زن در اسلام
آیا روایات زیر معتبرند؟ (زن در روایات اسلامی)
ارسال شده توسط سیصدوسیزده در یکشنبه, ۱۳۹۸/۱۲/۱۸ - ۱۶:۰۵مرز و تفاوت بین دفاع از حقوق زنان و فمینیست کجاست؟
ارسال شده توسط **گلشن** در دوشنبه, ۱۳۹۳/۱۰/۲۹ - ۱۸:۵۱سلام
بسیار در این سایت دیده ام که دفاع از حقوق زنان را برابر با فمینیست می پندارند
ایا این درست است ؟ اگر نیست این مرز چیست ؟
متشکرم
آیا مشارکت و حضور اجتماعی زنان مساوی با اشتغال است؟
ارسال شده توسط اللیل والنهار در چهارشنبه, ۱۳۹۶/۰۵/۱۱ - ۱۸:۳۱سلام
امیدوارم بتونیم به یه نتیجه خوبی برسیم تو این تایپک
جایگاه حضور اجتماعی زن در اسلام
نظر کارشناس و کاربران محترم اسک دین رو در این باره میخواستم بدونم
منظور از مشارکت و حضور اجتماعی زن چیست؟
مسائل چون فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و... به چه میزان باید مهم باشد؟
آیا حضور بانوان در این گونه مسائل مشکلاتی ایجاد کرده؟ اگر پاسخ آری باشد راهکار چیست؟اگر خیر فواید آن چیست؟
میزان حضور باید مساوی و پایاپای با حضور آقایان باشد؟
چرا حضور اجتماعی زنان را صرفا اشتغال زنان میداند؟(این موضوع پررنگ تر دیده میشه) یعنی اکثر خانمها براش سر و دست میشکنند:)
پیشاپیش باتشکر از پاسخگوی کارشناس محترم و مشارکت کاربران گرامی
یاحق
سوال در مورد زن و اجتماع .....؟
ارسال شده توسط heyran در یکشنبه, ۱۳۹۲/۱۰/۰۸ - ۲۰:۲۴این سوالای هست که یکی از خانمها ازم پرسید.شما چه جوابی براش دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟کارشناسا محترم لطفا جواب بدین
آیا همه دستورات و سفارشاتی که در دین ما مطرح شده با معیار های جامعه امروزی سازگاری دارد؟ برای مثال وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش امام حسن(ع) که توصیه ها و سفارشات قابل تاملی در این نامه وجود دارد اما..... آیا سفارشاتی که در مورد زنان شده میتواند نیاز های زن امروزی را مرتفع کند؟ چیزی که یک زن در زمان امام علی حتی به آن فکر هم نمیکرد امروزه به نیازی اساسی تبدیل شده . زن امروزی نیاز به حضور فعال در جامعه ، مطرح بودن در جامعه و نیز ابراز عقاید و اندیشه های خود دارد در حالیکه در این نامه ، زن، بنا به دلایلی که برای من روشن نیست ، تا جایی که ممکن است از حضور در اجتماعات منع شده ...
دانلود کتاب «نقد کنوانسیون رفع کلیه ى اشکال تبعیض علیه زنان» + پیوست
ارسال شده توسط مسلمان ایرانی در چهارشنبه, ۱۳۹۳/۰۴/۰۴ - ۱۶:۲۶در لینک ذیل می توانید کتاب "نقد کنوانسیون رفع کلیه ى اشکال تبعیض علیه زنان" را که تألیف خانم فریبا علاسوند، استاد حوزه، می باشد، دانلود کنید:
شناسنامه کتاب:
نقد کنوانسیون رفع کلیه ى اشکال تبعیض علیه زنان
نویسنده: خانم علاسوند
ویراستار: حمیده انصارى
حروف نگار و صفحه آرا: حسن یوسفى
نوبت چاپ: 1382
تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علمی
ه ناشر: انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه
شمارگان: 2000 جلد
قیمت: 1600 تومان
شابک: 6 ـ 50 ـ 6918 ـ 964
مراکز پخش:
قم: مدرسه ى عالى دارالشفاء، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، تلفن: 7748383
تهران: خ انقلاب، روبروى دبیرخانه دانشگاه، ساختمان امیرکبیر (کتب جیبى) طبقه سوم، واحد 9. مؤسسه ى فرهنگى دانش و اندیشه ى معاصر، تلفن: 6492693
پیوست:
چالشهاى کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان تألیف سید احمدرضا حسینی
این کتاب را همچنین می توانید به صورت آنلاین در یکی از دو لینک ذیل نیز بخوانید:
http://www.andisheqom.com/public/application/index/library?c=4
{{دوست داشتن زن در اسلام }}
ارسال شده توسط استاد در یکشنبه, ۱۳۹۳/۰۱/۱۰ - ۱۳:۵۲بسمه تعالی
یکی از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، چنانکه میدانیم در برخی آیینها رابطه جنسی ذاتا پلید است، بعقیده پیروان آن آئینها تنها کسانی به مقامات معنوی نائل میگردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان میگوید: " با تیشه بکارت درخت ازدواج را از بن بر کنید. " همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسد به فاسد اجازه میدهند یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و اختیار از کفشان ربوده میشود و گرفتار فحشا میشوند و با زنان متعددی تماس پیدا میکنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند، ریشه افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت بدبینی به جنس زن است، محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی بحساب می اورند.
اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت: «من اخلاق الانبیاء حب النساء» (وسائل جلد 3 صفحه 3). پیغمبر اکرم می فرمود من به سه چیز علاقه دارم، بوی خوش، زن، نماز.
برتراند راسل میگوید: در همه آئینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت میشود مگر در اسلام، اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آنرا پلید نشمرده است. از نظر اسلام، علاقه جنسی نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوی و خلق انبیاء است.پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و أئمه اطهار علیهم السلام طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکرده اند و بر عکس روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح می نمودند.
یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت و همه شب تا صبح به نماز می پرداخت، همسر وی جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید، رسول اکرم (ص ) در حالی که آثار خشم از چهره اش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش عثمان بن مظعون رفت و به او فرمود: ای " عثمان " بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است، شریعت من شریعت فطری آسانی است، من شخصا نماز میخوانم و روزه میگیرم و با همسر خودم نیز آمیزش میکنم، هر کس میخواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد. ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنت های من است.
خدیجه 15 سال از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بزرگتر بود. ( بعد از وفات خدیجه ) هر وقت نام او را می بردند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با عظمت از او یاد می کرد و گاهی اشکش جاری میشد که عایشه ناراحت میشد. عایشه بر عکس، چون جوان بود به جوانی خودش می نازید. یک دفعه هم گفت یک زن پیر که دیگر اینقدر اهمیت ندارد که این قدر به او اهمیت میدهی؟ فرمود چه میگویی تو؟ خدیجه برای من چیز دیگری بود.
در شب زفاف امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها طبق آنچه که معمول بوده و شاید هنوز هم در بعضی دهات معمول است وقتی عروس و داماد را داخل اتاق بردند زنها پشت در اتاق جمع شدند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود کسی حق ندارد اینجا جمع شود، دور شوید، همه بروند. بعد از مدتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند از آنجا بگذرند، دیدند اسماء بنت عمیس از آن نزدیکی نرفته است، فرمودند مگر من نگفتم که کسی اینجا نباشد، تو چرا نرفته ای؟ گفت یا رسول الله خدیجه در وقت مردن وصیتی کرد ( چون حضرت زهرا کوچکترین دختر حضرت خدیجه بود ) و به من گفت اسماء من می میرم و نگران دخترم فاطمه هستم. فکر میکنم که این دختر شب عروسی در پیش دارد و در شب عروسی دختر به مادر احتیاج دارد، سخنانی دارد که فقط با مادر طرح میکند و من نیستم. به تو وصیت میکنم که مراقب شب عروسی زهرا باش. این زن میگوید که وقتی اسم خدیجه را بردم دیدم اشکهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جاری شد. فرمود پس تو بمان. گفت من اینجا هستم برای اینکه اگر زهرا کسی را صدا کند من جلو بروم، ممکن است حاجتی داشته باشد. این پیغمبر است ولی در عین حال پیوند زناشویی اش تا این مقدار محکم است چون " للله " و " فی الله " است.
