شهدا

ܓ✿ بر روح رســـــول مهـــــربانی صلوات ܓ✿ رباعیات صلوات بر معصومین

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه عزیزان

مدتی بود که خلا وجود رباعیات صلوات برای نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهلبیت علیهم السلام به ویژه امام زمان علیه السلام امام زادگان مانند حضرت ابوالفضل و حضرت معصومه و شهدا و امام خمینی و رهبر و فرماندهان شهید و شهدای گمنام و ... ذهنم را گرفته بود. این رباعیات اگر سروده شوند دارای پتانسیل فرهنگی بسیار بالایی هستند که میتواند در جامعه و پیوند بیشتر همگان با اهلبیت عصمت و طهارت و فرهنگ انقلاب و مقاومت و شهادت نقش آفرین باشد. بدیهی است که ذکر صلوات و گرفتن صلوات با این رباعیات اثر تکوینی خاص خود را داراست که به صورت بارش رحمت بیکران الهی بر سر ماست.
این زمینه مانند یک معدنی که نوعا از آن بیخبریم ؛کشف و استخراج نشده است.
حقیر در رابطه با این نیاز با وجودیکه در کار شعر و شاعری توانایی چندانی ندارم اما با احساس مسئولتی که احساس میکردم شروع کردم.
اکنون در زمینه های یاد شده بیش از 200 رباعی صلوات گفته ام که بنا دارم برای ترویج این زمینه و ایجاد انگیزه در شاعران اهلبیت و نیز استفاده عزیزان برخی از آنها را در اینجا مطرح کنم. مطلب مهم دیگر کاربردهای اینگونه رباعیات صلوات و یا مصرع های برگزیده ای از آنهاست که از آن نیز غفلت شده است.
به تدریج به برخی از آن کاربردها نیز اشاره خواهم داشت.
از دوستان نیز انتظار دارم وارد بحث و گفتگو در این زمینه شوند تا بتوانیم در راستا گامهای شایسته و بایسته ای را برداریم و به یاری هم بر کمال و غنای این زمینه بیافزاییم.
دست یاری ما به سوی عزیزانی هم که طبع شعر دارند دراز است و از آنان یاری میجوییم.
با عرض معذرت از اینکه سخن طولانی شد برای آغاز یک رباعی از سروده های حقیر عرضه میگردد:



بر روح رســـــول مهـــــربانی صلوات
چون گلشن گل به شادمانی صلوات
او رونق عیش ماســـت اندر دو سرا
بر رونق عیــش جاودانی صلــــــوات

هر که دارد سر همراهی ما بسم الله....

برای دیدن 40رباعی صلوات سرودۀ بنده اینجا کلیک کنید.


حجاب ɛ✿ɜ چـــــادر ، فرشی در مسیر قدوم مهدی فاطمه (س) ɛ✿ɜ تصاویر


منبع http://www.askquran.ir/showthread.php?t=19235

دانلود فایل زیپ شده از 70 تصویر با موضوع حجاب از ضمیمه

"نرگس" هنوز چشم به راه است

انجمن: 

نرگس هنوز چشم به راه است...



درخشان ترین فصل تاریخ انقلاب اسلامی، اگر ۸ سال دفاع مقدس نیست، پس چیست؟! کم نیستند مردمی که در همه جای دنیا دست به انقلاب زدند، اما کدام ملت، مانند ملت ما پای انقلاب اسلامی خود، با همه وجود، ایستاده است؟! چه بسیار انقلاب، که مردم فقط در به ثمر نشاندنش نقش داشته اند، اما ملت ما چه در عرصه انتخابات، و چه در میدان امتحانات، در رکاب انقلاب اسلامی بوده. ملت ما فقط به انقلاب اسلامی در پای صندوق رای، آری نگفته، بلکه وقت لزوم، از نثار جان و مال و آبرو و فرزند و زن و زندگی برای انقلاب اسلامی دریغ نکرده است. از انقلاب اسلامی، قطعا نمی توان سخن گفت، الا که یاد کنیم از ایام جبهه و روزگار جنگ. دنیا انقلاب اسلامی را مهم تر از همه چیز به این می شناسد که ۸ سال تمام، اجازه نداد یک وجب از خاک پاکش نصیب دشمن زبون شود. بارها با خود اندیشه کرده ام که چرا ملت ما، بر خلاف خیلی از ملل، به جای آنکه وقت صلح را جشن بگیرد، سالگرد نبرد خود را مبارک می دارد. نبردی که البته نام درست ترش «دفاع مقدس» است، چرا که ما شروع کننده جنگ ۸ ساله نبودیم، بلکه مدافع مرزهای فرهنگی و جغرافیایی و آرمانی مان بودیم. پس این روزها بیش از آنکه سالگرد حمله دشمن به ما باشد، سرفصل تاریخی ترین دفاع جانانه و دلیرانه ملت ماست، و دقیقا از همین روست که هفته دفاع مقدس، همواره نزد ملت ما قدر دیده و در صدر نشسته است. برای مردمی بودن انقلاب اسلامی، اگر چه می توان دلایل متعدد آورد، اما بهترین و ملموس ترین دلیل مردمی بودن این انقلاب، باورم هست که دوران دفاع مقدس است. چه بسیار از جوان و پیر که هرگز نظامی نبودند، اما دلبستگی شان به نظام جمهوری اسلامی، باعث شد که لباس بسیج بپوشند و کنار سپاه و ارتش، دفاع کنند از انقلاب اسلامی. لابد این انقلاب، مردمی است که ایام جنگ، بچه ها پول خرد خود را در قلک جمع می کردند، اما به جای خرید اسباب بازی و عروسک، پس انداز اندک خود را می فرستادند جبهه تا قطره قطره جمع شود، وانگهی دریا شود. روزگاری بود آن ایام. بچه ها پول توی جیبی خود را جمع می کردند و می فرستادند برای پدران شان. نامه دارم از آن ایام با یک دست خط کودکانه و رویایی که در ادامه پلاک امروز برای تان می آورم:

«به نام خدای مهربان. سلام بابا. من و داداش علی، پول های مان را در قلک جمع کرده ایم که با هم خیلی شده. پول عیدی هم هست که خیلی نو باید باشد. پول های نو بیشتر مال من است و پول خردها بیشتر مال داداش علی است که از مامان گرفته. وقتی داری با این صدام خره می جنگی، برو برای خودت بیسکوئیت بخر، تا گرسنه نمانی. مامان هم سلام می رساند و همیشه در سفره، برای تو ظرف غذا کنار می گذارد که اگر برگشتی، بیایی کنار خود ما و غذای داغ بخوری. باباجون! دل نرگس برایت تنگ شده. زودتر بیا».

از این نامه ها بسیار است و گمانم از هر برگه رایی، بیشتر نشان می دهد عمق مردمی بودن انقلاب اسلامی را، اما ادامه بدهم با بابای همین نرگس که هنوز هم برنگشته است. دوره کودکی و عروسکی و خاله بازی و نوجوانی و جوانی و تحصیل و دانشگاه و عروسی و حتی مادرشدن نرگس گذشت، اما بابا هنوز هم از جنگ برنگشته. بنده خدا نرگس که دیگر نمی داند قلک پولش را به کدام قسمت خاک جنوب باید بفرستد. چه خوب است که این خط و خطوط سیاسی، گاهی به جای این همه دعوا و منازعه، دمی درنگ کنند که برای این حرافی آزادانه شان، خون چند جوان در خط مقدم نبرد ریخته شده، و چشم چند نرگس هنوز به در است، بلکه اگر بابا نمی آید، پلاکی بیاید و چند تکه استخوانی. چه خوب حالا که در هر کوی و برزنی، تصویری از شهدا زده اند و تمثالی از جبهه و نقشی از مردان بی ادعا، دمی با خود خلوت کنیم که چه می خواهند شهدا از ما؟! مبادا که مجادلات بی خودمان، تفسیر به این شود که داریم روی خون شهدا سرسره بازی می کنیم. چشم شهدا به ماست و چشم نرگس ها نزدیک ۳۰ سال است که دوخته شده به در. دمی درنگ باید کرد که چه می خواهیم جواب این خون ها را بدهیم و پاسخ این خون دل ها را. هر جا که من و شما ایستاده ایم و روی هر صندلی که نشسته ایم و هر مقامی که داریم، حتی هر نفسی که می کشیم، مدیون شهداییم. شهدایی که خانواده خود را وصیت نکردند؛ از زن و زندگی و اهل و عیال گذشتند و فقط گفتند و فقط نوشتند؛ «ولایت فقیه». خوب است هر گروهی با خود خلوت کند که چقدر «آقا» از ایشان رضایت دارد. خوب است اندکی لااقل رفتار و گفتارمان را با ملاکی از جنس پلاک شهدا بسنجیم و این سئوال تکراری را گاه گداری با خود، حداقل به عنوان یک تلنگر زمزمه کنیم که «بعد از شهدا ما چه کرده ایم»؟! چقدر دلمان برای صندلی مان می سوزد، چقدر برای راه شهدا؟! در این همه دعوای سیاسی، چقدر اخلاص هست و چقدر اختلاس؟! گمانم بر خلاف مردم، دار و دسته های حزبی و خط و خطوط گروهی، نمره خوبی در این باره نمی گیرند. روزی در فلان دیدار، همسر یک شهید با اشک چشم داشت به جماعتی از مسئولین می گفت: «از اینجا که ایستاده اید، چند قدم به عقب بروید». همه چند قدمی پا عقب گذاشتند. همسر شهید آنگاه گفت: «روی خون شهدا ایستاده اید شما. لااقل به حرمت خون های ریخته شده این ملت، درست کار کنید». القصه! درست کار می کنند؟! درست کار می کنیم؟! و از همه مهم تر باز هم باید از خودمان بپرسیم که «بعد از شهدا ما چه کرده ایم»؟! راستی یک سئوال! می دانید از ۵ فروردین سال ۶۱ که بابای نرگس به جبهه رفت، تا همین امروز، این دختر خوب وطن، دقیقا چند سال و چند ماه و چند هفته و چند روز است که بابایش را ندیده؟! مادر نرگس که می گوید؛ «برای ما هر دقیقه اش، یک عمر بود که با اشک دیده گذشت».


روزنامه جوان/ ۲۹ شهریور۱۳۹۰
حسین قدیانی قطعه 26

روزه و ماه رمضان ~❀~ شهدا و جبهه و اسرا :::>

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می آورد




سحری خوردن کنار آرپی چی و مسلسل، وضو با آب سرد و قنوت در دل شب توصیف ناشدنی است. ربنای لحظات افطار از پایان یک روزه خبر می داد، ربنایی که تمام وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه ها با اشتیاق فراوان برای نماز مغرب و عشا وضو می گرفتند.

ماشین توزیع غذا به همه چادرها سر می زد و افطاری را توزیع می کرد.
سادگی و صمیمیت در سفره افطار ما موج می زد و ما خوشحال از اینکه خدا توفیق روزه گرفتن را به ما هدیه داده بود سر سفره می نشستیم و بعد از خواندن دعا با نان و خرما افطار می کردیم .دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت .
معنویتی که « السلام علیک یااباعبدالله » « زیارت عاشورا » و یا « وجیه عندالله اشفع لناعندالله » در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می کرد غیرقابل توصیف است و همین بنیه ی معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود.

نمی توانم این لحظات را برای شما بیان کنم در لشگر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می آورد.

برکت دعا در کنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی، سحری خوردن کنار آرپی چی و مسلسل، وضو با آب سرد، قنوت در دل شب، قیام روبروی آسمان بدون هیچ حجابی که تو را از دیدن وسعت ها بی نصیب کند، گریه ی بچه های عاشق در رکوع و همه چیز برای یک مهمانی خدا آماده بود.

حجت الاسلام علی اکبر محمدی


درد و دل با شهدا !i! توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه !i!

انجمن: 

با شهدا

توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه

داره باز هوای جبهه ، به یاد روزای جنگه

توبه کردم ننویسم ، نگم از حرفای کهنه

اما دل آروم نداره ، بحث ترکش و تفنگه

توبه کردم ننویسم ، ناراحت نشین جوونا

میگم از چادر و سنگر ، جایی که تاریک و تنگه

میگم از خط مقدم ، آتیش و رگبار دشمن

میگم از روزای گرمی ، که حال و هواش قشنگه

میگم از روزای دوری ، که باهاش فاصله داریم

میگم از وحدت اونجا ، دلاشون همه یه رنگه

اما اینجا توی این شهر ، یه عده مارو سوزوندند

عده ای که کم اند اما ، قلبشون یه تیکه سنگه

اونایی که نمیدونن سر دعوا با کی دارند

حرفاشون آماده مثل : تیر تو لوله ی تفنگه

اونایی که میسوزونن دل جانبازای مارو

جانباز بیچاره ای که درد دلهاش با سُرنگه !

جانبازی که بستری شد ، یه عمری تو بیمارستان

جانبازی که تو دماغش ، همیشه چندتا شیلنگه !

خستم از اهل زمونه ، بدونید دلم گرفته

سرتون رو درد نیارم ، روی قلبم جای چنگه

توی این دنیای فانی ، نکته ایست باریکتر از مو!

" هر کسی با شهدا موند ، بدونید بچه زرنگه "

عاشقان شهادت بیان تو

بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا توفیق خدمت به اسلام و مسلمین رو از ما نگیر
توفیق خدمت به شهدا و حرکت در مسیر شهدا رو از ما نگیر
واقعا توفیق میخواد بچه ها نگاه نکنید انقدر راحت میایید اسک دین دور همین میگید میخندید
معلوم نیست فردا چی پیش بیاد و دیگه شاید اون حس و حال قشنگ پیش نیاد
توفیق خدمت چیز کوچیکی نیست اونم برای شهدا
--------------
یا فاطمه الزهرا س

الگوی شما جوان امروزی کدام است؟شهدا یا !!!+عکس

انجمن: 

سوپراستارهای شما کدام یک هستند؟


۞ •خاطرات دفاع مقدس • ۞وقتی تانک ایرانی تا آخرین لحظه ایستاد

تو شهید می شی...

... 5 دقيقه قبل از اينكه برم يكي ديگه اومد نشست بغل دستم ، گفت : آقا يه خاطره برات تعريف كنم ؟ گفتم : بفرمائيد ! يه عكسي به من نشون داد ، يه پسر مثلاً 19 ، 20 ساله اي بود ، گفت : اين اسمش عبدالمطلب اكبري هست ، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود ، در ضمن كر و لال هم بود ، يه پسر عموش هم به نام غلام رضا اكبري شهيد شده ،‌ غلامرضا كه شهيد شد ، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست ، بعد هي با اون زبون كر و لالي خودش ، با ما حرف مي زد ، ما هم گفتيم : چي مي گي بابا !؟ محلش نذاشتيم ، مي گفت : هرچي سروصدا كرد هيچ كس محلش نذاشت .

( بعضي وقتها اين كرولالهايي كه ما مي بينيم نه اينكه خوب نمي تونه صحبت كنه و ارتباط برقرار كنه ، ما فكر مي كنيم عقلش هم خوب كار نمي كنه ، دل هم نداره ، اتفاقاً هم عقلش خوب كار مي كنه ، هم دلش خيلي از من و تو لطيف تره )

گفت : ديد ما نمي فهميم ، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد ، روش نوشت : شهيد عبدالمطلب اكبري ، بعد به ما نگاه كرد گفت : ‌نگاه كنيد ! خنديد ، ما هم خنديديم ، گفتيم شوخيش گرفته ، مي گفت : ديد همة ما داريم مي خنديم ، طفلك هيچي نگفت ، سرش رو انداخت پائين ، يه نگاهي به سنگ قبر كرد با دست پاك كرد ، سرش رو پائين انداخت و آروم رفت . فرداش هم رفت جبهه . 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند دقيقاً تو همين جايي كه با انگشت كشيده بود خاكش كردند . وصيت نامه اش خيلي كوتاه بود ، اينجوري نوشته بود :

بسم الله الرحمن الرحيم ، يك عمر هرچي گفتم به من مي خنديدند ، يك عمر هرچي مي خواستم به مردم محبت كنم ، فكر كردند من آدم نيستم ، مسخره ام كردند ، يك عمر هرچي جدي گفتم ، شوخي گرفتند ، يك عمر كسي رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خيلي تنها بودم ، يك عمر براي خودم مي چرخيدم ، يك عمر . . .

