علامه طباطبايي

نقد تقریر علامه طباطبایی از برهان صدیقین

با سلام و احترام
علامه طباطبایی در بیان برهان صدیقین در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 5 ام استدلال برهان صدیقین رو به روش خاصی مطرح می کنند. بنده برداشتی از این برهان رو اینجا آوردم و نقد هایی که بهش شده ممنون میشم پاسخ نقد را بفرمایید.
درک بنده از برهان با توجه به کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
مقدمات
1- اصالت واقعیت
2- اصل امتناع تناقض: واقعیت لا واقعیت نمیشود( از بین نمی رود)
3- اصل زوال ناپذیری واقعیت.
با توجه به این سه مقدمه علامه طباطبایی ضرورت ازلی اصل واقعیت را نتیجه می گیرند.
پس ایشون واقعیت را واجب بذات می دانند و میگن خداست.(البته استدلالی دارن که فعلا وارد نمیشم چون موضوع سوالم نیست)
در کتاب برهان صدیقین در تفکر اسلامی نوشته سعیده سادات نبوی
نقد هایی به این برهان شده(البته لازم به ذکر هست ایشون بخش هایی از عبارات کتاب اصول فلسفه و بخش هایی از تعلیقیه ی علامه طباطبایی بر اسفار رو بررسی کردن)
نقد اول : در مقدمه سوم میان واقع نفس الامری( واقعیت به معنی اعم) و واقع عینی( واقعیت به معنی اخص) خلط شده است.
فرد سوفسطایی می گوید هیچ چیز در عالم نیست. (واقع عینی) اما این گزاره که میگوید: "هیچ واقعیتی در خارج نیست" مربوط به واقع نفس الامری هست. بنابرین نمیشود گفت خود گزاره: "هیچ واقعیتی نیست" یک واقعیت است و حرف سوفسطایی را رد کرد چون منظور سوفسطایی عالم عین هست.
جدای اینکه قبول گزاره "واقعیت نیست" به عنوان واقعیت، اثباتی موجودی در عالم خارج نمیکند!
یک نقد دیگر هم وارد هست که در ادامه مطالب همین کتاب به تقریر دوم علامه وارد هست.
اینکه بر فرض ضرورت ازلی واقعیت عالم ثابت شد. این ضرورت برای کل عالم هستی می باشد نه موجودی خاص که بخواهیم بگوییم آن واجب الوجود است.
ممنون میشم پاسخ این دو نقد را بفرمایید
سپاس

درخواست منبع گفته ای از علامه طباطبایی ره

با سلام

لطفا منبع این گفته ی علامه طباطبایی رحمة الله علیه را قرار دهید .

« العلة هی تمام المعلول »

:Rose:

فداکاری مثال زدنی همسر علامه طباطبایی(ره)

