جمع بندی چرا درخواست عذاب کفّار عملی نمی شد؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا درخواست عذاب کفّار عملی نمی شد؟

سلام. طبق آیۀ 32 تا 34 سورۀ انفال، کفّار از پیامبر درخواست می کنند که اگر راست می گوید بر آنان سنگ و عذاب بباراند، ولی قرآن می فرماید که تا پیامبر در بین آنان است و عده ای استغفار می کنند، عذاب نازل نمی شود.

چرا اینجا خدا عذابی محدود بر همان کافران که چنین درخواستی داشتند نازل نمی کند تا حجت بر همگان تمام شود؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

חסר משמעות;638934 نوشت:
سلام. طبق آیۀ 32 تا 34 سورۀ انفال، کفّار از پیامبر درخواست می کنند که اگر راست می گوید بر آنان سنگ و عذاب بباراند، ولی قرآن می فرماید که تا پیامبر در بین آنان است و عده ای استغفار می کنند، عذاب نازل نمی شود.
چرا اینجا خدا عذابی محدود بر همان کافران که چنین درخواستی داشتند نازل نمی کند تا حجت بر همگان تمام شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم
خدای متعال در کتابش پیامبر گرامی اسلام را به رحمت برای جهانیان توصیف کرد.توصیفی که برای هیچ پیامبری نکرد.
فرمود:
"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين"(1)
ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم
به این معنا که وجود پیامبر صلوات الله علیه رحمت و آرامش برای تمام مردم دنیا است .به گونه ای که با مبعوث شدن حضرت،خدای متعال عذاب های وحشتناکی را که برای دیگر امت ها در اثر نا فرمانی و طغیان روا می داشت، متوقف کرد. پس اگر امت پیامبر صلوات الله علیه دچار حتی کمترین عذابی می شدند، با رحمت للعالمین بودن نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه منافات پیدا می کرد و نقض غرض می شد.
از ابن عباس این روایت نقل شده است:
"كان فى الارض امانان من عذاب اللَّه و قد رفع احدهما فدونكم الآخر فتمسكوا به"
در روى زمين دو وسيله امنيت از عذاب الهى بود، يكى از آن ها (كه وجود پيامبر بود) برداشته شد. هم اكنون به دومى (يعنى استغفار) تمسك جوييد.وجود پيامبران وسيله مؤثرى براى امنيت مردم در برابر بلاهاى سخت و سنگين، و پس از آن، استغفار و توبه و روى آوردن به درگاه حق عامل ديگرى است.
اما اگر عامل دوم نيز بر چيده شود، جوامع بشرى هيچ گونه مصونيتى در برابر مجازات‏ هاى دردناكى كه به خاطر گناهان شان در انتظار آن ها است نخواهند داشت، اين مجازات ها در شكل حوادث دردناك طبيعى، و يا جنگ‏هاى خانمان سوز و ويران گر يا اشكال ديگر آشكار مى‏شوند، همان گونه كه انواع مختلف آن را تا كنون ديده يا شنيده ‏ايم.(2)
و باز از قول ابن عباس در تفسیر آیه شریفه"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ" نقل شده است:
پيامبر صلوات الله علیه، رحمت است براى خوب و بد و مؤمن و كافر. پس براى مؤمن در دنيا و آخرت رحمت است و براى كافر، در همين دنيا كه از بلاها و مسخ ها و هلاكت‏ ها معاف شده است.(3)
البته تعالیم دینی پیامبر صلوات الله علیه بر هر جان پاکی که آمادگی پذیرش حقایق را داشت، اتمام حجت می شد. ولی اما کافران لجوج، هیچ حجتی را نمی پذیرفتند و اگر عذاب کوچکی هم بر ایشان نازل می شد، به طور معمول آن را به حوادث طبیعی چون طوفان و سیل و زلزله تطبیق می د ادند نه عذاب آگاهی دهنده و عبرت آموز!
قرآن، منکرین حقایق را این گونه معرفی و به پیامبرش خطاب می کند:
"وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في‏ أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ"(4)
و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى بر مى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است گويى اصلًا گوش هايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده.
با این حال خدای متعال قادر حکیم است و خود می داند که با امت هایی که یکی پس از دیگری آمده و می آیند با چه تدبیر و حکمتی رفتار کند. علاوه، ما از دلیل بسیاری از مسایل،آگاهی نداریم و هم چنین پاسخی برای برخی از چراها پیدا نخواهیم کرد.

