ازدواج

وکالت خانم در ازدواج موقت

خانمی مطلقه با آقای ازدواج کند به صورت موقت و از و وکالت بگیرد با بخشش مهریه بتواند بقیه مدت عقد را ببخشد ؟ آیا چنین شرطی و وکالتی صحیح است یا نه؟
رهبری

برچسب: 

آیا می توان با نامادری ازدواج کرد؟

اگر پسری عاشق نامادری خودش شود و بخواهد با او ازدواج کند بعد از طلاق از پدرش حکمش چیست؟

برچسب: 

ازدواج با دختری که باکره نیست بدون اجازه پدرش چه حکمی دارد؟

ارتباط دختر و پسر بدون اجازه پدر /دختر هم باکره نیست؟رهبری و آیت الله مکارم

برچسب: 

مشاوره در مورد ازدواج

باسلام
بنده 24ساله و سرباز هستم. لیسانس مهندسی از یکی از دانشگاههای نسبتا مطرح کشور دارم. ان شالله بعد از اتمام سربازی مشکلی برای ورود به بازار کار ندارم. مدتی است که به طور جدی به مسئله ی ازدواج فکر می کنم . پدر و مادرم هم با ازدواج مخالفتی ندارند. یک جا هم با هم رفتیم خواستگاری . دختره طلبه بود. قبلش بهشون گفته بودیم که من سربازم و آن ها می دانستند ولی روز بعد از خواستگاری گفتند که آقا پسر شما سربازه و بهتره که صبرکنید تا سربازیش تموم بشه! البته خداروشکر که جواب منفی دادند زیرا دختره تقریبا18 سال بیشتر نداشت و فکر می کنم خیلی بچه بود. مادر من یک فرد به شدت مذهبی است. پدرم هم که کلا خنثی است و فکر کردن در مورد هرمسئله ای غیر از پول را تلف کردن وقت می داند. اما من چند وقتی است که احساس می کنم افرادی که دور و برم هستند اعم از همخدمتی هایم و خانواده ام و فامیلمان انسان هایی بی سواد ، خرفت ، بی شعوری هستند. زیرا هیچ کس به فکر اهمیت نمی دهد. من تا به حال کسی را که یک کتاب فلسفی خوانده باشد از نزدیک ندیده ام. در فیلم ها و سخنرانی ها دیده ام ولی از نزدیک هیچ کس را ندیده ام. حتی هیچ کس را ندیده ام که کتاب هایی غیر درسی بخواند . نهایتا کسانی را دیده ام که یکی دو تا رمان خوانده اند. حالا حساب کنید که من 4 سال در دانشگاه درس خوانده ام و در فامیلمان آدم هایی که تحصیلات آکادمیک دارند کم نیستند. اما من ندیده ام. فقط علم آلاف و الوف را خوانده اند.خیلی از مذهبی ها حوصله ندارند فکر کنند بنابراین دنبال یک امام صادق و به تبع اون یک مرجع تقلید می گردند که جای اون ها فکر کند و به همین خاطر می شوند مذهبی. تازه همونش را هم یکی در میان علاقه دارند. مثلا مادر من که فردی به شدت مذهبی است نمی تواند با کسی گفت و گو کند. یعنی مگه جرات داری حرفی مخالف تفکر او بزنی. سریع جیغ و داد می زند. به هیچ عنوان هم احساس پشیمانی نمی کند زیرا پشت سرش قال الصادق را حس می کند. در واقع با قال الصادق همه را خفه می کند. حالا کاری نداریم. یک دختری در فامیلمان است که بسیار باسواد و با فهم و کمالات است. با وجودی که رشته اش مهندسی است ولی به شدت اهل مطالعه و فهم است. اما یک مشکلی دارد که چادر نمی پوشد. آرایش می کند. مانتوی کوتاه هم می پوشد. من خیلی سختم است که خانمم چادر نپوشد. دیگر چه برسد به این که خانمم آرایش بکند. حالا نمی دانم چه کار کنم؟ از طرفی وقتی صحبت می کند مشخص است که بسیار باسواد است. از کانت و هگل شروع می کند می آید تا ملاصدرا و ابن سینا و ... از طرفی آرایش می کند و بیرون می آید. البته نماز و روزه اش به جا است. مادرم هم به من تیکه می اندازد در مورد او. حالا من نمی دانم چه کار کنم؟ اصلا آیا این که او حجاب ندارد و آرایش می کند می تواند نشان این باشد که خیلی هم آدم با فهم و کمالاتی نیست و شاید من اشتباه می کنم که می گویم آدم با سواد و با فهمی است. به نظر شما اگر با او صحبت کنم و او قبول کند که چادر بپوشد و آرایش نکند آیا این کافی است؟ نمی دانم بروم خواستگاری یا نه؟

برچسب: 

آیا غنی شدن کافر به خاطر وعده ی خداست؟

انجمن: 

