چند وقت پیش فتوای مراجعی در رابطه با کسب و کاری به چشمم خورد
در توجیه حرام بودن آن کسب و کار برخی از مراجع گفته بودند چون سرمایه در گردش این کسب و کار به اسراییل و بازار تسلیحات ممکن است کمک حال باشد ، در نتیجه آن کسب و کار حرام است.
در هفته گذشته خبری مبنی بر خرید چند صد میلیاردی اسلحه توسط عربستان از امریکا شنیده شد
باتوجه به اینکه یکی از محلهای درامد عربستان پول حج میباشد ، چرا مراجع ما حج را در مقطع فعلی حرام اعلام نمیکنند؟
اسلام ناب وجود ندارد ،به دنبال اسلام ناب گشتن اخر سر از بنیادگرایی و سلفی گری و داعش در میارود، اسلام آن درختی است که در طول تاریخ رشد کرده و بازگشت به شرایط صدر اسلام بی معناست
چنانچه بنده اسلام را می فهمم ما اسلام ناب نداریم.
به دنبال اسلام ناب گشتن آخرش سر از بنیادگرایی و این خشونتها در می آورد
...هیچکس تا امروز نمی داند که این اسلام ناب چیست
برای اینکه اسلام ناب مدعیان فراوانی دارد و در میان خودشان هم تکفیر فراوان است...
شیعیان معتقدند که اسلام ناب دست شیعیان است .
خیلی از سنی ها شیعیان را کافر می دانند و می گویند شیعه اپوزوسیون اسلام است.
و در میان شیعیان هم کم نیستند که اعتقادات و طاعات اهل سنت هیچکدام را قبول ندارند.
حالا اسلام ناب یا اصلی دست کیست؟
من به شما عرض می کنم که دست هیچکس نیست.
برای اینکه اصلا وجود ندارد که کسی بخواهد مدعی داشتنش باشد.
پیامبر اسلام یک بذری را کاشت،
در خاک تاریخ این بذر رشد کرد،تبدیل به یک درخت شد .یک درخت بسیار تناور.
اسلام ناب معنیش این است که ما برگردیم به بذر اولیه و دانه اولیه.چه معنی دارد؟
اولا نشدنی است.
شدنی هم باشد سودی ندارد.
درست شبیه یک طفل کوچکی که یک وقتی جنین بوده،در رحم مادر بوده،حالا به دنیا آمده،بزرگ شده و یک انسان بالغ عالم زیبای توانا شده،ما بگوییم ما به تو کاری نداریم،ما می خواهیم به آن جنین اولیه برگردیم.
اولا که نمی شود برگشت
به قول مولانا هیچ انگوری دگر غوره نشد،
اگر هم برگردیم چه سودی دارد؟
برای اینکه آنچه پیامبر آورد بذر رشدیابنده بود،او این دانه را کاشت و بعد این دانه با آب و هواهای مختلف رشد کرد و شکلها و رنگ و بوهای مختلف هم به خودش گرفت
لذا اسلام نابی وجود ندارد.
این اسلام پرورده شده،
رشد کرده،
تنومند شده،
میوه داده،
اقلیمهای مختلف رفته و در هر جا شکل و شمایل تازه ای پیدا کرده است.
همه ی این تنوعها را منکر شدن و همه انها را به یک شکل خشک و خاص تغییر دادن و این شکل خاص را به آن دانه ی نخستین برگرداندن،
هدف و حسرت بنیادگراهاست. https://www.youtube.com/watch?v=a2cv9JMvNh4:-)
با سلام
عرض ادب و احترام
خدمت دوستان عزیز درا ین تایپک نگاهی خواهیم داشت به سلام و مسلمین در عربستان و این که ایا واقعا وهابیت که داعیه دار اسلام است در حال ترویج اسلام ناب است؟؟ ایا وهابیت که خود را خادم حرفین شریفین می داند مروج اسلام ناب محمدی است؟؟
اوّلاً اين علل گاهي در پيدايش يك جريان با يكديگر تداخل ميكنندو برخي اوقات هر علتي موجب پديد آمدن گروه خاصي گشته و در مواقعي علتي در مؤسس آن جريان نقش چشمگير داشته و علت ديگري در پيرو وپذيرنده آن مؤثر بوده است.
ثانيا، دو مسأله شاخص و ريشهاي منشأ بسترسازي براي پديد آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است.
يكي در نخستين زمان فوت رسول اكرم(ص) و مربوط به مسأله خلافت و امامت است و ديگري مرتبط با ماجراي حكميّت در جريان جنگ صفين، ( فيعلم الكلام، احمد محمود صبحي، ، ج 1، صص 32 ـ 34).
اما علل:
1. ضعف فكري و فرهنگي:
اصولاً محدوديت قواي ادراكي انسان و عدم توانايي او براي حلّ قطعي همه مسائل اعتقادي، از جمله مهمترين علل اختلاف انسانهاست، در مواردي كه مسأله به روشني قابل حلّ نيست هر كس به حدس و گمان ميرسد كه ممكن است با حدس وگمان ديگران متفاوت باشد. در اين صورت است كه اختلاف نظرها آشكار ميشود.
حضرت رسول(ص) در مدت كوتاه رسالتش فرصت بيان همه مطالب را براي مردم نيافت؛ از اين رو، لازم بود از سوي رسول خدا(ص) جانشيني همچون او كه معصوم باشد كار را به عنوان امامت مسلمين و تبيين معارف قرآن و سنت نبوي ادامه دهند ولي چنين نشد. يكي از علل پيدايش فرقه هارا در همين امرميتوان جست، (بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 25،ص 288، روايت 44).
2. تعصبات قبليهاي:
پس از وفات پيامبر(ص)، مردم به جاي اين كه در مراسم خاكسپاري شركت كنند، هر گروهي مدعي شد كه حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاريخي هيچ يك از انصار و مهاجران در تعيين جانشين پيامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) يا ازمصلحت امت سخن نگفت، بلكه سخن در اين بود كه جانشيني پيامبر حق گروه انصار است يا مهاجر و چون در ميان انصار دو قبيله اوس و خزرج بود
اين دو نيز به رقابت برخاستند و به دليل همين مخالفت مهاجران غالب شدند، (جانشيني حضرت محمد(ص)، ويلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمايي، جواد قاسمي وص 47 ـ 65 و قيام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدي،ص 26 ـ 36).
3.اهداف مادي:
از منابع تاريخي و روايي معلوم ميشود گروهي بوده و هستند كه با جعل مطالب و اخبار غلوآميز و انتشار آن، توجه عدهاي را به خود جلب كرده و از مواهب و فضل و بخششهاي مادي آنان بهرهمند شوند؛ مانند مغيرة بن سعيد كه در تمام عمر خود در تلاش بودتا مرام جديدي احداث كرده و گروهي متشكل پديد آورد تا به اهداف مادي و دنيايي خود برسد، ( ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة،ج 8، ص 21 و شهرستاني ابوالفتح، الملل و النحل، ص 83).
يا برخي براي آن كه ميخواستند در محيط اسلامي راهي براي مباح كردن گناهان و ترك واجبات و فراهم ساختن بساط عيش و عشرت توأم با توجيه شرعي پيدا كنند تا تودههاي ناآگاه مسلمان به آن ايمان آورده آنگاه به كمك همين تودههاي ناآگاه تشكيلاتي به وجود آورده و به اهداف خود كه همان بسط اباحهگري بودهدست يابند.
4.اهداف سياسي:
سياستبازاني كه بيشتر به اهداف غلط خود ميانديشند براي نيل به مقصود خود از حربههاي گوناگوني استفاده ميكنند و يكي از اين حربههاي قوي و كارآمد ايجاد فرق و نحلههاي گوناگون مذهبي است.
اينان با به وجود آوردن چنين فرقههايي يك سلسله مسائل و آموزههاي دور از ذهن و عقل را وارد جريان مخالف خود ميكردند تا به آن آسيب وارد كرده و آن را در مقابل چشم ديگران ناميمون جلوه دهند. مانند برخي از اخبار در مورد ائمه(ع) كه به دور از حقيقت و واقعيت است،
5. گسترش حوزه جغرافيايي اسلام
با فتوحات مسلمانان، به تدريج پيروان اديان و عقايد ديگر وارد حوزه حكومت اسلامي شدند.