سلام علیکم
داستانی را به نقل از اقای مظاهری نقل میکنم
فردی داشت از کوچه ای رد میشد که دید یک نفر
کنار خانه اش نشسته گریه میکند
او هم کنار او نشست شروع کرد به گریه کردن
بعد از مدتی از او پرسید تو دیگه چرا گریه میکنی
گفت دیدم تو گریه میکنی منم گریم گرفت
گفت من گرسنمه این نون رو تو دستت بده به من بخورم تا دیگه گریه نکنم
لحظاتی تامل کرد و گفت نه!!
اری گریه کن زیاد داریم ولی کسی به کسی نون نمیده
قبل از پاسخ خواهشن لینک قبلی منو که برا پارسال هست مرور کنین
به اضافه این توضیح که چون شهر ما جمعیت کمی داره دختر مناسب من یافت نمیشود
و خانواده ام هم به من گفته اند خودت پیدا کن ما خواسگاری میاییم
در این یک سال و البته از مدتها قبل تر
من تلاش زیادی جهت پیدا کردن یک فرد برا خواسگاری کردم
از نهاد رهبری دانشگاه گرفته تا رییس حوزه علمیه خواهران و سایر افراد تا طلبه های اشنا و غیر اشنا
تا افرادی که خانمشون طلبه هست تا امام جمعه شهرمون تا طلبه هایی که روی منبر از ازدواج اسان میگویند
تا..............
تا ..................
اری سایت مشاوره ازدواج و مشاور و منبر و سخنرانی و طلبه و کارشناس و برنامه تلوزیونی زیاد داریم
ولی من هنوز ارزومه برم یه خواسگاری بهم بگن نه !!!!
اصن نمیدونم خواسگاری چطوریه هنوز !!!
حرف همه همینه و بس
طلاق زیاده نمیشه اعتماد کرد و واسطه شد برای ازدواج
اری گریه کن زیاد داریم ولی کسی به ادم نون نمیده