غدیر خم

ابهام دلالی در آیه اکمال دین

انجمن: 
  با سلام عیدتون مبارک..! در آیه:ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ (اگر)مراد از (الیوم) روز غدیر باشد و مراد از کافران خلفای نابه حق و اطرافیانشان... پس چرا وعده یئس کفار از دین اسلام عملی نشد؟ و خلافت را از امیرالمومنین گرفتند؟ در صورتی که به نص آیه آن کافران مایوس شدند! اگر پس از تعیین خلافت امام علی مایوس شده اند نباید اقدامی بر علیه اسلام انجام میدادند..‌ منبع اشکال وارده: التفسیر الکبیر  جلد ۱۱ ص۲۸۸ مسأله الثالثه در پناه حق...

آیا عثمان در جمع آوری قرآن قابل اعتماد است؟

سلام و خسته نباشید طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق طبق روایات زیادی که وجود داره تقریبا صد هزار نفر در غدیر خم وجود داشتند زمانی که پیامبر فرمود هرکه من مولای اویم این علی مولای اوست ، این خبر بین همه مسلمانان و صد در صد بین نزدیکان پیامبر هم رسیده ، عثمان بن عفان که از ماجرا با خبر بوده ، چطور خلیفه شد و به حرف پیامبر توجهی نکرد و امام علی ع را مولای مسلمانان ندانست؟ آیا به چنین فردی میشه اعتماد کرد که قرآن را درست جمع آوری کرده و تغییراتی در میان آن و جا به جایی هایی انجام نداده؟ اینکه امام علی ع ناظر بودن آیا متواتر است؟  

حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند» متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی

بسم الله الرحمن الرحیم
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی

این خطابه ی شیرین را ورق بزن ..
مروارید های کلماتش را دانه دانه بشمار..
و تک نگین سخنان پیامبراکرم را بر انگشتری دل های دیگران بگذار و چشم دل ها را روشن کن


هم صدا با پیامبر که فرمودند :

فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ
حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.
( بخش ششم خطابه غدیر )



[SPOILER]بخش اول: حمد و ثنای الهی
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله
بخش پنجم: تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
بخش ششم: اشاره به کارشکنی های منافقین
بخش هفتم: پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
بخش نهم: مطرح کردن بیعت
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
بخش یازدهم: بیعت گرفتن رسمی

[/SPOILER]



بخش اول: حمد و ثنای الهی


اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.



کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ.

کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بی شتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.
دیده ها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیده ها. بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نماید و بشناساند.



وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.

وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است.
پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه او بازمی گردد.
و گواهی می دهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند. پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب را به روز و پردی روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست شکنندی هر ستمگر سرکش و نابودکنندی هر شیطان رانده شده.





لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ)

نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بی نیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده؛ اجابت کنندی دعا و افزایندی عطا، بر شمارندی نفَس ها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد.
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.





أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته، فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم؛ و به سوی خشنودی او می شتابم و به حکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).

