جمع بندی معصیت حیوانات و عقوبت آنها، معصیت پدر مادر و کیفر فرزند بی گناه
تبهای اولیه
سلام. (خواستار دلایل تماما عقلی، با کمی نقل هستم.)
طبق حدیث ((ما من طائر یصاد الا بترکه التسبیح)) و آیه قرآنی ((الوحوش حشرت ...)) اینطور برداشت میشه که هیچ پرنده ای صید نمیشه مگر به خاطر اینکه تسبیح رو رها کرده ، یا احادیثی ازین قبیل داریم که اگر حیوانی به حیوان دیگری ظلم کند سزای آن را خواهد دید و .... در هر صورت سوالی برای من پیشومده، حیواناتی که در صدر زنجیره غذایی قرار دارند، هیچ شکارچی ای ندارند، پس میتوان نتیجه گرفت آنها مومنان به خدا در شبانه روز هستند و هیچ گاه تسبیح رو ترک نمیکنند!!! و در عین حال برعکسشم صادقه حشره ای موسوم به حشره یک روزه، حشره ای است که تمام عمرش یک روز است و تمامی زاد و بلدی که انجام میشود طی یک روز انجام شده و حیوان خوراک حیوانات دیگر میشود. بنابرین این حیوان کافر بوده و تسبیح الله را نمیگوید! این چجور منطقی است؟! حیوانات خوش خوراک ملحدند و حیوانات حرام گوشت و شکارچی همه تسبیح گوی؟!
امیرالمومنین علیه السلام درمورد ابتلای کودکان به بیماری میفرمایند ---> انه لکفاره لوالده
اولا: گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری!
قبول دارم که مریض شدن طفل دو ولد میتونه برای والدین آزار دهنده باشه ولی کسی که رنج واقعی رو میکشه خود طفله، حالا چرا خدا میاد این طفل معصوم رو برای معصیت پدر مادرش عذاب میکنه؟ که برفرض چیو نشون بده؟ اگر بگید طفل با این عذابی که میکشه، برای اینه که گناهانی که قراره در آینده بهشون مبتلا بشه بخشیده بشه، اولا این عینه جبره، ثانیا برای گناه ناکرده کسی رو قصاص نمیکنن مگه اینکه خداوند نعوذ بالله ظالم باشه.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
سوال شما دو قسمت دارد:
مطلب اول: تسبیح گفتن پرندگان
آیات و روایات گویای این مساله است که تمام عالم آفرینش تسبیح گوی خداوند هستند و قرآن در کنار طرح این مساله تسبیح گو بودن پرندگان را به صورت خاص بیان می فرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٤١﴾
آیا ندیده ای که هر چه در آسمانها و زمین است و نیز پرندگانی که در پروازند، تسبیح گوی خدا هستند، همه نماز وتسیح او را می دانند و خدا به هر کاری که می کنند آگاه است.(سوره نور-آیه 41
در آیات دیگر بیان می فرماید:
فَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ
ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم؛ و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم؛ و کوهها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) میگفتند؛ و ما این کار را انجام دادیم!( 79 سوره : الانبیاء)
تسبح له السموات السبع والارض ومن فیهن و ان من شىء الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا (الاسراء17/44)
امام صادق (ع) می فرمایند«ما من طیر یُصاد الا بِتَرکِه التسبیح و ما من مال یُصاب الا بِتَرک الزّکاه؛ هیچ پرندهای نیست که صید شود، مگر با ترک کردن تسبیح خداوند؛ و هیچ مالی نیست زیان و مصیبت بیند، مگر با ترک زکات.» (الکلینی، 1365 ، ج13، ص505)
اما این که تسبیح کائنات و بالخصوص پرندگان به چه معنا است دو نظریه اساسى درباره تسبیح موجودات وجود دارد:
الف - تسبیح موجودات ذى روح و ذى شعور، حقیقى است ولى تسبیح موجودات غیر ذى روح، مجازى مىباشد.
ب - هم تسبیح موجودات ذى روح و هم تسبیح موجودات غیر ذى روح حقیقى است و هرگز به صورت مجازى در قرآن کریم استعمال نشده است.
که بررسی این دو قول جای خود را دارد .
اما آنچه که روایت مورد بحث در مورد صید شدن پرنده تارک تسبیح به نظر می رسد جدای از این بحث است و آن این که این بیان یک جمله کنایی بیش نیست و کنایه از این دارد که که هر گرفتاری که برای انسان پیش می آید به خاطر اعمالش است و الا امام صادق در مقام بیان علل صید پرنده ها نبوده اند و دلیل آن هم قرینه بودن جمله بعد آن است که امام فرمود: و ما من مال یُصاب الا بِتَرک الزّکاه
و در باره آیه" ...وحوش حشرت" نیز تفسیر های گوناگونی دارد که می توانید به تفسیر ها ذیل این آیه مراجعه کنید ولی آنچه که برای این مطلب مفید است که اگرچه ما برای حیوانات حشرهم قائل شویم حشر آنها مانند حشر انسان ها نیست چرا که انسان دارای اختیار در عمل است و تکلیف به اعمالش دارد و حشر او برای جوابگویی به اعمال اختیاری اش است اما حیوانات چون که مکلف نیستند حشرشان برای بازخواست و جوابگویی نیست و می تواند معانی دیگری داشته باشد
خلاصه این مطلب این که : اولا حیوانات در اعمال خود اختیار ندارند و تکلیفی هم برای انها فرض نمی شود و آن بیانی که امام درباره ترک تسبیح پرندگان و صید شدنشان فرمودند از باب کنایه است . و صید شدن و خورده شدن حیوانات از باب تکوین آنها است و بحث تشریعی در کار نیست. و به نظر حشری برای حیوانات در کار نباشد و جمله "...وحوش حشرت" معانی دیگری دارد و اگر هم حشر داشته باشند مانند حشر انسان از باب رسیدگی به امور آنها نیست.
