جمع بندی غفلت از نسل امروز و فردا - گناهی نابخشودنی!
تبهای اولیه
بنام خدا
سلام دوستان عزیز@};-
مسأله این تایپیک اینست که:
چرا یک برنامه ریزی جامع و اساسی، برای تحکیم اعتقادات و اخلاقیات کودکان، نوجوانان و جوانان در کنار ده ها برنامه و فوق برنامه های مختلف آموزشی و مهارتی از طرف خانواده ها، رسانه ها، حکومت، جامعه، مسئولین امر و متولیان امر فرهنگ سازماندهی نمی شود؟ بعبارتی چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟(چرایی)
بنظر شما ایراد کار کجاست؟ چه کسانی در این فرایند مهم ناآگاهانه کوتاهی و یا عامدانه مانع تراشی می کنند؟ راهکار شما برای خروج از این بن بست بحران زا چیست؟(چیستی؛ کیستی و چگونگی)
منتظر نظرات قشنگ شما دوستان فرهیخته هستیم
ملتمس دعا ...@};-
با سلام
چگونگي پرورش نسل جديد، يكي از مهمترين اصولي است كه پيشرفت يك كشور بدان وابسته است سرمايهگذاري براي تربيت ديني افراد يك جامعه، در واقع نشانگر تمدن آن جامعه ميباشد و پيشرفت در جنبههاي گوناگون آن جامعه را تضمين ميکند. بنابراين، مسئولان امر به منظور محقق ساختن شرايط مطلوب براي پرورش نسلي با ايمان و مذهبي، موظف هستند با فراهم كردن برنامههاي تربيتي سالم و اصولي اين امكان را فراهم سازند. تربيت ديني وقتي حاصل ميگردد كه مطابق دستورهاي ديني در زندگي انسان رفتار شود در همين راستا، دغدغه دروني و دل مشغولي دايمي همه دلسوختگان دين و آموزههاي ديني، آن است که نسل جديد جامعه را نسلي مومن به ارزشها و عامل به فضايل اخلاقي و احکام الهي بار آورند همه ما بر اهميت و ضرورت تربيت ديني واقفيم و بر اين باوريم که اگر افراد جامعه زندگي خود را بر مدار دين و خداباوري معنا کنند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سياسي اجتماعي اقتصادي و فرهنگي تضمين ميشود. جامعه اي که ديني مي انديشد و ديني رفتار مي کند، جامعه اي است که راست گويي و درست کاري، سعه صدر و بلندنگري، محبت و مهرباني، عشق و صميميت، ايثار و گذشت، استقلال و آزادي، توليد و باروري، هنر و هنرورزي و صدها فضيلت بزرگ ديگر در آن موج ميزند و انسانها خوشبختي و پيشرفت واقعي خود و جامعه خويش را در لحظه لحظه زندگي حس ميکنند.
مسأله این تایپیک اینست که: چرا یک برنامه ریزی جامع و اساسی، برای تحکیم اعتقادات و اخلاقیات کودکان، نوجوانان و جوانان در کنار ده ها برنامه و فوق برنامه های مختلف آموزشی و مهارتی از طرف خانواده ها، رسانه ها، حکومت، جامعه، مسئولین امر و متولیان امر فرهنگ سازماندهی نمی شود؟ بعبارتی چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟(چرایی)سلام دوستان عزیز
[=book antiqua]سلام مجدد
برای تبیین بیشتر مسأله و غفلت بزرگی که در این خصوص، توسط متولیان امر (خانواده، مراکز فرهنگی و آموزشی، رسانه ها و دولت) صورت می گیرد. یک مقایسه نسبی کافی است تا به اوج این غفلت و بی توجهی به مسأله تربیت دینی و اخلاقی و مکتبی بار آوردن بچه ها پی ببریم. البته مصادیقی که در این مقایسه ذکر می کنیم به معنای غیرضروری و بی فایده بودن آنها نیست بلکه مقصود ما بی توجهی و غفلت از فلسفه اصلی آفرینش انسانی (تربیت دینی، اخلاقی و انسانی) است.
