جمع بندی علت عقب ماندگی کشور های اسلامی
تبهای اولیه
با سلام.
چرا کشورهای اسلامی از نظر یافته های علمی، تخصصی و دانش فنی جزء کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) هستند؟
به چه دلیل اکثر مناقشات و منازعات در داخل کشورهای اسلامی است؟
چه کار کنیم که از مغزی که خداوند به انسان عطا فرموده به درستی استفاده کنیم و کفران نعمت نکنیم ؟
ساختار فکری اقتصادی اسلامی بیشتر به کسب و تجارت پرداخته و به چه دلیل به اقتصاد تولیدی توجهی ندارد؟
با سلام.چرا کشورهای اسلامی از نظر یافته های علمی، تخصصی و دانش فنی جزء کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) هستند؟
به چه دلیل اکثر مناقشات و منازعات در داخل کشورهای اسلامی است؟
چه کار کنیم که از مغزی که خداوند به انسان عطا فرموده به درستی استفاده کنیم و کفران نعمت نکنیم ؟
ساختار فکری اقتصادی اسلامی بیشتر به کسب و تجارت پرداخته و به چه دلیل به اقتصاد تولیدی توجهی ندارد؟
با سلام و تشکر از سوال شما
تاپیک شما تشکیل شده از 4 سوال است که سوال سوم شما مربوط به مسائل کلامی و عقیدتی نمی شود، و با توجه به این که صحبت از نحوه استفاده از عقل، و انتخاب مسیر و شکرگزاری و... است باید با کارشناسان گروه اخلاق در میان بگذارید.
اما در مورد سه سوال باقیمانده باید عرض کنم سوال اول و دوم تقریبا ناظر به یک امر هستند، ناظر به این که چرا غیر مسلمانان، عمدتا کشورهایی پیشرفته هستند اما مسلمانان به جای پیشرفت، به نزاع و درگیری مشغول شده اند؟
یک کلام برای پاسخ کفایت می کند: باید عوامل پیشرفت غربی ها و عدم پیشرفت کشورهای مسلمان بررسی شوند تا ببینیم غیر مسلمانی چقدر موجب پیشرفت آنها شده، و مسلمانی ما چقدر در عقب افتادگی ما نقش داشته است.
برای تبیین بیشتر و پاسخ جامع تر در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:
نکته اول: پیشرفت غربی ها، و عقب مانگی مسلمانان همیشگی نبوده
دین اسلام بیش از 1400 سال است که ظهور نموده است، و اینطور نبوده که همواره مسلمانان از نظر پیشرفت عقب افتاده بوده باشند، اگرچه اسلام در میان اعرابی ظهور کرد که خوی وحشیگری و عقب افتادگی آنها بر کسی مخفی نبوده است، اما در ظرف مدت کوتاهی از آنان انسان هایی ساخت که چناند شوق علم و پیشرفت به ذهنشان افتاد که حقیقتا باور کردنی نیست، من فقط در این مورد به بیان جملاتی از گوستاولوبون که مسلمان نبوده، در کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب اشاره می کنم، خواهش می کنم مطالب او را با دقت بخوانید:
گوستاولوبون میگوید: اعراب چنان شوقی در فراگرفتن علوم به سرشان افتاده بود که هیچکدام از جنگ ها و انقلابات و ناامنی ها و یورش بیگانگان و... نتوانست جلوی این شوق را بگیرد.(تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص571)
البته این علوم و پیشرفت ها مختص به رشته خاصی از علوم نمی شد، که به مواردی از همان کتاب اشاره می کنیم:
علم نجوم و ریاضیات و شیمی
وی در این خصوص میگوید: اگر در میان یونانیان دو، یا سه نفر داننشمند در علم هیئت دیده میشوند، در میان اعراب افراد بسیاری دانشمند هیئت دیده میشوند، و در علم شیمی یک نفر هم در یونان یافت نمی شود اما در اسلام صدها از این قبیل اشخاص دیده میشود.(ص543)
مشهورترین و قدیمی ترین علمای شیمی عرب جابر بن حیان است که کتاب «الاستتمام» او در سال 1672 به زبان فرانسه چاپ شد. او از خواص گازها، و تاثیر آنها بر اجسام با خبر بوده است. (ص594)
پزشکی
مسلمانان در قرن یازدهم میلادی عمل جراحی آب مروارید چشم انجام میداده اند.(ص616)
ابوالقاسم قرطبی در قرن 12 میلادی وفات کرد. بسیاری از آلات جراحی را او اختراع کرده است، و تمام جراحانی که بعد از قرن 14 در اروپا ظهور کرده اند از کتابهای او استفاده کردهاند، وی کتاب مبسوطی در مورد جراحی نوشته است.(ص611)
بیمارستان هایی که اعراب در سابق ساخته اند از نظر رعایت اصول بهداشتی بهتر از بیمارستان های کنونی ماست(ص614)
در بیمارستان ها قسمتی مخصوص دانشجویان و محصلین طب وجود داشته است.(ص614)
برای برخی امراض چون دیوانگی و... بیمارستان های مخصوص ساخته میشد.(ص614)
صنعت
در باب تراشکاری فلزات، مسلمانان پیشرفت های زیادی کرده بودند و برخی کارهای آنها به حدی خوب بوده است که مشکل امروزه هم بتوان مانند آن ساخت.(ص639)
ظروف شیشه ای طلایی و مینا کاری کار آنهاست که به دست ما رسیده است، و بسیاری از مورخین معتقد هستند شهرهای «مورانو» و «ونیز» که امروزه در صنعت شیشه سازی شهرت جهانی دارند، این صنعت را در روابط تجاری خود با اعراب از آنها یاد گرفتهاند.(ص639)
مهارت آنها در صنعت پارچه، اسلحه، چرم و کاغذ شهرت جهانی دارد.(ص594)
دکتر برنارداکسفوردی معتقد است استعمال «رقاص» در ساخت ساعت از اختراعات مسلمانان است.(ص588)
مسلمانان از قرن 13 باروت را کشف کرده و سلاح گرم داشتند، اما اولین بار در قرن 17 باروت از آسیا به اروپا رفت.(ص594)
علت پیشرفت مسلمانان
خود گوستاولوبون در تحلیل علت پیشرفت مسلمانان میگوید:
اعراب نتوانستند دنیا را (از نظر علمی) فتح کنند مگر پس از آنکه در برابر شریعت جدیدی که پیغمبر اسلام آورد، خاضع شدند و در زیر پرچم اسلام با یکدیگر متحد شدند، همان قانون بود که توانست قدرت های پراکنده را در جزیرة العرب جمع کند.
نکته دوم:اسلام تنها دینی است که ضمن اهتمام فراوان به طلب علم، در برخی موارد آن را واجب کرده است.
تنها دینی که میتواند در رشد علمی یک جامعه نقش داشته باشد اسلام است، همان طور که در جملات فوق نقل کردیم گوستاولوبون هم اسلام را مایه رشد مسلمانان میداند، پیامبر(ص) و جانشینان به حق او هم در وهله سفارش و گفتار، روایات فراوانی که در باب علم فرموده اند، و هم در باب عمل شاگردان فراوانی را تربیت می کرده اند، مثل جابربن حیان که شاگرد امام صادق(ع) بوده است.
امام رضا(ع) به نقل از پدرانشان از امام علی(ع) میفرمایند:
«الْعِلْمُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ» (عیون اخبار الرضا(ع)،ج2،ص66)
علم گمشده مومن است.
پیامبر(ص) میفرمایند:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ فَإِنَّ تَعْلِيمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ وَ الْمُذَاكَرَةَ بِهِ تَسْبِيحٌ وَ الْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ وَ تَعْلِيمَهُ مَنْ لَا يَعْلَمُهُ صَدَقَة»( امالی طوسی، ص569)
طلب علم بر هر مسلمانی واجب است پس به دنبال علم بروید از راه آن، و آن را از اهلش بگیرید، به درستی که تعلیم آن حسنه است، طلب آن عبادت است، مذاکره علمی، تسبیح است، عمل به آن جهاد است، و تعلیم آن به دیگران صدقه است.
و نیز میفرمایند:
«مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ كَالصَّائِمِ نَهَارَهُ الْقَائِمِ لَيْلَهُ وَ إِنَّ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ يَتَعَلَّمُهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»(بحار الانوار، ج1، ص184)
کسی که در طلب علم است، مانند این است که روزش را روزه گرفته، و شب را به عبادت قیام نموده، و هر بابی از علم که بیاموزد برای او از کوه ابوقبیس که طلا باشد و در راه خدا انفاق کند، بالاتر و بهتر است.
این روایات به قدری زیاد است که در کتب مختلف مثل الکافی، بحارالانوار و...، بابی تحت عنوان فضیلت علم و عالم گشوده شده است.
نکته سوم: اسلام عامل رشد، و مسیحیت مانع رشد علم
اما جالب است که در مورد مسیحیت، خودشان این اعتقاد را دارند که پیشرفت غرب با کنار زدن مسیحیت از اجتماع محقق شد چرا که کلیسا همواره با دانشمندان مخالفت کرده و حق تبیین علوم را منحصر در کلیسا و کتاب مقدس می دانست، به عنوان مثال در سال 1616 شورای مقدس کلیسای کاتولیک دیدگاه مدعی گردش زمین به دور خورشید را محکوم کرد و آن را به خاطر مخالفت با تعالیم کتاب مقدس باطل اعلام کرد. (عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون، ترجمه احمد نراقی، ص358) کتاب کوپرنیک جزء کتابهای ممنوعه قرار گرفت و به گالیله دستور داده شد تا نظر کوپرنیک را رها کند و به خاطر مقاومت او در برابر دستور کلیسا، 8 سال باقیمانده عمرش را در خانه خودش بازداشتش کردند. (همان، ص358 و 359)
بدیهی است که اهتمام فراوان اسلام و تشویق آن نسبت به کسب علم و دانش در هیچ دینی نیست، و این نگاه اسلام موجب شده است تا مسلمانان نسبت به علم یک نگاه به عنوان عبادت داشته باشند، نه نگاه صرفا دنیوی، و طبیعی است که اگر کسی معتقد شد اجر و پاداش او در فراگیری علم منحصر در این دنیا نمی شود در این خصوص بسیار بیشتر تلاش خواهد نمود.
پس پیشرفت آنها هرگز منسب به دینشان نیست، برخلاف پیشرفت مسلمانان که با اندک تحلیلی نقش اسلام در آن روشن میشود، به عبارت دیگر نتیجه این می شود:
پیشرفت در شرق با ورود اسلام شروع شد، اما پیشرفت در غرب با خروج مسیحیت آغاز شد.
با این اوصاف عقب افتادگی امروز مسلمانان به خاطر دوری از اسلام است، آنچه به اسلام به عنوان یک دین مربوط می شود فقط این است که نسبت به علم تشویق و توصیه نموده باشد و رنگ معنوی به آن بدهد و آن را دارای اجر و مزد معرفی نماید، اما عمل به این توصیه ها مانند هر عمل دینی دیگری مربوط به مسلمانان می شود. امروز متاسفانه از اسلام نزد اکثر کشورهای مسلمان فقط یک نام مانده است، آنها به جای دانش و تولید تبدیل به بازار مصرف تولیدات خارجی شده اند، حکامشان وابسته به غرب بوده و از تحریم اقتصادی آنها واهمه دارند، به جای توکل بر خدا، به آمریکا و هم پیمانانش توکل کرده اند، والا سرعت رشد علم در ایران پس از انقلاب نشان دهنده اهمیت علم در اسلام و امکان تحقق آن در کوتاهترین زمان است که امروز ایران را به عنوان الگو به جهان اسلام معرفی نموده است. بر خلاف زمان شاهنشاهی، امروز هر پیشرفتی در انقلاب اسلامی اتفاق بیفتد به پای دین نوشته می شود، و دین عامل اصلی آن است، ان شاالله این رشد علمی به عنوان طلوعی دوباره برای شکوفایی مجدد تمدن اسلام خواهد بود.
در مورد نزاع و درگیری میان مسلمانان باید عرض کنم اسلام در این خصوص هیچ تقصیری ندارد، بلکه حماقت و سوء برداشت مسلمانان جاهل و ظاهر بین، و نقش دشمنان اسلام در دامن زدن به این اختلافات موجب این درگیری ها شده است، اعترافات گوردون داف و دیگران به خوبی نشان دهنده نقش دشمنان اسلام در ایجاد این اختلافات و درگیری هاست.
روشن است که یکی از اهداف دشمنان، همین پیشگیری از رشد علمی مسلمانان و تحقق دوباره تمدن اسلامی است.