در غدیر خم چه گذشت؟

سلام درخواست می کنم به ادعاهای این متن پاسخ دهید ، مستند به تاریخ و باورپذیر . با سپاس. ____________ نه حکومتی که حضرت رسول با برادر کشی ( میان مهاجرین و بت پرستان مکه ) بنا کرده بود استحکام و ثبات داشت و نه امت و مردمش متحد و یک پارچه بودند. زور شمشیر عربی و تدبیر محمدی نبود همین مقدار هم حاصل نمیشد ! در چنین وضعی هر آن ممکن است در یک جای این قلمرو نه چندان وسیع اسلامی یک بلوایی به پا بشود و جماعتی افسار به ریش شیخی نه چندان خردمند گره بزنند و امت را شرحه شرحه کنند . رقبای خارجی هم هستند ، سیاه سوخته (اسود) عنسی و مسیلمه کذاب دندان برای بقایای خون عربی تیز کرده اند و این ها نیز خطری بالقوه برای حضرت و حکومت و امتش به حساب می آیند . از عمر این حکومت تازه تاسیس و لرزان دو سال نگذشته که حضرت رسول در تدارک اجتماعی باشکوه است تا هم اقتدارش را به رخ رقبا بکشد و هم به خود مسلمین بفهماند ما بیشماریم ! می ماند مکان و بهانه اش ! چه بهانه ای بهتر از حج و چه مکانی بهتر از بکه مبارکه ! پروژه رسما کلید می خورد ، مسلمین از یمن و مدینه و طائف و اطراف و اکناف در مکه جمع می شوند ، خودشان هم از این جمعیتی که گرد هم آمده است متعجبند ، بعدها مورخان گفته اند بین 90 تا 120 هزار نفر در مکه جمع شده بودند . حضرت رسول به ایراد خطبه می پردازد و بیش از هر چیز اتحاد امت را خواستار است . امروز نیز سخنانش در حجه البلاغ تازه و شنیدنی است ، گو اینکه دارد برای همین مردم امروز سخن می گوید : « ای مردم سخنم را بشنوید و به آن بیندیشید و یا معاشر الناس! بدانید که مسلمان برادر مسلمان است و به راستی که مسلمانان با یکدیگر برادرند ! » او نمی خواهد امتی که جمع کرده پراکنده شوند ، رسول الله در اندیشه استحکام امت است و از خطرات داخلی و خارجی نیز به دقت آگاه ! این مقدمه می تواند یک دورنمای کلی از چیزی باشد که در آن روز و در بیابان های تهامه در جریان بوده . از آخرین خطبه رسول الله در حج و حتی احوالات و سخنان آخرین روزهای پیامبر هیچ نشانه ای دال بر کناره گیری از قدرت و ضرورت انتخاب یک جانشین یافت نمی شود . برعکس رهبری تصویر می شود که به شدت به آینده امیدوار است و حتی لشکرکشی به مرزهای روم را هم در دستور کار قرار داده است . عقل حکم می کند در شرایطی که لازم است حاکم عوض شود و نفر بعدی سرکار بیاید یک زمینه چینی هایی صورت بگیرد تا شرایط مهیا و آماده شود و در قدم بعدی گروه های مختلف مردم راضی بشوند و موافقتشان جلب گردد تا حکومت سقوط نکند . اما براستی پیامبر کدام یک از این کارها را کرد ؟! به روایت شیعه بنگریم : خدا در حجه الوداع به پیامبر 67 مائده را نازل کرد و به او دستور داد تا علی را خلیفه کند . بعد پیامبر 200 کیلومتر آن طرف تر و در غدیر خم علی را وسط یک بیابان به جانشینی انتخاب می کند ! و بعدهم از مردمی که در آنجا هستند برای علی بیعت می گیرد !( لازم به توضیح است که علی پیش از حجه الوداع به دستور پیامبر به سمت یمن رفته تا غنایمی را با خود به مدینه بیاورد . و به همین دلیل علی در حجة الوداع حضور نداشته است . بلکه در زمان بازگشت از یمن به سمت مدینه با کاروان پیامبر که از حج باز میگشته برخورد می کنند و در ادامه ماجرای غدیر اتفاق می افتد ) حال بیاییم و قدری منطقی تر به قضیه نگاه کنیم : اگر پیامبر قصد داشت علی را جانشین خود کند و امور حکومت را به او بسپارد در قدم اول با خود او صحبت می کرد و علی را از تصمیمش آگاه می کرد . سپس فرصت حجة الوداع را غنیمت می شمرد و در همان مراسم علی را به جانشینی انتخاب می کرد . نه اینکه وی را به یمن بفرستد و عملا از حضور در حج محرومش کند . این چطور جانشینی است که در آخرین حج هم همراه پیامبرش نیست ؟! باری، مکه از این جهت برای معرفی جانشنین مناسب بود که همه مسلمانان از هر شهر و دیاری در آن حاضر بودند . امکان جلب رضایت و حمایت همه آنها فراهم بود . بیعت واقعی می توانست شکل بگیرد . آن بیعتی که شیعه در غدیر ذکر می کند