- از طرفی می بینیم خانواده ها سالیانه چقدر هزینه های مختلفی برای برنامه های گوناگون آموزشی، هنری، ورزشی فرزندانشان می کنند نظیر: انواع و اقسام کلاسهای خصوصی مرتبط با درس، کلاسهای خصوصی زبان، شعر و نویسندگی و ... ؛کلاسهای خصوصی هنر: تئاتر، موسیقی، نقاشی و غیرو و کلاسهای خصوصی مختلف ورزشی در سطوح مختلف. از سوی دیگر پیگیری مجدانه این قبیل برنامه ها را از سوی دولت، رسانه ها و آموزش و پرورش نیز در سطحی کلان تر، گسترده تر و تخصصی تر با برنامه ریزی مدون، سازمان یافته، با اختصاص بودجه های کلان و تحت نظارت متولیان امر مشاهده می کنیم. (که البته چنانکه گفتیم این پیگیری ها ضروری و مورد تقدیر است). اما این اقدامات بمنزله شرط لازم است نه شرط کافی ...
- علاوه بر این، خانواده ها معمولاً برای تأمین نیازهای اولیه فرزندان خود در هر مقطع سنی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و نهایت اهتمام و دغدغه شان را برای رفع همه نیازها و ایجاد یک زندگی راحت و توأم با آسایش بخرج می دهند بگونه ای که حتی آسایش را از خود سلب می کنند تا فرزندانشان گَرد غم و فقر را احساس ننموده و با دارا بودن ظاهری آراسته، پوشاک مناسب و سلامتی جسمانی نزد همسن و سالانشان عزیز بوده احساس شکستگی نکنند. دولت محترم نیز در این راستا بطور جِد احساس مسئولیت نموده و نهایت تلاش خود را برای رفع نیازهای مادی و اقتصادی کشور و هم میهنان عزیز صرف می کند. (گرچه موانع بسیاری اعم از داخلی و خارجی) راه توفیق و ثمربخشی مطلوب را تحدید کرده و می کند.(اینها هم ضروری و مطلوب و ممدوح است)
- همچنین خانواده ها، در کنار اهتمام به تأمین نیازهای اولیه، تمام تلاش خود را برای تأمین نیازهای ثانویه و امکانات تفریحی و رفاهی فوق العاده نیز مصروف می کنند.(بدون توجه به ملاحظات خاص و آسیبهای قطعی و احتمالی این امکانات که بحثی مستقل می طلبد) نظیر: اسباب بازی های گوناگون برای سنین مختلف؛ وسایل بازی های الکترونیکی مانند کامپیوتر، پلی استیشن و ...؛ وسایل ارتباط جمعی مانند دستگاه های دی وی دی، ماهواره و ... ؛ همچنین گوشیهای پیشرفته اندرویدی که زمینه ورود در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ارتباطات شخصی و محرمانه را تشدید می کند. گویا در مسیر توسعه ی این پروسه ی حساس و حائز اهمیت که آسیبها و خطرات آن دامنگیر سطوح و اقشار مختلف جامعه (زن و مرد؛ کودک و نوجوان؛ جوان و پیر؛ کارمند و کاسب؛ خانه دار و بیکار) شده، دولت و رسانه ها هم بدون برنامه مشخص، مدیریت شده و پیشگیری کننده ای نقش بسزا و رو به جلویی دارند که حکایت از عطش رو به فُزونِ کارتل ها و شخصیت های حقیقی و حقوقی بسیاری است که از این مسیر سود قابل توجهی را جلب می کنند. (باید برای این بی برنامه گی افسارگسیخته که بلای خانمان سوز فرهنگ، اخلاق و معنویت، اقتصاد در همه ابعادش، آموزش و پرورش، کانون خانواده و .... شده فکری اساسی کرد).
- و ده ها دغدغه و اهتمام دیگری که مورد توجه خانواده ها، رسانه ها و دولتمردان نسبت به ارتقاء وضعیت مادی، اقتصادی، اجتماعی، ارتقاء شغلی و جایگاه های مختلف سیاسی و ... هست لکن آنچه در این میان مورد غفلت و بی توجهی همگان بوده و هست توجه و اهتمام جدی به نیازهای معنوی، حقیقی و اصیل انسانی نظیر ارتقاء و رشد اعتقادات و باورهای دینی، پرورش و تربیت اخلاقی و معنوی، آشنا کردن همه سطوح با سبک زندگی دینی، آموزشهای علمی و عملی برای مکتبی بار آمدن نسل امروز و فردا، برنامه ریزی برای رشد و سلامت فکر و اندیشه، تعالی بخشی علمی و عملی توأمان و ...