آنها میدانند اسلام این ظرفیت را دارد که دوباره قله های علمی جهان را فتح کند، لذا از نگاه دشمنان، جوامع اسلامی باید همواره وابسته به غرب، و در ناامنی باشند، چرا که یکی از زمینه ها و بسترهای پیشرفت علمی، امنیت است، و جنگ و خونریزی و ناامنی مانعی جدی برای پیشرفت به شمار می رود.
برای اطلاعات بیشتر در مورد اسلام و درگیری های مسلمانان می توانید به این لینک مراجعه بفرمایید:
http://www.askdin.com/thread43219-25.html#post577667
ادامه دارد...
اما در مورد سوال چهارم و اقتصاد اسلامی:
اقتصاد اسلامی، اقتصاد جامعی است که به همه ابعاد کلان اقتصادی پرداخته است، اینطور نیست که صرفا به کسب و تجارت اهتمام داشته و از عرصه تولید غفلت کرده باشد.
شاید سوال شما نشأت گرفته از رونق نداشتن تولید در کشورهای اسلامی باشد، اما باید توجه داشت همانطور که عرض کردم اکثر کشورهای اسلامی، در باب حکومت، سیاست، اقتصاد و ... هنوز اسلامی نبوده و صرفا بازار مصرف تولیدات غرب و شرق هستند.
پس برداشت نظریه اسلام از رفتار کشورهای اسلامی روش درستی نیست، رونق پیشرفت های صنعتی در صدر اسلام که در بالا به گوشه ای از ان اشاره شد، و روایاتی که در پایین به آن اشاره خواهیم نمود نشان از این دارد که اسلام، به اقتصادی غیر صنعتی معتقد نیست.
امیرالمومنین(ع) می فرماید:
« إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِين»(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج17، ص23)
به درستی که خداوند هر پیشه ور امین را دوست دارد.
یا در روایتی دیگر به مهارت در صنعت توأم با امانت داری توصیه میکنند:
«كُلُّ ذِي صِنَاعَةٍ مُضْطَرٌّ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَجْتَلِبُ بِهَا الْمَكْسَبَ وَ هُوَ أَنْ يَكُونَ حَاذِقاً بِعَمَلِهِ مُؤَدِّياً لِلْأَمَانَةِ فِيهِ مُسْتَمِيلًا لِمَنِ اسْتَعْمَلَه»(بحارالانوار، ج75، ص236)
هر صنعتگر از سه خصلت گزير ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد : در كارش زبردست باشد ، امانت دار باشد و نظر كارفرماي خود را [تأمين و] به خود جلب كند.
البته رونق صنعت بعد از انقلاب صنعتی در غرب، شکل گرفت که صنعت با سرعت بالایی بخش مهمی از تولید را به خودش اختصاص داد، اما در زمان ائمه(ع) بخش کشاورزی و دامپروری از عرصه های مهم تولید بوده است، که طبق روایات، مورد اهتمام جدی اهل بیت(ع) بوده است:
امیرالمومنین(ع) می فرمایند:
«مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»(وسائل الشیعه، ج17، ص41)
کسی که به آب و خاک دسترسی داشته باشد و نیازمند بماند، خداوند او را از خود دور خواهد کرد.
امام صادق(ع) کاشتن نهال، و جاری نمودن آب برای استفاده دیگران را از اعمالی معرفی میکنند که ثواب آن بعد از مرگ نیز ادامه خواهد داشت.
«سِتُّ خِصَالٍ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ...غَرْسٌ يَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ يُجْرِيه»(من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص185)
یا پیامبر(ص) در یک روایت نسبتا طولانی وقتی از او در مورد بهترین مال سوال می شود، و مخاطب بعد از شنیدن هر کدام می گوید بعد از آن چه مالی خوب است، و حضرت به ترتیب میفرمایند: زراعت، گوسفند داری، گاوداری، ونخل و...(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج100، ص64)
یا در روایتی دیگر شخصی از امام صادق(ع) می پرسد: شنیده ام زراعت مکروه است؟ امام(ع) در پاسخ می فرمایند:
«ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَجَلَّ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْه»(بحارالانوار، ج100، ص68)
زراعت کنید و نهال بکارید، به خدا قسم مردم، عملی بهتر، و پاکیزه تر از زراعت و باغداری انجام نمی دهند.
و در روایت دیگری می فرمایند:
«مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَرَّاعاً إِلَّا إِدْرِيسَ فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطا» (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج17، ص42)
عملی در نزد خداوند محبوب تر از زراعت نیست، و خداوند پیامبری را برنگزید مگر اینکه کشاورز بود، الا ادریس که خیاط بود.
موفق باشید
گوستاولوبون میگوید: اعراب چنان شوقی در فراگرفتن علوم به سرشان افتاده بود که هیچکدام از جنگ ها و انقلابات و ناامنی ها و یورش بیگانگان و... نتوانست جلوی این شوق را بگیرد.(تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص571)
به نظر می رسد جناب گوستاو لوبون اشتباه کرده اند. جناب ابن خلدون که "بزرگترین اندیشمند شرق" نامیده شده است می گوید "جای شگفتی است که در جامعهی اسلامی، چه در علوم شرعی و چه در علوم عقلی، اغلب پیشوایان علم ایرانی بودند. جز در مواردی نادر و اندک و چنانچه برخی از آنان منسوب به عرب بودند، زبانشان فارسی و محیط تربیتشان ایرانی بود."
همینطور در جای دیگر می گوید " جز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و از این رو، مصداق گفتار پیامبر(ص) پدید آمد که فرمود: اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد، قومی از مردم فارس به آن دست مییابند."
مشهورترین و قدیمی ترین علمای شیمی عرب جابر بن حیان است
ظاهرا برادرانی که کارشناس رسمی این سایت هستند و از بیت المال ارتزاق می فرمایند، دست کمی از برادران قطری و اماراتیشان ندارند. از کی تا به حال جابر ابن حیان عرب شده است؟
بدیهی است که اهتمام فراوان اسلام و تشویق آن نسبت به کسب علم و دانش در هیچ دینی نیست، و این نگاه اسلام موجب شده است تا مسلمانان نسبت به علم یک نگاه به عنوان عبادت داشته باشند، نه نگاه صرفا دنیوی، و طبیعی است که اگر کسی معتقد شد اجر و پاداش او در فراگیری علم منحصر در این دنیا نمی شود در این خصوص بسیار بیشتر تلاش خواهد نمود.
مشکل از اسلام نیست، از مسلمانان است. از کسانی است که علم را به علم الابدان و علم الادیان محدود کردند. همین الان هم فقط خودشان را عالم می دانند و دانشگاهیان را مشتی غربزده خودفروخته می دانند. اگر به مدارس دینی افغانستان سر بزنید هنوز میبینید که علوم جدید در بسیاری از آنها ممنوع است. همین وضع تا 100 سال پیش در اینجا حکمفرما بود.
