جمع بندی چرا در آیه قرآن نمیفرماید جلباب بپوشید میفرماید یدنین؟
تبهای اولیه
سلام علیکم
در آیه قرآن نمیفرماید جلباب بپوشید میفرماید یدنین
یا نمیفرماید خمار بپوشید میفرماید یضربن
جلباب را پوششی در حد و اندازه ردا یا مانتو میدانند
آیا یدنین به این معناست که قرار است یک بخش دیگر از بدن به معنای جلباب اضافه شود یا به این معناست که همان مقداری که جلباب به ان دلالت میکند به صورت کامل و دقیق پوشیده بشود؟
آیا یضربن به این معناست که قرار است یک بخش دیگر از بدن به معنای خمار اضافه شود یا به این معناست که همان مقداری که خمار به ان دلالت میکند به صورت کامل و دقیق پوشیده شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی؛
پیش از پاسخ به سوال شما ؛ بخشی از سوال شما برای بنده نامفهوم بود لطفا بیشتر توضیح دهید :
آیا یدنین به این معناست که قرار است یک بخش دیگر از بدن به معنای جلباب اضافه شود یا به این معناست که همان مقداری که جلباب به ان دلالت میکند به صورت کامل و دقیق پوشیده بشود؟
آیا یضربن به این معناست که قرار است یک بخش دیگر از بدن به معنای خمار اضافه شود یا به این معناست که همان مقداری که خمار به ان دلالت میکند به صورت کامل و دقیق پوشیده شود؟
در مورد بخش دیگری از بدن تا انتهای سوال توضیح دهید ممنونم .
بسم الله الرحمن الرحیمعرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی؛
پیش از پاسخ به سوال شما ؛ بخشی از سوال شما برای بنده نامفهوم بود لطفا بیشتر توضیح دهید :
در مورد بخش دیگری از بدن تا انتهای سوال توضیح دهید ممنونم .
با سلام و احترام
فرض کنید قرار است از کمر تا مچ پا پوشیده شود.
در یک حالت
میدانیم لنگ یا ازار از کمر تا مچ پا را میپوشاند.
حالا میگوییم لنگ را طوری ببند که ساق یا ران پایت دیده نشود.
در حالت دیگر
میدانیم لنگ یا ازار از کمر تا ساق پا را میپوشاند
میگوییم ازار را بلندتر درست کنید تا بتواند تا مچ پایتان را پوشش بدهد.
در این مثالها نیز
در یک حالت میدانیم جلباب همچون چادر یا مانتو است.
میگوییم طوری بپوش که چادر کنار نرود و مثلا چادر را یله و رها مگذار مثل مانتوهای جلو باز...
در یک حالت دیگر
میگوییم چادر را بلند کنید تا به فلان مقدار برسد.
تقریبا در یک حالت چگونگی پوشش مطرح است نه اندازه لباس
و در یک حالت در اندازه ی لباس دخالت صورت گرفته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب و سلام مجدد خدمت شما دوست گرامی؛
در مورد سوالی که مطرح فرمودید:
در یک حالت میدانیم جلباب همچون چادر یا مانتو است.
میگوییم طوری بپوش که چادر کنار نرود و مثلا چادر را یله و رها مگذار مثل مانتوهای جلو باز...
در یک حالت دیگر
میگوییم چادر را بلند کنید تا به فلان مقدار برسد.تقریبا درت چگونگی پوشش مطرح است نه اندازه لباس
و در یک حالت در اندازه ی لباس دخالت صورت گرفته است.
به بررسی نظر تفسیری چند تفسیر معاصر و بعد به بررسی نظرات مفسران خواهیم پرداخت:
بسم الله الرحمن الرحیم
علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند المیزان در مورد «جلباب» می فرمایند:
« كلمه" جلابيب" جمع جلباب است، و آن جامهاى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مىشود، و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.( ترجمه الميزان، ج16، ص: 510)»
این به نظر همان فرمایش جنابعالی است:« میگوییم طوری بپوش که چادر کنار نرود و مثلا چادر را یله و رها مگذار مثل مانتوهای جلو باز...»
عبارت عربی علامه در ذیل آیه در اصل عربی تفسیر المیزان چنین است:« و قوله: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» أي يتسترن بها فلا تظهر جيوبهن و صدورهن للناظرين»(الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص: 339)
اما در تفسیر نور در ذیل این آیه چنین آمده است:
« جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعهاى است كه سر و گردن را بپوشاند، و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مىپوشاند.
در آيات گذشته سخن از اذيّت و آزار مؤمنان به دست منافقان بود. اين آيه مىفرمايد: براى آنكه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونهاى خود را بپوشانند كه زمينهاى براى بىحرمتى آنان فراهم نشود.
بر اساس اين آيه، نوعى روسرى مورد استفادهى زنان آن زمان بوده، لكن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمىكردهاند. لذا سفارش اين آيه، نزديك كردن جِلباب به خود است، نه اصل جلباب كه امرى مرسوم بوده است...( تفسير نور، ج9، ص: 399)»
این تفسیر نیز همان احتمال بالا را تائید می کند.
در تفسیر نمونه نیز همین برداشت از آیه صورت گرفته است:« و منظور از" يدنين" (نزديك كنند) اين است كه زنان" جلباب" را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند» (تفسير نمونه، ج17، ص: 42)
ادامه دارد ...
بسم الله الرحمن الرحیمعرض ادب و سلام مجدد خدمت شما دوست گرامی؛
در مورد سوالی که مطرح فرمودید:
به بررسی نظر تفسیری چند تفسیر معاصر و بعد به بررسی نظرات مفسران خواهیم پرداخت:
بسم الله الرحمن الرحیم
علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند المیزان در مورد «جلباب» می فرمایند:
« كلمه" جلابيب" جمع جلباب است، و آن جامهاى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مىشود، و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.( ترجمه الميزان، ج16، ص: 510)»
این به نظر همان فرمایش جنابعالی است:« میگوییم طوری بپوش که چادر کنار نرود و مثلا چادر را یله و رها مگذار مثل مانتوهای جلو باز...»
عبارت عربی علامه در ذیل آیه در اصل عربی تفسیر المیزان چنین است:« و قوله: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» أي يتسترن بها فلا تظهر جيوبهن و صدورهن للناظرين»(الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص: 339)اما در تفسیر نور در ذیل این آیه چنین آمده است:
« جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعهاى است كه سر و گردن را بپوشاند، و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مىپوشاند.
در آيات گذشته سخن از اذيّت و آزار مؤمنان به دست منافقان بود. اين آيه مىفرمايد: براى آنكه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونهاى خود را بپوشانند كه زمينهاى براى بىحرمتى آنان فراهم نشود.
بر اساس اين آيه، نوعى روسرى مورد استفادهى زنان آن زمان بوده، لكن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمىكردهاند. لذا سفارش اين آيه، نزديك كردن جِلباب به خود است، نه اصل جلباب كه امرى مرسوم بوده است...( تفسير نور، ج9، ص: 399)»
این تفسیر نیز همان احتمال بالا را تائید می کند.
در تفسیر نمونه نیز همین برداشت از آیه صورت گرفته است:« و منظور از" يدنين" (نزديك كنند) اين است كه زنان" جلباب" را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند» (تفسير نمونه، ج17، ص: 42)
ادامه دارد ...
با سلام و احترام
جالب است ! که علامه دو معنا برای جلباب مطرح کرده اند ( عموما تصور میکنند جلباب همچون چادر است)
آیا معنای دوم مرادف با خمار نیست؟
در تفسیر نور همانطور که اورده اید باز این دو معنا ذکر شده است.
البته باید ببینیم علامه هر دو را درست میدانند یا یکی را.
( از انجا که ازار و پایین تنه را زن و مرد میپوشیدند اگر جلباب سرتاسری باشد پس پایین تنه باید دو پوشش داشته باشد و این عجیب است!)
( این ترادف از ان جهت سوال میشود که ممکن است به پاسخ سوالم کمک کند و الا اصل سوال همان بود که ذکر شد. آخه نه اینکه خیلی به ما خوشبین هستند میخواهم سوء تفاهم نشود.)
.......
علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند المیزان در مورد «جلباب» می فرمایند:
« كلمه" جلابيب" جمع جلباب است، و آن جامهاى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مىشود، و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.( ترجمه الميزان، ج16، ص: 510)
بسم الله الرحمن الرحيم
در یک حالت میدانیم جلباب همچون چادر یا مانتو است.
میگوییم طوری بپوش که چادر کنار نرود و مثلا چادر را یله و رها مگذار مثل مانتوهای جلو باز...
در یک حالت دیگر
میگوییم چادر را بلند کنید تا به فلان مقدار برسد.تقریبا در یک حالت چگونگی پوشش مطرح است نه اندازه لباس
و در یک حالت در اندازه ی لباس دخالت صورت گرفته است.
اما در بررسي ادامه نظرات تفسيري مفسران به بيان ديدگاه هاي ساير مفسران خواهيم پرداخت:
صاحب تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسي در توضيح اين آيه مي فرمايند:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»
أي قل لهؤلاء فليسترن موضع الجيب بالجلباب و هو الملاءة التي تشتمل بها المرأة عن الحسن و قيل الجلباب مقنعة المرأة أي يغطين جباههن و رءوسهن إذا خرجن لحاجة بخلاف الإماء اللاتي يخرجن مكشفات الرؤوس و الجباه عن ابن عباس و مجاهد و قيل أراد بالجلابيب الثياب و القميص و الخمار و ما تستتر به المرأة عن الجبائي و أبي مسلم(تفسير مجمع البيان؛ ج8،ص581)
به نظر مي رسد طبق اين بيان و با استناد مرحوم طبرسي به روايات ؛ ايشان نيز به اين قول راغب هستند که قرآن در اين آيه مفهوم « جلباب» را تغيير نداده است بلکه در پي اين مساله است که مواضع جلابيب که عبارت است از آنچه از زن در ملا عين است يعني جلوي چشم است با آن پوشانده شود. البته براي اين نوع پوشانندگي شرطي را ذکر مي کنند که عبارت است از اين که موقع خروج از خانه باشد.
اما در متن بالا به نکته مهمي اشاره شده است که مي تواند پاسخ سوال شما هم باشد و آن اين است که اين نحوه پوشش يعني پوشانندن بدن زن با جلباب بر خلاف نحوه پوششي است که اماء يا زنان کنيز دارند و به عبارتي آنچه را مسلم گرفته اند اين است که مفهوم جلباب مشخص بوده اما پوشش زنان در اين مورد به آنان تذکر داده شده است.
عين اين روايت را علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه در بحارالانوار ؛ ج22؛ ص186 بيان نموده اند .
بسم الله الرحمن الرحيماما در بررسي ادامه نظرات تفسيري مفسران به بيان ديدگاه هاي ساير مفسران خواهيم پرداخت:
صاحب تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسي در توضيح اين آيه مي فرمايند:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»
أي قل لهؤلاء فليسترن موضع الجيب بالجلباب و هو الملاءة التي تشتمل بها المرأة عن الحسن و قيل الجلباب مقنعة المرأة أي يغطين جباههن و رءوسهن إذا خرجن لحاجة بخلاف الإماء اللاتي يخرجن مكشفات الرؤوس و الجباه عن ابن عباس و مجاهد و قيل أراد بالجلابيب الثياب و القميص و الخمار و ما تستتر به المرأة عن الجبائي و أبي مسلم(تفسير مجمع البيان؛ ج8،ص581)به نظر مي رسد طبق اين بيان و با استناد مرحوم طبرسي به روايات ؛ ايشان نيز به اين قول راغب هستند که قرآن در اين آيه مفهوم « جلباب» را تغيير نداده است بلکه در پي اين مساله است که مواضع جلابيب که عبارت است از آنچه از زن در ملا عين است يعني جلوي چشم است با آن پوشانده شود. البته براي اين نوع پوشانندگي شرطي را ذکر مي کنند که عبارت است از اين که موقع خروج از خانه باشد.
اما در متن بالا به نکته مهمي اشاره شده است که مي تواند پاسخ سوال شما هم باشد و آن اين است که اين نحوه پوشش يعني پوشانندن بدن زن با جلباب بر خلاف نحوه پوششي است که اماء يا زنان کنيز دارند و به عبارتي آنچه را مسلم گرفته اند اين است که مفهوم جلباب مشخص بوده اما پوشش زنان در اين مورد به آنان تذکر داده شده است.
