با عرض سلام خدمته کارشناسه محترم سایت و سایر دوستان ...
اولا عنوان کنم که من اعتقاد دارم خدا وجود داره ... پس لطفا سوئ تفاهم نشه ...
ولی سوالی که برایه من پیش اومده این هستش که ایمان به خدا به چه دردی میخوره ...
1- آیا اگر من به خدا ایمان داشته باشم ... خداوند دعاهای منو مستجاب میکنه ؟؟؟
2- آیا اگر من به خدا ایمان داشته باشم ... تو زندگی موفقیت رو تجربه میکنم ؟؟؟
3- آیا اگر من به خدا ایمان داشته باشم ... خدا بهم کمک میکنه ؟؟؟
4- آیا اگر من به خدا ایمان داشته باشم ... حتما میرم بهشت ؟؟؟
و ...
اصلا مگه ایمان یعنی چی ؟؟؟
مثل این هستش که کسی عنوان کنه من ایمان دارم خورشید وجود داره ...
یا عنوان کنه من ایمان دارم ماه وجود داره ؟؟؟ یا ایمان داشته باشه که زمین گرد است ....
آیا ایمان داشتن به وجود چیزی باعث میشه من برم بهشت ؟؟؟ یا برم جهنم ؟؟؟
مثلا فرض کنین من بگم هر کی ایمان داشته باشه خورشید وجود داره میره بهشت ... خوب که چی ؟؟؟
ثانیا من هنوزه که هنوزه کارکرده ایمان رو نمیدونم چی هست ... و اینکه ایمان به چه دردی میخوره ...
1- آیا ایمان باعث میشه من بصیرت بیشتری پیدا کنم و مسیر رو اشتباه نرم ؟؟؟
2- آیا ایمان غلط داشتن ... مثلا ایمان به 3 خدا باعث میشه من بدبخت بشم ؟؟؟
3- آیا ایمان به خدایی اشتباه باعث میشه دعاهایم مستجاب نشه ؟؟؟
4- آیا ایمان به خدایی درست یا اشتباه باعث میشه من خوش اخلاق یا بداخلاق بشم ؟؟؟
اصلا به نظره من دین و ایمان به خدا یه کالای 99.99 درصد ارثی هست ...
وقتی فرزندی در درون خانواده ای بزرگ میشه ... ساختاره مغزیش به فرم بخصوصی شکل میگیره ...
چیزهایی براش اهمیت بسیار زیاد پیدا میکنن و چیزهایی براش اصلا اهمیت پیدا نمیکنن ...
اینجوری میشه که دین خودش و استدلال های دینه خودش رو درست تر از سایر ادیان میدونه ...
و اگر کسی از آئینی دیگر بخواد بهش ثابت کنه که مسیرش اشتباه هست ...
با اینکه استدلال های منطقی میکنه ...
از اونجهت که در خانواده ای بزرگ شده که فرم بخصوصی استدلال و استنتاج ارزش و پر اهمیت شناخته شده ...
ممکن هست استدلال های من رو کاملا درست ولی کم اهمیت بدونه ...
مثلا ممکن هست یه بودایی به من بگه شما چجوری برای خدا خونه درست کردین ...خدا رو که نمیشه محدودش کرد ... و من این استدلال رو درست و در عین حال کم اهمیت بدونم ...
مثلا ممکن هست من به یه مسیحی بگم شما چجوری اعتقاد دارین که خدا 3 تا هست ... و این بار اون این استدلال من رو درست ولی کم اهمیت تلقی کنه ...
مگه چند درصد انسانها با استدلال و استنتاج و خارج از اموره قهریه دینه خودشون رو عوض میکنن ...
شاید کمتر از 0.01 % یعنی از هر 10 هزار نفر شاید یکی .
به نظره من همین علت میتونه نشونه ای باشه که دین امری ارثی هست و خارج از استنتاج و استنتدلال ...
و ما فکر میکنیم که با استدلال و استنتاج ایمان داریم .... در حالیکه در جبر ساختار ذهنی که محیط برامون رقم زده گرفتار هستیم ...
و استنتاج هایی رو پر ارزش میدونیم که از کوچیکی بهیمون از اونن استنتاج ها دادن ...
در صورته امکان میخواستم پستم رو نقد کنین ... با تشکر .