[=book antiqua]دوستان عزیز و فرهیخته با ورود به بحث ...
[=book antiqua]شما نیز مواردی را به نمونه های فوق اضافه کنید ... اگر مصادیقی مشخصاً برای این قبیل اهمال کاری و تسامح و تساهل سراغ دارید به اشتراک بگذارید تا بحث عینی تر پیش برود.
[=book antiqua]به امید اعتلا و گسترش فرهنگ دین، معنویت، اخلاق و تربیت در سطح جامعه؛ خانواده ها، نظام آموزشی، دولت و اقشار مختلف مردم بویژه جوانان و نوجوانان ... آمین
برای تبیین بیشتر مسأله و غفلت بزرگی که در این خصوص، توسط متولیان امر (خانواده، مراکز فرهنگی و آموزشی، رسانه ها و دولت) صورت می گیرد. یک مقایسه نسبی کافی است تا به اوج این غفلت و بی توجهی به مسأله تربیت دینی و اخلاقی و مکتبی بار آوردن بچه ها پی ببریم. البته مصادیقی که در این مقایسه ذکر می کنیم به معنای غیرضروری و بی فایده بودن آنها نیست بلکه مقصود ما بی توجهی و غفلت از فلسفه اصلی آفرینش انسانی (تربیت دینی، اخلاقی و انسانی) است.
اگر مصادیقی مشخصاً برای این قبیل اهمال کاری و تسامح و تساهل سراغ دارید به اشتراک بگذارید تا بحث عینی تر پیش برود.
سلام مجدد@};-
[=book antiqua]لطفاً کسی این مطالب را به خودش نگیرد ... این مطالب مخاطب خاصی ندارد ...
بعنوان یک نمونه عینی می توان به بودجه های کلانی اشاره کرد که متأسفانه صرف امور دسته دوم و سوم جامعه می شود، امیدوارم خوانندگان عزیز این یادداشت را حمل بر مخالفت با ورزش و هنر نکنند. در اینکه پرداختن به ورزش و هنر سالم بعنوان دو رکن سازنده روح و جسم انسانی یک ضرورت همگانی است سخنی نیست. اما اموری در این رابطه و در فرع این اصل در این دو وادی در جامعه دینی و در فرهنگ ما جریان دارد و یا تلاش می شود به فرهنگ مبدل شود که مخل اهداف عالیه انسان ساز، هدف گذاریهای اصلی دینی و قانونی کشور و روح توجه به حقیقت انسان یعنی کمال و تربیت اخلاقی است.
متأسفانه بگونه ای جایگاه هنرمندان و ورزشکاران از طرف متولیان امر (دولت و رسانه ها) در کشور ما تبیین و تعمیق داده شده که گویا ایشان تافته جدا بافته از بدنه جامعه اند و وزنِ کار ایشان باید متفاوت دیده شود. بعنوان مثال: بودجه هایی که برای تجلیل از قهرمانان میادین ملی و بین المللی و هنرمندان عزیز کشورمان از طرف نهادهای دولتی و یا با واسطه گری دولت و رسانه از طرف مراکز و کارخانجات و شرکتهای خصوصی جلب می شود عمق این مسأله را آشکار می سازد. قراردادهای عجیب و غریب کاری با ورزشکاران و برخی هنرمندان و نیز همایش های گوناگون و جوائز در خور توجهی که برای تجلیل از این قشر (ورزشکاران و هنرمندان) تعلق می گیرد گرچه تا اندازه ای لازم و منطقی است اما صرف این اندازه بودجه های کلان، مبالغ قراردادهای هنگفت و جوائز مشت پر کن، با توجه به مشکلات گوناگون اقتصادی کشور و ناتوانی عده ای از گذران زندگی عادی از یکسو و نارسایی نقصان های گوناگونی که در مسائل گوناگون کشور پذیرفتنی نیست.
