فلسفه اسلامی
ایدئالیسم و اسلام
ارسال شده توسط Sapere Aude در دوشنبه, ۱۳۹۷/۰۵/۱۵ - ۱۴:۲۵[/HR]یا علیم
سلام و عرض ادب خدمت کارشناسان و کاربران عزیز؛
بنده مدتی بود میخواستم یک سوال بپرسم، اما متاسفانه فرصت کافی برای تاپیک جدید فراهم نبود.
بنده گمان میکنم مشابهت های زیادی بین خود نظریه فلسفی ایدئالیسم و فلسفه اسلامی هست؛ برای مثال وحدت وجود، واضح است تفاوت چندانی با ایدئالیسم ندارد. در نظریه ایدئالیسم مثلا کانت گفته یک شئ فی نفسه وجود دارد که لازمان و لامکان است، و همه چیز جلوه ایست از این شئ فی نفسه، و آن را فاقد کیفیات مادی مثل رنگ و سختی و ... دانسته. وحدت وجود هم ذات تمام موجودات را از ذات حق تعالی میداند، و همه چیز جلوه ای است از خود واجب الوجود.
اصل پرسش بنده این است که علت دوری گزیدن از این نظریه چیست که اینهمه مورد حمله فلاسفه اسلامی قرار گرفته؟
در پناه حق
بررسی نظریه مطابقت در معرفت شناسی
ارسال شده توسط جوجه اردک زشت در سهشنبه, ۱۳۹۷/۰۴/۰۵ - ۱۷:۳۱با سلام و احترام
یکی از مباحث مهم معرفت شناسی بحث معیار صدق و کذب قضایا هستش. یعنی ما برای اینکه ببینیم کدام قضیه صادق و کدام قضیه کاذب هست باید معیاری داشته باشیم.
عمدتا سه نظریه مطرح کردند:
1- نظریه مطابقت
2- نظریه انسجام گرایی
3- نظریه عملگرایانه
بنده بررسی کردم هر سه این نظریات مورد نقد هست. اما گویا فیلسوفان مسلمان نظریه اول رو قبول دارند.
بنده سوالم این هست پاسخ به نقد اصلی نظریه مطابقیت چیه؟
ما اگر بخواهیم مطابق واقع رو با ادراکمون ملاک بگذاریم سوالی که پیش میاد این هست که ما بدون داشتن دسترسی به واقع امر( حداقل کامل دسترسی نداریم) چطور میتونیم بگیم فلان گزاره مطابق واقع هست. در واقع ما جایگاه مستقلی نیاز داریم برای تطابق واقع و گزاره که نداریم.
پاسخ این نقد چی هست؟
سپاس فراوان@};-@};-@};-
توضیحاتی درباره قاعده «الواحد»
ارسال شده توسط mohammadz در یکشنبه, ۱۳۹۷/۰۳/۰۶ - ۱۴:۴۶
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
علاوه بر نقدی که برای نظریه عقول عشره بیان کردم و شما هم با انصاف مورد بررسی قرار دادین باید بگم که بنده با مفاهیمی همچون "قانون الواحد" و "صادره از ذات الهی" و "مجرد بودن عقل اول" خیلی مشکل دارم. به بنده بگین اینکه عقل اول صادره از ذات الهی است یعنی چه؟ منظور از صادره چیست؟ من اینطور تصور میکنم که منظور این هست که خداوند از قسمتی از ذات خودش کپی برداری کرده و عقل اول رو بوجود آورده!
و چون از ذات الهی صادر شده پس اون هم مجرد است!
سوال بعدی اینکه به چه دلیلی باید قانون الواحد رو در مورد واجب الوجود هم ضروری بدونیم؟ یعنی واجب الوجود حتما باید از قوانین ممکن الوجود تبعیت کند؟!
توضیح: این پست از تاپیک:
[h=2]سلسله علل موجده از انسان تا خدا[/h]
جدا شده است و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده شده است
عدل الهی در نگاه فلسفه اسلامی
ارسال شده توسط معلق در چهارشنبه, ۱۳۹۳/۰۹/۱۲ - ۲۱:۵۳سلام
عدل و جزای الهی در مورد شخصی که در امر دین زحمت و سختی بیشتری نسبت به دیگران داشته..از نگاه فلاسفه اسلامی چگونه تبیین شده است؟
نقد اسلامی ماتریالیست دیالکتیک
ارسال شده توسط عارف در پنجشنبه, ۱۳۹۳/۱۲/۰۷ - ۰۶:۴۹سلام علیکم و رحمه الله
اگر امکان دارد اصول نظریه ماتریالیست دیالیکتیک را ذکر فرموده و از منظر دین اسلام نقد بفرمائید.
توضیح :قبلا در دروس دبیرستان مطالبی عنوان می شد در این خصوص, که کلیاتی از آن را به خاطر دارم...مثلاً:
- هر پدیده ای ضد خود را در خودش پرورش می دهد....
- هیچ چیز ثابتی وجود ندارد.....
- یک مورد هم در مورد جبر تاریخ بود که این مورد هم از نظر اسلام منتفی بود....
