عجب

احساس عجب و خودپسندی و مورد سوء استفاده واقع شدن

سلام من عجب و خودپسندی دارم و یکی شانسی پیدا شد گفت من میبرمت سپاه توی تاکسی و منم یک ساعت قبلش برای استخدام سپاه تماس گرفته بودم پیش خودم هزار تا فکر کردم که خدا به من رو کرده و اینکه شهید میشم و الی اخر..... اخرش طرف که درخواست پول کرد فهمیدیم کلاهبرداره ولی این بین من افسرده تر شدم و در عجبم بیشتر فرو رفتم که دیگه اصلا نمیشه از رها شد ولی همون اول گمان میکردم که همچین چیزی امکان نداره ... میخواستم حکمت این کارو بدونم یعنی خدا با من لج کرده؟ 

چگونگی تاثیر گذاری عجب و خود پسندی بر انسان

سلام خسته نباشید ببخشید امام صادق ع فرمودند هرکس تخم عجب بپاشه باید منتظر ثمره ان باشد و ثمره ان نیز خلود در اتش جهنم است .... میخواستم بدونم جریانش چیه یعنی شخصی دچار عجب شد و باید منتظر ثمره اش باشه؟میخواستم بپرسم امام صادق منظورش اینه که این شخص که تخم عجب رو پاشید بعد این شخص هی در عجب خود فرو رفت و بیشتر فرو رفت تا اینکه دیگه جوری شد که  جهنمی شد ..همینه؟ میشه توضیح بدید احوالات اون شخص چجوریه؟ یعنی اون شخص فقط یک زره عجب واردش میشه بعدش زره زره فرو میره و بد اخلاق تر و همینجوری رو به تاریکی میره...همینه؟ یعنی طرف در این بین دعایی هم کنه درخواست نجاتی نمیتونه داشته باشه امیدی نمیتونه داشته باشه؟

عجب یا وسواس فکری؟

سلام خسته نباشید ببخشید بنده وسواس فکری دارم توهین به مقدسات و ... ولی یه چیزایی دیدم که انگار غرورم دارم مثلا نگاه تحقیر امیز به مردم چشمام و خمار میکنم ونگاه میکنم مردم هم واکنش نشان میدن...یا حریص شدن تو غذا خوردن نمیتونم خودمو کنترل کنم و یا احساس خوشحالی وبعد از اینکه یک توفیقی نصیبم شد و اینکه خوشحالی عمیق در قلبم که نمیتونم جولوشو بگیرم بعد از این حس خوشحالی به مردم نگاه تحقیر امیز میکنم...یا مثلا بد بینی نسبت به همه به همه بدبینی شدید پیدا کردم توی ظاهرمم پیدا میشه و اینکه ایمانم هم از دست رفته احساس میکنم صدام هم کلفت تر شده مثلا یک مورد دیگه این که دوست دارم کار هایی انجام بدم که توشون کاره ای میشم ارزوهای طولانی در من بوجود اومده قبلا اینجوری نبودم مثلا توی یک بازی یک کاره ای بشم یا تو یه یک کاری حرفه ای بشم وقتی زیاد به اینجور چیزا اهمیت دادم قبلا که افکار خوب به سرم میزد دیگه نیومد مثلا من توی عبادت برای اینکه دچار عجب نشم فکر میکردم که گناهکارم و توفیق خدا بوده و .... این افکار از بین رفت و کم شد با این کارم یا هر کار خیری میکنم حس خوشحالی و خودپسندی بهم دست میده من قرص برای ضد افسردگی و وسواس هم میخورم و پیش امده که من گفتم همه اینا وسواسه ولی بلافاصله وقتی خودپسندی بهم دست داد یه اتفاقی برام افتاد و دو سه جا حرف از عجب و خودپسندی زدند تو رایدیو و ... و فکر میکنم این نشانه است از طرف خدا شما لطف کنید بی زحمت بگید اینا همش وسواسه یا نه

درمان هوا پرستی

سلام خسته نباشید ببخشید در مورد درمان هوا پرستی سوال داشتم و اینکه به مانند عابدانی که با عبادت غرور و عجب گرفتند.منظورم این است که هوا پرستی درمان شود با توجه به اینکه با عبادت کردن فرد دچار عجب نشود لذا افرادی بوده اند که با عبادت دچار عجب شدند اینو برای این گفتم که اگه گفتید عبادت کن دچار این صفت نشم با تشکر.

عُجب و سیاهی قلب

سلام دانشجو ام سوال اعتقادي داشتم ،انسان هايي که عجب دارند يکي از صفتشان اينه که ميخوان بهترينارو داشته باشن ،اين انسان ها بجز ان که در دنيا عابرويشان ميرود اگر ديوانه بشوند و حافظشان از دست برود ايا از عذاب جهنمشان کم ميشود؟

(( سؤالی در رابطه با غرور، کبر و عجب ))

با سلام و خسته نباشید خدمت کارشناس محترم

ریشه برخی رذائل مانند عجب و کبر و غرور، حب نفس و بزرگ شمردن اعمال خوب انسان است.

سئوال من این است که وقتی ما یک کار خوبی انجام می دهیم ( مثل نماز اول وقت_ نماز شب_ کمک به دیگران ) این سئوال به ذهن خطور می کند

که درست است که همه نعمت ها از طرف خداست ( تک تک اعضاء ما عنایت و نعمت خداوند است، سلامتی نعمت خداوند است و حتی این انتخاب و اختیار انسان

نعمت خداوند متعال است ) ولی بهر حال انسان می تواند کار خوب را انجام ندهد و کار بد را انجام بدهد و چرا انسان به خاطر همین انتخاب کار خوب نباید خود را بهتر از دیگران

در همین کار خوب بداند؟ یعنی در واقع بنده منشأ عجب و کبر به کارهای خوب را در این می بینیم که شخصی از حق انتخاب و اختیار (که عنایت حضرت حق است) در کارهای خوب استفاده می کند

و بعد و یا حین عمل خوب، از عمل خودش بسیار خوشش می آید و یا می شود گفت که عمل خوب خود را با عمل دیگری مقایسه می کند و این مقایسه کردن باعث غرور او می شود.

چرا عُجب بد است؟

سلام.

در تعریف عجب گفتند "اگر انسان کمالات خود را بزرگ بشمارد"

سوال 1. لطفا توضیح دهید چرا عجب صفت بدی است. چه اشکالی دارد انسان به کمالاتی که در خود سراغ دارد افتخار کند؟

گفته شده "کبر به این معناست كه شخص، خود را بالاتر از دیگران بداند. ولى در عجب، پاى کس دیگری در میان نیست"

سوال 2. چگونه می شود انسان بدون در میان بودن پای دیگران و بدون مقایسه خود با دیگران به کمالات خود پی ببرد و افتخار کند؟

فعلا همین دو تا سوال رو دارم.

با تشکر.