پی نوشت ها:
1- سوره انبیاء، آیه 107
2-آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏7، ص 155
3-شیخ طبرسی،مجمع البیان، ترجمه گروه مترجمان،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360خورشیدی،چاپ اول، ج‏16، ص 173
4- سوره لقمان،آیه 7

با سلام خدمت کارشناس محترم تاپیک و نیز پرسشگر محترم.
جدای از سوال پرسش گر ، بنده میخوام بگم این هم یه نمونه از شاید تناقضات قرآنی.
طبق آیاتی که پرسشگر محترم فرمودند و نیز طبق آیه "و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین" و پاسخ کارشناس نتیجه میگیریم تا زمانی که پیامبر در بین امت بودند اون عذاب های استیصالی مثل باریدن سنگ و این چیزا برداشته شده اما خود قرآن در جاهایی دیگر به وضوح مسلمانان در همون عصر پیامبر رو تهدید به همین نوع عذاب ها میکنه مثلا :
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ : اگر آنها روى‏گردان شوند، بگو: من شما را از صاعقه‏اى همانند صاعقه عاد و ثمود مى‏ترسانم.»( فصلت/13)
یا اصلا خیلی از آیات قرآن داره ملت رو از عذاب هایی که بر قوم های قبلی نازل شده میترسونه و به وضوح خداوند میگه اگر ایمان نیاوردید شما رو به همون عذاب های قوم های قبلی دچار میکنم :
قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلينَ به آنها كه كافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد؛ و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جارى مى‏شود. »( الأنفال : 38)
به و ضمنا همونطور که مستحضر هستید سنت خداوند تغییر ناپذیر است.
"فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلا"
پس با توجه به توضیحات بنده نتیجه میگیریم دلیلی برای نازل نکردن عذاب های استیصالی برای کافرین و در زمان حضور پیامبر وجود نداشته اما حالا آیاتی که پرسشگر محترم میفرمایند خیلی راحت اومده میگه اگر راست میگی بگو از آسمون سنگ بباره که خدا جواب میده تا وقتی پیغمبر هست نمیباره که این دقیقا مخالف با توضیحاتی هست که بنده تمامش رو از خود همین قرآن عرض کردم

محسن;641743 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم
خدای متعال در کتابش پیامبر گرامی اسلام را به رحمت برای جهانیان توصیف کرد.توصیفی که برای هیچ پیامبری نکرد.
فرمود:
"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين"(1)
ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم
به این معنا که وجود پیامبر صلوات الله علیه رحمت و آرامش برای تمام مردم دنیا است .به گونه ای که با مبعوث شدن حضرت،خدای متعال عذاب های وحشتناکی را که برای دیگر امت ها در اثر نا فرمانی و طغیان روا می داشت، متوقف کرد. پس اگر امت پیامبر صلوات الله علیه دچار حتی کمترین عذابی می شدند، با رحمت للعالمین بودن نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه منافات پیدا می کرد و نقض غرض می شد.
از ابن عباس این روایت نقل شده است:
"كان فى الارض امانان من عذاب اللَّه و قد رفع احدهما فدونكم الآخر فتمسكوا به"
در روى زمين دو وسيله امنيت از عذاب الهى بود، يكى از آن ها (كه وجود پيامبر بود) برداشته شد. هم اكنون به دومى (يعنى استغفار) تمسك جوييد.وجود پيامبران وسيله مؤثرى براى امنيت مردم در برابر بلاهاى سخت و سنگين، و پس از آن، استغفار و توبه و روى آوردن به درگاه حق عامل ديگرى است.
اما اگر عامل دوم نيز بر چيده شود، جوامع بشرى هيچ گونه مصونيتى در برابر مجازات‏ هاى دردناكى كه به خاطر گناهان شان در انتظار آن ها است نخواهند داشت، اين مجازات ها در شكل حوادث دردناك طبيعى، و يا جنگ‏هاى خانمان سوز و ويران گر يا اشكال ديگر آشكار مى‏شوند، همان گونه كه انواع مختلف آن را تا كنون ديده يا شنيده ‏ايم.(2)
و باز از قول ابن عباس در تفسیر آیه شریفه"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ" نقل شده است:
پيامبر صلوات الله علیه، رحمت است براى خوب و بد و مؤمن و كافر. پس براى مؤمن در دنيا و آخرت رحمت است و براى كافر، در همين دنيا كه از بلاها و مسخ ها و هلاكت‏ ها معاف شده است.(3)
البته تعالیم دینی پیامبر صلوات الله علیه بر هر جان پاکی که آمادگی پذیرش حقایق را داشت، اتمام حجت می شد. ولی اما کافران لجوج، هیچ حجتی را نمی پذیرفتند و اگر عذاب کوچکی هم بر ایشان نازل می شد، به طور معمول آن را به حوادث طبیعی چون طوفان و سیل و زلزله تطبیق می د ادند نه عذاب آگاهی دهنده و عبرت آموز!
قرآن، منکرین حقایق را این گونه معرفی و به پیامبرش خطاب می کند:
"وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في‏ أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ"(4)
و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى بر مى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است گويى اصلًا گوش هايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده.
با این حال خدای متعال قادر حکیم است و خود می داند که با امت هایی که یکی پس از دیگری آمده و می آیند با چه تدبیر و حکمتی رفتار کند. علاوه، ما از دلیل بسیاری از مسایل،آگاهی نداریم و هم چنین پاسخی برای برخی از چراها پیدا نخواهیم کرد.

پی نوشت ها:
1- سوره انبیاء، آیه 107
2-آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏7، ص 155
3-شیخ طبرسی،مجمع البیان، ترجمه گروه مترجمان،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360خورشیدی،چاپ اول، ج‏16، ص 173
4- سوره لقمان،آیه 7

سلام. ممنون از پاسخ شما. آیا از نقطه نظری دیگر نمی توان گفت که عذاب شرایط خاص خود را دارد و باید حجت تمام شود و امیدی به اصلاح امت نباشد، و تا وقتی پیامبر هنوز در بین آنان است و افرادی استغفار می کنند، به معنای تمام نشدن حجت و وجود امید اصلاح در امت هست؟

بسم رب النور

چرا خدا چنین کرد و چرا چنان نکرد, خدا میداند و باید که از خدا پرسید. ولی کلآ درخواست مومن است که مستجاب میشود, نه درخواست کافران.

حجت وقتی بر همگان تمام شد که رسول اکرم(ص) شق القمر کرد. ولی مشتی اوباش که چیزی را قبول ندارد,حتی شق القمر را, تا چه رسد به سنگ و عذاب.

وقتى رسول اکرم(ص) ماه را به دو نیمه کرد، کافران روى گردانده و گفتند: این سحرى عظیم است. نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه. و هر گاه نشانه‏اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است.

حضرت مولانا در حکایتی با مصداق میفرمایند که سنگ در میان مشت بوجهل بحرف آمد و شهادت گفت, ولی بوجهل قبول نکرد که هیچ, بلکه حتی خشمگین شد.

