جمع بندی عدل الهی در زندگی دنیا
تبهای اولیه
سلام
اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟
یکی به وفور از لذت ها و مواهب بهرمند است و دیگری در محرومیت ها...
چگونه چنین جامعه ایی به رشد و تعالی میرسد؟
اومدیمو شخصی به خاطر همین بی عدالتی و محرومیت ها(که کم هم نیستند)کافر شد..
این فرد نه زندگی دنیا را داشته و نه آخرت !!!
خب این چگونه با عدل الهی سازگار است؟
[=microsoft sans serif]باسلام خدمت شما و تشکر از مشارکت
سوالی که مطرح کردید، حاوی چند سوال بود:
۱. اگر خداوند عادل است پس چرا در زندگی دنیا عدالت نیست؟(یعنی یک نفر وفور نعمت دارد و د یگری محروم است)
۲. چنین جامعه ای چگونه به رشد و تعالی میرسد؟
۳. اگر شخص به خاطر فقر به کفر کشیده شود چگونه با عدالت الهی میسازد؟
حال لازم است هر یک از سوالها را جدا جدا مورد بحث قرار دهیم تا پاسخ مناسبی ارائه شده باشد.
سوال اول: رابطه بین عدالت خداوند و تفاوت انسانها در نعمت داشتن.
در مورد این سوال، لازم است به این نکته توجه شود که عدالت چیست و آیا تفاوت در نعمتها منافاتی با عدالت دارد یا نه.
عدالت به معنای آن است که هر چیزی در جایگاه خود قرار بگیرد و لازمه آن این است که رفتار تبعیض آمیز نداشته باشیم و هر کسی به اندازه لیاقت و شایستگی اش از نعمتی که قصد بخشش آنرا داریم برخوردار باشد نه اینکه همه مخاطبان را در شرایط مساوی قرار دهیم.
مثلا وقتی ما میخواهیم چند ظرف آب را پر کنیم، نباید چشم خود را ببندیم و در همه آنها به یک اندازه آب بریزیم. بلکه باید در هر کدام به اندازه ای که قابلیت و ظرفیت دارد آب بریزیم.
خداوند متعال این مسئله را با بیانی زیبا در قران کریم ارائه کرده است:
خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانهها به اندازه (ظرفیت) خویش جارى شده و سیلاب كفى را بر خود حمل كرد.»
[=microsoft sans serif]یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مىگردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.(۲)
انسانها از نظر روحیات در یک سطح نیستند. برخی از انسانها در برابر ثروت و قدرت و نعمت زیبایی و شهرت اجتماعی و ... ناتوان و ضعیف هستند و به راحتی به انحراف کشیده میشوند و برخی دیگر توان مقابله با تمایلات نفسانی را دارند.
بنابراین این تفاوتها، در وهله اول باز میگردد به تفاوت در روحیات انسانها و تفاوت در روحیات نیز باز میگردد در تفاوت در خلقت و افرینش انسان.
ممکن است بپرسید خداوند چرا انسانها را متفاوت خلق کرد:
خداوند است که هر کسی را به یک صورتی خلق کرده است و این تفاوتها اگر وجود نداشته باشد، نظام خلقت انسان و هدفی که خداوند دارد نقض میشود.
در جهان هم باید انسان فقیر باشد و هم انسان ثروتمند. فقیر با فقرش امتحان شود و ثروتمند با ثروتش.
اگر همه مثل هم باشند: همه ثروتمند باشند یا فقیر. همه زیبا باشند یا نازیبا. همه قدرتمند باشند یا ضعیف و ... ، دیگر زمینه خیلی از امتحانها و ابتلاء ها از بین میرود و فرایند به کمال رسیدن انسان مختل میشود.(۳)
البته دو عامل دیگر نیز برای فقر انسان وجود دارد:
عامل اول: برخی گناهان که باعث فقر میشود. برخی از این گناهان عبارتند از:
سبك شمردن نماز و تأخير انداختن آن از اول وقت، عمل منافی عفت(زنا)، ظلم به مردم، قسم دروغ خوردن، عادت کردن به دروغ، قطع رحم، اسراف کردن و ...(4)
عامل دوم: ندانم کاری و اسراف که باعث فقر و از دست دادن ثروت میشود.
بر اساس آیات قران کریم اسراف و زیاده روی حتی در بخشش مال به فقرا نیز نادرست است و خداوند از این کار نیز نهی کرده است، آنجا که به پیامبرش میفرماید:
؛ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشای تا سرزنش شوی و از کار فرو مانی.»»
[=microsoft sans serif]
در روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) به اثر اسراف در زندگی انسان اشاره دارد و میفرماید:
«کسی که مالش را بیهوده هدر دهد خدا او را فقیر می کند»
در روایتی بیان شده است:
دعای سه گروه مستجاب نمی شود: کسی که خداوند به او ثروتی روزی کرده است؛ امّا آن را در غیر جای خود انفاق می کند. سپس دعا می کند: خدایا! رزق مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا به تو روزی ندادم؟!... .»(۷)
[=microsoft sans serif]
باتوجه به این نکات، مشخص میشود:
اولا: خیلی مواقع فقر و بدبختی دنیوی به خاطر کارهای خود ما است. یا نتیجه اعمال زشت و گناهان است یا نتیجه بی تدبیری و ریخت و پاش های بی حساب و کتاب.
ثانیا: مواردی که ناشی از عوامل یاد شده نیست، جنبه امتحان و ابتلاء دارد و همانند سایر ابتلاءها به خاطر رشد و کمال انسان است.
به هر حال هیچ یک منافاتی با عدالت الهی ندارد.
بله اگر خداوند فقر ناشی از امتحان و نیز پاداش صبر در موارد خود کرده انسان را در آخرت به انسان ندهد، میتوان گفت که با عدالت الهی ناسازگار است ولی خداوند اینگونه عمل نمیکند و در قیامت به فقرا توجه خاصی مینماید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. سوره رعد، آیه۱۷
۲. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲
۲. ر.ک:همان، ص۱۶۶-۱۶۷
۴. برای اطلاع بیشتر ر.ک چه کارهایی باعث می شود که برکت از زندگی انسان برود و هر چه تلاش کنی از زندگی عقب باشی
۵. سوره اسراء، آیه۲۹
۶.مجموعه ورام، ج۱، ص۱۶۷
۷. الکافی، ج۲، ص۵۱۱(ط اسلامیه)
[=microsoft sans serif]اما سوال دوم: رابطه بین تفاوت اجتماعی و سعادت جامعه
باتوجه به نکاتی که در بخش قبل گفته شد پاسخ این سوال نیز تا حدودی روشن میشود.
همانطور که گفته شد خیلی مواقع فقر انسانها ناشی از اعمال اختیار خود آنهاست.
کسی که خودش برای طلب روزی تلاش نمیکند و صرفا انتظار دارد از آسمان کیسه پولی برای او نازل شود، یا کسی که با اسراف زندگی خود را تباه میکند،یا کسی مال خود را بدون هیچ تضمینی به دیگری میدهد و آن شخص مالش را مییبرد و اموری از این دست، چطور از خداوند انتظار دارند.
در روایتی زیبا از امام صادق(علیه السلام) بیان شده است:
[=microsoft sans serif]بر اساس این روایت برخی انسانها بدون هیچ تلاشی از خداوند انتظار روزی دارند.
برخی بدون اینکه میانه روی داشته باشد،انتظار دارد که مال دوباره داشته باشد.
برخی بدون اینکه تدبیر کرده و در قرض دادن و امانت دادن پولش اصول امنیتی را رعایت کند،قصد دارند مال دوباره داشته باشند.
دعای این افراد از جانب خداوند بی پاسخ می ماند.
به قول معروف،در این موارد خود کرده را تدبیر نیست.
در مورد فقر ناشی از گناهان نیز همین وضعیت برقرار است.
با وجود این وضعیت جامعه ربطی به خداوند نداردِ زیرا اینها نتایج مستقیم کارهای انسان است و خودش باید پاسخگوی اعمالش باشد.
البته چنین افرادی اگر در برابر سختی ها صبر کنند و تلاش خود را در کسب معاش و اصلاح رفتار خود داشته باشند، هم خودشان به سعادت و کمال میرسند و هم جامعه را به سمت سعادت می برند.
۱. الکافی، ج۴، ص۳۹۴
[=microsoft sans serif]در مورد سوال سوم نیز باید به نکاتی که در بخشهای قبل گفته شد توجه کرد.
فقر نوع اول که خودش امتحان الهی بود و اگر شخص در اثر این فقر به گناه افتاد و یا حتی کافر شد مانند آن است که کسی در اثر راحت طلبی ایمان نیاورد و کافر شد.
در هر دو، انسان به اختیار خود ایمان خود را از دست داده است و نه فقر علت تامه برای کفر است و نه سختی تکالیف،مانع کامل و غیر قابل نفوذ برای ایمان آوردن.
در هر دو صورت، انسان میتواند ایمان خود را حفظ کند.
شاهد آن نیز فقرای زیادی است که با وجود فقر مفرط ایمان خود را حفظ کرده و از خیلی از ثروتمندان، مومن تر هستند.
در فقر نوع دوم(که ناشی از اعمال اختیاری انسان بود) نیز باید بین دو مسئله تفکیک کرد.
اینکه این فقر ناشی از رفتار خود انسان است و ربطی به خداوند ندارد. بنابراین چنین شخصی اگر به کفر یا گناه کشیده شود، ربطی به خداوند ندارد.
و اینکه این فقر نیز به هیچ وجه علت تامه برای کفر یا گناه نیست همانطور که در مورد فقر نوع اول گفتیم.
البته همانطور که در روایت بخش قبل گفته شد، انسان فقیر نباید از تلاش دست بردارد. زیرا انسان به صورت دقیق نمیتواند تشخیص دهد که علت فقرش چیست: امتحان الهی یا گناهان یا اسراف و ندانم کاری.
بنابراین باید تلاش خود را انجام دهد و از هر راه مشروع و صحیحی برای کسب معاش خود تلاش کند. حال اگر نشد، نباید ناراحت و افسرده شود چرا که شاید این فقر به صلاح او باشد. بنابراین در این موقع باید صبر پیشه کند و بی تابی نکند که این صبر خودش بی اجر نمی ماند.
موفق باشید.
باسلام و تشکر
سوال اول: رابطه بین عدالت خداوند و تفاوت انسانها در نعمت داشتن.
در مورد این سوال، لازم است به این نکته توجه شود که عدالت چیست و آیا تفاوت در نعمتها منافاتی با عدالت دارد یا نه.
عدالت به معنای آن است که هر چیزی در جایگاه خود قرار بگیرد و لازمه آن این است که رفتار تبعیض آمیز نداشته باشیم و هر کسی به اندازه لیاقت و شایستگی اش از نعمتی که قصد بخشش آنرا داریم برخوردار باشد نه اینکه همه مخاطبان را در شرایط مساوی قرار دهیم.
مثلا وقتی ما میخواهیم چند ظرف آب را پر کنیم، نباید چشم خود را ببندیم و در همه آنها به یک اندازه آب بریزیم. بلکه باید در هر کدام به اندازه ای که قابلیت و ظرفیت دارد آب بریزیم.
خداوند متعال این مسئله را با بیانی زیبا در قران کریم ارائه کرده است:
پس چرا به برپایی عدالت تاکید شده؟؟؟!!!
با حساب سخن شما چه لزومی دارد که زمین به واسطه منجی پر از عدل و داد و نعمت گردد؟؟؟
یعنی الآن شما منکر بی عدالتی در دنیا هستید؟؟؟!!!
اما سوال دوم: رابطه بین تفاوت اجتماعی و سعادت جامعهباتوجه به نکاتی که در بخش قبل گفته شد پاسخ این سوال نیز تا حدودی روشن میشود.
همانطور که گفته شد خیلی مواقع فقر انسانها ناشی از اعمال اختیار خود آنهاست.
کسی که خودش برای طلب روزی تلاش نمیکند و صرفا انتظار دارد از آسمان کیسه پولی برای او نازل شود، یا کسی که با اسراف زندگی خود را تباه میکند،یا کسی مال خود را بدون هیچ تضمینی به دیگری میدهد و آن شخص مالش را مییبرد و اموری از این دست
این پاسخ هم دقیقا با همان سوالی که عرض کردم مواجه است
در مورد سوال سوم نیز باید به نکاتی که در بخشهای قبل گفته شد توجه کرد.
فقر نوع اول که خودش امتحان الهی بود و اگر شخص در اثر این فقر به گناه افتاد و یا حتی کافر شد مانند آن است که کسی در اثر راحت طلبی ایمان نیاورد و کافر شد.
در هر دو، انسان به اختیار خود ایمان خود را از دست داده است و نه فقر علت تامه برای کفر است و نه سختی تکالیف،مانع کامل و غیر قابل نفوذ برای ایمان آوردن.
در هر دو صورت، انسان میتواند ایمان خود را حفظ کند.
شاهد آن نیز فقرای زیادی است که با وجود فقر مفرط ایمان خود را حفظ کرده و از خیلی از ثروتمندان، مومن تر هستند.در فقر نوع دوم(که ناشی از اعمال اختیاری انسان بود) نیز باید بین دو مسئله تفکیک کرد.
اینکه این فقر ناشی از رفتار خود انسان است و ربطی به خداوند ندارد. بنابراین چنین شخصی اگر به کفر یا گناه کشیده شود، ربطی به خداوند ندارد.