اقتصاد اسلامی، اقتصاد جامعی است که به همه ابعاد کلان اقتصادی پرداخته است، اینطور نیست که صرفا به کسب و تجارت اهتمام داشته و از عرصه تولید غفلت کرده باشد.
الان این به اصطلاح اقتصاد اسلامی در کجا اجرا می شود؟ کره مریخ؟
بانک های کره مریخ هستند که فقط به سود خود می پردازند؟ و اصلا کاری با سود و زیان وام گیرنده ندارند؟ بر خلاف بلاد کفر که در ضرر هم شریک هستند؟
بانک های کره مریخ هستند که هم اکنون تعدادشان حتی از مغازه های نانوایی هم بیشتر شده است؟
به نظر می رسد جناب گوستاو لوبون اشتباه کرده اند. جناب ابن خلدون که "بزرگترین اندیشمند شرق" نامیده شده است می گوید "جای شگفتی است که در جامعهی اسلامی، چه در علوم شرعی و چه در علوم عقلی، اغلب پیشوایان علم ایرانی بودند. جز در مواردی نادر و اندک و چنانچه برخی از آنان منسوب به عرب بودند، زبانشان فارسی و محیط تربیتشان ایرانی بود."همینطور در جای دیگر می گوید " جز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و از این رو، مصداق گفتار پیامبر(ص) پدید آمد که فرمود: اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد، قومی از مردم فارس به آن دست مییابند."
ظاهرا برادرانی که کارشناس رسمی این سایت هستند و از بیت المال ارتزاق می فرمایند، دست کمی از برادران قطری و اماراتیشان ندارند. از کی تا به حال جابر ابن حیان عرب شده است؟
برادر عزیز من صحبت های یک مستشرق را صرفا به عنوان نقش اسلام در پیشرفت علمی نقل کرده ام، شما اولا اصل را رها کرده و فرع را چسبیده اید، و ثانیا به جای گوستاولوبون یقه مرا گرفته اید؟!!
من هم مثل شما معتقد هستم عمده پیشرفت های علمی مسلمانان توسط ایرانیان شکل گرفت، و جابربن حیان را هم ایرانی می دانم اما نمی توانم سخن خودم را نقل کنم و از کتاب گوستاولوبون آدرس بدهم؟!! بنده صرفا این موارد را آورده ام تا در مورد سوال که رابطه اسلام و علم هست پاسخگویی کرده باشم
الان این به اصطلاح اقتصاد اسلامی در کجا اجرا می شود؟ کره مریخ؟بانک های کره مریخ هستند که فقط به سود خود می پردازند؟ و اصلا کاری با سود و زیان وام گیرنده ندارند؟ بر خلاف بلاد کفر که در ضرر هم شریک هستند؟
بانک های کره مریخ هستند که هم اکنون تعدادشان حتی از مغازه های نانوایی هم بیشتر شده است؟
من و شما در مورد این که اسلام بی تقصیر است هم نظر هستیم و در مورد این که اقتصاد اسلامی هنوز به درستی اجرا نمی شود اتفاق نظر داریم، بنده هم معتقد هستم که هنوز در باب اقتصاد نظر اسلام تامین نشده است و توصیه های رهبری به عنوان سکان دار انقلاب نشان دهنده همین قله هایی است که باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم.
البته صرفا تحقق این امر بر عهده مراجع و رهبری نیست، ما برای تحقق مجدد تمدن اسلامی نیاز به دانشمندانی متعهد و متخصص در همه رشته ها داریم.
چرا کشورهای اسلامی از نظر یافته های علمی، تخصصی و دانش فنی جزء کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) هستند؟ به چه دلیل اکثر مناقشات و منازعات در داخل کشورهای اسلامی است؟با سلام.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
وضعیت دیروز را استاد بیان کردند
وضعیت امروز اما اگر مناسب شأن ملت مسلمان نیست به این خاطر است که اسلام را تا حد اعتقادات شخصی پایین آوردهاند و تازه همان هم در حدّ لقلقهی زبان است معدود علمایی هم که عالم عامل هستند به حفظ اصل دین مشغول هستند و نمیرسند یکتنه هم از دین محافظت کنند و هم از منابع دینی علوم طبیعیاتی استخراج کنند، آن هم در زمانی که اسلام مدام مورد حملهی دشمنان خدا قرار داد و هر روز شبهات جدیدی تولید میکنند ... آنهایی هم که بدنهی امت مسلمان را تشکیل میدهند و باید آن کارهای علمی دیگر را بکنند از نظر علمی به آنها وابسته شدهایم و شدت این وابستگی آنچنان است که چشم و گوش بسته مطیع و مقلد آنها هستیم و حتی درستی مطالب دینی خودمان را با گفتههای آنها چک میکنیم! ما امروز مستعمرهی علمی هستیم و اعتماد به خدا و اعتماد به دین و اعتماد به خودمان را از دست دادهایم و منتظر هستیم ببنیم فلان دانشمند غربی چه میگوید تا ما هم همه جا را از نظریات او پر کنیم ... این ملت نیاز به گاندی دارد اگر مردش هستید یک یا علی (باب مدینةالعلم) بگویید و وارد گود شوید مگرنه ایراد گرفتن بدون هدف سازندگی در این شرایط وجه درستی ندارد
چه کار کنیم که از مغزی که خداوند به انسان عطا فرموده به درستی استفاده کنیم و کفران نعمت نکنیم ؟
بنیان علم غربی بر اساس تجربه است، آنها وقتی به زعم خودشان بر علیه دین ولی در حقیقت بر علیه کلیسا موضع گرفتند و خود را از زیر بار آنها بیرون کشیدند دیگر هیچ نقطهی اتکایی برای بنا کردن ساختمان تمدنی جدید خود نداشتند و به جای آنکه به دنبال یک مبنای مناسب برای ساخت بنا بگردند روش سعی و خطا را در پیش گرفتند و تجربهگرا شدند، ولی ما وحی را داریم، وحی و عقل بنیان محکمی است که از آن نه فقط علوم عقلی و عرفانی که هر علم تجربیای را هم میتوان استخراج کرد، نیاز به صرف فرصت و بودجه و ذهن هست، در چنین شرایطی که اذن جهاد مستقیم با کفار به ما داده نشده است حضرت آقا چندین سال است که اذن جهاد علمی دادهاند و در نتیجه میدان فراهم است و باز برای هر کسی که بخواهد از نعمت عقل و مغزی که خداوند بهش داده است بهره ببرد برای تولید علوم حقیقی در مقابل علوم سستبنیان تجربی و مبارزه با طغیان طاغوت و جریان استکبار که به قول مرحوم آیتاللهبهجت تولید علم را نه برای رشد و تعالی انسان که برای برتری جویی بر دیگران در برنامهاش دارد، به فضا نرفت مگر در مسابقه با شوروی، فیزیک هستهای را گسترش نداد مگر برای ساخت سلاحهای جدید و استعمارهای نوین و غارت سرمایههای آنها و گرفتن غنیمت و ... .
