به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
سلام بر شما
یک سوال دارم ، میخواستم بدونم این نوع عقاید درست هست و میتونه در راه درک دین و استدلال ها کمک صحیح به من بکنه یا اینکه مشکل داره و باعث انحراف من در عقاید میشه :
من دو تعریف جدا از هم دارم :
1-وجود
2-موجود
و اینارو بر روی تمامی موجودات و هستی منطبق میکنم و بر اساس این دو تقسیم بندی استدلال میارم . حالا توضیح میدم که منظورم چیه .
من خداوند رو یک وجود میدونم ، یک اول شخص که وجود هست و تمامی هستی که خودش میگه او آفریده و همه چیز از اوست و به او میرسه ، هم از وجود او (در درجات مختلف) نشات میگیرن . یعنی وجود همه ی هستی از او و به سوی او میرسه .
و تعریف من از خدا به شکل یک دریا یا رودی هست که در تمامی هستی شناوره (در وجود هستی) و همه چیز رو در بر میگیره ، برای همینه که میگه همه چیز از اوست و به سوی او برمیگرده .
از اونجا که خداوند پاک و منزه هست . پس در حالت اولیه این وجود هستی (همه چیز که از او نشات میگیره) مثل خودش پاک و منزه هستن (در درجات مختلف) . (این یکی از نتیجه گیری هام هست)
و حالا میرم سراغ ادامه ی بحث درباره ی قضیه ی خود وجود (که به تعبیری میشه گفت روحه، که خداوند در تعریف روح میگه ، آنچیزیست که نزد من است)
این وجود ماهیتا باید دارای خُلقیات خداوند باشه یعنی اختیار و توانایی های کامل و ... (به طور مطلق) اما خب همه که قدرت اون رو ندارن ؟! برای این سوال من یه جوابی دارم که اینجا بحث موجود وارد میشه .
من دیدم نسبت به موجود ، فقط حالت مادی در این کره ی زمین و این کهکشان نیست . بلکه به نظرم فرشتگان در بُعد دیگر ماهیتی ، از نظر موجودی (چون خلق شده ی خداوند ، در قالب موجود باید قرار بگیره) محدودیتی بر اندازه ی استفاده از وجود بهش میده . برای همین اون فرشته اجازه ی استفاده از چیزی به نام اختیار رو نداره چون در شرایط موجودیِ یک فرشته ، چنین چیزی براش تعریف نشده برای همین نمیتونه درکی ازش داشته باشه که بخواد استفاده بکنه .
اما بالعکس انسان وقتی در این قالب موجودی با این ماهیت و قوانین مادی این جهان قرار میگیره ، به خاطر مغز و دلایل علمی که درباره ی مغز آوردن که میتونه و قدرت تصمیم گیری داره ، اجازه ی اینو داره که بتونه از یکی از ویژگی های خداوند (اختیار) که در وجودش نهفته هست ، استفاده بکنه (این قابلیت در این نوع ماهیت موجودیش قرار داره)
و توضیحم برای این قضیه که خیلی چیز ها در این دنیا بر ما حرامه اما در دنیای آخرت و ابدی حرام نیست ، اینه که ماهیت موجودی و قوانین حاکم بر موجود لطیف انسان ، کاملا متفاوته و شرایط متفاوت میشه و وقتی خداوند میگه هیچ غمی در کار نیست در واقع به همین دلیله که اصلا انسان به خاطر ماهیت لطیف بودن موجودیتش در دنیای ابدی آخرت ، نمی تونه دست به گناه بزنه (براش تعریف نشده) .
حالا بر این مبنی من میخوام بگم تمامی موجودات ، شامل درخت و سگ و خوک (به عمد نام این حیوان رو میارم) و سنگ و ... ، از نظر ماهیتی وجودی چون به خدا میرسن پاک و منزه هستن اما شرایط موجودی حاکم بر کره ی زمین باعث میشه موجود اون ها نجس خطاب بشن (بحث فقهی نمیکنم ، بلکه دارم سعی میکنم با استدلال اینو اثبات کنم)
و در نهایت سوالم اینه که آیا تفکرات من در این باره که توضیح دادم ، اشتباهه ؟ یا میتونه در راه فهم دین به من به طور صحیح کمک کنه و مفیده ؟ چون تقریبا اساس فکری و استدلالی من بر همین دو موضوع موجود و وجود شکل گرفته و میترسم اگر یک جاش بلنگه ، کل عقاید فکری که در حال پی ریزی هستم ، به سمت گمراهی و انحراف کشیده بشه .
(اگر این سوالم و تایپیکم مربوط به اینجا نیست ، معذرت میخوام)