دعا

آیا حدیث جلیل الجبار معتبر است؟

می خواستم ببینم که حدیث جلیل الجبار معتبره یا نه؟
اگه سندش معتبره متن حدیث و خود دعا رو به صورت کامل می ذارین؟
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الجَلیلُ الجَبار، لااِلهَ اِلاَّاللهُ الواحِدُ القَهّارُ ، لا اِلهَ الاَّاللهُ العَزیزُ الغَفّار..............

طراحی آزمایشی تجربی برای بررسی تاثیر دعا!!

انجمن: 

سلام
بین عوام و بدون در نظر گرفتن هزاران هزار عامل دیگه، وقتی دعا کردن، فقط به نتیجه رسیدن رو به دعا ربط میدن! مثلا یکی از فامیل توی بیمارستان بود و به صدتا دستگاه وصل بود تا زنده بمونه! ولی اطرافیانش تنها عامل زنده موندنش رو دعاشون میدونستن!!! غافل از اینکه اگه اون دستگاها بهش وصل نبود یه روزم دووم نمیاورد! علم چنین کاری نمیکنه! در آزمایش علمی باید با عوامل کنترل شده چیزی رو که میخوایم بررسی کنیم!
در اینجا من یه دعا دارم و به یکی که ادعا داره دعاش میگیره نیاز دارم!! دعای من اینه که در ساعت 12ظهر 5 روز دیگه، بدون اینکه تلاشی بکنم یک میلیون و دویست و پنجاه و یک هزار تومن گیرم بیاد!! در این دعا، زمان مشخصه، مقدار مشخصه و وضعیت منم مشخصه! اگه هر کدوم از این مولفه ها کمی اینور اونور بشه، آزمایش شکست میخوره! آیا با همچین شرایطی کسی حاضره در این چالش شرکت کنه!؟
تنها راه اثبات دعا همینه چون راههای دیگه یعنی نادیده گرفتن همه چیز جز دعا!! همچنین شما میتونید با تعیین این مولفه ها، برای فردی که به دعاش معتقدید، به بررسی دعاش بپردازید!

برچسب: 

دعای مشلول و آثار و خواص آن

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: من با پدرم در شب تاريكى خانه خدا را طواف مى كرديم. كنارخانه خدا خلوت شده بود و زوار به خواب رفته بودند كه ناگهان ناله جانسوزى به گوشمان رسيد. شخصى رو به درگاه خدا آورده و با سوز و گداز خاصى ناله و گريه مى كرد.
پدرم به من فرمود: اى حسين! آيا مى شنوى ناله گنهكارى كه به درگاه خداوندپناه آورده و با دل شكسته اشك پشيمانى فرو مى ريزد. برو او را پيدا كن و نزد من بياور.

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: در آن شب تاريك دور خانه خدا گشتم. او را در ميان ركن و مقام در حال نماز يافتم.

سلام كردم و گفتم: اى بنده پشيمان گشته! پدرم اميرالمؤمنين تو را مى خواهد. با شتاب نمازش را تمام كرد. او را محضرپدرم آوردم حضرت ديد جوانى است زيبا و لباس هاى تميز به تن دارد. فرمود:

- توكيستى؟

عرض كرد: من يك عربم.

پرسيد: حالت چطور است ؟ چرا با آهى دردمند وناله اى جانگداز گريه مى كردى؟

عرض كرد: يا اميرالمؤ منين! گرفتار كيفر نافرمانى پدرم گشته ام و نفرين او اركان زندگيم را ويران ساخته و سلامتى و تندرستی را از من گرفته است. پدرم فرمود: قضيه تو چيست؟

گفت : من جوانى بى بند و باربودم. پيوسته آلوده معصيت و گناه بودم و از خدا ترس و واهمه نداشتم. پدر پیری داشتم كه نسبت به من خيلى مهربان بود. هر چه مرا نصيحت مى كرد به حرف هايش گوش نمى دادم.

هر وقت مرا نصيحت و موعظه مى كرد، آزرده خاطرش نموده و دشنام مى دادم وگاهى كتك مى زدم. يك روز مقدارى پول در محلى بود، به سويش رفتم تا آن پول رابردارم و خرج كنم. پدرم مانع شد و نگذاشت. من هم از دستش گرفته او را محكم به زمين زدم. دست هايش را روى زانو گذاشت. خواست برخيزد، اما از شدت درد و كوفتگی نتوانست از زمين بلند شود. پول ها را برداشتم و به دنبال كارهاى خود رفتم و در آن لحظه شنيدم كه همه آمال و آرزوهايش نسبت به من بر باد رفته و در آخر به خدا سوگندخورد كه به خانه خدا رفته و درباره من نفرين مى كند. به خدا قسم! هنوز نفرينش به پايان نرسيده بود كه اين بدبختى به سراغم آمد و تندرستى از من گرفته شد.