امام مطلب دوم: درباره مریضی اطفال و عدالت خدا
اولا: روایتی که آورده شده به این گونه است:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه(کافی ج 6 ص 52)
ِقال رسول الله(ص) وَ إِذَا مَرِضَ الصَّبِيُّ كَانَ مَرَضُهُ كَفَّارَةً لِوَالِدَيْه(عده الداعی ص126)
از امام علی(ع) سوال کردند که آیا در مریضی کودک ثوابی هم به پدر و مادر می رسد حضرت فرمودند مریضی کودک باعث کفاره گناه پدر ومادر می شود . نه این که گناه پدر و مادر باعث بیماری کودک آنها شود.(خوب دقت کنید)
و این از باب لطف خداوند است که یک قضیه طبیعی مانند مریضی کودم را عاملی کرده برای آمرزش پدر و مادر و این لطف خدا به مسلمانان و مومنین است که بیماری آنها نیز باعث پاک شدن گناهاهنشان می شود. و از این بالا تر بیماری فرزندانشان نیز که به واسطه این بیماری ها غمگین می شوند هم کفاره گناهانشان بشود.
و بر عکس این قضیه درست نیست که گناه پدر و مادر باعث بیماری فرزند شود چه بسا می بینیم که فرزندان ائمه اطهار بیماری سختی می گرفتند در صورتی که ائمه پاک و طاهر بودند و حتی به این بیماری فوتمی کردند و ائمه بر عزای آنها می نشستند.
اما شاید این سوال پیش آید که این کودکان که گناهی نکرده اند که مریض می شوند و یا ناقص الخلقه به دنیا می آیند و ...این ها که گناهی نکرده اند و پاک و طاهر اند آیا این با عدالت خدا سازگار است؟؟!!
در جواب به این سوال باید بگوییم که:
با سلام
آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعيض و آنچه مذموم مى باشد، تبعيض است نه تفاوت.
بله اما نهایتا همین تفاوت ها سر از تبعیض در میاورد
اما از آنجا كه فرزند بى تقصير است خداوند براساس عدالت خود، به ميزان استعداد و توانمندى فرزند از او مسؤوليت مى خواهد و كمبودهاى او را در آخرت جبران مى كند.
چه چیزی جبران میشود؟ مگر دنیا مزرعه آخرت نیست؟ قطعا اون کودک از رسیدن به خیلی از کمالات محروم میشود
در غیر اینصورت نباید بگیم دنیا مزرعه آخرت است و ماده بهشت و جهنم فقط دنیاست
بله اما نهایتا همین تفاوت ها سر از تبعیض در میاورد
با سلام خدمت شما دوست گرامی
خداوند، تمام موجودات را با تفاوتهایى حكیمانه آفرید و براى هر موجودى راهى مناسب براى رسیدن به كمال مقرّر كرد و در تكلیف و فرمان یا اجر و كیفرى كه به دنبال آن معیّن ساخت، میان نژادى با نژاد دیگر یا امّتى با امّت دیگر یا فردى با فرد دیگر هیچ تبعیضى قایل نشد.
انگشتهاى یك دست باهم تفاوت دارند، امّا این ظلم نیست چون هركدام خاصیّت ویژهاى دارند. سلّول استخوان با سلّول چشم فرق مىكند امّا این بىعدالتى نیست، بلكه عین عدالت است. چنانكه قُطر و ضخامت ستونها و تیرآهنها در طبقات پایین ساختمان بیشتر از طبقات بالاست، در اینجا نیز تفاوت وجود دارد، امّا ظلم نیست.
فرق است میان تبعیض و تفاوت؛ تبعیض یعنى در شرایط مساوى میان افراد و موجودات فرق گذاردن كه این ظلم است امّا تفاوت مربوط به شرایط مختلف است، مثلاً: اگر تمام شاگردان یك كلاس به طور مساوى درس استاد را فراگرفتهاند و معلّم میان نمره آنان فرق بگذارد این تبعیض و ظلم است امّا اگر تفاوت نمرههاى معّلم به خاطر تفاوت آشنایى شاگردان با درس باشد مانعى ندارد.
كارخانهاى را فرض كنید كه هم پیچ و مهره كوچك مىسازد و هم تایر ماشین بزرگ، آیا به خود اجازه مىدهید به خاطر تفاوت میان پیچ و مهره و تایر به مؤسس كارخانه نسبت ظلم دهید؟ و آیا خود پیچ و مهره حقّ اعتراض دارد؟ شكّى نیست كه جواب منفى است، زیرا زمانى هیچ یك از این دو نبودند و مؤسس كارخانه طبق مصلحت، این دو را براى دو كار مختلف ساخته است. در اینجا فقط یك صورت براى ظلم باقى مىماند و آن اینكه ما كار تایر را از پیچ و مهره بخواهیم، امّا اگر هر قطعه براى كارى ساخته شد و بیش از ظرفیّت هم چیزى بر آن تحمیل نشد، در این صورت ظلمى قابل تصوّر نیست.
قرآن کریم دراینباره میفرماید:
۱) «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمین»؛ و از نشانههای (قدرت) او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شما است. قطعاً در این (امر نیز) برای دانشوران نشانههایی است.
۲) «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهاروَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون»؛در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایی که در دریا میروند و مایه سود مردمند، و در بارانی که خدا از آسمان فرو میفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهای مسخّر میان زمین و آسمان برای خردمندانی که در مییابند نشانهها است.
گذشته از اینکه تفاوت موجودات، ذاتی آنها بوده و لازمه نظام علت و معلول است. مثلاً فردی که از شخصی «الف» متولّد میشود، از جهاتی تابع اوضاع داخلی و خارجی او خواهد بود مانند کیفیت ژن ها و وراثت ، آب و هوا و محیط زندگی، نحوه آمیزش و زمان و مکان، کیفیت غذاها و هزاران عامل دیگر. فرزندی که از «ب» متولد میشود، به همین سان است. در اینگونه موارد، فرق گذاشتن عین عدالت و مساوات و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است.
چه چیزی جبران میشود؟ مگر دنیا مزرعه آخرت نیست؟ قطعا اون کودک از رسیدن به خیلی از کمالات محروم میشود
در غیر اینصورت نباید بگیم دنیا مزرعه آخرت است و ماده بهشت و جهنم فقط دنیاست
درست است که در حدیث شریف علوی داریم" الدنیا مزرعه الآخره" اما این مزرعه بودن احکام و مخصصاتی دارد که دین مبین اسلام آن را بیان می فرماید ؛ مثلا درباره کودکانی که از دنیا رفته اند این سوال مطرح است که این ها که فرصت رشد و نمو معنوی در دنیا را نداشته اند پس در آخرت چه جایگاهی دارند ؟؟ اتفاقا این سوال از همان اوایل اسلام مطرح بود و حتی آیه قرآن برای آن داریم:
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْء
و حتی بابی در کتی حدیثی برای این سوال باز شد و در علم کلام نیز به آن پرداخت در بحار ج5 بابی به همین عنوان داریم
امام باقر در حدیثی می فرماید 5 گروه هستند که روز قیامت بر خدا احتجاج می کنند که ما ظرفیت انتخاب درست را نداشتیم و خدا بر آنها رسولی می فرستد و از آنها امتحان عبودیت می گیرد:
ٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ احْتَجَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَمْسَةٍ عَلَى الطِّفْلِ وَ الَّذِي مَاتَ بَيْنَ النَّبِيِّينَ وَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَبْلَهِ وَ الْمَجْنُونِ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمِّ وَ الْأَبْكَمِ فَكُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ رَسُولًا فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً فَيَقُولُ لَهُمْ رَبُّكُمْ يَأْمُرُكُم أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ وَثَبَ فِيهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ عَصَى سِيقَ إِلَى النَّارِ.
از این روایات با تعابیر مختلف چند تا داریم:
ْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ قَدْ سُئِلَ فَقَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ هَلْ تَدْرِي مَا قَوْلُهُ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ قُلْتُ لَا قَالَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمُ الْمَشِيَّةُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أُتِيَ بِالْأَطْفَالِ وَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ الَّذِي قَدْ أَدْرَكَ السِّنَ وَ لَمْ يَعْقِلْ مِنَ الْكِبَرِ وَ الْخَرَفِ- وَ الَّذِي مَاتَ فِي الْفَتْرَةِ بَيْنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْأَبْلَهِ الَّذِي لَا يَعْقِلُ فَكُلُّ وَاحِدٍ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ يُؤَجِّجُ نَاراً فَيَقُولُ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ وَثَبَ فِيهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ عَصَاهُ سِيقَ إِلَى النَّارِ.
در حدود 21 روایت در این باب هست که می توانید به بحار الانوار ج 5 ص 295 به بعد ررا مراجعه بفرمایید.
سلام
جناب شعیب بنده پاسخی من باب این عریضه که گفتم چرا طفل مستوجب عذاب الهی میشه دریافت نکردم، در باب مسئله اول هم شما تنها به این مسئله کفایت کردید که چون نقل قول و اختلافاتی در این حدیث هست، میتوان به نقلی از این حدیث کفایت کرد که منظور کنایی است. حالا چرا باید اون نقل رو باید بپذیریم؟ الله میداند!
حال در باب اول شما اولا فرمودید
از امام علی(ع) سوال کردند که آیا در مریضی کودک ثوابی هم به پدر و مادر می رسد حضرت فرمودند مریضی کودک باعث کفاره گناه پدر ومادر می شود . نه این که گناه پدر و مادر باعث بیماری کودک آنها شود.(خوب دقت کنید)
اگر شما خوب دقت کنید میبینید که اول باید پدر مادر گناهی رو مرتکب بشن که بعد فرزند با مریضیش بخواد کفاره گناه اونها بشه، بنابرین گناه پدر مادر، علتیست بر عذاب و مریضی کودک.
ثانیا فرمودید نظام علیست پس معلول علت گناه پدر و مادر عقاب و مریضی کودک است، اولا توجه داشته باشید که این نظام علی رو خداوند متعال پایه گذاری کرده، ثانیا الله علت العلله و ثالثا به این موضوع توجه داشته باشید که الله میتوانست به جای عقاب کودک بیگناه پدر و مادر اورا عقاب کند.
الباقی مباحثی که ذکر نمودید مثل ناقص الخلقه شدن و ... ربطی به موضوع مطرح شده توسط بنده نداشته و خلط در بحث به حساب می آید.
موفق باشید.
اگر شما خوب دقت کنید میبینید که اول باید پدر مادر گناهی رو مرتکب بشن که بعد فرزند با مریضیش بخواد کفاره گناه اونها بشه، بنابرین گناه پدر مادر، علتیست بر عذاب و مریضی کودک.
سلام علیکم
حدیث می فرماید:قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه(کافی ج 6 ص 52)
مریضی فرزند باعث کفاره گناه پدر و مادر می شود نه این که گناه پدر و مادر باعث مریضی فرزند شود مثال می زنم می گویند: تابش خورشید باعث خشک شدن زمین خیس می شود آیا خیس شدن زمین علت تابش خورشید است. نه بزرگوار قضیه یک طرفه است نه دو طرفه؛ یعنی نمی توان گفت که گناه پدر و مادر باعث مریضی فرزندان می شود.
به عبارت دیگر یکی از اثراتی که خدا در مریضی فرزند قرار داده است آمرزش پدر و مادر است و این هم از روی لطف خدا به مومن است چرا که همچنین اثری برای مریضی کودک کافر نیست.
و نشانه ای هم آوردیم برای این که گناه پدر و مادر علت مریضی فرزندان نیست:
و بر عکس این قضیه درست نیست که گناه پدر و مادر باعث بیماری فرزند شود چه بسا می بینیم که فرزندان ائمه اطهار بیماری سختی می گرفتند در صورتی که ائمه پاک و طاهر بودند و حتی به این بیماری فوتمی کردند و ائمه بر عزای آنها می نشستند.
و می تواند مریضی فرزند معلول چیز های دیگر باشد مثل بیماری فراگیری که در یک شهر می آید که همه مریض می شوند و یا علل دیگر که می تواند فرزند پدر و مادر صالح و حتی معصومی را مبتلی کند که این بیماری اصلا ربطی به گناه آنها ندارد و خدا از روی لطف خود این بیماری کودک را موجب ترفیع درجه پدر و مادر قرار می دهد.
ثانیا فرمودید نظام علیست پس معلول علت گناه پدر و مادر عقاب و مریضی کودک است، اولا توجه داشته باشید که این نظام علی رو خداوند متعال پایه گذاری کرده، ثانیا الله علت العلله و ثالثا به این موضوع توجه داشته باشید که الله میتوانست به جای عقاب کودک بیگناه پدر و مادر اورا عقاب کند.
و این جملات هم که با توجه به جملات قبلی جوابش مشخص شد که اصلا بیماری فرزند ربطی به گناه پدر مادر نداشت .
اما آنچه که در مرورد علی و معلولی بودن دنیا گفتیم عله این مریضی می تواند هزاران چیز باشد که در دنیای علی و معلولی هر معلولی در پی علت خود می آید اگر ویروسی وارد بدن کودکی شد حتما او را مریض خواهد کرد و یا اگر کودکی تصادف کرد حتما مجروح می شود و...
اما درباره این که فرمودید :
اولا توجه داشته باشید که این نظام علی رو خداوند متعال پایه گذاری کرده
درست است که این نظام را خدا علی و معلولی قرار داده است و خدا این عالم را بر اساس تاثیر علل در معالیل قرار داده است و این نظام احسن است و خدا از روی حکمت خود این نظام را آفریده و انسان را در این نظام مکلف ساخته است.
علت و معلول یعنی این که یک شی اثر خاص خود را داشته باشد و این که اشیاء اثر خاص خود را داشته باشند پسندیده است و اگر قرار بود که اشیاء و پدیده ها اثر مشخصی نداشته باشند و هر زمانی یک اثری بگذارند و بی حساب و کتاب این اثرها تغییر کند نظام آفرینش مختل می شد.
مثلا آب به جای این که رفع تشنگی کند گاهی عطش را می افزود و یا چاقو به جای این که ببرد گاهی خنک می کرد!!! و یا از درخت سیب گاهی گندم می داد و.... به نظر شما چه می شد و یا در همین عوامل مریضی ها و آسیب ها کسی بدون لباس گرم وارد هوای سرد و برفی می شد و بدنش گرم می ماند و مریض نمی شد خب از این نظام(بی نظمی) چه انتظاری می توان داشت ؟؟؟ باید این فرد قبول کند که یک بار یخچالش که پر از برفک است به یکباره به جای سرما گرما ایجاد کند!!! چه می شود ؟؟ اگر گوشت ها فاسد شد نباید تعجب کند. یا اگر چاقو را روی گوشت کبابی گذاشت و نبرید بلکه آن گوشت خنک شد نباید تعجب کند . چرا که این آفرینش این گونه است (علل و معلول جای خود نیست)!!
خدا جهان را طبق علل و معلول آفریده و پدیده ها را دارای اثر خاص قرار داده است آتش را سوزاننده قرار داده و آب را خنک کننده . و در همه جا این قاعده و قوانین اجرا می شود و این از سنت های الهی در جهان است و عین عدالت الهی . هر چیز در جای خود قرار دارد. و هیچ معلولی از علت خود تخطی نمی کند.
ثانیا الله علت العلله
خدا علت العلل است اما این به معنای بی اثری پدیده ها نیست این پدیده ها را خدا این گونه قرار داده که این گونه تاثیر کند.
الباقی مباحثی که ذکر نمودید مثل ناقص الخلقه شدن و ... ربطی به موضوع مطرح شده توسط بنده نداشته و خلط در بحث به حساب می آید.
به این نمی گویند خلط مبحث به این می گویند دفع دخل مقدر(جواب سوالی که مخاطب می تواند ذیل بحث بکند و هنوز نکرده است)
جناب شعیب بنده پاسخی من باب این عریضه که گفتم چرا طفل مستوجب عذاب الهی میشه دریافت نکردم
عرض کردم که طفل اصلا مورد عقوبت الهی قرار نمی گیرد چرا که اصلا گناهی نکرده است و عقوبت فرع تکلیف است که کودک مکلف هم نیست. و این بیماری کودک معلول علل بیماری از اسباب طبیعی دنیایی بیماری است.نه عقوبت الهی
در باب مسئله اول هم شما تنها به این مسئله کفایت کردید که چون نقل قول و اختلافاتی در این حدیث هست، میتوان به نقلی از این حدیث کفایت کرد که منظور کنایی است. حالا چرا باید اون نقل رو باید بپذیریم؟ الله میداند!
علت را هم بیان کردم که حشر و حساب و کتاب فرع تکلیف است و حیوانات مکلف نیستند پس باید حدیث را حمل به وجه قریب صجیح کرد که همان کنایه در مقام است.
