خودکشی
تاخیر در حسابرسی فردی که خودکشی کرده!
ارسال شده توسط alxes در چهارشنبه, ۱۳۹۹/۰۴/۰۴ - ۱۴:۱۴خودکشی برادرم و آشفتگی زندگی ما
ارسال شده توسط منامنا در پنجشنبه, ۱۳۹۹/۰۳/۱۵ - ۲۱:۴۴با سلام،برادر من نزدیک به ۴ ماه پیش خودکشی کرد،اون هم بی دلیل و تنها برای آزار و اذیت من و مادرم؛ما با تمام وجود او را دوست داشتیم و از هیچ کمکی برای او دریغ نمی کردیم ؛مادرم عاشق فرزندانش هست و در حدی که آنها را می پرستید به آنها خدمت می کرد با اینکه همیشه مریض بود ؛اما برادرم به دلایل واهی و با توجه به اینکه البته ۱۰ سال هم معتاد بود شروع به آزار و اذیت مادرم می کرد؛به هر حال و در نهایت دست به خودکشی زد و الان تقریبا نزدیک به ۴ ماه که ما در جهنم زندگی می کنیم،مادرم و من شب و روز گریه می کنیم که چرا برادرم تا این حد با ما دشمن بود،در ضمن جز خانواده های سرشناس شهر بودیم و این مساله در وجهه ما در این شهر نیز تاثیر گذار شد؛پدرم فرد سرشناس و جزء کسبه شهر است،با تمام این وجود مادرم و من داریم ذره ذره از غم نبود برادرم از بین می رویم؛در ضمن مادرم به هیچ عنوان از برادرم راضی نمی شه؛به این دلیل که بسیار دلتنگ اون هست؛برادرم هیچ وقت هیچ جمله محبت آمیزی به مادرم نزد اما مادرم با تمام وجود او رو دوست داشت
می خواستم بدونم وضعیت برادرم در آن دنیا چه طور است؛و اینکه متاسفانه مادرم بر اثر شدت غم و اندوه از برادرم راضی نمی شود؛با اینکه برای او خیرات و دعا و صدقه بسیار فرستاده می شود ؛اما در مورد وضعیت او در آن دنیا بسیار نگران هستم و اینکه آیا ممکن است خدا او را ببخشد؛
مساله دیگری که وجود دارد:این است که الان من در خانه با پدر و مادرم زندگی می کنم و فعلا تنها فرزند در خانه هستم ؛پدر و مادرم مدام با همدیگه دعوا می کنن و تقصیر و گردن همدیگه می اندازند؛من واقعا خسته شدم و فشار روحی زیادی رو دارم تحمل می کنم؛تا حالا صبر کردم ؛غم دوری از برادرم و دعواهای پدر و مادرم داره من و روز به روز ضعیف تر می کنه؛احساس می کنم دارم خورد میشم از طرفی مادرم مریض هست و نمی تونم اونو تنها بزارم؛در قبال مادرم احساس مسءولیت می کنم؛چون پدرم حاضر نیست به اون محبت کنه و تقریبا می تونم بگم که اونها خیلی از هم بهشون میاد؛من تو این چند سال که با اونها زندگی کردم همیشه تلاش می کردم که رابطه ها رو خوب نگه دارم و مواظب همه از لحاظ عاطفی باشم ولی الان فکر می کنم که همه چیز از دست من خارج شده؛و من مثل یک انسان سرگردان شدم
چرا کسی که خودکشی می کند به طور دائم و همیشگی در جهنم است؟
ارسال شده توسط آیـــنـــور در چهارشنبه, ۱۳۹۹/۰۱/۱۳ - ۰۹:۳۵رابطه حرام برای جلوگیری از خودکشی طرف مقابل
ارسال شده توسط Dani24 در پنجشنبه, ۱۳۹۸/۱۲/۲۹ - ۰۱:۳۲فکر کردن به خودکشی
ارسال شده توسط navidaliabadi در چهارشنبه, ۱۳۹۸/۱۱/۰۹ - ۱۴:۱۰ارتباط با جنس مخالف و حق الناس
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در جمعه, ۱۳۹۸/۱۰/۰۶ - ۰۰:۰۲سلام خسته نباشید بنده پسری 13 ساله هستم که در فضای مجازی عاشق دختری همسن خودم شدم ، من در گروه درسی عاشق دختره شدم ، دختره اومد پی وی گفت خواب دیدم می خوای خودتو بکشی و من قضیه عاشقیم رو براش تعریف کردم و اینکه فکر خودکشی به سرم زده بود. بعد چند بار من به دختره گفتم که بدون تو خودمو می کشم که قصدم تهدید نبود که گفت من از کسانی که به فکر خودکشی هستن بدم میاد. اما چند بار هم از من خودکشی می کنم به عنوان تهدید استفاده کردم، اولین بار که دختره چون فکر می کرد آبروش تو گروه درسی رفته ، از گروه لفت داد ، و منم بهش گفتم اگه برنگردی خودمو میکشم ، دومین دفعه من داشتم با دختره درد