[h=1][/h]
[/HR]
وقتی آیات کلام الله مجید را برای کفار تلاوت می کردند به خاطر عناد و دشمنی که با رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) داشتند و به خاطر تعصبات کورکورانه و خواسته های نفسانی که داشتند با توجه به این که آیات را شنیدند و به حقیقت آن در نزد خود اعتراف می کردند ولی حاضر به قبول و ایمان به آن آیات شریف نمی شدند و این به خاطر وجود موانع که همان خباثت باطنی و عناد و تعصب است، می باشد.
[/HR] با توجه به آیه 22 سوره مبارکه فاطر، «مَنْ فِی الْقُبُور» چه کسانی هستند؟
وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند، و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانی! (سوره مبارکه فاطر آیه 22)
نکته اول:
در تفسیر و تبعین آیات آنچه که خیلی مورد اهمیت می باشد این است که همیشه باید به دنبال ارتباط بین آیات و سوره ها بود چرا که دربسیاری از موارد آیات یکدیگر را تفسیر و روشن می کنند درنتیجه معمولاً در تفسیر آیات با آیات دیگر بی ارتباط نمی باشد بلکه دربسیاری از موارد یک ارتباط منسجم و هدفمندی بین آیات وجود دارد که اگر بدون توجه به این ارتباط بین آیات پا درمسیر تفسیر آیات بگذاریم بی شک درمسیر قدم گذاشته ایم که خالی از اشتباه و کج فهمی نیست
نکته دوم:
در کنار توجه به آیات و ارتباطی که بین هم دارند باید به سنت صحیح و روایات وارده در کنار آیات که از حضرات معصومین حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام توجه ویژه نمود چرا که خداوند تبارک و تعالی این وظیفه را به عهده حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) قرار داده است:
بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
(از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند! (نحل:44)
درنتیجه بی توجهی به سنت صحیح، در واقع توجه نکردن به روش درست برخورد با کلام الله مجید می باشد.
ای پیامبر؛ همانگونه که هرگز نمیتوانی حیات و روح را به اموات در قبور باز گردانی، هم چنین هرگز نمیتوانی حیات ایمان را به افراد کافر که قلب آنان مرده و بضلالت و عناد دچار گشته، باز گردانی
نکته سوم: توجه نمودن به قوانین ادبی و بلاغی در برخورد به آیات کلام الله مجید از جمله توجه به وجود تشبیه و استعارات و سایر نکته های بلاغت و فصاحت در آیات با رجوع کردن به تفاسیر علماء تفسیر درخصوص این آیه به اشارات دقیقی دست پیدا می کنیم از جمله علامه طباطبائی می فرمایند منظور از «مَنْ فِی الْقُبُور» کفاری هستند که به خاطر کفری که دارند منکر حقیقت شده اند. (ترجمه المیزان، ج17، ص: 51)
[h=2]علت تشبیه کفار به من فی القبور[/h] سوالی که در این خصوص به ذهن می رسد این است که چرا کفار به «مَنْ فِی الْقُبُور» تشبیه شده اند؟ آیا واقعاً ارتباطی بین کفار و «مَنْ فِی الْقُبُور» وجود دارد؟
معمولاً بین علماء ادبیات معروف است که می فرمایند: بین مشبه و مشبه به یک ارتباطی به نام وجه شبه وجود دارد. حال چه وجه شبهی دراین تشبه به کار رفته که کفار را به مردگان در قبر تشبیه کرده است؟
از جمله علامه طباطبائی می فرمایند منظور از «مَنْ فِی الْقُبُور» کفاری هستند که به خاطر کفری که دارند منکر حقیقت شده اند
برای جواب به این موضوع بهتر است خصوصیات کفار را باهم بررسی کنیم: وقتی آیات کلام الله مجید را برای کفار تلاوت می کردند به خاطر عناد و دشمنی که با رسول اکرم (صلی الله علیه وآل وسلم) داشتند و به خاطر تعصبات کورکورانه و خواسته های نفسانی که داشتند با توجه به این که آیات را شنیدند و به حقیقت آن در نزد خود اعتراف می کردند ولی حاضر به قبول و ایمان به آن آیات شریف نمی شدند و این به خاطر وجود موانع که همان خباثت باطنی و عناد و تعصب است، می باشد.
در حقیقت مردگان به سبب خروج از دنیا، دیگر از برهان و دلیل و هدایت جدیدی بهره مند نمی شوند. کفار هم همینگونه اند. دلشان مرده است و از هدایت بهره مند نمی شوند.
به عبارتی تشابه این مردگان با کفار از این باب است که من فی القبورکفاری هستند که چون بر دل هایشان مهر خورده است، خاصیت پذیرفتن هدایت را از دست داده، و لذا آنها را به مرده تشبیه کرده است.
اگر منشاء حیات وزندگانی افراد وجامعه، ایمان باشد، پس کفر هم عامل مرگ افراد و جامعه خواهد بود.
بنابراین، معنی آیه این می شود کهای پیامبر؛ همانگونه که هرگز نمیتوانی حیات و روح را به اموات در قبور باز گردانی، هم چنین هرگز نمیتوانی حیات ایمان را به افراد کافر که قلب آنان مرده و به ضلالت و عناد دچار گشته، باز گردانی.