کیفر پاره ای از اعمال در احادیث و روایات
تبهای اولیه
بسمه تعالی
کیفر به دنیا دل بستن و طاغوت را پرستیدن
«عن صالح بن سعید عن أبیه سعید الحلوانی عن أبی عبد الله ع قال بینا عیسى ابن مریم ع فی سیاحته إذ مر بقریة فوجد أهلها موتى فی الطریق و الدور فقال إن هؤلاء ماتوا بسخط و لو ماتوا بغیرها تدافنوا قال فقال أصحابه وددنا تعرفنا قصتهم فقیل له نادهم یا روح الله فقال یا أهل القریة فأجابه مجیب منهم لبیک یا روح الله قال ما حالکم و ما قصتکم قال أصبحنا فی عافیة و بتنا فی الهاویة فقال ما الهاویة فقال بحار من نار فیها جبال من النار قال و ما بلغ بکم ما أرى قال حب الدنیا و عبادة الطاغوت قال و ما بلغ بکم من حب الدنیا قال کحب الصبی لأمه إذا أقبلت فرح و إذا أدبرت حزن قال و ما بلغ من عبادتکم الطاغوت قال کانوا إذا أمرونا أطعناهم قال فکیف أجبتنی من دونهم قال لأنهم ملجمون بلجم من نار علیهم ملائکة غلاظ شداد و إننی کنت فیهم و لم أکن منهم فلما أصابهم العذاب أصابنی معهم فأنا معلق بشعرة أخاف أن أنکب فی النار قال فقال عیسى ع لأصحابه النوم على دبر المزابل و أکل خبز الشعیر یسیر مع سلامة الدین؛صالح بن سعید، از برادر خود سعید حلوانی، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: عیسی بن مریم (ع) در اثناى گردش گذارش به شهرى افتاد که تمامى ساکنان آن -در خانه ها و مسیر راه- افتاده و مرده بودند، به یاران خود فرمود: اینان به عذاب الهى مرده اند، و اگر به علت دیگرى مرده بودند، (جنازه) یکدیگر را به خاک مى سپردند. یاران حضرت عیسى (ع) به او گفتند که: دوست داریم داستان این مردم را بدانیم (تا عبرت بگیریم). به آن حضرت (از جانب حق) فرمان رسید که: اى روح خدا! آنان را صدا بزن، حضرت عیسى (ع) ندا کرد و گفت: اى مردم روستایى! یکى از آن میان پاسخ داد: لبیک یا روح الله (فرمانبردارم اى روح خدا)، حضرت از او پرسید: داستان شما چیست و حال و روزتان چگونه است؟ عرض کرد: صبح را در عافیت و سلامت بسر بردیم و شب را در هاویه!! حضرت از او پرسید: هاویه چیست؟! جواب داد: دریاهائى از آتش که در آن کوههایى از آتش قرار دارد. حضرت پرسید: چه چیزى شما را به این روز -که من مى بینم- انداخت؟! گفت: دلبستگى به دنیا و پرستیدن طاغوت زمان، حضرت پرسید: بستگى شما به دنیا چه اندازه بود؟ گفت: به همان اندازه اى که کودک شیر خوار به مادرش علاقمند است، هرگاه (به او) روى کند خوشحال و اگر (از او) روى گرداند، اندوهگین مى شود. حضرت پرسید: تا چه حد از طاغوت زمان فرمانبردارى مى کردید؟ پاسخ داد: هر فرمانى که صادر مى کرد بدون چون و چرا انجام مى دادیم. حضرت پرسید: چه شد که از میان این همه مردم (فقط) تو به نداى من لبیک گفتى؟ پاسخ داد: زیرا لگامهاى آتشین دهانهاى آنان را بسته است، و مأمورانى درشت اندام و درشتخوى و سختگیر بر ایشان گمارده شده اند (و توان صحبت و یا حرکت ندارند)، و من در میان آنان زندگى مى کردم ولى از ایشان نبودم، هنگامى که عذاب الهى (بر آنان) فرود آمد، مرا نیز به همراه آنان گرفتار کرد، و من اکنون به موئى در آتش دوزخ آویزانم و مى ترسم از اینکه در آتش سرنگون شوم. سپس امام به اصحاب خود فرمود که: حضرت عیسى (ع) به یاران خود گفت: زندگى در میان زباله ها کردن، و اندکى نان جوین خوردن اگر با سلامت دین (و عقیده) همراه باشد، کار بسیار آسان و راحت است».
کیفر ریا کار
1- «مسعدة بن زیاد عن جعفر بن محمد عن أبیه ع قال قال رسول الله ص سئل فیم النجاة غدا قال إنما النجاة فی أن لا تخادعوا الله فیخدعکم فإنه من یخادع الله یخدعه و ینزع منه الإیمان و نفسه تخدع [یخدع و لو بشعرة [یشعر قیل له فکیف یخادع الله قال یعمل بهما [بما أمر الله عز و جل ثم یرید به غیره فاتقوا الله فی الریاء فإنه الشرک بالله إن المرائی یدعى یوم القیامة بأربعة أسماء یا کافر یا فاجر یا غادر یا خاسر حبط عملک و بطل أجرک فلا خلاص لک الیوم فالتمس أجرک ممن کنت تعمل له؛ مسعده بن زیاد از امام صادق (ع)، و آن حضرت از پدر بزرگوارش (ع) روایت کرده است که از رسول خدا (ص) پرسیدند: در فرداى قیامت رستگارى در چیست؟ حضرت فرمود: رستگارى، تنها در این است که با خدا از سر فریب و نیرنگ در نیایید تا (او نیز) شما را نفریبد؛ زیرا کسى که با خداوند مکر کند، خدا نیز با خدعه و نیرنگ با او رفتار خواهد کرد و ایمان او را مى گیرد، و اگر درست بیندیشد خواهد دید که در حقیقت، با خود نیرنگ نموده است. از آن حضرت پرسیدند: چگونه مى توان با خدا نیرنگ کرد؟! فرمود: به آنچه که خداوند فرمان داده است عمل مى کند، ولى نه براى خدا بلکه براى دیگرى! پس در مورد ریا از خداوند بهراسید، زیرا ریا شرک ورزیدن به خداست، براستى که شخص ریاکار را در روز قیامت به چهار اسم صدا مى زنند: اى کافر! اى فاجر! اى حیله گر! اى زیانکار! عمل (نیکوى) تو تباه شد و پاداش تو (نیز) از میان رفت و بهره اى از آن براى تو نماند، پاداش عمل خود را از کسى طلب کن که آن کار را براى (خشنودى) او انجام داده اى».
2- «و بهذا الإسناد عن جعفر عن أبیه ع أن الله أنزل کتابا من کتبه على نبی من الأنبیاء و فیه أن یکون [خلق من خلقی لمحسنون [یلحسون الدنیا بالدین یلبسون مسوح الضأن على قلوب کقلوب الذئاب أشد مرارة من الصبر و ألسنتهم أحلى من العسل و أعمالهم الباطنة أنتن من الجیف بی تغترون أم إیای تخادعون أم علی تتجبرون فبعزتی حلفت لأبعثن علیهم فتنة تطأهم فی خطامها حتى تبلغ أطراف الأرض تترک الحلیم منها حیران فیما [فیها رأی الرائی و حکمة الحکیم أترکهم شیعا و أذیق بعضهم بأس بعض أنتقم من أعدائی بأعدائی فلا أبالی؛ و به همین سند از امام صادق (ع)، و آن حضرت از پدر بزرگوارش روایت کرده است که فرمود: خداوند عزوجل یکى از کتابهاى آسمانى خود را بر پیامبرى فرو فرستاد، و در آن کتاب آمده بود که: گروهى از بندگان (من)، دین را وسیله به دست آوردن (مال و منال) دنیا قرار مى دهند، لباس میش را بر دلهائى مانند دلهاى گرگها بر تن مى کنند، و با اینکه (در حقیقت) از صبر زرد تلخترند ولى زبانشان از عسل شیرین تر است، و رفتار این گروه در باطن از مردار (هم) گندتر و بدبوتر است، آیا اینان به خاطر رحمت (بى منتهاى من چنین) مغرور شده اند؟! یا مرا فریب مى دهند؟! یا آنکه نسبت به من گستاخى مى ورزند؟!، بعزتم سوگند که چنان فتنه فراگیرى را بر آنان بگمارم که تمام گستره زمین را در بربگیرد، و هر انسان فرزانه و هوشمندى را حیران، و هر صاحبنظر صاحبدلى را مبهوت، و هر انسان فرهیخته اى را سرگردان کند، جامه پریشانى و جدایى بر اندام آنان بپوشانم، گروهى را به عذاب گروهى دیگر گرفتار سازم، و با دست دشمنانم از دشمنانم انتقام مى گیرم، و پرواز نمى کنم».
کیفر کسى که کارى را انجام دهد براى اینکه بر خود ببالد
«عن الحسین بن المختار رفعه إلى أمیر المؤمنین ع قال من صنع شیئا للمفاخرة حشره الله یوم القیامة أسود الوجه؛ حسین بن مختار -بى آنکه از راویان پیش از خود نام ببرد- از امیر مومنان (ع) روایت کرده است که فرمود: کسى که کار خیرى را انجام دهد و هدف او از این کار، به خود بالیدن و شکوه و جلال دنیائى خود را در معرض تماشا قرار دادن باشد، خداوند در روز قیامت او را با صورتى سیاه محشور کند».
کیفر کسى که از امر به معروف و نهى از منکر خود دارى کند
«عن محمد بن عرفة قال سمعت الرضا ع یقول إذا ترک امرؤ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذن بوقاع من الله جل اسمه؛ محمد بن عرفه از امام رضا (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منکر را ترک کند، بایستى آماده عذاب خداوند متعال باشد».
کیفر هراسناک کردن مؤمن از گزند صاحبان قدرت
«عن إسحاق الخفاف عن بعض الکوفیین عن أبی عبد الله ع قال من روع مؤمنا بسلطان لیصیبه منه مکروها فلم یصابه [یصیبه [یصبه] فهو فی النار و من روع بسلطان لیصیبه منه مکروها فأصابه فهو مع فرعون و إن فرعون فی النار؛اسحاق خفاف به نقل از یکى از راویان اهل کوفه، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: کسى که مؤمنى را از گزند حاکمى بترساند، ولى گزندى به او نرسد (جایگاه) او در آتش (دوزخ) خواهد بود؛ و اگر مؤمنى را از گزند حاکمى هراسناک کند و (از حاکم) آسیب ببیند، با فرعون و فرعونیان در آتش (همنشین) خواهد بود».
کیفر آزردن، دشمنى و مخالفت کردن با مؤمنان
«عن المفضل بن عمر قال قال أبو عبد الله ع إذا کان یوم القیامة نادى مناد أین الصدود لأولیائی فیقوم قوم لیس على وجوههم لحم قال فیقال هؤلاء الذین آذوا المؤمنین و نصبوا لهم و عاندوهم و عنفوهم فی دینهم قال ثم یؤمر بهم إلى جهنم قال أبو عبد الله ع کانوا و الله لا یقولون بقولهم و لکنهم حبسوا حقوقهم و أذاعوا علیهم سرهم؛مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، سروشى فریاد مى زند که: کجایند آنان که (در دنیا) با دوستان من (دوستان خدا) مخالفت کردند؟ پس گروهى از جاى برمى خیزند در حالى که گوشتى بر صورتهاى آنان نیست. آنگاه (آن سروش) مى گوید: اینان هستند که (در دنیا) مؤمنان را آزار و با آنان دشمنى و مخالفت مى کردند و آنان را به خاطر دینى که داشتند مورد سرزنش قرار مى دادند، سپس (از درگاه الهى) فرمان مى رسد که: اینان را به جانب دوزخ حرکت دهید. سپس امام صادق (ع) فرمود: بخدا سوگند که اینان همان سخنى را مى گفتند که مؤمنان اظهار مى کردند، ولى حقوق آنان را نپرداختند و رازشان را (در نزد دشمن) فاش ساختند».
منابع:
شیخ صدوق- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال- صفحه 254
محمدبن علی ابن بابویه- پاداش نیکیها و کیفر گناهان- صفحه 646
و من در میان آنان زندگى مى کردم ولى از ایشان نبودم، هنگامى که عذاب الهى (بر آنان) فرود آمد، مرا نیز به همراه آنان گرفتار کرد، و من اکنون به موئى در آتش دوزخ آویزانم و مى ترسم از اینکه در آتش سرنگون شوم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
معذرت از اینکه میان بحث آمدم.
میشه بفرمایید این فرد که از آنان نبوده چرا باید مشمول عذاب خدا شود؟
اگر همان مساله امر به معروف نکردن باشد به این معناست که امثال ماها هم که اکثرا ملاحظه هایی را میکنیم و مردم را نهی از منکر نمیکنیم هم همین عاقبت در انتظارمان هست؟
سوال دیگر اینکه در مواقعی که نمیتوان نهی از منکر کرد،حالا بدلایل مختلف مثل ترس از داد و فریاد و آبروریزی کردن فرد گناهکار، با چه کارهایی میشود جبران این کوتاهی را کرد؟
با تشکر
کیفر هراسناک کردن مؤمن از گزند صاحبان قدرت«عن إسحاق الخفاف عن بعض الکوفیین عن أبی عبد الله ع قال من روع مؤمنا بسلطان لیصیبه منه مکروها فلم یصابه [یصیبه [یصبه] فهو فی النار و من روع بسلطان لیصیبه منه مکروها فأصابه فهو مع فرعون و إن فرعون فی النار؛اسحاق خفاف به نقل از یکى از راویان اهل کوفه، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: کسى که مؤمنى را از گزند حاکمى بترساند، ولى گزندى به او نرسد (جایگاه) او در آتش (دوزخ) خواهد بود؛ و اگر مؤمنى را از گزند حاکمى هراسناک کند و (از حاکم) آسیب ببیند، با فرعون و فرعونیان در آتش (همنشین) خواهد بود».