سنگها اندر کف بوجهل بود .. گفت ای احمد بگو این چیست زود
گر رسولی چیست در مشتم نهان .. چون خبر داری ز راز آسمان
گفت چون خواهی بگویم آن چه‌هاست .. یا بگویند آن که ما حقیم و راست
گفت بوجهل این دوم نادرترست .. گفت آری حق از آن قادرترست
از میان مشت او هر پاره سنگ .. در شهادت گفتن آمد بی درنگ
لا اله گفت و الا الله گفت .. گوهر احمد رسول الله سفت
چون شنید از سنگها بوجهل این .. زد ز خشم آن سنگها را بر زمین _ حضرت مولانا قدس الله سره

آیا بنظر شما سنگ و عِذاب برای بوجهلان اینچنانی حجت میشد؟

پیر ساکن دیر مغان;642036 نوشت:
بسم رب النور

چرا خدا چنین کرد و چرا چنان نکرد, خدا میداند و باید که از خدا پرسید. ولی کلآ درخواست مومن است که مستجاب میشود, نه درخواست کافران.

حجت وقتی بر همگان تمام شد که رسول اکرم(ص) شق القمر کرد. ولی مشتی اوباش که چیزی را قبول ندارد,حتی شق القمر را, تا چه رسد به سنگ و عذاب.

وقتى رسول اکرم(ص) ماه را به دو نیمه کرد، کافران روى گردانده و گفتند: این سحرى عظیم است. نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه. و هر گاه نشانه‏اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است.

حضرت مولانا در حکایتی با مصداق میفرمایند که سنگ در میان مشت بوجهل بحرف آمد و شهادت گفت, ولی بوجهل قبول نکرد که هیچ, بلکه حتی خشمگین شد.

سنگها اندر کف بوجهل بود .. گفت ای احمد بگو این چیست زود
گر رسولی چیست در مشتم نهان .. چون خبر داری ز راز آسمان
گفت چون خواهی بگویم آن چه‌هاست .. یا بگویند آن که ما حقیم و راست
گفت بوجهل این دوم نادرترست .. گفت آری حق از آن قادرترست
از میان مشت او هر پاره سنگ .. در شهادت گفتن آمد بی درنگ
لا اله گفت و الا الله گفت .. گوهر احمد رسول الله سفت
چون شنید از سنگها بوجهل این .. زد ز خشم آن سنگها را بر زمین _ حضرت مولانا قدس الله سره

آیا بنظر شما سنگ و عِذاب برای بوجهلان اینچنانی حجت میشد؟

برادر عزیز بحث ما استفاده از سخنان خود قرآن هست ، قرآن در آیات سوره انفال نمیگه که اگر براشون سنگ بباره ایمان نمیارند بلکه داره میگه چون پیامبر در بینتون هست و عده ای نیز استغفار میکنند پس سنگ نمیباره در حالی که این توجیه عقلا غلطه اولا چون بنده ثابت کردم پیامبر در بینشون بوده و خداوند وعده عذاب داده و دوما خداوند خیلی راحت میتونست یه تعدادی سنگ بر همون عده ای که از پیامبر این درخواست رو کردند نازل کنه نه کل امت که مصداق "در بین شما تعدادی استغفار کننده هم هست" نشود.

muiacir;642085 نوشت:
برادر عزیز بحث ما استفاده از سخنان خود قرآن هست ، قرآن در آیات سوره انفال نمیگه که اگر براشون سنگ بباره ایمان نمیارند بلکه داره میگه چون پیامبر در بینتون هست و عده ای نیز استغفار میکنند پس سنگ نمیباره در حالی که این توجیه عقلا غلطه اولا چون بنده ثابت کردم پیامبر در بینشون بوده و خداوند وعده عذاب داده و دوما خداوند خیلی راحت میتونست یه تعدادی سنگ بر همون عده ای که از پیامبر این درخواست رو کردند نازل کنه نه کل امت که مصداق "در بین شما تعدادی استغفار کننده هم هست" نشود.

بسم الله الرحمن الرحیم :



با سلام مجدد و طلب توفیق الهی و سلامتی برای شما پرسشگر محترم



باید گفت چه اشکالی دارد که خدای متعال بر قوم پیامبر صلوات الله علیه هر دو ابلاغ تشویق و تهدید را هم زمان داشته باشد و هیچ تناقضی در این باره دیده نمی شود.و البته تشویق و تهدید در باره اقوام پیشین هم بوده است.