و اینکه این فقر نیز به هیچ وجه علت تامه برای کفر یا گناه نیست همانطور که در مورد فقر نوع اول گفتیم.البته همانطور که در روایت بخش قبل گفته شد، انسان فقیر نباید از تلاش دست بردارد.
ضمن اینکه این پاسخ هم با سوالات بالا مواجه است
سوال دیگری هم اینجا طرح میگردد بنده ایی که بواسطه ظلم و محرومیت از رشد و تعالی دور بوده چگونه باید به خدا و عدل آن پی ببرد؟؟؟
اصلا چرا باید عدل الهی اثبات کردنی باشد و عیان نباشد؟؟؟
عامل اول: برخی گناهان که باعث فقر میشود. برخی از این گناهان عبارتند از:
سبك شمردن نماز و تأخير انداختن آن از اول وقت، عمل منافی عفت(زنا)، ظلم به مردم، قسم دروغ خوردن، عادت کردن به دروغ، قطع رحم، اسراف کردن و ...(4)
با سلام
خوب ما میدانیم که بسیاری از ثروت مادی جهان ، در دست افرادی از جنس صهیونیست و یا کفار حربی میباشد ، کافری که نه میداند نماز چیست و حتی سعی در ریشه کن کردن نمازخوانها دارد ، کافری که شاید تعریفی از زنا ندارد ، کافری که احتمالا و منطقا اهل بسیاری از گناهانی هست که موجب فقر میشود ، چرا که بسیاری از این گناهان فقط در چارچوب دین تعریف دارد ... با این وجود چرا نه تنها انها فقیر نیستند ، بلکه حتی ثروتهای رویایی دارند ؟
اساسا مگر نماز متعلق به مسلمانها نیست ؟ پس با این وجود نباید در قشری جز مسلمانها ، فردی ثروتمند یافت شود ، اما مسلما اینطور نیست، چرا؟
سلام
اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟
اومدیمو شخصی به خاطر همین بی عدالتی و محرومیت ها(که کم هم نیستند)کافر شد..
این فرد نه زندگی دنیا را داشته و نه آخرت !!!
خب این چگونه با عدل الهی سازگار است؟
با عرض سلام
هنگامی که شما نام "خداوند" و واژه ی "دنیا" و "آخرت" را به کار می برید, و سپس برایتان به عنوان مثال در مورد عدالت خداوند سوال پیش می آید, طبیعتاً برای رسیدن به پاسخ, بایستی یک نگاه بسیار گسترده تر داشته باشیم به مسائل دینی و اعتقادی و امثالهم.
خداوند عادل است و خداوند هرگز بی عدالتی نکرده است در خلقت. و این عالمی که ما در آن به سر می بریم, "عالم دنیا" بخشی از این خلقت هست نه تمامِ خلقت.
گذشته ای دارد و آینده ای در پیش دارد.
در قرآن سفر موسی ع و عبد صالح و اعمالی که عبد صالح انجام داد مانند سوراخ کردنِ کِشتی فقیران و یا کشتن یک جوان, به ظاهر بی عدالتی بود, منتها فعل عبد صالح هرگز بی عدالتی و ظلم نبود, بلکه فقط عبد صالح در موقعیتی متفاوت از موسی ع بود. لذا اعتراض موسی ع را به دنبال داشت در حالی که بی عدالتیی در کار نبود.
------------
همانطور که گفته شد, "دنیا" بخشی از خلقت است و نه تمامِ خلقت.
با مراجعه به متونِ دینی, انسان متوجه می شود که پیش از این دنیا در عالم دیگری به سر میبرده است. و بعد از آنجا واردِ اینجا شده است.
عوالم مختلفی وجود دارد و داشته است و در آینده نیز به آنجا منتقل خواهیم شد.
این عوالم با هم ارتباط هایی دارند و به روی هم دیگر تاثیر می گذارند.
ساده ترینش, همانطور که اعمالِ ما در این دنیا , چگونگیِ دنیای آینده ی ما که قرار است در آن زندگی کنیم را رقم میزند.
اگر ما صرفا به عالم "جهنم" نگاه کنیم, تماما ظلم و شکنجه و بی عدالتی است. اما اگر دید را گسترده کنیم و گذشته و آینده را نیز در نظر بگیریم, دیدمان متفاوت می شود.
اگر ما صرفا به این دنیا نگاه کنیم و به این جسم و شرایط محدود نگاه کنیم, و در نهایت نابودی, سوالاتِ بسیاری و نقص های بسیاری و کم کاری ها و بی برنامگیِ بسیاری خواهیم دید که نمی تواند با اعتقاد به خداوند قادر مطلق و رحمان و رحیم سازگار باشد, لذا برای پاسخگویی به برخی از این سوالات , دین , ما را به نگاهِ به عوالمِ بعدی که در پیشِ رو داریم جلب می کند , و برای پاسخ به سوالاتی, طبیعتاً ما را به توجه عوالم گذشته دعوت می کند. و هر دو انکار ناپذیر است با توجه به شرایطی که هم اکنون در آن به سر می بریم و با توجه به متونِ دینیِ ما.
آنچه از متونِ دینی و از قرآن دیده می شود, بعد از آنکه متوجه می شویم این دنیای ما, و نحوه ی عمل کردِ ما در آن, دُنیای بعدیِ ما را می سازد,
از طرفی در همین متونِ دینی و قران, می بینیم که دنیایی پیش از این دنیا وجود داشته است (و البته حقیقتاً لازم است که وجود داشته باشد).
اطلاعاتمان از این دنیاها شاید زیاد نباشد (البته بعضی ها نسبت به طهارت نفس, اونها رو به یاد میارند و یا می بینند/ کما اینکه خیلی ها خواب ها رو به یاد میارند اما خیلی ها نه / و عده ای پرده ها برایشان کنار می رد و سفر به آینده و گذشته می کنند و عوالمی را رصد می کنند, لذا به یاد آوردن (حداقل اندکی از) عوالم گذشته ممکن است و یا دیدنِ (اندکی از) عوالم پیش رو).
اون عالم و یا شاید چندین عالمی که گذشته درونش بوده ایم, حال به نام "ذر" یا "الست" و غیره... تاثیراتی بر این دنیا می تواند گذاشته باشد.(بلکه قطعا گذاشته است.)
در اونجا همه ی انسان ها در شرایط یکسانی قرار داشته اند و اختیار داشته اند و اساسا یک زندگیی وجود داشته است و به طور کلی یک دنیایی بوده است.
و احتمالا شما آیه ی مرتبط با گفته ی بنده را می دانید :
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ* أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ)، (و آنگاه که پروردگارت از فرزندان آدم از پشتشان فرزندانشان را برگزید و آنان را بر نفس خودشان شاهد گرداند، گفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گقتند بله. تا اینکه روز قیامت نگویند ما از این غافل بودیم * یا نگویند همانا پدرانمان در گذشته شرک ورزیدند و ما فرزندان آنان بودیم که به دنبال آنها آمدیم پس آیا ما را با کردار باطلان هلاک میسازی؟).
و پیرامون این مورد احادیث زیاد هستند و مثلا :
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) :
تفسیر جامع جلد 2 صفحه 482
------------------
لذا بنده می خواهم بگویم که, صرفا برای عادل بودنِ خداوند نباید به این "دنیا" نگاه کرد, بلکه این "دنیا" جزئی از تمام عالم خلقتی است که بر عدل بنا شده, و گذشته ای دارد و آینده ای در پیش دارد, و ما گذشته ای داشته ایم که حتما در آینده ی ما و این دنیای ما و محل و مکان قرار گرفتنِ ما در آن و شرایط فعلیِ ما موثر بوده و آینده ای داریم که حتما به گذشته ی ما ارتباط خواهد داشت.
امیدوارم مفید بوده باشد.
بداهاتاً مشخص است که منظورِ بنده این نیست که ما تماما از قبل اینجا را ساخته ایم و الان اختیاری نداریم و کاری از دستمان ساخته نیست و یا امثالهم,
بلکه بنده فقط توجه شما را به گذشته نیز جلب کردم. همین و نه بیشتر. و بحث اصلیِ ما سرِ عدل و عدالت بود و نه مسائل حاشیه ای.
این دنیا, باز با گسترده کردنِ دید و خواندنِ متونِ دینی, یک شرایط خاص خودش را دارد , انسان کاملا می تواند تصمیم بگیرد و تلاش کند و ظلم را از بین ببرد و تلاش برای گسترش عدالت کند و اختیار وجود دارد و و و...
این رو گفتم که سو تفاهمی نشود و به بحث های حاشیه ای وارد نشویم.
یا الله.
لذا بنده می خواهم بگویم که, صرفا برای عادل بودنِ خداوند نباید به این "دنیا" نگاه کرد, بلکه این "دنیا" جزئی از تمام عالم خلقتی است که بر عدل بنا شده, و گذشته ای دارد و آینده ای در پیش دارد, و ما گذشته ای داشته ایم که حتما در آینده ی ما و این دنیای ما و محل و مکان قرار گرفتنِ ما در آن و شرایط فعلیِ ما موثر بوده و آینده ای داریم که حتما به گذشته ی ما ارتباط خواهد داشت.
باسلام و تشکر
اما توضیحات شما مبتنی بر یکسری اعتقادات است یعنی از منظر درون دینی به ماجرا نگاه میکنید که برای شخصی که معتقد به خدا و معاد نیست ولی میخواهد به عدل الهی پی ببرد حجت نیست
شخصی میخواهد از این کانال یعنی اثبات عادل بودن خدا وارد دین شود...عدالت را کجا باید ببیند؟ در دنیاکه نیست...آخرت را هم که ندیده ...عدل الهی چگونه برایش ثابت میشود؟؟؟
شما و کارشناسان دینی تا به اینجا ضرورت عدل را نهایتا اثبات کرده اید(اینکه باید عالم دیگری باشد تا عدل اجرا شود) نه خود عدالت را
این نوع براهین دقیقا در همین راستا است که میگویند خدا و دین را خود انسان ساخت چون نیاز داشت..ترس داشت و غیره...
یعنی اینکه آخرش به هیچ جا بند نیست و پی در پی شبهات دیگری را ایجاد میکند
ما وقتی میتوانیم بگوییم خداوند عادل است که این عدل عینیت داشته باشد نه اینکه مبتنی بر یکسری باید ها و نبایدها بخواهیم ثابت کنیم
این چه عدالتی است که حسش نمیکنیم اما باید ثابتش کنیم؟؟؟
با سلام
قابل توجه کارشناس محترم
اینکه خیلی از کارشناس ها در توضیح عدل الهی میگویند انسان از خدا طلبکار نیست از نظر من دور زدن مسئله است
چراکه اگر عدل الهی ورای درک و احتیاجات ما است دیگر جایی برای اعتقاد داشتن به آن و اثباتش نمیماند
شاید بتوانیم بگوییم که مثلا گوسفند استحقاقش بیشتر از گوسفند بودن نبوده...
چرا؟
چون گوسفند از گوسفند بودنش شکایتی ندارد و فهمش و خواسته اش نیز بیشتر از آن نبوده...
اما در مورد انسانی که زیبایی را میفهمد و میخواهد ولی ندارد میتوانیم بگوییم که استحقاقش را نداشته؟؟؟
با سلامخوب ما میدانیم که بسیاری از ثروت مادی جهان ، در دست افرادی از جنس صهیونیست و یا کفار حربی میباشد ، کافری که نه میداند نماز چیست و حتی سعی در ریشه کن کردن نمازخوانها دارد ، کافری که شاید تعریفی از زنا ندارد ، کافری که احتمالا و منطقا اهل بسیاری از گناهانی هست که موجب فقر میشود ، چرا که بسیاری از این گناهان فقط در چارچوب دین تعریف دارد ... با این وجود چرا نه تنها انها فقیر نیستند ، بلکه حتی ثروتهای رویایی دارند ؟
اساسا مگر نماز متعلق به مسلمانها نیست ؟ پس با این وجود نباید در قشری جز مسلمانها ، فردی ثروتمند یافت شود ، اما مسلما اینطور نیست، چرا؟
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام.این مورد که شما می فرمایید میتواند مظهری از سنت استدراج باشد.یعنی با وجود اینکه در دنیا در رفاه به سر می برند، حساب آنها مانده به آن دنیا و به تدریج گرفتار عذاب میشوند.یعنی خداوند آنها را به حال خود رها میکند و درآخرت به عقوبت اعمالشان میرساند.مثلا وقتی فردی مثل نتانیاهو یا پادشاه عربستان در ناز و نعمت به سر میبرد، به این معنی نیست که خداوند ظالم است.همان مفهوم استدراج را میرساند.و از جهت دیگر خیلی از ظلمها و ستم هایی که افراد مرتکب میشوند آن قدر سنگین است که در دنیا نمیشود به عقوبت کارهایشان دچار شوند.
باسلام و تشکر
اما توضیحات شما مبتنی بر یکسری اعتقادات است یعنی از منظر درون دینی به ماجرا نگاه میکنید که برای شخصی که معتقد به خدا و معاد نیست ولی میخواهد به عدل الهی پی ببرد حجت نیست
شخصی میخواهد از این کانال یعنی اثبات عادل بودن خدا وارد دین شود...عدالت را کجا باید ببیند؟
سلام و عرض ادب به شما و ممنون از توجهتون به نوشته های بنده.
