راسل

توهین قرآن به انسانها؟! (اکثرهم لایشعرون)

سلام
جایی مطرح کردم که راسل گفته "اینكه نظری را همه می پذیرند، نمی تواند دلیلی بر درست بودن آن نظر باشد. در حقیقت، با توجه به نادانی اكثریت نوع بشر، امكان نادرست بودن نظری كه همگان آن را می پذیرند بیشتر است تا عكس آن."
و این توهین به انسانها است
دوست عزیزی گفتند این حرف راسل رو من تو قران هم چند جا دیدم! قران هم وقتی داستان مخالفت با پیامبرها رو مطرح میکنه، میگه مخالفا میگفتن پدرامون و بزرگامون این بتا رو میپرستن! قران هم جواب میده "اکثرهم لا یعلمون"
قران هم خیلی جاها اکثریت رو متهم به نفهمی و بی دینی میکنه! میگه "اکثرهم لا یومنون" یا "اکثرهم لا یعلمون" و ...
و از من نظر خواستند که من در این انجمن مطرح کردم تا نظرات شما رو بدونم
متشکر

چرا نگوییم عالم علت ندارد؟

چرا قاعده علیت جزئیه نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیشتر براهین اثبات خدا به قاعده علیت متفرعند
مانند برهان امکان و وجوب
اما من اشکالی به این قاعده داشتم
معروف است می گویند هر ممکن الوجودی(پدیده ای یا حادثی)علت دارد
وقتی می پرسیم چرا ؟
می گویند نمی بینید در عالم جنایت جانی دارد؟
بنا بنّا دارد؟و...
من می گویم باید بگوییم اره در این زمان چنین است که شما می گویید اما این امر دلیل نمی شود در گذشته هم چنین بوده
یعنی مثلا 5 مییلیارد سال پیش
چون کار شما یک استقرا ناقص است که مفید یقین نیست
در این زمان اره هر پیدیده ای علت دارد
اما این امر چه ربطی دارد که گذشته یا عالم دیگر هم چنین باشد؟
پس احتمال دارد در گذشته چنین قانونی در عالم جاری نبوده و در نتیجه نیازی به خدا نباشد
(شبیه این اشکال توسط هیوم و لرد راسل - در بحث با کاپلستون- تقریر شده است)
پس ما نباید بگوییم هر پدیده ای علت دارد
بلکه باید بگوییم بعض پدیده ها علت دارند
و احتمال دارد عالم جز بعضی باشد که علت ندارد
باتشکر

کارشناس بحث : عبدالرحمان

جهان بینی مبنا و مدخل خداشناسی

انواع جهان بینی



با سلام

می دانید که یکی از مباحث اساسی و بنیادین و البته کاربردی در شکل گیری نوع شناخت و معرفت و در فرایند انتخاب و اختیار و حرکت انسان و به عبارتی سرسلسلۀ همۀ مباحث معرفت شناسی، بحث جهان بينى است در این مجال ما از شناخت اقسام جهان بینی و تعریف هر یک از آنها آغاز می کنیم:

الف ـ جهان بينى مادى: طرفداران این نوع جهان بینی در اندیشۀ خود، وجود را مساوى با ماده مى دانند و بر اين پـنـدارنـد كـه در جـهـان غـير ماده و پدیده های حاصل از ماده چيزى وجود ندارد و در پيدايش جهان، طـرح قـبـلى، هـدف و غایت، نقشه و حسابى در كار نبوده است و نيازى به آفريننده هم ندارد. مبدأ و منتهائی جز ماده برای عالم متصور نیستند، تفسير و برداشت اين گروه را از جهان، جهان بينى مادى مى گويند.

ب ـ جـهـان بـيـنـى الهى: بعضى ديگر، جهان را تركيبى از ماده وغير ماده و هدفدار و با طرح و نقشه مى يابند كه پديده هاى آن، نيازمند به پديد آورنده بوده و پديد آورنده اش خداوند بى نـياز است، كه از ويژگيهاى ماده پيراسته است. اين نوع برداشت از جهان را، جهان بينى الهى مى گويند.

آیا شما می توانید نوع دیگری از جهان بینی را به تصویر بکشید؟ و یا مطالبی به ذوق خود در تکمیل این بحث ارائه کنید؟ ...

مشارکت دوستان ...