با سلام و احترام

[=&amp]خدا گفته است اگر فقیر باشی و لیاقت داشته باشی و ازدواج کنی، تو را غنی می کنم پس ازدواج کن.
[/]
[=&amp]اگر فرضا لیاقت داشتم و ازدواج کردم و غنی شدم از کجا بفهمم این غنی شدن به خاطر وعده ی خدا بوده است نه تلاش خودم ؟[/]
[=&amp]مثلا یک کافر فقیر می تواند ازدواج کند و غنی شود اما اینجا مشمول وعده ی خدا نیست. [/]
[=&amp]یا مثلا مومنی که لیاقت ندارد اما ازدواج می کند و غنی می شود اما مشمول وعده ی خدا نیست.[/]
[=&amp]می خواستم بدانم اگر من لیاقت لازم را داشتم و ازدواج کردم و غنی شدم آیا می توان فهمید این غنی شدن به جهت وعده ی خدا بوده نه صرفا عمل و لیاقت خودم ( مثل کافران و مومنان بی لیاقت ) ؟[/]
[=&amp]و این که نمی دانم لیاقت مورد نظر خدا چیست ؟ تا ازدواج کنم ...[/]
[=&amp]آیا شما می دانید لیاقت مورد نظر خدا چیست ؟ و چگونه می توانم بفهمم آن لیاقت را دارم یا نه ؟ تا بعد بتوانم به وعده ی خدا تکیه کرده و ازدواج کنم ؟[/]
[=&amp]پس[/]
[=&amp]اگر این لیاقت گفته شده است، بفرمایید چیست و کجا گفته شده است ؟ ، تا بنده به آن لیاقت دست پیدا کنم و بعد به وعده ی خدا تکیه کنم و اگر احیانا غنی نشدم ، متوجه شوم که خلف وعده صورت گرفته است.[/]
[=&amp]و اگر این لیاقت گفته نشده است ، بفرمایید گفته نشده است. تا من و دیگران بدانیم نمی توانیم به وعده ی خدا تکیه کنیم . و اگر قرار است تصمیم به ازدواج بگیریم روی عمل خودمان حساب باز کنیم نه وعده ی خدا. [/]

حق رابطه ی زناشویی برای زن

سلام
در برخی تاپیک های این سایت ، همچنین در سایت های دیگر و برخی کتاب های دینی ، به موردی برخورد کردم که برایم جای سوال شد
می دانیم که حقوق مردها در ازدواج
(حقوق مربوط به همسر) پنج چیز است (اگر اشتباه میگویم اساتید اصلاح کنند)

1 - حق رابطهء زناشویی

2 - اجازه گرفتن زن از شوهر برای بیرون رفتن از خانه

3 - حق ازدواج موقت

4 - حق ازدواج دائم

5 - حق طلاق

و بجز اینها مرد هیچونه حق دیگری ندارد. حقوق 3 و 4 را که آنقدر ماده و تبصره برایش آورده شده و قانون شرایط برایش تعیین کرده
(مثلاً لزوم اجازه همسر اول) و آنقدر بانوان محترمه از این حقوقِ مرد ابراز نفرت کرده اند که مگر در مواردی بسیار نادر ، در سایر موارد استفاده از آنها به معنای کاری خلاف شرع!!! خواهد بود. پس یک مرد عملاً باید این دو را به عنوان حقی قابل استفاده ، فراموش کند! حق شماره 5 را هم خانمها می توانند قبل از ازدواج شرط کنند که اجازه اش با آنها باشد ، یعنی قابلیت تغییر دارد. در نتیجه می ماند فقط دو حق. یکی حق روابط زناشویی و دیگری هم بحث اجازه گرفتنِ زن از شوهر

موردی که من با آن در سال های اخیر مواجه شدم مربوط به حق رابطهء زناشویی است
دو بخش است که البته هر دو بخش به یک موضوع اشاره دارند

الف) دیده ام که از نظر احکام ، زن هم حق همخوابی با مرد را دارد. مثلاً اگر مردی فلج نخاعی بشود و نتواند با همسرش رابطه داشته باشد ، همسرش این حق را دارد که به دلیل عدم ارضای نیاز جنسی از طرف شوهر ، از او درخواست طلاق کند

ب) جدای از بحث حقوقی ، از نظر عرفی و اخلاقی هم چنین بحثی مطرح است. برای مثال ، زنی به شوهرش خیانت می کند (جدای از درست و غلط بودن عمل زن) ، دلیل می آورد که شوهرم مرا ارضا نمی کرده و این یعنی زن هم نیاز جنسی داشته. یا خانمی به مشاور مراجعه می کند و میگوید از این موضوع که شوهرم نیازم را رفع نمی کند رنج می برم ، و مواردی از این دست

نتیجه اینکه با توجه به این موارد ، نیاز جنسی نه یک نیاز از جانب مرد ، که نیازی دو طرفه است که زن نیز (به استثنائات کاری ندارم) به آن علاقمند است و علاوه بر آن ، از نظر شرعی هم مرد به نوعی همین وظیفه را نسبت به زن دارد ، شاید با تاکیدی کمتر البته

سوالم را در دو بخش مطرح میکنم:

1 - اگر نیاز جنسی یک نیاز دوطرفه است و زن نیز مانند مرد به رابطهء جنسی نیاز داشته و از آن لذت می برد ، دیگر چه معنایی دارد که ما یک نیاز دو طرفه را به عنوان حق مرد مطرح کنیم؟

2 - اگر طبق توضیحات ، نیاز جنسی را یک نیاز دوطرفه بدانیم ، آن وقت فقط 1 حق برای مرد باقی می ماند! و آن هم اجازه گرفتن زن از شوهرش است. آیا این انصافِ اسلام است که مرد در رابطه با همسرش فقط و فقط یک حق داشته باشد؟!! آن هم حقی که چندان سودی برای خود مرد ندارد؟

چطور باید همسر اول رو برای پذیرش همسر دوم آماده کرد؟

سلام علیکم
فرض کنیم که مردی عادله و شرایط جوریه که می خواهد همسر دوم بگیره (مثلا واجبه) در مثال مناقشه نکنین فرض کنین همه انسان های عاقل و متدین ازدواج دومه این آقا رو تایید می کنن
دو راه هست
از همسر اولش ازدواجشو مخفی کنه
به همسر اولش بگه
اولا کدوم یکی از اینها بهتره و بعد اگر باید به همسرش بگه باید چه ظرافت های روانشاسی رو رعایت کنه با توجه به حساسیت های بیش از حد زنونه ای که درمورد ازدواج مجدد وجود داره؟ راهکار دین چیه؟

رضایت ضمنی پدر در ازدواج

سلام.
دختری 22 ساله با پسر 22 ساله با اطلاع خانواده ها باهم دوست باشند.و برای شناخت بیشتر هم ارتباط خانوادگی هم برقرار کنند.
اگر پدر دختر از این از دواج رضایت داشته باشد و امادگی برای انجام مراسم را هم داشته باشد
اما پدر پسر بدلیل بعضی مشکلات خود مراسم عقد را 6 ماه دیگر تعیین کند.ایا خود دختر و پسر میتوانند صیغه عقد دائم را بین خودشان بخوانند؟انگاه عقد صحیح میباشد؟
و برای جاری کردن عقد نیاز به گفتن دوباره به پدر دختر میباشد؟

برچسب: 

آیا با این شرایط می توانم نامزد کنم؟

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت همه اساتید ، اعضا و بازدیدکنندگان محترم
من پسری 18 ساله هستم که بسیار احساس تنهایی میکنم و شدیدا به شخصی از جنس مخالف نیاز دارم ( متاسفانه چون با خواهرم و مادرم به قول معروف از این حرفا نداریم ، نمیتونم که احساساتم رو باهاشون در میون بذارم :-")

پیش دانشگاهی رشته ریاضی-فیزیک و جزو نفرات برتر کلاس هستم و چون یکی از دوتا برادرام ( که متاهل هست ) کابینت و mdf میسازه ، این کار رو هم حدود 6 سالی هست که انجام میدم و بلدم .
حدود 7 سال با اینترنت سر و کله زدم توی همین تابستان ( 1395 ) یک فروشگاه اینترنتی همواره تخفیف راه اندازی کردم که به خاطر مشغله درسی و کاری فعالیتش رو کم کردم اما بعد کنکورم میخوام که بسیار گسرشش بدم. از لحاظ ارتباطات اجتماعی هم خوب عمل میکنم و یک سال عضو شورای دانش آموزی شهر بودم و مقدار کمی هم در قسمت تولید محتوا آموزش و پرورش شهرستان فعالیت کردم و بعد به خاطر مشغله هام رهاشون کردم. ( من تو خونه استقلال دارم و خانواده چون از کارام مطمئن بودن خیلی وقت ها پیش منو آزاد گذاشتن و من هم خدا رو شکر پامو کج نذاشتم )
من مطمئن هستم که میتونم بعد از کنکور به یک در آمد مستقلی برسم چون برنامه های زیادی دارم
در حال حاضر شغل پدرم آزاده اما قبلا بنا بود . مادرم هم گاهی وقتا کار میکنه
برادر دیگم ( مجرد ) مدیر یک شرکت هست و خواهرم ( متاهل ) هم لیسانس مامایی و شاغل.
وضعیت مالی متوسط هست.
قسمت پایین شهر زندگی میکنیم و از خودمون خونه داریم
بقیه اقوام همه پولدار هستن و بالای شهر زندگی میکنن.
از لحاظ اخلاق هم توی کار خیلی سختگیر و سخت کوش و بین دوستان و اقوام خیلی مهربون و مودب . معمولا دوست دارم از پولی که در آوردم لذتش رو ببرم حالا چه تنهایی و چه با دوستان یا خانواده Fool
حالا میخوام بدونم که آیا با این تعاریفی که از خودم و خانوادم کردم ، میتونم با یک نفر که ویژگی های مناسبی با من داره ازدواج کنم؟ ( البته در این سن فعلا به صورت نامزدی )
تا به حال دوست دختر نداشتم و نمیخوام داشته باشم.
تشکر از همه عزیزان
در پناه حق