سلام علیکم
حدیث می فرماید:قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه(کافی ج 6 ص 52)
مریضی فرزند باعث کفاره گناه پدر و مادر می شود نه این که گناه پدر و مادر باعث مریضی فرزند شود مثال می زنم می گویند: تابش خورشید باعث خشک شدن زمین خیس می شود آیا خیس شدن زمین علت تابش خورشید است. نه بزرگوار قضیه یک طرفه است نه دو طرفه؛ یعنی نمی توان گفت که گناه پدر و مادر باعث مریضی فرزندان می شود.
به عبارت دیگر یکی از اثراتی که خدا در مریضی فرزند قرار داده است آمرزش پدر و مادر است و این هم از روی لطف خدا به مومن است چرا که همچنین اثری برای مریضی کودک کافر نیست.
نقل بر بی احترامی بنده نزارید، اما پاسخ شما بنظرم کمی بی ربط به صحبت بنده است.مخصوصا جمله قرمز. بهتر بود میگفتید آیا خشک شدن زمین معلول تابش خورشید است، بنده هم میگفتم آری. اگه منظور دیگه ای داشتید بنده اون منظور رو نداشتم.
اولا از ظاهر پاسخ هاتون اینطور برداشت میکنم که اینطور شما فرض کردید که بنده گفتم، هروقت کودکی مریض میشود علتش گناه والدین است. خیر بنده این رو نگفتم.
ثانیا اگر پدر و مادر گناه نکنند، دیگه فرزند نیاز نیست به عنوان کفاره ی گناهان آنها مورد عذاب قرار بگیره، پس در مریضی هایی که به عنوان کفاره گناهان پدر و مادر ایجاد میشه، علت این مریضی ها گناه پدر و مادره، این جمله بنده هم به طور یقین میتونم بگم درسته شما فقط شکلش رو عوض میکنید و بعد شکل عوض شده رو مورد حمله قرار میدید که صحیح نیست.
ثالثا، کفاره گناه قرار گرفتن یا مریض شدن یا مورد عذاب و درد قرار گرفتن همه یک معنی دارند، تنها اسم ها عوض میشه اما تفاوتی در معنای اخیر (آخر) ایجاد نمیشه.
رابعا: چرا کودک بیگناه باید مستوجب عذاب الهی بشه وقتی پدر و مادر گناه میکنند؟ چرا خداوند کودک و طفل معصوم رو به عنوان کفاره قرار داده و اون رو عذاب میکنه که پدر مادر پاک شن؟نعوذ بالله ، خدا ظالمه؟ خود پدر و مادر رو عقاب کنه خب!
خامسا، همونطور که در باب مسئله اول شما بنده رو متوجه این قضیه فرمودید که باید قبل و بعد جملات رو هم دقت کرد، من هم شما رو به این دعوت میکنم که قبل از سخن حضرت علی (ع) رو کمی مورد دقت قرار بدید و ببینید امام علی در پاسخ به چه سوالی این جمله رو فرمودند، تا دیگه سر علت و معلول بحثی نداشته باشیم.
سادسا، بنده اگه بخوام جمع بندی روی گفته های شما از پست قبلی داشته باشم میتونم بگم شما در مجموع گفتید هیچ کودکی به خاطر گناه والدین مریض نمیشه و تمام بدبختی ها و شقاوت کودکان در عللی مثل ویروس، تصادف و اینها نهفته است، بنابرین سخن حضرت علی رو بهتره نگاه نکنیم!
نقل بر بی احترامی بنده نزارید، اما پاسخ شما بنظرم کمی بی ربط به صحبت بنده است.مخصوصا جمله قرمز. بهتر بود میگفتید آیا خشک شدن زمین معلول تابش خورشید است، بنده هم میگفتم آری. اگه منظور دیگه ای داشتید بنده اون منظور رو نداشتم.
سلام خدمت شما دوست عزیز
جواب کاملا منطبق بر بحث است به همین دلیل دوباره مجبورم اجزاء مثال را تبیین کنم
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه
حضرت می فرمایند: مریضی کودک باعث آمرزش گناهان والدین می شود.
اما اجزاء مثال : مریضی فرزند عامل آمرزش گناهان والدین؛
مریضی کودک = تابش خورشید
آمرزش والدین = خشک شدن زمین خیس
همان گونه که مریضی کودک باعث آمرزش والدین می شود تابش خورشید هم باعث خشک شن زمین تر می شود .
همان گونه که قضیه " تابش خورشید باعث خشک شدن زمین تر می شود " قابل تبدیل به " تر شدن زمین علت تابش خورشید است " درست نمی باشد قضیه " مریضی کودک باعث آمرزش والدین می شود " قابل تبدیل به " علت مریضی کودک آمرزیده شدن پدر مادر" درست نیست
(انشا الله که واضح شده باشد)
علت آن هم یک طرفه بودن قضیه است یعنی درست است که اگر کودک مریض شد گناهان والدین آمرزیده می شود اما دلیل مریض شدن کودک گناه پدر و مادر نیست چرا که مریض شدن کودک دلایل دیگری دارد اما وقتی این مریضی به وجود آمد خدا از روی تفضلش به واسطه این بیماری کودک لطفی به پدر و مادر او هم می کند و گناه آنها را هم می آورزد و حتی اگر گناهی نداشتند(مثل ائمه که فرزندانشان مریض می شدند) باعث ترفیع درجه آنها می شود و این از باب لطف خداست
از طرفی والدینی می توانند گناهکار باشند ولی فرزندشان مریض نشود چون بین این دو علیتی نیست.
امید وارم واضح شده باشد
ولا از ظاهر پاسخ هاتون اینطور برداشت میکنم که اینطور شما فرض کردید که بنده گفتم، هروقت کودکی مریض میشود علتش گناه والدین است. خیر بنده این رو نگفتم.