لطفا به قسمتی که با رنگ آبی بولد کرده ام نگاه بفرمایید... , بله حق با شماست و توضیحات بنده برای زمانی است که حداقل به خدا معتقد باشیم اما اگر دقت کرده باشید,
در همان ابتدا در پست گذشته ی بنده, نقل قول شما را قرار دادم و با پیش فرض نوشته های خودتان مبنی بر اعتقادِ به خدا , پستم را نوشته و ارسال کردم.
شما نوشته بودید :
سلام
اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟
اومدیمو شخصی به خاطر همین بی عدالتی و محرومیت ها(که کم هم نیستند)کافر شد..
این فرد نه زندگی دنیا را داشته و نه آخرت !!!
خب این چگونه با عدل الهی سازگار است؟
بنده نیز به دلیل این عباراتِ شما که واژه ها را بولد کرده ام, پاسخ را دینی و اعتقادی دادم و این را همان ابتداً نوشتم :
هنگامی که شما نام "خداوند" و واژه ی "دنیا" و "آخرت" را به کار می برید, و سپس برایتان به عنوان مثال در مورد عدالت خداوند سوال پیش می آید, طبیعتاً برای رسیدن به پاسخ, بایستی یک نگاه بسیار گسترده تر داشته باشیم به مسائل دینی و اعتقادی و امثالهم.
اما در مورد سوال نهایی شما :
شخصی میخواهد از این کانال یعنی اثبات عادل بودن خدا وارد دین شود...عدالت را کجا باید ببیند؟
راجعبه این فرمایش شما که, از عدالت به وجود خدا پی ببرد, و یا به عادل بودنِ خدا با نگاهِ به دنیا پی ببرد, حقیقتاً به نظرِ بنده چنین چیزی ممکن نیست, و بنده هم نیز از عدالت به خدا نرسیده ام, بلکه از خدا به عدالت می رسیم.
در واقع :
چون خدا هست , عدالت هست.
نه چون عدالت هست , خدا هست. (به نظرِ بنده ممکنه و شاید این مورد به شرک نزدیک باشه.)
و اساساً عدالت آن است که هر چیز سر جای خود قرار بگیرد, و حال سوال اینجاست که سره جای خودش کجاست و چه کسی جاها را مشخص می کند که حال ببینیم چه چیز سره جای خودش است یا نیست تا ببینیم عدالت اصلا هست یا نیست.
ممنون از توجهتون بزرگوار و سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام.این مورد که شما می فرمایید میتواند مظهری از سنت استدراج باشد.یعنی با وجود اینکه در دنیا در رفاه به سر می برند، حساب آنها مانده به آن دنیا و به تدریج گرفتار عذاب میشوند.یعنی خداوند آنها را به حال خود رها میکند و درآخرت به عقوبت اعمالشان میرساند.مثلا وقتی فردی مثل نتانیاهو یا پادشاه عربستان در ناز و نعمت به سر میبرد، به این معنی نیست که خداوند ظالم است.همان مفهوم استدراج را میرساند.و از جهت دیگر خیلی از ظلمها و ستم هایی که افراد مرتکب میشوند آن قدر سنگین است که در دنیا نمیشود به عقوبت کارهایشان دچار شوند.
با سلام
یک فرد دنیا پرست که اعتقادات ضعیفی نسبت به اخرت دارد ، میخواهد در این دنیا به بهترین شکل زندگیش را بکند ، این فرد میخواهد از از فقر فرار کند ، ایا به نظر شما نمازش را بخواند تا با نخواندن نماز دچار فقر نشود یا اینکه نماز نخواند تا دچار سنت استدراج شود و از این طریق ثروتمند شود.
شما نتانیاهو و سایر حکمرانان ظالم رو بگذارید کنار... ما در دنیا خیلی افراد ثروتمند داریم ، خیلی فوتبالیستها و ورزشکاران و بازیگران ثروتمند ، روسا و کارافرینان ثروتمند با کمپانی های بزرگ ، که اهل گناهان بزرگ در حد ظلمهای حکمرانان جور نیستند .... و اهل نماز نیستند ، ممکن است اهل زنا باشند و سایر گناهان فقر اور .... ولی فقیر نیستند ، چرا؟
آیا این قوانین فقط برای مسلمانها عمل میکند ؟ چون در سایر ادیان که دچار تحریف شده اند چنین چیزهایی وجود ندارد عمدتا.
باسلام
و اساساً عدالت آن است که هر چیز سر جای خود قرار بگیرد, و حال سوال اینجاست که سره جای خودش کجاست و چه کسی جاها را مشخص می کند که حال ببینیم چه چیز سره جای خودش است یا نیست تا ببینیم عدالت اصلا هست یا نیست.
اگر قرار باشد عدل الهی ورای ادراک و احتیاجات ما باشد دیگر جایی برای اثبات آن باقی نمیماند
از نظر من استعداد مساوی است با استحقاق
شخصی زیبا نیست اما زیبایی را دوست دارد و میخواهد آیا میتواتنیم بگوییم استحقاقش را ندارد و خدا هم عادل است؟
شاید به حیوانی که فهم و خواسته اش بیشتر از آنی که هست نیست بتوان چنین چیزی گفت اما درمورد مثال بالا میتوان چنین چیزی گفت؟
باسلام
اگر قرار باشد عدل الهی ورای ادراک و احتیاجات ما باشد دیگر جایی برای اثبات آن باقی نمیماند
از نظر من استعداد مساوی است با استحقاق
شخصی زیبا نیست اما زیبایی را دوست دارد و میخواهد آیا میتواتنیم بگوییم استحقاقش را ندارد و خدا هم عادل است؟
شاید به حیوانی که فهم و خواسته اش بیشتر از آنی که هست نیست بتوان چنین چیزی گفت اما درمورد مثال بالا میتوان چنین چیزی گفت؟
ببینید , در حقیقت برای اینکه بتوانیم عدل و عدالتِ این دنیا را متوجه شویم, لازم است میزان و معیاری برای ما وجود داشته باشد.
عدالت چیست ؟ آن است که هر چیز سرِ جای خودش قرار بگیرد.
حال ما می خواهیم ببینیم که آیا این جهان و ریز و بَم هایش, سرِ جای خود قرار گرفته است یا خیر؟
پس ابتدا باید دید که سرِ جای ایشان کجاست؟
لذا جاها را همان عادل مشخص می کند. کسی که کاملا اگاهیِ بدونِ خطایی دارد که جای هر کدام در کجا صواب است.
در نتیجه باید ابتدا به دنبالِ عادل گشت. تا او جاها را مشخص کند و بعد ببینیم آیا در سرِ جایشان قرار داده است و یا قرار داده شده است یا خیر.
-------------
به همین دلیل بنده نمی توانم به دنبالِ عدالت برای رسیدن به خدا یا اثبات عادل بودنش سبحانه باشم.
-------------
1-شخصی زیبا نیست اما زیبایی را دوست دارد و میخواهد آیا میتواتنیم بگوییم استحقاقش را ندارد و خدا هم عادل است؟
شاید به حیوانی که فهم و خواسته اش بیشتر از آنی که هست نیست بتوان چنین چیزی گفت اما درمورد مثال بالا میتوان چنین چیزی گفت؟
1- اگر خدا را باور نداشته باشیم , در این شرایط پاسخ های متفاوتی می شود به این سوال, هر کس نسبت به دید و طرز تفکرش بدهد.
یکی بگوید بله بی عدالتی است. یکی بگوید خیر , اگرچه زیباییِ عُرفی ندارد اما توانایی های دیگری دارد و و و...
اما...
اگر خدا را باور داشته باشیم , می شود,... همان توضیحاتی که در پُستِ اول ارسال کردم. و نمی شود صرفا به این دنیا برای پیدا کردنِ عدالت توجه کنیم. ابعادِ بسیار گستره ای دارد, هر چند که حتی در این دنیا و ای بسا همین عدمِ زیباییِ ظاهریِ این شخص, عینِ عدالت باشد و یا باعثِ موفقیت هایی شود که یک انسانِ زیبا به دلایلِ دیگری غیر از زیبایی اش به آن موفقیت ها رسیده و این وسط زیبایی و عدم زیبایی نقشی نداشته است در موفقیت و رسیدن به کمالات و درجاتِ بالا و غیره. / این چیزی دارد و آن ندارد و اصلا ممکن است همین عدالت باشد.
پس حقیقتا بحث گستره است.
عقیده بنده این است که, در ابتدا باید عدالت برای افراد تعریف شود. و بعد توسط عادل , تشریح و اجرا شود و نهایتاً هر چیز سرِ جای خودش قرار بگیرد و اینجاست که میتوان نگاه کرد به میزان و تعریفِ عدالت که در ابتدا توسط عادل قرار داده شده است و بعد دید که آیا عدالتی وجود دارد یا خیر , یا به عبارتی درست اجرا شده است یا خیر.
و اگر نظرِ شخصیِ بنده را در رابطه با اینکه, آیا این دنیای فعلی بر عدل و عدالت است صرف نظر از وجود خدا ؟ اگر نگویم که راجعبه چه صحبت می کنید, می گویم که کمتر عدالتی در آن وجود دارد.
ممنون از توجه شما بزرگوار
این چیزی دارد و آن ندارد و اصلا ممکن است همین عدالت باشد.
عرض کردم که
این پاسخ گفتن که انسان طلبکار نیست و اینکه نباید دید انسان چه میخواهد و نمیخواهد دور زدن مسئله است
اگر عدل الهی چیزی ورای احتیاجات و درک ما است پس اثباتی هم ندارد چراکه اونوقت میشه همون حرف اشاعره که اگه خدا ظلم هم کند باز عدالت است
حال آنکه واقعا ما نمیتوانیم عدالت را ورای استعداد و نیازهامون تعریف کنیم
استعداد مساوی با استحقاق است
کسی که تشنه است عقلا استحقاق آب خوردن و رفع عطش را دارد
اگر تشنه بماند مورد ظلم قرار گرفته است
وسلام
عرض کردم که
این پاسخ گفتن که انسان طلبکار نیست و اینکه نباید دید انسان چه میخواهد و نمیخواهد دور زدن مسئله است
اگر عدل الهی چیزی ورای احتیاجات و درک ما است پس اثباتی هم ندارد چراکه اونوقت میشه همون حرف اشاعره که اگه خدا ظلم هم کند باز عدالت است
حال آنکه واقعا ما نمیتوانیم عدالت را ورای استعداد و نیازهامون تعریف کنیم
استعداد مساوی با استحقاق است
کسی که تشنه است عقلا استحقاق آب خوردن و رفع عطش را دارد
اگر تشنه بماند مورد ظلم قرار گرفته استوسلام
سلام و عرض ادب به شما بزرگوار.
بنده نیز همچنان برای چندمین بار خدمت شما عرض می کنم که, ابتدا خداشناسی باید صورت بگیرد و نتیجه ی اعتقادِ به خدا, رسیدنِ به عادل بودنش خواهد شد.
در نتیجه چون خدا عادل است, بَناهایش و خلقتش و دستوراتش همه بر عدالت است.
و در این مثالِ شما :
کسی که تشنه است عقلا استحقاق آب خوردن و رفع عطش را دارد
اگر تشنه بماند مورد ظلم قرار گرفته است
پس منظورِ شما با این مثال این است که :
آیا عدلی وجود ندارد و نهایتاً این مثال ها فراوان است, لذا در دنیا بی عدالتی زیاد است, پس عدالت و خدای عادلی در کار نیست ؟
با سلامیک فرد دنیا پرست که اعتقادات ضعیفی نسبت به اخرت دارد ، میخواهد در این دنیا به بهترین شکل زندگیش را بکند ، این فرد میخواهد از از فقر فرار کند ، ایا به نظر شما نمازش را بخواند تا با نخواندن نماز دچار فقر نشود یا اینکه نماز نخواند تا دچار سنت استدراج شود و از این طریق ثروتمند شود.
شما نتانیاهو و سایر حکمرانان ظالم رو بگذارید کنار... ما در دنیا خیلی افراد ثروتمند داریم ، خیلی فوتبالیستها و ورزشکاران و بازیگران ثروتمند ، روسا و کارافرینان ثروتمند با کمپانی های بزرگ ، که اهل گناهان بزرگ در حد ظلمهای حکمرانان جور نیستند .... و اهل نماز نیستند ، ممکن است اهل زنا باشند و سایر گناهان فقر اور .... ولی فقیر نیستند ، چرا؟
آیا این قوانین فقط برای مسلمانها عمل میکند ؟ چون در سایر ادیان که دچار تحریف شده اند چنین چیزهایی وجود ندارد عمدتا.