حتی با فرض صحت رخداد هم مخدوش است و اعتبار ندارد ! زیرا در غدیر خم به جز مردم مدینه کسی دیگر همراه پیامبر نبود . مکیان که در شهر خود بودند ، یمنی ها و مردم طائف هم به سمت شهرهای خودشان رفته بودند . قبایل اطراف هم پراکنده شده بودند. از پیامبری با آن هوش و سیاست بعید است در نبود اکثریت مسلمانان خلیفه تعیین کند ! حتی اگر پیامبر به مدینه می رسید و سپس نماینده قبایل و مردم شهرهای اطراف را هم احضار می کرد و سپس از آنها برای علی بیعت می گرفت بازهم منطقی و عقلانی می بود . تا آنکه وسط بیابان و در جمع گروه اندکی از مسلمانان علی را خلیفه کند ! تازه بعدش هم که رسول الله به مدینه می رسد و حدود سه ماه زنده است نه تنها هیچ اقدامی برای تحکیم جانشینی علی نمی کند ، بلکه حتی حرفی هم راجع به آن نمی زند . از همه اینها که بگذریم شخصیت علی بن ابیطالب بزرگترین مانع برای رسیدن به خلافت در آن شرایط بوده است ! یعنی حتی اگر شخص رسول الله دلش می خواست علی خلیفه بشود ، بازهم امکانش نبود ! به دلایل مختلف : اولا سن علی – در آن زمان علی جوان بیست و چندساله ای بوده و مطلقا شیوخ عرب نمی پذیرفته اند که رهبرشان – به زعم خوا آنها – جوانک خام و کم تجربه ای باشد . همین امروز هم در بلاد اسلامی از خاور دور تا همین خاورمیانه اینکه یک جوان بیست و سه چهار ساله رهبر مملکتی بشود ابدا پذیرفتنی نیست . چه رسد به عرب جاهلی 14 قرن پیش ! دوما سابقه علی – علی بن ابیطالب را قتال العرب لقب داده بودند ، به سبب خون هایی که از مردم ریخته بود و کشتاری که از عرب به راه انداخته بود . این حقیقتی غیر قابل انکار است که عرب از علی خوشش نمی آمد . میان خود آنها مثلی معروف شده بود که خانواده ای نیست مگر آنکه علی داغی بر دل آنها گذاشته باشد ! در آن شرایط حکومت علی به متلاشی شدن امت اسلامی منجر میشد . کما اینکه وقتی علی در یک شرایط بی ثبات و از نوعی دیگر به حکومت رسید اختلاف جامعه اسلامی و برادرکشی به اوج رسید. و سوما شخصیت سختگیر و خشک علی در حکومت داری ! به اعتراف خود ایشان در نهج البلاغه و در ضمن خطبه معروف جهاد ، پسر ابوطالب جنگجوی ماهریست ، اما علم مبارزه نمی داند ! این یک واقعیت انکار ناپذیر است که علی سیاسیت مدار ماهری نبود . در سیاست ورزی خدعه و نیرنگ و فریب و دغل کاری رایج است و علی از روی اعتقاد عمیق از اینها دور بود . یک چنین فردی که در اواخر عمرش و با آنهمه تجربه بازهم درگیر جنگ های جمل و صفین و نهروان می شود اگر همان روز اول و در اوج جوانی به قدرت می رسید چه بر سر امت می آمد ؟! آیا علی می توانست شورش های فراوان پس از فوت رسول الله را کنترل کند و مسبب شورش های بعدی نشود ؟ با شناختی که تاریخ از ایشان به ما داده بعید است ! اکنون سوال اینست که پس بالاخره پیامبر چه کسی را به خلافت برگزید ؟! پاسخ اینست : هیچ کس! پیامبر مطلقا تصور نمی کرد که به این زودی از دنیا برود ، او حتی تا آخرین روز های عمرش نیز منتظر بهبودی و بازیابی سلامتش بود تا در قامت یک رهبر مقتدر به سرحدات روم و انشاءالله ایران حمله کند و قلمرو اسلام را گسترش دهد . بهترین دلیلی که مدعای ما را ثابت می کند تجهیز لشکر اسامه بن زید است . بدور از خرد و اندیشه است که حاکمی در حال مرگ نیروی نظامی برای جنگی آماده کند که احتمال شکستش هم بالاست ( چون طرف مقابل امپراطوری روم بود ) و اگر آن لشکر شکست می خورد در شرایط پس از رحلت پیامبر ، امکان تلاشی حکومت اسلامی و تفرقه بسیار بالاتر می رفت . عقل حکم می کرد که برای دفاع از خلیفه سپاه اسلام در همان مدینه باقی بماند تا در صورت رخ دادن آشوب یا بلوایی از جان خلیفه محافظت به عمل آید نه آنکه به آینده نامعلومی سپرده شود ! منطقی ترین توجیه برای این عمل حضرت رسول در آخرین روزهای زندگیشان اینست که وی امیدوار بوده با بازیابی سلامتی اش به سپاهیان بپیوندد و پیروزی به دست آورد . اما به هر حال عمر مجال نداد و پیامبر نتوانست آنگونه که می خواست به امور مسلمین سر و سامان بدهد . با تشکر

فرایند اعجاز گونه تواتر حدیث غدیر در نزد اهل سنت

بسمه تعالي
اين مقاله را در شب عيد غدير همين سالي كه گذشت در سايت انجمن اينترنتي مسلمان ارسال كردم: دوستان در عناوين اين سايت، به كلمه "افسانه" زياد برخورد كرده‌اند، از چيزهائي كه براي شخص من، إعجاب‌آور بوده، قضيه متواتر بودن حديث غدير خم نزد اهل سنت است، به طوري كه اگر پروسه بتون‌آرمه شدن تواتر غدير، دودمان پروژه مخفي‌سازي غدير را بر باد نداده بود، بدون شك امروز يكي از مهمترين عناوين افسانه‌اي در اين سايت و امثال آن، مسأله غدير بود! داد اين سخن به افلاك ميرسيد كه بابا!!! غدير را مادرهاي بچه‌هاي شيعه وقتي ميخواهند بچه را خواب كنند به عنوان لالائي در گوش بچه ميخوانند!! براي پي بردن به اهميت مسأله، عرض ميكنم كه حتي تا قرن هشتم و نهم، اين يك جواب كلاسيك علماي اهل سنت به شيعه بود كه حديث غدير يك خبر واحد است كه احدي نميتواند بگويد متواتر است! چرا؟؟ چون چگونه ميخواهد حديثي متواتر باشد و حال آنكه شيخين بخاري و مسلم در دو صحيح‌ترين كتاب حديث آن را نقل نكرده‌اند! مثلا خواجه نصير الدين طوسي در تجريد الاعتقاد ادعاي تواتر حديث غدير مي کند و فاضل قوشچي در شرح آن مي گويد: "و اجيب بانه غير متواتر بل هو خبر واحد في مقابلة الاجماع کيف و قد قدح في صحته کثير من اهل الحديث و لم ينقله المحققون منهم کالبخاري و مسلم و الواقدي و اکثر من رواه لم يرو المقدمة التي جعلت دليلا علي ان المراد بالمولي الاولي بالتصرف". خوب دقت كنيد ميگويد: خبر واحد است كه صحيح هم نيست!! جالبتر از اين، سخن ابن تيميه در منهاج السنة است، ميگويد اما اين دعاي پيامبر "اللهم وال من والاه ..." به اتفاق اهل معرفت به حديث، دروغ است!!: منهاج السنة النبوية - ابن تيمية (7 / 55) : الوجه الخامس أن هذا اللفظ وهو قوله اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله كذب باتفاق أهل المعرفة بالحديث و ميگويد جمله "من كنت مولاه فعلي مولاه" محل اختلاف است، و بخاري و عده‌اي ديگر ضعيف دانسته و بعضي حسن دانسته‌اند!!، و ابن حزم گفته من كنت مولاه اصلا از طريق ثقات صحيح نيست!!: منهاج السنة النبوية [جزء 7 - صفحة 319] لكن حديث الموالاة قد رواه الترمذي وأحمد والترمذي في مسنده عن النبي صلى الله عليه وسلم انه قال من كنت مولاه فعلى مولاه وأما الزيادة وهي قوله اللهم وال من والاه وعاد من عاداه الخ فلا ريب انه كذب ....أما قوله من كنت مولاه فعلي مولاه فليس هو في الصحاح لكن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس في صحته فنقل عن البخاري وإبراهيم الحربي وطائفة من أهل العلم بالحديث انهم طعنوا فيه وضعفوه ونقل عن احمد بن حنبل انه حسنه كما حسنه الترمذي وقد صنف أبو العباس بن عقدة مصنفا في جميع طرقه وقال ابن حزم الذي صح من فضائل علي فهو .... وأما من كنت مولاه فعلى مولاه فلا يصح من طريق الثقات أصلا!!! اكنون اي منصفين، با دقت، پروژه مخفي‌سازي غدير را توسط فحول ميدان حديث، دنبال كنيد، اصلا كي گفته غديري بوده؟ يك خبر واحد ضعيف كه امثال بخاري آن را تضعيف كنند چه ارزشي دارد؟ آيا بيش از يك افسانه است؟ ببينيد چگونه امثال ابن تيميه با خوشحالي تمام مثل حلوا مرتب در دهن خود دور ميگردانند كه حديث غدير در كتب صحاح نيامده است! اساسا كتب صحاح براي همين تدوين شده است كه هر چه در آن نيامده و كسي حرفش را زد فورا دهنش را ببندند! به جرأت ميتوان ادعا كرد، اگر ابن تيميه ميدانست 7 قرن بعد يكي از بزرگترين شاگردان مكتب سلفيش، آنچنان مشت محكمي بر دهن او ميزند، هرگز حاضر نبود چنين در رد حديث غدير خوشحالي كند، البته اين شاگرد او در قرن 14 يعني ناصر الدين الباني، در زمان برايند يك فرايند معجزگونه واقع شده بود كه توسط او خشت آخر آن نهاده شد، يعني اين هفت هشت قرن نياز بود تا مطلب به حدي برسد كه او با پير و مراد خود اينچنين تندي كند، و الحمد لله علي إنجاز مواعيده. خوب است گزيده اين روند و پروسه بتون‌آرمه شدن تواتر حديث را با هم مرور كنيم: ابتدا بايد عرض كنم مگر ميشود حقائق را براي هميشه مخفي كرد؟ خلاصه يك جائي درز ميكند! خوشبختانه در صحيح مسلم كه "من كنت مولاه" را نياورد اما يك كلمه بر جا گذاشت كه پيامبر وقتي از حجة الوداع برميگشتند در آبگاهي به نام خم بين مكه و مدينة خطبه خواندند و حديث ثقلين را نقل ميكند!! به‌به!! خيلي خوب شد! پس در صحيح آمد كه در غدير خم حضرت خطبه خواندند اما مسلم فقط يك جمله آن را آورد، خطبه كه به يك جمله گفته نميشود، پس بايد ببينيم تمام اين خطبه چه بود؟ گويا خيلي هم غدير افسانه نيست!!: صحيح مسلم (7 / 122) : 6378 - حدثنى ... ثم قال قام رسول الله -صلى الله عليه وسلم- يوما فينا خطيبا بماء يدعى خما بين مكة والمدينة فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكر ثم قال.... همه ميدانيم مسائل مهم و بنيادي در يك فرهنگ را هر كسي نميتواند پايه‌ريزي كند، بايد يك كسي باشد كه مقبوليت نزد عالم و جاهل داشته باشد، و تا آنجا كه من ميدانم كاراكتر قهرمان بحث ما كسي جز امام ذهبي نيست، اما دست يكي صدا ندارد، اگر امام ذهبي هم چيزي بگويد ولي ديگر خبره‌ها با او موافقت نكنند باز كاري از پيش نميرود، اينجاست كه دست ديگر ميشود جناب ابن كثير، و با هم يك دهن‌كجي عجيبي به استادشان ابن تيميه ميكنند، هر دو بر خلاف ابن تيميه كه ميگويد: اساسا "من كنت مولاه" صحيح نيست ميگويند (به مضمون) اصلا "من كنت مولاه" نياز به اسناد ندارد چون حديث متواتر مستغني از ذكر سند است! عبارت ابن كثير در تاريخش و سيره‌اش اين است: البداية والنهاية - (5 / 233) -- السيرة النبوية لابن كثير - (4 / 426) وقد قال شيخنا الحافظ أبو عبد الله الذهبي: بعد إيراده هذا الحديث هذا حديث منكر جدا ... قال: وصدر الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قاله وأما اللهم وال من والاه فزيادة قوية الاسناد وأما هذا الصوم فليس بصحيح ولا والله ما نزلت هذه الآية إلا يوم عرفة قبل غدير خم بأيام والله تعالى أعلم. من عبارت ذهبي را كه ابن كثير نقل ميكند نيافتم اما نزديك آنرا در خصوص روزه 18 ذيحجة كه ابوهريره نقل ميكند ثواب 60 ماه عبادت دارد در رساله طرق ميگويد: رسالة طرق حديث من كنت مولاه فهذا علي مولاه للإمام الذهبي (ص: 20) : ... هذا حديث منكر غير صحيح، فقد ثبت نزول هذه الاية يوم عرفة بعرفة وصوم هذا اليوم لا فضيلة فيه أبداً على التعيين كيف والرافضة يتخذونه عيداً ويحتفلون له وما أدري على من يحمل هذا الحديث و معلوم ميشود ذهبي نميداند كه شيعه كه غدير را عيد ميگيرند در عين حال يكي از چهار روز ممتاز سال براي استحباب روزه هم ميدانند! به هر حال ذهبي در كتب ديگرش تصريح ميكند كه متواتر است: تاريخ الإسلام للإمام الذهبي (14 / 338) : قلت: ومعنى هذا التشيع حب علي وبغض النواصب، وأن يتخذه مولى، عملاً بما تواتر عن نبينا صلى الله عليه وسلم: من كنت مولاه فعلي مولاه. أما من تعرض إلى أحد من الصحابة بسبب فهو شيعي غال نبرأ منه. سير أعلام النبلاء (8 / 334) : فأخذ بيد علي رضي الله عنه فقال: " من كنت مولاه فعلي مولاه ". هذا حديث حسن عال جدا، ومتنه فمتواتر. سير أعلام النبلاء [14 /277] قلت:جمع طرق حديث:غدير خم، في أربعة أجزاء، رأيت شطره، فبهرني سعة رواياته، وجزمت بوقوع ذلك. از اين به بعد راه تواتر براي حفاظ و محدثين آسانتر ميشود، ابن جزري كه فاصله چنداني با ذهبي و ابن كثير ندارد ميگويد متواتر است: مناقب الأسد الغالب علي