جمع بندی (( سؤالی در رابطه با غرور، کبر و عجب ))
تبهای اولیه
با سلام و خسته نباشید خدمت کارشناس محترم
ریشه برخی رذائل مانند عجب و کبر و غرور، حب نفس و بزرگ شمردن اعمال خوب انسان است.
سئوال من این است که وقتی ما یک کار خوبی انجام می دهیم ( مثل نماز اول وقت_ نماز شب_ کمک به دیگران ) این سئوال به ذهن خطور می کند
که درست است که همه نعمت ها از طرف خداست ( تک تک اعضاء ما عنایت و نعمت خداوند است، سلامتی نعمت خداوند است و حتی این انتخاب و اختیار انسان
نعمت خداوند متعال است ) ولی بهر حال انسان می تواند کار خوب را انجام ندهد و کار بد را انجام بدهد و چرا انسان به خاطر همین انتخاب کار خوب نباید خود را بهتر از دیگران
در همین کار خوب بداند؟ یعنی در واقع بنده منشأ عجب و کبر به کارهای خوب را در این می بینیم که شخصی از حق انتخاب و اختیار (که عنایت حضرت حق است) در کارهای خوب استفاده می کند
و بعد و یا حین عمل خوب، از عمل خودش بسیار خوشش می آید و یا می شود گفت که عمل خوب خود را با عمل دیگری مقایسه می کند و این مقایسه کردن باعث غرور او می شود.
با سلام و خسته نباشید خدمت کارشناس محترمریشه برخی رذائل مانند عجب و کبر و غرور، حب نفس و بزرگ شمردن اعمال خوب انسان است.
سئوال من این است که وقتی ما یک کار خوبی انجام می دهیم ( مثل نماز اول وقت_ نماز شب_ کمک به دیگران ) این سئوال به ذهن خطور می کند
که درست است که همه نعمت ها از طرف خداست ( تک تک اعضاء ما عنایت و نعمت خداوند است، سلامتی نعمت خداوند است و حتی این انتخاب و اختیار انسان
نعمت خداوند متعال است ) ولی بهر حال انسان می تواند کار خوب را انجام ندهد و کار بد را انجام بدهد و چرا انسان به خاطر همین انتخاب کار خوب نباید خود را بهتر از دیگران
در همین کار خوب بداند؟ یعنی در واقع بنده منشأ عجب و کبر به کارهای خوب را در این می بینیم که شخصی از حق انتخاب و اختیار (که عنایت حضرت حق است) در کارهای خوب استفاده می کند
و بعد و یا حین عمل خوب، از عمل خودش بسیار خوشش می آید و یا می شود گفت که عمل خوب خود را با عمل دیگری مقایسه می کند و این مقایسه کردن باعث غرور او می شود.
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشد
اگر بخواهیم اختیار را علت برای عجب و غرور بدانیم ، پس باید هر انسان مختاری که کار خیری انجام می دهد دارای عجب و غرور باشد، در حالیکه اینگونه نیست.
در واقع منشاء عجب حب نفس است که حضرت امام (ره) در این زمینه فرموده اند:
«بدان كه رذيله عجب از حب نفس پيدا شود، چون كه انسان مفطور به حب نفس است و سر منشأ تمام خطاهاى انسانى و رذايل اخلاقى حب نفس است. و از اين جهت است كه انسان اعمال كوچك خودش به نظرش بزرگ آيد و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق شمارد، و خود را به واسطه اعمال ناقابل مستحق ثنا و مستوجب مدح داند، بلكه قبايح اعمالش گاهى در نظرش نيكو جلوه كند، اگر از غير اعمال بهتر و بزرگتر از اعمال خود ديد، چندان اهميت نمىدهد و هميشه انسان كارهاى خوب مردم را تأويل به يك مرتبه از بدى مىكند، و كارهاى زشت و ناهنجار خود را تأويل به يك مرتبه از خوبى مىكند. نسبت به خلق خدا بدبين است، ولى نسبت به خودش خوشبين»[1]
پینوشت:
[1].چهل حدیث،ص72
[="Trebuchet MS"][="Blue"]سلام استاد
حالا چیکار کنیم که این حالت در درون ما نباشه؟ خودم یه راه هایی رو تو کتابا خوندم، مثلا آدم هر خوبی که ازش سر زد اونو از خدا بدونه نه از خودش ولی این کار تمرین بسیار میخواد و مراقبه بسیار... حال اگر ما زودتر از این که موفق بشیم این رذیله رو در درونمون به طور کامل از بین ببریم از دنیا بریم تکلیفمون چیه؟ ممنونم[/]
با سلام خدمت کارشناس محترم
به نظرم سئوال را خوب مطرح نکرده ام.
سئوال من به صورت مصداقی به این صورت است : شخصی نماز شب می خواند، و قتی این عمل خوب را از خودش می بیند طبیعتاً با مقایسه کردن عمل خود
با کسانی که این عمل را انجام نداده اند، خود را از این افراد برتر می بیند و به ذهن این شخص این مطلب خطور می کند که من می توانستم به جای این انتخاب خوب
( نماز شب )انتخاب دیگری ( عمل خوب دیگری و یا گناهی ) انجام دهم ولی من انخاب درستی کردم و از کسی که این انتخاب را ندارد، برتری دارم.