باعرض سلام.فکر میکنم منظورم را از استدراج درست به محضرتان نرسانده ام.ببینید وقتی کسی دچار سنت استدراج میشود، به این معنی است که امید به هدایت او نیست و خداوند به او مهلت میدهد تا گناهانش را اضافه کند.و بنده در همین باب مثال حکمرانان ظالم را زدم.اما اینکه می فرمایید نماز خواندن یا نخواندن؟ببینید هدف از نمازخواندن عبادت و شکرگزاری خداوند و پاکی روح است.اثراتی هم دارد از جمله زیاد شدن روزی.اما به این معنی نیست که ما دست از تلاش برداریم و فقط نماز بخوانیم تا برایمان پول ببارد و رنگ فقر را نبینیم.و فقط نماز نخواندن باعث نمیشود تا ما دچار سنت استدراج شویم.کسی که به هیچ صراطی مستقیم نیست گرفتار این سنت خواهد شد.فکر میکنم برداشت شما اولا از مفهوم استدراج و ثانیا از مفهوم نماز کمی اشتباه است.بله من هم افراد زیادی دیده ام که اهل نماز نیستند و ثروتمندند.اولا شاید آن فرد نقطه ی مثبتی در وجودش داشته باشد که فرد نمازخوان ندارد.مثل صله رحم ، کمک به فقیران ، نیکی به پدر و مادر.اینها هم باعث افزایش روزی میشود.ثانیا تنها از نظر مقایسه ی وضع مالی افراد، نمیتوان گفت عدالت وجود ندارد.کسی بسیار ثروتمند است اما مثلا بچه دار نمیشود، بچه اش نااهل است، خودش هزار و یک مشکل دارد و یا بیمار است.کسی هم فقیر است و به نان شبش محتاج.اما بچه دارد، بچه اش صالح است یا بیماری خاصی ندارد.پس ببینید با بررسی یک مورد، نمیتوان عدالت خداوند را نتیجه گرفت.خمیره افراد متفاوت است و هر شخصی به نوعی امتحان میشود همانطور که کارشناس محترم اشاره کردند فقیر و یا ثروتمند ، هر دو ممکن است به خاطر وضعیتی که در آن قرار دارند خدا را فراموش کنند..خداوند ظالم نیست.چون هیچ گاه امتحانی که از امام حسین(ع) گرفته از ما نخواهد گرفت.چون ظرفیتش را نداریم.پس همه ی اینها حساب شده است.خداوند چرا پیامبران را فرستاد؟برای هدایت و برقراری عدالت.در زمان جاهلیت، دختران را زنده به گور میکردند.خداوند با فرستادن پیامبر و کتاب آسمانی خود مانع این کار شد.به نظر شما چنین خدایی ظالم است؟خدایی که 124000 پیامبر را فرستاده تا بشر به سعادت برسد ظالم است؟خدایی که در تمام قرآن به همان تعداد که از لفظ مرد استفاده کرده از لفظ زن هم استفاده کرده، ظالم است؟خدایی که همواره در قرآن به رعایت حقوق مردم سفارش کرده ظالم است؟اینکه خداوند از حق خود میگذرد اما از حق بنده خود نه ، عین عدالت است.
پس منظورِ شما با این مثال این است که :آیا عدلی وجود ندارد و نهایتاً این مثال ها فراوان است, لذا در دنیا بی عدالتی زیاد است, پس عدالت و خدای عادلی در کار نیست ؟
سلام
در دنیا بی عدالتی هست یا نیست؟؟؟ ظلم هست یا نیست؟
اگر هست خب باید سوال مارا همانطور که میپرسیم جواب دهید!
سلامدر دنیا بی عدالتی هست یا نیست؟؟؟ ظلم هست یا نیست؟
با عرض ادب و احترام
بله در دنیا بی عدالتی و ظلم هست.
سلاماگر هست خب باید سوال مارا همانطور که میپرسیم جواب دهید!
با عرض معذرت و تقصیر باید بگویم بنده احتمالا منظورِ شما را متوجه نمی شوم, لذا می توانم با عرض پوزش, سوال شما و منظورِ شما را واضح تر بدانم ؟
برای مثال شما در مثل ابتدایی فرمودید شخصی زیبایی ندارد... الی اخر... می شود بگوییم خدا عادل است ؟
چون بنده عرض کرده بودم که به این شکل, نمی توانیم به عدالت خداوند پی ببریم. ای بسا به ظاهر بی عدالتی باشد و ای بسا قطعا بی عدالتی باشد.
لطفا واضح تر سوالتان را بفرمایید و آیا در این بحث, خدا چه نقشی دارد ؟
آیا بحث صرفا منطقی است و یا دینی اعتقادی است ؟
با تشکر از شما
با سلامخوب ما میدانیم که بسیاری از ثروت مادی جهان ، در دست افرادی از جنس صهیونیست و یا کفار حربی میباشد ، کافری که نه میداند نماز چیست و حتی سعی در ریشه کن کردن نمازخوانها دارد ، کافری که شاید تعریفی از زنا ندارد ، کافری که احتمالا و منطقا اهل بسیاری از گناهانی هست که موجب فقر میشود ، چرا که بسیاری از این گناهان فقط در چارچوب دین تعریف دارد ... با این وجود چرا نه تنها انها فقیر نیستند ، بلکه حتی ثروتهای رویایی دارند ؟
[=arial]سلام
ابتدا باتشکر از کارشناس محترم خیلی شیوا توضیح دادند ومطالب به نظر بنده کافی وجامع بود
اما ما اگر قرآن را سرلوحه قرار دهیم همه مسائل و شبهات حل میشوند قرآن وسخنان اهل بیت مایه هدایت و روشنیست
در بحث عدالت خداوند نیز در قرآن آیات زیادی آمده است
اما در این بحث بخصوص که گفتید چرا کافران پولدارترند این سوال جدیدی نیست بلکه در صدر اسلام هم کافران مسلمانان رو مسخره میکردند و میگفتند این دین ،دین بی پول هاست بعضی از آیات قرآن رو در ادامه قرار میدم ان شاالله جواب سوالتون که اگه واقعأ برای دانستن باشه رو بگیرید
سوره حدید
20) بدانید که زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى به یکدیگر و سبقت گرفتن بر یکدیگر در جمع آورى مال و افزودن فرزندان ، نیست ، و اینها هیچ یک باعث کمال آدمى نخواهد بود . دنیا و زیورهاى آن همچون بارانى است که کِشتِ برآمده از آن ، کشاورزان را خشنود کند و به شعف آورد ، سپس در مسیر خود حرکت مى کند تا به رشد ممکن برسد ، آن گاه آن را مى بینى که زرد شده است ، سپس خرد و خاشاک مى گردد و در برابر باد پراکنده مى شود . این است آنچه در دنیاست ، اما در آخرت یک سوى آن عذابى سخت و یک سوى دیگرش آمرزشى بزرگ از جانب خدا و خشنودى او خواهد بود ، و زندگى دنیا جز کالایى که بهره گیرى از آن مایه فریب است چیزى نیست .
21) به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که وسعت آن همچون وسعت آسمان و زمین است ، بشتابید و براى به دست آوردن آن بر یکدیگر سبقت گیرید . آن بهشت براى کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند ، آماده شده است . این فضل و بخشش خداست که آن را به هر که بخواهد عطا مى کند ( و چنین خواسته است که آن را به مؤمنان عطا کند ) و خدا داراى فضل و بخشش بزرگ است
[=arial]49) آدمى از آن روى که به پیروى از هواهاى نفسانى خوى گرفته و به نعمت ها و اسباب ظاهرى دنیا فریب خورده است، چنان است که وقتى گزندى به او مى رسد ما را خالصانه مى خواند، ولى آن گاه که از جانب خود نعمتى به او مى بخشیم مى گوید: این ثروتى که به من داده شده است، تنها به سبب دانشى است که من دارم. نه! چنین نیست، بلکه این وسیله آزمونى است، ولى بیش تر مردم نمى دانند.
[=arial]50) کسانى که پیش از آنان بودند و ثروت و امکاناتى در اختیار داشتند نیز این سخن را گفتند، ولى آنچه به دست آورده بودند آنان را کفایت نکرد و از عذاب الهى نجاتشان نداد.
[=arial]51) پس کارهاى ناروایى که انجام داده بودند، به صورت عذاب به آنان رسید، و از این مردمى که تو پیامبرشان هستى، نیز کسانى که با ارتکاب گناهان ستم کرده اند، کارهاى بدشان به صورت عذاب به آنان خواهد رسید و آنان هرگز نمى توانند خدا را ناتوان سازند.
[=arial] 52) آیا ندانسته اند که خداست که روزى را براى هر که بخواهد فراخ مى گرداند و بر هر که بخواهد تنگ مى گیرد ؟ همانا در این امر براى مردمى که ایمان دارند، نشانه هایى از ربوبیّت خدا و یکتایى او در تدبیر جهان است
[=arial]12) کلیدهاى آسمان ها و زمین از آنِ اوست. روزى را براى هر که بخواهد گشاده مى سازد و بر هر که بخواهد تنگ مى گیرد. به یقین او به هر چیزى داناست; پس نیاز موجودات را مى داند و براساس آن روزى شان مى دهد.
[=arial]27) و اگر خدا براى همه بندگانش روزى را گسترده مى ساخت در زمین ستمگرى مى کردند و سرکشى مى نمودند، ولى از روزى آنان آنچه را بخواهد به اندازه معین فرو مى فرستد، زیرا او به بندگانش آگاه و بیناست.
[=arial]30) و هر بلا و مصیبتى به شما برسد به سبب گناهانى است که مرتکب شده اید، و خدا از بسیارى از گناهانتان درمى گذرد و شما را به سبب آنها گرفتار نمى سازد.
[=arial]36) پس آنچه به شما داده شده بهره اى از زندگى دنیاست که فقط چند روزى از آن برخوردار مى شوید، ولى پاداش هایى که نزد خداست از آن رو که با رنج ها آمیخته نیست و زوالى ندارد بهتر و پاینده تر است. این پاداش از آنِ کسانى است که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل مى کنند;
[=arial]31) و گفتند: چرا این قرآن بر مردى بزرگ از این دو شهر ( مکّه یا طائف ) فرو فرستاده نشده است ؟
[=arial]32) شگفتا! آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى کنند تا نبوّت را به هر که بخواهند عطا کنند ؟ ماییم که حتى وسیله گذران آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کرده، و برخى از آنان را بر برخى دیگر به درجاتى برترى داده ایم تا یکدیگر را به خدمت گیرند و زندگى اجتماعى خود را سامان بخشند. و نبوّت که رحمت پروردگار توست بهتر از مال و ثروتى است که آنان گرد مى آورند. پس چگونه ممکن است اعطاى این مقام را برعهده آنان بگذاریم ؟
[=arial]33) دارایى ها و زر و زیور دنیا نزد خدا بى ارزش است، و لذا اگر تقدیر الهى بر این نبود که همه مردم ـ چه مؤمن و چه کافر ـ در دستیابى به وسایل زندگى یکسان باشند، براى خانه هاى کسانى که به خداى رحمان کفر مىورزند سقف هایى از نقره قرار مى دادیم و نیز پله هایى که بر آنها آشکار شوند. ( بر آنها برآیند و خود را به دیگران بنمایانند. )
[=arial]34) و براى خانه هایشان درهایى عالى، و تخت هایى مجلل که بر آن تکیه زنند، قرار مى دادیم;
[=arial]35) و نیز زیورى در نهایت زیبایى، و اینها چیزى جز متاع زندگى این دنیاى ناپایدار نیست، و سراى آخرت به حکم پروردگارت از آنِ تقواپیشگان است.
[=arial]که این آیات سوره شوری نشان از بی ارزشی مال دنیا نزد خدا دارد
راجعبه این فرمایش شما که, از عدالت به وجود خدا پی ببرد, و یا به عادل بودنِ خدا با نگاهِ به دنیا پی ببرد, حقیقتاً به نظرِ بنده چنین چیزی ممکن نیست, و بنده هم نیز از عدالت به خدا نرسیده ام, بلکه از خدا به عدالت می رسیم.در واقع :
چون خدا هست , عدالت هست.
نه چون عدالت هست , خدا هست. (به نظرِ بنده ممکنه و شاید این مورد به شرک نزدیک باشه.)و اساساً عدالت آن است که هر چیز سر جای خود قرار بگیرد, و حال سوال اینجاست که سره جای خودش کجاست و چه کسی جاها را مشخص می کند که حال ببینیم چه چیز سره جای خودش است یا نیست تا ببینیم عدالت اصلا هست یا نیست.
[=arial]احسنت
خیلی زیبا بود
اگر در بطن جمله بریم خیلی جملات پر مفهومی بود هم خداشناسی رو گوشزد میکنه و هم عادل بودن خدارو
به بیانی دیگر تا خدا رو نشناسیم مفهوم واقعی عدالت رو متوجه نمیشیم
وکسانی که به دنبال عدالت میگردند در واقع باید وجودی را بشناسند که توانایی برپایی عدالت رو داشته باشه وکسی که به توحید واقعی برسه مشکلی در بحث عدالت نداره وتوحید واقعی رو هم باید از قرآن و معصومین یاد گرفت
ارزش دنیا را باید در کلام علی بن ابیطالب علیه آلاف تحیه والثناء جستجو کرد
سلام
اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟
یکی به وفور از لذت ها و مواهب بهرمند است و دیگری در محرومیت ها...
چگونه چنین جامعه ایی به رشد و تعالی میرسد؟اومدیمو شخصی به خاطر همین بی عدالتی و محرومیت ها(که کم هم نیستند)کافر شد..