سرکار خانم «نجمه سادات طباطبایی» دختر علامه طباطبایی(ره) در نشستی با طلاب خواهر شیعه عربستانی در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره)، ضمن خیرمقدم به مهمانان گفت: امیدواریم این دیدارها ادامه یافته و نفس علامه در این بیت بتواند مثمر ثمر باشد. وی با اشاره به مهاجرت علامه طباطبایی(ره) از تبریز به قم اظهار داشت: من شش‌ساله بودم که به قم آمدیم و مادرم با تلاش فراوان زندگی مرفه تبریز را کنار گذاشت و به زندگی ساده‌ی در قم رضایت داد و هرگز نگذاشت پدرم از شرایط سخت زندگی چیزی بداند.
دختر علامه طباطبایی افزود: در اتاقی که کرایه کرده بودیم در طرفی، پدرم برای طلاب تدریس می‌کرد و ما در پشت پرده زندگی می‌کردیم؛ ولی با تمام این مشکلات، زندگی بسیار شادی داشتیم و تمامی این‌ها مرهون فداکاری مادرم بود.
طباطبایی با تأکید بر اینکه روند زندگی علامه بر ساده زیستی بود گفت: پدرم هرگز برای توسعه جدی زندگی تلاش نکردند و تمام‌وقت خود را صرف تحصیل و تدریس می‌کردند.
همسر شهید قدوسی تصریح کرد: مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می‌کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند.
وی در ادامه گفت: علامه طباطبایی تفسیر المیزان را همیشه مدیون تلاش‌های مادرم می‌دانستند و با بیماری مادرم، علامه 24 روز تمام درس را تعطیل کرد و تا مدتی بعد از فوت مادرم نمی‌توانستند تدریس کنند.
نجمه سادات طباطبایی با اشاره به خوش‌رویی علامه طباطبایی بیان داشت: من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکم‌فرما بود.
همسر شهید قدوسی درباره اندیشه علامه درباره حجاب گفت: خانواده‌مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم.
وی از شیوه تربیتی فعلی فرزندان گلایه کرد و گفت: شیوه‌های نادرست تربیتی والدین و رفتارهای اشتباه آنها عامل اصلی انحراف جوانان است.
خانم طباطبایی خاطرنشان ساخت: پدر و مادر با نادرست بودن رفتار خود، پایه‌ی اشتباهات آینده‌ی فرزندان را پی‌ریزی می کنند.
همسر شهید قدوسی دوری از ریا و دروغ را کلید حل مشکلات زندگی عنوان کرد و گفت: اگر تمام اعمالتان تنها برای خدا باشد، مطمئنا حضرت حق به آن برکت می‌دهد و وقتی تصمیم بگیرید در این مسیر حرکت کنید حتماً به موفقیت دست پیدا می‌کنید.
وی به خاطره‌ای از عنایات علامه طباطبایی اشاره کرد و بیان داشت: وقتی سرم درد می‌کرد، مادرم ما را به پدرم ارجاع می‌داد و ایشان با آب وضوی دست خود بر روی پیشانی‌ام "بسم‌الله الرحمن الرحیم" را می‌نوشت و در کمترین زمان سر دردم خوب می‌شد.
همسر شهید قدوسی به شخصیت همسر خود نیز اشاره کرد و گفت: ایشان نخستین کسی بود که مکتب توحید را علی‌رغم مخالفت بسیاری از بزرگان حوزه راه‌اندازی کرد و معتقد بود زنان برای رشد بهتر آینده‌ی جامعه باید به مسائل دینی خصوصاً نهج‌البلاغه اشراف داشته باشند.

تربیت عقلانى از نظر علامه طباطبایی

بسمه تعالی

اندیشمندان مسلمان درباره روش شناخت دین و بهره بردارى از متون دینى، دیدگاههاى متفاوتى دارند. برخى روش عرفانى را تنها راه شناخت دین مى دانند، گروهى بر تعبد به ظواهر دینى اصرار ورزیده اند و گروه سوم طریق عقلى را راه دستیابى به معارف دینى مى دانند. در بین نظریه هاى مطرح شده در دوره معاصر، نظریه علامه طباطبایى، اعتبار و مقبولیت ویژه اى یافته است. وى با اعتقاد به كارآمدى هر سه روش در درك حقایق دینى، تأكید فراوانى بر شناخت عقلى دین كرده است.اهمیت و اعتبار شناخت عقلى دین، در نظر وى سبب شده كه در آثار خود به تناسب از اهمیت و ضرورت شناخت عقلى دین، مبانى و اهداف عقل ورزى و روشهاى پرورش عقل به غرض دستیابى و درك آموزه هاى دینى سخن گوید و با استناد به آیات و روایات و به شیوه اى استدلالى موضوعات فوق را بررسى كند.

اهمیت و ضرورت شناخت عقلى دین


از دیدگاه مرحوم علامه درك عقلى آموزه هاى دینى در مقایسه با دیگر طرق بهره بردارى از متون دینى، از جایگاهى والا برخوردار است.وى اهمیت و ضرورت آن را از منظرهاى مختلف مورد توجه قرار داده و به خوبى نتایج حاصل از این روش را نشان داده است.


برخى موارد عبارتند از:


الف. رشد، پویایى، استحكام و پیشرفت حیات انسانى بر اساس بهره مندى از فكر صحیح تأمین مى شود. علامه عقل را به عنوان تنها نیرویى كه انسان را از سایر حیوانات متمایز مى كند و او را نوعى مستقل و مشخص قرار مى دهد بر مى شمارد و بر این اساس حیات انسان را حیاتى فكرى مى داند.به نظر او، از لوازم ابتناى حیات بر فكر این است كه هرچه فكر صحیح تر باشد، استحكام حیات بیشتر است. حیات مستحكم به هر طریقى از طرق كه فرض شود، مرتبط با فكر استوار و مبتنى بر آن است و به قدر بهره آن از فكر، بهره اى از استحكام دارد.


ب. با نظر به حیات انسانى در این جهان طریق عقل در مقایسه با وحى و كشف از عمومیت و اهمیت بیشترى برخوردار است. طریق وحى فقط بر انبیاء گشوده است و طریق كشف نیز بوسیله اندكى از مردم پیموده مى شود.همه مردم، حتى اهل وحى و كشف حاجت شدیدى به براهین عقلى در زندگى دنیوى دارند و از طریق عقلى بى نیاز نیستند.بعلاوه ترك طریق عقل موجب تسلط تقلید بر شؤون حیات اعتقادى و اخلاقى انسان مى شود و موجب سقوط انسان است. لذا طریق عقلى نسبت به دو طریق دیگر از عمومیت بیشترى برخوردار است.


ج. كرامت و شرافتى بالاتر از درك حقایق معارف دینى براى انسان وجود ندارد. علامه طباطبایى براى انسانهایى كه استعداد درك حقایق دینى را ندارند، عمل به ظواهر كتاب و سنت و اوامر و نواهى مولوى را توصیه مى كند، ولى براى افرادى كه استعداد آنرا دارند تا به درك حقایق دینى نائل آیند تلاش براى درك حقایق دینى را پیشنهاد مى كند و معتقد است كه بر این مطلب، عقل، كتاب و سنت دلالت دارند و هیچ شرافت و كرامتى بالاتر از آن براى انسان وجود ندارد. تكریم انسان به نعمت عقل است كه به هیچ موجود دیگرى داده نشده است و انسان با عقل خود نیك را از بد و خیر را از شر تشخیص مى دهد و امور دیگرى مانند نطق، خط و تسلط و تسخیر موجودات دیگر بر عقل انسان متفرع است و تفضیل انسان به این است كه از نعمتهایى كه به موجودات دیگر داده شده سهم بیشترى دارد. تلقى عامیانه از معارف دینى و جلوگیرى از بحث آزاد، عامل انحطاط و عقب ماندگى جامعه اسلامى بعد از رسول خدا(ص) بوده است.به نظر علامه" بشر با غریزه خدادادى خود مى فهمد كه كلید سعادت و خوشبختى زندگى، فرهنگ است و پیشرفت زندگى با پیشرفت فرهنگ توأم است، و هرگز پیشرفت فرهنگى بدون استدلال منطقى و بحث آزاد صورت پذیر نیست.چنانكه روزى جامعه انسانى به واسطه تاریكى محیط یا عوامل غیر طبیعى دیگر در این مسئله آن طورى كه شاید و باید روشن نبوده است، امروز دیگر این موضوع جزء بدیهیات به شماره آمده و كمترین ابهامى در آن باقى نمانده است."


ه. بررسى تعلیمات دینى از مجراى تعقل و استدلال آزاد، حیات و تازگى آنرا در همه زمانها حفظ خواهد كرد. علامه بر این باور است كه معارف دینى با غریزه تفكر فلسفى و تعقل استدلالى انسان قابل هضم است و نتیجه پیروى از این طریق ایجاد پشتوانه دیگرى غیر از وحى مجرد است كه " تعلیمات اسلامى را براى همیشه و نسبت به همه كس زنده نگه مى دارد، و مقاصد این آئین پاك از دریچه چشم استدلال پیوسته و تازه خواهد بود. با گشودن این راه بعد از انقطاع وحى و پایان نبوت دیگر تعلیمات دینى هرگز قیافه ابهام و اجمال بخود نمى گیرد و در صف یادگارهاى تاریخى و آثار باستانى در موزه ها ذخیره نمى شود."