آنچه در این وادی می گذرد نشان از فرهنگ بیمار و بحران زده ای است که حتی نهادهای مسئول و متولیان فرهنگ سازی کشور، علیرغم اطلاع از این اتفاقات در حد فاجعه، بگونه ای یا با بی توجهی از کنار آن می گذرند و یا به توجیه آن اهتمام می ورزند. در این مجال، نمی خواهیم به تفصیل و مصداقی به ذکر این قبیل قراردادهای کاری سرسام آور، همایش های پرهزینه با عنوان تجلیل و جوائز بپردازیم، صرفاً بیان کلی از این فاجعه بزرگ و بحران زا که متأسفانه تأثیرات فرهنگی آن به بدنه جامعه و درون خانواده ها رسوخ کرده کافی است تا بدانیم که جامعه ما به کدام سمت و سویی در حرکت است. و درد و زخمی که بارها و بارها توسط دلسوزان و دغدغه مندان گفته شده و کمتر به آن توجه شده است.
همه آنچه گفتیم در حالی است که در همین کشور امام زمان (عج) و حکومت دینی که همه ارکان و اعضاء آن موظف به توجه ذاتی و حقیقی به ارتقاء فرهنگ دینی و صرف هزینه های حداکثری برای ارتقاء ارزشهای اسلامی، قرآنی و تربیت دینی، اخلاقی و انسانی هستند از این مهم غفلت ورزیده و سهم فکر و اندیشه و معنویت و اخلاق از بودجه های کلان کشور بسیار ناچیز و غیرقابل اعتناست. بگونه ای که عمدتاً مراکز فکری و فرهنگی یا در برگزاری همایش های فکری و فرهنگی ناتوانند، یا دست و پاشکسته این مهم را دنبال می کنند، یا بودجه کافی برای پیگیری منویات و دستاوردهای همایشهای برگزارشده را در ساحت عمل ندارند، یا بدلیل ناتوانی در تجلیل مادی از تلاش اندیشمندان حوزه فکر و فرهنگ، اقبال چندانی از سوی اندیشمندان اصلی و دسته اول جامعه صورت نمی گیرد و همایشها با تعدادی مقالات دسته دوم و سوم به کار خود پایان می دهد و کذا از این قبیل مشکلات که دامنگیر حوزه فکر و فرهنگ جامعه است. حقیقتاً در حکومتی که اساس و بنیانش دینی است، ما شاهد حرمان و مغفول ماندن معارف دینی و قرانی هستیم و ثمره ان جز دور ماندن و محرومیت از آنچه اسلام عزیز برای یک جامعه کمال محور و ارزش مدار تعریف کرده و امام راحل (ره) در پی ریزی انقلاب اسلامی و حکومت دینی بدنبال آن بود در پی نخواهد داشت.
صرفاً بعنوان نمونه، که مشت نمونه خروار است: در یکی از محافل هنری که مسئولین حضور داشتند دانش آموزی به اجرای موسیقی و خوانندگی پرداخت و پس از پایان کار، شاهد بودیم چند تن از مسئولین عزیز؟ برای تشویق آن دانش آموز اقدام فوری کردند (یکی ربع سکه همراهش را هدیه داد، مسئول دیگری یکصد هزارتومان و آن یکی دریافت هدیه ای را به حضور در اداره اش موکول کرد) البته چنانکه گفتیم مخالف این قبیل تشویقه نبوده و نیستیم که کار مسئولان در این فقره ممدوح است. اما در محفلی دیگر در یکی از جامعه القرآن های همین کشور عزیزمان،(با حضور برخی مسئولین عزیز) که رسالت تعلیم و تربیت قرآنی فرزندان ما را برعهده دارد(و بنده هم ارتباط فکری و فرهنگی با ان مرکز را دارم) شاهد بودم که تعدادی از نونهالان دختر 5 تا 10 ساله از حافظان عزیز و پرورش یافتگان قرآنی برای حاضرین اجراء برنامه موفقی داشتند و تنها تشویق مسئولین پس از پایان برنامه ایشان، صدای صلوات و احسنت بود. وقتی مدیر مرکز از غفلت مسئولین برای تشویق این نونهالان ناامید شد تعدادی هدیه که در موجودی مرکز داشتند را به مراسم آورده و از مسئولین محترم تقاضا کردند تا با دستان مبارکشان آنها را به این فرزندان قرآنی تقدیم کنند.:-o
این حال و حکایت غریب و غمگنانه، در اکثر برنامه های کشور و در همه جا حاکم است و حتی گویا به شکل یک فرهنگ ضد قرآنی به درون نهاد خانواده هم رسوخ کرده، والدین برای همه گونه برنامه های آموزشی(شهریه های سرسام آور دانشگاه، کلاسهای خصوصی زبان، کمک آموزشی چه و چه و خط و نقاشی و ...)، ورزشی(فوتبال، والیبال، یوگا، ورزشهای رزمی و ...) و هنری (موسیقی و نوازندگی، خوانندگی و تئاتر و ...) بودجه کافی و بسته های تشویقی و حمایتی دارند اما خدا نکند پای کلاسهای آموزش قرآن، معارف دینی و اخلاقی و مسائل تربیتی و آداب معاشرت، فنون و مهارت های تربیتی خانواده و نظائر آن که مربوط به شئون حقیقی انسان و جهت کمال انسان است؛ به میان بیاید. دیگر نیازی به بیان نیست. متأسفانه و یا خوشبختانه (آن را که عیان است چه حاجت به بیان است).
[=book antiqua]لطفاً ما و دوستانتان را از نظرات کارگشاتان محروم نکنید.@};-
[=book antiqua]تا ورودی دیگری بدرود ...@};-
بعبارتی چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟(چرایی)
به نام خدا
بیشتر مشکل ها از رقابت بر سر پولدار شدن در جامعه آغاز شده (حب الدنیا راس کل خطیئه ) و حتی آموزش را هم در نوردیده .
این توضیحاتی دارد که باید وقت کنم بنویسم
پرسش:
چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟ بنظر شما ایراد کار کجاست؟ چه کسانی در این فرایند مهم ناآگاهانه کوتاهی و یا عامدانه مانع تراشی می کنند؟ راهکار شما برای خروج از این بن بست بحران زا چیست؟
جمعبندی:
سلام و ادب@};-
چگونگي پرورش نسل جديد، يكي از مهمترين اصولي است كه پيشرفت يك كشور بدان وابسته است سرمايهگذاري براي تربيت ديني افراد يك جامعه، در واقع نشانگر تمدن آن جامعه ميباشد و پيشرفت در جنبههاي گوناگون آن جامعه را تضمين ميکند. بنابراين، مسئولان امر به منظور محقق ساختن شرايط مطلوب براي پرورش نسلي با ايمان و مذهبي، موظف هستند با فراهم كردن برنامههاي تربيتي سالم و اصولي اين امكان را فراهم سازند. تربيت ديني وقتي حاصل ميگردد كه مطابق دستورهاي ديني در زندگي انسان رفتار شود در همين راستا، دغدغه دروني و دل مشغولي دايمي همه دلسوختگان دين و آموزههاي ديني، آن است که نسل جديد جامعه را نسلي مومن به ارزشها و عامل به فضايل اخلاقي و احکام الهي بار آورند همه ما بر اهميت و ضرورت تربيت ديني واقفيم و بر اين باوريم که اگر افراد جامعه زندگي خود را بر مدار دين و خداباوري معنا کنند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سياسي اجتماعي اقتصادي و فرهنگي تضمين می شود.
برای تبیین بیشتر مسأله و غفلت بزرگی که در این خصوص، توسط متولیان امر (خانواده، مراکز فرهنگی و آموزشی، رسانه ها و دولت) صورت می گیرد. یک مقایسه نسبی کافی است تا به اوج این غفلت و بی توجهی به مسأله تربیت دینی و اخلاقی و مکتبی بار آوردن بچه ها پی ببریم. البته مصادیقی که در این مقایسه ذکر می کنیم به معنای غیرضروری و بی فایده بودن آنها نیست بلکه مقصود ما بی توجهی و غفلت از فلسفه اصلی آفرینش انسانی (تربیت دینی، اخلاقی و انسانی) است.
* از طرفی می بینیم خانواده ها سالیانه چقدر هزینه های مختلفی برای برنامه های گوناگون آموزشی، هنری، ورزشی فرزندانشان می کنند نظیر: انواع و اقسام کلاسهای خصوصی مرتبط با درس، کلاسهای خصوصی زبان، شعر و نویسندگی و ... ؛کلاسهای خصوصی هنر: تئاتر، موسیقی، نقاشی و غیرو و کلاسهای خصوصی مختلف ورزشی در سطوح مختلف. دولت، رسانه ها و آموزش و پرورش نیز در سطحی کلان تر و تخصصی تر در این حوزه ها برنامه ریزی سازمان یافته داشته و بودجه های کلانی را اختصاص می دهند.
