قبض روح
قبض روح امام حسین (ع)
ارسال شده توسط Mahdi314 در پنجشنبه, ۱۳۹۸/۰۷/۱۸ - ۱۴:۳۹توضیح درباره دو بال خوف و رجا
ارسال شده توسط MeHraNZO313 در دوشنبه, ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ - ۱۴:۲۱با عرض سلام و احترام،
این حدیث از دو بال خوف و رجا، جز خوف برای من باقی نگذاشته.
مگر غیر این هست که امام صادق (ع) فرمودند که قبض روح مومن مانند بوییدن گل هست؟
و مگر غیر این هست که ازرائیل با روی خوش و گلی برای مومنین ظاهر خواهد شد؟
و مگر غیر این است که مومن بعد مرگ 14 معصوم (ع) و یا امام علی (ع) را در کنار خود خواهد دید؟ و حضرت سفارش فرد مرده رو به ملک نمیکند؟
در این حدیث، شخص مرحوم که از عالم اموات بازگشته، خود رو مومنی بی نقص معرفی میکنه اما اتفاقاتی که بر وی حادث شده، طبق روایات دیگر بر افراد بی دین یا سهل انگار حادث خواهد شد، برای مثال در کلام امام صادق (ع) مرگ فرد بی دین یا کسی که بدرستی دینداری نکرده، مانند آن هست که یک بوته خار رو از گلویش بیرون بکشند.
میخواستم نظر کارشناسان محترم رو در این باره بدونم. ممنونم.
متن حدیث:
چرا برای میراندن ، وجود حضرت عزرائیل لازم است؟
ارسال شده توسط mehrdaad. در شنبه, ۱۳۹۵/۱۱/۲۳ - ۲۰:۵۵خداوند در قران میفرماید که هرچه را بخواهد تنها میگوید "باش" یا "چنین شود" و آنگونه خواهد شد پس چرا این مسئله در مورد میراندن صادق نیست و احتیاج به واسطه ای همچون حضرت عزرائیل هست؟ چرا مستقیم و بدون دخالت حضرت عزرائیل تنها با اراده خداوند انسانها نمی میرند؟ دو سوال حاشیه ای هم پیش میاید و آن : آیا تمام موجودات زنده اعم از حیوانات و گیاهان بوسیله حضرت عزرائیل قبض روح میشوند و میمیرند یا آنکه آنها روح ندارند و همچنین حیوانات هم پس از مرگ به بهشت یا جهنم میروند یا بجای دیگر میروند؟
با پوزش از اینکه تعداد سوالات زیاد شد لطفا اگر ذکر آیه ای لازم شد تنها معنی فارسی آنرا بفرمایید و حتی شده با یک بله یا نه پاسخ بفرمایید و سوالی را بی پاسخ نگذارید. بسیار از لطف و محبت شما سپاسگزارم.
حالات بدن در موقع قبض روح تا کی ادامه دارد؟
ارسال شده توسط سـاغر در چهارشنبه, ۱۳۹۳/۰۱/۲۷ - ۱۹:۴۸سلام
رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است :سه چيز را نسبت به مرده مراقب باشيد ,هر گاه عرق به پيشانيش نشيند و اشك از چشمش سرازير شود و لبهايش خشك گردد ,آن از رحمت خدا است كه بر او نازل شده است. و اگر مانند كسي كه خفه شده صدا كند و رنگش سرخ شود و لبهايش به رنگ خاكستري درآيد، آن از عقاب خداوند است كه بر او فرود آمده است .
امام صادق علیه السلام ميفرمايد :هنــگامي كه ديدي مومن چشمانش را خيره كرده و اشك از چشم چپش سرازير شده و عرق بر پيشانيش نشسته و لبهايش جمع شده و آب از بيني او خارج مي شود ,هر كدام از آنها براي تو كافي است كه به سختي مرگ پي ببري
و نيز از آن حضرت درباره ميت كه در موقع مرگ اشك از چشمانش سرازير مي شود پرسيدند ,فرمود:اين به هنگام ديدار پيامبر خدا و ديدن چيزي است كه او را خوشحال كرده است ,سپس فرمود :آيا نمي بيني انسان در موقع ديدن چيزي كه محبوب اوست و او را شادمان مي كند ,اشك از چشمانش فرو مي ريزد و خنده مي كند .
طبق روایات فوق، هنگام قبض روح،از حالات چهره میتوان به رحمت یا عقاب خداوند پی برد.
آیا این حالات تنها در هنگام قبض روح، رخ میدن یا روی چهره ماندگار میشوند؟ مثلا خشکی لب، رنگ سرخ،لبهای خاکستری و ... ،فقط در زمان قبض روح قابل مشاهده هست یا تا مدتی مثلا چند ساعت یا حتی چند روز باقی میمانند؟
با تشکر
خودکشی
ارسال شده توسط غلام حسینم در سهشنبه, ۱۳۹۲/۱۲/۰۶ - ۱۱:۰۵اگر کسي خودکشي کند آيا عزرائيل جان آن را گرفته اگر بله مگر عزرائيل فقط به امر خدا عمل نميکند پس در اصل آن شخص به امر خدا کشته شده است پس چرا به جهنم ميرود؟
سوالی در مورد چگونگی حالت احتضار
ارسال شده توسط saeid_2013 در جمعه, ۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۱۱:۱۰سلام
بعضی از گناهکاران هستند که وقتی میمیرند در لحظه احتضار از انها می خواهند که به دین یهود ،نصاری و...بمیرند و اسلام از انها قبول نمی شوند!
می خواستم بپرسم چه گناهانی باعث این عذاب می شوند؟
در هنگام احتضار شیطان انسان را فریب میدهد تا در ایمانش شک کند. [="lime"]چه انسان هایی در این لحظه می توانند فریب شیطان را نخورند و از این مر حله عبور کنند؟[/] ایا واقعا این مرحله مهم است؟
ادامه زندگی و قبض روح ادریس (ع)
ارسال شده توسط رضا در شنبه, ۱۳۸۹/۰۴/۱۲ - ۱۳:۳۹آرزوی ادریس برای ادامه زندگی به خاطر شكرگزاری
فرشتهای از سوی خداوند نزد ادریس ـ علیه السلام ـ آمد و او را به آمرزش گناهان و قبولی اعمالش مژده داد.
ادریس بسیار خشنود شد و شكر خدای را به جای آورد، سپس آرزو كرد همیشه زنده بماند و به شكرگزاری خداوند بپردازد.
فرشته از او پرسید: «چه آرزویی داری؟»
ادریس گفت: «جز این آرزو ندارم كه زنده بمانم و شكرگزاری خدا كنم، زیرا در این مدت دعا میكردم كه اعمالم پذیرفته شود كه پذیرفته شد، اینك بر آنم كه خدا را به خاطر قبولی اعمالم شكر نمایم و این شكر ادامه یابد».
فرشته بال خود را گشود و ادریس را در برگرفت و او را به آسمانها برد. اینك ادریس زنده است و به شكر گزاری خداوند اشتغال دارد.[1]
مطابق بعضی از روایات، ادریس ـ علیه السلام ـ پس از مدتی كه در آسمانها بود، عزرائیل روح او را در بین آسمان چهارم و پنجم قبض كرد، چنان كه خاطر نشان میشود.
قبض روح ادریس ـ علیه السلام ـ
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: یكی از فرشتگان، مشمول غضب خداوند شد. خداوند بال و پرش را شكست و او را در جزیرهای انداخت.
او سالها در آن جا در عذاب به سر میبرد تا وقتی كه ادریس ـ علیه السلام ـ به پیامبری رسید.
او خود را به ادریس ـ علیه السلام ـ رسانید و عرض كرد: «ای پیامبر خدا! دعا كن خداوند از من خشنود شود، و بال و پرم را سالم كند».
ادریس برای او دعا كرد،او خوب شد و تصمیم گرفت به طرف آسمانها صعود نماید امّا قبل از رفتن، نزد ادریس آمد و تشكر كرد و گفت: «آیا حاجتی داری كه میخواهم احسان تو را جبران كنم».
ادریس گفت: «آری،دوست دارم مرا به آسمان ببری، تا باعزرائیل ملاقات كنم و با او انس گیرم، زیرا یاد او زندگی مرا تلخ كرده است.»
آن فرشته، ادریس ـ علیه السلام ـ را بر روی بال خود گرفت و به سوی آسمانها برد تا به آسمان چهارم رسید، در آن جا عزرائیل را دید كه از روی تعجب سرش را تكان میدهد.
ادریس به عزرائیل سلام كرد، و گفت: «چرا سرت را حركت میدهی؟»
عزرائیل گفت: «خداوند متعال به من فرمان داده كه روح تو را بین آسمان چهارم و پنجم قبض كنم، به خدا عرض كردم: چگونه چنین چیزی ممكن است با این كه بین آسمان چهارم و سوم، پانصد سال راه فاصله است، و بین آسمان سوم و دوم نیز همین مقدار. (و من اكنون در سایه عرش هستم و تا زمین فاصله فراوانی دارم و ادریس در زمین است، چگونه این راه طولانی را میپیماید و تا بالای آسمان چهارم میآید!!).
آنگاه عزرائیل همان جا روح ادریس ـ علیه السلام ـ را قبض كرد.
این است سخن خداوند (در آیه 57 سوره مریم) كه میفرماید:
«وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِیا؛ و ما ادریس را به مقام بالایی ارتقاء دادیم.[2]»
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: در شب معراج، مردی را در آسمان چهارم دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «این مرد كیست؟» جبرئیل گفت: «این ادریس است كه خداوند او را به مقام ارجمندی بالا آورده است».
به ادریس سلام كردم و برای او طلب آمرزش نمودم، او نیز بر من سلام كرد و برایم طلب آمرزش نمود.[3]
[1] . ارشاد القلوب دیلمی، ج 2، ص 326.
[2] . تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 350 و 349.
[3] . همان مدرك، ص 350.