تمایل به اسلام ، اما نه این اسلام
ارسال شده توسط Reza-D در سهشنبه, ۱۳۹۵/۰۴/۰۸ - ۰۰:۱۸بنام خدا
سلام به کاربران و اساتید محترم
در ابتدای آشنایی با دین اسلام ، با خواندن کتاب های مختلف از جمله نهج البلاغه ، شیفتهء راه و رسم ائمه(ع) و بخصوص پیامبر(ص) و امام علی(ع) شدم. با شناخت این بزرگواران ، میل به تحقیق و شناخت درمورد دین در قلب من مدام بیشتر شد ، اما این تحقیق در شناختِ دین ، برای من دو نتیجه داشت:
اول - پی بردن به برتری بسیار زیادِ اسلام در مقابل تمام عقاید دیگر
دوم - اعتقاد پیدا کردن به اینکه اسلامِ حاضر یک دینِ کامل نیست!
اعتقاد اول که از نظر اساتید این سایت کاملاً پسندیده است. اما اعتقاد دوم را می دانم که رد می کنند ، لذا توضیحی عرض میکنم تا برسیم به گفتگوی اصلی. من فکر می کنم که قوانین اسلامی نیاز به یک بازنگری دارند. البته برای اینکه کارشناس محترم و سایر دوستان حرف بنده را با کسانی که می خواهند اسلام را با آئین هیومنیستی پیوند بزنند ، اشتباه نگیرند ، توضیحی عرض میکنم. بازنگری که مد نظر من است سه گونه است:
1 - بازنگری در شناخت اسلام
با قاطعیت عرض می کنم که جمع زیادی از مسلمانان اصلاً نمی دانند اسلام چیست و چه چیز از ما می خواهد. خیلی از مردم صرفاً مسلمان زاده هستند و صرفاً آنچه به آنها به ارث رسیده را تقلید می کنند. تازه بگذریم از اینکه بعضی ها همین را هم نصفه نیمه انجام می دهند! برای مثال چند روز پیش همسر من در بیمارستان بستری بودند و من هم بالای سر ایشان بودم. شب قدر بود و از تلویزیون دعا پخش میشد. بخش مورد بحث من بخش بیماران سرطانی است که خیلی از آنها بخاطر شیمی درمانی بدن هایی بسیار ضعیف دارند و شدیداً نیاز به استراحت دارند. در چنین شرایط ، یکی از همراهان که بقول معروف بچه مذهبی بود ، صدای تلویزیون را زیاد کرده بود و قرآنی را در دست گرفته بود و اشک می ریخت و دعا می خواند ، آن هم ساعت 3 صبح!! و این کار را در حالی انجام می داد که بیماران دیگر که حالشان خیلی بدتر از او بود ، بخاطر صدای بلند خوابشان نمی برد و مدام پهلو به پهلو میشدند. همچنین ما همراهان هم که ساعت ها از بیمارمان پرستاری کرده و بسیار خسته بودیم و از طرفی فقط یک صندلی برای خوابیدن داشتیم ، به هیچ عنوان نمی توانستیم استراحت کنیم. یعنی این آقای مذهبی درحالی داشت دعا می خواند که چندین نفر داشتند از دعا خواندن او اذیت میشدند!!! بخصوص چند بیمار
2 - بازنگری در اولویت های اسلام
تعریف ما از شخص مذهبی چیست؟ ما چه خصوصیاتِ دینی را برای معیار قرار دادن اولویت می دهیم؟ ما به چه کسی میگوئیم مذهبی؟
خانمِ مذهبی = چادر می زند ، آرایش نمی کند ، نماز و روزه را انجام می دهد ، در مجالس مذهبی شرکت می کند ، با نامحرم حرف نمی زند
آقایِ مذهبی = ریش میگذارد ، آستین کوتاه نمی پوشد ، نماز و روزه و مجالس مذهبی را انجام می دهد ، احیاناً مداح یا قاری قرآن است
خب؟ دیگر چه؟! دیگر چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
شاید به یک سری موارد دیگر را بصورت زبانی نام ببریم ، اما در عمل آن موارد را به عنوان معیارِ مذهبی بودن قرار نمی دهیم. یعنی اولویتِ ما همین چند قلم است که عرض شد. مثلاً اگر ما با این دو نفر برخورد می کنیم:
مرد اول = ریش دارد ، مدام در مسجد است ، قاری قرآن است ، بد اخلاق است ، به فقرا اهمیت نمی دهد ، اهل علم نیست
مرد دوم = شش تیغ می کند! ، آستین کوتاه می پوشد ، خوش اخلاق است ، به مردم کمک می کند ، در چند رشته علمی تخصص دارد
به اولی میگوئیم مذهبی و به دومی میگوئیم غیرمذهبی!!
3 - بازنگری در احکام اسلام
من فکر می کنم بعضی قوانین اسلامی برای امروز کارایی ندارند. مثلاً:
در ازدواج = حق طلاق ، مهریه ، حق ازدواج دوم مرد بطور مطلق ، وظیفهء تهیه نفقه از جانب شوهر بطور مطلق و.....
در خانواده = مطلق بودن احترام به والدین ، احترام به سن و سال بزرگان فامیل (بجای احترام به علم و شخصیت)
در جنگ = گرفتن کنیز و برده ، بخصوص بحث استفادهء جنسی از کنیز و تحلیل او به دیگران
و..............
حال اولاً از جناب کارشناس عزیز می خواهم این موارد را بررسی فرموده و نظران را بیان کنند
ثانیاً می خواهم بدانم اگر من به آنچه از اسلام که با دلیل عقلی آن را نادرست می دانم عمل نکنم و بلکه خلاف آن عمل کنم ، یا به عبارت بهتر به آن قسمت ها اعتقاد نداشته باشم ، آیا این به معنایِ نامسلمان بودنم خواهد بود؟
با تشکر