و دل می کردم که حرفمو بد فهمید و به کل می خواست بره ، منم که نمی خواستم بره و اینکه واسه ازدواج می خواستمش گفتم بدون تو خودمو می کشم تا نره. سومین مورد این بود که من شب قبلش با دختره بهم زدم ، و صبحش نتونستم تحمل کنم ( قصدم لذت جویی نبود) و گفتم که جواب منو بده و اینها که داد. می دونستم این دختره روی مرگ دیگران و خودکشی من حساسه ولی قصد من به هیچ وجه بازی با احساستش نبوده و من واقعا اونو برای ازدواج می خواستم. بعد مادرم موضوع متوجه شد، در واقع خودم بهش گفتم و رفت با دختره صحبت کرد و دختره گفت به خاطر اینکه من از خودکشیش می ترسیدم به رابطه باهاش ادامه دادم. بعد یک نفر را واسطه کردم و بهش گفتم از طرف من از اون دختر عذر خواهی کنه و بگه که بابت خودکشی و تهدید ها عذرخواهی کنه و اون دختر گفت دیگه همه چی تموم شده. اما من عذاب وجدان دارم و مطمئن نیستم که دختره منو ببخشیده یا نه؟ آیا با این اوصاف حق الناس به گردن من هست؟با تشکر در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
افسردگی و فکر خودکشی
ارسال شده توسط Mmmi در جمعه, ۱۳۹۸/۰۷/۲۶ - ۲۳:۴۹علم ائمه (ع) و جلوگیری از شهادت
ارسال شده توسط عقیل در شنبه, ۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - ۰۶:۳۱با سلام
سوالی داشتم آیا حضرت علی می دانسته که ابن ملجم پشت سرشه و کاری نکرد؟
اگر اینگونه باشد، این یعنی خودکشی!
متاسفانه شیعیان از بس ائمه را دوست دارند بعضی صفات را به آنها می دهند اما نمی دانند که این دوستی آنان از هر دشمنی بد تر است:
قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (اعراف 188)
خدا در زندگی من
ارسال شده توسط دلسوخته در شنبه, ۱۳۹۷/۰۳/۰۵ - ۱۹:۳۸سلام.
فرض همه ی ما وجود خداوند است.
هیچ وقت تو زندگیم نتونستم این دو آیه رو لمس کنم:
۱- من از رگگردن به شما نزدیک ترم.
۲- مرا بخوانید تا اجابت کنم.
اصلا یک عمر با تلقین زندگی کردم که خداوند در زندگی من حضور دارد اما دیدم نه خبری نیست.هیچ خبری !!!
در زندگیم اصلا خدا را ندیدم.حوادث هولناکی در زندگیم اتفاق افتاد که مرا از زندگی به طور کامل ناامید کرد.(خواهشا نگید این ها امتحانه که از هر چی امتحانه بی زارم!) بعضی وقت ها بی جهت به خاطر حوادث این دنیا که بر سرم اومده گریه می کنم.زندگیم روز به روز سخت تر و فرسایشی تر میشه.متاسفانه این حوادث هولناک زندگیم سال به سال مثل موریانه زندگی و جوانی ام رو نابود کرد.عملا بهدهیچی نرسیدم و بدتر نابود هم شدم.
اصلا یک امداد الهی که می گفتن در زندگی همه انسان ها دجود دارد برای من وجود نداشت.
یادمه وقتی چیزی از خدا می خواستم همه چیز بدتر می شد و الان دیگه از خداوند چیزی درخواست نمی کنم.
کلی با خودم سال ها دارم کلنجار می رم این اعمال ما اختیاری است یا واقعا ذات آدمی است که اینگونه او را فرمان می دهد و اگر ذات آدمی باشد مگر خداوند آن را نیافریده؟!
با خودم دیگر می گویم حتما خداوند بدبختی و بی آبرویی ات را می خواهد که خیلی از راه ها برای تو بسته شده.
متاسفانه من کلا از زندگی قطع امید کردم چون تلاش هام اصلا به بار نمیشینه.گاهی وقت ها خودمو نفرین می کنم !
الان هر کسی رو که می بینیم یک حس تنفری در من به وجود میاد و طاقت دیدن هیچکس رو ندارم و شاید عقده ای شدم ؟! از شادی دیگران غمگین می شم و گاهی وقت ها گریه ام می گیره.
اصلا دیگر دوست ندارم عقایدم و افکارم و ... رو بیان کنم و یا بهتر بگم دوست ندارم با کسی حرف بزنم.
الان کاملا از آینده ترس دارم ترسی استرس زا که انگار همین فردا یه چیزی قراره اتفاق بیوفته و من دوباره بدبختی بکشم درحالی که بدبختی های قبلی ام رو نتونستم حلش کنم.