روابط اجتماعی
مهارت ارتباط بین فردی موثر
ارسال شده توسط راهنما در چهارشنبه, ۱۳۹۷/۰۱/۰۸ - ۲۲:۰۸• کمیت روابط مان را افزایش دهیم
• کیفیت روابط مان را ارتقاء بخشیم.
تعریف مهارت روابط بین فردی:
فرآیندی است که به وسیله آن آگاهی ها و احساسات خود را از راه پیام های کلامی و غیرکلامی با دیگران در میان می گذاریم.
فواید :
این توانایی موجب تقویت رابطه گرم و صمیمی ما با دیگران به ویژه اعضای خانواده، تقویت روحیه مشارکت، اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران می شود و از این راه می توانیم مرزهای روابط گام برداشته و هرچه زودتر به دوستی های مناسب و ناسالم خود پایان دهیم، پیش از آنکه مورد آسیب جدی قرار بگیریم.
• ایجاد سوءتفاهم
• نارضایتی از روابط با دیگران
• احساس تنهایی
• کاهش اعتماد به نفس و احساس درماندگی
• آسیب پذیری و کاهش توانایی در مقابله با مشکلات
• انزوا و طرد
• استرس و فشار رواني
• احساس خشم و تعارض
• ناكامي در ارضاي نيازها
نیازبه برقراری ارتباط ناشی از:
• نیازهای مادی
• نیاز به امنیت
• نیاز به تعلق و احترام
• نیاز به صمیمیت
• نیاز به حمایت و تأیید
[=&]
ادامه دارد...
[/]
ضعف در رابطه ی اجتماعی می تواند باعث دیرازدواج کردن
ارسال شده توسط سجاد1375 در چهارشنبه, ۱۳۹۵/۱۱/۲۰ - ۱۳:۵۸سلام محضر همه ی عزیزان
ایا ضعف در رابطه ی اجتماعی می تواند باعث دیرازدواج کردن شخص شود.
ازدواج و زشت بودن ظاهر
ارسال شده توسط hadighnd در سهشنبه, ۱۳۹۵/۰۶/۰۹ - ۲۳:۳۹با عرض سلام
با توجه به این که تعدادی از جوانان در هر جامعه به خصوص در عصر حاضر، از مشکلات مربوط به زشتی ظاهر (مانند عدم امکان ازدواج، حضور در جامعه و محافل، عدم امکان داشتن دوست، مورد تمسخر قرار گرفتن، افسردگی و...) رنج می برند، می خواستم بدونم که آیا اسلام راهی برای مواجه شدن با این مشکل دارد؟ تکلیف این دسته از جوانان چیست؟
با تشکر
چگونه مهارت روابط اجتماعی خود را تقویت کنم؟
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در چهارشنبه, ۱۳۹۴/۱۲/۰۵ - ۲۲:۲۹با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
من در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکلاتی هستم و به آن شکلی که استعداد و توانایی برای انجام امور در زمینه های مختلف را دارم به دلیل همین مشکل روابط اجتماعی کم نمی توانم از تمام پتانسل خودم استفاده کنم و همیشه این موضوع من را آزار می دهد دلایلی که از نظر خودم باعث این موضوع می شود که نتوانم روابط اجتماعی خوبی داشته باشم را برای شما ذکر می کنیم و امیدوارم که با مشاوره و راهنمایی من را در حل این مشکل یاری کنید:
1-بسیار واکنش دیگران به صحبت ها و رفتار های خودم برای من اهمیت دارد و به نظرم یکی از دلایل اصلی این موضوع می تواند این باشد به عنوان مثال وقتی بخواهم کاری را انجام دهم اول بررسی می کنم که در جمع چه افرادی هستند بعدا سعی می کنم متناسب با افراد حاضر در جمع که از اقشار مختلف می توانند باشند نحوه صحبتم را تنظیم کنم و از اول و انتهای آن بزنم و ...
2-اعتماد به نفس بسیار پایینی دارم و حالت وسواس گونه نسبت به ظاهر خود دارم! که این شامل چهره و حتی نوع صدای خودم هم می شود که به نظر خودم حتی تن صدای خوبی هم ندارم با اینکه در گذشته های دور در مسابقات قرآنی هم شرکت می کردم و رتبه هم می اوردم!
3-تغییر ناگهانی شرایط هم سخت است بار ها کتاب های مختلف روانشاسی در اینمورد را خوانده ام و شاید بشود گفت عالم بی عمل هستم البته سعی در تغییر خودم داشته ام اما با توجه به اینکه در محیطی که بودم من را همینگونه که الان هستم پذیرفته اند تلاش های من معمولا با شکست مواجه شده است البته نا امید نشده ام اما هنوز قادر به رفع این مشکل نشده ام.
4-در ارتباط با جنس مخالف این مشکل مضاعف می شود نمی دانم حیای بی جاست یا کم رویی مفرط یا نداشتن اعتماد نفس و یا خشکه مذهبی بودن و یا ... ،البته بد برداشت نشود منظور من تنها در حیطه ارتباط با نامحرم نیست،هر چند که در اینمورد هم این مشکل وجود دارد و در اموری هم که از نظر شرعی سخن گفتن و ارتباط مانعی ندارد هم بنده مشکل مضاعف دارم اما حتی این موضوع شامل جنس مخالف محرم هم می شود در واقع به غیر از مادرم که با او راحتتر هستم با سایر افراد این مشکل کم و بیش وجود دارد چه با خواهرانم یا عمه ها و خاله ها و ...،در این مورد هم بنده را راهنمایی بفرمایید.(نظرات جداگانه خاص برای این موضوع به غیر از مواردی که برای دیگر گزینه ها مطرح می فرمایید.)
5-پدر بنده فوق العاده اهل سرزنش کردن هستند یعنی برای یک موضوع حتی پیش پاافتاده از نظر من شخص را ساعتها سرزنش می کند البته اکنون بحمد الله دیگر برای بنده این سرزنش ها تمام شده اما همین سرزنش های دوران نوجوانی به نظرم تاثیر بسزایی در این مشکل بنده داشته است.البته با مطالعه کتاب های روانشناسی به این نتیجه رسیده ام که در اکثر امور پدر بنده به طرز شگفت انگیزی! دقیقا بر خلاف تمام اصول روانشاسی با بنده رفتار داشته است که یک مورد آن مطرح شد.
6-موردی که حس می کنم این است که به دلیل عدم بهره گیری از مهارت ارتباط با دیگران دچار نوعی کند ذهنی! شده ام،منظورم این است که بنده یک زمانی در کودکی که مشهور به سرزبان داشتن و حاضر جواب بودن بودم اکنون وقتی کسی به من چیزی بگوید در آن لحظه انگار ذهنم یخ زده است و هیچ واکنش کلامی نمی توانم به او بدهم دور از جان خودم فبهت الذی کفر! یعنی انگار ذهنم قفل می کند!
البته مشکلات و علل منحصر به موارد گفته شده نیست و ابعاد دیگری هم دارد که اجمالا برای شما بیان شد اگر نیاز به توضیح بیشتری داشت در ادامه توضیحات بیشتری خدمت شما خواهم داد.
باتشکر
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
:Gol:حق همسایه از دیدگاه اسلام
ارسال شده توسط عرفان در پنجشنبه, ۱۳۸۹/۰۴/۱۷ - ۰۹:۱۷خوشحال و مسرور بخاطر اینکه عمیق ترین و کامل ترین و اجتماعی ترین و عاطفی ترین نکات در این زمینه به ما گوشزد شده.
ناراحت چون متاسف می شیم که چرا ما ملزم به اجرای آنها نیستیم؟
می ترسم چراکه اگر انجام ندم مکافات عملم رو خواهم دید ولی امیدوار که معصومین ما را یاری خواهند نمود.
به نظر شما و با استدلال عقلی خودتون؛چه وظیفه ای نسبت به همسایه داریم؟