انسان

تصویر سوره انسان (دهر)-امروز برابر با نزول این سوره است-25 ذی الحجه1432


کارهای بزرگ با ابزارهای کوچک ؟؟؟ آیا انسان هم می تواند؟؟؟

با سلام

این یک مسابقه است، مسابقۀ بازخوانی استعدادها و توانمندی های انسان، این مخلوق خدا، او که خداوند بخاطر چنین خلقتی به خویش آفرین گفته، مخلوقی که بیش از استفاده از استعدادها، توانائی ها و قدرتش، به ادعا و منیت هایش می نازد.

و اما خداوند:

گاهی خداوند کارهای بزرگ را با وسیله های کوچک انجام می دهد، مثلاً: سرنگونی سپاه ابرهه را با پرندگان کوچک ابابیل، حفظ جان نبی اکرم (ص) را با تار عنکبوت، آموزش دفن میت را با کلاغ، اثبات پاکی مریم (س) را با سخن گفتن نوزاد، پاکی یوسف را با پاره شدن پیراهن، ایمان آوردن یک ملت را با سفر هدهد و کشف اصحاب کهف را با نمونۀ پول، تحقق بخشیده است.

اکنون دو سؤال پیش روی ما و شماست:

1. آیا شما نمونه های دیگری از کارهای بزرگ خدا که با ابزار کوچک، در طول تاریخ و یا در زندگی خودتان بوقوع پیوسته را سراغ دارید؟

2. آیا انسان هم می تواند چنین کند که خدا می کند، یعنی کارهای بزرگ با وسایل کوچک و عادی، اگر نمونه هائی دارید بفرمائید؟

بسم الله ...

موفق باشید ...

پدیده سخن گفتن

تکرارهای زندگی شگفت انگیز نیست، هر چند شگفتی آورترین پدیده جهان باشد. جنگل برای کسی که در جنگل زندگی می کند، دریا برای جزیره نشین و شتر برای صحرا نوردان عرب فرح انگیز نمی باشد. هوا برای انسان ها عادی ترین پدیده می باشد و بسیاری از انسان ها هوا را لمس نکرده و آگاهی از آن نداشته اند و ندارند. سخن، نیز چنین است، یعنی شگفت انگیز نیست؛ زیرا که در زمره تکرارهای زندگی انسان قرار دارد. سخن چیست؟ چرا در میان سلسله جانداران تنها انسان سخنگو شد؟ چرا بقیه حیوانات این قوه را ندارند و چرا انسان دارد؟ این ویژگی برای وی از کجا پیدا شد؟!

پاره ای از دانشوران را نظر این است که نیاز و احتیاج به اظهار مقصد، این پدیده را برای انسان پدید آورده است. ولی این نظریه را تجربه ای باطل کرد. دانشمندان میمونی را در ویترینی قرار دادند و آن را گرسنه نگاه داشتند و در برابرش خوراکیهائی را که دوست می دارد، نهادند، مانند موز و نارگیل. میمون چند روز در این قفس شیشه ای در حال گرسنگی بسر برد و به سخن نیامد و نظریه احتیاج باطل شد. اگر این نظریه درست بود، بایستی انسانی لال، در جهان یافت نشود، چون بطور قطع، به اظهار خواسته خود، نیاز دارد. اگر این نظر، درست باشد بایستی جانورانی که دارای هوش سرشار هستند و هزاران سال از عمر آنها می گذرد، مانند اسب، فیل، میمون و دولفین تاکنون به زبان آمده باشد و سخنگوئی را برای خود میراث گذارده باشند؛ چون همه آنها نیازمند هستند و به اظهار خواسته خویش احتیاج دارند. احتیاج نمی تواند عامل سخنگوئی انسان باشد. بایستی بدنبال عاملی دیگر رفت و آن عامل، انسانیت انسان است. موجودی که انسان را پدید آورد، همو، سخنگوئی را بوی ارزانی داشت. عقل حکم می کند که این ویژگی را کسی به انسان داده است که دارای دانشی بی پایان، قدرتی بی پایان و حکمتی بی پایان بوده و می باشد. پدید آورنده انسان پیش از آنکه انسان پای در نردبان علم بگذراد، از قوانین فیزیکی آگاه بوده و آنها را پیاده گرده و نتیجه گرفته است و انسان را از بند محرومیت خاموشی نجات داده است و هر انسانی را در هر زمانی، در هر مکانی از آن بهره مند کرده است. حیف که انسان نمک می خورد و نمکدان را می شکند.

منبع=نشانه هایی از او، جلد 2، صفحه 194-192

از کجا معلوم خداوند، بهترین خالق است؟

با سلام کاربران گرامی:Gol:

خداوند در قرآن، خود را به عنوان "احسن الخالقین؛ نیکوترین خلق کنندگان" معرفی کرده، از کجا معلوم خداوند هستی بخش بهترین خالقین است؟

آیا این عبارت گویای مقایسۀ خدا با خالق و خدای دیگری است؟ یعنی ممکن است خدای دیگری هم سنگ و در حد و اندازۀ خدای عالمیان باشد؟

می توانید دلایلی بر اینکه خدای هستی بخش، بهترین خالق است بیاورید، ضمن آنکه توحید در خالقیت را نیز ثابت کنید؟ ...

مشارکت دوستان ...:Gol:

جهان بینی مبنا و مدخل خداشناسی

انواع جهان بینی



با سلام

می دانید که یکی از مباحث اساسی و بنیادین و البته کاربردی در شکل گیری نوع شناخت و معرفت و در فرایند انتخاب و اختیار و حرکت انسان و به عبارتی سرسلسلۀ همۀ مباحث معرفت شناسی، بحث جهان بينى است در این مجال ما از شناخت اقسام جهان بینی و تعریف هر یک از آنها آغاز می کنیم:

الف ـ جهان بينى مادى: طرفداران این نوع جهان بینی در اندیشۀ خود، وجود را مساوى با ماده مى دانند و بر اين پـنـدارنـد كـه در جـهـان غـير ماده و پدیده های حاصل از ماده چيزى وجود ندارد و در پيدايش جهان، طـرح قـبـلى، هـدف و غایت، نقشه و حسابى در كار نبوده است و نيازى به آفريننده هم ندارد. مبدأ و منتهائی جز ماده برای عالم متصور نیستند، تفسير و برداشت اين گروه را از جهان، جهان بينى مادى مى گويند.

ب ـ جـهـان بـيـنـى الهى: بعضى ديگر، جهان را تركيبى از ماده وغير ماده و هدفدار و با طرح و نقشه مى يابند كه پديده هاى آن، نيازمند به پديد آورنده بوده و پديد آورنده اش خداوند بى نـياز است، كه از ويژگيهاى ماده پيراسته است. اين نوع برداشت از جهان را، جهان بينى الهى مى گويند.

آیا شما می توانید نوع دیگری از جهان بینی را به تصویر بکشید؟ و یا مطالبی به ذوق خود در تکمیل این بحث ارائه کنید؟ ...

مشارکت دوستان ...

چرا به انسان بنده خدا می گویند؟؟؟

با سلام؛
چرا به انسان بنده خدا می گویند ؟؟

اثبات روح انسان !

انجمن: 

با سلام

از کارشناسان گرامی درخواست دارم اثبات کنند که انسان روح داره .. امروز تو مسجد تو جلسه این بحث بین بچه ها مطرح شد و کسی نتونست به جواب کاملی برسه ..
از دوستان میخوام در کنار اثبات های عقلی و فلسفی و اینجورچیزا یه تعریف ساده واسه بچه های جلسه هم بدن !
ولی اون تعریف علمی ش رو خودم میخوام !
با تشکر