این فرد نه زندگی دنیا را داشته و نه آخرت !!!خب این چگونه با عدل الهی سازگار است؟
[=arial]اما اصل بحث درباره سوال جنابعالی
مقدمه جواب همان فرمایشات کارشناس محترم ودوستان عزیز است و بنده هم چند نکته رو اضافه میکنم
خداوند؛ عادل مطلق است و عالم را براساس عدالت خلق نموده است و محال است که ذرهای ظلم وستم در حق مخلوقات و بندگانش انجام دهد
اين مسئله که يکي پسر پادشاه خلق ميشود و يکي پسر فقير وگدا، يا يکي معلول خلق ميشود و يکي سالم وقدرتمند، اينها ربط به عدالت خداوند ندارد، زيرا: خداوند بشر را به طور مساوي و بدون تبعيض خلق ميکند، لکن سنت خدا بر اينست که امور عالم را از مجراي اسباب طبيعي آن به جريان مياندازد. خلقت انسان نيز از همين مجرا است. لذا ممکن است عواملي را خود والدين فراهم کند و نتيجه طبيعي آن؛ معلوليت فرزند باشد و يا ممکن است عوامل ديگر تأثير کند. همچنين ظلم و ستم بندگان نسبت به هم، تبعيض طلبي انسانها در برابر هم، سبب ميشود که يکي پادشاه و يکي گدا باشد و همه حاکمان دنيا به جز حکومتی که برمجراي قانون خدا باشد، همه آنها طاغوت و حکام جور و در مقابل حکومت خدا هستند و خداوند در اين دنيا به آنها مهلت ميدهد و در پايان آنها را گرفتار عذاب ميکند که خود آنها با قدرت طلبي و ظلم و ستم بر بندگان فراهم نموده است.
نمونه اش با آمدن اسلام و بعد از شهادت حضرت رسول(ص) منافقان ودشمنان دین سقیفه را به پا کردند و حق امامت که حق آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) بود رو غصب کردند و به خانه ایشان هجوم آوردند ، در خانه را آتش زدند ، سرور زنان عالمین را کتک زدند و به شهادت رساندند وحق این خاندان رو گرفتند و نگذاشتند اسلام واقعی اجرا شود. که اگر فهم و درک آنها می رسید و میگذاشتند آنطور که امام معصوم (ع) خود صلاح میداند عمل کند و مملکت اسلامی را اداره کند وهمه گوش به فرمان بودند دنیا گلستان می شد اما مردم حق همه امامان رو پشت سرهم به ناحق خوردند و آن بزرگواران هم برای مصلحت و ازبین نرفتن اسلام و اقتضای جامعه آن زمان گاه مجبور به سکوت بودند وگاه قیام میکردن اما هیچگاه مردم یاری نمی کردند تا غیبت آقا صاحب الزمان(عج) که همچنان در همان وضع بسر میبریم که ان شاا... آقا ظهور کنند و آن حکومت اسلامی واقعی اجرا شود و مردم در رفاه زندگی کنند پس هر بلائی که سر شخص می آید مقصر خود اوست ،بلکه نه تنها به خود ضربه می زند به اطرافیان و نسل های آینده هم ضربه میزند ، کسی که به فکر باشد خودسازی کرده و برای تحقق ظهور میکوشد آنگاه هم از لحاظ مادی غنی میشود هم از لحاظ معنوی
[=arial]مگر بر این باور نیستیم که در دوران حکومت امام زمان (عج) فقیری یافت نمیشود؟ خب چرا امام ظهور نمیکنند؟ چون ما آماده نیستیم بجای ایراد گرفتن از خدا ایرادات خودمان را رفع کنیم اونوقت وضع کل جهان خوب میشود
یکی از دلایل اینکه فقیری یافت نمیشود در دوران حضرت حجت اینست که همه خمس و زکات خود را تمام و کمال پرداخت میکند اینهمه در قرآن سفارش شده که زکات بدید هر جا در قرآن آمده نماز بپا دارید بعدش فرموده زکات بدهید نماز بجز یکی دوجا از زکات جدا نیست
یعنی اگه زکات ندی نمازت قبول نمیشه
شما بندگیتو بکن خدا خداییشو بلده شما برادریتو ثابت کن اگه وضعت خوب نشد بعد بیا بگو کسی نگفته مسلمان باید بی پول باشه خدا لطف میکنه به بعضیا پول نمیده چون اگه پولدار بشن کارهایی میکنن از کافران بدتر
خدا براساس ظرفیتمون به ما روزی میده که اگر ظرفیتتو بالا ببری به شما هم میده
وقتی ظرف آدم کوچیک باشه و وقتی به اندازه یک لیوان بیشتر نتونه آب بخوره اونوقت یک بشکه آب رو بزور بریزن تو دهن آدم میترکه نه تنها خودشو از بین میبره بلکه دورو اطراف رو هم به گند میکشه و مردم رو هم اذیت میکنه امیدوارم مطالب قابل فهم بوده باشه
یا علی
اما در این بحث بخصوص که گفتید چرا کافران پولدارترند این سوال جدیدی نیست
با سلام و تشکر
البته این چیزی که شما فرمودید سوال من نبود .
فرض کنید ، اقایون اطبا ، میگن ، افرادی که شیر و لبنیات مصرف نمیکنند ، دچار پوکی استخوان میشوند ... حال فرقی نمیکنه که فرد ایرانی باشه ، اروپایی باشه ، امریکایی باشه ، مسلمون باشه ، کافر باشه ، بودا باشه و... کسی که لبنیات مصرف نکنه ، به پوکی استخوان دچار میشه.
حال کارشناس محترم بحث این مطلب رو بیان کردند :
عامل اول: برخی گناهان که باعث فقر میشود. برخی از این گناهان عبارتند از:
سبك شمردن نماز و تأخير انداختن آن از اول وقت، عمل منافی عفت(زنا)، ظلم به مردم، قسم دروغ خوردن، عادت کردن به دروغ، قطع رحم، اسراف کردن و ...(4)
من سوالم این بود که من باب نمونه ، همین صهیونیستها، که حدود نیمی از ثروت موجود در دنیا ، در اختیار جمعیت 15 میلیونی این قوم هست ، علیرغم اینکه نه اهل نماز هستند ، قومی ظالم هستند ، احتمالا دچار گناهان دیگری هستند که باعث فقر میشه .. اما با این وجود چرا این فرمول برای نمونه برای این قوم ظاهرا صادق نیست و جزو ثروتمندان عالم هستند ( و البته میلیونها نفر دیگه غیر صهیونیستها در دنیا هستند که این فرمول ظاهرا برای انها صادق نیست )
ایا ترک نماز و زنا و.... فقط برای مسلمونها هست یا هر دین و مذهب و ایینی که ترک نماز و.... کنه ، دچار فقر میشه ؟ اصلا ادیان دیگه که نمازی که ما منظورمون هست نداریم که حالا اونها بخوان با ترک اون نماز ، دچار فقر بشن...
من سوالم این بود که من باب نمونه ، همین صهیونیستها، که حدود نیمی از ثروت موجود در دنیا ، در اختیار جمعیت 15 میلیونی این قوم هست ، علیرغم اینکه نه اهل نماز هستند ، قومی ظالم هستند ، احتمالا دچار گناهان دیگری هستند که باعث فقر میشه .. اما با این وجود چرا این فرمول برای نمونه برای این قوم ظاهرا صادق نیست و جزو ثروتمندان عالم هستند ( و البته میلیونها نفر دیگه غیر صهیونیستها در دنیا هستند که این فرمول ظاهرا برای انها صادق نیست )
[=arial]یک عامل تنها باعث فقر نمیشه هر چیزی بحث متفاوتی داره وهر کس وهر جامعه ای شرایط خاص خودشو
در ادامه عرایض قبلیم اضافه کنم که یکی که مثلأ پدربزرگش دزدی کرده و یا قبل از انقلاب در اون زمان که خان و خان بازی بود با زور از مردم زمینهاشونو میگرفتند و حالا نوه هاشون دارن با فروش همون زمینا بنز و پورشه سوار میشن آیا این مسائل رو باید از جانب خدا ببینیم اگه اینجوری باشه که همش میشه جبر اونوقت باز ایراد میگیرید که انسان از خودش اختیار نداره و وارد بحث جبرواختیار میشیم
اگر مردم اون زمان برای چاپلوسی طرف خان ها رو نمیگرفتند و همه با هم متحد میشدند اونا هم نمیتونستند بهشون زور بگن
در بحث اینکه صهیونیستها چطور پولدار شدن خودش یک تاپیک جداست و از بحث منحرف میشیم وگرنه جواب میدادم فقط درهمین حد که بحث منحرف و طولانی نشه عرض کنم که داستان کریستف کلمب یک دروغ تاریخیه و اون رو با نقشه فرستادند آمریکا نقشه ای از جانب ایرانیها و اعراب کشیده شه بود چون اون زمان کشتیهای با بادبانهای سه گوش رو فقط ایرانی ها بلد بودند بسازند و الان هم فقط ایرانی ها رو این بحث تبحر دارند و با این کشتیها راحتتر میشه از طوفان نجات پیدا کرد
خلاصه اونو فرستادند امریکا و معادن طلا استخراج میکرد و سرخپوستها رو به بردگی میگرفت و طلاهایی هم که اونا داشتند رو میگرفت و میفرستاد اروپا برای سران صهیونیستو بعد از پولدار کردن اونا قدرت رو که بدست گرفتن وصاحب نفوذ شدن وادامه ماجرا که هنوز هم دارن حکومت میکنند
هرچند بحث مفصیلیه شاید با وجود خلاصه کردن نتونستم تمام مطلبو بگم اما آیا این بحث ربطی به عدالت خدا داره ؟ الان یکی دزدی میکنه عدالت خدا زیر سوال میره؟ خب افراد اون جامعه باید مجازاتش کنند همه جا که خدا نمیتونه مستقیم وارد بشه دین رو فرستاد تا مردم هدایت بشن و براساس اون عمل کنند حالا انسانها عمل نمیکنند بحثیست جدا و این عمل نکردن انسانها باعث میشه نظم جهان بهم بخوره و انسانها دچار مشکل بشوند که در اینجا چون کوتاهی کردند باید طعم ظلم رو بچشند اما از اونجایی که خدا عدالت داره قیامتی بر پا میکنه ه اون ظالم به سزای عملش برسه و صدالبته اون انسانی که در مقابل ظلم قیام نکرد و به شخص ظالم این اجازه و میدان رو داد تا بیشتر ظلم کنه هم مجازات میشه
مثلد شخصی میاد صد نفر رو میکشه آیا یکبار بیشتر میشود اورا اعدام کرد؟ پس 99 تای دیگه چی میشه؟
پس اینجا باید دستگاه عدلی برقرار شود تا این شخص به سزای عمل واقعیش برسد و این همان عدل خداوند است
[=microsoft sans serif]باسلام
[=microsoft sans serif]پس چرا به برپایی عدالت تاکید شده؟؟؟!!!
[=microsoft sans serif]با حساب سخن شما چه لزومی دارد که زمین به واسطه منجی پر از عدل و داد و نعمت گردد؟؟؟
[=microsoft sans serif]یعنی الآن شما منکر بی عدالتی در دنیا هستید؟؟؟!!!
[=microsoft sans serif]خیر دوست عزیز
[=microsoft sans serif]بنده هیچ گاه نگفتم در دنیا بی عدالتی نیست، بلکه تاکید بنده این بود که بی عدالتی از جانب خداوند نیست.
[=microsoft sans serif]اما بی عدالتی از جانب انسانها و به خاطر سوء استفاده از اختیار خودشان، به وفور یافت میشود.
[=microsoft sans serif]منجی موعود نیز بی عدالتی از جانب انسانها را از بین میبرد.
[=microsoft sans serif]وگرنه اگر بی عدالتی از جانب خود خداوند بود، برای از بین بردن آن، نیازی به منجی نبود، اگر واقعا میخواست آنرا از بین ببرد، خود خداوند این کار را میکرد.
[=microsoft sans serif]حال انکه بی عدالتی از جانب انسانها را یک انسان باید از بین ببرد.
[=microsoft sans serif]
سوال دیگری هم اینجا طرح میگردد بنده ایی که بواسطه ظلم و محرومیت از رشد و تعالی دور بوده چگونه باید به خدا و عدل آن پی ببرد؟؟؟
[=microsoft sans serif]با قدرت عقلی که خداوند به او داده و بررسی موارد تفاوتها و بی عدالتی ها.
[=microsoft sans serif]در این صورت متوجه میشود خیلی از مواردی که به نظرش بی عدالتی بوده، صرفا تفاوت است نه بی عدالتی.
[=microsoft sans serif]خیلی از موارد نیز مربوط به اعمال اختیاری و سوء مدیریت و تدبیر خودش بوده است.
[=microsoft sans serif]خیلی از موارد نیز ناشی از شرور اخلاقی دیگر انسانها بوده است.
[=microsoft sans serif]تنها یک سری از امور میماند که بیشتر شرور طبیعی است و این شرور طبیعی نیز با تامل متوجه میشود لازمه جهان مادی است و بر اساس استدلال عقلی افرینش بهترین جهان ممکن و نیز عدل الهی، این امور نیز مشکلی برایش باقی نمیگذارد.
[=microsoft sans serif]
اصلا چرا باید عدل الهی اثبات کردنی باشد و عیان نباشد؟؟؟
[=microsoft sans serif]بالاخره وقتی جهان مادی، دارای تزاحماتی است که لازمه آن است، وقتی اختیار داشتن مستلزم سوء استفاده برخی و وقوع شرور اخلاقی است، وقتی تفاوتهایی به جهات و انگیزه ها و عوامل گوناگون و متفاوت نیاز است، خواه ناخواه برای انسان سوال پیش می آورد و باید آنها را پاسخ داد.
