تشیع
چرا در مسأله ی انتخاب مذهب، عدالت وجود ندارد؟
ارسال شده توسط سید علی میرخلیلی در یکشنبه, ۱۳۹۷/۰۳/۲۰ - ۰۳:۱۴سلام خسته نباشید.
چرا من که پدرانم شیعه بودند و شیعه شدم از یک اروپایی که این شانس را نداشته برترم؟
چرا من باید شیعه باشم اونا نه؟
اگه بگید. عالم ذر ولی اون خیلی قانع کننده نیست.
متاسفانه هر وقت حدیثی می خونند که شیعیان حضر ت علی بهشتی اند من به این فکر می گفتم که جرا اون خارجی این شانس نداشته و اصلا تکلیف اون تو قیامت چیه؟
و ایه هم تو قران داریم که دینی جز اسلام از کسی قبول نمیشه. خب وقتی ولایت حضرت علی به اون عرضه نشده تکلیفش چیه ایا جهنمیه؟ با توجه به اسلام هراسی ها و شیعه هراسی هایی که هست.
و اینکه اصلا برتری من چی بوده که شیعه شدم و اون نشده. با تشکر
آیا نویسنده کتاب مقاتل الطالبیین شیعه بوده ؟
ارسال شده توسط خیر البریه در دوشنبه, ۱۳۹۲/۱۰/۳۰ - ۱۲:۱۰با سلام
طبق نظر علمای رجال و تاریخ ؛ ابوالفرج اصفهانی ، شیعه اموی بوده .
8075 علي بن الحسين بن محمد القرشي :
قال الشيخ الحر في تذكرة المتبحرين ( 548 ) : " علي بن الحسين بن محمد
القرشي ، أبوالفرج الاصبهاني : صاحب الاغاني ، إصبهاني الاصل ، بغدادي
المنشأ ، من أعيان الادباء ، وكان عالما ، روى عن كثير من العلماء ، وكان شيعيا
خبيرا بالاغاني ، والآثار ، والاحاديث المشهورة ، والمغازي ، وعلم الجوارح ،
والبيطرة ، والطب ، والنجوم ، والاشربة ، وغير ذلك .
له تصانيف مليحة ، منها الاغاني ، وحمله إلى سيف الدولة بن حمدان فأعطاه
ألف دينار واعتذر ، وكان الصاحب بن عباد يستصحب في سفره ثلاثين حمل كتب
للمطالعة ، فلما وجد الاغاني لم يستصحب سواه ، وكان منقطعا إلى الوزير المهلبي ،
وله فيه مدائح فمنها :
ولما انتجعنا لائذين بظله * أعان وما عنى ومن ومامنا
وردنا عليه معتفين فراشنا * وردنا نداه مجدبين فأخصبنا
وله يهنئه :
ـ398ـ
أبا محمد المحمود يا حسن ا * لا حسان والجود يا بحر الندى الطامي
حاشاك من عود عواد إليك ومن * دواء داء ومن المام الآم
قاله ابن خلكان في تاريخه " .
وقال الشيخ في الكنى ( 896 ) : " أبوالفرج الاصبهاني : زيدي المذهب ، له
كتاب الاغاني كبير ، وكتاب مقاتل الطالبيين ، وغير ذلك من الكتب ، وكتاب ما
نزل من القرآن في أمير المؤمنين وأهل بيته عليهم السلام ، وكتاب فيه كلام فاطمة
عليها السلام في فدك ، وغير ذلك من الكتب : أخبرنا عنه جماعة منهم : أحمد بن
عبدون ، بجميع كتبه ورواياته ، وروى عنه الدوري " .معجم الرجال
أبو الفرج الأَصْبَهاني
(284 - 356 هـ = 897 - 967 م)
علي بن الحسين بن محمد بن أحمد بن الهيثم المرواني الأموي القرشي، أبو الفرج الأصبهاني: من أئمة الأدب، الأعلام في معرفة التاريخ والأنساب والسير والآثار واللغة والمغازي.
ولد في أصبهان، ونشأ وتوفي ببغداد. وقال الذهبي: " والعجب أنه أموي شيعي ". وكان يبعث بتصانيفه سرا إلى صاحب الأندلس الأموي فيأتيه إنعامه. من كتبه " الأغاني - ط " واحد وعشرون جزءا، لم يعمل في بابه مثله، جمعه في خمسين سنة، و " مقاتل الطالبيين - ط " و " نسب بني عبد شمس " و " القيان " و " الإماء الشواعر " و " أيام العرب " ذكر فيه 1700 يوم، و " التعديل والإنصاف " في مآثر العرب ومثالبها، و " جمهرة النسب " و " الديارات " و " مجرد الأغاني " و " الحانات " و " الخمارون والخمارات " و " آداب الغرباء ". ولمحمد أحمد خلف الله، كتاب " صاحب الأغاني - ط " ولشفيق جبري بدمشق " دراسة الأغاني - ط " و " أبو الفرج الأصبهاني - ط " .اعلام زرکلی
5825 - علي بن الحسين أبو الفرج الأصبهاني الأموي، صاحب كتاب الاغانى.
شيعي، وهذا نادر في أموى.
كان إليه المنتهى في معرفة الاخبار وأيام الناس، والشعر والغناء والمحاضرات، يأتي يأعاجيب بحدثنا وأخبرنا.
وكان طلبه في حدود الثلثمائة، فكتب مالا يوصف كثرة
حتى لقد اتهم.
والظاهر أنه صدوق.
وقد قال أبو الفتح بن أبي الفوارس: خلط قبل موته، [قال] (3) : ومات سنة ست وخمسين وثلثمائة في ذي الحجة.
قال: ومولده سنة أربع وثمانين ومائتين.میزان الاعتدال
191 - علي بْن الْحُسَيْن بْن مُحَمَّد بْن أَحْمَد بْن الهيثم، أبو الفرج الأموي الأصبهاني الكاتب، [المتوفى: 356 هـ]
مصنّف كتاب " الأغاني ".
سَمِعَ: محمد بن عبد الله بن سليمان الحضْرمي، ومحمد بن جعفر القتّات، والحسين بن أبي الأحوص، وعلي بن العبّاس المقانعي الكوفيّين، وأبا خُبيب بن البرتي، فمن بعدهم.
والهيثم هو ابن عبد الرحمن بن مروان بن عبد الله بن مروان الحمار بْنُ مُحَمَّدِ بْنُ مَرْوَانَ بْنِ الْحَكَمِ بْنِ أَبِي الْعَاصِ.
رَوَى عَنْهُ: الدارقُطْني، وأبو إسحاق إبراهيم بن أحمد الطبري، وأبو الفتح بن أبي الفوارس، وعلي بن أحمد الرّزّاز، وآخرون. [ص:101]
واستوطن بغداد من صباه، وكان من أعيان أدبائها وأفراد مصنّفيها.
روى عن طائفة كبيرة. وكان إخباريًّا نَسَّابةً شاعرًا، ظاهر التشيُّع.
قال أبو علي التنوخيّ: كان أبو الفرج يحفظ من الشعر والأغاني والأخبار والمُسْنَدات والأنساب ما لم أر قطّ من يحفظ مثله. ويحفظ سوى ذلك من علوم أُخَر، منها اللغة والنحو والمغازي والسّير، وله تصانيف عديدة، وحصل له ببلاد الأندلس كُتُب صنّفها لبني أُمَيّة ملوك الأندلس أقاربه، سيّرها إليهم سِرًّا وجاءه الإنعام سرا، فمن ذلك: " نسب بني عبد شمس "، وكتاب " أيام العرب ألف وسبع مائة يوم "، وكتاب " جَمْهرة النَّسَب "، وكتاب " نسب بني شَيْبان "، وكتاب " نسب المهالبة " لكونه كان منقطعًا إلى الوزير المُهَلّبي، وله فيه مدائح. وله كتاب " أخبار الإماء الشواعر "، وكتاب " مقاتل الطالبيين "، وكتاب " الديارات " وهذا عجيب إذ هو مروانيّ يتشيّع.
قال ابن أبي الفوارس: قد خلّط قبل أن يموت، قال: وتُوُفّي في ذي الحجّة، وكان مولده سنة أربع وثمانين ومائتين.
قلت: رأيت شيخنا ابن تيمية يضعّفه ويتّهمه في نقله ويستهول ما يأتي به، وما علمتُ فيه جرحًا إلّا قول ابن أبي الفوارس: خلّط قبل أن يموت. وقد أثنى علي كتابه " الأغاني " جماعة من جِلَّة الأدباء. ومن تواليفه كتاب " أخبار الطُفَيِليّين "، كتاب " أخبار جحظة "، كتاب " أدب السماع "، كتاب " الخمّارين ".
قال هلال بن المحسّن الصّابي: كان أبو الفرج صاحب " الأغاني " من نُدماء الوزير المهلَّبي، وكان وسِخًا قذِرًا لم يُغْسَلْ له ثوب أبدًا منذ فصّله إلى أنْ يتقطّع، وشِعْره جيّد لكنّه في الهجاء أبلغ، وكانوا يتّقون لسانه ويصبرون على مجالسته ومشاربته.
ذكر ابن الصابي أنّ أبا القاسم الْجُهَني مُحتِسب البصْرة كان من نُدَماء المهلّبي، وكان يُورِد الطّامّات من الحكايات المُنْكَرة، فجرى مرّة حديث النَّعْنَع، فقال: في البلد الفُلاني نعنع يطُول حتى يصير شجرًا، ويُعمل من شجره سلالم، فثار منه أبو الفرج الأصبهاني، وقال: نعم، عجائب الدنيا كثيرة ولا يُنكَر هذا، والقدرة صالحة، أنا عندي ما هو أغرب من هذا، زَوْج حمام يبيض بيضتين، فآخذهما وأضع تحتهما سنجة مائة وسنجة خمَسين، فإذا فرغ [ص:102] زمان الحضان انفقست السنجتان عن طسْت وإبريق، فضحك أهل المجلس، وفطن الْجُهَنيّ لِما قصد أبو الفرج من الطنز به، وانقبض عن كثير من حكاياته.
ومن نظْم أبي الفرج وكتب به إلى صديق وأجاد:
أبا محمد المحمود بأحسن الإ ... حسان والْجُودِ يا بحرَ النّدى الطّامي
حاشاك من عَوْدِ عُوّادٍ إليك ومن ... دواء داءٍ ومن إلمام آلام .تاریخ اسلام
بنظر من مثل حاکم نیشابوری یا نسایی و ... که به او اتهام تشیع زده شده ، آیا نظر شما هم همین است ؟
طعنه به مادر بزرگ، بطلان مذهب شیعه را به اثبات می رساند! پاسخ به شبهه
ارسال شده توسط رضا در شنبه, ۱۳۹۴/۱۱/۱۷ - ۰۷:۳۰با سلام
من کتاب روزهای پیشاور را در رد کتاب معروف شبهای پیشاور نوشته ام جایی از کتاب شبهای پیشاور ( ادعای ۴۴) نوشته شده بود: بلاخره اجداد بزرگوار آقای داعی شیرازی ( نویسنده کتاب شبهای پیشاور ) در زمان فتحعلی شاه قاجار به تهران رسیدند…و به تقاضای آن شهنشاه مسلمان و علم پرور در تهران ماندند.و من در کتابم به نویسنده کتاب شبهای پیشاور ایراد گرفتم که چرا فتحعلی شاه را شهنشاه مسلمان و دین پرور میداند و بعد شرح حالی از فتح علی شاه نوشته بودم به این نحو:
از فتوای پر برکت علمای شیعه آن دوره، حضرت فتحعلی شاه قاجار توانست ۹۰۰ زن را صیغۀ ۹۹ ساله کند و آیۀ ۴ از سورۀ نساء را که می گوید:مسلمانان حق ندارند بیش از ۴ زن بگیرند،را ندیده بگیرند!آنها با فتواهای خود به او اجازه دادند تا او به عیش و نوش مشغول شود.
در حالی که روسها مشغول اشغال خاک ایران بودند فتحعلی شاه به فتوای سادات شیرازی( اجداد نویسندۀ کتاب شبهای پیشاور) در حال فتح ۹۰۰ فروج بود !
عجیب است که شیرازی، فتحعلی شاه را مسلمان و علم پرور می نامد ! تا به حال نمی دانستیم که تن پروری و عیاشی؛ یعنی، علم پروری و یا علم پروری؛ یعنی، تن پروری ! دیگر چرا به او می گوید: شهنشاه. او چطور شهنشاهی بود!
این ها مهم نیست؛ مهم این بود که اجداد سید شیرازی ما مفت بخورند و خودشان هم صیغه کنند ! به روایت نویسندۀ شیاد کتاب شبهای پیشاور، این آیات و سادات در تهران ماندند تا زمان ناصرالدین شاه (که ۳۰۰ زن صیغه ای داشت!) و در آن زمان ، پدر بزرگ آقای نویسنده کتاب شبیهای پیشاور به دستور ناصر الدین شاه به اشرف الواعظین ملقب شد !
ناصرالدین شاه را ببینید و بشناسید! این، همان ناصر الدین شاهی است که وقتی یکی از زنهایش فرار کرد، به پیشانی خود می زد تا شکلش را به یاد بیاورد که چه کسی بود.
یکی از پایه های حکومت او همین اشرف الواعظین های دین فروش بودند. نویسنده چه خوب در این جا خود را رسوا کرد !
حالا این نوشته من علمای شیعه را بشدت عصبانی کرده و این جواب را گفتند:
جواب علمای شیعه :
یکی از حربه های وهابیت در مناظره و کلام خودشان ( گذشته از عدم رعایت ادب و احترام علمی ) بیان یکسری افسانه و قصه های خیالی است که ذهن خواننده را نسبت به اصل موضوع منحرف کند و فرصت تدبر و تفکر را از فرد بگیرد !!!!!
جناب سجودی از کجا می دانند که فتحعلی شاه قاجار دارای ۹۰۰ زن صیغه بود ( آنهم دقیقا ۹۹ ساله ) ؟؟؟ آیا اجداد ایشان در حرمسرای فتعلی شاه بودند یا اینکه قباله ازدواج موقت مادر بزرگان جناب سجودی به ایشان ارث رسیده است ؟؟؟
حرفهای جناب سجودی به مانند افسانه های کهن است که بدون سند و مدرک برای کودکان قابل بیان است !!!!!
حالا پاسخ من که سجودی باشم را ببیند:
در این جواب علمای شیعه، اگر دقت کنید بطلان مذهب شیعه را آشکارا میبینید
نویسنده عصبانی شده و به مادربزرگ های من طعنه زده و پای آنها را بمیان کشیده است ،آما آن نادان آیا نمیدانسته که این طعنه یعنی اینکه شما خودتان صیغه را قبول ندارید ؟ وقتی تو میگویی:
آیا مادران ...... حرمسرای........ بودند یا اینکه قباله ازدواج موقت مادر بزرگان جناب سجودی به ایشان ارث رسیده است ؟؟؟
یعنی اینکه میخواهی به مادر بزرگم طعنه بزنی درست مثل این که من به فلانی بگوییم اجداد تو.................بودند.
اما مساله این است که تو صیغه شدن را ثواب عظیم میدانی پس باید اگر این خیر عظیم به مادر بزرگ من میرسید، چونکه با من دشمنی، آنرا پنهان میکردی ، اما طعنه زدی مگر من مادر بزرگت را .....کردم بر وزن مگر من مادر بزرگت را …..
پس صیغه شدن پیش تو زشت است!!پس ای خواننده عزیز متوجه نکته شدی؟
عالم شیعی بر اساس فطرت وقتی میخواهد مرا ناسزا بگوید بمادر بزرگم طعنه صیغه شدن میزند، یعنی اینکه صیغه شدن را فاحشگی میداند یعنی ثواب عظیم صیغه شدن را خودش که در قم نشسته قبول ندارد!
پس خودش شهادت بر باطل بودن مذهب خود میدهد.
میدانم بعد از این اشتباه جالب! علمای شیعه بروش ماستمالی میگویند نه منظور ما این بود که چرا بی مدرک سخن گفتی !
اما جواب این است که اگر منظورت این بود چرا نام مادربزرگم را به پیش کشیدی؟
مثال:
شیعه گاهی بما بدروغ تهمت میزند که سنی ها میگویند زن اگر شوهرش در سفر بود میتواند در خود ........ را فرو .... تا .... شود.
طبعا چون من این حرف بی سند را توهین میدانم پس اگر بنویسم مگر مادر بزرگت ...... بوده که اینقدر مطمئن هستی سنی ها چنین میکنند؟
از این جمله من هر شخص در میابد که من از قانون بادنجان منتفریم و آنرا بد میدانیم
بر این اساس وقتی من به شیعه ایراد میگیرم و از قانون صیغه بد میگویم
و او در جواب میگوید مگر مادر بزرگت ...... بوده! این یعنی چی؟
یعنی اینکه قانون ازدواج موقت را خودش به چشم فحشاء میبیند (و شهد شاهد من اهلها) که صیغه یعنی فاحشگی و طعنه میزند به مادر بزرگ من که صیغه ای بوده!!
حالا که سخن به اینجا رسید بگوییم که ۹۰۰ زنه بودن فتحعلی شاه از مسلمات تاریخ است و تا حالا کسی منکر این نبوده خودم در جوانی در مجله رنگین کمان خوانده بودم .
در کتاب تاریخ ناگفته حرمسراهای ایران نیز نوشته شده که آن مردک؛ فتحعلی شاه ؛تقریبا هزار زن داشته و منبع خبر خود را کتاب فاتح تواریخ ذکر کرده انکار این حقیقت فقط برای حفظ آبروی نویسنده شبهای بیشاور است و بس.
این تنها موردی نیست که شیعه علیه خودش نادانسته شهادت میدهد.
یکی دیگر از این موارد را در سال ۸۳ در تلویزیون ایران دیدم.
در فیلمی که زیر نویسویس انگیسی داشت ، مادر حمید دربدر به دنبال پسرش میگشت که شب به خانه نیامده بود.
رفت خانه دوستانش. آخر یکی از دوستان پسرش گفت حمید امروز رفته به جبهه جنگ! و مادر دو دستی بر سر خود میکوبد و فریاد میزند یا فاطمه الزهرا …. و در زیر نویس معنی فاطمه زهرا اینطور مینویسد
Oh my god اوه خدای من!!!
یعنی خودش فاطمه زهرا را اله(god) ترجمه میکند!!!
با طعنه زدن به مادر بزرگم، شیعه خودش شهادت داد که صیغه شدن کار بدیست ، پس مذهبش باطل است !
سوالاتی دربارهی شباهات بین شیعه و سنی
ارسال شده توسط oblisk در جمعه, ۱۳۹۴/۰۳/۲۹ - ۱۳:۱۲ سلام به همه ی دوستان عزیز من چندتا سوال برام پیش اومده راستش نمی دونستم باید دقیقأ کجا مطرح کنم وحالا از شما عزیزان می خوام که اگر می تونید با دلیل وذکر منبع پاسخ سوالات منو بدین 1. با توجه به اینکه در روایات شیعه چنین آمده که جبریل یک مشت از خاک کربلاء را نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آورد و به ایشان اطلاع داد که امام حسین (ع) بر روی این خاک شهید خواهد شد، پس چرا بر اساس باور شیعیان بر اینکه خاک کربلاء نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم وجود داشته و قداست آن را نیز می دانسته بر آن سجده نکرده است ؟ واگر خلاف این است و پیامبر بر خاک کربلا سجده کرده لطفأ با ذکر یک منبع صحیح شیعه بیان کنید 2. ما شیعیان اعتقاد داریم که امامنمان معصو م اند یعنی امام از تمامى گناهان كبيره و صغيره معصوم است، و هيچگاه در فتوا و جواب دادن گمراه نشده و به خطا نمیرود، و فراموش نمیكند، و هیچ چیز از امور دنیوی از او پوشیده نمی ماند. (ميزان الحكمة 1/174 ، عقائد الإمامية ص 51 ، و بحار الأنوار 25/350-351) حال با توجه به این موضوع امام حسن(ع) با پدرش امام علی(ع) در اینکه به جنگ کسانی برود که میخواهند انتقام خون عثمان را بگیرند مخالف بود پس حتمأ یکی از این دو بزرگوار در اشتباه بوده است واگر این طور است پس یکی از آنها معصوم نمی باشد و یا اینکه امام حسین در قضیه صلح با معاویه با برادرش امام حسن (ع) مخالف بود. پس حتمأ یکی از این دو بزرگوار در اشتباه بوده است واگر این طور است پس یکی از آنها معصوم نمی باشد 3. از امام علی روایت شده است که ایشان فرمودند: «از گفتن حق به من، یا ارائه مشوره عادلانه اباء نورزید زیرا من از خطا و اشتباه در امان نیستم». (الکافی 8/256 و بحار الانوار 27/253) پس آیا این گفته ی امام علی با عصمت ایشان منافات ندارد؟ واگر این حدیث را دروغ بیانگریم پس دو کتاب بحارالانوار والکافی را که از کتب های معتبر ما هستند زیر سوال برده ایم؟ 4. شکی نیست که پیامبر جمله معروف من کنت مولاه فهذا علی مولاه را در غدیر خم فرموده اند ولی همانطور که خود حضرت علی فرموده اند باطل و دروغ فقط در صورت مخلوط شدن با راست و حق می تواند موجب فریب و گمراهی مردم شود . حال با توجه به این گفته چرا حضرت علی (ع) در هیچ کجای تاریخ نفرمودند که : مردم در غدیر خم با من بیعت خلافت کردند . ( به خصوص پس از شهادت حضرت عثمان که تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علی بود ؟) 5. چرا هیچ یک از فرمانروایان و حاکمان عرب زبان ( نه قبل از پیامبر اسلام و نه بعد از پیامبر اسلام ) برای تعیین و معرفی جانشین خودش از کلمه مولی استفاده نکرده است ؟ ( اگر این واژه معنای خلیفه و اولی الامر و جانشین می دهد) 6. چرا در خصوص این موضوع مهم پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود 27 معنی دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد ! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند : مالک ، اولی الامر ، سلطان ، والی ، حاکم ، امام و . . . وجود داشته است؟ 7. ما می دانیم که بسیاری از مردم مدینه و قبائل اطراف در غدیر خم حاضر نبوده اند چرا پیامبر اسلام پس از بازگشت به مدینه از این تعداد برای حضرت علی بیعت نمی گیرند ؟ 8. از امام علی (ع) روایت کرده اند که فرمودند: «التقية ديني ودين أهل بيتي» (مستدرك الوسائل 12/252) «تقیه دین من و دین اهل بیت من است»، و از امام صادق رحمه الله روایت شده که ایشان فرمودند:
کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری - بیانیه پایانی کنگره
ارسال شده توسط مدیر سابق 96-88 در شنبه, ۱۳۹۳/۰۹/۰۱ - ۱۸:۳۸در تاریخ دوم و سوم آذر ماه در شهر قم برگزار می گردد.
این کنگره با ریاست حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی دام ظله و با هدایت علمی حضرت آیة الله العظمی سبحانی دامت برکاته با اهداف زیر برگزار می شود:الف) مقابله با فتنۀ تکفیر در جهان اسلام؛
ب) دعوت به صلح و دوستی و برادری و تعامل میان مذاهب بر اساس حکمت، موعظه و جدال احسن؛
ج) تلاش برای هوشیار کردن مسلمانان نسبت به ماهیت زشت و کریه جریانهای تکفیری؛
د) ایجاد صف واحد و گسترش زمینه های همگرایی مسلمانان برای مقابله با تکفیر؛
هـ) تلاش برای شناساندن توطئه ها و نیرنگهای جهان غرب در سایه حمایت از جریانهای تکفیری
اولین و بزرگترین مرجع رسمی مذهب تشیُّع در جهان به زبان انگلیسی
ارسال شده توسط Soroosh در دوشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۲۱ - ۲۲:۳۴سلام العلیکم برادران و خواهران گرامی...
امروز ما شاهد حرکت گسترده ای هستیم که شخصی آغازگر آن بوده است،حرکتی که میتواند با توکل بر خداوند و یاری از ائمه معصومین(ع) و کمک های شما دوستان دانا به بزرگترین حرکت در تبلیغ و ترویج دین مُبین اسلام،مذهب شیعه و احکام،آداب،اصول،فروع،احادیث،قرآن کریم،حکایات،تاریخ،و...آن در سراسر جهان از طریق فضای مجازی با زبان بین المنلی انگلیسی باشد.
امروز باید در راه تلاش برای مُسلمان کردن و شیعه کردن مجامع خارجی بسیار کوشید،زیرا دنیا به مرور زمان از دین و همین طور خدا دور شده است و در آینده ای نزدیک جهان را ظلم و ستم فرا خواهد گرفت!اما ما باید چراغ هایی را در سراسر دنیا روشن کنیم تا آنها نیز راهنمایان مردمان اُمت خود باشند و در گُناهان آنها را انِذار کنند!
ما باید با نماز و صبر و دانش آموزی در راه علوم اسلامی و... بتوانیم سربازان مُستحکمی برای حضرت مَهدی(عج) آماده و پروش دهیم.
حال اگر شما فکر میکنید میتوانید برای اسلام و تشیع مُفید هستید همین حالا به انجمن مرکز تشیع بیایید و عضو شوید و فعالیت کنید...
فراموش نکنید که عضویت شما به نوبه خود تبلیغ بزرگی برای تشیع به شُمار خواهد آمد...
زبان این انجمن انگلیسی می باشد،و متاسفانه فعلا این انجمن به صورت انجمن های رایگان است!و تعداد اعضای آن اندک است،آمید است با یاری خداوند بتوانیم جزئی کوچک اما مُفید برای اسلام و تشیع باشیم و لبخند را بر لبان حضرت مَهدی (عج) جاری کنیم.
یا علی(ع)
لینک انجمن: http://shia.boards.net/
لینک عضویت: https://login.proboards.com/register/5513922
شیعه خوب و شیعه بد, نظر شما
ارسال شده توسط Emeleo and Jared در سهشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۰۱ - ۱۳:۵۹به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
من تکفیری نیستم که بگم شیعه واقعی یا شیعه دروغین
همه شیعه هستیم ولی بد و خوب داریم
به نظر من شیعه چند دسته هست:
دستهای اهل هیئت و سینهزنی و دور هم بودن هستند
دستهای گوشهگیر و عزلت نشین
دستهای دیگر مثل آقای خامنهای و علما, مرجع دین هستند
دستهای هم شاید (شاید) تروریست باشند
و دستهای دیگر که دنیا رو آباد میکنند برای هشمت بخشیدن به شیعه, مثل نگهداران حرم امامان و امام زادگان (ص)
بحث بر سر این هست که شیعه بد چه کاراکتر و شخصیتی داره
بحث بر سر شیعه خوب نیست ها! شیعه بد رو یا تشیع بد رو ما نقد و بررسی میکنم تا ان شاء الله اون تشیع بد درونی که داریم رو نابود کنیم و یک شیعه خوب (که واقعی هم بهش گفته میشه) بشویم.
حکمت تشیع در ایرانیان
ارسال شده توسط زوارالزهرا در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۰۹/۱۳ - ۲۰:۴۳حکمت تشیّع ایرانیان
مناظره دانشمند زرتشتی و دانشمند شیعی
اشاره:
با اینکه اسلام در عصر خلافت خلیفه دوّم عمر، وارد ایران گردید، پس چرا اکثریّت قریب به اتّفاق مردم ایران، شیعه هستند؟ تاریخ تشیّع در ایران نشان میدهد که ایرانیان از قرن اوّل تا حدود قرن هفتم، به تدریج مرحله به مرحله، به تشیّع گرویدهاند، و این گرایش، در هر مرحله عمیق و چشمگیر بوده است، اکنون به این مناظره دو دانشمند در رابطه با رازهای تشیّع ایرانیان توجّه کنید:
دانشمند زرتشتی: به نظر من مهمترین عامل گرایش ایرانیان به تشیّع، چهار چیز بوده است:
۱٫ ایرانیان به خاطر سابقه و عادت به حکومت سلطنتی و موروثی، امامت موروثی را پذیرفتهاند.
۲٫ ایرانیان از قدیم، سلطنت را حق آسمانی و موهبت الهی میدانستند و چنین عقیدهای با مذهب تشیّع هماهنگ و همسو است.
۳٫ ازدواج امام حسین ـ علیه السّلام ـ با شهربانو، دختر یزدگرد سوّم، آخرین شاه ساسانی، باعث تشیّع ایرانیان گردیده است.
۴٫ واکنش روح ایرانی در برابر اعراب، تشیّع بود، تا زیر پوشش آن برنامه زرتشتیگری را ادامه دهند، بنابراین تشیّع ساخته افکار ایرانیان است.[۱] دانشمند مسلمان: هیچ یک از امور چهارگانه فوق، علّت و راز تشیع ایرانیان نیست. زیرا سنگ نخست و زیرین تشیع در زمان پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ بنا شد، و پس از رحلت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ در میان بنیهاشم و افرادی مانند سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار، دنبال شد، بنابراین، عامل بیرون از مرز ایران داشت. و تاریخ شاهان ساسانی با مردم ایران، و هرجومرج و بیعدالتیهای آن روز، نشان میدهد که روح ایرانی، از سلطنت موروثی بیزار شده بود، و تشنه یک آئین سازنده و طرفدار عدالت و جامع بود تا آنان را از زیر یوغ طاغوتها نجات دهد. و ازدواج امام حسین ـ علیه السّلام ـ با شهربانو، احتمالاً در گرایش اندکی از ایرانیان به تشیّع، اندک اثری داشت، ولی عامل اصلی و راز حقیقی نبود.
دانشمند زرتشتی: اگر امور چهارگانه فوق، علل گرایش ایرانیان به تشیّع نبود، پس چه عواملی میتوانست چنین گرایش وسیع و عمیقی را در ایرانیان، به سوی تشیع به وجود آورد؟
دانشمند مسلمان: این رشته سر دراز دارد، به طور خلاصه میتوان مراحل یازدهگانه زیر را، ریشههای اصلی تحکیم و گسترش تشیّع در ایران دانست:
۱٫ مرحله اسلامگرائی ایرانیان در نیمه نخست قرن اوّل ـ چرا که آنها از حکومت ستمشاهی شاهان ساسانی به ستوه آمده بودند، و تشنه آئین آزادیبخش و عدالتخواه بودند. نقش سلمان در این مرحله،نقش اساسی بود که مدائن (پایتخت سابق شاهان ساسانی ایران) را مرکز نشر وتبلیغ اسلام، و پایگاه تشیّع قرار داده بود، سلمان برای معرّفی اسلام، امام علی ـ علیه السّلام ـ را برگزید تا محمّد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ را گم نکند، و ایرانیان سلمان را برای شناخت اسلام برگزیدند تا علی ـ علیه السّلام ـ و محمّد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ را گم نکنند.
۲٫ امامت پربار امام علی ـ علیه السّلام ـ در کوفه که مرکز رفتوآمد ایرانیان بود، و عدالت و محبّتهای پرجذبه آن حضرت، و مبارزات او با تبعیضات نژادی، عامل مهم دیگری بود که ایرانیان را به سوی تشیّع علوی که همان اسلام ناب بود، جذب نماید.
۳٫ نهضت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و پیامدهای آن، مرحله دیگری بود که ایرانیان، حکومتهای فاسد بنیامیّه، و عاملین تأسیس این حکومتهای جور را بشناسند و از آنها متنفّر شده و به سوی علویان و اهلبیت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ متوجّه شوند، حادثه خونبار کربلا، جرقّه نوری بود که دلهای آماده را به سوی حق، و آئین خاندان رسالت، که همان تشیّع بود، سوق میداد.
۴٫ جنبش عظیم فرهنگی امام صادق ـ علیه السّلام ـ و تشکیل حوزه علمیّه چهارهزار نفری که هر کدام از آنها مبلّغی ورزیده برای تشیّع بودند، مرحله دیگری برای پاشیدن بذر تشیّع در دلهای ایرانیان و … بود، با توجه به اینکه کوفه نزدیک مدائن بود و بصره در مرز ایران قرار داشت و بسیاری از شاگردان امام صادق ـ علیه السّلام ـ از اهالی کوفه و اطراف آن بودند، و در مسجد اعظم کوفه به انتقال فکر و فرهنگ و فقه تشیّع اشتغال داشتند.
۵٫ قم پایگاهی نیرومند برای مهاجران شیعه از عراق به مرکز ایران شده بود، و همین نقش مؤثّری در تحکیم و گسترش تشیّع در ایران داشت.
۶٫ حرکت پربار حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ از مدینه به خراسان و نهضت فرهنگی او، با توجّه به تشیّع مأمون (هفتمین خلیفه عبّاسی) و آزادی امام رضا ـ علیه السّلام ـ برای بحث و مناظره با علمای بزرگ اهل تسنّن، مرحله دیگری برای جذب ایرانیان به تشیّع بود، با توجّه به اینکه: در نیشابور وقتی که امام رضا ـ علیه السّلام ـ اساس اسلام را در حدیث «سِلْسِلَهُ الذَّهَب» (که شامل توحید و امامت امامان اهلبیت ـ علیه السّلام ـ ) بود بیان کرد، بیستهزاز نفر و به روایتی ۲۴هزار نفر سخن امام رضا ـ علیهم السّلام ـ را نوشتند.[۲] و با توجّه به اینکه در آن عصر، افراد باسواد که بتوانند بنویسند، کمتر از افراد بیسواد بودند وقتی که تنها نویسندگان آنها به ۲۴هزار نفر برسند، قطعاً تعداد مردم عادی آنها، چندین برابر خواهند بود.
۷٫ سرازیر شدن امامزادگان و بستگان خاندان رسالت، و شاگردان آنها به عشق دیدار امام رضا ـ علیه السّلام ـ از حجاز به ایران، و پخش آنها در نقاط مختلف ایران، و تماس آنها با مردم، مرحله دیگری در تحکیم و گسترش تشیّع در ایران بود.
۸٫ وجود علمای بزرگ شیعه ایرانی، مانند: شیخ کُلَینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید و … که هر کدام استوانهای نیرومند و متنفّذ برای اسلام و تشیّع بودند، نیز مرحلهای پربار برای گرایش ایرانیان به تشیّع و گسترش مذهب جعفری بود. تشکیل حوزه علمیّه بیش از هزار رساله نجف اشرف، و آثار درخشان آن قرن به قرن، و تشکیل حوزههای دیگر توسّط علمای بزرگ و مراجع سترگ شیعه در قرون متمادی، هر کدام نقش مهمی در تحکیم و گسترش تشیّع داشت.
۹٫ فرمانروایی آلبویه (دیالمه) که شیعه بودند، در قرن ۴ و ۵ نیز نقش مهم سیاسی و عقیدتی درتشیید مبانی تشیّع داشت، و امکانات آنها در این راستا، بسیار مفید و اثربخش بود.
۱۰٫ تشیّع سلطان خدابنده توسّط علاّمه حلّی در اوائل قرن هشتم،و رسمیّت یافتن مذهب جعفری در ایران، در همین عصر، گام وسیع و عمیقی در تثبیت و استواری و گسترش تشیّع در ایران بود. و حوزه علمیّه علاّمه حلّی (ره) در این عصر، و تألیفات بسیار و تبلیغات وسیع او را که اثر به سزائی در تحکیم و گسترش فکر شیعی داشت، هرگز نمیتوان نادیده انگاشت.
۱۱٫ ظهور دولت صفویّه در قرن دهم و یازدهم، و نقش پادشاهان صفوی، تحت راهنمائی و پوشش علمای بزرگ و برجستهای مانند: علاّمه مجلّسی، شیخ بهائی، میرداماد و … نیز نقطه عطفی در تاریخ تشیّع و گسترش و تحکیم آن در در ایران بود. این عوامل هر کدام، عاملی نیرومند و اهرمی قوی بودند که اساس تشیّع را در ایران پیریزی کرده و سراسر ایران را تحت پوشش نیرومند این اساس قرار دهند.[۳] دانشمند زرتشتی: آیا عامل بیرونی، سبب تشیّع ایرانیان گردید یا عامل درونی؟ یا هر دو.
دانشمند مسلمان: باید گفت هر دو، زیرا از یک سو روح ایرانی، خواهان عدالت، پاکی، صداقت، ایثار و فضائل اخلاقی دیگر بود و از غارت و چپاول و استثمار شاهان طاغوتی و هوسباز به ستوه آمده بود، بنابراین عامل درونی در ایرانیان وجود داشت، از سوی دیگر عامل بیرونی یعنی یک آئین قوی و غنی و پرمایه با رهبرانی معصوم و عادل و وارسته، که تنها در تشیّع دیده میشد، ایرانیان را به مذهب جعفری، جذب نمود. ایرانیان چهره یک آئین کامل و نجاتبخش را در سیمای ملکوتی امام علی ـ علیه السّلام ـ و اولاد پاک او میدیدند، و از مخالفان آنها ضدّ چنین آئینی را مشاهده میکردند. و در برابر آنها دو راه وجود داشت، آنها راه خاندان رسالت ـ علیهم السّلام ـ را که راه اسلام حقیقی است برگزیدند، دلهای آنها همچون زمینهای آماده و بذرپروری بود، که بذر اسلام و تشیّع در آنها پاشیده شد و به زودی رشد و نمو کرده و به محصول نشست، بنابراین عامل درونی و بیرونی دست به دست هم داده و تولّد و تحولّی تازه و الهی در ایرانیان به وجود آورد، و آنها بهترین راه اسلام یعنی تشیّع را برگزیدند و عالیترین بهره را از اسلام گرفتند، برهمین اساس است که پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ در پرتو علم غیب از این واقعه خبر داد و فرمود: «اَسْعَدُ الْعَجَمِ بِالاسْلامِ اَهْلُ فارْسٍ[۴]: «سعادتمندترین انسانهای غیر عرب در رابطه با (پذیرش) اسلام، ایرانیان هستند» و نیز فرمود: « اَعْظَمُ النّاسِ نَصِیباً فِی اِلاسْلامِ اَهُلُ فاْْْرْسٍ:[۵] «در میان مسلمانان، بیشترین بهره از اسلام، نصیب مردم ایران شد».
[۱] . این مطلب را دو دسته، عنوان میکنند: ۱٫ سنّیان متعصّب، که میخواهند شیعه را یک گروه سیاسی ایرانی معرّفی کنند. ۲٫ ناسیونالیستهای ایرانی که میپندارند: ایرانیان توانستند آئین کهن خود را، زیر پوشش تشیّع، حفظ کنند. [۲] . اعیان الشیعه، ط جدید، ج۲، ص ۱۸٫ [۳] . شرح این مطالب را در کتاب «ایرانیان مسلمان در صدر اسلام و سیر تشیّع در ایران»، نوشته نگارنده بخوانید. [۴] . کنز العمال، حدیث ۳۴۱۲۵٫ [۵] . همان، حدیث ۳۴۱۲۶٫
محمد محمدی اشتهاردی-یکصد و یک مناظره ص ۴۲۳
منبع: وب سایت هیات زوارالزهرا (س)
منشأ تشیع
ارسال شده توسط مسلمان ایرانی در شنبه, ۱۳۹۲/۰۹/۰۹ - ۲۲:۲۳سلام. برخی ادعا می کنند که تشیع در واقع حاصل مقاومت ایرانیان در برابر اسلام بوده است. پاسخ این شبهه چیست؟