وعده

وفای به عهد؛ واجبی که مهم نیست!

سلام
در نهج البلاغه روایتی از امیرالمومنین ع دیدم که فرموده بود:

«فریضه ای همانند وفای به عهد در میان مردم جهان با وجود تمام اختلافاتی که دارند، مورد اتفاق نیست»

با توجه به این روایت و تعبیر به فریضه چرا مشهور علما خلف وعده و نقض عهد را مکروه می دانند؟
چرا در میان ما وفای به عهد به عنوان یک واجب مورد احترام نیست؟

آیا غنی شدن کافر به خاطر وعده ی خداست؟

انجمن: 

با سلام و احترام

[=&amp]خدا گفته است اگر فقیر باشی و لیاقت داشته باشی و ازدواج کنی، تو را غنی می کنم پس ازدواج کن.
[/]
[=&amp]اگر فرضا لیاقت داشتم و ازدواج کردم و غنی شدم از کجا بفهمم این غنی شدن به خاطر وعده ی خدا بوده است نه تلاش خودم ؟[/]
[=&amp]مثلا یک کافر فقیر می تواند ازدواج کند و غنی شود اما اینجا مشمول وعده ی خدا نیست. [/]
[=&amp]یا مثلا مومنی که لیاقت ندارد اما ازدواج می کند و غنی می شود اما مشمول وعده ی خدا نیست.[/]
[=&amp]می خواستم بدانم اگر من لیاقت لازم را داشتم و ازدواج کردم و غنی شدم آیا می توان فهمید این غنی شدن به جهت وعده ی خدا بوده نه صرفا عمل و لیاقت خودم ( مثل کافران و مومنان بی لیاقت ) ؟[/]
[=&amp]و این که نمی دانم لیاقت مورد نظر خدا چیست ؟ تا ازدواج کنم ...[/]
[=&amp]آیا شما می دانید لیاقت مورد نظر خدا چیست ؟ و چگونه می توانم بفهمم آن لیاقت را دارم یا نه ؟ تا بعد بتوانم به وعده ی خدا تکیه کرده و ازدواج کنم ؟[/]
[=&amp]پس[/]
[=&amp]اگر این لیاقت گفته شده است، بفرمایید چیست و کجا گفته شده است ؟ ، تا بنده به آن لیاقت دست پیدا کنم و بعد به وعده ی خدا تکیه کنم و اگر احیانا غنی نشدم ، متوجه شوم که خلف وعده صورت گرفته است.[/]
[=&amp]و اگر این لیاقت گفته نشده است ، بفرمایید گفته نشده است. تا من و دیگران بدانیم نمی توانیم به وعده ی خدا تکیه کنیم . و اگر قرار است تصمیم به ازدواج بگیریم روی عمل خودمان حساب باز کنیم نه وعده ی خدا. [/]

وعده ی انجام نشده

با سلام
1:آيا اگر به شخصي وعده اي داده شود اما با رضايت خود شخص ان وعده انجام نشود و زيان قابل توجه اي هم به شخص وعده داده شده نرسد بايد چه كار كرد ؟ ايا بايد به ان وعده عمل كرد ؟
2: ايا اينكه چيزي رو بر زبان بياريم مثلا بگوييم كه :من فردا به پارك ميروم و بعد تصميم عوض شود ايا اين هم وعده و عهد و ... محسوب ميشود ؟ تكليف چيست ؟
با تشكر

هدف خدا از وعده به بهشت چيست؟

سلام

هدف خداوند از وعده دادن به بهشت و نعمت هاي آن چيست؟
اگر هدف از وعده بهشت از جانب خداوند ايجاد انگيزه نبوده چه بوده؟ ايجاد انگيزه مستلزم اين است كه بين نعمت هاي بهشت و دنيا ارتباطي حقيقي وجود داشته باشد. درسته ؟

اين كه ما در بهشت چقدر خوشحال ميشويم مربوط به خود آنجاست نه اينجا!

اينجا (در دنيا) فقط بحث تصورات و رغبت مطرح است كه آيا خداوند نظر به تصور شدنِ بهشت و رغبت به آن توسط انسان را داشته است يا خير؟
اگر داشته است چگونه اين امر با انديشه صدرايي كه اعتقادي به معاد جسماني (ولذت هاي محسوس) در آن نيست ممكن است؟

آیات متشابه در مورد ظهور و وعده ها

با سلام به همه

طبق آیه55 سوره نور:

وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًايَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًاوَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

خداوند به مومنان وعده کرده که مانند پیشینیان آنان را جانشین زمین کند وآن دینی که ازش راضی هست بعد از خوف تبدیل به امنیت کند و دین خودش را بدون شرک برقرار کند....خب تا اینجا
آیا میشه گفت این آیه اصلا ربطی به ظهور امام زمان علیه السلام نداره و فقط مربوط به دوران پیامبر هستش .که خدا ایشان را خلیفه زمین کرد و دین اسلام را بعد از خوف و جنگ با کفار و مشرکین به امنیت و اقتدار و فتح اسلام تبدیل کرد؟

چرا درخواست عذاب کفّار عملی نمی شد؟

انجمن: 

سلام. طبق آیۀ 32 تا 34 سورۀ انفال، کفّار از پیامبر درخواست می کنند که اگر راست می گوید بر آنان سنگ و عذاب بباراند، ولی قرآن می فرماید که تا پیامبر در بین آنان است و عده ای استغفار می کنند، عذاب نازل نمی شود.

چرا اینجا خدا عذابی محدود بر همان کافران که چنین درخواستی داشتند نازل نمی کند تا حجت بر همگان تمام شود؟

دعوت به ایمان، از راه تشویق به بهشت؟

انجمن: 

با سلام. یکی از روشهای تبلیغی قرآن که به انبیاء سلف نیز نسبت داده می شود، تبشیر و تنذیر است. من پیرامون تنذیر پیشتر سؤال کردم و کارشناسی فرمودند این تنذیر هدفش ایمان نیست، بلکه هدفش دعوت به اندیشیدن است. اما وعده بهشت چطور؟ آیا وعدۀ بهشت، نشانگر حقانیت اسلام و قرآن است؟ دعوت به بهشت چه سودی برای دعوت مردم به اسلام دارد؟

وعده ی امام رضا علیه السلام به یک شهید



یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود
خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم
تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد
بلند شد اومد جبهه
یه روز به فرمانده مون گفت:من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم
می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم
یک 48ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...

... اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...

...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر
گریه می کرد و می گفت:یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت ، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود
شهید که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده
دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود...

خاطره ای از زندگی شهید حمید محمودی
راوی : حاج مهدی سلحشور ، همرزم شهید

ولادت با سعادت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان مبارکباد:Gol:

همه چیز درباره کلمه الله(الله شناسی)

کلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه به خاطر کثرت استعمال حذف گردیده است.
درباره ریشه لغت الله چند نظر وجود دارد. بعضی گفته اند این کلمه از اله مشتق شده است و بعضی دیگر گفته اند این کلمه از وله گرفته شده است. و اله فعال به معنای مفعول است مانند کتاب به معنای مکتوب.

اگر از اله مشتق شده باشد یعنی عبد پس الله یعنی ذات شایسته پرستش که کامل از جمیع جهات است. چون موجودی که خودش مخلوق دیگری است و یا دارای نقص است، شایسته پرستش نخواهد بود، پس همینکه گفته می شود الاله یعنی آن ذاتی که به گونه ای است که او را باید پرستش کرد و قهرا این معانی در این کلمه نهفته است، ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه و مبرا (بری شده) از هر گونه سلب و نقص.
و اگر از وله مشتق شده باشد، وله یعنی تحیر، و اله یعنی حیران و یا به معنی عاشق و شیداست و از این جهت خداوند را الله گفته اند که عقل ها در مقابل ذات مقدسش حیران و یا متوجه و عاشق او و پناهنده به اویند.

سیبویه از علمای صرف و نحو ادبیات عرب از طرفداران این نظر است که ریشه کلمه الله «ولد» به معنای حیرت در مقابل عظمت و یا وله و عشق است؛ مثنوی مولوی نظر او را نقل کرده و می گوید:
معنی الله گفت آن سیبویه *** یولهون فی الحوائج هم لدیه
گفت الهنا فی حوائجنا الیک *** و التمسناها وجدناها لدیک
ترجمه: سیبویه درباره معنی الله گفت: الله کسی است که مردم در حوائج خود به حالتی واله به سوی او می روند. گفت خدای ما در نیازهایمان به سوی تو روی می آوریم و از تو می خواهیم و آنها را نزد تو می یابیم.
مولوی آن حالتی را یادآوری می کند که انسان دردی پیدا کرده و بیچاره گشته و بی اختیار به سوی نقطه ای روی می آورد و پناهنده می شود، او الله است.
احتمال قوی دارد که اله و وله دو لهجه از یک لغت باشد، یعنی اول وله بوده و بعد آن را به صورت اله استعمال کرده اند؛ و وقتی آن را به صورت اله تلفظ نمودند معنی پرستش هم پیدا کرده؛ بنابراین معنی الله چنین می شود: آن ذاتی که همه موجودات ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقیقتی است که شایستگی پرستش دارد.

می توان گفت که در فارسی لغتی مترادف کلمه الله که بشود جای آن گذارد نداریم، و هیچکدام رساننده تمام معنی الله نیستند.
زیرا اگر به جای الله «خدا» بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآی» است و رساننده تعبیری است که فیلسوفان می کنند، یعنی واجب الوجود و یا شاید به کلمه غنی که در قرآن آمده است نزدیک تر باشد تا به الله.
و اگر خداوند استعمال شود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب، و اگرچه الله خداوند هم است ولی مرادف با خداوند نیست؛ خداوند یک شأن از شؤون الله است.