بن أبي طالب - ابن الجزري [ص 2] .... قال سمعت عليا رضي الله عنه بالرحبة ينشد الناس من سمع النبي صلى الله عليه وسلم يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» فقام إثنا عشر بدريا فشهدوا أنهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ذلك. هذا حديث حسن صحيح من وجوه كثيرة تواتر عن أمير المؤمنين علي وهو يتواتر أيضا عن النبي صلى الله عليه وسلم رواه الجم الغفير عن الجم الغفير ولا عبرة بمن حاول تضعيفه ممن لا اطلاع له في هذا العلم .... و همچنين حافظ ابن حجر ميگويد: فتح الباري - ابن حجر [7 /74] واما حديث من كنت مولاه فعلي مولاه فقد أخرجه الترمذي والنسائي وهو كثير الطرق جدا وقد استوعبها بن عقدة في كتاب مفرد وكثير من اسانيدها صحاح وحسان وقد روينا عن الامام احمد قال مابلغنا عن أحد من الصحابة مابلغنا عن علي بن أبي طالب مناوي در شرح جامع صغير حافظ سيوطي از او نقل ميكند كه متواتر است: فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي (6 / 282) : قال الهيثمي : رجال أحمد ثقات وقال في موضع آخر : رجاله رجال الصحيح وقال المصنف : حديث متواتر. التيسير بشرح الجامع الصغير ـ للمناوى (2 / 855) : ورجال أحمد ثقات بل قال المؤلف حديث متواتر در تعليقه مسند ميگويد: .... وقوله: "من كنت مولاه فعلي مولاه" أورده السيوطي في "الأزهار المتناثرة في الأحاديث المتواترة" برقم (100) و همچنين آلوسي در تفسيرش قول ذهبي را نقل ميكند كه متواتر است: تفسير الألوسي - (5 / 69) وعن الذهبي أن «من كنت مولاه فعلي مولاه» متواتر يتيقن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قاله ، وأما اللهم وال من والاه ، فزيادة قوية الإسناد ، وأما صيام ثماني عشرة ذي الحجة فليس بصحيح ولا والله نزلت تلك الآية إلا يوم عرفة قبل غدير خم بأيام . كشف الخفاء للعجلوني(2 / 1588) : 2591 - من كنت مولاه فعلي مولاه رواه الطبراني وأحمد والضياء في المختارة عن زيد بن أرقم وعلي وثلاثين من الصحابة بلفظ اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فالحديث متواتر أو مشهور كتاني در كتاب نظم المتناثر من الحديث المتواتر، از سيوطي در كتابش الفوائد المتكاثرة نقل ميكند وجه تواتر را: نظم المتناثر - (1 / 194) الكتاني 232 (من كنت مولاه فعلي مولاه). أورد فيها (يعني السيوطي) أيضا من حديث (1) زيد بن أرقم (2) وعلي (3) وأبي أيوب الأنصاري (4) وعمر (5) وذي مر (6) وأبي هريرة (7) وطلحة (8) وعمارة (9) وابن عباس (10) وبريدة (11) وابن عمر (12) ومالك ابن الحويرث (13) وحبشي بن جنادة (14) وجرير (15) وسعد بن أبي وقاص (16) وأبي سعيد الخدري (17) وأنس (18) وجندع الأنصاري ثمانية عشر نفسا وعن عدة من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم أنهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه وسلم يقوله وعن اثني عشر رجلا منهم (19) قيس بن ثابت (20) وحبيب بن بديل بن ورقاء وعن بضعة عشر رجلا منهم (21) يزيد أو زيد بن شراحيل الأنصاري. (قلت) ورد أيضا من حديث (22) البراء بن عازب (23) وأبي الطفيل (24) وحذيفة بن أسيد الغفاري (25) وجابر وفي روايلأحمد أنه سمعه من النبي صلى الله عليه وسلم ثلاثون صحابيا ، وشهدوا به لعلي لما نوزع أيام خلافته، وممن صرح بتواتره أيضا المناوي في التيسير نقلا عن السيوطي وشارح المواهب اللدنية وفي الصفوة للمناوي قال الحافظ ابن حجر حديث من كنت مولاه فعلي مولاه خرجه الترمذي والنسائي وهو كثير الطرق جدا وقد استوعبها ابن عقدة في مؤلف مفرد وأكثر أسانيدها صحيح أو حسن اه. و بالأخره نوبت به شاگرد ديگر مكتب ابن تيميه در قرن 14 ميرسد، يعني ناصر الدين الباني دمشقي در كتاب سلسلة الاحاديث الصحيحة، كه حديث "من كنت مولاه" را متواتر ميداند، و عجيب‌تر اينكه ميگويد اساسا من اين را تفصيل دادم چون ميخواستم اشتباه ابن تيميه را به همگان گوشزد كنم! ابن تيميه بسيار، سريعا حديثي را ضعيف ميشمارد قبل از اينكه همه طرق و سندهاي آنرا ببيند!: السلسلة الصحيحة (4 / 249) : 1750 - " من كنت مولاه، فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه ". ........ وقد ذكرت وخرجت ما تيسر لي منها مما يقطع الواقف عليها بعد تحقيق الكلام على أسانيدها بصحة الحديث يقينا، وإلا فهي كثيرة جدا، وقد استوعبها ابن عقدة في كتاب مفرد، قال الحافظ ابن حجر: منها صحاح ومنها حسان. وجملة القول أن حديث الترجمة حديث صحيح بشطريه، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله عليه وسلم كما ظهر لمن تتبع أسانيده وطرقه، وما ذكرت منها كفاية. .......... إذا عرفت هذا، فقد كان الدافع لتحرير الكلام على الحديث وبيان صحته أنني رأيت شيخ الإسلام بن تيمية، قد ضعف الشطر الأول من الحديث، وأما الشطر الآخر، فزعم أنه كذب <1>! وهذا من مبالغته الناتجة في تقديري من تسرعه في تضعيف الأحاديث قبل أن يجمع طرقها ويدقق النظر فيها. والله المستعان. <1> مجموع الفتاوى - ابن تيمية (4 / 417) : وأما قوله: " {من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه} . . . إلخ " فهذا ليس في شيء من الأمهات؛ إلا في الترمذي وليس فيه إلا: " {من كنت مولاه فعلي مولاه} ..... وقوله: " {من كنت مولاه فعلي مولاه} فمن أهل الحديث من طعن فيه كالبخاري وغيره؛ ومنهم من حسنه در موضعي ديگر ميگويد: من وجهي براي سرعت گرفتن ابن تيميه در تكذيب حديث نميبينم مگر اينكه ميخواهد خيلي سريع جواب شيعه را بدهد!! : السلسلة الصحيحة (5 / 222) : 2223 - " ما تريدون من علي؟ إن عليا مني وأنا منه وهو ولي كل مؤمن بعدي ". ........ وأخرجه أحمد (1 / 330 - 331) ومن طريقه الحاكم (3 / 132 - 133) وقال: " صحيح الإسناد "، ووافقه الذهبي ، وهو كما قالا. وهو بمعنى قوله صلى الله عليه وسلم: " من كنت مولاه فعلي مولاه.. " وقد صح من طرق كما تقدم بيانه في المجلد الرابع برقم (1750) . فمن العجيب حقا أن يتجرأ شيخ الإسلام ابن تيمية على إنكار هذا الحديث وتكذيبه في " منهاج السنة " (4 / 104) كما فعل بالحديث المتقدم هناك، مع تقريره رحمه الله أحسن تقرير أن الموالاة هنا ضد المعاداة وهو حكم ثابت لكل مؤمن، وعلي رضي الله عنه من كبارهم، يتولاهم ويتولونه. .... هذا كله من بيان شيخ الإسلام وهو قوي متين كما ترى، فلا أدري بعد ذلك وجه تكذيبه للحديث إلا التسرع والمبالغة في الرد على الشيعة، غفر الله لنا وله. در جاي ديگر ميگويد: اين حديث صحيح است بالاترين حدي كه ميتواند يك حديث صحيح باشد: السنة - ابن أبي عاصم، وظلال الجنة (الألباني) - (2 / 338) وثانيا من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وهو حديث صحيح غاية جاء من طرق جماعة من الصحابة خرجت أحاديث سبعة منهم ولبعضهم أكثر من طريق واحد وقد خرجتها كلها وتكلمت على أسانيدها في سلسلة الأحاديث الصحيحة خداي متعال را شكرگزاريم كه در عصري زندگي ميكنيم كه مسلمين ديگر شك در وقوع قضيه غدير خم ندارند، و تنها اختلاف آنها بر سر مراد پيامبر از اين حديث است، و بالأخره گذشت زمان يكه‌تازي و جولان دادن كساني كه باد در غبغب انداخته و ميگفتند حديث غدير خبر واحد است كه صحيح بودن آن هم معلوم نيست!!! اكنون بخاري و مسلم مانده‌اند و سؤال مسلمانها كه آيا شما كه جزئي‌ترين قضاياي پيامبر را نقل ميكنيد چه شد كه يك قضيه مهم متواتر در زندگي حضرت را نياورديد؟ آيا هيچ سند صحيح براي آن نيافتيد!! يا ديديد همه اذهان با شنيدن حديث غدير ناخودآگاه درگير قضيه سقيفه ميشود؟!
و الله الكافي