من منظور این حدیث رو متوجه نشدم؟
میشه بفرمایید این فرد که از آنان نبوده چرا باید مشمول عذاب خدا شود؟
اگر همان مساله امر به معروف نکردن باشد به این معناست که امثال ماها هم که اکثرا ملاحظه هایی را میکنیم و مردم را نهی از منکر نمیکنیم هم همین عاقبت در انتظارمان هست؟
سلام علیکم
بله ظاهرا به دلیل عدم اعتراض مشمول عذاب الهی شده است،روایات در این مورد بسیار است که ترک نهی از منکر و همراهی یا سکوت با اهل معصیت،شراکت در عذاب ایشان را در پی خواهد داشت.
سوال دیگر اینکه در مواقعی که نمیتوان نهی از منکر کرد،حالا بدلایل مختلف مثل ترس از داد و فریاد و آبروریزی کردن فرد گناهکار، با چه کارهایی میشود جبران این کوتاهی را کرد؟
اگر شرایط نهی از منکر آنگونه که مرجع تقلید شما بیان کرده است وجود داشته باشد و شما به دلایل محتمل،ترک نهی از منکر کنید،کاری و عملی جبران این کوتاهی را نخواهد کرد.دلیل این مطلب روایات موجود در باب امر به معروف و نهی از منکر است.
سلام علیکم
بله ظاهرا به دلیل عدم اعتراض مشمول عذاب الهی شده است،روایات در این مورد بسیار است که ترک نهی از منکر و همراهی یا سکوت با اهل معصیت،شراکت در عذاب ایشان را در پی خواهد داشت.اگر شرایط نهی از منکر آنگونه که مرجع تقلید شما بیان کرده است وجود داشته باشد و شما به دلایل محتمل،ترک نهی از منکر کنید،کاری و عملی جبران این کوتاهی را نخواهد کرد.دلیل این مطلب روایات موجود در باب امر به معروف و نهی از منکر است.
پس وای بر ما.......
من منظور این حدیث رو متوجه نشدم؟
«عن إسحاق الخفاف عن بعض الکوفیین عن أبی عبد الله ع قال من روع مؤمنا بسلطان لیصیبه منه مکروها فلم یصابه [یصیبه [یصبه] فهو فی النار و من روع بسلطان لیصیبه منه مکروها فأصابه فهو مع فرعون و إن فرعون فی النار؛اسحاق خفاف به نقل از یکى از راویان اهل کوفه، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: کسى که مؤمنى را از گزند حاکمى بترساند، ولى گزندى به او نرسد (جایگاه) او در آتش (دوزخ) خواهد بود؛ و اگر مؤمنى را از گزند حاکمى هراسناک کند و (از حاکم) آسیب ببیند، با فرعون و فرعونیان در آتش (همنشین) خواهد بود».
سلام علیکم
قسمت اول روایت می فرماید که اگر کسی را از ظلم ظالمی بترسانیم ولی آن حاکم ظالم نباشد جایگاه ما در آتش است و قسمت دوم ظاهرا می فرماید اگر کسی را از حاکمی بترسانیم و آن حاکم هم به آن فرد آسیب برساند،باز هم در آتش خواهیم بود،این قسمت حدیث باید تفسیری بشود تا معنای روایت صحیح به نظر آید،تفسیری که به ذهن بنده می رسد آنکه:اگر ترساندن ما باعث گزند مومن شود،یعنی یا حاکم را بر علیه مومن تحریک کنیم و یا آن مومن از بابت ترساندن ما مرتکب کاری شود که باعث گزند حاکم شود،ما شایسته ی عذاب هستیم. در غیر این صورت معقول به نظر نمی رسد که عدم دخالت ما در گزند حاکم باعث عذاب ما شود.
[="Arial"][="Olive"]
و اگر مؤمنى را از گزند حاکمى هراسناک کند و (از حاکم) آسیب ببیند، با فرعون و فرعونیان در آتش (همنشین) خواهد بود
با سلام و عرض ادب عذر میخوام میشه این قسمت رو باز کنید و بیشتر توضیح بدید؟؟من متوجه نشدم[/]
با سلام و عرض ادب عذر میخوام میشه این قسمت رو باز کنید و بیشتر توضیح بدید؟؟من متوجه نشدم
سلام خدمت شما کاربر محترم
در پست قبل توضیحاتی ارائه شده است.