آیت الله قاضی

چهل سال هجران؛ سپس وصال؟

به نام خدا
سلام و عرض ادب

آیت الله قاضی که از بزرگترین عارفان بوده اند و ایشان را کوه توحید می نامند در جایی میفرمایند: من چهل سال دم از پروردگار عالم زدم...در این مدت نه خوابی دیدم ونه مکاشفه ای،نه رفیقی و نه همدردی.چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست.

چرا ایشان پس از چهل سال تلاش عبادت تازه به مطلوب خودشون می رسند در حالی که در حدیث داریم که اگر بنده ای چهل شبانه روز اعمالش را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت به زبانش جاری میشود و درهای حکمت خداوند به رویش باز می شود؟

سیره تربیتی و معنوی آیت الله سید علی آقا طباطبایی

باسلام
عرض خسته نباشید خواستم درمورد زیر چنانچه مقدورتان می باشد راهنمایی فرمایید

الف:چنانچه مطالبی درمورد کیفیت تربیت شاگردان ازجانب وی دراختیار دارید به بنده مبذول فرمایید.
ب: اگرمطالبی دراختیارندارید حداقل منابعی رامعرفی فرمایید که پی گیری درانجا صورت گیرد.

ازبذل توجه پیشاپیش تشکر می گردد. موفق باشید.:Kaf:

۞ سیره آیت الله سید علی قاضی در خانه ۞


اخلاق آسمانی در خانه

باری! آقای قاضی عرفانی همه جانبه دارد، پس هم در منزل اخلاقش آسمانی است، هم با شاگردانش اخلاقی پدرانه دارد، هم در میان مردم متواضع و فروتن است و هم با مخالفانش اهل عفو و گذشت است.
در خانه، پدری مهربان و دلسوز است. نام فرزندان را با تجلیل و احترام و با مهربانی، با لفظ آقا و خانم صدا می کند.
و فرزندان در کنار چنین پدری رشد می کنند و می بالند. داخل اتاق که می شوند پدر به احترامشان بلند می شود تا هم آن ها ادب را یاد بگیرند و هم دیگران برای فرزنداش عزت و احترام قائل شوند.
در این خانه خبری از تحکم، جدیت و امر و نهی های خشک نیست. بچه ها رفتار دینی را از پدر می آموزند و لازم نیست در هیچ کاری آن ها را مجبور کنی. نماز پدر، بچه ها را به نماز می کشاند و احوالات شبانه اش برای شب بیداری، مشتاقشان می کند. اما پدر که دوست ندارد فرزندان از کودکی به تکلف و مشقت بیفتند به آن ها می گوید لازم نیست از الان خودتان را به زحمت بیندازید، و بچه ها که بارها زمزمه های عاشقانه وی و زلال جوشیده از چشمانش را در نیمه شب ها وقتی اللهم أرنی الطلعة الرشیدة می خوانده و لا هو الا هو می گفته، دیده و شنیده اند، در حالات وی حیران می مانند.
و این چنین فرزندان در کنار او از او می آموزند و احتیاج به مدرس و مربی ندارند. آن ها کامل ترین مربی بالای سرشان است که در همه چیز نمونه است. بارها پدر را دیده اند که وقتی به نماز می ایستد، چگونه برای نماز مستحب لباس کامل و حتی جوراب می پوشد.
پسران ایشان هیچ اجباری برای طلبگی ندارند، به آن ها می گوید: طلبگی همین است، می خواهید بشوید و نمی خواهید، بروید کار کنید. و دختران هم با آن که امکان تحصیل در نجف نیست باسواد می شوند.