عين اين روايت را علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه در بحارالانوار ؛ ج22؛ ص186 بيان نموده اند .
آیه ی خمار هم مورد بررسی قرار دهید
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی خمار هم مورد بررسی قرار دهیدبا تشکر
بله چشم انشا الله .
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب و سلام و احترام در پاشخ سوال دوم شما د رمورد کلمه «خمر»
آیا یضربن به این معناست که قرار است یک بخش دیگر از بدن به معنای خمار اضافه شود یا به این معناست که همان مقداری که خمار به ان دلالت میکند به صورت کامل و دقیق پوشیده شود؟
ابتدا به بیان آیه مربوطه می پردازیم:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (31/نور)
و به آنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!
علامه طباطبایی در این مورد می فرمایند :
«...وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ"- كلمه" خمر" به دو ضمه- جمع خمار است، و" خمار" آن جامهاى است كه زن سر خود را با آن مى پيچد، و زايد آن را به سينهاش آويزان مى كند. و كلمه" جيوب" جمع جيب- به فتح جيم و سكون ياء است كه معنايش معروف است، و مراد از جيوب، سينه ها است، و معنايش اين است كه به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه ها را به سينه هاى خود انداخته، آن را بپوشانند....»(ترجمه تفسیر المیزان /ج15/ص156)
عبارت های علامه کاملا به این اشاره دارد که «ضرب خمر» به معنای نحوه پوشش است.
در تفسیر نمونه در ذیل این آیه چنین آمده است:
خمر" جمع" خمار" (بر وزن حجاب) در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى).
" جيوب" جمع" جيب" (بر وزن غيب) به معنى يقه پيراهن است كه از آن تعبير به گريبان مىشود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى گردد.
از اين جمله استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مى افكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. (تفسیر نمونه /ج14/ص440)
در این تفسیر نیز مانند تفسیر المیزان به نحوه پوشش معنا شده است.
عرض ادب و سلام و احترامبسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
در ترجمه امده :
و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)
یا
اطراف روسری که روی شانه یا پشت سرشان است را روی سینه افکنند ؟
اما در ادامه داریم :
علامه طباطبایی در این مورد می فرمایند :
و" خمار" آن جامهاى است كه زن سر خود را با آن مى پيچد، و زايد آن را به سينهاش آويزان مى كند.
و مراد از جيوب، سينه ها است، و معنايش اين است كه به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه ها را به سينه هاى خود انداخته، آن را بپوشانند....»
عبارت های علامه کاملا به این اشاره دارد که «ضرب خمر» به معنای نحوه پوشش است.
در تفسیر نمونه در ذیل این آیه چنین آمده است:
... معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى).
یعنی اندازه خمار، پوشش سر است نه بیشتر.
اما توضیحات بعدی می گوید
از اين جمله استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مى افكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. (تفسیر نمونه /ج14/ص440)
و خمار را تنها به پوشش سر ندانسته است و یضربن را به معنای نحوه ی پوشش خمار دانسته است.
خمار تا شانه و پشت سر امتداد داشته است و خداوند فرموده آن را روی سینه هم قرار دهید.
یعنی اندازه ی خمار تغییر نکرده است بلکه نحوه ی پوشش آن تعیین شده است.
در این تفسیر نیز مانند تفسیر المیزان به نحوه پوشش معنا شده است.
نتیجه ی بنده از کلام شما و تفسیر المیزان و نمونه :
اندازه ی خمار تا شانه و سینه بوده است و یضربن به معنای نحوه ی پوشش است.
طبق این مطالبی که گذشت :
و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.( ترجمه الميزان، ج16، ص: 510)»
و" خمار" آن جامهاى است كه زن سر خود را با آن مى پيچد، و زايد آن را به سينهاش آويزان مى كند.
(ترجمه تفسیر المیزان /ج15/ص156)اما در تفسیر نور در ذیل این آیه چنین آمده است:
« جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعهاى است كه سر و گردن را بپوشاند، و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مىپوشاند.خمار : از اين جمله استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مى افكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. (تفسیر نمونه /ج14/ص440)
ایا جلباب هم اندازه ی خمار است ؟
عبارات تفاسیر نشان می دهد که چه جلباب هم اندازه ی خمار باشد و چه بزرگتر باشد
همه ی بخش های خمار را پوشش می دهد.
اگر این دو هم اندازه باشند
هر کدام را بپوشیم از دیگری کفایت می کند.
اما سوال می شود که چرا دو بار حکم وجوب آمده است ؟ یکبار حکم وجوب جلباب و یک بار حکم وجوب خمار ؟
اما اگر جلباب بزرگتر باشد
پس اگر جلباب بپوشیم حتما خمار پوشیده ایم.
اما اگر خمار بپوشیم از جلباب کفایت نمی کند و باید قسمت های دیگر را با لباس دیگری پوشاند یا باید از جلباب استفاده کنیم.
اما باز سوالی مطرح می شود که اگر جلباب بزرگتر از خمار است و با این فرض که آیه جلباب زودتر نازل شده است
چرا آیه ی خمار دوباره پوشش سینه را مطرح کرده است ؟ در حالی که قبل از آن حکم وجوب پوشش سینه آمده بود ؟
و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينههايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.( ترجمه الميزان، ج16، ص: 510)»
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و خسته نباشید.
ین عبارت این سوال را در ذهن می آورد که آیا زن ها اطراف روسری را از روی سر برداشته و روی سینه افکنند ؟
یا
اطراف روسری که روی شانه یا پشت سرشان است را روی سینه افکنند ؟
اما در ادامه داریم :
اگر با نگاه عادی و عرفی به متن نگاه کنید کاملا مفهوم عبارات مشخص است. اطراف روسری را اصولا خانم ها ممکن است یا با گره زدن به شکل خاصی به جلوی سینه و یا یا انداختن لبه ها به روی شانه به هر صورت آن را از برامدگی های جلو سینه دور کنند در این آیه امر شده لبه ها را مثل کلیبس زدن های امروز به جلوی سینه بیندازند و کاملا با نگاه عرفی مفهوم مشخص است.
ظاهر عبارت نشان می دهد که خمار تنها برای سر نبوده و روی سینه را می گرفته است. اگر چه ممکن بوده که زنان قسمت پایین خمار را روی شانه و پشت بگذارند و جیب و سینه را باز بگذارند ( مثل جلباب )
بله همین طور است
پس مقنعه ها تا سینه ها ادامه داشته است اما زنها لزوما آن را روی سینه قرار نمی دادند و سینه پیدا می شده و خداوند با حکم یضربن ، اعلام کرده که باید نحوه پوشش به گونه ای باشد که سینه ها هم پوشیده شود.
این فهم شما به نظر درست است.
ظاهر عبارت نشان می دهد که یضربن یک چیزی به معنای خمار اضافه کرده است و صرفا نحوه ی پوشش خمار مطرح نبوده است.
یعنی اندازه خمار، پوشش سر است نه بیشتر.
من چنین برداشتی از تفسیر نمونه نکردم و به نظرم به همان نحوه پوشش اشاره دارد .
در اینجا اندازه ی خمار را تا شانه و پشت سر دانسته است
و خمار را تنها به پوشش سر ندانسته است و یضربن را به معنای نحوه ی پوشش خمار دانسته است.
خمار تا شانه و پشت سر امتداد داشته است و خداوند فرموده آن را روی سینه هم قرار دهید.
یعنی اندازه ی خمار تغییر نکرده است بلکه نحوه ی پوشش آن تعیین شده است.
بله درسته
تیجه ی بنده از کلام شما و تفسیر المیزان و نمونه :
اندازه ی خمار تا شانه و سینه بوده است و یضربن به معنای نحوه ی پوشش است.
بله درست است .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و خسته نباشید.
اگر با نگاه عادی و عرفی به متن نگاه کنید کاملا مفهوم عبارات مشخص است. اطراف روسری را اصولا خانم ها ممکن است یا با گره زدن به شکل خاصی به جلوی سینه و یا یا انداختن لبه ها به روی شانه به هر صورت آن را از برامدگی های جلو سینه دور کنند در این آیه امر شده لبه ها را مثل کلیبس زدن های امروز به جلوی سینه بیندازند و کاملا با نگاه عرفی مفهوم مشخص است.
بله همین طور است
این فهم شما به نظر درست است.
من چنین برداشتی از تفسیر نمونه نکردم و به نظرم به همان نحوه پوشش اشاره دارد .
بله درسته
بله درست است .
با سلام و احترام
نسبت به پست شماره 15 چه نظری دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام خدمت دوستان گرامی ؛
ایا جلباب هم اندازه ی خمار است ؟
پیرو سوالی که دوست خوبمان مطرح کردند ؛ من توضیحی کلی در مورد مفهوم و معنای کلمات «خمر» و «جلباب» عرض می کنم و در ادامه به شکل مختصر پاسخ سایر سوالات شما را خواهم داد:
راغب در مفردات ذیل ماده «خمر» می گوید: «أصل الخمر: ستر الشيء، و يقال لما يستر به: خِمَار، لكن الخمار صار في التعارف اسما لما تغطّي به المرأة رأسها، و جمعه خُمُر»؛ خُمُر جمع خِمار در اصل به معنى پوشش است ولى معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن سر خود را مى پوشانند مانند روسری(المفردات فی غريب القرآن، ص 298، ذیل ماده خمر.)
علاوه بر این صاحب نظران دیگر در علم لغت نیز «خمر» را به معنای پارچه ای که با آن روی سر و برجستگی های سینه را می پوشاند دانسته اند که در اصطلاح امروزین همان معنای روسری یا مقنعه را دارد.( مجمع البحرين، ج3، ص 292و مصباح المنير، ص 181، ذیل واژه الخمار)
در مورد آیه 31 سوره نور که این کلمه در آن آمده است؛ شان نزولی وجود دارد که این معنا را برای این کلمه به اثبات می رساند؛ روایت صحیح السند در کتاب شریف کافی آمده و می فرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ اسْتَقْبَلَ شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ امْرَأَةً بِالْمَدِينَةِ وَ كَانَ النِّسَاءُ يَتَقَنَّعْنَ خَلْفَ آذَانِهِنَّ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ فَلَمَّا جَازَتْ نَظَرَ إِلَيْهَا وَ دَخَلَ فِي زُقَاقٍ قَدْ سَمَّاهُ بِبَنِي فُلَانٍ فَجَعَلَ يَنْظُرُ خَلْفَهَا وَ اعْتَرَضَ وَجْهَهُ عَظْمٌ فِي الْحَائِطِ أَوْ زُجَاجَةٌ فَشَقَّ وَجْهَهُ فَلَمَّا مَضَتِ الْمَرْأَةُ نَظَرَ فَإِذَا الدِّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى صَدْرِهِ وَ ثَوْبِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَأُخْبِرَنَّهُ قَالَ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ لَهُ مَا هَذَا فَأَخْبَرَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (الكافی، ج 5، ص 521، ح5).
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد. در آن زمان، زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار مى دادند [که طبعا گردن و مقدارى از سينه آنها نمايان مى شد]. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامى كه زن گذشت، جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه مى كرد در حالى كه راه خود را ادامه مى داد تا اينكه وارد كوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى كرد! ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه اى كه در ديوار بود، صورتش را شكافت! هنگامى كه زن گذشت، جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى است و به لباس و سينه اش ريخته! با خود گفت به خدا سوگند، من خدمت پيامبر مى روم و اين ماجرا را بازگو مى كنم. هنگامى كه چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او افتاد، فرمود: چه شده؟ و جوان ماجرا را نقل كرد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و این آيه را آورد که: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...( ترجمه از: تفسير نمونه، ج 14، ص 435 و 436.)
شاهد این روایت، عبارت «و كان النساء يتقنعن خلف آذانهن» است که حجاب زنان زمان نزول را _پیش از نزول این آیات_ گزارش می دهد و می فرماید: زنان اینگونه بودند که روسری ها و مقنعه های خود را پشت گوششان می انداختند (که طبعا گردن و قسمت بالای سینه هویدا می شد). آیه 31 سوره نور دستور داد که این قسمت را هم با بستن روسری بپوشانند.