یا علی علیهالسلام
برادر عزیز من صحبت های یک مستشرق را صرفا به عنوان نقش اسلام در پیشرفت علمی نقل کرده ام، شما اولا اصل را رها کرده و فرع را چسبیده اید، و ثانیا به جای گوستاولوبون یقه مرا گرفته اید؟!!
خوب برای چه سخن هر ننه قمری را نقل می کنید؟ من نمی دانم چرا دوستانی که در حوزه علوم اسلامی کار می کنند اینقدر به خزعبلات مستشرقین قرن نوزدهم و بیستم اروپا چسبیده اند.
علوم سستبنیان تجربی
فعلا که با همین علوم سست بنیان تجربی است که دنیا را فتح کرده اند...
به قول مرحوم آیتاللهبهجت تولید علم را نه برای رشد و تعالی انسان که برای برتری جویی بر دیگران در برنامهاش دارد،
امام علی علیه السلام می فرمایند: " العلم سلطان من وجده صال و من لم يجده صيل عليه " علم قدرت است هركس آن را بيابد غلبه پيدا خواهد كرد و هر كس به آن دست نيابد بر او غلبه خواهند كرد.
و ما داعیه دولت اسلام را داریم و مغزهای ما در حال فرار از این مملکت هستند. دو دوست بنده بعد از اخذ فوق لیسانس به نیمکره غربی مهاجرت کردند، زیرا در این مملکت شغل نیست. چون ملاک استادی دانشگاه و رسیدن به مدارج بالا، شایستگی فرد نیست، بلکه پارتی بازی است و ...
بابت عصبانیتم عذر می خواهم، اما جواب سوال دوست گرامیمان همان چیزی است که مرحوم اسدآبادی گفت
سید جمال می گوید: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم.
آبادی بت خانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست:Gol:
بابت عصبانیتم عذر می خواهم، اما جواب سوال دوست گرامیمان همان چیزی است که مرحوم اسدآبادی گفت سید جمال می گوید: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم.
فعلا که با همین علوم سست بنیان تجربی است که دنیا را فتح کرده اند...
سلام علیکم برادر عزیزم،
دو سؤال از شما دارم:
۱. دنیا را فتح کردند یعنی چه؟ یعنی چی کار کردهاند؟ اینکه به ماه رفتهاند یا اتم را شکافتهاند فتح دنیاست؟ اینکه با مصرفی کردن مردم و تغییر دادن هنجارهای اجتماعی برای خود تولید بازار و تولید ثروت کردهاند و با ایجاد نیازهای جدید مردم را به خود وابسته کردهاند یتنی فتح دنیا؟ البته با معیارهای خودشان درست است ولی شما که معتقد هستید با معیارهای شما هم آنها دنیا را فتح کردهاند؟
۲. میشود مثالی از علومی که دارند و به نظر شما علم هستند بزنید؟ نه مقیاسهای زیرمیکروسکوپی را میشناسند و نه مقیاسهای خیلی عظیم را، اگر نبود لطف خدا که مقیاسهای متفاوت تا حدود زیادی مستقل از باقی مقیاسها باشد در این میانه چه حرفی برای گفتن داشتند؟ حقیر سالهاست در این علوم هستم و علم به معنای علم زیادی ندیدم، البته تکنولوژی تا دلتان بخواهد دیدهام، نبوغ و هوش و پشتکار هم دیدهام، عرضم این است که علم کم دیدهام، اگر ریاضی را و شاید هم فلسفه را کنار بگذاریم.
امام علی علیه السلام می فرمایند: " العلم سلطان من وجده صال و من لم يجده صيل عليه " علم قدرت است هركس آن را بيابد غلبه پيدا خواهد كرد و هر كس به آن دست نيابد بر او غلبه خواهند كرد.
خوب این حرف را در مورد علم مثلاً اخلاق هم میتوان تأویل کرد، اینکه اگر معرفة نفس داشته باشید بر نفس خود امیرید مگرنه در دست نفس خود ذلیلید. در واقع اگر غرب امروز بر حسب ظاهر چیره است و قدرت دارد به اعتبار علم نیست بلکه به اعتبار تکنولوژی است، علمشان خیلی خیلی زیاد نیست بلکه کاربرد همان علم اندک است که اینقدر زیاد است ... البته تقریباتی از علوم دارند که به صورت درونیابی کاربرد دارد ولی با توجه به تجربهمحور بودن این علوم دانستههای امروز غرب چندان کارکرد برونیابی برای کشف ناشناختهها ندارد، در اطراف هرجا که یک علم کالیبره شده باشد کاربرد آن تقریب قابل قبولی خواهد داشت ولی خارج از این حیطه است که معلوم میشود دانستههای تجربهمحور چقدر حقیقتاً علمی هستند. در مقام مثال کار غرب مثل این است که کرهی زمین را سطح صاف بگیرند و مدل کنند، تا وقتی که مسائل در مقیاسهای کوچک مطرح باشند مشکلی پیش نمیآید و همه فکر میکنند که عجب علمی دارند، ولی وقتی ابعاد مسأله بزرگ میشود و قابل قیاس میشود با شعاع کرهی زمین در این صورت دیگر نمیتوان از انحنای زمین صرفنظر کرد ... اما کاربردهای ما از علم فعلاً سطحی هستند و بر همین اساس فکر میکنیم که خیلی عالم هستیم
با این وجود حقیر هم مخالف حتی ظاهر روایتی که شما آوردید نیستم، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است، علم را به معنای عام آن که شامل علوم تجربی هم میشود هم بگیریم میشود بر اساس آن به سطحی از چیرگی دست یافت. البته طبیعی است که علوم تجربی محدود به عالم ظاهر هستند و چیرگیای که به ارمغان میآورند هم در سطح همان عالم ظاهر است و هرگز به سلطنت حقیقی و با اصالتی ایشان را نمیرساند. الآن هم که شرایط صلح برقرار نیست و ما در جنگ هستیم و بر همین مبنا صلاح نیست به این دلیل که این علوم حقیقی نیستند رهایشان کنیم و مثلاً فقط روی علوم نظری و عقلایی تمرکز کنیم، بلکه ما هم در این جنگ نیازمند سپاه تکنولوژیک هستیم و به اعتقاد حقیر وضعیت جهاد علمی که امروز در آن قرار داریم از همین جهت است ... برای اینکه با سلطنت طاغوت حتی در ظاهر هم مخالفت کرده باشیم و در مقابلش جهاد کرده باشیم
و ما داعیه دولت اسلام را داریم و مغزهای ما در حال فرار از این مملکت هستند. دو دوست بنده بعد از اخذ فوق لیسانس به نیمکره غربی مهاجرت کردند، زیرا در این مملکت شغل نیست. چون ملاک استادی دانشگاه و رسیدن به مدارج بالا، شایستگی فرد نیست، بلکه پارتی بازی است و ...
در غرب ظاهر اسلام هست، لااقل در خیلی از موارد هست اگر در خیلی از موارد هم نیست، اما آیا باطن اسلام هم هست؟ آیا روح تسلیم و ایمان نسبت به خدا هم هست؟
منکر اینکه در اینجا خیلی مشکل داریم نیستم، باید هم با این همه رواج فساد و رانت و رشوه و تبانی و غیره مبارزه کنیم، ان شاء الله، ولی این به آن معنا نیست که وضعیت اینجا لزوماً از وضعیت آنجا بدتر باشد، با معیارهای دینیمان که نمیشود گفت آنجا چندان موفق باشند، اگرچه موارد متعدد است و همه جا و همه کس یکطور نیستند.
یا علی علیهالسلام
وب برای چه سخن هر ننه قمری را نقل می کنید؟ من نمی دانم چرا دوستانی که در حوزه علوم اسلامی کار می کنند اینقدر به خزعبلات مستشرقین قرن نوزدهم و بیستم اروپا چسبیده اند.
حرف شما را قبول دارم منتهی در جایی که مستشرقین علیه مسلمانان حرف بزنند و تحلیل های ادعایی خودشان را تحمیل کنند، اما در اینجا سخن از پیشرفت های گذشته مسلمانان است، یقینا اعتراف خود مستشرقین سند محکم تری در این باره به حساب می آید، تا این که از زبان خود مسلمانان پیشرفتهایشان را نقل کنیم؛ علاوه بر این که نقل پیشرفت مسلمانان از زبان یک غیر مسلمان و مستشرق به نظرم بیشتر به دل می چسبد، و حس غرور و اعتماد به نفس بیشتری برای انسان به ارمغان می آورد.
جمع بندی_____________________
سوال(1):
چرا کشورهای اسلامی از نظر یافته های علمی، تخصصی و دانش فنی جزء کشورهای جهان سوم هستند و اکثر مناقشات و منازعات در داخل کشورهای اسلامی است؟
پاسخ:
عامل اصلی عقب افتادگی جوامع اسلامی و همچنین مناقشات و خونریزی های در جغرافیای اسلامی، به فاصله گرفتن از تعالیم اسلام بازگشت میکند، به این که به جای خداوند و رسولش، یهود و نصاری را دوست گرفته و از مکر ایشان غافل شدند، و به جای توکل بر خدا، بر ایشان تکیه نمودند، و با دیدن پیشرفت علمی غرب، خود را در برابر آن ناچیز انگاشته و از ورود به این وادی مأیوس شدند. اگر دقت بفرمایید، خواهید دید حکومت اغلب ممالک اسلامی، حکومت پادشاهی است که به طور اتفاقی، و یا هدفمند رابطه خوبی هم با اسرائیل و آمریکا دارند! و این موجب این عقب افتادگی ها و وابستگی هاست.
اما برای روشن تر شدن مسئله، و بیان پاسخ جامع به این سوال، توجه به چند نکته لازم است:
نکته اول: پیشرفت غربی ها، و عقب مانگی مسلمانان همیشگی نبوده
دین اسلام بیش از 1400 سال است که ظهور نموده است، و اینطور نبوده که همواره مسلمانان از نظر پیشرفت عقب افتاده بوده باشند، اگرچه اسلام در میان اعرابی ظهور کرد که خوی وحشیگری و عقب افتادگی آنها بر کسی مخفی نبوده است، اما در ظرف مدت کوتاهی از آنان انسان هایی ساخت که چناند شوق علم و پیشرفت به ذهنشان افتاد که حقیقتا باور کردنی نیست، من فقط در این مورد به بیان جملاتی از گوستاولوبون که مسلمان نبوده، در کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب اشاره می کنم، خواهش می کنم مطالب او را با دقت بخوانید:
گوستاولوبون میگوید: اعراب چنان شوقی در فراگرفتن علوم به سرشان افتاده بود که هیچکدام از جنگ ها و انقلابات و ناامنی ها و یورش بیگانگان و... نتوانست جلوی این شوق را بگیرد.(1)
البته این علوم و پیشرفت ها مختص به رشته خاصی از علوم نمی شد، که به مواردی از همان کتاب اشاره می کنیم:
علم نجوم و ریاضیات و شیمی
وی در این خصوص میگوید: اگر در میان یونانیان دو، یا سه نفر داننشمند در علم هیئت دیده میشوند، در میان اعراب افراد بسیاری دانشمند هیئت دیده میشوند، و در علم شیمی یک نفر هم در یونان یافت نمی شود اما در اسلام صدها از این قبیل اشخاص دیده میشود.(2)
مشهورترین و قدیمی ترین علمای شیمی عرب جابر بن حیان است که کتاب «الاستتمام» او در سال 1672 به زبان فرانسه چاپ شد. او از خواص گازها، و تاثیر آنها بر اجسام با خبر بوده است. (3)
پزشکی
مسلمانان در قرن یازدهم میلادی عمل جراحی آب مروارید چشم انجام میداده اند.(4)
ابوالقاسم قرطبی در قرن 12 میلادی وفات کرد. بسیاری از آلات جراحی را او اختراع کرده است، و تمام جراحانی که بعد از قرن 14 در اروپا ظهور کرده اند از کتابهای او استفاده کردهاند، وی کتاب مبسوطی در مورد جراحی نوشته است.(5)
بیمارستان هایی که اعراب در سابق ساخته اند از نظر رعایت اصول بهداشتی بهتر از بیمارستان های کنونی ماست(6)
در بیمارستان ها قسمتی مخصوص دانشجویان و محصلین طب وجود داشته است.(7)
برای برخی امراض چون دیوانگی و... بیمارستان های مخصوص ساخته میشد.(8)
صنعت
در باب تراشکاری فلزات، مسلمانان پیشرفت های زیادی کرده بودند و برخی کارهای آنها به حدی خوب بوده است که مشکل امروزه هم بتوان مانند آن ساخت.(9)
ظروف شیشه ای طلایی و مینا کاری کار آنهاست که به دست ما رسیده است، و بسیاری از مورخین معتقد هستند شهرهای «مورانو» و «ونیز» که امروزه در صنعت شیشه سازی شهرت جهانی دارند، این صنعت را در روابط تجاری خود با اعراب از آنها یاد گرفتهاند.(10)
مهارت آنها در صنعت پارچه، اسلحه، چرم و کاغذ شهرت جهانی دارد.(11)
دکتر برنارداکسفوردی معتقد است استعمال «رقاص» در ساخت ساعت از اختراعات مسلمانان است.(12)
مسلمانان از قرن 13 باروت را کشف کرده و سلاح گرم داشتند، اما اولین بار در قرن 17 باروت از آسیا به اروپا رفت.(13)
علت پیشرفت مسلمانان
خود گوستاولوبون در تحلیل علت پیشرفت مسلمانان میگوید:
اعراب نتوانستند دنیا را (از نظر علمی) فتح کنند مگر پس از آنکه در برابر شریعت جدیدی که پیغمبر اسلام آورد، خاضع شدند و در زیر پرچم اسلام با یکدیگر متحد شدند، همان قانون بود که توانست قدرت های پراکنده را در جزیرة العرب جمع کند.