این نکته هم لازم است ذکر کنم که دلیل به وجود آمدن این سوال در ذهنم این بود که آن چه را در واقعیت دارم می بینم این است که در دنیای واقعی ارکان آن نظریه (ماتریالیست) مصداق پیدا می کند...مثلا در دوران طاغوت بالاخره مردم بر عکس سیستم حاکم قیام کردند و انقلاب و جنگ و .....ولی حالا بعد از 35 سال دوباره دارند برعکس نظام حاکم جهت گیری می کنند (البته منظورم این نیست که اکثر جامعه بر خلاف حاکمیت نظام هستند و منظورم این است که به هر حال روند رو به رشدی در این زمینه داشته ایم)
ویا اینکه در خصوص مسائل تربیتی بسیار دیده شده که افرادی کاملا مذهبی فرزندانی بزرگ کرده اند کاملا لامذهب و بالعکس!
تشکر
آیا رشته فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در مقطع دکترا وجود ندارد؟
ارسال شده توسط رهروی شهدا در یکشنبه, ۱۳۹۳/۰۹/۱۶ - ۱۷:۴۵با سلام و احترام
قصد ادامه تحصیل در مقطع دکترای رشته حکمت متعالیه یا فلسفه اسلامی را دارم. هدف من ، مطالعه فلسفه اسلامی بالخصوص حکمت متعالیه است.
در دفترچه راهنمای آزمون دکترای امسال ، نامی از رشته "فلسفه اسلامی" یا " حکمت متعالیه" نیست. بلکه فقط رشته ای با نام کلی فلسفه (کد 2121 ) وجود دارد. و ما میدانیم که هر گاله فلسفه بدون ذکر "اسلامی" گفته شود ، منظور فلسفه غرب است.
در مقطع ارشد ، شاخه ای از الهیات ،لسفه و کلام اسلامی بود. اما در مقطع دکترا ، الهیات فقط شاخه های زیر را دارد: علوم قرآن و حدیث (کد 2138) - فقه و مبانی حقوق اسلامی ( کد 2139) - ادیان و عرفان ( کد 2140) - تاریخ و تمدن اسلامی ( کد 2141) . و دیگر شاخه ای به نام فلسفه اسلامی ندارد. رشته ای به نام کلام ( کد 2142 ) هم هست که می دانیم کلام کلا غیر از فسفه (خصوصا حکمت متعالیه ) است.
بنده برای تحصیل در زمینه فلسفه اسلمی خصوصا حکمت متعالیه در مقطع دکترا ، چه رشته ای را باید انتخاب کنم؟
با تشکر.
تعامل یا تقابل با فلسفه های دیگر
ارسال شده توسط جوجه اردک زشت در شنبه, ۱۳۹۳/۰۳/۱۷ - ۲۳:۰۸با سلام و احترام
نحوه تعامل فلسفه اسلامی با فلسفه های جدید و فیلسوفان معاصر ما با فلاسفه معاصر و بزرگان جهان چطور هست؟
آیا ما از اون فلسفه ها هم استفاده می کنیم یا فقط دنبال نقد محض هستیم
آیا فلسفه های دیگر هم در حوزه ما تدریس میشن ؟
آیا مناظرات و یا مکاتبه هایی بین بزرگان ما و اساتید این فن در غرب یا شرق عالم برقرار هست؟ نظیر اون مکاتبات استاد فرزانه مرحوم محمد تقی جعفری و برخی دانشمندان جهان یا ارتباط مرحوم علامه طباطبایی و پرفسور کربن
یا حق
از نظر فلسفه اسلامی، انرژی و ذرات بنیادی در چه جایگاهی قرار دارند؟
ارسال شده توسط استوار در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۳۰ - ۱۶:۵۵[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
جایگاه ذرات بنیادی (موج-ذره) و انرژی (بالاخص انرژی الکترومغناطیسی) در فلسفه اسلامی، کجاست؟
-- آیا انرژی جوهر است یا عَرَض؟
-- اگر جوهر است، در ترتیب بندی جواهر در کجا قرار دارد؟
-- اگر عرض است در ترتیب بندی اعراض در چه جایگاهیست؟
-- آیا انواع مختلف انرژی در این موارد با هم تفاوتی دارند؟
-- ذرات بنیادی که ماهیت دوگانه موجی و ذرهای دارند چطور؟
-- آیا انرژی از انواع عالیه است؟
-- جایگاه انرژی الکترومغناطیس و ذرات بنیادی در تقسیم بندی اشیاء و تعریف فلسفی جسم، کجاست؟
با تشکر :Rose:[/]
نظرسنجی از شما : عرفان و فلسفه علوم دینی اند یا خیر ؟
ارسال شده توسط حامد در یکشنبه, ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ - ۱۷:۲۰سلام :Gol:
داستان عرفان و فلسفه یک داستان پر فراز و نشیب در کشور ما بلکه در دنیای اسلام است
شاید کسی باور نکنه روزی همین امام راحل ره مورد شماتت بعضی ها بود بخاطر اینکه فلسفه تدریس می کرد .
یا علامه طباطبایی تا وقتی می رفت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها زیارت می کرد و بر می گشت چقدر از عالم و عامی حرف لاطائل می شنید چون معروف به فیلسوف بود .
بعد از انقلاب و آشکار شدن چهره حکمای عارف بزرگ ما همچون امام و علامه طباطبایی کمی از این جو نامطلوب کاسته شد
اما هنوز هم رگ و ریشه های این قضیه باقی است .
می خواهیم نظر شما رو در این مورد بدونیم .
نسبت دین با عرفان و فلسفه
شجاعانه و جسورانه جواب بدین نه محافظه کارانه گرچه با مقدمه ای که نوشتم بعید می دونم بشه .
موفق در پناه حق :Gol: