مشاعره عرفاني

تب‌های اولیه

1521 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشاعره عرفاني

:Gol:[="MediumTurquoise"]من خيلي به شعرهاي عرفاني علاقه دارم يعني واقعا عاشق نوشتن و گوش كردن اين اشعارم چند بيتي ميزارم اگه دوستان تمايل داشتن به عنوان مشاعره عرفاني ادامه پيدا كنه:Gol:[/][="DarkSlateBlue"]چون اولين پست بود شعرو تقريبا كامل گذاشتم [/]:Sham:
[="YellowGreen"][="Purple"]

اي دوست قبولم كن و جانم بستان***** مستم كن و وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گيرد بي تو ***** آتش به من اندر زند آنم بستان
اي زندگي تن و توانم همه تو ***** جاني و دلي اي دل و جانم همه تو
تو هستي من شدي از آني همه من ***** من نيست شدم در تو از آنم همه تو
باز آي كه تا به خود نيازم بيني *****بيداري شبهاي درازم بيني
بر من در وصل بسته ميدارد دوست ***** دل را به عنان شكسته ميدارد دوست
زين پس منو دلشكستگي بر دراوست ***** چون دوست دل شكسته ميدارد دوست
من بودم و دوش آن بت و بنده نواز ***** از من همه لابه بود و از وي همه ناز
شب رفت و حديث ما به پايان نرسي ***** شب را چه كنم حديث ما بود دراز
[/][/][="Red"]
(ز)
[/]:Sham:

ز آنکه تاریک است و هرسو پنبه زار *** در میان پنبه چون باشد شرار ؟

عالمی را یک سخن ویران کند *** روبهان مرده را شیران کند

جانها در اصل خود عیسی دم اند *** یک زمان زخم اند و گاهی مرهمند
(د)

دردم از يار است و درمان نيز هم :Gol:دل فداي او شد و جان نيز هم

[="indigo"]مستان سلامت ميكنند جان را غلامت ميكنند *****مستي ز جامت ميكنند مستان سلامت مي كنند
غوغای روحانی نگر ، سیلاب طوفانی نگر *****خورشید ربانی نگر ، مستان سلامت می کنند
[/]

دوزخ مردان بهشت دیگران است..... درگذر زین هر دو در زنــهـــار او

کز امیـــد وصل و از بیم فـــــراق .....جان مردان خون شد اندر کار او


[="teal"]وصل و هجرم شده یکسان، همه از دولت عشقت *****چه بخندم، چه بگریم، چه بسازم، چه بسوزم
گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم *****حیف و صد حیف که دور از تو ندانی به چه روزم
[/]

من تو را مشغول می​کردم دلا:Gol:یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بی​خویش بردی در حرم:Gol:عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را:Gol:استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گر:Gol:شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو:Gol:دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانه​ای بیچاره بودم زیر خاک:Gol:دانه را دردانه کردی عاقبت
دانه را باغ و بستان ساختی:Gol:خاک را کاشانه کردی عاقبت

[="olive"]تا با غم عشق تو مرا کار افتاد*****بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق*****اما نه چنین زار که این بار افتاد
سودای تو را بهانه ای بس باشد*****مدهوش ترا ترانه ای بس باشد
در کشتن ما چه می زنی تیر جفا*****مارا سر تازیانه ای بس باشد
[/]

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد :Sham:عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

[="green"]دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی **** ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
همه کس نصیب دارد، ز نشاط و شادی اما*****به من غریبِ مسکین، غم بی حساب دادی
[/]

يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين***در يكتاي كه و گوهر يكدانه كيست؟

[="sienna"]تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من*****سالها شد كه منم بر در ميخانه مقيم
مگرش خدمت ديرين من از ياد برفت*****اي نسيم سحري ياد دهش عهد قديم
[/]
م

ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند ...... يار مهروى مرا نيز به من باز رسان

ديده ها در طلب لعل يمانى خون شد ...... يا رب آن كوكب رخشان به يمن باز رسان

[="SeaGreen"]نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان :Gol::Gol: گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم :Gol::Gol: دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
[/]

سلطان من خدا را زلفت شكست ما را *** تا كى كند سياهى چندين دراز دستى

در گوشه سلامت مستور چون توان بود *** تا نرگس تو باما گويد رموز مستى

يكي درد و يكي درمان پسندد *** يكي وصل و يكي هجران پسند

من از درمان و درد و وصل و هجران*** پسندم آنچه را جانان پسندد

[="seagreen"]دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را********دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز********باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

[/]

:Gol:ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی:Gol:

:Gol:وان گه برو که رستی از نیستی و هستی:Gol:

[="darkorange"]

ياد باد آنكه سر كوي توام منزل بود**** ديده را روشني از خاك درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاك **** بر زبان بود مرا آنچه ترا در دل بود
[/]

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد ***ياد حريف شهر و رفيق سحر نكرد

يا بخت من طريق مروت فرو گذاشت ***يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد

گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم***چون سخت بود در دل سنگش اثر نكرد

شوخي مكن كه مرغ دل بيقرار من***سوداي دام عاشقي از سر به در نكرد

هر كس كه ديد روي تو بوسيد چشم من ***كاري كه كرد ديده من بينظر نكرد

من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع

او خود گذر به من چون نسيم سحر نكرد

[="Navy"]در این عالم تنگ تر از قفس :Sham:به آسودگی کس نَزَد یک نفس
به مِی، صاحب تخت و تاجم کنید :Sham: پریشان دماغم، علاجم کنید
جسد دادم و جان گرفتم ازو :Sham: چه می خواستم، آن گرفتم ازو
بینداز این جسم و جان شو همه:Sham: جسد چیست؟ روح و روان شو همه
[/]

هر دم از روي تو نقشي زندم راه خيال *** با كه گويم كه در اين پرده چها مي بينم

[="DarkGreen"]مرا امید وصال تو زنده می دارد :hamdel: وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش :hamdel: زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

[/]

كفر زلفش ره دين مى زد و آن سنگين دل *** در پى اش مشعلى از چهره برافروخته بود

گر چه مى گفت كه زارت بكشم مى ديدم *** كه نهانــش نظرى با من دلسـوختـــه بـــود

[="Navy"] دلا غافل ز سبحانی چه حاصل :hamdel: اسير نفس شيطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک :hamdel: تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
[/]

[=Georgia]لعـلى از كان مروت برنيامــد سالـــهاســـت :Rose::Rose::Rose: [=Georgia]تابش خورشيد و سعى باد و باران را چه شـد
[=Georgia]
[=Georgia]

[=Georgia]كس نمى گويد كه يارى داشت حق دوستى :Rose::Rose::Rose: [=Georgia]حق شناسان را چه حال افتاد، ياران را چه شد
[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]شهر ياران بود و خاك مهربانان اين ديار :Rose::Rose::Rose: [=Georgia]مهربانى كى سر آمد شهر ياران را چه شــد

دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود ***تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود

رسم عاشق كشي و شيوه شهر آشوبي *** جامه اي بود كه بر قامت او دوخته بود

[="darkslateblue"]

در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ***** گر تو نمي پسندي تغيير كن قضارا
هنگام تنگ دستي در عيش كوش و مستي***** كين كيمياي هستي قارون كند گدارا
[/]

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند *** آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند؟

دردم نهفته بود زطبيبان مدعي *** باشد كه از خزانه غيبش دوا كنند


[="YellowGreen"]

در شـب هجران مرا پروانه وصلی فرسـت:hamdel:ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمـع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است :hamdel:با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمـع
[/]

[=Georgia]عقل مى خواست كزان شعله چراغ افروزد :Gol:برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]مــدعى خواســت كه آيد به تماشاگـه راز :Gol: دست غيب آمد و بر سينه ء نامحرم زد

دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من:Gol:سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بی​من مرو ای جان جان بی​تن مرو:Gol:وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم:Gol:چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم:Gol:ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بی​پا و سر کردی مرا بی​خواب و خور کردی مرا:Gol:سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من

[=Georgia]نــاوك چشم تو در هر گوشه اى :Sham::Sham::Sham: [=Georgia]همچو من افتاده دارد صد قتــيـل

[=Georgia]يارب اين آتـش كه در جان منسـت :Sham::Sham::Sham: [=Georgia]سرد كن زانسان كه كردى بر خليل

[=Georgia]من نمى يابم مجـــال اى دوستان:Sham::Sham::Sham: [=Georgia]گر چه دارد او جمالى بس جميـل

لازمه عاشقيست رفتن و ديدن ز دور *** ورنه ز نزديك هم رخصت ديدار هست

[=Georgia]تشنه ی بــاديه را هــم به زلالــى درياب :Rose::Rose::Rose:[=Georgia] به اميدى كه درين ره به خدا مى دارى

[=Georgia]دل ببردى و بحل كردمت اى جـان ليكن :Rose::Rose::Rose:[=Georgia] به ازين دار نگاهش كه مرا مى دارى