نکته دوم:اسلام تنها دینی است که ضمن اهتمام فراوان به طلب علم، در برخی موارد آن را واجب کرده است.
تنها دینی که میتواند در رشد علمی یک جامعه نقش داشته باشد اسلام است، همان طور که در جملات فوق نقل کردیم گوستاولوبون هم اسلام را مایه رشد مسلمانان میداند، پیامبر(ص) و جانشینان به حق او هم در وهله سفارش و گفتار، روایات فراوانی که در باب علم فرموده اند، و هم در باب عمل شاگردان فراوانی را تربیت می کرده اند، مثل جابربن حیان که شاگرد امام صادق(ع) بوده است.
امام رضا(ع) به نقل از پدرانشان از امام علی(ع) میفرمایند:
«الْعِلْمُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ» (14)
علم گمشده مومن است.
پیامبر(ص) میفرمایند:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ فَإِنَّ تَعْلِيمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ وَ الْمُذَاكَرَةَ بِهِ تَسْبِيحٌ وَ الْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ وَ تَعْلِيمَهُ مَنْ لَا يَعْلَمُهُ صَدَقَة»(15)
طلب علم بر هر مسلمانی واجب است پس به دنبال علم بروید از راه آن، و آن را از اهلش بگیرید، به درستی که تعلیم آن حسنه است، طلب آن عبادت است، مذاکره علمی، تسبیح است، عمل به آن جهاد است، و تعلیم آن به دیگران صدقه است.
و نیز میفرمایند:
«مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ كَالصَّائِمِ نَهَارَهُ الْقَائِمِ لَيْلَهُ وَ إِنَّ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ يَتَعَلَّمُهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»(16)
کسی که در طلب علم است، مانند این است که روزش را روزه گرفته، و شب را به عبادت قیام نموده، و هر بابی از علم که بیاموزد برای او از کوه ابوقبیس که طلا باشد و در راه خدا انفاق کند، بالاتر و بهتر است.
این روایات به قدری زیاد است که در کتب مختلف مثل الکافی، بحارالانوار و...، بابی تحت عنوان فضیلت علم و عالم گشوده شده است.
نکته سوم: اسلام عامل رشد، و مسیحیت مانع رشد علم
اما جالب است که در مورد مسیحیت، خودشان این اعتقاد را دارند که پیشرفت غرب با کنار زدن مسیحیت از اجتماع محقق شد چرا که کلیسا همواره با دانشمندان مخالفت کرده و حق تبیین علوم را منحصر در کلیسا و کتاب مقدس می دانست، به عنوان مثال در سال 1616 شورای مقدس کلیسای کاتولیک دیدگاه مدعی گردش زمین به دور خورشید را محکوم کرد و آن را به خاطر مخالفت با تعالیم کتاب مقدس باطل اعلام کرد. (17) کتاب کوپرنیک جزء کتابهای ممنوعه قرار گرفت و به گالیله دستور داده شد تا نظر کوپرنیک را رها کند و به خاطر مقاومت او در برابر دستور کلیسا، 8 سال باقیمانده عمرش را در خانه خودش بازداشتش کردند. (18)
بدیهی است که اهتمام فراوان اسلام و تشویق آن نسبت به کسب علم و دانش در هیچ دینی نیست، و این نگاه اسلام موجب شده است تا مسلمانان نسبت به علم یک نگاه به عنوان عبادت داشته باشند، نه نگاه صرفا دنیوی، و طبیعی است که اگر کسی معتقد شد اجر و پاداش او در فراگیری علم منحصر در این دنیا نمی شود در این خصوص بسیار بیشتر تلاش خواهد نمود.
پس پیشرفت آنها هرگز منسب به دینشان نیست، برخلاف پیشرفت مسلمانان که با اندک تحلیلی نقش اسلام در آن روشن میشود، به عبارت دیگر نتیجه این می شود:
پیشرفت در شرق با ورود اسلام شروع شد، اما پیشرفت در غرب با خروج مسیحیت آغاز شد.
با این اوصاف عقب افتادگی امروز مسلمانان به خاطر دوری از اسلام است، آنچه به اسلام به عنوان یک دین مربوط می شود فقط این است که نسبت به علم تشویق و توصیه نموده باشد و رنگ معنوی به آن بدهد و آن را دارای اجر و مزد معرفی نماید، اما عمل به این توصیه ها مانند هر عمل دینی دیگری مربوط به مسلمانان می شود. امروز متاسفانه از اسلام نزد اکثر کشورهای مسلمان فقط یک نام مانده است، آنها به جای دانش و تولید تبدیل به بازار مصرف تولیدات خارجی شده اند، حکامشان وابسته به غرب بوده و از تحریم اقتصادی آنها واهمه دارند، به جای توکل بر خدا، به آمریکا و هم پیمانانش توکل کرده اند، والا سرعت رشد علم در ایران پس از انقلاب نشان دهنده اهمیت علم در اسلام و امکان تحقق آن در کوتاهترین زمان است که امروز ایران را به عنوان الگو به جهان اسلام معرفی نموده است. بر خلاف زمان شاهنشاهی، امروز هر پیشرفتی در انقلاب اسلامی اتفاق بیفتد به پای دین نوشته می شود، و دین عامل اصلی آن است، ان شاالله این رشد علمی به عنوان طلوعی دوباره برای شکوفایی مجدد تمدن اسلام خواهد بود.
در مورد نزاع و درگیری میان مسلمانان باید عرض کنم اسلام در این خصوص هیچ تقصیری ندارد، بلکه حماقت و سوء برداشت مسلمانان جاهل و ظاهر بین، و نقش دشمنان اسلام در دامن زدن به این اختلافات موجب این درگیری ها شده است، اعترافات گوردون داف و دیگران به خوبی نشان دهنده نقش دشمنان اسلام در ایجاد این اختلافات و درگیری هاست.
روشن است که یکی از اهداف دشمنان، همین پیشگیری از رشد علمی مسلمانان و تحقق دوباره تمدن اسلامی است.
آنها میدانند اسلام این ظرفیت را دارد که دوباره قله های علمی جهان را فتح کند، لذا از نگاه دشمنان، جوامع اسلامی باید همواره وابسته به غرب، و در ناامنی باشند، چرا که یکی از زمینه ها و بسترهای پیشرفت علمی، امنیت است، و جنگ و خونریزی و ناامنی مانعی جدی برای پیشرفت به شمار می رود.
سوال(2):
ساختار فکری اقتصادی اسلامی بیشتر به کسب و تجارت پرداخته و به چه دلیل به اقتصاد تولیدی توجهی ندارد؟
پاسخ:
اقتصاد اسلامی، اقتصاد جامعی است که به همه ابعاد کلان اقتصادی پرداخته است، اینطور نیست که صرفا به کسب و تجارت اهتمام داشته و از عرصه تولید غفلت کرده باشد. شاید سوال شما نشأت گرفته از رونق نداشتن تولید در کشورهای اسلامی باشد، اما باید توجه داشت همانطور که عرض کردم اکثر کشورهای اسلامی، در باب حکومت، سیاست، اقتصاد و ... هنوز اسلامی نبوده و صرفا بازار مصرف تولیدات غرب و شرق هستند.
پس برداشت نظریه اسلام از رفتار کشورهای اسلامی روش درستی نیست، رونق پیشرفت های صنعتی در صدر اسلام که در بالا به گوشه ای از ان اشاره شد، و روایاتی که در پایین به آن اشاره خواهیم نمود نشان از این دارد که اسلام، به اقتصادی غیر صنعتی معتقد نیست.
امیرالمومنین(ع) می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِين»(19)
به درستی که خداوند هر پیشه ور امین را دوست دارد.
یا در روایتی دیگر به مهارت در صنعت توأم با امانت داری توصیه میکنند:
«كُلُّ ذِي صِنَاعَةٍ مُضْطَرٌّ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَجْتَلِبُ بِهَا الْمَكْسَبَ وَ هُوَ أَنْ يَكُونَ حَاذِقاً بِعَمَلِهِ مُؤَدِّياً لِلْأَمَانَةِ فِيهِ مُسْتَمِيلًا لِمَنِ اسْتَعْمَلَه»(20)
هر صنعتگر از سه خصلت گزير ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد : در كارش زبردست باشد ، امانت دار باشد و نظر كارفرماي خود را [تأمين و] به خود جلب كند.
البته رونق صنعت بعد از انقلاب صنعتی در غرب، شکل گرفت که صنعت با سرعت بالایی بخش مهمی از تولید را به خودش اختصاص داد، اما در زمان ائمه(ع) بخش کشاورزی و دامپروری از عرصه های مهم تولید بوده است، که طبق روایات، مورد اهتمام جدی اهل بیت(ع) بوده است:
امیرالمومنین(ع) می فرمایند:
«مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»(21)
کسی که به آب و خاک دسترسی داشته باشد و نیازمند بماند، خداوند او را از خود دور خواهد کرد.
امام صادق(ع) کاشتن نهال، و جاری نمودن آب برای استفاده دیگران را از اعمالی معرفی میکنند که ثواب آن بعد از مرگ نیز ادامه خواهد داشت.
«سِتُّ خِصَالٍ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ...غَرْسٌ يَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ يُجْرِيه»(22)
یا پیامبر(ص) در یک روایت نسبتا طولانی وقتی از او در مورد بهترین مال سوال می شود، و مخاطب بعد از شنیدن هر کدام می گوید بعد از آن چه مالی خوب است، و حضرت به ترتیب میفرمایند: زراعت، گوسفند داری، گاوداری، ونخل و...(23)
یا در روایتی دیگر شخصی از امام صادق(ع) می پرسد: شنیده ام زراعت مکروه است؟ امام(ع) در پاسخ می فرمایند:
«ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَجَلَّ وَ لَا أَطْيَبَ مِنْه»(24)
زراعت کنید و نهال بکارید، به خدا قسم مردم، عملی بهتر، و پاکیزه تر از زراعت و باغداری انجام نمی دهند.
و در روایت دیگری می فرمایند:
«مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَرَّاعاً إِلَّا إِدْرِيسَ فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطا» (25)
عملی در نزد خداوند محبوب تر از زراعت نیست، و خداوند پیامبری را برنگزید مگر اینکه کشاورز بود، الا ادریس که خیاط بود.
_______
1) تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ص571.
2) همان، ص543.
3) همان، ص594.
4) همان، ص616.
5) همان، ص611.
6) همان، ص614.
7) همان، ص614.
همان، ص614.
9) همان، ص639.
10) همان، ص639.
11) همان، ص594.
12) همان، ص588.
13) همان، ص594.
14) عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج2، ص66.
15) امالی طوسی، ص569.
16) بحار الانوار، ج1، ص184.
17) عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون، ترجمه احمد نراقی، ص358.
18) همان، ص358 و 359.
19) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج17، ص23.
20) بحارالانوار، ج75، ص236.
21) وسائل الشیعه، ج17، ص41.
22) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص185.
23) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج100، ص64.
24) بحارالانوار، ج100، ص68.
25) وسائل الشیعه، ج17، ص42.