علاوه بر این، امت پیامبر مطابق با وعده الهی امتی مرحومه اند به این معنا که عذابی که بر اقوام گذشته نازل شد بر قوم پیامبر صلوات الله علیه نازل نخواهد شد و البته این دلیل نمی شود تا خدای متعال نسبت به این قوم بشارت و تهدید نداشته باشد و اگر هم تهدیدی به مثل عذاب اقوام گذشته وجود دارد این تهدید ها بیشتر جنبه ترس و تادیب دارد و اگر نبود شخص پیامبر گرامی اسلام در بین آن اقوام ممکن بود حتی آن ها به عذابی سخت تر از عذاب اقوام پیشین مبتلی شوند زیرا در انحراف و کج روی چیزی کمتر از گذشتگان نداشتند و آزاری که بر شخص پیامبر از آن مردم تحمیل شد حتی در برخی موارد بی نظیر بود ولی از خوش شانسی آنان که بزرگی و عظمت پیامبر صلوات الله علیه و نیز محبوبیت این انسان بزرگ و بی نظیر موجب شد تا خدای متعال به صرف تهدید بسنده کند حتی اگر هم امیدی به نجات آن ها نبود.



و از طرفی دین اسلام آخرین و کامل ترین دین الهی و برای همه انسان ها تا به روز محشر حجت است و جمعیت بسیاری از آن دوره تا به امروز و تا بر پایی قیامت گرد این دین جمع شده و می شوند. پس باید وجه رحمانیت و جاذبه این دین باقی بماند و شکوهش روز افزون شود.



بنا بر این، چه شخص پیامبر صلوات الله علیه در میان مردم باشد یا نباشد، اما اسلام جاذبه خود را خواهد داشت و روح پاک آن حضرت صلوات الله، علیه همواره ناظر پیروان دینش خواهد بود.


جمع بندی:



بسم الله الرحمن الرحیم:



پرسش اول:



سلام. طبق آیۀ 32 تا 34 سورۀ انفال، کفّار از پیامبر درخواست می کنند که اگر راست می گوید بر آنان سنگ و عذاب بباراند، ولی قرآن می فرماید که تا پیامبر در بین آنان است و عده ای استغفار می کنند، عذاب نازل نمی شود.
چرا اینجا خدا عذابی محدود بر همان کافران که چنین درخواستی داشتند نازل نمی کند تا حجت بر همگان تمام شود؟



پاسخ:



خدای متعال در کتابش پیامبر گرامی اسلام را به رحمت برای جهانیان توصیف کرد.توصیفی که برای هیچ پیامبری نکرد.
فرمود:
"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين"(1) ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم به این معنا که وجود پیامبر صلوات الله علیه رحمت و آرامش برای تمام مردم دنیا است.به گونه ای که با مبعوث شدن حضرت،خدای متعال عذاب های وحشتناکی را که برای دیگر امت ها در اثر نا فرمانی و طغیان روا می داشت،متوقف کرد.پس اگر امت پیامبر صلوات الله علیه دچار حتی کمترین عذابی می شدند،با رحمت للعالمین بودن نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه منافات پیدا می کرد و نقض غرض می شد. از ابن عباس این روایت نقل شده است: "كان فى الارض امانان من عذاب اللَّه و قد رفع احدهما فدونكم الآخر فتمسكوا به"(2)
در روى زمين دو وسيله امنيت از عذاب الهى بود، يكى از آن ها (كه وجود پيامبر بود) برداشته شد. هم اكنون به دومى (يعنى استغفار) تمسك جوييد.وجود پيامبران وسيله مؤثرى براى امنيت مردم در برابر بلاهاى سخت و سنگين،و پس از آن، استغفار و توبه و روى آوردن به درگاه حق عامل ديگرى است.
اما اگر عامل دوم نيز بر چيده شود،جوامع بشرى هيچ گونه مصونيتى در برابر مجازات‏ هاى دردناكى كه به خاطر گناهان شان در انتظار آن ها است نخواهند داشت، اين مجازات ها در شكل حوادث دردناك طبيعى،و يا جنگ‏ هاى خانمان سوز و ويران گر يا اشكال ديگر آشكار مى‏شوند،همان گونه كه انواع مختلف آن را تا كنون ديده يا شنيده ‏ايم.
و باز از قول ابن عباس در تفسیر آیه شریفه"وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ" نقل شده است
پيامبر صلوات الله علیه، رحمت است براى خوب و بد و مؤمن و كافر. پس براى مؤمن در دنيا و آخرت رحمت است و براى كافر، در همين دنيا كه از بلاها و مسخ ها و هلاكت‏ ها معاف شده است.(3)
البته تعالیم دینی پیامبر صلوات الله علیه بر هر جان پاکی که آمادگی پذیرش حقایق را داشت، اتمام حجت می شد. ولی اما کافران لجوج،هیچ حجتی را نمی پذیرفتند و اگر عذاب کوچکی هم بر ای شان نازل می شد،به طور معمول آن را به حوادث طبیعی چون طوفان و سیل و زلزله تطبیق می د ادند نه عذاب آگاهی دهنده و عبرت آموز!
قرآن، منکرین حقایق را این گونه معرفی و به پیامبرش خطاب می کند:
"وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في‏ أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ"(4)
و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى بر مى‏گرداند،گويى آن را نشنيده است گويى اصلًا گوش هايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده.



اضافه بر این:ما عنوانی به نام عذاب محدود نداریم، مگر که عذاب شخصی باشد و دایره آن شامل فرد یا حد اکثر خانواده اش بشود.



عذاب الهی وقتی نازل شود به طور فراگیر تمام مناطقی که یک ملت یا قوم در آن زندگی می کنند را فرا می گیرد.



به طور حتم هر انسانی که دچار عصیان شود،اگر موفق به توبه نشود خدای متعال او را به نوعی عذاب خواهد کرد.



در این جا فرقی ندارد که آیا معصومی در بین افراد جامعه باشد یا نباشد هر شخصی مکافات عمل خود را خواهد دید اما این آیه به حق گفته که خدای متعال به دلیل وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه، بر مردم آن روزگار منت بزرگی نهاد که گرفتار عذاب شان نکرد وگرنه مردم روزگار پیامبر صلوات الله علیه هر بدی ای که به نظرشان می رسید،علیه پیامبر صلوات الله علیه کوتاهی انجام دادند.با این حال آنان مثل دیگر اقوام پیشین به عذاب فراگیری که موجب عبرت دیگران شوند،گرفتار نشدند و علتش را آیه فرموده که به دلیل حضور پیامبر صلوات الله علیه که جایگاه ویژه ای نزد خدای متعال داشت، میان آنان این کار انجام نخواهد گرفت.



هنگامی که خدای متعال حضرت صلوات الله علیه را به رسالت دین اسلام مبعوث کرد،از برای اثبات حقانیت آن، دلایل فراوانی ارایه کرد اما لجاجت و انکار احمقانه مردم آن روزگار اجازه قبول آن را نمی داد.



وقتی لجاجت جای انصاف را بگیرد، هیچ حجت و دلیلی کار ساز نخواهد شد.تجربه ثابت کرده است انسان های لجوج با هیچ دلیلی قانع نمی شوند.مثل شخصی که خودش را به خواب زده،بیدار نخواهد شد.



معجزه شق القمر حجت را برای همگان تمام کرد، اما مشرکان از روی لجاجت و کینه آن را جادویی بیش نخواندند.



در نتیجه حتی اگر عذاب محدودی هم بر برخی نازل می شد، به یقین تفسیر دیگری از آن ارائه می کردند و ایمان نمی آوردند.



