borhan sedighin

برهان صدیقین را توضیح دهید و بفرمایید در برهان علت العلل کجا تسلسل صور

برهان صدیقین را توضیح دهید و بفرمایید در برهان علت العلل کجا تسلسل صورت می گیرد؟


برای اثبات خدا به برهان هایی استدلال شده , از جمله : برهان حرکت , برهان حدوث عالم ,برهان نظم و برهان صدیقین .
برهان صدیقین به دو طریق مطرح شده ; یکی طریقه ای که بوعلی سینا مطرح کرده و دیگری طریقه ای که ملاصدرا بیان کرده است .
برهان صدیقین بر طریقهء بوعلی سینا:
بوعلی سینا برهان معروف خود را از راه تقسیم موجود به واجب و ممکن و نیازمندی ممکن در وجود به مرجّح و امتناع دور و تسلسل علل , وارد شده است و مدعی است این برهان بر سائر براهین شرافت دارد, زیرا اشیا و مخلوقات واسطه برای اثبات حق قرار نگرفته است . در این برهان اشیا واسطه ءاثبات ذات واجب قرار نگرفته اند, آن چنان که متکلمان و ارسطوئیان اشیا را از این جهت که حادث یا متحرکند,واسطه قرار داده اند. در این برهان یک تقسیم عقلی به کار برده شده که موجود یا واجب است یا ممکن و قسم سوم محال است و نیازمندیِ ممکن به مرجح بدیهی است و بعد با امتناع دور و تسلسل به این نتیجه می رسیم موجودی که واجب است , دیگر احتیاجی به موجود دیگر ندارد و علتی نمی خواهد; پس هر ممکنی به علتی که واجب است ,منتهی می شود, ولی هر واجبی دیگر علت نمی خواهد, زیرا اگر علّت بخواهد, آن علّت اگر دوباره واجب باشد, بازعلت می خواهد و همین طور این تسلسل در علل است که محال می باشد. بو علی سینا این نحوه استدلال را بر این که خداوند متعال واجب الوجود است و نیازی به علّت ندارد, می نامند.
اما صدرالمتألهین این برهان را کمال مطلوب نمی داند, زیرا درست است که در این برهان , مخلوقات واسطه قرارنگرفته اند, ولی از جهتی مانند برهان متکلمان (برهان از طریق حدوث ) و برهان طبیعیون (برهان از طریق حرکت )است , زیرا در واقع در این برهان که از خواص ماهیات است , واسطه شده است .
لذا ملاصدرا برهان صدیقین را به نحو دیگری مطرح کرده که هیچ واسطه ای در آن به کار نرفته است .
ایشان برای تبیین برهان خود چند اصل را به عنوان مقدمه لازم می داند:

1 اصالت وجود; یعنی آن چه که تحقق دارد, حقیقت وجود است , و ماهیات موجودات بالعرض و مجازی هستند.
2 وحدت وجود; به این معنا که حقیقتِ وجود کثرت بردار نیست و وجود یک واقعیت است , امّا دارای مراتبی مثل نور است که شدت و ضعف دارد, اما همه اش نور است .
3 حقیقت وجود عدم برادر نیست . موجود از آن جهت که موجود است , دیگر معدوم نیست و معدوم نمی شود
4 حقیقت وجود مساوی با کمال است و هیچ نقصی در حقیقت وجود نیست و اگر در مواردی نقصی پندارمی شود, از عدم ناشی می شود, مثلاً بیماری در انسان ناشی از عدم است و این نقص مربوط به وجود از آن جهت که وجود است , نیست
. انسان چون سالم نیست , بیمار و نقص است و سالم نبودن عدمی است . اکنون پس از طی این مراحل و قبول این اصول می گوییم : حقیقت هستی موجود و عدم بر آن محال است و این حقیقت وجود مشروط به هیچ شرطی نیست , چون که هستی است , موجود است و هیچ علت و ملاکی نمی خواهد. خدا که مصداق تمام هستی و عین وجود است , موجود است و هیچ دلیل و علتی بر وجودش نمی خواهد. بنابراین احتیاج به علت یا عللی نیست و دور و تسلسل لازم نمی آید. سپس بنابر نظریهء مرحوم ملاصدرا حقیقت هستی در ذات خود مساوی است با ذات لایزال الهی ; پس اصالت وجود, عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری می کند و احتیاج به واسطه ای نیست .(1)

پاورقی:
1) .مرتضی مطهری , مجموعهء آثار, ج 6 ص 987

برهان صديقين در شناخت خدا یعنی چی؟؟؟؟

با سلام در بحث توحید وخداشناسی به بحثی برخورد کردم که منظور از آن را نفهمیدم و سوالی برایم پیش آمد وآن اینکه «برهان صديقين» در شناخت خدا به چه معني مي‏باشد؟