مشاعره عرفاني
تبهای اولیه
:Gol:[="MediumTurquoise"]من خيلي به شعرهاي عرفاني علاقه دارم يعني واقعا عاشق نوشتن و گوش كردن اين اشعارم چند بيتي ميزارم اگه دوستان تمايل داشتن به عنوان مشاعره عرفاني ادامه پيدا كنه:Gol:[/][="DarkSlateBlue"]چون اولين پست بود شعرو تقريبا كامل گذاشتم [/]:Sham:
[="YellowGreen"][="Purple"]
با هر چه دلم قرار گيرد بي تو ***** آتش به من اندر زند آنم بستان
اي زندگي تن و توانم همه تو ***** جاني و دلي اي دل و جانم همه تو
تو هستي من شدي از آني همه من ***** من نيست شدم در تو از آنم همه تو
باز آي كه تا به خود نيازم بيني *****بيداري شبهاي درازم بيني
بر من در وصل بسته ميدارد دوست ***** دل را به عنان شكسته ميدارد دوست
زين پس منو دلشكستگي بر دراوست ***** چون دوست دل شكسته ميدارد دوست
من بودم و دوش آن بت و بنده نواز ***** از من همه لابه بود و از وي همه ناز
شب رفت و حديث ما به پايان نرسي ***** شب را چه كنم حديث ما بود دراز
عالمی را یک سخن ویران کند *** روبهان مرده را شیران کند
جانها در اصل خود عیسی دم اند *** یک زمان زخم اند و گاهی مرهمند
(د)
غوغای روحانی نگر ، سیلاب طوفانی نگر *****خورشید ربانی نگر ، مستان سلامت می کنند[/]
گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم *****حیف و صد حیف که دور از تو ندانی به چه روزم[/]
عشق را بیخویش بردی در حرم:Gol:عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را:Gol:استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گر:Gol:شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو:Gol:دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک:Gol:دانه را دردانه کردی عاقبت
دانه را باغ و بستان ساختی:Gol:خاک را کاشانه کردی عاقبت
[="olive"]تا با غم عشق تو مرا کار افتاد*****بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق*****اما نه چنین زار که این بار افتاد
سودای تو را بهانه ای بس باشد*****مدهوش ترا ترانه ای بس باشد
در کشتن ما چه می زنی تیر جفا*****مارا سر تازیانه ای بس باشد[/]
همه کس نصیب دارد، ز نشاط و شادی اما*****به من غریبِ مسکین، غم بی حساب دادی
[/]
مگرش خدمت ديرين من از ياد برفت*****اي نسيم سحري ياد دهش عهد قديم[/]
ديده ها در طلب لعل يمانى خون شد ...... يا رب آن كوكب رخشان به يمن باز رسان
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم :Gol::Gol: دولت صحبت آن مونس جان ما را بس[/]
در گوشه سلامت مستور چون توان بود *** تا نرگس تو باما گويد رموز مستى
من از درمان و درد و وصل و هجران*** پسندم آنچه را جانان پسندد
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز********باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
[/][="darkorange"]
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاك **** بر زبان بود مرا آنچه ترا در دل بود
يا بخت من طريق مروت فرو گذاشت ***يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد
گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم***چون سخت بود در دل سنگش اثر نكرد
شوخي مكن كه مرغ دل بيقرار من***سوداي دام عاشقي از سر به در نكرد
هر كس كه ديد روي تو بوسيد چشم من ***كاري كه كرد ديده من بينظر نكرد
من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به من چون نسيم سحر نكرد
به مِی، صاحب تخت و تاجم کنید :Sham: پریشان دماغم، علاجم کنید
جسد دادم و جان گرفتم ازو :Sham: چه می خواستم، آن گرفتم ازو
بینداز این جسم و جان شو همه:Sham: جسد چیست؟ روح و روان شو همه[/]
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش :hamdel: زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
[/]گر چه مى گفت كه زارت بكشم مى ديدم *** كه نهانــش نظرى با من دلسـوختـــه بـــود
[="Navy"] دلا غافل ز سبحانی چه حاصل :hamdel: اسير نفس شيطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک :hamdel: تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
[/]
[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]كس نمى گويد كه يارى داشت حق دوستى :Rose::Rose::Rose: [=Georgia]حق شناسان را چه حال افتاد، ياران را چه شد
[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]شهر ياران بود و خاك مهربانان اين ديار :Rose::Rose::Rose: [=Georgia]مهربانى كى سر آمد شهر ياران را چه شــد
رسم عاشق كشي و شيوه شهر آشوبي *** جامه اي بود كه بر قامت او دوخته بود
[="darkslateblue"]
هنگام تنگ دستي در عيش كوش و مستي***** كين كيمياي هستي قارون كند گدارا
دردم نهفته بود زطبيبان مدعي *** باشد كه از خزانه غيبش دوا كنند
[="YellowGreen"]
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است :hamdel:با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمـع
[=Georgia]عقل مى خواست كزان شعله چراغ افروزد :Gol:برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]مــدعى خواســت كه آيد به تماشاگـه راز :Gol: دست غيب آمد و بر سينه ء نامحرم زد
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو:Gol:وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم:Gol:چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم:Gol:ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا:Gol:سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
[=Georgia]يارب اين آتـش كه در جان منسـت :Sham::Sham::Sham: [=Georgia]سرد كن زانسان كه كردى بر خليل
[=Georgia]من نمى يابم مجـــال اى دوستان:Sham::Sham::Sham: [=Georgia]گر چه دارد او جمالى بس جميـل
[=Georgia]دل ببردى و بحل كردمت اى جـان ليكن :Rose::Rose::Rose:[=Georgia] به ازين دار نگاهش كه مرا مى دارى
عشق آن شب مست مستش كرده بود :Sham:فارغ از جام الستش كرده بود
گفت يا رب از چه خارم كرده اي :Sham:بر سليب عشق دارم كرده اي
خسته ام زين عشق دلخونم مكن:Sham:من كه مجنونم تو مجنونم مكن
مرد اين بازيچه ديگر نيستم :Sham:اين تو و ليلاي تو من نيستم
گفت اي ديوانه ليلايت منم :Sham: بر رگ و پنهان و پيدايت منم
سالها با جور ليلا ساختي
من كنارت بودم و نشناختي
[="SeaGreen"]دانم که دلت بر من بیچاره بسوزد :hamdel::hamdel:گر نکته ای از سوز دل خویش نویسم
ترسم که کند دشمن من طعنه ات ای دوست:hamdel::hamdel: در نامه اگر نام ترا پیش نویسم [/]
گـــر انگـــشــت سليــمانى نباشــد :Rose::Rose::Rose: چه خاصـيت دهد نقش نگينى
[="Olive"]
گر از روی رضا یکدم نظر برعالم اندازی :Sham:در از روضه ی رضوان به روی خلق بگشایی
[=Century Gothic]با اين همه هر آن كه نه خوارى كشيد ازو :Gol::Gol::Gol:[=Century Gothic]هر جا كه رفت هيچ كسش محترم نداشت
چنين كه در دل من داغ زلف سركش تست :Sham:بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
چشم ما گر همه با ناوک محنت دوزند:Gol: دیده بر دوختن از دیده تو نتوانیم [/]
ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد:Gol: باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی:Gol: غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی:Gol: نک سرده مهمان شد تا باد چنین باد
زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه :Gol:هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا
زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش :Gol: عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا
شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا
[=Franklin Gothic Medium]ستم از غمزه مياموز كه در مذهب عشق :Gol: [=Franklin Gothic Medium]هر عمل اجرى و هر كرده جزائى دارد
[=Franklin Gothic Medium]اشك خونين بنمودم به طبيبان گفتند :Gol: [=Franklin Gothic Medium] درد عشقست و جگر سوزد و اهى دارد
شب تنهاییم در قصد جان بود :Sham:خیالش لطفهای بیکران کرد
[/]گرت هواست كه معشوق نگسلد پيمان :Gol: نگه دار سر رشته تا نگه دارد
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت :hamdel: با من راه نشين باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست كشيد :hamdel: قرعه كار به نام من ديوانه زدند
[/]
[="Orange"]
ما را چه نيازي است به ميخانه و ساقي :Sham:سرمست شود هر كه نظر كرده بر اين تاك