صرفنظر از این قراین، از خود آیه کریمه که می فرماید: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ» هم استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مىافكندند، طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد. قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا گردن و آن قسمت از سينه كه بيرون است پوشیده گردد.( تفسير نمونه، ج 14، ص 440.)
آنچه، با توجّه به كتب لغت(قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361) و فيض كاشاني(تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203) و اهل سنّت مانند قرطبي(الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند.
در پایان باید خدمت شما عرض کنم همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.( التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578) به طور خلاصه در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت چه معني ذکر کرده اند:
1-ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي که از روي سري بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مي پوشاند.
-2 مقنعه و خمار (روسري)
-3 پيراهن گشاد
گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک هم آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بلندتر و از چادر کوچک تر است چنان چه نويسنده «لسان العرب» بر آن تکيه کرده است. (ر.ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 428، ذيل آيه 59 از سوره احزاب ).
چرا دو بار حکم وجوب آمده است ؟ یکبار حکم وجوب جلباب و یک بار حکم وجوب خمار ؟
شاید یکی از مهمترین علت های تکرار وجوب این باشد که بیان کند لازم است تا هر دو حجاب باهم رعایت شود و یکی از آن دو کافی نیست. با توجه به اختلاف معنایی که دارند و ش اید به منظور رعایت تدریج بوده است یعنی از ابتدا حکم کلی را مطرح نکرده است بلکه به تدریج برای این که مکلفان به حکم عادت کنند و برای آن ها انجام یک باره آن سخت نباشد به تدریج حکم کلی را بیان داشته است مثل حکم نهی از خوردن شراب که در سه مرحله انجام شده است.
اما اگر خمار بپوشیم از جلباب کفایت نمی کند و باید قسمت های دیگر را با لباس دیگری پوشاند یا باید از جلباب استفاده کنیم.
به نظرم بر اساس تدریجی بودن نزول هم رعایت حجاب بر اساس معنای آیه است ؛ اگر با جلباب حاصل شود که همان کافی است اما در عرف جامعه ما هم اکنون نیز خانم ها نمی توانند بدون روسری و فقط با چادر حجابشان را کامل حفظ کنند.
گر جلباب بزرگتر از خمار است و با این فرض که آیه جلباب زودتر نازل شده است
چرا آیه ی خمار دوباره پوشش سینه را مطرح کرده است ؟ در حالی که قبل از آن حکم وجوب پوشش سینه آمده بود
اتفاقا ترتیب نزول حاضر در قرآن هاو کتب قرآنی عکس ادعای شماست و ابتدا خمر نازل شده و بعد جلباب و از باب تکمیل شریعت و حکم به نظر وجوب دوم تعلیم و وجوب اول تشریع است.
اتفاقا ترتیب نزول حاضر در قرآن هاو کتب قرآنی عکس ادعای شماست و ابتدا خمر نازل شده و بعد جلباب .
با سلام و احترام
لطفا منبع بدهید
به نظرم واضح است که اول جلباب بود بعد خمار
این را در یک جستجوی ساده میتوان فهمید
فعلا منبع معتبر بدهید تا به بقیه موضوع برسیم
بسم الله الرحمن الرحیمعرض سلام خدمت دوستان گرامی ؛
پیرو سوالی که دوست خوبمان مطرح کردند ؛ من توضیحی کلی در مورد مفهوم و معنای کلمات «خمر» و «جلباب» عرض می کنم و در ادامه به شکل مختصر پاسخ سایر سوالات شما را خواهم داد:
راغب در مفردات ذیل ماده «خمر» می گوید: «أصل الخمر: ستر الشيء، و يقال لما يستر به: خِمَار، لكن الخمار صار في التعارف اسما لما تغطّي به المرأة رأسها، و جمعه خُمُر»؛ خُمُر جمع خِمار در اصل به معنى پوشش است ولى معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن سر خود را مى پوشانند مانند روسری(المفردات فی غريب القرآن، ص 298، ذیل ماده خمر.)
علاوه بر این صاحب نظران دیگر در علم لغت نیز «خمر» را به معنای پارچه ای که با آن روی سر و برجستگی های سینه را می پوشاند دانسته اند که در اصطلاح امروزین همان معنای روسری یا مقنعه را دارد.( مجمع البحرين، ج3، ص 292و مصباح المنير، ص 181، ذیل واژه الخمار)
در مورد آیه 31 سوره نور که این کلمه در آن آمده است؛ شان نزولی وجود دارد که این معنا را برای این کلمه به اثبات می رساند؛ روایت صحیح السند در کتاب شریف کافی آمده و می فرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ اسْتَقْبَلَ شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ امْرَأَةً بِالْمَدِينَةِ وَ كَانَ النِّسَاءُ يَتَقَنَّعْنَ خَلْفَ آذَانِهِنَّ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ فَلَمَّا جَازَتْ نَظَرَ إِلَيْهَا وَ دَخَلَ فِي زُقَاقٍ قَدْ سَمَّاهُ بِبَنِي فُلَانٍ فَجَعَلَ يَنْظُرُ خَلْفَهَا وَ اعْتَرَضَ وَجْهَهُ عَظْمٌ فِي الْحَائِطِ أَوْ زُجَاجَةٌ فَشَقَّ وَجْهَهُ فَلَمَّا مَضَتِ الْمَرْأَةُ نَظَرَ فَإِذَا الدِّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى صَدْرِهِ وَ ثَوْبِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَأُخْبِرَنَّهُ قَالَ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ لَهُ مَا هَذَا فَأَخْبَرَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (الكافی، ج 5، ص 521، ح5).از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد. در آن زمان، زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار مى دادند [که طبعا گردن و مقدارى از سينه آنها نمايان مى شد]. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامى كه زن گذشت، جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه مى كرد در حالى كه راه خود را ادامه مى داد تا اينكه وارد كوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى كرد! ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه اى كه در ديوار بود، صورتش را شكافت! هنگامى كه زن گذشت، جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى است و به لباس و سينه اش ريخته! با خود گفت به خدا سوگند، من خدمت پيامبر مى روم و اين ماجرا را بازگو مى كنم. هنگامى كه چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او افتاد، فرمود: چه شده؟ و جوان ماجرا را نقل كرد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و این آيه را آورد که: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...( ترجمه از: تفسير نمونه، ج 14، ص 435 و 436.)