راههاى پرورش اخلاق از نظر علامه طباطبایی

بسمه تعالی

هدف نهایى پیامبران و ادیان آسمانى و حكیمان، ساختن جامعه اى مبتنى بر اخلاق و فضایل انسانى بوده است، ولى چون هدف، مشترك بوده و دانشمندان و متفكران اسلامى نیز با دیده مثبت به آموزه هاى فلسفى یونان نگریسته و به غربال و تنقیح و تكمیل آن پرداخته اند، پاره اى از پریشان گویان، پنداشته اند كه اخلاق اسلامى نیز چیزى افزون بر آموزه ها و روش اخلاقى حكماى یونان نیست و لذا با شلاق نقد و تیغ انكار به جان آن افتاده اند، در حالى كه اخلاق در معارف قرآنى، گامى حتى پیشتر از معارف اخلاقى ادیان آسمانى گذشته است، كجا رسد به روش اخلاقى حكیمان و فیلسوفان یونانى!

تنها وسیله اى كه به كمك آن مى توان صفات باطنى را اصلاح كرد و ملكات فاضله اخلاقى را تحصیل و صفحه دل را از آلودگى اخلاقى زشت پاك كرد تمرین و تكرار اعمال شایسته متناسب با صفات اخلاقى است، زیرا بر اثر تكرار عمل در هر مورد صور علمى خاصى در روح انسان نقش مى بندد و بر اثر تراكم به جایى مى رسد كه اثر آن غیر قابل زوال مى شود یا لااقل به آسانى زایل نخواهد شد; مثلا اگر یك فرد ترسو بخواهد ترس را از خود دور سازد باید مكرر قدم در جریانها و اقدامهاى مخوف كه دل را مى لرزاند بگذارد، و هر وقت گام در یكى از این موارد مى گذارد و از اقدام شجاعانه خود لذت مى برد و زشتى و نكبت فرار را درك مى كند، صورتهاى خاصى از آن در روح او نقش مى بندد و بر اثر تكرار و تراكم آنها ملكه شجاعت در او راسخ مى گردد. این ملكه علمى اگر چه مستقیما اختیارى نیست ولى مقدمات تحصیل آن كه عبارت از اعمال مناسب است، در اختیار انسان قرار داد. از این بیانات روشن شد كه راه تحصیل ملكات فاضله و تهذیب اخلاق یكى از این دو راه است: روش حكما و روش شرایع آسمانى.

برخی از ابتکارات علامه طباطبایی (ره) در مبحث توحید

بسمه تعالی
علامه (ره) مسائل فلسفی را به خوبی تحریر کرده و سعی می نمود که استدلال ها را بدون هر گونه عیب و نقصی ارائه نماید. این دقت ایشان بخصوص در مسائل و مباحث خداشناسی به اوج رسیده است. این دقت عقلانی در بسیاری از رسائل توحیدی و عرفانی ایشان مشهود می باشد. دلیل این وضوح و دقت آن حکیم بزرگوار در جمع بین مشهود و معقول نهفته است، یعنی دقت کشف و مشهود عرفانی چشم خرد و عقل استدلالی را بینا کرده و در پرتو این روشنائی کشف و شهود، عقل بهتر می تواند در زوایای نهفته واقعیت رسوخ کرده و لایه های آن را با استدلال های خویش ورق بزند.
در واقع و بر اساس آنکه "نفس" در وحدت قوانین خویش کل قوا محسوب می شود، فلذا نفس مهذب و به حق پیوسته می تواند در پرتو توحید نفسانی اش که در حین وصول به حق کسب نموده، تیزبینی و روشن بینی خویش را در پرتو نور توحید و وجود، به مقداری که در حق و مراتب آن رسوخ کرده، افزایش دهد. از این رو افزایش رسوخ در نور توحید سالک عارف و حکیم متأله را به بطن واقعیت نزدیک کرده و او می تواند دائماً کشفیات خویش را با سلاح عقل مبرهن نموده و برای همگان باز نماید. در ادامه برخی از موشکافی های علامه در مباحث و مسائل خداشناسی می آید.

[h=3]شمس الوحی تبریزی، سیره علمی علامه طباطبایی، آیةالله جوادی آملی، نشر اسراء، 1386[/h]

دانلود کتاب شریف معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم

[="blue"]دانلود کتاب معراج

[="magenta"]تفسير الميزان جلد ۱۳[/]

علامه طباطبايي رحمه الله عليه[/]