الطَّاعَةُ وَ ضِدَّهَا الْمَعْصِيَةَ
تبهای اولیه
با این مطالبی که گفته شد شما تصورتون این هست که طاعت همیشه برای خدا هستش در حالی که اینگونه نیست ، چطور؟
عرض کنم خدمت شما که در قران در ایات مختلف از امامان هدایت و امامان ضلالت و گمراهی اسم برده شده که :
امامِ نور مردم را هدایت مىكند (إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) « رعد 7»
امام نار مردم را گمراه مىسازد (وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ مَا هَدَى). « طه 79»
امام نور سلطنت را به خداوند نسبت مىدهد، حضرت یوسف مىگوید: (رَبِّ قَدْ آتَیتَنى مِنَ الْمُلْكِ) « یوسف 101»
امام نار سلطنت را به خود نسبت مىدهد، فرعون گوید: (أَلَیسَ لِى مُلْكُ مِصْرَ). « زخرف 51 كشفالاسرار 5/ 151»
امام نور علم دانش را به خداوند نسبت مىدهد،حضرت یوسف مىگوید:(وَ عَلَّمْتَنِى مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادیثِ)«یوسف101»
امام نار علم و دانش را به خود نسبت مىدهد، قارون مىگوید: (إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِى). « قصص 78»
امام نور در برابر مردم متواضع است (وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ) « شعراء 215»
امام نار در برابر مردم مستكبر است، فرعون گوید: (فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى). « نازعات 24»
امام نور به هنگام رسیدن به قدرت، احكام الهى را زنده مىكند (الَّذِینَ إِن مَكَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَ آتَوُا الزَّكَاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ) « حج 41»
امام نار به هنگام رسیدن به قدرت، فساد به پا مىكند (إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیهً أَفْسَدُوهَا). « نمل 34»
امام نور مردم را امانت خداوند مىداند، حضرت موسى گوید: (أَنْ أَدُّوا إِلَىَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ) « دخان 18»
امام نار مردم را بنده و برده خود مىداند، فرعون گوید: (یا أَیهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِنْ إِلهٍ غَیرِى). « قصص 38»
امام نور نقص را به خود نسبت مىدهد، حضرت ابراهیم گوید: (وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ) « شعراء 80»
امام نار نقص را به خداوند اسناد مىدهد، شیطان گوید: (قَالَ فَبِمَا أَغْوَیتَنِى). « اعراف 16»
امام نور مردم را به سوى نور حركت مىدهد (أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) « ابراهیم 5»
امام نار مردم را به سوى تاریكى حركت مىدهد (وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ). « بقره 257»
ط- امام نور با نرمى سخن مىگوید (فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیناً) « طه 44»
امام نار با درشتى و تندى سخن مىگوید، فرعون گوید: (لَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِینَ).« اعراف 124»
امام نور در برخورد داراى انصاف است، پیامبر به كفار فرمود: (إِنَّا أَوْ إِیاكُمْ لَعَلَى هُدىً أَوْ فِى ضَلَالٍ مُبِینٍ) « سبأ 24»
امام نار در برخورد داراى تعصّب است، فرعون گوید: (مَا أُرِیكُمْ إِلَّا مَا أَرَى). « غافر 29»
میبینید که چطور هر کدام ما را به هدایت و گمراهی دعوت میکنند؟
ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه بحث
به معنای کامل و جامع باید گفت : طاعت یکی ، معصیت دیگریست.
یعنی اطاعت و بندگی خدا معصیت و نافرمانی از شیطان هستش و همینطور طاعت و بندگی شیطان برابر است با معصیت کردن به خدا.
در این که ما برای هدایت وعبادت خلق شدیم شکی نیست ولی ایا ما برای این کار هیچ راه و مسیری داریم؟
اگه بگیم خدا برای این هیچ راهنمایی نفرستاده اشتباه میکیم حتی اون مسلمتن نیست هم داای یکسری هدایت هست ( مثل عقل و وجدان ) و از طرفی شیطان هم با استفاده از وسوسه و مادیت و بهتر بگم از زبان قران (قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیتُهُ وَلَكِن كَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿۲۷ق﴾
[شیطان] همدمش مىگوید پروردگار ما من او را به عصیان وانداشتم لیكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود. و در قران برای ما هم هدایت مکتوبه و هم منصوبه از سوی خدا معلوم و معیین شده .
در ایه 59 نسا میخوانیم که « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ ... » این یکی از هدایات بیرونی هست و عقل و وجدانی که خدا در وجود ما قرار داده از هدایتگران داخلی هستش.
در حالی که خدای متعال در ایه ای دیگر در قران میفرماید « یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلّكم تفلحون 35 مائده- هان اى كسانى كه در زمره مؤمنين در آمدهايد، از خدا پروا داشته باشيد، و در جستجوى وسيلهاى براى نزديك شدن به ساحتش- كه همان عبوديت و به دنبالش علم و عمل است برآئيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار گرديد (35). » اینجا میشه از این ایه و حدیث ثقلین و تمسک به کتاب الله و عترت ال رسول استفاده کرد تا همانطور که در خود حدیث هم گفته میشه برای همیشه در هدایت بمانیم و هیچگاه به انحراف و کجی راه ، نرویم.
ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
و در مقابل ما رو به اطاعت از شیطان نهی فرموده که در ایه 5 سوره یوسف « إِنَّ الشَّیطَنَ لِلْانسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ».
و همچنین با توجه به قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ (39 الحجر ) گفت: پروردگارا بخاطر اينكه اغوايم كردى هر آينه در زمين زينت مىدهم در نظر آنان، و هر آينه همگيشان را اغواء مىكنم (39).
قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ (16 اعراف) شيطان گفت كه چون تو مرا گمراه كردى من نيز بندگانت را از راه راست گمراه مىگردانم (16).
و در اینجا گمراهی رو شیطان به خدا نسبت میده و میگه بندگانت را گمراه مىگردانم.
با این اوصافی که ذکر شد ما برای اینکه طاعت خدا رو انجام بدیم و مانند شیطانی که طاعت و بندگی خدا و انجام داد و از درگاه قرب الهی اخراج شد باید لشکریان جهل رو از حالت بالقوه به بالفعل در نیاریم باید از تمام کارهای که در حیطه جهل و پلیدی هست دوری کنیم .
مثل حسد ، بخل ، اثم ، چرا؟ چون همین موارد بودن که موجودی مثل شیطان رو که در درگاه قرب قرار گرفته بود و به تسبیح وعبادت خدای مشغول بود رو منحرف کرد.
دقت داشته باشین که عواملی مثل حرص ، تکبر ، غرور ، و تفاخر عواملی بو که باعثشد شیطان در امتحان الهی رد بشه و از جایگاه عالی خودش سقوط کنه و هیمن اعمال رو برای فریب انسانها فراهم کنه و برای انسان اعمال زشت رو زیبا نشون بده که این خودش نشان دهنده این هست که انسان جقدر باید راقب باشه تا از یک جا دوبار به اشتباه روی نیاره.
ادامه دارد...
خوبه اینجا این حدیث رو هم یاد اور بشم که خود شیطان به حضرت نوح میگه که :
زمانی که نوح علیه السلام سوار کشتی شد و به دستور خداوند از هر نوع موجود زنده جفتی را در کشتی آورد ، ناگهان چشمش به پیرمردی خورد که او را نشناخت . فرمود : چه کسی تو را داخل کشتی کرد ؟ پاسخ داد : خودم آمدم و آمدنم برای این است که به قلب یارانت دست اندازی کنم تا جایی که قلبشان با من و بدن هایشان با تو باشد .نوح علیه السلام فریاد زد : ای دشمن خدا ! از کشتی بیرون شو ، تو موجودی هستی که خدایت از پیشگاه رحمت و مغفرت طرد کرده است . ابلیس به نوح علیه السلام گفت : پنج چیز مردم را به هلاکت می کشاند . سه مرحله آن را برایت می گویم و از دو قسمت دیگرش که ابزار مهم من برای به دام انداختن فرزندان آدم است چشم می پوشم ! خداوند به نوح علیه السلام فرمود : احتیاجی به بیان آن سه قسمت نیست ، از او بخواه آن دو قسمت را برایت بگوید . شیطان گفت : دو برنامه ای است که مرا تکذیب نمی کنند و دو مسئله ای است که به آن دو با من مخالفت نمی ورزند . ای نوح ! حرص و حسد مردم را هلاک کرد .به خاطر آتش حسد خرمن عبادتم سوخت و ملعون شده و از پیشگاه محبت حق رانده شدم و با حرص بود که درخت ممنوع بهشت را بر آدم مباح کردم و به وسیله حرص بود که آدم را از بهشت محروم نموده و به حاجتم رسیدم .
(شیخ صدوق ، خصال ج 1 ، ص 90 –علامه مجلسی ، بحارالانوار ، ج 60 ، ص 280 )
61 - حدثنا أبی رضی الله عنه قال: حدثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد ابن عیسى، عن الحسن بن علی ، عن أبان بن عثمان، عن العلاء بن سیابة، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: لما هبط نوح علیه السلام من السفینة أتاه إبلیس فقال له: ما فی الارض رجل أعظم منة علی منك، دعوت الله على هؤلاء الفساق فأرحتنی منهم، ألا اعلمك خصلتین: إیاك والحسد فهو الذی عمل بی ما عمل، وإیاك والحرص فهو الذی عمل بآدم ما عمل. اخوف ما یخاف على الناس خصلتان.
خصال ج1 ص 90
170 - وعن أنس قال: إن نوحا لما ركب السفینة أتاه إبلیس فقال له نوح: من أنت ؟ قال أنا إبلیس، قال: فما جاء بك ؟ قال: جئت تسأل لی ربك هل لی من توبة ؟ فأوحى الله إلیه: أن توبته أن یأتی قبر آدم فیسجد له، قال: أما أنا لم أسجد له حیا أسجد له میتا ؟ قال فاستكبر وكان من الكافرین (2). 171 - وعن جنادة بن أبی امیة قال: أول خطیئة كانت الحسد: حسد إبلیس آدم أن یسجد له حین أمره فحمله الحسد على المعصیة (3).
بحار ج 60 ص 281
ا-3 الدر المنثور 1: 51