موارد درست و اشتباه این مطلب را بفرمایید. بسیار ممنون
[=Trebuchet MS]سلام استاد
حالا چیکار کنیم که این حالت در درون ما نباشه؟ خودم یه راه هایی رو تو کتابا خوندم، مثلا آدم هر خوبی که ازش سر زد اونو از خدا بدونه نه از خودش ولی این کار تمرین بسیار میخواد و مراقبه بسیار... حال اگر ما زودتر از این که موفق بشیم این رذیله رو در درونمون به طور کامل از بین ببریم از دنیا بریم تکلیفمون چیه؟ ممنونم
باسمه تعالی
بله همان طو رکه فرمودید یکی از بهترین راه های مقابله با عجب این است که انسان همه نعمتها را از خدا بداند و با کمی توجه این مساله برای انسان حل خواهد شد و خیلی سخت هم نیست و همین که انسان اقدام کند برای از بین بردن این رذیله اخلاقی و بی تفاوت نباشد، همین امر خیلی مهم است
[=Trebuchet MS] به نظرم سئوال را خوب مطرح نکرده ام. سئوال من به صورت مصداقی به این صورت است : شخصی نماز شب می خواند، و قتی این عمل خوب را از خودش می بیند طبیعتاً با مقایسه کردن عمل خود با کسانی که این عمل را انجام نداده اند، خود را از این افراد برتر می بیند و به ذهن این شخص این مطلب خطور می کند که من می توانستم به جای این انتخاب خوب ( نماز شب )انتخاب دیگری ( عمل خوب دیگری و یا گناهی ) انجام دهم ولی من انخاب درستی کردم و از کسی که این انتخاب را ندارد، برتری دارم. موارد درست و اشتباه این مطلب را بفرمایید. بسیار ممنون
با سلام خدمت کارشناس محترم
سلام علیکم.
استاد این سوال بنده هم هست. یعنی واقعا من نوعی که کار خیری رو انجام میدم نسبت به کسی که انجام نداده هیچ برتری ندارم؟
[=Trebuchet MS]
سلام علیکم.
استاد این سوال بنده هم هست. یعنی واقعا من نوعی که کار خیری رو انجام میدم نسبت به کسی که انجام نداده هیچ برتری ندارم؟
باسمه تعالی
قطعا برتری دارید منتها به شرطی که دچار عجب نگردید. که عجب باعث می شود آن برتری از بین برود.
با سلام خدمت کارشناس محترمبه نظرم سئوال را خوب مطرح نکرده ام.
سئوال من به صورت مصداقی به این صورت است : شخصی نماز شب می خواند، و قتی این عمل خوب را از خودش می بیند طبیعتاً با مقایسه کردن عمل خود
با کسانی که این عمل را انجام نداده اند، خود را از این افراد برتر می بیند و به ذهن این شخص این مطلب خطور می کند که من می توانستم به جای این انتخاب خوب
( نماز شب )انتخاب دیگری ( عمل خوب دیگری و یا گناهی ) انجام دهم ولی من انخاب درستی کردم و از کسی که این انتخاب را ندارد، برتری دارم.
موارد درست و اشتباه این مطلب را بفرمایید. بسیار ممنون
باسمه تعالی
از جهت ظاهری برتری دارید ولکن اصلا چنین قیاسی نباید رخ بدهد. چون از جهت باطنی و واقعی، وقتی ما تمام کارهای خود و حتی وجودمان را از حق تعالی داریم، هیچ برتری بر دیگری نداریم
پرسش:
چرا زمانی که کاری خوبی را با اختیار و انتخاب خودم، انجام میدهم، نباید دچار عجب و حب نفس شوم؟
پاسخ:
اگر بخواهیم اختیار را علت برای عجب و غرور بدانیم، پس باید هر انسان مختاری که کار خیری انجام میدهد، دارای عجب و غرور باشد، در حالی که این گونه نیست.
در واقع منشاء عجب حب نفس است که حضرت امام (قدس سره) در این زمینه فرموده است:
«بدان كه رذيله عجب از حب نفس پيدا شود، چون كه انسان مفطور به حب نفس است و سر منشأ تمام خطاهاى انسانى و رذايل اخلاقى حب نفس است. و از اين جهت است كه انسان اعمال كوچك خودش به نظرش بزرگ آيد و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق شمارد، و خود را به واسطه اعمال ناقابل مستحق ثناء و مستوجب مدح داند، بلكه قبايح اعمالش گاهى در نظرش نيكو جلوه كند، اگر از غير اعمال بهتر و بزرگتر از اعمال خود ديد، چندان اهميت نمىدهد و هميشه انسان كارهاى خوب مردم را تأويل به يک مرتبه از بدى مىكند، و كارهاى زشت و ناهنجار خود را تأويل به يک مرتبه از خوبى مىكند. نسبت به خلق خدا بدبين است؛ ولى نسبت به خودش خوشبين» (1)
پی نوشت:
1. خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، ص 72، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى.