چرا شیطان خود مومنین را استثناء میکند ؟
ارسال شده توسط فتا 1 در دوشنبه, ۱۳۹۴/۰۹/۰۲ - ۰۵:۵۶سلام
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
چرا در اینجا شیطان خود مومنین را استثناء میکند ؟
سلام
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
چرا در اینجا شیطان خود مومنین را استثناء میکند ؟
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در اولین پست بنده به صورت کلی موضوعات را می گویم اما در پست های بعدی با مثالهایی مفید و زیبا موضوع را بازتر و آسان تر می کنم.
لا اله الا الله مقصدش این است که انسان بداند:
الله جل جلاله نظام را به حال خود رها نکرده یعنی این نظام مانند ساعتی کوکی نیست، جمادات ،نباتات و حیوانات آن کوک شده و تنظیم شده نیستند بلکه یک برگ بدون امر الله از درخت بر زمین نمی افتد (سوره انعام/59) و سر نخ تمام مخلوقات در دست اوست.
انسان یک چیزی را که درست می کند بعد از درست کردنش آن چیز ساخته شده خود بخود کارش را می کند اما نظام خدایی از قطره تا دریا و از مورچه تا جبرییل و از فرش (زمین) تا عرش و حتی فضای خلا در قبضه و تصرف الله هست.
مقصدد لا اله الا الله این است که :
از تمام مخلوقات هیچ جیزی نمی شود فقط از الله جل جلا له می شود.
لا اله ( نفی تمام مخلوقات) الا الله ( اثبات الله جل جلاله)
لحظه سکرات موت معلوم می شود که آیا دل این را فهمیده یا نه!
الله جل جلاله خالق اشیا هست و همچنین خالق صفات اشیا است.
چاقو مخلوق صفتش نیز (بریدن ) مخلوق است خالق هر دو الله است .(داستان حضرت ابراهیم و قربانی اسماعیل علیه السلام)
این موضوع را باید خوب درک کنیم چاقو مخلوقی جداگانه است و صفت بریدنش نیز مخلوقی جداگانه است.
چاقو نمی برد تا زمانی که امر الله نباشد
همچنین آتش مخلوق و صفت آن سوزاندن و گرمی نیز مخلوق است.
الله بخواهد آتش میسوزاند الله نخواهد آتش نمی سوزاند.(داستان آتش نمرودی و پیامبر وقت )
دریا مخلوق و صفت آن غرق کردن نیز مخلوق ،دارو مخلوق و صفت آن شفا دادن نیز مخلوق ، پول مخلوق و صفت آن نیز مخلوق و ......
ساده تر بگویم که :
خورشید برای نور دادن محتاج امر الله جل جلاله است. اما الله پاک برای نور دادن به خورشید هیچ نیازی ندارد همانطور که قبر مومن را نورانی می کند یا همانطور که جنت را نورانی می کند.
دریا برای غرق کردن محتاج الله جل جلاله (داستان حضرت موسی علیه السلام) اما الله برای غرق کردن به دریا نیازی ندارد همانطور که قارون با تمام مالش را در زمین غرق کرد.(نه از دریا می شود نه از سختی زمین بلکه از اراده الله می شود)
اگر دریا موسی علیه السلام را غرق نکرد چون او تعلق اش از مادیات قطع و به طرف الله بود چون موسی علیه السلام فهمیده بود که همانطور قطره نزد انسان ها حیثیتی ندارد دریا نزد الله پاک هیچ چیزی نمی باشد.
و اگر قارون لعنه الله علیه در زمین غرق شد چون او تعلق اش با مادیات و ثروت بود قلبش با رب الاسباب نبود بلکه با اسباب بود برعکس نبی وقت .
پس هیچ کس نگوید چون هر چیزی از الله می شود پس ما کار نداریم نه بلکه الله سبحان با اعمال انسان فیصله می کند البته بدانید که احوالات مسلمان برگرفته از اعمالش است و اعمال انسان برگرفته از ایمان انسان است و ایمان انسان ها متغییر هست که بستگی به میدان محنت و تلاش انسان دارد (این خود مقوله ای طولانی دارد)
ادامه دارد...
به نظر شما بنابر آیات و روایات حقیقت ایمان چیست ؟ و حد و حدود لازم آن برای انسان کدام است؟
با سلام. یکی از روشهای تبلیغی قرآن که به انبیاء سلف نیز نسبت داده می شود، تبشیر و تنذیر است. من پیرامون تنذیر پیشتر سؤال کردم و کارشناسی فرمودند این تنذیر هدفش ایمان نیست، بلکه هدفش دعوت به اندیشیدن است. اما وعده بهشت چطور؟ آیا وعدۀ بهشت، نشانگر حقانیت اسلام و قرآن است؟ دعوت به بهشت چه سودی برای دعوت مردم به اسلام دارد؟
سلام به همگی ... خدا در قرآن از انسان هایی یاد میکند که : در هنگام طوفان خالصانه الله را یاد میکنند .... (دعوا الله مخلصین له الدین ...) _ یونس22
این بدان معنی است که برخی خداوند را فارغ از ایمان واقعیو صرفا برای نفع شخصی و رهایی از مشکلات شخصی میخوانند ...
وقتی به شرایط خود نگاه میکنم ... میبینم من هم جزو همین دسته هستم ... به وجود خداوند شک دارم .... از طرفی تحقیق و تفحص در زمینه ی فلسفه و اثبات خدا مستلزم مصرف انرژی و وقت بسیاری است ...
من امسال کنکوری هستم و وقتی برای مطالعه در این زمینه ها ندارم ...
سوال اینجاست : آیا اگر مانند افراد مذکور (در سوره یونس) صرفا برای اینکه خدا در کنکور به من کمک کند او را بخوانم و احکام را برای چنین مقصودی انجام دهم مقبول واقع میشود ؟(در صورت وجود خدا !) و یا به عبارتی احساس میکنم نماز هایم برای کنکور است و نه خدا !
ممنون میشم کمک کنید ؟
خسته نباشید دوستان یه مسئله ایه خیلی وقته توی ذهنمه
اونم اینه که بعضی ها توی مسئله ولایت فقیه به اییمارن میرسن حالا چه اونایی که ایمان دارن که قطعا همونیه که خود نظام ادعا داره چه اونایی که میگن قطعا نظام و تطرفدارانش دروغگو هستن
یعنی چی اخه
چجوری با این قدرت حرف میزنید؟
حالا بحث های دیگه هم جای سوال داره ولی این مسئه خیلی پیچیده است و حساس
از اون طرف اونایی که مخالفت میکنن
مگه کم به اما علی تهمت زدن؟ "مگه کار به جایی نرسیده بود که یکی اومده بود میگفت من لعن علی نگفتم نمازم درسته؟" (حالا من این داستان رو شنیدم درست و غلطش رو مطمئن نیستم)
مگه وقتی که امام حسین رو میکشتن نگفتن اینا خارجین
یا اونایی که یه حدیث رو سند میکنن (البته شایدم چندتا حدیث باشه من یکی شنیدم) مگه تو خود قران با اون عظمتش کلی ایه نداریم که جای بحث و تفسیر و ... داره؟
نمیدونم کی درسته میگه و کی دروغ
نمیشه از ادما هم فهمید من به شخصه اقای قرائتی رو خیلی خوشم میاد ازش که طرفدار نظامه و از اون طرف توی اقوام کسی رو داریم که فوق العاده ادم مذهبی خوش اخلاق خوب و دانایی هستن و پر و پا قرص ضد اقای خامنه ای و نظام هستن و در کنار معاویه و ... میذارن (تو یکی از بحث هاشون تا اونجا که یادمه همچین چیزی گفتن)
البته اینم بگم که تقریبا مطمئن هستم اکثر افرادی که میگن ایمان دارن صرف این هست که مثلا تلوزیون طرفداری کرده و پدر و مادرشون گفتن اینجوری خوبه و نهیاتا اینجوری هم به نفعشون بوده ن هجیز دیگه
و مخالفین هم یه سری پای حرفای مزرخرف ماهواره نشستن (بعضیاش مزخرفه نه همه اش ! )
اما بازم اینکه مخالفین به نظرم منطقی تر میاد کارشون و به نظرم میاد کارشون کمتر میتونه از روی منفعت طلبی باشه
اخه تو این عرصه اونم کسایی که خودشون تو ایران هستن چ منفعتی میبرن از مخالفت با نظام؟ ما تو فامیلمون هست و خیلی هم دور نبودیم از هم من چیز خاصی نمیبینم که بخوام بگم مثلا پول میگیره یا ...
میخواست پول حروم بگیره تو همین سپاه و سازمان های دیگه میرفت کلی هم رشوه میگرفت و اختلاس میکرد و پارتی بازی میکرد و ... هم تو فامیل خوشنام میشد هم پولدار تر بود هم بهش میگفتن ""سرباز اما زمان (عج)""
نمیدونم والا
اگه کسی با منطق طرفدار اقای خامنه ای و ... هست یا مخالفش بیاد بگه ما هم ببینیم حقیقت رو میتونیم پیدا کنیم
بلکه یه چهار نفرم که همینجوری الکی موافق و مخالفن جوابا به دردشن بخوره
پیشاپیش ممون از وقتی که میذارید
موفق باشید یاعلی
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام،وقت بخیر
من در خانواده بسیار مذهبی و شهر مذهبی بزرگ شده ام با توجه به اینکه طبق فتوای مرجع تقلیدم امام خامنه ای تراشیدن ریش حرام است ، آیا خواستگاری که ریش خود را می تراشید همین عمل او می تواند باعث شود که برداشت شود که تقید زیادی به مسائل دینی ندارد که این عمل حرام را انجام می دهد؟
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا رسول الله(ص)
سلام و عرض ادب
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا »
2) حضرت علی (ع) فرمودند:
" وَ نُورُ الْوَجْهِ وَ عِزُّ الْمُؤْمِن."
نماز نورانیت صورت و موجب عزت مومن است.
شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار( للشعيري)، ص73، مطبعة حيدرية، مكان چاپ: نجف، بى تا، چاپ: اول.
3) امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
" ِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْل."
من نورانیت صورت را طلب کردم و آن را در نماز شب یافتم.
نوری،حسین بن محمدتقی؛ مستدرك الوسائل ومستنبط المسایل، مؤسسه آل البيت(ع)، قم1408ه.ق،ج12، ص173.
توضیحات تکمیلی برای اعضا جهت رفع شبهات احتمالی:
http://www.pasokhgoo.ir/node/69204
بنده این طور نتیجه گرفتم که تقوی و قرب الهی خالصانه برای خدا(نه برای این که شخص دنیا را بخواهد) باعث نورانی بودن صورت مومن و عزت وی می شود و با تامل در آیه فوق الذکر می فهمیم که مومنان علاوه بر محبوبیت اصلی که در نزد خداوند دارند ،در نزد خلق خدا هم محبوب خواهند شد.
سوال های من از کارشناس محترم که لطف کنند پاسخ دهند:
سوال نخست: آیا این نتیجه گیری صحیح است؟
سوال دوم:با توجه به این مباحث ،
الف) آیا در اسلام موردی وجود داشته است که شخص یا اشخاصی به خاطر صورت آرامش بخش و نورانی نبی مکرم(ص) به دین مبین اسلام ایمان بیاورند؟
ب) هم چنین آیا موردی وجود دارد که اشخاصی به خاطر چهره نورانی ائمه علیهم السلام به اسلام ایمان آورند و ولایت پذیر این بزرگواران شوند؟
سوال سوم: در خصوص دیگر انبیاء الهی از جمله حضرت عیسی(ع) هم آیا چنین مواردی وجود داشته است؟
به نام خدا
با سلام خدمت استاد گرامی
در کتاب تهذیب، ج2، ص109 می خوانیم: (همچنین کتاب منازل الآخرة نوشته حاج شیخ عباس قمی، ص22)
شیخ طوسی "رحمة الله" از محمد بن سلیمان دیلمی روایت کرده است که به خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم که شیعیان تو می گویند که ایمان بر دو قسم است:
یکی مستقر و ثابت
و دیگری آنکه به امانت سپرده شده است و زایل می گردد
پس من را دعایی بیاموز که هرگاه آن را بخوانم، ایمانم کامل گردد و زایل نشود
فرمود: بعد از هر نماز بگو: (( رَضیتُ بِاللهِ ... ... ... عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیر. ))
و از چیزهایی که بر این عقبه سودمند است، مواظبت به اوقات نمازهای واجب است.
سوال: جناب استاد لطف می کنید ایمان ثابت و ایمان به امانت داده شده رو با مثال برام توضیح بفرمایید؟ (به طور مثال، ایمان به خدا جزو کدوم مورد محسوب میشه و یا مثال عینی برای ایمان به امانت سپرده شده چیه؟)
با تشکر از شما :Rose:
باسلام
از حضرت علی علیه السلام ظاهرا روایت شده که اگر تمام پرده های غیب برکنار شود، ذره ایی بر ایمان من افزوده نمیشود.
حال چند سوال:
اول آیا برای ایشان در حال عادی پرده های غیب کنار رفته نبود؟
مقصود از پرده غیبت چیست؟
در قرآن داریم که
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا
زمانی که بر مؤمنین آیات قرآن خوانده میشود، بر ایمان شان افزوده میشود؛ آیا حضرت علی علیه السلام جزء این دسته مؤمنین نیستند و سوا آنان هستند؟