نکته دیگر این که:خدای متعال قادر حکیم است او می داند که با امت های گذشته و آینده با چه تدبیر و حکمتی رفتار کند. علاوه، ما از دلیل بسیاری از مسایل،آگاهی نداریم و هم چنین پاسخی برای برخی از چراها پیدا نخواهیم کرد.



پرسش دوم:



آیا از نقطه نظری دیگر نمی توان گفت که عذاب شرایط خاص خود را دارد و باید حجت تمام شود و امیدی به اصلاح امت نباشد، و تا وقتی پیامبر هنوز در بین آنان است و افرادی استغفار می کنند، به معنای تمام نشدن حجت و وجود امید اصلاح در امت هست؟



پاسخ:



چرا اتفاقا می شود از زاویه دیگر پاسخ داد که عذاب شرایط خاص خودش را دارد و عذابی که بر اقوام پیشین نازل شد به دلیل نا امیدی کامل پیامبران گذشته از هدایت آن ها بوده، اما در عهد رسول گرامی اسلام و حضور حضرت میان امتش و امید به هدایت آنان می تواند دلیلی بر عدم عذاب باشد.



پرسش سوم:
طبق آیاتی که بیان شد تا زمانی که پیامبر در بین امت است، عذاب استیصال برداشته شده است.اما خود قرآن در برخی از آیات،به وضوح مسلمانان عصر پیامبر را به همان نوع عذاب ها تهدید می کنه مثل آیه 13 سوره فصلت و آیه 38 سوره انفال و با توجه به آیه شریفه "ولَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلا" سنت خداوند تغییر ناپذیر است. سوره فتح،آیه 23 پس نتیجه می گیریم دلیلی برای نازل نکردن عذاب های استیصالی برای کافرین و در زمان حضور پیامبر وجود نداشته است.



پاسخ:



باید گفت چه اشکالی دارد که خدای متعال بر هم زمان بر قوم پیامبر صلوات الله علیه تشویق و تهدید را با هم داشته باشد. بنا بر این،تناقضی در این باره دیده نمی شود.این گونه تشویق و تهدید ها در باره اقوام پیشین هم بوده است.



با یک فرق که مطابق با وعده الهی،امت پیامبر، امت مرحومه اند. یعنی عذابی که بر اقوام گذشته نازل شد، بر امت مسلمان نازل نخواهد شد.با این حال داشتن چنین صفتی دلیل نمی شود تا خدای متعال نسبت به این قوم بشارت و تهدید نداشته باشد و اگر هم تهدیدی وجود دارد، بیشتر جنبه تادیبی آن مورد توجه است.



البته اگر پیامبر صلوات الله علیه نبود،ممکن بود که آنان به عذابی سخت تر از اقوام پیشین مبتلی شوند. زیرا در انحراف و کج روی از گذشتگان سبقت گرفته بودند.آزاری که بر شخص پیامبر از طرف قومش تحمیل شد،حتی در برخی موارد بی نظیر بود. ولی از خوش شانسی آنان بود تا خدای متعال به صرف تهدید بسنده کند.



از طرفی دین اسلام آخرین و کامل ترین دین الهی و برای همه انسان ها تا به روز محشر حجت است و جمعیت بسیاری از آن دوره تا به امروز و تا بر پایی قیامت گرد این دین جمع شده و می شوند.پس باید وجه رحمانیت و جاذبه اسلام باقی بماند و شکوهش روز افزون شود که با وجود عذاب سخت و خاطرات تلخش،این هدف کم رنگ خواهد شد.



حالا چه شخص پیامبر صلوات الله علیه در میان مردم باشد یا نباشد،مرحومه بودن امت رسول خدا تا قیامت پایدار است و اسلام جاذبه خود را خواهد داشت.



پی نوشت ها:
1-سوره انبیاء، آیه 107
2-آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏7، ص 155
3-شیخ طبرسی،مجمع البیان، ترجمه گروه مترجمان،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360خورشیدی،چاپ اول، ج‏16،ص 173



4-سوره لقمان،آیه 7


موضوع قفل شده است