شاهد این روایت، عبارت «و كان النساء يتقنعن خلف آذانهن» است که حجاب زنان زمان نزول را _پیش از نزول این آیات_ گزارش می دهد و می فرماید: زنان اینگونه بودند که روسری ها و مقنعه های خود را پشت گوششان می انداختند (که طبعا گردن و قسمت بالای سینه هویدا می شد). آیه 31 سوره نور دستور داد که این قسمت را هم با بستن روسری بپوشانند.
صرفنظر از این قراین، از خود آیه کریمه که می فرماید: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ» هم استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مىافكندند، طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد. قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا گردن و آن قسمت از سينه كه بيرون است پوشیده گردد.( تفسير نمونه، ج 14، ص 440.)
آنچه، با توجّه به كتب لغت(قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361) و فيض كاشاني(تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203) و اهل سنّت مانند قرطبي(الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند.
در پایان باید خدمت شما عرض کنم همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.( التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578) به طور خلاصه در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت چه معني ذکر کرده اند:
1-ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي که از روي سري بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مي پوشاند.
-2 مقنعه و خمار (روسري)
-3 پيراهن گشادگرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک هم آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بلندتر و از چادر کوچک تر است چنان چه نويسنده «لسان العرب» بر آن تکيه کرده است. (ر.ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 428، ذيل آيه 59 از سوره احزاب ).
شاید یکی از مهمترین علت های تکرار وجوب این باشد که بیان کند لازم است تا هر دو حجاب باهم رعایت شود و یکی از آن دو کافی نیست. با توجه به اختلاف معنایی که دارند و ش اید به منظور رعایت تدریج بوده است یعنی از ابتدا حکم کلی را مطرح نکرده است بلکه به تدریج برای این که مکلفان به حکم عادت کنند و برای آن ها انجام یک باره آن سخت نباشد به تدریج حکم کلی را بیان داشته است مثل حکم نهی از خوردن شراب که در سه مرحله انجام شده است.
به نظرم بر اساس تدریجی بودن نزول هم رعایت حجاب بر اساس معنای آیه است ؛ اگر با جلباب حاصل شود که همان کافی است اما در عرف جامعه ما هم اکنون نیز خانم ها نمی توانند بدون روسری و فقط با چادر حجابشان را کامل حفظ کنند.
اتفاقا ترتیب نزول حاضر در قرآن هاو کتب قرآنی عکس ادعای شماست و ابتدا خمر نازل شده و بعد جلباب و از باب تکمیل شریعت و حکم به نظر وجوب دوم تعلیم و وجوب اول تشریع است.
دو حکم وجوب برای پوشیدن سر درست نیست.
هیچ عالمی این را نمیگوید.
با پوشیدن سر تکلیف انجام شده پس پوشیدن دو لایه سر با خمار و جلباب واجب نیست.
ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب
به نظرم واضح است که اول جلباب بود بعد خمار
این را در یک جستجوی ساده میتوان فهمید
دوست گرامی؛ لطفا اولا وضوح مطلب را کاملا برای بنده روشن کنید که چرا اول جلباب بوده و بعد خمر آمده. ثانیا نتیجه جستجوی ساده خودتان را اعلام کنید با ادرس و منبع. متشکرم
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب
هیچ عالمی این را نمیگوید.
هیچ عالمی نمی گوید که برای دو موضوع دو حکم وجود دارد ؟؟؟ لطفا دلیل بیاورید در کلام علما که چنین حرفی نزده و یا رد کرده باشند .
با پوشیدن سر تکلیف انجام شده پس پوشیدن دو لایه سر با خمار و جلباب واجب نیست.
از منابع و متون دلیل بیاورید برای کلام خودتان .
متشکرم
بسم الله الرحمن الرحیمعرض سلام و ادب
دوست گرامی؛ لطفا اولا وضوح مطلب را کاملا برای بنده روشن کنید که چرا اول جلباب بوده و بعد خمر آمده. ثانیا نتیجه جستجوی ساده خودتان را اعلام کنید با ادرس و منبع. متشکرم
با سلام و احترام
مطمئن باشید منبع موجود است.
لکن صحبت شما منبع ندارد و شما موظف هستید منبع ارائه بدهید
چون ابتدائا بنده فقط فروضی را مطرح کردم و ادعا نکردم و شما بودید ادعا کردید
پس باید منبع ارائه کنید
بعدش
بنده در خدمتم با منبع...
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیمعرض سلام و ادب
هیچ عالمی نمی گوید که برای دو موضوع دو حکم وجود دارد ؟؟؟ لطفا دلیل بیاورید در کلام علما که چنین حرفی نزده و یا رد کرده باشند .
از منابع و متون دلیل بیاورید برای کلام خودتان .
متشکرم
پس شما میگویید
باید سر را با دو چیز پوشاند یکبار با خمار و یکبار با جلباب.
بعد از اینکه سند پست قبلی را ارائه دادید به بطلان این پست هم می پردازیم.
گر چه واضح است پوشش دو لایه سر واجب نیست.
بسم الله الرحمن الرحيم
عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي؛
مطمئن باشید منبع موجود است.
لکن صحبت شما منبع ندارد و شما موظف هستید منبع ارائه بدهیدچون ابتدائا بنده فقط فروضی را مطرح کردم و ادعا نکردم و شما بودید ادعا کردید
پس شما میگویید
باید سر را با دو چیز پوشاند یکبار با خمار و یکبار با جلباب.
آيه اي که در آن لفظ «جلباب » آمده است در سوره مبارکه احزاب آيه 59 و آيه اي که در آن لفظ «خمر» آمده است در سوره نور آيه 31 است.
در ترتيب سوره هاي قرآن هاي فعلي در فهرست سوره نور بيست و چهارمين امين سوره قرآن و سوره احزاب سي و سومين سوره قرآن است. بر اين اساس سوره نور مقدم است بر سوره احزاب؛ پس اول حکم خمرآمده ؛ سپس حکم تکميلي جلباب به دلايلي که در پست هاي قبلي بيان آن گذشت.