امام حسین علیه السلام یکی از همسرهایشان "رباب" نام دارد و فقط او در کربلا بود. او مادر حضرت سکینه است. حضرت نسبت به این زن بسیار اظهار وفاداری می کردند و حتی (یک) رباعی از ایشان نقل شده:
لعمرک اننی لاحب دارا *** تکون بها السکینة و الرباب
احبهما و ابذل جل مالی *** و لیس لعاتب عندی عتاب
(فی رحاب ائمة اهل البیت، ج3 / ص 166)
یعنی به جان دوست قسم که من آن خانه ای را که در آن رباب همسرم و سکینه دخترم باشد دوست میدارم. من این دو نفر را دوست دارم و دلم میخواهد مال و ثروتم را خرج اینها کنم و کسی مانع و مزاحم من نشود.
ببینید این اولیای حق روابطشان چگونه است! این گونه زنها هستند که در مورد آنها (و همسرانشان) گفته میشود: «ادخلوا الجنة انتم و ازواجکم تحبرون؛ شما و همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید» (زخرف/70). همچنین رفتار و سخنان پیامبر اکرم در مورد حضرت زهرا (ع) موید اهمیت اسلام به محبت در خصوص زنان می باشد از جمله: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است (خصائص نسائی، ص 35 و کنز العمال ، ج 6، ص 220 ) و فرمود: هرآنچه او را اندوهگین کند، مرا هم اندوهگین می کند. هرآنچه او را بیازارد... وخسته کند، مرا نیز آزرده می سازد. هر چه او را شادمان کند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا نیز افسرده می نماید (فضائل الخمسة، ج 3، ص 5-15) و فرمود: ای فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو، غضب می کند و به خاطر رضای تو خشنود می شود (ذخائر العقبی، ص 39 و میزان الاعتدال ذهبی،ج 2، ص 72. ).
زمانی نیز فرمود: این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد که فاطمه سرور زنان بهشت است (صحیح ترمذی، ج 2، ص 306.) و نیز فرمود: ای سلمان، هرکس فاطمه را دوست بدارد، در بهشت است و هر کس با فاطمه دشمنی ورزد، در جهنم است. ای سلمان، دوست داشتن فاطمه، در یکصد جایگاه به کار می آید که راحت ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است. هر کس دخترم، از او راضی باشد من از او راضی هستم و هر کس من از او راضی باشم خدا از او راضی است و هر کس که فاطمه بر او غضب کند، خدا بر او غضب می کند (فرائد السمطین، ج 2، ص 67).
زهرا(س) در نظر پیامبر عظیم الشأن، ازجایگاهی بلند برخوردار بود و نمی توان برای منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدی تعیین کرد. صحیح تر آن که بگوییم، زبان و قلم از قدرتی برخوردار نیست که بتواند از عهده این کار برآید. در یک سخن باید گفت: در پهناورترین مکان قلب پدر خویش جای داشته و در کشور وجود پیامبر اکرم(ص)، بهترین موقعیت از آن وی بوده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام، هنگامی که آهنگ سفر داشت با فاطمه علیها سلام بعد از همه وداع می کرد و هنگام مراجعت با او قبل از همه ملاقات می کرد( مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 498).
عایشه روایت می کند: هنگامی که فاطمه علیها سلام داخل می شد، پدرش برمی خاست او را می بوسید و درجای خود می نشاند. همچنین او می گوید: روزی پیامبر گلوی فاطمه را بوسید، عرض کردم: ای رسول خدا، کاری کردید که پیشتر انجام نمی دادید! حضرت فرمود: ای عایشه، وقتی مشتاق بهشت می شوم گلوی فاطمه را می بوسم( صحیح ترمذی، ج 2، ص 319).