خب الحمد لله
ولی به نظر می رسد شما این را گفته اید:
اگر شما خوب دقت کنید میبینید که اول باید پدر مادر گناهی رو مرتکب بشن که بعد فرزند با مریضیش بخواد کفاره گناه اونها بشه، بنابرین گناه پدر مادر، علتیست بر عذاب و مریضی کودک.
اما درباره این فراز
ثانیا اگر پدر و مادر گناه نکنند، دیگه فرزند نیاز نیست به عنوان کفاره ی گناهان آنها مورد عذاب قرار بگیره، پس در مریضی هایی که به عنوان کفاره گناهان پدر و مادر ایجاد میشه، علت این مریضی ها گناه پدر و مادره، این جمله بنده هم به طور یقین میتونم بگم درسته شما فقط شکلش رو عوض میکنید و بعد شکل عوض شده رو مورد حمله قرار میدید که صحیح نیست.
بارها عرض کردم فرزند چه پدر و مادر گناه بکنند و یا نکنند مریض می شود و این مریضی اش به خاطر(به علت) گناهان والدین نیست(هیچ علیتی در کار نیست چرا این قدر اصرار دارید که بگویید علیت هست در حالی که در پاراگراف بالا آن را انکار می کنید!! :
از ظاهر پاسخ هاتون اینطور برداشت میکنم که اینطور شما فرض کردید که بنده گفتم، هروقت کودکی مریض میشود علتش گناه والدین است. خیر بنده این رو نگفتم.
علت این مریضی ها گناه پدر و مادره
اما درباره ثالثا
ثالثا، کفاره گناه قرار گرفتن یا مریض شدن یا مورد عذاب و درد قرار گرفتن همه یک معنی دارند، تنها اسم ها عوض میشه اما تفاوتی در معنای اخیر (آخر) ایجاد نمیشه.
این که کودکی مریض می شود کفاره گناه خودش یا دیگری(والدین ) نیست و مریض شدن یک امر طبیعی در عالم ماده است.
پس مریضی کودک جزای کار خود یا دیگران نیست. یک اتفاق طبیعی در عالم است.
رابعا: چرا کودک بیگناه باید مستوجب عذاب الهی بشه وقتی پدر و مادر گناه میکنند؟ چرا خداوند کودک و طفل معصوم رو به عنوان کفاره قرار داده و اون رو عذاب میکنه که پدر مادر پاک شن؟نعوذ بالله ، خدا ظالمه؟ خود پدر و مادر رو عقاب کنه خب!
وقتی ثایت کردیم که این مریضی کودک کفاره گناه خود و یا دیگری نیست دیگر جایی برای مطلب بالا نمی ماند
مریضی کودک طفل معصوم کفاره گناه کسی نیت که خدا بشود ظالم.
اما از لطف خدا و رحمت بی انتهای او چون پدر و مادر در مریضی کودک شان ناراحت می شوند همین ناراحتی را کفاره گناه آنها قرار می دهد.
خامسا، همونطور که در باب مسئله اول شما بنده رو متوجه این قضیه فرمودید که باید قبل و بعد جملات رو هم دقت کرد، من هم شما رو به این دعوت میکنم که قبل از سخن حضرت علی (ع) رو کمی مورد دقت قرار بدید و ببینید امام علی در پاسخ به چه سوالی این جمله رو فرمودند، تا دیگه سر علت و معلول بحثی نداشته باشیم.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه(کافی ج 6 ص 52)
از مریضی کودک پرسیدند امام علی فرمود که مریضی کودک باعث آمرزش گناه پدر و مادر می شود .
خب سوال از مریضی کودک کرده اند امام علی از اثرات آن بیان می فرمایند که یکی از اثرات آن آمرزش است.
خب جیزی غیر آنچه تاکنون گفته ایم بر نمی آید.
سادسا، بنده اگه بخوام جمع بندی روی گفته های شما از پست قبلی داشته باشم میتونم بگم شما در مجموع گفتید هیچ کودکی به خاطر گناه والدین مریض نمیشه و تمام بدبختی ها و شقاوت کودکان در عللی مثل ویروس، تصادف و اینها نهفته است، بنابرین سخن حضرت علی رو بهتره نگاه نکنیم!
چرا ؟؟
علت مریضی کودک را ویروس بدانید و یکی از اثرات جانبی آن را در زندگی که امام علی(ع) معرفی کرده اند را بشناسد که : گناهان پدر مادر به واسطه مریضی کودک می ریزد.
و من الله التوفیق
سلام
بارها عرض کردم فرزند چه پدر و مادر گناه بکنند و یا نکنند مریض می شود و این مریضی اش به خاطر(به علت) گناهان والدین نیست(هیچ علیتی در کار نیست چرا این قدر اصرار دارید که بگویید علیت هست در حالی که در پاراگراف بالا آن را انکار می کنید!! :
فقط در مورد این جوابتون باید بگم که بنده این رو می گفتم که بیمار شدن یک کودک لزوما علتش گناه پدر و مادر نیست، مثلا به قول شما میتونه در اثر ویروس مریض شه(علت مریضی :ویروس)، بعضی وقت ها هم کودکی در اثر تصادفی مجروح میشه(علت مریضی:تصادف)، و گاهی هم کودکانی در اثر گناه والدین مریض میشن(علت مریضی : گناه والدین) که روی سوال بنده با گروه سوم بود، شما منظور بنده رو متوجه نشده بودید. در هر صورت بنده پاسخم رو گرفتم. با تشکر.
فقط در مورد این جوابتون باید بگم که بنده این رو می گفتم که بیمار شدن یک کودک لزوما علتش گناه پدر و مادر نیست، مثلا به قول شما میتونه در اثر ویروس مریض شه(علت مریضی :ویروس)، بعضی وقت ها هم کودکی در اثر تصادفی مجروح میشه(علت مریضی:تصادف)، و گاهی هم کودکانی در اثر گناه والدین مریض میشن(علت مریضی : گناه والدین) که روی سوال بنده با گروه سوم بود، شما منظور بنده رو متوجه نشده بودید. در هر صورت بنده پاسخم رو گرفتم. با تشکر
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بنده هم عرض می کنم که اصلا قسم سوم که کودک به خاطر گناهان والدین مریض شود را قبول نداریم و این فرض اشتباه است
اما با این وجود خدا از روی لطف گناهاهان والدینی که کودکشان مریض شده باشد را می آمرزد.
سوال 1:
طبق حدیث ((ما من طائر یصاد الا بترکه التسبیح)) و آیه قرآنی ((الوحوش حشرت ...)) اینطور برداشت میشه که هیچ پرنده ای صید نمیشه مگر به خاطر اینکه تسبیح رو رها کرده ، یا احادیثی ازین قبیل داریم که اگر حیوانی به حیوان دیگری ظلم کند سزای آن را خواهد دید و .... در هر صورت سوالی برای من پیشومده، حیواناتی که در صدر زنجیره غذایی قرار دارند، هیچ شکارچی ای ندارند، پس میتوان نتیجه گرفت آنها مومنان به خدا در شبانه روز هستند و هیچ گاه تسبیح رو ترک نمیکنند!!! و در عین حال برعکسشم صادقه حشره ای موسوم به حشره یک روزه، حشره ای است که تمام عمرش یک روز است و تمامی زاد و ولدی که انجام میشود طی یک روز انجام شده و حیوان خوراک حیوانات دیگر میشود. بنابرین این حیوان کافر بوده و تسبیح الله را نمیگوید! این چجور منطقی است؟! حیوانات خوش خوراک ملحدند و حیوانات حرام گوشت و شکارچی همه تسبیح گوی؟!
جواب:
آیات و روایات گویای این مساله است که تمام عالم آفرینش تسبیح گوی خداوند هستند و قرآن در کنار طرح این مساله تسبیح گو بودن پرندگان را به صورت خاص بیان می فرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٤١﴾
آیا ندیده ای که هر چه در آسمانها و زمین است و نیز پرندگانی که در پروازند، تسبیح گوی خدا هستند، همه نماز وتسیح او را می دانند و خدا به هر کاری که می کنند آگاه است.(سوره نور-آیه 41
در آیات دیگر بیان می فرماید:
فَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ
ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم؛ و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم؛ و کوهها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) میگفتند؛ و ما این کار را انجام دادیم!( 79 سوره : الانبیاء)
تسبح له السموات السبع والارض ومن فیهن و ان من شىء الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا (الاسراء17/44)
امام صادق (ع) می فرمایند«ما من طیر یُصاد الا بِتَرکِه التسبیح و ما من مال یُصاب الا بِتَرک الزّکاه؛ هیچ پرندهای نیست که صید شود، مگر با ترک کردن تسبیح خداوند؛ و هیچ مالی نیست زیان و مصیبت بیند، مگر با ترک زکات.» (الکلینی، 1365 ، ج13، ص505)
اما این که تسبیح کائنات و بالخصوص پرندگان به چه معنا است دو نظریه اساسى درباره تسبیح موجودات وجود دارد:
الف - تسبیح موجودات ذى روح و ذى شعور، حقیقى است ولى تسبیح موجودات غیر ذى روح، مجازى مىباشد.
ب - هم تسبیح موجودات ذى روح و هم تسبیح موجودات غیر ذى روح حقیقى است و هرگز به صورت مجازى در قرآن کریم استعمال نشده است.
که بررسی این دو قول جای خود را دارد .
اما آنچه که روایت مورد بحث در مورد صید شدن پرنده تارک تسبیح به نظر می رسد جدای از این بحث است و آن این که این بیان یک جمله کنایی بیش نیست و کنایه از این دارد که که هر گرفتاری که برای انسان پیش می آید به خاطر اعمالش است و الا امام صادق در مقام بیان علل صید پرنده ها نبوده اند و دلیل آن هم قرینه بودن جمله بعد آن است که امام فرمود: و ما من مال یُصاب الا بِتَرک الزّکاه
و در باره آیه" ...وحوش حشرت" نیز تفسیر های گوناگونی دارد که می توانید به تفسیر ها ذیل این آیه مراجعه کنید ولی آنچه که برای این مطلب مفید است که اگرچه ما برای حیوانات حشرهم قائل شویم حشر آنها مانند حشر انسان ها نیست چرا که انسان دارای اختیار در عمل است و تکلیف به اعمالش دارد و حشر او برای جوابگویی به اعمال اختیاری اش است اما حیوانات چون که مکلف نیستند حشرشان برای بازخواست و جوابگویی نیست و می تواند معانی دیگری داشته باشد
خلاصه این مطلب این که : اولا حیوانات در اعمال خود اختیار ندارند و تکلیفی هم برای انها فرض نمی شود و آن بیانی که امام درباره ترک تسبیح پرندگان و صید شدنشان فرمودند از باب کنایه است . و صید شدن و خورده شدن حیوانات از باب تکوین آنها است و بحث تشریعی در کار نیست. و به نظر حشری برای حیوانات در کار نباشد و جمله "...وحوش حشرت" معانی دیگری دارد و اگر هم حشر داشته باشند مانند حشر انسان از باب رسیدگی به امور آنها نیست.
سوال 2:
امیرالمومنین علیه السلام درمورد ابتلای کودکان به بیماری میفرمایند ---> انه لکفاره لوالده
اولا: گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری!
قبول دارم که مریض شدن طفل دو ولد میتونه برای والدین آزار دهنده باشه ولی کسی که رنج واقعی رو میکشه خود طفله، حالا چرا خدا میاد این طفل معصوم رو برای معصیت پدر مادرش عذاب میکنه؟ که برفرض چیو نشون بده؟ اگر بگید طفل با این عذابی که میکشه، برای اینه که گناهانی که قراره در آینده بهشون مبتلا بشه بخشیده بشه، اولا این عینه جبره، ثانیا برای گناه ناکرده کسی رو قصاص نمیکنن مگه اینکه خداوند نعوذ بالله ظالم باشه.
جواب:
اولا: روایتی که آورده شده به این گونه است:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه(کافی ج 6 ص 52)
ِقال رسول الله(ص) وَ إِذَا مَرِضَ الصَّبِيُّ كَانَ مَرَضُهُ كَفَّارَةً لِوَالِدَيْه(عده الداعی ص126)
از امام علی(ع) سوال کردند که آیا در مریضی کودک ثوابی هم به پدر و مادر می رسد حضرت فرمودند مریضی کودک باعث کفاره گناه پدر ومادر می شود . نه این که گناه پدر و مادر باعث بیماری کودک آنها شود.(خوب دقت کنید)
و این از باب لطف خداوند است که یک قضیه طبیعی مانند مریضی کودم را عاملی کرده برای آمرزش پدر و مادر و این لطف خدا به مسلمانان و مومنین است که بیماری آنها نیز باعث پاک شدن گناهاهنشان می شود. و از این بالا تر بیماری فرزندانشان نیز که به واسطه این بیماری ها غمگین می شوند هم کفاره گناهانشان بشود.
و بر عکس این قضیه درست نیست که گناه پدر و مادر باعث بیماری فرزند شود چه بسا می بینیم که فرزندان ائمه اطهار بیماری سختی می گرفتند در صورتی که ائمه پاک و طاهر بودند و حتی به این بیماری فوتمی کردند و ائمه بر عزای آنها می نشستند.
اما شاید این سوال پیش آید که این کودکان که گناهی نکرده اند که مریض می شوند و یا ناقص الخلقه به دنیا می آیند و ...این ها که گناهی نکرده اند و پاک و طاهر اند آیا این با عدالت خدا سازگار است؟؟!!
در جواب به این سوال باید بگوییم که:
سوال3:
شما می گویید در دنیا تفاوت هست ولی تبعیض نیست آیا اینگونه نیست که تبعیض سر از همین تفاوت ها در می آورد ؟
جواب:
خداوند، تمام موجودات را با تفاوتهایى حكیمانه آفرید و براى هر موجودى راهى مناسب براى رسیدن به كمال مقرّر كرد و در تكلیف و فرمان یا اجر و كیفرى كه به دنبال آن معیّن ساخت، میان نژادى با نژاد دیگر یا امّتى با امّت دیگر یا فردى با فرد دیگر هیچ تبعیضى قایل نشد.
انگشتهاى یك دست باهم تفاوت دارند، امّا این ظلم نیست چون هركدام خاصیّت ویژهاى دارند. سلّول استخوان با سلّول چشم فرق مىكند امّا این بىعدالتى نیست، بلكه عین عدالت است. چنانكه قُطر و ضخامت ستونها و تیرآهنها در طبقات پایین ساختمان بیشتر از طبقات بالاست، در اینجا نیز تفاوت وجود دارد، امّا ظلم نیست.
فرق است میان تبعیض و تفاوت؛ تبعیض یعنى در شرایط مساوى میان افراد و موجودات فرق گذاردن كه این ظلم است امّا تفاوت مربوط به شرایط مختلف است، مثلاً: اگر تمام شاگردان یك كلاس به طور مساوى درس استاد را فراگرفتهاند و معلّم میان نمره آنان فرق بگذارد این تبعیض و ظلم است امّا اگر تفاوت نمرههاى معّلم به خاطر تفاوت آشنایى شاگردان با درس باشد مانعى ندارد.
كارخانهاى را فرض كنید كه هم پیچ و مهره كوچك مىسازد و هم تایر ماشین بزرگ، آیا به خود اجازه مىدهید به خاطر تفاوت میان پیچ و مهره و تایر به مؤسس كارخانه نسبت ظلم دهید؟ و آیا خود پیچ و مهره حقّ اعتراض دارد؟ شكّى نیست كه جواب منفى است، زیرا زمانى هیچ یك از این دو نبودند و مؤسس كارخانه طبق مصلحت، این دو را براى دو كار مختلف ساخته است. در اینجا فقط یك صورت براى ظلم باقى مىماند و آن اینكه ما كار تایر را از پیچ و مهره بخواهیم، امّا اگر هر قطعه براى كارى ساخته شد و بیش از ظرفیّت هم چیزى بر آن تحمیل نشد، در این صورت ظلمى قابل تصوّر نیست.
قرآن کریم دراینباره میفرماید:
۱) «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمین»؛ و از نشانههای (قدرت) او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شما است. قطعاً در این (امر نیز) برای دانشوران نشانههایی است.
۲) «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهاروَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون»؛در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایی که در دریا میروند و مایه سود مردمند، و در بارانی که خدا از آسمان فرو میفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهای مسخّر میان زمین و آسمان برای خردمندانی که در مییابند نشانهها است.
گذشته از اینکه تفاوت موجودات، ذاتی آنها بوده و لازمه نظام علت و معلول است. مثلاً فردی که از شخصی «الف» متولّد میشود، از جهاتی تابع اوضاع داخلی و خارجی او خواهد بود مانند کیفیت ژن ها و وراثت ، آب و هوا و محیط زندگی، نحوه آمیزش و زمان و مکان، کیفیت غذاها و هزاران عامل دیگر. فرزندی که از «ب» متولد میشود، به همین سان است. در اینگونه موارد، فرق گذاشتن عین عدالت و مساوات و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است.