن و سعی شما در بهبود تمرکزتان ، دست کم تمرینی برای افزایش قدرت تمرکز در شما بوده و یا اسباب قویتر شدن شما را در توحید صمدی قرانی فراهم تر سازد.
  2. توجه به اینکه هر موجودی در حال تسبیح و تقدیس حق سبحانه و تعالی است و هر موجودی با زبان خود حمد و ثنای حق می گوید می تواند در عدم اشتغال از ناحیه این صداها و بی اعتنایی به آزار و اذیتشان مفید واقع گردد.
  3. نفس مضطربه را اگر از هر چیز بیرونی که گمان در اضطراب آفرینی وی است خالی کنی باز هم مضطربه است لذا باید در پی مداوای ریشه بود و با تقویت حضور و مراقبت انسانی و کشیک واردات و صادرات نفسانی و تصحیح اعتقادات ایمانی، این خانه را از اساس به استحکام بنیان نهاد تا به وزش هر نسیمی دچار سرگردانی و اضطراب نشود.

موضوع قفل شده است