منابع:
شهید مطهری/اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص 18-17
فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونی، ص 227
شهید مطهری/آشنایی با قرآن 5، ص 33-30
حیات طیبه ی زن در مکتب قرآن
ارسال شده توسط صیانه در سهشنبه, ۱۳۹۱/۱۲/۲۲ - ۱۳:۲۶[="Green"]:Gol:[/]
آقای سید حسین حر مقاله ای در فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37 تحت عنوان کمالات معنوی و حیات طیبه زن در مکتب قرآن نوشته اند
آنچه در این مقاله به شرح و توضیح و تبیین آن پرداخته می شود عبارتند از:
[="DarkSlateBlue"]ـ نگاه اجمالی به زن در کشورها و مکاتب گوناگون و دنیای غرب و نیز نگاه اسلام به زن
ـ مقایسه حکم اسلام با سایر مکاتب و دنیای غرب در مورد حقوق زنان
ـ توجه به اینکه دین و ایمان و گوهر تقوا، معماران شخصیت انسان هستند.
ـ نقش اسلام در احیای ارزش مقام زن و تکریم شخصیت آنان
ـ مساوات مرد و زن در پیشگاه خدا
ـ ارائه و ترسیم الگوی جامع شخصیت زن در اسلام توام با ویژگیهای شاخص زنان نمونه
ـ عوامل حفظ شخصیت و محبوبیت زن از منظر قرآن
ـ سهم زنان در پیشبرد و ترویج و توسعه ی اهداف اسلامی
ـ نقش زنان در تحکیم مبانی خانواده و تربیت نسلی متعهد و متدین و عالم
[/]
در این جستار مقاله ی مذکور نوشته خواهد شد
ادامه دارد ...
موقعيت زن در تاريخ و اسلام
ارسال شده توسط گمنام در چهارشنبه, ۱۳۸۸/۰۶/۱۸ - ۲۲:۵۴
انحراف فكرى انسان گمراه نسبت به زن
اقوام و مللى كه بر اثر كبر و نخوت از تعاليم حق، كه به وسيله كتب آسمانى، و زبان پاك انبياء تبليغ مى شد جدا مى زيستند، در تمام امور جهان و انسان دچار انحراف فكرى شدند، و نسبت به هستى و مخلوقات آن بطور اغلب، در قضاوت خود به تاريكى ره سپردند، و مسائلى دور از حقيقت، و مطالبى خلاف واقعيت گفتند، و بر اساس همان برداشتهاى غلط و قضاوت هاى ظالمانه زندگى كردند، و از اين طريق ظلم سنگينى بر خود و ديگران روا داشتند، و صفحات تاريخ حيات را به زشتى و پليدى نقّاشى كردند.
از جمله قضاوت هاى آنان نسبت به زن بود، كه قضاوتى دور از حقيقت، و امرى خلاف اخلاق و انسانيت، و برنامه اى ضد حق و واقعيت بود.
من در مطالعاتم در كتبى كه در اين زمينه نوشته شده چه كتب غربى و چه كتابهاى تأليف شده در شرق به اين نتيجه رسيدم، كه اقوام و ملل جداى از حق و بريده از وحى، و فرورفته در هواى نفس و غرق افكار غلط چه در غرب و چه در شرق، نسبت به زن ده گونه قضاوت ظالمانه و دور از منطق عقل و زبان انسانيت داشتند.
1 ـ موجودى است صد در صد ضعيف و ناتوان: بر اين اساس بايد نسبت به مرد در تمام جهات، بى چون و چرا تابع و فرمانبردار و محكوم باشد، و حق مداخله در هيچ كارى را حتى در چهارچوب خانه شخصى ندارد.
2 ـ موجودى است داراى روح شيطانى: بر اين ملاك يا صد در صد خارج از حدود انسانيت است، يا اگر بهائى به او داده شود چيزى بين انسان و حيوان است، روى اين حساب فاقد ارزش مى باشد، و قابل احترام نيست، و براى وى هيچ گونه شخصيتى نمى توان تصوّر كرد.
3 ـ براى او مالكيت و اختيار دارى نسبت به اشياء و عناصرى كه قابل ملكيت است وجود ندارد، اگر مرد صلاح بداند مى تواند مالك شود، آن هم نه هر چه را بخواهد.
4 ـ از جانب ارث گذارندگان هيچ گونه ارثى نمى برد، بلكه خود او از عناصر ارث است كه پس از مرگ پدر يا شوهر به ديگران ارث مى رسد!!
5 ـ عبادت و بندگى و ورود در حوزه معنويت حق او نيست، چون عباداتش فاقد ارزش است، و اجر و مزدى براى عبادت ندارد زيرااز نظر عقلى بسيار ضعيف و موجودى بوالهوس است.
6 ـ از نظر حقوقى و قضائى لياقت انتساب به پدر و پسر خود را ندارد، تنها چيزى كه رابط بين آنهاست خون است، فقط مى توان او را نسبت به پدر و پسرش هم خون خواند، نه فرزند پدر و مادر فرزند!
7 ـ چون شوهر كرد فرزندان وى نوه پدر او نيستند، بيگانگى بين پدر زن و فرزندان زن حكومت قطعى دارد، نسبت از جانب اولاد ذكور است.
8 ـ بين او و مرد در مسئله مرگ تفاوت كلّى وجود دارد، مرد پس از مردن باقى، و زن پس از پايان عمر فانى است.
9 ـ در تصرف عنوان شيئيت است، روى اين حساب مرد هرگونه تصرّفى در مال و ثروتش دارد، همان تصرف را نسبت به زن دارد، مى تواند او را قرض بدهد، به اجاره واگذار كند، ببخشد، بفروشد، اخراج كند و نهايتاً به قتل برساند.
10 ـ كالاى شهوت است تنها براى لذت برى مرد آفريده شده، و مرد هم در لذت برى و بهره گيرى از او قانونى نمى شناسد، در اين قسمت دهم اروپا و آمريكاى جداى از نبوت انبيا آنچنان نسبت به زن راه افراط پيموده، كه حدى براى آن نيست، زن در قسمت عمده اى از مغرب زمين كالاى سينما، تلويزيون، ويدئو، ماهواره و انواع مجلات براى جلب و جذب مشترى بيشتر، و درآمد مالى سنگين تر براى مؤسّسات حيوانى و شهوانى است!!
پاسخ اسلام به انحرافات فكرى انسان گمراه نسبت به زن
اسلام آئين و دين الهى است، اسلام فرهنگ فطرت و آهنگى هماهنگ با تمام شئون انسان و انسانيت است، نظام مسائل و قوانين در اسلام از جانب خداوند بزرگى است كه بناى ساختمان انسان را بنا نهاده، او كه مى داند انسان چيست و كيست و داراى چه ظاهر و باطنى است، بر اساس كيان و حيثيّت و موجوديت او قانون وضع كرده، و وى را به حقايقى كه بايد برسد هدايت نموده است.
اسلام در پاسخ ياوه هاى دهگانه اى كه در طول تاريخ حيات نسبت به زن گفته شده، و آنها را در افكار و انديشه ملل رسوخ داده و به عنوان فرهنگ درآورده بود چنين مى گويد:
1 ـ خلقت زن و كيفيت وجود او همانند مرد است و صد در صد مصداق حقايق و واقعياتى است، كه حضرت حق از خلقت او هدف داشته، و با تمام وجود محقق به حقيقت انسانيت است و خلاصه با تمام حيثيت انسان است انسانى كه:
َقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ فى اَحْسَنِ تَقْويم.[38]
به حقيقت كه انسان را در نيكوترين سيرت و صورت آفريديم.
صُنْعَ الله الَّذى اَتْقَنَ كُلَّ شَيْئ اِنَّهُ خَبيرٌ بِما تَفْعَلُونَ.[39]
صنع خداست، خدائى كه هر چيزى را در كمال اتقان و استحكام ساخته كه او به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
اَلَّذى اَحْسَنَ كُلَّ شَيْئ خَلَقَهُ.[40]
خدائى كه هر چيزى را به نيكوترين وجه آفريد.