[=arial]یک عامل تنها باعث فقر نمیشه هر چیزی بحث متفاوتی داره وهر کس وهر جامعه ای شرایط خاص خودشو
در ادامه عرایض قبلیم اضافه کنم که یکی که مثلأ پدربزرگش دزدی کرده و یا قبل از انقلاب در اون زمان که خان و خان بازی بود با زور از مردم زمینهاشونو میگرفتند و حالا نوه هاشون دارن با فروش همون زمینا بنز و پورشه سوار میشن آیا این مسائل رو باید از جانب خدا ببینیم اگه اینجوری باشه که همش میشه جبر اونوقت باز ایراد میگیرید که انسان از خودش اختیار نداره و وارد بحث جبرواختیار میشیم
اگر مردم اون زمان برای چاپلوسی طرف خان ها رو نمیگرفتند و همه با هم متحد میشدند اونا هم نمیتونستند بهشون زور بگندر بحث اینکه صهیونیستها چطور پولدار شدن خودش یک تاپیک جداست و از بحث منحرف میشیم وگرنه جواب میدادم فقط درهمین حد که بحث منحرف و طولانی نشه عرض کنم که داستان کریستف کلمب یک دروغ تاریخیه و اون رو با نقشه فرستادند آمریکا نقشه ای از جانب ایرانیها و اعراب کشیده شه بود چون اون زمان کشتیهای با بادبانهای سه گوش رو فقط ایرانی ها بلد بودند بسازند و الان هم فقط ایرانی ها رو این بحث تبحر دارند و با این کشتیها راحتتر میشه از طوفان نجات پیدا کرد
خلاصه اونو فرستادند امریکا و معادن طلا استخراج میکرد و سرخپوستها رو به بردگی میگرفت و طلاهایی هم که اونا داشتند رو میگرفت و میفرستاد اروپا برای سران صهیونیستو بعد از پولدار کردن اونا قدرت رو که بدست گرفتن وصاحب نفوذ شدن وادامه ماجرا که هنوز هم دارن حکومت میکنند
هرچند بحث مفصیلیه شاید با وجود خلاصه کردن نتونستم تمام مطلبو بگم اما آیا این بحث ربطی به عدالت خدا داره ؟ الان یکی دزدی میکنه عدالت خدا زیر سوال میره؟ خب افراد اون جامعه باید مجازاتش کنند همه جا که خدا نمیتونه مستقیم وارد بشه دین رو فرستاد تا مردم هدایت بشن و براساس اون عمل کنند حالا انسانها عمل نمیکنند بحثیست جدا و این عمل نکردن انسانها باعث میشه نظم جهان بهم بخوره و انسانها دچار مشکل بشوند که در اینجا چون کوتاهی کردند باید طعم ظلم رو بچشند اما از اونجایی که خدا عدالت داره قیامتی بر پا میکنه ه اون ظالم به سزای عملش برسه و صدالبته اون انسانی که در مقابل ظلم قیام نکرد و به شخص ظالم این اجازه و میدان رو داد تا بیشتر ظلم کنه هم مجازات میشه
مثلد شخصی میاد صد نفر رو میکشه آیا یکبار بیشتر میشود اورا اعدام کرد؟ پس 99 تای دیگه چی میشه؟
پس اینجا باید دستگاه عدلی برقرار شود تا این شخص به سزای عمل واقعیش برسد و این همان عدل خداوند است
نوید جان ، ممنون که در بحث شرکت کردی اما تقریبا جوابهای شما مرتبط به سوال من نبود ، من در باره عدل خداوند و مسائلی از این دست سوال نداشتم
سوالی که پرسیدم این بود که چرا این همه ادم پولدار زناکار داریم؟ چرا این همه ادم پولدار بی نماز داریم؟ چرا این همه ادم پولدار ظالم داریم و..... در صورتیکه ما میگیم بی نمازی ، زنا ، ظلم و... فقر میاره... که از جوابهای شما اینطور میشه برداشت کرد که میشه با کلاهبرداری کردن ، استثمار کردن دیگران و کلا با قواعد دنیوی حتی از نوع خلافش ، ثروتمند شد و به نوعی از اثرات منفی بی نمازی ، زنا و... بر ثروتمند شدن، فرار کرد و در نهایت به مقصود دنیوی خود رسید.
منظور من از ثروت ، صرفا " پول " هست ، میدونم که ممکنه کسی پولدار باشه ، اما خوشی نداشته باشه و از اینطور حرفا...
در هر صورت برای اینکه تاپیک استارتر محترم منحرف نشه ، بهتره این بحث رو اینجا ادامه ندیم.
موفق باشی.
سوالی که پرسیدم این بود که چرا این همه ادم پولدار زناکار داریم؟ چرا این همه ادم پولدار بی نماز داریم؟ چرا این همه ادم پولدار ظالم داریم و..... در صورتیکه ما میگیم بی نمازی ، زنا ، ظلم و... فقر میاره...
[=arial] جواب این پرسش شما رو با قرار دادن آیات قرآن دادم اگر دوباره آیاتی که قرار دادم رو بخونید جوابتون رو میگیرید
[=arial]مضاف بر اینکه چرا بی نمازی باعث فقر میشه؟یا چرا گناهان موجب فقر و در کل باعث میشه انسان(منظور از انسان یعنی کسی که ایمان آورده) دچار یکسری مشکلات دنیوی بشه؟ چون با این فقر یا مشکلاتی از این قبیل تلنگری بهش زده بشه و به راه راست برگرده و اگر به این تلنگر ها توجهی نکنه رفته رفته قلبش سیاه شده و وقتی که کاملأ سیاه شد برقلبش مهر میخوره و دیگه امکان هدایتش نیست آنموقع خدا اورا به حال خودش واگذار میکنه و حتی امکاناتی در اختیارش میذاره که بر اعمال بدش اضافه کنه و در جهنم جاودان بشه
سوره بقره
6) اى پیامبر، این کافران برایشان یکسان است، چه هشدارشان دهى یا هشدارشان ندهى، ایمان نمى آورند.
7) خدا بر دل ها و گوش هایشان مهر نهاده است، زیرا بر دیدگانشان پرده اى بوده است پس نه خود مى توانند حق را درک کنند و نه با هدایت دیگران به راه مى آیند، و براى آنان عذابى بزرگ خواهد بود.
10) در دل هایشان بیمارى شک و تردید نهفته بود، از این روى به نفاق خو گرفتند، و خدا به کیفر آن بر بیماریشان افزود. و براى آنان به سبب این که دروغ مى گفتند، عذابى دردناک خواهد بود.
11) و چون به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، گویند: جز این نیست که ما اصلاحگریم.
12) بدانید که آنان فسادگرند، ولى خود درنمى یابند.
16) اینان کسانى اند که گمراهى را به بهاى هدایت خریده اند، از این رو داد و ستدشان سودى نکرده و رهیافته نبوده اند.
18) آنان کر و لال و کورند، نه توانِ شنیدن حق را دارند و نه بر باز گفتن آن توانا هستند و نه مى توانند نشانه هاى حق را بنگرند، از این رو از گمراهى خود باز نخواهند گشت.
و همچنین در قرآن داریم که خدا به پیامبر میفرماید از اینکه به بعضیا مال دادیم غمگین نشو این اموال چند روزی بیشتر دستشون نیست و جز بر کفرشون اضافه نمیکنه
از منظر دیگه هم بخوایم ببینیم همانطور که در پستهای قبلی عرض کردم عوامل دنیوی هم باعث این قضیه میشه
از جوابهای شما اینطور میشه برداشت کرد که میشه با کلاهبرداری کردن ، استثمار کردن دیگران و کلا با قواعد دنیوی حتی از نوع خلافش ، ثروتمند شد و به نوعی از اثرات منفی بی نمازی ، زنا و... بر ثروتمند شدن، فرار کرد و در نهایت به مقصود دنیوی خود رسید.
[=arial]نمیشود فرار کرد در واقع با اینکارها برکت از زندگی میرود شما نمیتوانی یک عامل تنها رو در نظر بگیری بلکه عوامل مختلفی چه در ظاهر و باطن وجود داره
اگر موافق باشید بهتره مبحث جدیدی را باز کنید تا انشالله اونجا بیشتر با هم تبادل اطلاعات کنیم
موفق باشید
یاعلی
[=microsoft sans serif] اساسا مگر نماز متعلق به مسلمانها نیست ؟ پس با این وجود نباید در قشری جز مسلمانها ، فردی ثروتمند یافت شود ، اما مسلما اینطور نیست، چرا؟خوب ما میدانیم که بسیاری از ثروت مادی جهان ، در دست افرادی از جنس صهیونیست و یا کفار حربی میباشد ، کافری که نه میداند نماز چیست و حتی سعی در ریشه کن کردن نمازخوانها دارد ، کافری که شاید تعریفی از زنا ندارد ، کافری که احتمالا و منطقا اهل بسیاری از گناهانی هست که موجب فقر میشود ، چرا که بسیاری از این گناهان فقط در چارچوب دین تعریف دارد ... با این وجود چرا نه تنها انها فقیر نیستند ، بلکه حتی ثروتهای رویایی دارند ؟
باسلام
بله اگر تنها علت و عامل فقر، گناه بود میتوانستیم بگوییم که باید بین این دو ملازمه باشد و مومنان غیر گناهکار ثروتمند باشند و بقیه فقیر. ولی این دو هیچ ملازمه منطقی با هم ندارند. بلکه یکی ازعوامل فقر، گناه است.
بعلاوه، خداوند طبق سنت خویش، عامل بودن فقر را در مورد مومنان قرار داده است و این خودش لطفی در حق آنان است بدین صورت که وقتی مومنی فقیر میشود هم با فقرش متوجه شود و یا لااقل تلنگری به خودش بزند که شاید گناهانش باعث فقرش شده است و دست از گناهش بردارد. و هم به خاطر بی تابی نکردنش، اجر و ثوابی ببرد و کمالی در همان حد بیابد و هم تاوان برخی گناهانش را بدهد. و این لطف در حق کافرانی و نیز گناهکارانی که زمینه هدایت را از بین برده اند، وجود ندارد. این همان است که در سنت دینی به نام استدراج معروف است و هم شامل گناهکاران مومن میشود و هم کافران غیر قابل هدایت.
بنده هیچ گاه نگفتم در دنیا بی عدالتی نیست، بلکه تاکید بنده این بود که بی عدالتی از جانب خداوند نیست.
سلام و تشکر
این یک طور دور زدن مسئله است
به هر حال راس همه ارداده ها خداست و نهایتا مسئول محرومیتها و تبعیض ها خداوند است و بنده ایی که بهش ظلم شده میتواند به خدا اعتراض کند چون بلاخره صاحب جهان و مخلوقات شرور نیز او بوده
شما نمیتونید اینو رد کنید
سلام و خسته نباشید
ی سوال داشتم ا بزرگان
خدا میگه هرکاری ک من نخام انجام نمیشه
مثلشم داستان حضرت موسی و نخاستن خدا برا کمک ب کسی
حالا چطور ب یکی اثبات کنیم ک اینکه یک فرد طرف بدی و انتخاب میکنه یا عمل زشتی رو ، خواسته خدا نبوده؟؟!!
سلام
اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟
یکی به وفور از لذت ها و مواهب بهرمند است و دیگری در محرومیت ها...
چگونه چنین جامعه ایی به رشد و تعالی میرسد؟اومدیمو شخصی به خاطر همین بی عدالتی و محرومیت ها(که کم هم نیستند)کافر شد..
این فرد نه زندگی دنیا را داشته و نه آخرت !!!خب این چگونه با عدل الهی سازگار است؟
انّه لیس بظلّام للعبید
با سلام
عدالت خداوند به دو قسم عدالت تکوینی و عدالت تشریعی تقسیم می گردد.
معنای عدالت هم:"وضع الشیء موضعه"است.
حضرت علی علیه السلام در معنای عدل می فرمایند:
العدل یَضَعُ الامور مَواضعها (عدالت هر چیزی را در جایگاه مناسب آن قرار می دهد)
در نظام تکوین هر آنچه می بینیم تعادل و نظم است.
عدل در نظام تشریع هم جنبه جزاء و پاداش می یابد که قسمی از آن مربوط به
دنیاست و قسمی مربوط به آخرت،در آن هم بی عدالتی وجود ندارد.
قسم دیگری از عدل بر می گردد به اعمال اختیاری انسان و هر چه ظلم و نقص و بیعدالتی
در جهان پیش می آید یا در اثر اراده ی ناصواب فردی انسان است و یا اراده ی جمعی
گروهی،دسته ای و سازمانی و مسلم است که اینگونه ظلمها را نمی شود و نباید به خدا نسبت داد.
مانند فقر یا تلف شدن استعدادها،ظلم افراد به یکدیگر و غیره.
اگر بپرسیم چرا خداوند اذن اینچنین کارهایی را به بندگانش داده است و چرا در این امور تجلی عدالت حق
را نباید ببینیم؟ پاسخش آن است که خداوند قرار ندارد جلوی اختیار بندگانش را به طور مطلق بگیرد
فضایل اعمال و خوب و بد،صالح و طالح و تمیز سره و ناسره در گرو اختیار انسان است!
انسانها از نظر روحیات در یک سطح نیستند. برخی از انسانها در برابر ثروت و قدرت و نعمت زیبایی و شهرت اجتماعی و ... ناتوان و ضعیف هستند و به راحتی به انحراف کشیده میشوند و برخی دیگر توان مقابله با تمایلات نفسانی را دارند.
بنابراین این تفاوتها، در وهله اول باز میگردد به تفاوت در روحیات انسانها و تفاوت در روحیات نیز باز میگردد در تفاوت در خلقت و افرینش انسان.
درود بر کارشناس عزیز
ببخشید ولی به نظرم این حرف زمانی صحیح هست که هیچ فقری باعث انحراف نشه و هیچ ثروتی هم باعث انحراف نشه! ینی دقیقا هر کس به اندازه ظرفیتش نعمت داشته باشه! ولی ما براش مثال نقض فراوان داریم!
سلام علیکم
دکتراز کنار تحت ها که میگذره میگه :
به این بیمار سوپ بدید به اون بیمار آب جو بدیدن
به این بیمار میوه بدید به اون بیمار گوشت و برنج بدید
به این بیمار آمپول بدید
به اون بیمار هیچی ندید!!!
بنظر شما آیا دکتر با این گوشت و برنجه پارتی داره و به اون آقا دشمنی
و یا اصلا مریضا میگن این چه دکتریه باون گوشت و برنج میده به من هیچی نمیده
یا همه دکترو دوست دارن چون صلاح مارو در این دیده و به ما اینارو داده
بلا تشبیه خدا پزشک پرشکان است اگه به اون آقا گوشت و برنج داده چون صلاحش در این بوده اگه بتو نداده چون مضر بوده برات
خدای عزوجل را زیر سوال نبرید
عدالت خدایی اینو تقاضا میکنه عدل خدایی اینو تقاضا میکنه که از این بیشتر بهت نده
درود بر شما
دکتراز کنار تحت ها که میگذره میگه :به این بیمار سوپ بدید به اون بیمار آب جو بدیدن
به این بیمار میوه بدید به اون بیمار گوشت و برنج بدید
به این بیمار آمپول بدید
به اون بیمار هیچی ندید!!!
دکتر وقتی نسخه می نویسه بعدش واسه بیمار مشکلی پیش نمیاد!
ولی این ثروت و فقر خیلی هارو از راه به در کرده!
البته اینکه بگیم این فقر و ثروت برای آزمایش هستن و خداوند در بهشت جبران خواهد کرد
چیز معقول تریه نسبت به اینکه بگیم فقر به صلاح تو هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لااقل اونجوری اثبات این فرض رو ارجاع میدیم به قیامت! این هضمش راحت تره
سلام و خسته نباشید
ی سوال داشتم ا بزرگان
خدا میگه هرکاری ک من نخام انجام نمیشه
مثلشم داستان حضرت موسی و نخاستن خدا برا کمک ب کسی
حالا چطور ب یکی اثبات کنیم ک اینکه یک فرد طرف بدی و انتخاب میکنه یا عمل زشتی رو ، خواسته خدا نبوده؟؟
[=arial]سلام
این سوال شما برمیگرده به قضیه جبر و اختیار که از موضوع این بحث خارجه
موضوع جدید ایجاد کنید تا باهم بحث کنیم
یاعلی
سلام و تشکر
این یک طور دور زدن مسئله است
به هر حال راس همه ارداده ها خداست و نهایتا مسئول محرومیتها و تبعیض ها خداوند است و بنده ایی که بهش ظلم شده میتواند به خدا اعتراض کند چون بلاخره صاحب جهان و مخلوقات شرور نیز او بوده
شما نمیتونید اینو رد کنید
سلام
بعضی امور ربطی به عدل خداوند ندارد مباحث نباید باهم ادغام بشن بحث عدالت از صاحب اختیار بودن خدا جداست
اگر در هر رابطه ای خدا وارد شود و نگذارد امور جهان روال طبیعی خودش را طی کند که مخلوقات به هدف نهایی خود نمیرسند
هرچند خدا به کسی ظلم نمیکند و در قرآن فرموده ما چند روزی بیشتر کافران را مهلت ندادیم
امر خدا اتفاق خواهد افتاد و خداوند توسط حجت خودش در این دنیا انتقام میگیرد و در جهان آخرت هم عذابی دردناک در انتظار کافران و ظالمان هست
قوم نوح هم هزار سال کفر ورزیدند اما درنهایت امر خدا به صورت طوفان نوح بر آنها نازل شد و شد آنچه که باید میشد
قوم نوح هم میگفتند عذاب چیه و کشتی رو باید لب ساحل بسازی و از این جور حرفا اما صبر خدا زیاده
"ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید"؛ این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شما است، [و گرنه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بیدادگر نیست(یعنی به عدالت رفتار می کند). آل عمران، 182؛ انفال، 51؛ حج،10
"وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ"؛ و اگر هر چه در روى زمین است، متعلق به کسى باشد که بسیار ظلم کرده است و بخواهد همه آن را فدا کند (تا از مجازات رهایى یابد) از او پذیرفته نخواهد شد و چون عذاب را مشاهده کنند، پشیمانى خود را نهان می دارند و میان آنها به عدالت حکم می شود و ستمى به آنان نخواهد شد.یونس 54
إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیما"؛ در حقیقت، خدا به مقدار ذرّهاى ستم نمىکند (تمام رفتارهایش بر اساس عدل است) و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مىکند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مىبخشد.نساء،40[=arial] [=arial]
درود بر شمادکتر وقتی نسخه می نویسه بعدش واسه بیمار مشکلی پیش نمیاد!
ولی این ثروت و فقر خیلی هارو از راه به در کرده!
البته اینکه بگیم این فقر و ثروت برای آزمایش هستن و خداوند در بهشت جبران خواهد کرد
چیز معقول تریه نسبت به اینکه بگیم فقر به صلاح تو هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لااقل اونجوری اثبات این فرض رو ارجاع میدیم به قیامت! این هضمش راحت تره
سلام برادر
مگر هر آزمایش خدا در مسیر شر و ناصلاحی انسان ها در زنذگی دنیا است. الله تعالی به خیلی ها ثروت داده چون مصلحتش بوده و در همان مصلحتش باز هم او را آزمایش کرده این کاملا قابل هضم است و کسی منکر آزمایش نیست.
ما هم آن ثروتمندی را می بینیم که دارد صدقه می کند و کمک می کند به ملت و حج و زکاتش را کامل ادا می کند.
همچنین آن ژاپنی ثروتمند که آخرین سیستمهای رفاهی را دارد و اما در آخر خود را آویزان پنکه میکند و خود کشی می کند را داریم می بینیم
و همچنین آن فقیر آفریقایی که نان خوردن را ندارد اما حاضر است سنگ بخورد و خودکشی نکند می بینیم
الله تعالی خیر انسان ها را می خواهد و انسان ها اختیار دارد و الله تعالی آن ها را آزمایش می کند و حالات زندگی هر انسان وابسته به اعمال آن انسان است.
عدالت خدایی اینو تقاضا میکنه عدل خدایی اینو تقاضا میکنه که از این بیشتر بهت نده
بسمه الحق
این دیدگاه -در این موضع-باعث می شود آنچه نقص و کاستی و ضعف بشری است به خداوند نسبت داده شود( تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا)
دقیقا در تاریخ اسلام، تقابل دو دیدگاه عدلیه و اشاعره سر همین معناست و چه حکومتهای ظالم و جائری که از دیدگاه کلامی اشاعره به نفع
خودشان برای ظلم و ستم به مردم و چپاول اموال و تجاوز به عرض و مال و جانشان استفاده نکردند!!!!
چه چیزی برای در استضعاف و جهل و فقر نگه داشتن مردم از این عقیده بهتر که همه اینها را به خدا نسبت دهیم و تقدیر را هم علاوه ی به آن کنیم
و ملت مسلمان را به ملتی تخدیر شده تبدیل کنیم!!!!ملتی که آنچه سرشان بیاید را به خدا و تقدیر نسبت داده و صبری زشت،صبری جاهلانه و بی اجر
در مقابل آن کنند.هر وقت این عبارت را می بینم به حال نسلی که قرار است با این عقاید تربیت شوند تاسف می خورم،توحید حق تعالی
مشیت او خواست و اراده اش جهانی زیبا،و مردمانی کمال یافته است نه جهانی که صبوعیت،فقر و جهل بر آن حاکم باشد.
اگر چنین است که می فرمائید و می فرمایند این همه دستور به تلاش برای معیشت و مقابله با ظلم و کسب علم و رفتار عادلانه بلکه کریمانه در قران
و روایات چیست؟ مگر می شود خداوند به چیزهایی امر نماید که خود خلافش را با قدرت انجام می دهد؟
[=microsoft sans serif]به هر حال راس همه ارداده ها خداست و نهایتا مسئول محرومیتها و تبعیض ها خداوند است و بنده ایی که بهش ظلم شده میتواند به خدا اعتراض کند چون بلاخره صاحب جهان و مخلوقات شرور نیز او بوده
باسلام
راس همه اراده ها بودن به این معنایی که شما تفسیر میکنید، سر از جبر در می آورد. یعنی هیچ کسی در حقیقت مرید نیست بلکه اراده فقط در انحصار خداوند است. این نگاه اشعری است.
اما در نگاه عدلیه(و مخصوصا شیعه) درست است که در نظام طولی اراده ها، اراده الهی در راس اراده ها قرار دارد، ولی رابطه اراده انسانها با اراده الهی، رابطه طولی است نه در عرض هم. یعنی همانطور که وجود انسانها به وجود الهی منتهی میشود، اراده انسانها نیز به اراده الهی منتهی میشود به این صورت که خداوند اراده کرده انسانها با اراده خود کارهایشان را انجام دهند و اختیار داشته باشند.
خداوند گرچه قدرت دارد که اراده دیگران را مقهور اراده خود قرار دهد ولی خودش چنین نخواسته است و اراده خود را مقدم بر اراده دیگران قرار نداده است.
بنابراین هر کسی مسئول اعمال خودش است و انسانی که با اختیار خود به دیگران ظلم کرده است مسئول اعمال و رفتار خود است.
بنده ایی که بهش ظلم شده میتواند به خدا اعتراض کند چون بلاخره صاحب جهان و مخلوقات شرور نیز او بوده
شرور اخلاقی منسوب به فاعل خودش است که انسانهای شرور هستند نه خداوند
[=microsoft sans serif]حالا چطور ب یکی اثبات کنیم ک اینکه یک فرد طرف بدی و انتخاب میکنه یا عمل زشتی رو ، خواسته خدا نبوده؟؟!!
[=microsoft sans serif]باسلام
[=microsoft sans serif]اصل اولی بر این است که هر کسی مسئول اعمال خودش است مگر برخی موارد خاص که خداوند به خواست خود انرا محقق میکند.
[=microsoft sans serif]در چنین مواردی، البته تنها یک راه شناخت داریم و آن این است که آن کار، از نظر شرعی و عقل صریح ایراد نداشته باشد.
[=microsoft sans serif]این اراده هم از نظر عقلی ایراد دارد و هم از نظر شرعی.
[=microsoft sans serif]ایراد عقلی آن این است که اراده کار زشت و ناپسند امری قبیح است و اراده امر قبیح، چه به نحو اراده تشریعی(یعنی اراده ای که منتهی به دستور به انجام کار زشت میشود) و چه به نحو اراده تکوینی(یعنی اراده ای که بدون وقفه مستلزم تحقق آن کار زشت شود) از سوی حکیم عقلا محال است.
[=microsoft sans serif]از نظر شرعی نیز به این دلیل که خودش فرموده است:
«و ما الله یرید ظلما للعباد»(غافر/۳۱)
«و الله لا یحب الفساد»(بقره[=microsoft sans serif]/۲۰۵[=microsoft sans serif])
به همین دلیل می فرماید:
«قل ان الله لا یأمر بالفحشاء»(اعراف، ۲۸)
[=microsoft sans serif]ببخشید ولی به نظرم این حرف زمانی صحیح هست که هیچ فقری باعث انحراف نشه و هیچ ثروتی هم باعث انحراف نشه! ینی دقیقا هر کس به اندازه ظرفیتش نعمت داشته باشه! ولی ما براش مثال نقض فراوان داریم!
باسلام
بله اگر نگاه ما به شرایط و مقتضیات زندگی نگاه جبرگرایانه و علت تامه باشد، فرمایش شما صحیح است.
ولی مشکل اینجاست که اینها علت تامه نیستند، بلکه شرط و مقتضی هستند.
شاهدش نیز موارد نقض زیادی است که برخلاف افراد برخلاف شرایط حرکت کرده و نتیجه ای خلاف آن مقتضیات را به دست آورده اند.
اگر فقر، فساد خانواده، فساد محل زندگی، فساد مدرسه و کادر اموزشی و منابع آموزشی، مشکلات جسمی و... علت تامه باشند باید تمام موارد اینگونه میشد حال آنکه:
افراد زیادی که در خانواده ثروتمند بودند و کافر و گناهکار شدند. افراد تندرست زیادی که به گناه کشیده شدند، چه بسا افرادی که در کنار امامان زندگی میکردند و در جوی که در ظاهر فسادی وجود نداشت اما سعادتمند نشدند.
اینها و نمونه هایی شبیه آن نشان میدهد که فقر و عناوین مشابه آن، اختیار را از دست افراد نمیگیرد و با وجود ان باز هم انسان توان مقابله دارد.
بسمه الحقاین دیدگاه -در این موضع-باعث می شود آنچه نقص و کاستی و ضعف بشری است به خداوند نسبت داده شود( تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا)
دقیقا در تاریخ اسلام، تقابل دو دیدگاه عدلیه و اشاعره سر همین معناست و چه حکومتهای ظالم و جائری که از دیدگاه کلامی اشاعره به نفع
خودشان برای ظلم و ستم به مردم و چپاول اموال و تجاوز به عرض و مال و جانشان استفاده نکردند!!!!
چه چیزی برای در استضعاف و جهل و فقر نگه داشتن مردم از این عقیده بهتر که همه اینها را به خدا نسبت دهیم و تقدیر را هم علاوه ی به آن کنیم
و ملت مسلمان را به ملتی تخدیر شده تبدیل کنیم!!!!ملتی که آنچه سرشان بیاید را به خدا و تقدیر نسبت داده و صبری زشت،صبری جاهلانه و بی اجر
در مقابل آن کنند.هر وقت این عبارت را می بینم به حال نسلی که قرار است با این عقاید تربیت شوند تاسف می خورم،توحید حق تعالی
مشیت او خواست و اراده اش جهانی زیبا،و مردمانی کمال یافته است نه جهانی که صبوعیت،فقر و جهل بر آن حاکم باشد.
اگر چنین است که می فرمائید و می فرمایند این همه دستور به تلاش برای معیشت و مقابله با ظلم و کسب علم و رفتار عادلانه بلکه کریمانه در قران
و روایات چیست؟ مگر می شود خداوند به چیزهایی امر نماید که خود خلافش را با قدرت انجام می دهد؟
رزق انسان قبل از خلقت انسان نوشته شده است و این رابطه ای با دیدگاه اشاعره یا عدلیه ندارد چون رزق او همین است خوب بیشتر نمی شود البته بحث برکت دیگر بحثی است و به کثرت ربطی ندارد.
رزق انسان قبل از خلقت انسان نوشته شده است و این رابطه ای با دیدگاه اشاعره یا عدلیه ندارد چون رزق او همین است خوب بیشتر نمی شود البته بحث برکت دیگر بحثی است و به کثرت ربطی ندارد.
هیچ کس نمی داند رزقش چقدر نوشته شده است لذا باید تا می تواند تلاش کند و اگر عواملی باعث شوند رزق او به او نرسد آنها را بر طرف
کند،کمااینکه بعضی را عادت آن است که رزق نانوشته را بخورند و مال مردم را چپاول کنند و لابد در این صورت باید بگوئیم او رزق مقدّر خویش را می خورد!
سلام برادر
درود خدای من بر شما
مگر هر آزمایش خدا در مسیر شر و ناصلاحی انسان ها در زنذگی دنیا است. الله تعالی به خیلی ها ثروت داده چون مصلحتش بوده و در همان مصلحتش باز هم او را آزمایش کرده این کاملا قابل هضم است و کسی منکر آزمایش نیست.ما هم آن ثروتمندی را می بینیم که دارد صدقه می کند و کمک می کند به ملت و حج و زکاتش را کامل ادا می کند.
همچنین آن ژاپنی ثروتمند که آخرین سیستمهای رفاهی را دارد و اما در آخر خود را آویزان پنکه میکند و خود کشی می کند را داریم می بینیم
و همچنین آن فقیر آفریقایی که نان خوردن را ندارد اما حاضر است سنگ بخورد و خودکشی نکند می بینیم
الله تعالی خیر انسان ها را می خواهد و انسان ها اختیار دارد و الله تعالی آن ها را آزمایش می کند و حالات زندگی هر انسان وابسته به اعمال آن انسان است.
د نه د نشد!
اگه صلاح هر ثروتمندی این بوده که ثروتمند باشه پس هیچ ثروتمندی نباید ثروتش باعث طغیانش بشه! اینو دوتا در تضاد با هم هستن!
مثلا آیا عربستان سعودی ... ( حروف از پر کردن جای خالی عاجزند ) به صلاحش بوده که تا این حد ثروتمند باشه! و از داعش حمایت کنه و این حمایت موجب کشته شدن هزاران کودک بی گناه که حتی نمی دونن گناه چیه بشه؟؟؟؟؟!!!! هنوز مدت زیادی از مرگ اون دختر بچه ای که هنگام فرار از دست داعش توی دریا جان داد! و جسدش رو موج به ساحل آورده بود نگذشته! یا اون دختر بچه ای که باز موقع فرار از دست تروریست ها توی آغوش پدر خودش تدریجی جان داد! می دونید واسه یه پدر چقدر سخته که شاهد مرگ تدریجیه دختر کوچیکش باشه؟؟؟!!! آیا می تونید اینو تصور کنید؟؟؟؟ آیا شما مصلحت و عدالتی در این امر مشاهده میکنید؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
========================================================================
ما اینجا توی ایران نشستیم صدامون از جای گرم بلند میشه و هی مصلحت مصلحت می کنیم!
مایی که حتی تصور طعم اونجور زندگی رو هم نمی فهمیم!
تایپ کردن این متن خیلی آزار دهنده بود ...
درود بر خواهر گلم
هیچ کس نمی داند رزقش چقدر نوشته شده است
چیزی از قبل نوشته نشده
باور کنید ما خودمون می نویسیمش!
د نه د نشد!اگه صلاح هر ثروتمندی این بوده که ثروتمند باشه پس هیچ ثروتمندی نباید ثروتش باعث طغیانش بشه! اینو دوتا در تضاد با هم هستن!
مثلا آیا عربستان سعودی ... ( حروف از پر کردن جای خالی عاجزند ) به صلاحش بوده که تا این حد ثروتمند باشه! و از داعش حمایت کنه و این حمایت موجب کشته شدن هزاران کودک بی گناه که حتی نمی دونن گناه چیه بشه؟؟؟؟؟!!!! هنوز مدت زیادی از مرگ اون دختر بچه ای که هنگام فرار از دست داعش توی دریا جان داد! و جسدش رو موج به ساحل آورده بود نگذشته! یا اون دختر بچه ای که باز موقع فرار از دست تروریست ها توی آغوش پدر خودش تدریجی جان داد! می دونید واسه یه پدر چقدر سخته که شاهد مرگ تدریجیه دختر کوچیکش باشه؟؟؟!!! آیا می تونید اینو تصور کنید؟؟؟؟ آیا شما مصلحت و عدالتی در این امر مشاهده میکنید؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
================================================== ======================
ما اینجا توی ایران نشستیم صدامون از جای گرم بلند میشه و هی مصلحت مصلحت می کنیم!
مایی که حتی تصور طعم اونجور زندگی رو هم نمی فهمیم!
[=arial]سلام
شما مسائل رو با هم قاطی دوست عزیز
خداوند یک مسیری رو مشخص کرده و راههایی رو قرار داده در این راه دوراهی هایی هست که یک راه سعادت و دیگری شقاوت است در ابتدای هر راهی اطلاعات کامل مسیر رو گذاشته وعلاوه بر اون پیشوایانی (پیامبران وامامان) قرار داده که راه رو به ما نشان بدهند و نقشه ای با عنوان دین که حدود مسیر رو مشخص میکنه و نمیذاره به راه شقاوت بریم رو به ما داده
خداوند در قرآن کریم میفرماید
وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ.
ترجمه :
براي آنان تا آنجا كه مي توانيد نيروي و اسبهاي ورزيده آماده سازيد ، تا بدان دشمنِ خدا و دشمن خويش را بترسانيد ، و كسان ديگري جز آنان را نيز به هراس اندازيد كه ايشان را نمي شناسيد و خدا آنان را مي شناسد . هر آنچه را در راه خدا صرف كنيد ، پاداش آن به تمام و كمال به شما داده مي شود و هيچ گونه ستمي نمي بينيد .سوره انفال آیه 60
وهمچنین
وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً مُّهِيناً :
كافران آرزو دارند از اسلحه و وسايلتان غافل شويد و آنان يكباره بر شما بتازند. اگر از باران ناراحت بوديد يا بيمار بوديد ، گناهي بر شما نخواهد بود كه اسلحه خود را زمين بگذاريد ولي باز هم احتياط را رعايت کنيد . بيگمان خداوند براي كافران عذاب خواركننده اي فراهم ساخته است .سوره نسا102
وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ (251 بقره)
و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نكند ، فساد زمين را فرا مي گيرد ، ولي خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد .
در قرآن میفرماید از حق خودتان دفاع کنید وگرنه ظالمان زمین رو از فساد پرمیکنند
سوریه اگه به این روز افتاد مقصر اصلی مردم خودشه چرا؟ چون این تکفیریا از همون اول که اینجوری نیومدن
اول اومدن وعده های الکی دادن به مردم وگفتن اگه بشار اسد برکنار بشه چنین و چنان میشه اونا هم گول خوردند و بعد که توسوریه شورش شد فهمیدند کلاه سرشون رفته که اینا همه حربه های صهیونیست ها بود حالا هم دارن فرار میکنند اگه اون پدری که شما میگی بچش رو آب آورد کنار ساحل با بقیه مردم کشورش [=arial][=arial]بجای اینکه فرار کنه بره بجنگه بساط داعش جمع میشه
اینی که شما میفرمایید ما توایران تو جای گرم نشستیم و فلان
مردم ایران هم این دوران رو سپری کردند اما مثل این کشورهای عربی نبودند که فرار کنند اون روز با وجود اینکه تمام دنیا برعلیه ایران بود و پیشرفته ترین سلاح ها رو داشتند اما ایرانیان باغیرت گوش به فرمان رهبر خودش با وجود اینکه با ژ-۳ جلوی تانک می ایستادند از کشورشون دفاع کردند مثل اینا فرار نکردند که برن تو اردوگاه آوارگان و به ناموسشون تجاوز بشه حتی زنان ما با وجود اینکه جهاد بر اونها واجب نبود در جبهه ها جنگیدند تا ما این امنیت رو مدیون این عزیزان باشیم
خداوند در سوره فتح میفرماید
وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۲۲﴾
[=arial]و اگر كسانى كه كافر شدند به جنگ با شما برخيزند قطعا پشتخواهند كرد و ديگر يار و ياورى نخواهند يافت
[=arial] سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا [=arial]﴿۲۳﴾[=arial]
[=arial]سنت الهى از پيش همين بوده و در سنت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت
سنت خدا در اینست که اگر کافران به مسلمانان حمله کنند ومسلمانان از خودشان دفاع کنند کافران قطعأ شکست خواهند خورد وسنت خدا تغییر نمیکند[=arial]البته اگر اگر کافران حمله کنند[=arial]
[=arial] اما اگر مسلمانان اول حمله کنند هم امکان داره پیروز بشوند و هم اینکه شکست بخورند
شما مسائلی را مطرح میکنید که ربطی به عدل خدا ندارد
مثلأ کافری که کار میکند نباید پولش زیاد شود ؟ خلاصه هر کسی هم که باشه یکسری کار خوب انجام میده تو عمرش بد مطلق که نداریم بد مطلق شیطان ودر کل شیاطین جنی و انسی هستند
اما غیر مومنان ْ کسانی که کار خوبی در این دنیا انجام بدهند خداوند پاداششون رو در همین دنیا میده که در آخرت طلبی نداشته باشند اما مومنان دقیقأ برعکس این قضیه هست بیشتر پاداششون در آخرت هست
یاعلی
[=microsoft sans serif]رزق انسان قبل از خلقت انسان نوشته شده است و این رابطه ای با دیدگاه اشاعره یا عدلیه ندارد چون رزق او همین است خوب بیشتر نمی شود البته بحث برکت دیگر بحثی است و به کثرت ربطی ندارد.
باسلام
نه اینطور نیست.
رزاق بودن خداوند، صفت فعل است و صفات فعل، از رابطه میان خداوند و امری خارج از ذات خودش انتزاع میشود.
بنابراین در صفت رزق، اول باید روزی خوری باشد تا روزی دادن معنا و حقیقت بیابد.
شاهد این مسئله نیز دعاها و اذکاری است که سفارش شده در کنار تلاش و کوشش خود شخص، خوانده شود تا روزی فرد زیاد شود.
موفق باشید.
سلام علیکم
برادر محترم صدیق بگذارید کلی تر بگویم تا بهتر باز شه
دنیای انسان در قسمت او نوشته شده است اما دین انسان بر اساس محنت او است. یعنی مال رسیدن یا نرسیدن انسان از قبل تعیین شده اما این دلیلی بر این نمی شود که طرف کار نکند در اینجا باز موضوع قضا و قدر درگیر میشه. مثل اینکه بدبختی و خوشبختی انسان قبل خلقت نوشته شده و باز هم این دلیل نمی شود که طرف تلاشش را نکند. من در بالا گفتم که بحث کثرت با برکت فرق می کند.
برکت بودن در رزق بسته به اعمال خود آن انسان است. یک مثالی دیگر بزنم.
فرض کنید اداره آموزش و پرورش معلم هایی را به مناطقی می فرستد که کار کنند حال مسئول یک معلم را در جایی نزدیک و شهری پر از امکانات می فرستد تا معلم کار و مسئولیتش را انجام دهد. از طرفی همین مسئول یک معلم دیگری را در روستایی دور و کوچک با امکانات کم می فرستد تا او هم مسئولیت و کارش را انجام دهد. به همین شکل
الله تعالی در مسیر بعضی مال و ثروت قرار داده و در مسیر بعضی فقر داده البته در اینجا حکمت الله است زیرا او حکیم است که چنین کاری را می کند.
اگر پدر ی میلینور باشد و او وفات کند کل مال او خود بخود به پسرش می رسد و فرزند می شود میلینور ( به این می گویند قسمت)
اما اگر پدری حافظ قرآن یا عالم باشد و او وفات کند خودبخود فرزندش دین دار و عالم نمی شود بلکه باید تلاش کند(به این می گویند محنت و تلاش)
و چون بنده درس دینی نخوانده و از فلسفه زیاد سر در نمیارم به همین خاطر از فعل و فاعل صحبت نمی کنم بلکه ساده می گویم تا دوستان متوجه شوند