يك شب مجنون نمازش را شكست :Sham:بي وضو در كوچه ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش كرده بود :Sham:فارغ از جام الستش كرده بود
گفت يا رب از چه خارم كرده اي :Sham:بر سليب عشق دارم كرده اي
خسته ام زين عشق دلخونم مكن:Sham:من كه مجنونم تو مجنونم مكن
مرد اين بازيچه ديگر نيستم :Sham:اين تو و ليلاي تو من نيستم
گفت اي ديوانه ليلايت منم :Sham: بر رگ و پنهان و پيدايت منم
سالها با جور ليلا ساختي
من كنارت بودم و نشناختي


:Gol:یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد:Gol:

:Gol:دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد:Gol:

[="SeaGreen"]دانم که دلت بر من بیچاره بسوزد :hamdel::hamdel:گر نکته ای از سوز دل خویش نویسم
ترسم که کند دشمن من طعنه ات ای دوست:hamdel::hamdel: در نامه اگر نام ترا پیش نویسم
[/]

مروت گر چه نامى بى نشان است :Rose::Rose::Rose: نيـازى عرضه كن بر نازنيــنى

گـــر انگـــشــت سليــمانى نباشــد :Rose::Rose::Rose: چه خاصـيت دهد نقش نگينى



یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی *** پيش چراغم مي كشي تا وا شود چشمان من

اي جان پيش ازجانها اي كان پيش از كانها***اي آن بيش از آنها اي آن من اي آن من

چون منزل ما خاك نيست گر تن بريزد باك نيست*** انديشه ام افلاك نيست اي وصل تو كيوان من


[="Olive"]

نه صبر از تو بود ممکن اگر پنهان شوی یکدم :Sham:نه طاقت میکند یاری اگر دیدار بنمایی
گر از روی رضا یکدم نظر برعالم اندازی :Sham:در از روضه ی رضوان به روی خلق بگشایی
[/]

[=Century Gothic]يــارب مگيرش ار چــه دل چــون كبوتــرم :Gol::Gol::Gol:[=Century Gothic]افكند و كـشت و عزت صيد حرم نداشت

[=Century Gothic]با اين همه هر آن كه نه خوارى كشيد ازو :Gol::Gol::Gol:[=Century Gothic]هر جا كه رفت هيچ كسش محترم نداشت

تو همچو صبحي و من شمع خلوت سحرم :Sham: تبسمي كن و جان بين كه چون همي سپرم

چنين كه در دل من داغ زلف سركش تست :Sham:بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم


[="Teal"]ما که در بادیه عشق تو سرگردانیم:Gol: کعبه کوی ترا قبله دلها دانیم
چشم ما گر همه با ناوک محنت دوزند:Gol: دیده بر دوختن از دیده تو نتوانیم
[/]

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا :Gol: کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد:Gol: باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی:Gol: غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی:Gol: نک سرده مهمان شد تا باد چنین باد

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه :Gol:هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا
زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش :Gol: عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا

[=Franklin Gothic Medium] از عـدالت نبود دور گرش پرسد حال :Gol: [=Franklin Gothic Medium]پادشاهى كه به همسايه گدائى دارد

[=Franklin Gothic Medium]ستم از غمزه مياموز كه در مذهب عشق :Gol: [=Franklin Gothic Medium]هر عمل اجرى و هر كرده جزائى دارد

[=Franklin Gothic Medium]اشك خونين بنمودم به طبيبان گفتند :Gol: [=Franklin Gothic Medium] درد عشقست و جگر سوزد و اهى دارد

[="Blue"]دل از من برد و روی از من نهان کرد :Sham:خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییم در قصد جان بود :Sham:خیالش لطفهای بیکران کرد

[/]

دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاي :Gol: فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست كه معشوق نگسلد پيمان :Gol: نگه دار سر رشته تا نگه دارد

[="Indigo"]دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند :hamdel: گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت :hamdel: با من راه نشين باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست كشيد :hamdel: قرعه كار به نام من ديوانه زدند
[/]

[=Century Gothic]درين رباط دو در، چــون ضرورتست رحيل :Rose::Rose: رواق و طاق معيشت چه سربلند و چه پست

[=Century Gothic]مقــام عيش ميسر نمى شود بـى رنج :Rose::Rose: بـلى به حكم بلا بسته اند عــهد الست

[=Century Gothic]به هست و نيست مرنجان ضمير و خوش ميباش :Rose::Rose: كـــــــه نــيستى است سرانجام هر كمال كه هست

[="Orange"]

تا كوي تو باشد چه گذاري است به افلاك :Sham:تا مهر تو جاريست چه سود از زر و از خاك
ما را چه نيازي است به ميخانه و ساقي :Sham:سرمست شود هر كه نظر كرده بر اين تاك
[/]