در مورد اين که آيا ترتيب سور هاي قرآن همان ترتيبي است که در نزول قرآن بر پيامبر از سوي خداوند انجام شده است؛ آيت الله خويي و برخي از علماي قرآني بر اين باورند که اين ترتيب همان ترتيبي بوده است که قرآن بر طبق آن نازل شده است. مي توانيد به کتاب تفسيري آيت الله خويي با عنوان «البيان في تفسير القرآن» مراجعه کنيد و در بخش جمع و نگارش قرآن نظر ايشان را ببينيد.
در هر صورت به نظرم توضيحات کافي در مورد اين که علت ذکر دو وجوب در اين دو آيه چه چيز بوده است را بيان داشتم . اگر براي تفهيم مطلب مقداري مطالعات اصول فقه و تفسيري داشته باشيد قطعا بهتر است.
بسم الله الرحمن الرحيمعرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي؛
آيه اي که در آن لفظ «جلباب » آمده است در سوره مبارکه احزاب آيه 59 و آيه اي که در آن لفظ «خمر» آمده است در سوره نور آيه 31 است.
در ترتيب سوره هاي قرآن هاي فعلي در فهرست سوره نور بيست و چهارمين امين سوره قرآن و سوره احزاب سي و سومين سوره قرآن است. بر اين اساس سوره نور مقدم است بر سوره احزاب؛ پس اول حکم خمرآمده ؛ سپس حکم تکميلي جلباب به دلايلي که در پست هاي قبلي بيان آن گذشت.
در مورد اين که آيا ترتيب سور هاي قرآن همان ترتيبي است که در نزول قرآن بر پيامبر از سوي خداوند انجام شده است؛ آيت الله خويي و برخي از علماي قرآني بر اين باورند که اين ترتيب همان ترتيبي بوده است که قرآن بر طبق آن نازل شده است. مي توانيد به کتاب تفسيري آيت الله خويي با عنوان «البيان في تفسير القرآن» مراجعه کنيد و در بخش جمع و نگارش قرآن نظر ايشان را ببينيد.در هر صورت به نظرم توضيحات کافي در مورد اين که علت ذکر دو وجوب در اين دو آيه چه چيز بوده است را بيان داشتم . اگر براي تفهيم مطلب مقداري مطالعات اصول فقه و تفسيري داشته باشيد قطعا بهتر است.
با سلام و احترام
واقعا از شما تعجب میکنم
امیدوارم البیان را خوب و با دقت خوانده باشید
من نیز سر فرصت و ان شاء الله فردا به ان مراجعه خواهم کرد
اما شما بین دو مطلب خلط کرده اید
فعلا به اینجا مراجعه کنید
http://www.quran.porsemani.ir/node/3531
هیچ عالمی به یاد ندارم که ترتیب سور قران کنونی را بر طبق ترتیب نزول بداند... الله اکبر!!!
موفق باشید
با سلام و خسته نباشید...
فکر نمیکردم در چنین موارد واضح و روشنی اختلاف پیش بیاید
و به برخی علما چیزهایی نسبت داده شود که هیچ منبعی ندارد
کارشناس محترم
بفرمایید کجای البیان چنین صحبتی شده است؟
و همچنین بفرمایید ان برخی علما که گفتید هم رای آیت الله خویی هستند کیستند؟
بنده که چیزی ندیدم و فکر میکنم این صحبت شما حتی نیاز به مراجعه هم ندارد و لذا بسیار متعجبم ....
دوستان به اینجا مراجعه کنند
http://lib.eshia.ir/12010/1/558
کارشناس محترم
یک سند بیاورید که حرف شما را ثابت کند...
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحيم
عرض ادب و سلام خدمت دوستان گرامي؛
فکر نمیکردم در چنین موارد واضح و روشنی اختلاف پیش بیاید
و به برخی علما چیزهایی نسبت داده شود که هیچ منبعی ندارد
بنده که چیزی ندیدم و فکر میکنم این صحبت شما حتی نیاز به مراجعه هم ندارد و لذا بسیار متعجبم ....
دوستان به اینجا مراجعه کنند
خدمت شما دوست گرامي بايد عرض کنم اتفاقا اين بحث در ميان دانشمندان علوم قرآني از مباحث پر اختلاف از منظر مفسران و دانشمندان علوم قرآني است. بله مقاله اي که شما در پرسمان دانشجويي ارجاع داديد تنها يک روي سکه بود و آن هم نظر بزرگاني مانند آيت الله معرفت در خصوص جمع قرآن که اين بزرگواران جمع قرآن را در زمان پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله دانسته و بر اين اساس ترتيب قرآن هاي امروزين را با ترتيب نزول يکي نمي دانند.
اما در مقابل بزرگاني مانند آيت الله خويي و نيز آيت الله بلاغي چنين باوري ندارند و بر اين اعتقادند که رواياتي که بيان مي دارد که قرآن در زمان پس از رسول خدا نوشته و جمع شده است اعتبار ندارد.
دوست گرامي ؛ به اندازه اي که خداوند متعال توفيق داده است در محضر قرآن باشيم کتاب البيان را چند بار دقيق مطالعه کرده ام. نه تنها بنده بلکه الحمدالله تمامي کارشناسان مرکز بسيار بيشتر و بهتر از بنده به صحت ارجاعاتي که مي دهند اشراف دارند. بنابراين لازم نيست شما در اين مورد نظر خواهي جمعي بفرماييد. بنده خدمت شما عرض مي کنم عنوان اين بحث در آدرس ارجاعي شما « فکره عن جمع القرآن » است. و مباحث ذيل آن با عنوان تعارض احاديث جمع و تناقض و ..... اشاره به ادعاي اين بزرگوار دارد.
موفق وپيروز باشيد.
پرسش:
در آيات قرآن امر به پوشيدن «جلباب» و «خُمُر» شده است؛ آيا اين امر به نوع پوشش اشاره دارد و يا به اندازه پوشش؟
آيا امر به حجاب در دوبار صورت گرفته است و يا يک امر است با دو موضوع حکم؟
پاسخ:
راغب در مفردات «خمر» را جمع خِمار در اصل به معنى پوشش دانسته است که معمولا به چيزى گفته مى شود كه زنان با آن سر خود را مى پوشانند مانند روسری(المفردات فی غريب القرآن، ص 298، ذیل ماده خمر).
علاوه بر این صاحب نظران دیگر در علم لغت نیز «خمر» را به معنای پارچه ای که با آن روی سر و برجستگی های سینه را می پوشاند دانسته اند که در اصطلاح امروزین همان معنای روسری یا مقنعه را دارد.(1)
در مورد آیه 31 سوره نور که این کلمه در آن آمده است؛ شان نزولی وجود دارد که این معنا را برای این کلمه به اثبات می رساند؛ روایت صحیح السند در کتاب شریف کافی آمده و می فرماید:
«...مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ اسْتَقْبَلَ شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ امْرَأَةً بِالْمَدِينَةِ وَ كَانَ النِّسَاءُ يَتَقَنَّعْنَ خَلْفَ آذَانِهِنَّ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ فَلَمَّا جَازَتْ نَظَرَ إِلَيْهَا وَ دَخَلَ فِي زُقَاقٍ قَدْ سَمَّاهُ بِبَنِي فُلَانٍ فَجَعَلَ يَنْظُرُ خَلْفَهَا وَ اعْتَرَضَ وَجْهَهُ عَظْمٌ فِي الْحَائِطِ أَوْ زُجَاجَةٌ فَشَقَّ وَجْهَهُ فَلَمَّا مَضَتِ الْمَرْأَةُ نَظَرَ فَإِذَا الدِّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى صَدْرِهِ وَ ثَوْبِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَأُخْبِرَنَّهُ قَالَ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ لَهُ مَا هَذَا فَأَخْبَرَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ »(2)
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد. در آن زمان، زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار مى دادند [که طبعا گردن و مقدارى از سينه آنها نمايان مى شد]. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامى كه زن گذشت، جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه مى كرد در حالى كه راه خود را ادامه مى داد تا اينكه وارد كوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى كرد! ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه اى كه در ديوار بود، صورتش را شكافت! هنگامى كه زن گذشت، جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى است و به لباس و سينه اش ريخته! با خود گفت به خدا سوگند، من خدمت پيامبر مى روم و اين ماجرا را بازگو مى كنم. هنگامى كه چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او افتاد، فرمود: چه شده؟ و جوان ماجرا را نقل كرد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و این آيه را آورد که: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...(3)
شاهد این روایت، عبارت «و كان النساء يتقنعن خلف آذانهن» است که حجاب زنان زمان نزول را پیش از نزول این آیات گزارش می دهد و می فرماید: زنان اینگونه بودند که روسری ها و مقنعه های خود را پشت گوششان می انداختند (که طبعا گردن و قسمت بالای سینه هویدا می شد). آیه 31 سوره نور دستور داد که این قسمت را هم با بستن روسری بپوشانند.
صرفنظر از این قراین، از خود آیه کریمه که می فرماید: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ» هم استفاده مى شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه ها يا پشت سر مىافكندند، طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى شد. قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا گردن و آن قسمت از سينه كه بيرون است پوشیده گردد.( 4)
آنچه، با توجّه به كتب لغت(5) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(6) و فيض كاشاني(7) و اهل سنّت مانند قرطبي(8) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند.
مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.(9)به طور خلاصه در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت چه معني ذکر کرده اند:
1-ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي که از روي سري بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مي پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسري)
3- پيراهن گشاد
گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک هم آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بلندتر و از چادر کوچک تر است چنان چه نويسنده «لسان العرب» بر آن تکيه کرده است.(10)
همچنين بر اساس نظر مفسران بزرگواري مانند علامه طباطبايي و آيت الله مکارم ؛ هر دو کلمه به نوعي امر به چگونگي پوشش است و نه نوع پوشش.(11)
با توجه به اختلاف معنایی اين دو کلمه؛ شاید یکی از مهمترین علت های تکرار وجوب این باشد که بیان کند لازم است تا هر دو حجاب باهم رعایت شود و یکی از آن دو کافی نیست و شاید به منظور رعایت تدریج بوده است یعنی از ابتدا حکم کلی را مطرح نکرده است بلکه به تدریج برای این که مکلفان به حکم عادت کنند و برای آن ها انجام یک باره آن سخت نباشد به تدریج حکم کلی را بیان داشته است به خصوص اين که سوره نور که حکم پوشش با «خمر» آمده پيش از سوره حجرات که حکم «جلباب» آمده نازل شده است؛ مثل حکم نهی از خوردن شراب که در سه مرحله انجام شده است.
منابع :
(1)- طریحی،مجمع البحرين، ج3، ص فیومی،مصباح المنير، ص 181، ذیل واژه الخمار.
(2)-کلینی،محمد بن يعقوب، الكافی،دارالکتب الاسلاميه، 1407ق،چاپ چهارم، تهران، ، ج 5، ص 521، ح5.
(3)- ترجمه از: تفسير نمونه، ج 14، ص 435 و 436.
(4)- ناصر، مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامي، 1374ش، چاپ اول، تهران،تفسير نمونه، ج 14، ص 440.
(5)- قرشی،قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42.
(6)- طباطبايى سيد محمد حسين،الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم ،چاپ پنجم، 1417ق،قم ،ج16، ج 16، ص 361.
(7)- تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203.
(8)-قرطبى محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، انتشارات ناصر خسرم، 1372ش،چاپ اول، تهران، ج 14؛ ص 156.
(9)- طوسی،محمد بن حسن،التبيان في تفسير القرآن، دار احياء التراث العرب، بي تا،بيروت، ج 8، ص 361؛ طبرسی،مجمع البيان،انتشارات ناصر خسرم، 1372ش،چاپ سوم،ج 8، ص 578.
(10)-مکارم شیرازی،ناصر، تفسير نمونه، ج 17، ص 428، ذيل آيه 59 از سوره احزاب .
(11)-موسوى همدانى سيد محمد باقر، ترجمه الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم،1374چاپ پنجم،قم،ج16، ص: 510 و الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص: 339 و تفسير نمونه، ج17، ص: 42).