* علاوه بر این، خانواده ها معمولاً برای تأمین نیازهای اولیه فرزندان خود در هر مقطع سنی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و نهایت اهتمام و دغدغه شان را برای رفع همه نیازها و ایجاد یک زندگی راحت و توأم با آسایش بخرج می دهند بگونه ای که حتی آسایش را از خود سلب می کنند تا فرزندانشان گَرد غم و فقر را احساس ننموده و با دارا بودن ظاهری آراسته، پوشاک مناسب و سلامتی جسمانی نزد همسن و سالانشان عزیز بوده احساس شکستگی نکنند. دولت نیز همین سیاست را در سطحی کلان دنبال می کند.
* همچنین خانواده ها، در کنار اهتمام به تأمین نیازهای اولیه، تمام تلاش خود را برای تأمین نیازهای ثانویه و امکانات تفریحی و رفاهی فوق العاده نیز مصروف می کنند.(بدون توجه به ملاحظات خاص و آسیبهای قطعی و احتمالی این امکانات که بحثی مستقل می طلبد) نظیر: اسباب بازی های گوناگون؛ وسایل بازی های الکترونیکی مانند کامپیوتر، پلی استیشن و ...؛ وسایل ارتباط جمعی مانند دستگاه های دی وی دی، ماهواره و ... ؛ همچنین گوشیهای پیشرفته اندرویدی که زمینه ورود در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ارتباطات شخصی و محرمانه را تشدید می کند.
* و ده ها دغدغه و اهتمام دیگری که مورد توجه خانواده ها، رسانه ها و دولتمردان نسبت به ارتقاء وضعیت مادی، اقتصادی، اجتماعی، ارتقاء شغلی و جایگاه های مختلف سیاسی و ... هست لکن آنچه در این میان مورد غفلت و بی توجهی همگان بوده و هست توجه و اهتمام جدی به نیازهای معنوی، حقیقی و اصیل انسانی نظیر ارتقاء و رشد اعتقادات و باورهای دینی، پرورش و تربیت اخلاقی و معنوی، آشنا کردن همه سطوح با سبک زندگی دینی، آموزشهای علمی و عملی برای مکتبی بار آمدن نسل امروز و فردا، برنامه ریزی برای رشد و سلامت فکر و اندیشه، تعالی بخشی علمی و عملی توأمان و ... می باشد.
بعنوان یک نمونه عینی می توان به بودجه های کلانی اشاره کرد که متأسفانه صرف امور دسته دوم و سوم جامعه می شود، امیدوارم خوانندگان عزیز این یادداشت را حمل بر مخالفت با ورزش و هنر نکنند. در اینکه پرداختن به ورزش و هنر سالم بعنوان دو رکن سازنده روح و جسم انسانی یک ضرورت همگانی است سخنی نیست. اما اموری در این رابطه و در فرع این اصل در این دو وادی در جامعه دینی و در فرهنگ ما جریان دارد و یا تلاش می شود به فرهنگ مبدل شود که مخل اهداف عالیه انسان ساز، هدف گذاریهای اصلی دینی و قانونی کشور و روح توجه به حقیقت انسان یعنی کمال و تربیت اخلاقی است. متأسفانه بگونه ای جایگاه هنرمندان و ورزشکاران از طرف متولیان امر (دولت و رسانه ها) در کشور ما تبیین و تعمیق داده شده که گویا ایشان تافته جدا بافته از بدنه جامعه اند و وزنِ کار ایشان باید متفاوت دیده شود. بعنوان مثال: بودجه هایی که برای تجلیل از قهرمانان میادین ملی و بین المللی و هنرمندان عزیز کشورمان از طرف نهادهای دولتی و یا با واسطه گری دولت و رسانه از طرف مراکز و کارخانجات و شرکتهای خصوصی جلب می شود عمق این مسأله را آشکار می سازد. قراردادهای عجیب و غریب کاری با ورزشکاران و برخی هنرمندان و نیز همایش های گوناگون و جوائز در خور توجهی که برای تجلیل از این قشر (ورزشکاران و هنرمندان) تعلق می گیرد گرچه تا اندازه ای لازم و منطقی است اما صرف این اندازه بودجه های کلان، مبالغ قراردادهای هنگفت و جوائز مشت پر کن، با توجه به مشکلات گوناگون اقتصادی کشور و ناتوانی عده ای از گذران زندگی عادی از یکسو و نارسایی نقصان های گوناگونی که در مسائل گوناگون کشور پذیرفتنی نیست.
آنچه در این وادی می گذرد نشان از فرهنگ بیمار و بحران زده ای است که حتی نهادهای مسئول و متولیان فرهنگ سازی کشور، علیرغم اطلاع از این اتفاقات در حد فاجعه، بگونه ای یا با بی توجهی از کنار آن می گذرند و یا به توجیه آن اهتمام می ورزند. همه آنچه گفتیم در حالی است که در همین کشور امام زمان (عج) و حکومت دینی که همه ارکان و اعضاء آن موظف به توجه ذاتی و حقیقی به ارتقاء فرهنگ دینی و صرف هزینه های حداکثری برای ارتقاء ارزشهای اسلامی، قرآنی و تربیت دینی، اخلاقی و انسانی هستند از این مهم غفلت ورزیده و سهم فکر و اندیشه و معنویت و اخلاق از بودجه های کلان کشور بسیار ناچیز و غیرقابل اعتناست. بگونه ای که عمدتاً مراکز فکری و فرهنگی یا در برگزاری همایش های فکری و فرهنگی ناتوانند، یا دست و پاشکسته این مهم را دنبال می کنند، یا بودجه کافی برای پیگیری منویات و دستاوردهای همایشهای برگزارشده را در ساحت عمل ندارند، یا بدلیل ناتوانی در تجلیل مادی از تلاش اندیشمندان حوزه فکر و فرهنگ، اقبال چندانی از سوی اندیشمندان اصلی و دسته اول جامعه صورت نمی گیرد و همایشها با تعدادی مقالات دسته دوم و سوم به کار خود پایان می دهد و کذا از این قبیل مشکلات که دامنگیر حوزه فکر و فرهنگ جامعه است. حقیقتاً در حکومتی که اساس و بنیانش دینی است، ما شاهد حرمان و مغفول ماندن معارف دینی و قرانی هستیم و ثمره ان جز دور ماندن و محرومیت از آنچه اسلام عزیز برای یک جامعه کمال محور و ارزش مدار تعریف کرده و امام راحل (ره) در پی ریزی انقلاب اسلامی و حکومت دینی بدنبال آن بود در پی نخواهد داشت.
صرفاً بعنوان نمونه ای کوچک، که مشت نمونه خروار است: در یکی از محافل هنری که مسئولین حضور داشتند دانش آموزی به اجرای موسیقی و خوانندگی پرداخت و پس از پایان کار، شاهد بودیم چند تن از مسئولین عزیز؟ برای تشویق آن دانش آموز اقدام فوری کردند (یکی ربع سکه همراهش را هدیه داد، مسئول دیگری یکصد هزارتومان و آن یکی دریافت هدیه ای را به حضور در اداره اش موکول کرد) البته چنانکه گفتیم مخالف این قبیل تشویقه نبوده و نیستیم که کار مسئولان در این فقره ممدوح است. اما در محفلی دیگر در یکی از جامعه القرآن های همین کشور عزیزمان،(با حضور برخی مسئولین عزیز) که رسالت تعلیم و تربیت قرآنی فرزندان ما را برعهده دارد(و بنده هم ارتباط فکری و فرهنگی با ان مرکز را دارم) شاهد بودم که تعدادی از نونهالان دختر 5 تا 10 ساله از حافظان عزیز و پرورش یافتگان قرآنی برای حاضرین اجراء برنامه موفقی داشتند و تنها تشویق مسئولین پس از پایان برنامه ایشان، صدای صلوات و احسنت بود. وقتی مدیر مرکز از غفلت مسئولین برای تشویق این نونهالان ناامید شد تعدادی هدیه که در موجودی مرکز داشتند را به مراسم آورده و از مسئولین محترم تقاضا کردند تا با دستان مبارکشان آنها را به این فرزندان قرآنی تقدیم کنند.
متأسفانه، این حال و حکایت غریب و غمگنانه، در اکثر برنامه های کشور و در همه جا حاکم است و حتی گویا به شکل یک فرهنگ ضد قرآنی به درون نهاد خانواده هم رسوخ کرده است.
موفق باشید ...@};-