در اين هنگام پيراهنش را بالا زد و يك طرف بدنش را فلج ديديم. جوان سخنانش را ادامه داد و گفت: پس از اين قضيه از رفتار خود سخت پشيمان شدم. پيش پدرم رفته، معذرت خواستم، ولى او نپذيرفت و به سوى خانه خود حركت كرد. سه سال با اين وضع زندگى كردم تا اينكه سال سوم موسم حج درخواست كردم به خانه خدا مشرف شده، در آن مكان كه مرا نفرين كرده، براى من دعاى خير نمايد. پدرم محبت كرد و پذيرفت. به سوى مكه حركت كرديم تا به بيابان سياه كه رسيديم. شب تاريك بود. ناگهان پرنده اى از كنار جاده پرواز كرد. براثر سر و صداى بال و پر او شتر پدرم رميد و او را به زمين انداخت.
پدرم روى سنگ­ها افتاد و جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن او را در همان مكان دفن كردم و آمدم. میدانم اين بدبختى و بيچارگى من به خاطر نفرين و نارضايتى پدرم است. اميرالمؤمنين پس از شنيدن قصه دردناك جوان فرمود: اكنون فريادرس تو فرا رسيد. دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به من آموخت به تو مى آموزم و هر كس آن دعا كه (اسم اعظم) الهى در آن است بخواند خداوند دعاهايش را مستجاب مى كند و بيچارگى، غم، درد، مرض، فقر و تنگدستی از زندگى او برطرف مى گردد و گناهانش آمرزيده مى شود....

سپس فرمود: در شب دهم ذى حجة دعا را بخوان. سحرگاه نزد من آى تا تو را ببينم.

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: جوان نسخه را گرفت و رفت. صبح دهم ماه، با خوشحالى پيش ما آمد. ديديم سلامتى اش را بازيافته است.

جوان گفت: به خدا اسم اعظم الهى در اين دعا است. سوگند به پروردگار! دعايم مستجاب شد و حاجتم برآورده گرديد.
چند روز روزه گرفت و نمازها خواند. سپس وسايل مسافرت را تهيه كرد و به سوى خانه خدا حركت نمود و خود را به اينجا رسانيد. من شاهد رفتارش بودم. پس از طواف دست بر پرده كعبه انداخت و بادلى شكسته و آهى سوزان نفرينم كرد.

حضرت امير عليه السلام او خواست كه چگونگى شفا يافتنش را توضيح دهد.

جوان گفت: در شب دهم كه همه در خواب رفتند و پرده سياه شب همه جا را فرا گرفت، دعا را به دست گرفتم و به درگاه خدا ناليدم و اشك ريختم. همين كه براى بار دوم چشمانم را خواب گرفت، آوازى به گوشم رسيد كه اى جوان! كافى است. خدا را به اسم اعظم قسم دادى و دعايت مستجاب شد. لحظه اى بعد به خواب رفتم. در خواب رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديدم كه دست مباركش را بر اندامم گذاشت و فرمود: به خاطر اسم اعظم الهى سلامت باش و زندگى خوشى راداشته باشد. من از خواب بيدار شدم و خود را سالم يافتم.

منبع: داستان های بحار الانوار جلد 2 و مفاتیح الجنان

رفتار حضرت ابراهیم در حال سقوط در آتش

انجمن: 

با سلام
در رابطه با داستان حضرت ابراهیم علیه السلام میخوانیم:
روز موعود فرا رسيد و ابراهيم با كمال بردبارى و صبر انقلابى، در كنار شعله‏هاى آتش قرار گرفت جالب اينكه هر يك از نيروهاى ملكوتى خداوند براى كمك به ابراهيم نزد او رفتند ولى ابراهيم از آنها كمك نخواست. به هر حال، مزدوران نمرود ابراهيم را در ميان منجنيق گذاشتند و منجنيق را به كار انداختند و چند لحظه‏اى بيشتر نمانده بود كه او را به ميان درياى آتش پرتاب كنند، در اين لحظه پرخطر، جبرئيل بزرگترين فرشته مقرب خدا خود را به ابراهيم رساند و گفت:
آيا تو نيازى به من دارى تا برآورم؟ ابراهيم با كمال قاطعيت گفت: به تو نيازى ندارم،
جبرئيل گفت:
پس حاجت خود را از خدا بخواه ابراهيم گفت: آگاهى خدا به حال من مرا بى‏نياز از سخن گفتن مى‏كند.
حال دو سوال در مورد دو جمله قرمز رنگ به ذهن می رسد
1- به تو نیازی ندارم ، آیا رد توسل به غیر خداست در نزد موحدان واقعی؟
2- آگاهى خدا به حال من مرا بى‏نياز از سخن گفتن مى‏كند آیا رد دعا در نزد افراد خالص و کسانی است که به مقام رضا رسیده اند؟
خلاصه این رفتار حضرت ابراهیم را چطور می توان با تعلیمات اسلامی مبنی بر توسل و دعا توضیح داد ( توجیه نه)
با تشکر

نارضايتی از اين زندگی

سلام

وقتی شما این متن را می خوانید احتمالا من در آن دنیا هستم.
حقیقتش یک راه جدید پیدا کردم برای خودکشی و اون خوردن سم هست. پدر من در کار سموم کشاورزی است. از داخل مغازه اش پیدا کردم . دلیل انتخاب این راه این است که ترسش کمتر است زیرا سم بلافاصله اثر نمی کند.
حقیقت دیگر از عقده جنسی خسته شده ام. از عقده عاطفی و روانی خسته شدم. دیگر نمی توانم این کثافت دونی که اسمش را دنیا گذاشتند را تحمل کنم. دیگه نمی توانم حقارت را تحمل کنم. دیگه نمی توانم حسادت را تحمل کنم. دیگه نمی توانم خودارضایی را تحمل کنم. دیگه نمی توانم نگاه های معنا دار مردم را تحمل کنم. دیگه نمی توانم چهره ام را که مثل 35ساله ها شده تحمل کنم. دیگه نمی تونم زندگی بی پشتیبان را تحمل کنم. دیگه نمی توانم این که خدا بقیه رو دوست دارد و از من بدش می آید را تحمل کنم.
دیگه نمی تونم. دیگه نمی تونم. دیگه نمی تونم.

فشار این زندگی بسیار درد آور است. دیگه طاقت درد رو ندارم. دیگه نمی خوام کثیف باشم.
دیگه نمی خوام کثیف باشم.
دیگه نمی تونم کثیف باشم.
دیگه نمی خوام زندگی کنم.
این زندگی هیچی برای من ندارد پس بهتر است عطایش را به لقایش ببخشم. شاید اون دنیا بهتر باشد. شاید در آن دنیا کسی مجبور نباشد به خاطر بنیادی ترین نیازش دست به کثیف ترین کارها بزند.شاید در اون طرف یکی منتظر من نشسته و با لبخند ازمن استقبال می کند. شاید اون طرف یکی را پیدا کنم که مرا دوست بدارد. شاید اون طرف خدا با من مهربون تر باشد. شاید اون طرف چهره ی خسته مردم را نبینم. شاید اون طرف... .
نمی دانم چه بر سرم خواهد آمد اما هرچه هست از این کثافت دونی بهتر باشد. الان چد دقیقه ای است که سم را خورده ام . می گویند تا 1ساعت بعد اثر می کند. الان نمی دانید چه حال خوشی دارم.
تا چند دقیقه دیگر دراز می کشم و هیچ وقت ازخواب بیدار نمی شم. دیگر قرار نیست مادرم را ببینم. همینطور پدر و برادر وخواهرم را. دلم براشون ممکنه تنگ بشه اما دل اونا برام تنگ نمی شه.

این نامه را نوشتم که ازتون بخوام برام دعا کنید تا خدا اون طرف با من مهربانتر باشد. من خیلی به محبت احتیاج داشتم.برام دعا کنید اون طرف مثل این طرف نباشد.
الان هیچ کس خونمون نیست. احتمالا تا اون موقع که پدر و مادرم برسند من مرده ام. دوست داشتم ازشون خداحافظی می کردم. اما نمی تونم. چون احتمالا نمی گذارند.
از شما اعضای این سایت البته خدا حافظی می کنم.
راهکار های خوبی به من دادید اما راهکارهاتون مناسب من نیست.
خدا حافظ
برام دعا کنید.
دعا کنید موقع مرگ کمتر درد بکشم.
اگر تونستید یک نماز برام بخونید. می دونید مادر فامیلمان هیچ کس نیست که نمازش درست وحسابی باشد.

برچسب: 

دعای سمات همراه ترجمه دعا

انجمن: 

دعای سمات معروف به دعاى شبوّر(دعاى عطا و بخشش) است،كه خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشيده نماند كه دعای سمات از دعاهاى مشهور است و بيشتر علماى گذشته بر خواندن اين دعا مواظبت مى‏ نمودند.در(مصباح)شيخ طوسى و(جمال الاسبوع) سيّد ابن طاووس و كتب كفعمى به سندهاى معتبر از جناب محمّد بن عثمان عمروى رضوان الله عليه كه از نوّاب حضرت صاحب الامر بود از حضرت باقر عليه السّلام و امام صادق عليه السّلام روايت شده علاّمه مجلسى رحمه اللّه اين دعا را همراه با شرح در كتاب(بحار)ذكر نموده است.اين‏ دعا چنان‏كه در كتاب(مصباح)شيخ آمده چنين
است:
IMAGE(http://www.beytoote.com/images/stories/religious/re1650.jpg)


اللهُمَّ اِني اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ الاَعَزِّ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ اَلَّذي اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ أبْوابِ السَماءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ وَاِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَضَايقِ أبْوابِ الاَرضِ لِلِفَرَجِ انْفَرَجَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْوَاتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى كَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ انْكَشَفَتْ وَ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ،
خدايا!از تو خواستارم به نام بزرگت آن نام بزرگتر عزيزتر باشكوه‏تر گرامى‏تر،كه چون بر درهاى بسته‏ آسمان با آن نام خوانده شوى كه به رحمت گشوده شوند باز مى‏ شوند و چون با آن بر درهاى‏ ناگشوده زمين خوانده شوى براى فرج گشوده شود،و جون با آن براى آسان شدن سختى خوانده شوى،آسان گردند و چون با آن بر مردگان براى زنده شدن خوانده شوى،زنده شوند و چون با آن براى رفع سختى و زيان خوانده‏ شوى برطرف گردد و مى ‏خوانمت به شكوه جلوه گرامى‏ ات،



أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَ أَعَزِّ الْوُجُوهِ الَّذِي عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ وَ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقَابُ وَ خَشَعَتْ لَهُ الْأَصْوَاتُ وَ وَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِكَ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي بِهَا تُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلا بِإِذْنِكَ وَ تُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِمَشِيَّتِكَ الَّتِي دَانَ [كَانَ‏] لَهَا الْعَالَمُونَ،
گرامى ‏ترين جلوه ‏ها و عزيزترين آنان‏كه چهره ‏ها در برابرش‏ خوار گشته و گردنها خاضع شده و صداها آهسته گشته و دلها در برابر آن هراسناك‏ شده ‏اند از ترس تو و تو را مى‏ خوانم به نيرويت كه با آن آسمانها را نگاه داشتى از اينكه بر زمين افتد مگر به اجازه تو،و با آن آسمانها و زمين را از اينكه ويران شوند نگاه داشتى و مى‏ خوانمت به اراده‏ ات كه جهانيان در برابرش مطيعند،



وَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي خَلَقْتَ بِهَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ بِحِكْمَتِكَ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجَائِبَ وَ خَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَهَا لَيْلا وَ جَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَنا [مَسْكَنا] وَ خَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَ جَعَلْتَهُ نَهَارا وَ جَعَلْتَ النَّهَارَ نُشُورا مُبْصِرا وَ خَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ خَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَ جَعَلْتَ الْقَمَرَ نُورا،
به كلمه‏ ات كه با آن آسمانها و زمين را آفريدى،و به حكمتت كه با آن شگفتيها را ساختى، و تاريكى را با آن پديدآوردى و آن را شب قرار دادى،و شب را براى آرامش مقرّر داشتى و هم با آن حكمت نور را آفريدى‏ و آن را روز قرار دادى،و روز را مايه جنبش و بينايى سنجش ساختى،و نيز با آن خورشيد را آفريدى،و خورشيد را مايه تابش‏ نمودى،و با آن ماه را پديد آوردى و ماه را نورانى ساختى،



وَ خَلَقْتَ بِهَا الْكَوَاكِبَ وَ جَعَلْتَهَا نُجُوما وَ بُرُوجا وَ مَصَابِيحَ وَ زِينَةً وَ رُجُوما وَ جَعَلْتَ لَهَا مَشَارِقَ وَ مَغَارِبَ وَ جَعَلْتَ لَهَا مَطَالِعَ وَ مَجَارِيَ وَ جَعَلْتَ لَهَا فَلَكا وَ مَسَابِحَ وَ قَدَّرْتَهَا فِي السَّمَاءِ مَنَازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَهَا وَ صَوَّرْتَهَا فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَهَا وَ أَحْصَيْتَهَا بِأَسْمَائِكَ إِحْصَاءً وَ دَبَّرْتَهَا بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيرا وَ أَحْسَنْتَ [فَأَحْسَنْتَ‏] تَدْبِيرَهَا وَ سَخَّرْتَهَا بِسُلْطَانِ اللَّيْلِ وَ سُلْطَانِ النَّهَارِ وَ السَّاعَاتِ وَ عَدَدِ [وَ عَرَّفْتَ بِهَا عَدَدَ] السِّنِينَ وَ الْحِسَابِ وَ جَعَلْتَ رُؤْيَتَهَا لِجَمِيعِ النَّاسِ مَرْأًى وَاحِدا،
و با آن ستارگان را خلق كردى و آنها را اخترانى تابناك و برجها و چراغها و زينت و عامل راندن شياطين قرار دادى براى ستارگان مشرقها و مغربها و نيز طلوع‏گاه ها و گردشگاه ها مقرّر ساختى و براى آنها مدارهايى كه در آنها شناورند قرار دادى و براى آنها در آسمان منزلگاه هايى مقدر فرمودى،پس چه نيكو تقدير نمودى‏ و صورتگرى كردى و چه نيكو صورتشان دادى،و با نامهايت آنها را بر شمردى درخور و به حكمتت تدبير نمودى تدبيرى شايسته و چه نيكو تدبير كردى و با تسلّط بخشيدن شب و روز و ساعات بر آنها شمارش سالها و ثبت حساب را شناساندى،و ديدن آنها را براى همه مردم يكسان نمودى،



وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذِي كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي الْمُقَدَّسِينَ فَوْقَ إِحْسَاسِ [أَحْسَاسِ‏] الْكَرُوبِينَ [الْكَرُوبِيِّينَ‏] فَوْقَ غَمَائِمِ النُّورِ فَوْقَ تَابُوتِ الشَّهَادَةِ فِي عَمُودِ النَّارِ وَ فِي طُورِ سَيْنَاءَ وَ فِي [إِلَى‏] جَبَلِ حُورِيثَ فِي الْوَادِ الْمُقَدَّسِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ فِي أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَ يَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ وَ فِي الْمُنْبَجِسَاتِ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجَائِبَ فِي بَحْرِ سُوفٍ ،
و خدايا!از تو مى ‏خواهم به‏ عظمتت كه با آن بنده و فرستاده ‏ات موسى بن عمران(درود بر او)در ميان قدسيان، برتر از احسان كروبيّان،فراتر از سحابهاى نور،بر فراز تابوت شهادت،در عمودى از آتش،و در طور سينا،و در كوه حوريث،در وادى مقدّس،در بقعه با بركت از جانب راست كوه طور،از دل درخت و در زمين مصر،با نه معجزه‏ آشكار و روزى كه دريا را براى بنى اسرائيل شكافتى،و در چشمه‏ هاى جوشنده كه با آن شگفتيهايى در درياى سوف برساختى



وَ عَقَدْتَ مَاءَ الْبَحْرِ فِي قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجَارَةِ وَ جَاوَزْتَ بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ وَ تَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْنَى عَلَيْهِمْ بِمَا صَبَرُوا وَ أَوْرَثْتَهُمْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْتَ فِيهَا لِلْعَالَمِينَ وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ وَ مَرَاكِبَهُ فِي الْيَمِّ وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ [الْأَعْظَمِ‏] الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسَى كَلِيمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي طُورِ سَيْنَاءَ وَ لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ،
و آب دريا را در دل گرداب همانند سنگ سخت بستى و بنى اسرائيل را از دريا به خشكى‏ رساندى و وعده نيكويت بر آنان كامل گشت به خاطر آنكه شكيبائى ورزيدند و آنان را وارث مشارق و مغارب زمينى كه در آن جهانيان را بركت دادى نمودى و فرعون و سپاهيان و مركبهايش را در دريا غرق كردى و به نام‏ بزرگت،آن نام بزرگ‏تر،با شكوه‏تر،گرامى‏تر،و به بزرگى‏ات كه با آن بر موسى كليمت(درود بر او)در طور سينا جلوه كردى و نيز براى ابراهيم(درود بر او)خليلت پيش از آن در مسجد خيف



وَ لِإِسْحَاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بِئْرِ شِيَعٍ [سَبْعٍ‏] وَ لِيَعْقُوبَ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بَيْتِ إِيلٍ وَ أَوْفَيْتَ لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِمِيثَاقِكَ وَ لِإِسْحَاقَ بِحَلْفِكَ وَ لِيَعْقُوبَ بِشَهَادَتِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ بِوَعْدِكَ وَ لِلدَّاعِينَ بِأَسْمَائِكَ فَأَجَبْتَ وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلَى قُبَّةِ الرُّمَّانِ [الزَّمَانِ‏] [الْهَرْمَانِ‏] وَ بِآيَاتِكَ الَّتِي وَقَعَتْ عَلَى أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَ الْغَلَبَةِ بِآيَاتٍ عَزِيزَةٍ وَ بِسُلْطَانِ الْقُوَّةِ وَ بِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ وَ بِشَأْنِ الْكَلِمَةِ التَّامَّةِ،
و براى اسحاق برگزيده ‏ات(درود بر او)در چاه شيع و براى يعقوب(درود بر او) پيامبرت در بيت ايل و وفا كردى به پيمانت براى ابراهيم(درود بر او)و به سوگندت براى اسحاق‏ و به شهادتت براى يعقوب و به وعده‏ات براى اهل ايمان و براى دعاخوانان به نامهايت كه اجابتشان كردى و به بزرگى‏ات‏ كه براى موسى بن عمران(درود بر او)در قبّه رمّان نمايان شد،و به نشانه ‏هايت كه‏ در زمين مصر،به بزرگوارى عزّت و غلبه‏ات واقع شد،با نشانه‏هاى تحسين‏برانگيز و حاكميت نيرومند و در سايه قدرت پرشكوت،به مقام كلمه تامّه،



وَ بِكَلِمَاتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِهَا عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي مَنَنْتَ بِهَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ وَ بِاسْتِطَاعَتِكَ الَّتِي أَقَمْتَ بِهَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَ بِنُورِكَ الَّذِي قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْنَاءَ وَ بِعِلْمِكَ وَ جَلالِكَ وَ كِبْرِيَائِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ جَبَرُوتِكَ الَّتِي لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الْأَرْضُ وَ انْخَفَضَتْ لَهَا السَّمَاوَاتُ وَ انْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الْأَكْبَرُ وَ رَكَدَتْ لَهَا الْبِحَارُ وَ الْأَنْهَارُ وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبَالُ وَ سَكَنَتْ لَهَا الْأَرْضُ بِمَنَاكِبِهَا ،
و كلماتى كه با آن بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودى و به رحمتت كه با آن بر همه‏ آفريدگانت بخشش كردى،و به توانايى‏ات كه با آن جهانيان را برپا داشتى،و به نورت كه از هراسش‏ طور سينا بر خاك افتاد و به دانش و شكوه و بزرگى و عزّت و جبروتت كه زمين‏ تاب آن را نياورد،و آسمانها در برابرش زانو زدند و در برابرش عمق فروردين زمين فروتر گشت و درياها و نهرها در آستانش از حركت ايستاد،و كوهها فروتن شد و زمين با شانه ‏هايش آرام گشت،



وَ اسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّهَا وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّيَاحُ فِي جَرَيَانِهَا وَ خَمَدَتْ لَهَا النِّيرَانُ فِي أَوْطَانِهَا وَ بِسُلْطَانِكَ الَّذِي عُرِفَتْ لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ وَ حُمِدْتَ بِهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ بِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِّدْقِ الَّتِي سَبَقَتْ لِأَبِينَا آدَمَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ ذُرِّيَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ أَسْأَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقا،
و تسليم شدند همه آفريدگان در برابر آن و بادها در وزيدن خود در برابرش پريشان گشتند،و آتشها به درگاهش در جايگاه‏ خويش خاموش شدند و به فرمانروايى‏ات كه با آن همواره به پيروزى شناخته شدى،و با آن در آسمانها و زمين ستوده گشتى،و به كلمات كلمه‏ صدقى كه به رحمت و بخشش براى پدرمان آدم(درود بر او)و نسلش پيشى گرفت،و از تو خواستارم به كلمه ‏ات كه بر هر چيز چيره گشت و به نور جلوه ‏ات‏ كه با آن بر كوه تجلّى نمودى و آن را فرو پاشيدى،و موسى مدهوش در افتاد



وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ عَلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ وَ بِطَلْعَتِكَ فِي سَاعِيرَ وَ ظُهُورِكَ فِي جَبَلِ فَارَانَ بِرَبَوَاتِ الْمُقَدَّسِينَ وَ جُنُودِ الْمَلائِكَةِ الصَّافِّينَ وَ خُشُوعِ الْمَلائِكَةِ الْمُسَبِّحِينَ وَ بِبَرَكَاتِكَ الَّتِي بَارَكْتَ فِيهَا عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بَارَكْتَ لِإِسْحَاقَ صَفِيِّكَ فِي أُمَّةِ عِيسَى عَلَيْهِمَا السَّلامُ وَ بَارَكْتَ لِيَعْقُوبَ إِسْرَائِيلِكَ فِي أُمَّةِ مُوسَى عَلَيْهِمَا السَّلامُ،
و به بلنداى جاهت كه بر طور سينا نمايان شد،پس با آن،سخن گفتى با بنده و رسولت موسى بن عمران و به پرتو فروزانت در ساعير[كوهى در حجاز]و ظهور پر فروغت در فاران[كوهى نزديك مكه و محل مناجات پيامبر]در جايگاه بلند قدسيان و با سپاهيان صف كشيده از فرشتگان، و خشوع فرشتگان تسبيح كننده،و به بركاتت كه بدانها بر ابراهيم خليلت(درود بر او) در امّت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)و بر اسحاق برگزيده‏ ات در امّت‏ عيسى(درود بر آن دو)و بر يعقوب اسرائيلت در امت موسى(درود بر آن دو)



وَ بَارَكْتَ لِحَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ [فِي‏] أُمَّتِهِ اللَّهُمَّ وَ كَمَا غِبْنَا عَنْ ذَلِكَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ وَ آمَنَّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ صِدْقا وَ عَدْلا أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُبَارِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ [شَهِيدٌ]
و بر محبوب خويش محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)در عترت و فرزندانش و امّتش بركت نهادى.خدايا!و چنان‏ كه از آن رخدادها بدور بوديم و آن وقايع را شهد نبوديم و به آنها درحالى‏كه نديديم ايمان آورديم،ايمان از روى راستى و درستى،از تو خواستارم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و بر محمّد و خاندان محمّد بركت دهى و بر محمّد و خاندان محمّد بسيار مهر ورزى همچون بهترين درود و بركت و رحمتى كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرستادى،تو ستوده و والايى،هرچه را بخواهى انجام مى‏دهى و تو بر هر چيز توانايى

IMAGE(http://www.beytoote.com/images/stories/religious/re1650-1.jpg)
عای سمات از دعاهاى مشهور است و بيشتر علماى گذشته این دعا را میخواندند


پس حاجت خود را ذكر مى ‏كنى و مى‏ گويى :
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ وَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ تَفْسِيرَهَا وَ لا يَعْلَمُ بَاطِنَهَا غَيْرُكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ وَ اغْفِرْ لِي مِنْ ذُنُوبِي مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ وَسِّعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ إِنْسَانِ سَوْءٍ وَ جَارِ سَوْءٍ وَ قَرِينِ سَوْءٍ وَ سُلْطَانِ سَوْءٍ إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ وَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
پس حاجت خود را ذكر مى كنى و مى‏ گويى:خدايا!به حق اين دعا و به حق‏ اين نامهايى كه تفسير و باطن آنها را جز تو كسى نمى‏ داند،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست‏ و با من چنان كن كه شايسته توست،نه آنچه را من سزاوارم و از گناهانم آنچه را گذشته و آنچه را خواهد آيد بيامرز،و بر من وسعت بخش از روزى حلالت و مرا از رنج انسان بد و همسايه بد و همنشين بد و پادشاه بد كفايت كن،همانا تو بر هرچه بخواهى توانايى و به همه‏ چيز دانايى،دعايم را اجابت كن‏ اى پروردگار جهانيان



مؤلف گويد كه در بعضی نسخه ها پس از:
وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ



آمده :هر حاجت که دارى ذكر كن و بگو
يَا اللَّهُ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ...
مؤلف گويد:در بعضى نسخه‏ ها پس از:تو بر هر چيز توانايى آمده:هر حاجت كه دارى‏ ذكر كن و بگو:اى خدا،اى بسيار مهربان،اى بخشايگر،اى پديد آورنده آسمانها و زمين،اى دارنده هيبت و شكوه اى مهربان‏ترين مهربانان،خدايا!به حق اين دعا...



تا آخر آنچه گذشت.و علاّمه مجلسى از كتاب«مصباح» سيّد ابن باقى نقل كرده كه بعد از دعاى سمات اين دعا را بخواند:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ وَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ تَفْسِيرَهَا وَ لا تَأْوِيلَهَا وَ لا بَاطِنَهَا وَ لا ظَاهِرَهَا غَيْرُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ .



خدايا!به حق اين دعا و به حق اين نامهايى كه نه تفسير و تأويلش و نه باطن‏ و ظاهرش را كسى جز تو نمى‏داند، از تو خواستارم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و خير دنيا و آخرت را روزى‏ام گردانى.



پس‏ حاجات خود را بخواهد و بگويد
وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ وَ انْتَقِمْ لِي مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ
با من آنچه شايسته تو است انجام ده نه آنچه سزاوار من است و انتقام مرا از فلان فرزند فلان بگير



و نام دشمن را بگويد،سپس بگويد:
وَ اغْفِرْ لِي مِنْ ذُنُوبِي مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ وَسِّعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ إِنْسَانِ سَوْءٍ وَ جَارِ سَوْءٍ وَ سُلْطَانِ سَوْءٍ وَ قَرِينِ سَوْءٍ وَ يَوْمِ سَوْءٍ وَ سَاعَةِ سَوْءٍ وَ انْتَقِمْ لِي مِمَّنْ يَكِيدُنِي وَ مِمَّنْ يَبْغِي عَلَيَّ وَ يُرِيدُ بِي وَ بِأَهْلِي وَ أَوْلادِي وَ إِخْوَانِي وَ جِيرَانِي وَ قَرَابَاتِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ظُلْما إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ وَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .
گناهانم را آنچه بوده و آنچه خواهد بود بيامبرز و پدر و مادرم و همه مردان و زنان باايمان را مشول آمرزشت قرار داده و بر من از روزى حلالت وسعت عنايت كن و مرا از شر انسان بد و همسايه بد و پادشاه بد و همنشين بد و روز بد و ساعت بد كفايت فرما و از كسى‏ كه بر من‏ حيله مى ‏ورزد و بر من ستم مى‏ كنم انتقام بگير و هم انتقام بگير از آن‏كه بخواهد بر من و خانواده ‏ام و فرزندانم و برادرانم و همسايگانم‏ و نزديكانم از مردان و زنان باايمان ستم روا كند،همانا تو بر آنچه بخواهى توانايى و به هر چيز دانايى،دعايم را اجابت كن‏ اى پروردگار جهانيان.



بعد بگوید:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَى وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَامَةِ وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى مُسَافِرِي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما كَثِيرا.
خدايا!به حق اين دعا بر تهيدستان از مردان و زنان با ايمان توانگرى‏ و ثروت عطا فرما و بر بيماران اهل ايمان از مردان و زنان بهبودى و تندرستى ببخش و بر مؤمنين و مؤمنات‏ در قيد حيات با لطف و كرامت و بر مؤمنين و مومنات از دنيا رفته با آمرزش و رحمت،و بر مؤمنين و مؤمنات سفر كرده با برگشت به وطنهاى خويش در لباس سلامت و بهره‏مندى‏ عنايت فرما،به رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان و درود خدا بر سرور ما محمّد پايانبخش پيامبران و بر خاندان‏ پاكش و هم سلام بسيار خدا بر ايشان



ابن فهد حلّى فرموده است:پس از دعاى سمات مستحب‏ است بگويى:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ بِمَا فَاتَ مِنْهُ مِنَ الْأَسْمَاءِ وَ بِمَا يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسِيرِ وَ التَّدْبِيرِ الَّذِي لا يُحِيطُ بِهِ إِلا أَنْتَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا و بجاى كذا و كذا


خدايا!از تو درخواست مى‏ كنم به احترام اين دعا و به آنچه از نامهايت كه در آن نيامده و به‏ آنچه در بردار از تفسير و تدبيرى كه جز تو كسى بر آن احاطه ندارد،كه با من چنين و چنان‏ كنى


http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=14217&pid=18104#pid18104

برچسب: 

دعا برای ثروتمند شدن

سلام.دعایی هست برای ثروتمند شدن.یه دعای درست و حسابی.میدونم همه چیز مربوطه به سعی و تلاش خود ادم.ولی توی زندگی اکثر ادمای ثروتمند همیشه یه نقطه ی عطف و یه جرقه ای هست.مثلن یکی یه زمین میخره پس فردا زمینش میافته لب خیابون قیمتش بیشتر میشه.یا یه موقع یکی یه ایده به ذهنش میرسه همونو اجرا میکنه پولدارمیشه.یا مواردی مشابه.یه دعایی که باعث اون جرقه بشه تو زندگیم.

عبارات و ادعیه عربی

با سلام
با توجه به این زبان ما فارسی است و برخی کلمات عربی دیگه بخشی از زبان فارسی شده
سوالم اینه که چرا ما ادعیه رو به زبان عربی می خونیم ؟
و از برخی عبارات عربی در زبونمون استفاده می کنیم؟
مثلا بهتر نیست که بجای" الحمد الله " "سپاس خدا "رو به کار ببریم

نکات آموزنده از لابلای دعاهای امام سجاد (ع)

دعای 12 مورد 1
خدایا سه خصلت است که مرا از درخواست از تو باز می دارد Sad در دعای کمیل هم داریم : گناهانی که مانع استجابت دعا میشوند)

اول : امری که به آن فرمان داده ای اما من در انجامش درنگ کردم
دوم : کاری که مرا از آن نهی نمودی اما بسویش شتافتم
سوم: نعمتی که به من بخشیدی اما در سپاسگزاریش کوتاهی نمودم


برچسب: 

در ادعیه اشک و حال خوبی دارم اما در نماز نه!

انجمن: 

سلام
من وقتی با خدا در دل میکنم؛ یا صحیفه سجادیه میخونم به خصوص دعای 16 که فوق العاده هست برای من؛ حال خوبی دارم، اشک می ریزم و حواس جمعه؛ اما نماز نه! بسیار کم پیش میاد که مقدار کمی از حال دعا در نمازم باشه؛ چه کنم؟
ممنون