برزخ

عالم برزخ و اعمال انسان ها

سلام
طبق روایات حالات انسانها ی متفاوت در برزخ به سه صورت است:
1-مؤمنان محض که در بهشت برزخی هستند
2-کافران محض که در جهنم برزخی هستند
3-مستضفان که به هدایت الهی دسترسی نداشته که حیات برزخی ندارند.
سوال اینجاس که انسانهای مسلمانی که هم اعمال ثواب دارند هم گناه داشته اند در کدان یکی از سه مورد فوق جای میگرند؟
و اگر جزو هیچکدام از سه مورد فوق نیستند برزخ آنها بر طبق اعمال ثواب و گناه آنها چگونه است؟

در برزخ هم باید خونه درست کنیم؟

انجمن: 

سلام خدمت اساتید گرامی
من یه موضوعی رو چند وقت پیش شنیده بودم یه چیز خیلی مهمی الان ذهنم و مشفول کرده اونم این بود که :
[SPOILER]یکی از فامیلامون خواب پدرش و دید که توی صحرایی یا بیابونی نشسته و از گرمای زیاد نای صحبت کردن نداره!
بچش ازش میپرسه چرا اینطوری شدی چرا خرف نمیزنی ئ اینا که پدر مرحومش میگه هوا خیلی گرمه نفسم بالا نمیاد!
( این یعنی چون خدا دید اون بنده خدا در برزخ حال بدی داره و چون خدا همزمان تمام ساکنین تمام عالم هایی رو که ما در اول سوره حمد می خونیم مکانشون و بلده و همزمان همه رو می بینه ) دلش براش سوخت و به بچش جاش و نشون داد تا براش دهایی چیزی بخونن تا از اون وضعیت در باید نه؟![/SPOILER]

حالا با این توضیحات سوالی که من دارم اینه که:
1-ما باید توی برزخ هم از همینحا خونه درست کنیم؟ چطوری یعنی؟

2-مصالح ساخت خونه چیا باید باشه؟(برای ما مردم عادی منظورمه...مثلا توی خونه یخجال هست نوشابه هست تلوزیون هست ...اینا رو چطوری باید درست کنیم؟)

3-با توحه اینکه آقای بهجت ره گفتن«هر شب که شما می خوابید به یکی از سکنات قبر می روید » الان اگه خواب ببینم توی بیابونی جایی هستیم که خشک و بی اب و علف هست این یعنی اینکه اگه الان خدای نکرده تصادفی چیزی کردیم مردیم مستقیم میریم همونحا دیگه نه؟!

4-ایا میشه طی یک سال اون خونه رو ساخت؟یا نه یک عمر طول می کشه؟(یعنی اول باید تموم ناخالصی ها رو از بین ببریم و شهوات خودمون و خشک خشک کنیم تا مثلا اون طرف باغی سبزه ای درختی رودخونه ای قصری آهویی چیزی تولید بشه نه؟

5-انسان مجرد میتونه؟یا نه حتما باید ازدواح کنیم؟
(با توجه به این ایه قران که خدا میگه «انسان مجرد ملعون است اگر بدون زن شهوت رانی کند!»
یعنی میره حهنم دیگه نه؟چه برسه به اینکه اعمالش تبدیل هم بشه!

6-و در ادامه سوال قبلی اینکه اگر ما مثلا پول جمع کنیم بریم حرمی جایی که یه سال مثلا همون تو بمونیم شهواتمون خشک بشه و همینطور نماز و قران و روزه بگیریم و بخونیم ،این درست هست یا اصلا برای خدا قابل قبول هست؟
(منظورم اینه که تبدیل به دیوی چیزی نمیشیم ؟(یهویی ورم میکنیم میگم!)
و اینکه در بین مردم باشیم و با ناخالصی ها امیخته باشیم و کسب روزی حلال کنیم بعد بیفتیم توی اون بیابون و گرمی سردی ببینیم بهتر هست یا اینکه از مردم جدا بشیم و بریم حوزه ای حایی تقوا کنیم تا بیابون برزخی تبدیل به باغ بشه!)

با تشکر

سوالاتی در مورد عالم برزخ

آیا در عالم برزخ شب روز است؟

در عالم برزخ آنها انسانهای زنده را می بینند؟ وآیا از خلوت های ما آگاه هستند؟

توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید

:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید:

انس بن مالک روایت کرده که: روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است.
حضرت او را طلب نمود و فرمود: شرح حال خود را بازگوی، جریر عرض کرد: یا رسول الله در دکان نشسته بودم که تنم ناخوش گردید، برخواستم و به خانه رفتم زبانم از کار افتاد و بر بستر بیماری خوابیدم و از خود خبر نداشتم در این حالت قومی را دیدم مثال گرگان در بالین من ایستاده اند، و زمان دیگر جمعی را دیدم که به صورت خوکان آمدند و بر جناب راست من ایستادند و زمانی دیگر گروهی را دیدم به صورت شیران آمده بر جانب چپ من ایستادند من به ایشان نگاه می کردم و زبانم بند شده بود و دیگر نمی توانستم سخن گویم پس سر تا پای مرا بو کردند و گفتند: «لا اله الا الله محمد رسول الله» آن گاه روی به آن قوم کردند که روی های ایشان چون روی خوک و سگ بود گفتند: شما بازگردید که اشتباهی امده اید و این مرد از جمله اهل توحید است پس به آنها که در پهلوی راست من بودند گفتند: بسم الله جانش را بستانید. پس جانم را به همواری برداشتند.

یا رسول الله اگر بخواهم از تلخی جان کندن و دیدار ملک الموت و سکرات مرگ بگویم یکی از هزار وصف نتوانم کرد. پس حریری آوردند و جان مرا در آن حریر پیچیدند و به آن جماعت دادند که به صورت سگان و خوکان بودند و به آسمان بردند و آنها که به صورت گرگان بودند از عقب من می آمدند و مرا از هفت آسمان گذرانیدند پس زبانیه های دوزخ را دیدم که هر یک مثل کوهی تازیانه های آتش در دست گرفته پیش من آمدند که بر من زنند آنهایی که مرا می بردند گفتند: باز گردید که این از جمله اهل توحید است. آنگاه مرا پیش مالک دوزخ بردند من او را به خلقتی دیدم که جز خدا بزرگی او را کسی نداند و کرسی ای دیدم از آتش که او در کرسی نشسته بود و روی او مانند روی اسب و پیری در پیش روی او بود که از آتش چهل پیراهن به او پوشانیده بودند من از بیم بر خود می لرزیدم آنگاه غلهای آتشین آوردند از من پرسید: چه نام داری؟ گفتم: جریر. گفت: پدرت؟ گفتم: عطای جریح. گفت: از کجایی؟ گفتم: از مدینه رسول خدا(ص)؛ پس دفتری آوردند در آن نگاه کرد سری حرکت داد و گفت: معبود تو کیست؟ گفتم: خدای عز و جلّ. گفت: رسول تو کیست؟ گفتم: محمد(ص).
گفت: در زندگی اسرار تو چه بود؟ گفتم: «کلمه طیبۀ لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» پس به آنهایی که موکل بر من بودند گفت: به حکم الهی هنوز اجل این بنده نرسیده. پس مالک به من گفت: ای مرد باز می گردی یا می مانی تا قدرت الهی و عجایب و غرایب آن را مشاهده کنی و خبر از برای زندگان غافل ببری که خدای تعالی تو را از روی حکمت برای دیدن اهل عذاب به این جا فرستاده؟ چون این مژده را شنیدم، خاطر جمع گردیده گستاخ شدم و گفتم: می مانم. پس گفتم: آیا ملک الموت جان بندگان را اشتباهی هم می گیرد؟ گفت: استغفر الله چنین مگو که هرگز به روی اشتباه نرفته و هر چه جان می گیرد به فرمان خدا می گیرد و هیچ امت را کرامت نبود که یکی از ایشان بمیرد و باز او را زنده کنند تا احوال عقبی را به مردم دنیا باز گوید، این شرف برای امتی است که پیغمبر آنها محمد(ص) می باشد و بر کسی معلوم نشده و نخواهد شد.
آنگاه نامه ای به دست من داد چون نگاه کردم سیصد و شصت حسنه در آن بود و برابر آن بدی دیدم ترسیدم که مستوجب دوزخ شوم. نامه دیگر به دست من دادند چون در آن نگریستم نیکی های بسیار دیدم گفتم: اینها اعمال من نیست این همه نیکی از کجا است؟ گفتند: ای بنده خدا و امت محمد(ص) خدای تعالی اعمال نیک را ده برابر می گرداند همچنان که در کلام خود فرموده: « من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» پس یک نیکی تو با یک بدی برابر باشد و نه تای دیگر را از برای تو ذخیره کرده اند.
آن گاه مالک یکی از خازنان را طلبید و گفت: فرمان چنین است که این بنده را بدون آسیب همراه خود ببری تا اهل عذاب را ببیند و قدرت باری تعالی را مشاهده نماید تا چون بازگردد امتان محمد را خبر دهد که چه در پیش است، پس مرا به دوزخ بردند یا رسول الله چون داخل دوزخ شدم دیدم که گروهی از غیبت کنندگان سنگهای آتشین در دهان داشتند و فرو می بردند و از راه دیگر بیرون می آمد هر باری که آن سنگها را فرو می بردند چنان فریادی می کردند که اگر اهل دنیا می شنیدند هر آن هلاک می شدند.

یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم جمعی را دیدم که زبانهای ایشان از کام گسسته می شد و هر ساعت یکبار ملائکه های عذاب، عمودهای آتشین بر سر ایشان می زدند، پرسیدم که این قوم چه کرده اند؟
گفتند: اینها در دنیا به مساجد از روی ریا می رفتند و در آنجا غیبت می کردند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم گروهی را دیدم که چرک و خون گندیده از فرج ایشان مانند جوی روان بود و همه مردم دوزخ از بوی گند ایشان فریاد می کردند، پرسیدم: این جماعت چه کرده اند؟ گفتند: اینها زناکارانند که بدون توبه از دنیا رفته اند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتم گروهی را دیدم که بر دارهای آتشین سرنگون آویخته بودند و هر یک را به زنجیر آتشین بسته بعضی را قدح و برخی را سبو و گروهی را خیک ها بر گردن بسته و جمعی را طنبور و دسته ای را بربط و نای آتشین بر بسته هر یکی را دو فرشته عذاب دوزخ موکل بودند و به دست هر یک قدح و پیاله ای از چرک و خون بود که به ایشان می خورانیدند که همه گوشت و پوست روی ایشان در پیاله می ریخت و فریاد و ناله و زاری می کردند. من گفتم: اینها چه کرده اند؟ گفتند: اینها شراب خواران و مطربانند که بدون توبه مرده اند.

یا رسول الله چیزهایی دیدم که ذکر آنها را نتوانم کرد و دیگر طاقت دیدن آنها را نیاوردم. گفتم: مرا بازگردانید. پس مرا پیش مالک دوزخ بردند، دیدم شخصی که مرا به عوض او آورده بودند پیراهنی از آتش بر او پوشانیده و در دوزخ انداختند؛ مالک به من گفت: اگر نه آن بود که رحمت خدا شامل حال تو بود این پیراهن آتش را بر تو می پوشاندند.
آن گاه گفت: ای بنده خدا می خواهی که بهشت و اهل آن را هم مشاهده نمایی؟ گفتم: آری، پس به یکی از فرشتگان دستور داد این شخص را پیش رضوان برید و بگویید که این مرد یکی از امتان محمد(ص) است که شربت مرگ چشیده و اهل دوزخ را دیده و نیکی او زیاده از بدی آمده است او را به بهشت بر تا بهشت را ببیند و خبر از برای اهل دینا ببرد که چه در پیش است. چون مرا پیش رضوان بردند، جوان خوشروی، خوش خوی و خوش لقایی را دیدم که مثل او هرگز کسی را ندیده بودم در روی من چون گل بشکفت و بخندید. پس به فرشتگان نیکو صورت دستور داد تا در بهشت را بگشودند و مرا به بهشت بردند. قصری دیدم به غایت رفیع و عالی که شرح آن به گفتن در نیاید، پرسیدم: این قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن خیر البشر است. باز پرسیدم: آیا برای من هم جایی هست؟ گفتند: آری هر که از اهل توحید است برای او در بهشت جا و مقام خواهد بود.
یا رسول الله چندان عجایب و نعمتها دیدم که وصف آنها به زبان در نیاید. باز ما را پیش مالک دوزخ بردند دیدم همه اهل عذاب در دوزخ افتاده اند چنان که گویی مرده اند و هیچکس را عذاب نمی کردند پرسیدم که: ای مالک قضیه چیست که از این دوزخیان آوازی بر نمی آید مگر مرده اند؟ گفت: ای جریر اینجا جای مرگ نیست اما چون روز پنج شنبه و جمعه می شود خدای تعالی عذاب را از دوزخیان بر میدارد پس به من گفت: برو و باقی عمر خود را به عبادت و بندگی خدای تعالی صرف کن. آن گاه مالک به آن جمعی که به صورت گرگ بودند، گفت: این مرد را ببرید و جان او را در کالبدش رسانید. پس موکلان مرا باز آوردند در آن وقت اقوام مرا غسل داده کفن کرده و بر من نماز گزارده بودند که به فرمان خدای تعالی جان مرا باز آوردند بر خواستم و نشستم.
یا رسول الله این همه در یک لحظه بر من گذشت.
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: هرگز این چنین قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.
و سبب این قضیه آن بود که چون حضرت رسول(ص) را به معراج بردند منافقان با هم می گفتند که: این قصه اگر راست می بود پس چرا او را از مکه معظمه به مدینه نبردند که خود می رفت پس این واقعه برای جریر بن عطای جریح واقع شد که از او راستگوتر و فاضلتر و صالحتر در میان قوم نبود، حق تعالی از روی حکمت این واقعه را بر جریر نمودار کرد که بالعیان ببیند و در میان آن قوم خبر دهد. پس هر گاه آن حضرت از معراج و بهشت و دوزخ و ملک رضوان و حور قصور بیان می فرمود و منافقان شک می کردند جریر آن حضرت را تصدیق می نمود و آن طایفه قبول می کردند و به سخن آن حضرت شک و شبهه نمی کردند.
پس ای عزیز این دلیل را برای آن آوردم تا مومنان و موالیان از کارهای ناشایسته باز ایستند و توبه کنند چنانکه حق تعالی در کلام خود خبر داده که از عصیان دور باشید و متابعت شیطان مکنید و دل به دنیای غدار مبندید آنجا که فرمود: « یا ایها الذین امنو لا تتبعوا خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر» که تابع و متبوع هر دو در دوزخ خواهند بود پس علاج این، ترک مجالست اهل دنیا است هرگاه چنین کردی به تحقیق که دری از درهای رحمت به روی تو گشاده خواهد شد.

دیدار با خانواده و همسر در برزخ و یا بهشت

انجمن: 

سلام ، وقت بخیر

یه سوال برام پیش اومده ، نمیدونستم کجا بپرسم ، انقد انجمن ها زیاده که باید فقط نیم ساعت بگردی ببینی تو کدوم انجمن باید ارسال کنی :bastan:

امروز یه سوال برام پیش اومد ، میخواستم بیبنم اگه کسی بمیره، در برزخ خانواده ی خودش رو میشناسه ؟ و میتونه با اونها دیدار کنه ؟
و اینکه مثلا اگه به بهشت بره چی ؟ ( نگفتم جهنم چون اونجا دیگه مهم نیست کی باشه کی نباشه )
به عنوان مثال اگه کسی به بهشت بره و همسرش به جهنم ! در این صورت تکلیف چیه ؟
و اگه هر دو در بهشت باشن، ایا اونجا هم زن و شوهرن و اصلا همدیگه رو میشناسن ؟

چندتا سوال شد ولی یهویی پیش اومد ، گفتم تا یادم نرفته بپرسم !!

**** انجام شناسی ( = معاد شناسی ) در سه مرحله . ب : برزخ ؟ *****

انجمن: 

جنس عالم برزخ چیست ؟

سطح اطلاعات و آگاهی های ما از عالم برزخ بسیار محدود است.جزییات در مورد این عالم چندان برای ما روشن نیست ؛ منبع اصلی ما در ادراک ویژگی های عالم برزخ منایع نقلی و روایات است که آن هم خالی از اجمال و ابهام و اختصار نیست .به علاوه برخی کلیات و اصول در خصوص عالم برزخ نیز از علوم عقلی به دست می آید ، در هر صورت نباید توقع داشت که نظرات دقیق و قطعی در خصوص جزییات این عالم داده شود .
در مورد جنس عالم باید گفت، عالم برزخ عالمی بین عالم ماده و آخرت است . در آن خصوصیات مادی آن گونه که در این عالم می بینیم وجود ندارد ، از این جهت عالم برزخ را همان عالم مثال دانسته اند ؛ بنا براین گفته می شود که در عالم برزخ نه تجرد محض از ماده وجود دارد و نه ویژگی های عالم ماده به طور کامل جریان دارد .
درباره حقیقت عالم مثال گفته شده: عالم مثال عالم روحانی و از جوهر نورانی است . از این نظر که محسوس مقداری است ، شبیه جوهر جسمانی است؛ از این لحاظ که نورانی است، شبیه جوهر مجرد عقلی است، ولی نه مرکب مادی است و نه جوهر عقلی ،بلکه برزخ و حد فاصل بین آن دو عالم است.(1)
درک تفاوت صورت اشیا در عالم مثال و ماده بدین صورت خواهد بود که شیء در عالم مثال صورت مقداری دارد و از ماده منزه است، ولی همان شیء وقتی در عالم ماده ایجاد شود ، غیر از مقدار ماده نیز دارد. صورت شیء در عالم مثال مثل صورت آدمی در آینه است که مقدار و شکل دارد، ولی ماده ندارد، اما صورت انسان در عالم جسمانی غیر از مقدار و شکل ، ماده نیز دارد.
روح انسان پس از مرگ و بریدن از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و یا «قالب مثالی» می‏یابد و می‏بیند، بدنی که متناسب با نظام برزخی بوده، اتحادش با روح، قوی‏تر از اتحاد آن با بدن مادی در زندگی دنیوی است.
بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد، ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایین‏تر است، دارای برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار می‏باشد.
روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) می‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی آنان است»(2)

پی‌نوشت‌:
1. عبدالرحمن جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص الحکم، ص 55، نشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران 1370ش.
2. بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119.

آیا گناه من باعث عذاب پدرم می شود؟ برعکسش چطور؟

سلام

من پدرم پارسال فوت کرده. چندتا سوال داشتم
میخواستم بدونم آیا هرگناهی که انجام بدم آیا بابام میبینه؟
بعد آیا با گناهان من اون رو هم تو قبر یا تو قیامت عذاب میدن؟
من نیت کردم هرچی کار خوب انجام میدم از طرف بابام انجام بدم آیا این کارها تاثیری براش داره؟ (زیارت. کمک . نذری . نماز . قران)
از کجا مطمئن بشم بابام الان تو قبر راحته و در عذاب نیست؟ (نماز قضا براش هم پول دادم بخونن هم خودمون هممون میخونیم/ همه ی عمرشو داریم براش دوباره میخونیم و دادیم بخونن/ خمس و زکاتشو هم دادیم/ بدهی هم تا جایی که میدونیم نداشته) رد مظالم هم هر ماهی یک بار براش میدم. هرروز سرخاکش هم میریم (توی این یک سال که رفتیم)
در مغازم کلمن آب سرد هم با خرما براش گذاشتم که هرروز یک چیزی بهش برسه
اما با تمام این کارها هنوز نگرانشم.
اعصابم خورده میدونید چرا؟ حس میکنم با هر گناهی که میکنم باعث عذاب اون میشم . خب بعضی وقت ها که مثلا یک مشتری خفن میاد تو مغازم و چشمم بهش میفته بعد که میره میفهمم چه گناهی کردم و فکر میکنم الان با این کار من بابامو دارن تو قبر عذاب میدن.
از وقتی بابام فوت کرده همش دارم کاری میکنم که مردم بگن خدا باباتو بیامرزه (مثلا قبلا توی رانندگی به هیچکی راه نمیدادم و تند میرفتم طوری که ممکن بود بعضیا زیر لب بگن بر پدرت لعنت...اما الان توی این روابطم با مردم خیلی مراعات میکنم اما توی گناهان شخصی خب نمیتونم همیشه خودمو کنترل کنم و این عذاب وجدان همیشه با منه...
بعد یک سوال دیگه اینکه ممکنه بابام توی جوونیش با بعضیا دعوا کرده باشه و مثلا زده باشه شیشه مغازه طرف رو شکسته باشه . الان من چه جوری خیالم راحت باشه که این حق الناسای این مدلی جلویه بابام رو نگرفته؟؟؟؟ آیا همین که رد مظالم میدم میتونه من رو صددرصد مطمئن کنه یا اینا همش احتماله و ممکنه تاثیر نداشته باشه؟ روایتی چیزی داریم که خیال من راحت بشه؟
من دوست دارم هرکار میتونم بکنم تا بابام اون دنیا در رفاه کامل باشه چون اون کاری کرد که ما اینجا در رفاه کامل باشیم...
واسه همین اصلا نمیتونم راحت باشم حتی یک لحظه هم از فکرش نمیتونم بیام بیرون.

سوالی درمورد کارنامه اعمال و برزخ

انجمن: 

به نام خدا
سلام... سوالی ذهن من را درگیر کرده.اینکه
میگن در زندگی پس مرگ و در عالم برزخ، انسان های مومن در بهشتی زندگی میکنن که البته قابل قیاس با بهشتی که خدا در قیامت به انسان میدهد نیست
و همچنین انسان های بد که جهنمی هستند. در برزخ نیز دچار درد و عذاب خواهند شد.
سوال این است که چرا وقتی در برزخ ما میفهمیم که جهنمی یا بهشتی هستیم ، در روز قیامت باید نامه اعمال به ما داده شود و به ما گفته بشه که وارد کدوم دنیا شویم؟؟؟!!!
آیا بخاطر این است که بفهمیم برای چه کاری وارد آنجا شدیم؟؟؟
سپاس

تفاوت برزخ

انجمن: 

با سلام. در فیلمی که به نام "سیاحت غرب" و یا کتاب هایی که با این عنوان و عناوین دیگر منتشر شدند، مرگ چیزی وحشتناک معرفی میشه و برزخ نیز عالمی مانند دنیا و سرتاسر اون بیابان و کوه و سنگلاخ وسختی و وحشت و عذاب و...نشان داده میشه.در حالیکه که کسانی مانند آیت الله بهجت و یا سایت هایی مثل اسک قرآن http://www.askquran.ir/thread49504.html از مرگ تفسیر دیگری دارند. یک انتقال و آن دنیا را دنیایی وسیع و کاملا متفاوت با دنیا معرفی میکنند. حال ما باید یک فیلم را قبول داشته باشیم یا یا سخنان بزرگان و کارشناسان را؟

قیامت بدون برزخ؟

انجمن: 

سلام منم یه سوال داشتم

جایی خوندم برزخ 12 عالم هست و کسی که با ریاضت و تقوی زیاد بتواند این دوازده عالم را همین دنیا طی کرده باشد(یعنی تمام بدن های مثالی و برزخی خودش را قبل از مردن بیدار کرده باشد ) مستقیما قیامت را بعد مردن درک می کند و وارد آن عالم درونی تر می شود...این درست هست؟