به اطلاع کاربران محترم می رساند با توجه به اینکه بعضی کاربران مایلند سوالات خود را از طریق کانال ها و شبکه های اجتماعی مطرح نمایند لذا با ایجاد آیدی رسانه این امر میسر گردید.
اعضای شبکه های اجتماعی می توانند سوال خود را به ادمین کانال ها ارسال نمایند، پس از درج سوال در انجمن توسط آیدی رسانه و پاسخگویی توسط کارشناسان محترم پاسخ سوال برای اعضا ارسال می گردد.
آدرس کانال های انجمن در پیام رسان های ایتا ، سروش ، گپ و تلگرام:
سلام.اسلام یا، اسلامیون حال حاظر، آیا برای مقابله با تفکری که می گه همجنسگراها هم آزادن و حق زندگی و رابطه جنسی با هم جنسشون رو دارن و می تونن ازدواج آبرومندانه ای داشته باشن و حتی صاحب فرزند بشوند(با رحم اجاره ای یا بر روش های دیگه).اقدام یا عکس العملی فرا مرزی انجام دادن؟؟؟آیا موفقیت هایی بدست آوردن؟برنامه های آیندشون چیه، چه اقداماتی می تونستن انجام بدهند و نکردند، و چه اقداماتی می تونند که در ادامه انجام بدهند؟؟
به طور مثال، من شنیدم تو خبرا، چند سال پیش، دقیق نمی دونم، که یک نظر سنجی تو ایرلند انجام شده و شصت و دو درصد مردم رای دهنده ایرلندی که می گند مذهبی و کاتولیکن یا پیشتر بودند، از همجنسگراها حمایت کردند و ازدواج همجنسگراها قانونی و آزاد اعلام شده، بر مبنای همین رای مردم.پس اسلامیون کجا هستند؟پزشکان مشلمان، روانشاناسان مسلمان؟روحانیون، نخبه ها؟چی کار می کردند تا الان؟نمیشه کاری کرد؟آیا اصلا اهمیتی داره و داشته برای اسلامیون و یا جمهوری اسلامی، حوزه علمیه قم؟مراجع؟ که کشور های غربی اینطوری همجنسگرایی رو قانونی و آزاد اعلام کنن؟
به نظر من که این قانون خیلی هم خوبه، چون اونوقت، خانوم های بیشتری سهم ما مردای غیر همجنسگرا میشه،;;) البته باید قانون تک همسری هم برداشته بشه،8-> ....
البته شوخی کردم این رو. ما کاری نداریم که، پزشکی چی می گه واینکه آیا این قانون خوب هست یا نه، از نظر بعضیا... و از این حرفا که با شک و تردید هایی همراهه از نظر بعضی ها.ولی چیزی که مسلم هست، اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی، تقریبا همه، این عمل رو غیر الهی و گناه می دونند و مجازات سنگینی و بعضا اعدام رو برای یک شخص که رابطه ی جنسی همجنسگرایانه داره، وضع کردند.این ادیان ابراهیمی به خصوص اسلام، چه اقداماتی انجام دادند؟حوزه ی علمیه ی قم کجاست؟آیا همونطور که عرض کردم اهمیتی داره و داشته براش؟همین که این کشور اسلامی، داخل مرز هاش، گل و بلبل و مبرا باشه از این جنس تفکر ها و قانون ها، کافیست و خارج ازمرز ها، اروپا، آمریکا، برای ما اهمتینی نداره، هیچ وظیفه ای در قبالشون نداریم؟
ازآنجاییکه اساس رشد و شکوفایی هر جامعه را در کانون کوچک خانواده و رشد و شکوفایی هر خانواده را در پیشرفت و میزان درآمدهای معنوی و مالی هر انسان و میزان درامدهای مالی و معنوی هر انسان را در تربیت و یافته ها و یا دریافتهای ذهنی و و دیداری و شنیداری و .. و عواملی از این دست برای انسان میبینیم یا خواهیم دید و ..
و از آنجاییکه خلاصه کنم رسانه ملی را تا نود درصد باعث پیشرفت و پسرفت جامعه اسلامی و مسئولان دلسوز خود میدانم لذا سعی دارم تا مستقیما بروم سراغ اصل داستان و موضوع و بنوعی نقد انواع برنامه های تلویزیونی که در مورد آنها کمی تبحر و اطلاعات دارم..
ابتدا سریال طنز علی البدل که ظاهرا پربیننده ترین برنامه نوروزی 96 بوده.
این سریال مانند سریال پایتخت های 1 و 2 و 3 و 4 جناب مقدم و جناب تنابنده یکی از بهترین سریالهای طنز تلویزیون طی این سالها و حتی از جهاتی بهتر از همه آنها بود.
سریال علی البدل که از شبکه 1 سیما و در ایام نوروز 96 پخش گردید {یا هنوز هم میگردد} بغیر از چند مورد نقد کوتاه جایی برای نقد آنچنانی باقی نگذاشت که من قصد نقد همان مقدار کوتاه را دارم که انشاا... بعدها هم همین مقدار نقطه ضعف هم از این بزرگواران و رسانه ملی در عرصه طنز شاهد نباشیم{انشاا...}
1 -
ادامه در بعد..
{البته با اجازه مسدولان محترم و بزرگوار این سایت و چنانچه موافقت گردد ، این تاپیک را دایر نمودم تا هر از گاهی که برنامه ای یا فیلمی را دیدیم که قابل نقد و یا تجزیه و تحلیل بود انرا با کمک یکدیگر و مخصوصا اساتید محترم سایت و سایر کاربران محترم نقد و یا تجزیه و تحلیل نماییم،انشاا...}
هر کسی که از ساختار آثار هنری اصیل و ماندگار اطلاع داشته باشد میداند ۹۰٪ این آثار به صورت چندلایه خلق شدهاند. یعنی یک فیلم سینمایی ممکن است به طور موازی چندین مفهوم را منتقل کند، در لایه اول که نمای بصری است کارگردان تکنیک فیلمسازی را به رخ بکشد در لایه دوم مفهومی سیاسی را منتقل کند در لایه سوم طعنهای به یک اتفاق تاریخی بزند در لایه چهارم با تکیه به سمبلیسم اسطورهها را مورد حمله قرار دهد و ... حال سوال اینجاست با این همه پیچیدگی در یک اثر هنری آیا با سانسور لایه اول و حذف چند صحنه مبتذل که همان نمای بصری است آسیب چندانی به فیلم وارد میشود؟ وقتی یک کارگردان با تکیه بر مخاطبشناسی و روانشناسی حتی به ضمیر ناخودآگاه مخاطب حمله میکند آیا میشود با یک سانسور سطحی تغییری در تاثیر فیلم ایجاد کرد؟ مسلماً اینگونه نیست. تا زمانی که آثار اینچنینی تحلیل حرفهای نشوند خطرش تا انتهای قضیه برای مخاطب پابرجا است. قدرت رسانه را دست کم نگیریم و همچنین علم خود را نسبت به تحلیل، تفسیر و نقد هر اثر هنری بالا ببریم تا در تولیدات داخلی خودمان هم دچار مشکل نشویم، این را میگویم چون با دیدن فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» واقعاً دلم میخواست مخدر الاسدی را تجربه کنم! این یعنی فاجعه! من بیشتر نگران کودکان و کارتونهایی که میبینند هستم. با کمی دقت روی این آثار نگرانی من قابل درک میشود.
چرا یک برنامه ریزی جامع و اساسی، برای تحکیم اعتقادات و اخلاقیات کودکان، نوجوانان و جوانان در کنار ده ها برنامه و فوق برنامه های مختلف آموزشی و مهارتی از طرف خانواده ها، رسانه ها، حکومت، جامعه، مسئولین امر و متولیان امر فرهنگ سازماندهی نمی شود؟ بعبارتی چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟(چرایی)
بنظر شما ایراد کار کجاست؟ چه کسانی در این فرایند مهم ناآگاهانه کوتاهی و یا عامدانه مانع تراشی می کنند؟ راهکار شما برای خروج از این بن بست بحران زا چیست؟(چیستی؛ کیستی و چگونگی)
الف) توصيف و تعريف هنر
توصيف هنر
هنر، عزيز و والاست، هنر، جاودانه است. هنر، عمومي و جهاني است و به قطعهاي از زمين و زمان منحصر نميشود.[1]
هنر، حقيقتي بسيار فاخر و عطيهاي از جانب پروردگار است كه مانند هر موهبت ديگر الهي، مسئوليتها و تكاليفي را براي صاحب آن به همراه ميآورد.[2]
هنر متعهد
هنرمند علاوه بر تكاليف ذاتي انسان، به علت ويژگيهاي بسيار ممتاز هنر، بايد در خصوص قالب و مضمون آثار خود نيز احساس تعهد كند.[3]
هنر ديني
هنر ديني آن است كه معارفي را كه اديان الهي و كاملتر از همه، دين مبين اسلام با هدف سعادت حقيقي بشر، به دنبال ترويج آن بودهاند، در جوامع انساني منتشر كند و در افكار بشر، ماندگار و جاودانه سازد.[4]
در هنر ديني، الزامي به استفاده از واژگان يا نمادهاي مذهبي نيست، بلكه ترويج هنرمندانه مقولاتي نظير عدالت، حقوق انساني و مسائل اخلاقي و پرهيز از ابتذال و استحاله هويت انسان و جامعه، ميتواند نمونههاي خوبي از هنر ديني باشد.[5]
ارتباط هنر و اخلاق
هر قدر يك هنرمند به مرحله بالاتري از فكر وانديشه و درك عقلاني برسد، جوهره كارهاي هنري او، كيفيت و ارتقاي بيشتري خواهد يافت و درك هنري او از پشتوانه بيشتري برخوردار خواهد شد.[6]
نميتوان در وادي هنر با انگيزههاي سطحي و يا ناسالم حركت كرد و سرافراز و موفق بود.[7]
ب) سينما
اهميت سينما و ضرورت پيشرفت در آن
فيلم و سينما، وسيلهاي بليغ و تبيينكنندهاي رسا براي ارائه برترين حقايق عالم، يعني حقيقت دين به شمار ميرود و براي اين منظور دستاندركاران امور سينمايي بايد بر تواناييهاي خود بيفزايند.[8]
كليد پيشرفت كشور، به ميزان زيادي دست سينماگران است؛ چرا كه دستاندركاران هنر فاخر سينما، با توجه به تأثيرگذاري و جهتدهي اين هنر، ميتوانند با توليدات خود، روح اميد، شوق پيشرفت، انگيزه كار و تلاش، اعتماد به نفس و اعتقاد به ارزشهاي اسلامي و ملي را در جامعه ترويج كنند و سهم بزرگ خود را در پيشرفت و تعالي كشور ايفا نمايند، و يا اينكه با فيلمهاي خود، نسلي نااميد، پشيمان، متكي به بيگانه و تحقيرشده را پرورش دهند.[9]
نياز به سينما
اعتلاي سينماي كشور، نيازي محسوس است و همه بايد اين حقيقت را دريابند كه هنر مهم و بسيار برجسته سينما براي كشور، يك نياز و ضرورت محسوب ميشود.[10]
توصيف هنر سينما
هنر سينما،… بلاشك يك هنر برتر است؛ يك روايتگر كاملاً مسلط ـ كه هيچ روايتگري تا كنون در بين اين شيوههاي هنريِ روايت يك واقعيت و يك حقيقت، تا امروز به اين كارآمدي نيامده ـ و يك هنر پيچيده و پيشرفته و متعالي.[11]
مسئوليت سينماگران
اهميت فراوان اين هنر، و كارآمدي و تأثيرگذاري عميق آن، مسئوليت سينماگران و تمامي دستگاهها و ردههاي مديريتي مؤثر دراين هنر را كاملاً سنگين ميكند.[12]
اگر يك كارگردان با نيت خدايي فيلمي را ارائه دهد كه موجب تقويت ايمان، افزايش انضباط اجتماعي و احساس مسئوليت شود، اجر الهي را نيز كسب خواهد كرد.[13]
بدون ترديد با شكوفا شدن استعدادها و فعالتر شدن دستگاههاي پشتيبانيكننده، ميتوانيم در زمينه كارهاي سينمايي و هنرهاي نمايشي به سطح برجستهاي در دنيا برسيم.[14]
ج) وظايف سينما
توقع انقلاب از هنر
انقلاب از هنر و هنرمند تنها يك توقع دارد و آن اينكه جامع هنري با همان نگاه زيباشناختي هنر، به پديدههايي همچون ايثار و فداكاري مردم در پيروزي انقلاب و حماسه هشتسال دفاع مقدس بنگرد و اين زيباييها را با زبان هنرمندانه تبيين كند.[15]
تبيين حقايق ديني
بخشهاي مختلف هنري، هر يك امتيازات و كمبودهايي دارند، اما در ميان انواع روشها و بيانهاي هنري، بيان نمايش در مجموع از همه بخشهاي هنري، رساتر، فراگيرتر، و جالبتر است. از اين رو، براي تبيين حقايق ديني بايد از زبان هنر، بهويژه هنر نمايش استفاده شود.[16]
اداي دين به انقلاب
جامعه هنري ما، بايد در تبيين ابعاد اين حقيقت باعظمت، با پديد آوردن كارهاي هنري ارزشمند در همه زمينهها بهويژه هنر سينما كه گوياي ابعاد عظيم اين انقلاب باشد، دين خود را به دين انقلاب ادا كند.[17]
نشان دادن گوهر نماز و چهره نمازگزار
وزارت ارشاد و سازمان تبليغات و صدا و سيما، از هنر، بهويژه هنر سينما براي نشان دادن گوهر نماز و چهره نمازگزار بهره بگيرند.[18]
جذابتر نشان دادن مفاهيم مذهبي و ارزشهاي ديني
حقايق معنوي با هيچيك از مفاهيم مادي قابل مقايسه نيست. ارزشهاي اسلامي برترين حقايقي است كه ميتواند انسان را مجذوب و در مقابل خود خاضع كند و بر اين اساس از سينماگران و كارگردانان فيلم، انتظار ميرود با كار خود، مفاهيم مذهبي و ارزشهاي ديني را بهگونهاي به تصوير بكشند كه در نظر بيننده، جذابتر و دل¬نشينتر جلوه كند.[19]
مضمون سينما در جهت اصلاح كشور
مضمون سينما بايد در جهت اصلاح كشور و جامعه باشد؛ اگر انتقاد هم انجام ميگيرد، اين انتقاد با اين نگاه باشد.[20]
ایرانصدا:در پیش از سه دهه گذشته از انقلاب، ما همواره درگیر جنگ بودهایم. اینکه دفاع مقدس برای ما نهاد پاسداشت ارزشهاست، به این معنی است که این دوران میتواند الگویی برای تقابل فعلی با نظام سلطه باشد.
در برنامه تحلیل سیاسی امروز به بررسی مقایسهای دوران مقدس و جنگ نرم رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران میپردازیم.
در این با " دکتر جواد خواجهپور کارشناس مسائل سیاسی " گفتوگو میکنیم.
کارشناس/مهمان: دکتر جواد خواجه پور,
دوران دفاع مقدس بیشک در زمره پرافتخارترین دوران تاریخی کشور است.
دفاع مقدسی که حتی یک وجب از خاک ما را نیز به بیگانگان نسپرد، تجربهای متعالی که در 200 سال گذشته در این سرزمین اتفاق نیفتاده است.
فرهنگ و ارزش های دفاع مقدس از سه دهه پیش و در مقطعی کاملاً ویژه و استثنایی با زهنمودهای امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در جامعه ما شکل گرفت و بنیان نهاده شد.
این فرهنگ تا به امروز موجب ترویج و رشد فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی بهویژه در میان نوجوانان و جوانان شده است.
فضای معنوی و الهی که در آن زمان بر مناطق عملیاتی حاکم بود، جبههها و مناطق عملیاتی را به دانشگاههای بزرگ فرهنگی و اخلاقی تبدیل کرد، به گونهای که نوجوانان و جوانانی که به جبهه میرفتند، آنچنان مجذوب فضای حاکم بر جبهه ها میشدند که حتی در زمانی کوتاه که به مرخصی و به نزد خانوادههایشان میآمدند تاب ماندن نداشتند و دوباره به جبهه عزیمت میکردند و آن گونه شد که شخصیت بسیاری از آنان در جبهه شکل گرفت.
اکنون بیش از20 سال از آن دوران به یادماندنی میگذرد و با گذشت زمان برخی از آن فرهنگ و ارزشها در جامعه ما کمرنگ شده است و دشمنان کینهتوز اسلام، نظام و انقلاب اسلامی نیز از این غفلت استفاده کرده و با در پیش گرفتن تهاجمی خاموش اما بسیار گسترده و پیچیدهتر از جنگ تحمیلی هشتساله، تمام تلاش خود را برای نابودی پایههای اعتقادی و تغییر فرهنگ نوجوانان و جوانان ما در قالب جنگ نرم، به کار گرفتهاند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی و کسانی که روزگارانی را در جبهههای نبرد تلاش کردند، براین باورند که ترویج و توسل به فرهنگ دفاع مقدس مناسبترین نسخه برای مقابله با شبیخون فرهنگی و جنگ نرمی است که دشمن علیه مردم و بهویژه نوجوانان و جوانان ما آغاز کردهاست.
از این رو، ترویج فرهنگ و ارزشهای دوران دفاع مقدس در زمان حاضر برای مقابله با تهاجم نرمافزاری، شبیخون و ناتوی فرهنگی میتواند بسیار موثر و کارساز باشد.