اما مردم ! حالا كه ما رفتيم بدونيد هر روز با آقام حرف مي زدم ، و آقا بهم گفت : تو شهيد مي شي . جاي قبرم رو هم بهم نشون داد ، اين رو هم گفتم اما باور نكرديد !

ıllıllı پیام و وصیت نامه شهدا ▒ دفاع مقدس ▒

وصیتنامه ی شهید حسین خرازی



بسم رب الصدیقین


خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم كلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم:

« اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انكار خداست.
- اگر برای خدا جنگ می‌كنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش كنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر كار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
- همه ما مكلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
- همواره سعی‌مان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یك الگو در نظر داشته باشیم كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم كه با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
... از مردم می‌خواهم كه پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم كه آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا می‌خواهم كه ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی كه با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم كه در مقابل آن افرادی كه نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی كنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیاده‌روی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید.
و السلام

حسین خرازی - 1365/10/1

ミسبکـبالان عاشـق ミتاپیک جامع اطلاع رسانی شهدای تفحص شده " بازگشت پیکرهای مطهر 175 غواص شهید


آی شهدا منم ببرید...•ıllı•تشییع پیکر 133 شهید تفحص شده در ایام فاطمیه•ıllı•

آی شهدا منم ببرید!!!

دلم گرفته شهیدان مرا مرا ببرید

مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید

مرا که خسته ترینم کسی نمی خواهد

کرم نموده دلم را مگر شما ببرید...





==================================================



تشییع 13شهید در اربعین حسینی 1389



روی شانه ی غیرت یاد جبهه ها مانده ست

مرگمان اگر دیدید پرچمی رها مانده ست

رفته اند اما نه! کوله بارشان باقی ست

بر زمین نمی ماند ، شانه های ما مانده ست

همزمان با اربعین سالار شهیدان پیکرهای مطهر 11 شهید گمنام به همراه دو تن از شهیدان شناسایی شده جبهه‌های نبرد در 7 استان کشور با حضور مردم فهیم و انقلابی، تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.

بنابر اظهارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، این شهدا مربوط به عملیات‌های الفجر6، والفجر3، بیت‌المقدس، مسلم بن‌عقیل(ع)، کربلای 6 و امام علی(ع) هستند که به ترتیب در مناطق عملیاتی چیلات، مهران - قلاویزان، عین منصور، نهرخوین، سومار و چزابه کشف شده‌اند.


11 شهید گمنام با درخواست عموم مردم و مسئولین در:
استان تهران در «شهرک امام خمینی (ره)» حکیمیه و «قرارگاه نبی اکرم(ص)» (بزرگراه نیایش)


استان بوشهر در شهرستان جم
استان فارس در «دانشکده فنی شهید باهنر» و«شهرستان فراشبند»
استان خوزستان در شهرستان دزفول «کوی سازمانی پایگاه وحدتی»
استان کرمان در «شهرستان انار»
استان مازندران در شهرستان قائمشهر «حوزه علمیه کوتنا»
استان سیستان و بلوچستان در شهرستان زاهدان «دانشگاه سیستان و بلوچستان» و همچنین 2 شهید شناسایی شده نیز در شهرستان‌های سیرجان و کهنوج استان کرمان تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در پایان با دعوت از مردم شهید پرور شهرهای یادشده به ویژه دانشجویان و جوانان درخواست کرد با شرکت گسترده خود در مراسم تشییع شهدا، بار دیگر با امام امت و شهیدان سرافراز تجدید پیمان کنند.

منبع : تبیان