کتاب الکترونیکی متن خطبه غدیر به ۶ زبان زنده دنیا

انجمن: 

خطبه غدیر سراسر حكمت و معنويت است و ائمه را يكايك نام مي‌ برد و از مردم مي ‌خواهد كه اين خطبه را حاضران به غايبان و پدران به پسران بگويند.

غدير فقط يك واقعه تاريخي نيست، عده‌ اي در همان غدير خلاصه شدند و فقط اين روز را قبول دارند كه آنها به خطبه غدير جفا كردند اما ما شيعيان نيز به سهم خود به غدير جفا كرده ايم.

جفاي ما به اين دليل است كه خطبه غدير را بيشتر از "من كنت مولاه فهذا علي مولاه" نمي ‌دانيم در حالي كه اين خطبه سراسر حكمت و معنويت است و ائمه را يكايك نام مي‌ برد و از مردم مي ‌خواهد كه اين خطبه را حاضران به غايبان و پدران به پسران بگويند.

بازگو كردن و خواندن اين خطبه باعث مي‌شود كه بسياري از شك و ترديدها بريزد و اصل ولايت مورد توجه بيشتري قرار گيرد.

در زیر متن خطبه غدیر به ۶زبان زنده دنیا در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

حجم فایل به زبان عربی: ۵۰۴ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان عربی

حجم فایل به زبان فارسی: ۵۵۶ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان فارسی

حجم فایل به زبان انگلیسی: ۴۲۴ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان انگلیسی

حجم فایل به زبان فرانسوی: ۴۴۸ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان فرانسوی

حجم فایل به زبان اسپانیایی: ۵۲۱ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان اسپانیایی

حجم فایل به زبان آلمانی: ۶۹۸ کیلوبایت
لینک دانلود فایل به زبان آلمانی

فرهنگ نیوز

اثبات ولایت امام علی(ع) با یک داستان ساده

دو نفر، یکی شیعه و دیگری سنی، در خانه ای با هم زندگی می کردند.

یک روز برادر سنی به سفر رفت و در راه بود که برادر شیعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبی دارم
سنی گفت: "الان تو راهم نمی شه".
شیعه اصرار کرد و سنی باز قبول نمی کرد.
آخر آنقدر اصرار کرد که سنی قبول کرد که برگردد.
وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چی بود؟"
شیعه گفت: "هیچی؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منی. همین".


سنی عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض داری این همه راه منو کشوندی که همینو بگی؟ مگه آزار داری؟ "


شیعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنید.
می گویید پیامبر(ص) این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگین برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن. می گن آنقدر هوا گرم بوده که مردم زیر شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده.
آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه بگه علی فقط دوست منه؟!!!

چرا حضرت علی درجریان غصب خلافت از واقعه غدیر استفاده نمیکنند؟

لطفا این شبهه را مورد بحث قرار دهید؟

ویژه آندروید&gt;&gt;&gt;&gt;آلبوم صوتی غدیر(24 کلیپ زیبا از غدیر خم)




به نام خدا
پلير صوتی غدیر
چهارمین پلیر مذهبی اندروید در قالب 24 کلیپ صوتی بسيار زيبا در مورد غدیر خم
وي‍ژگيهاي نرم افزار :
* 24 صوت بسيار زيباي گلچين شده با کيفيت
* امکان ذخيره صوتها بر روي گوشي يا تبلت
* امکان اشتراک گذاري فايلها از طريق بلوتوث ، ايميل و ...
* امکان قرار گيري ايکون و فايل در حال پخش به صورت نوتوفيکيشن
* عدم خاموش شدن کامل صفحه در هنگام پخش
* انتقال به آهنگ بعدي در هنگام اتمام آهنگ در حال پخش
* محيط کاربري بسيار زيبا و پلير مانند



فایل: